📝📝📝توصیه سید محمد خاتمی به تشکلهای اصلاح طلب: میزان درک خود را از مطالبات عمومی بالا ببرید/ با گشودن باب گفتوگو راه تفاهم ملی و برون رفت از بحرانها را بیایید
رییس جمهور پیشین کشورمان در پیامی به چهارمین کنگره سراسری حزب مجمع ایثارگران نوشت:
✅ آنچه در فاصله میان دو پیام رخ داده است جنبش و حرکتی است که نسل نوپای جامعه در محور آن قرار دارد و بر این باورم که دل های نزدیک به اتفاق هم نسلان و انبوهی از غیر هم نسلان که هر کدام نیز به علت و دلیلی از اوضاع ناراضی اند با این حرکت بوده است هرچند که ممکن است پاره ای از شیوه ها و رفتارها را نپسندند باری نارضایتی و سیل به تغییر پدیده ای فراگیر است برای بهره برداری از این ظرفیت بزرگ و نیز بستن راههای سوء استفاده از آن گفتگوی بخشهای مختلف با یکدیگر بخصوص با نسل جدیدی که مطالبات، احساسات و خواسته های تازه ای دارد، جهت هم افزایی توان و امکانات و سوق دادن به سوی بهبود اوضاع بهترین راه است.
✅ انقلابی که به نظر من از مهمترین اهداف آن زمینه سازی تحقق عینی کرامت انسان و نیز حاکمیت مردم بر سرنوشت بوده هرچند که بر سر راه رسیدن به آن هدف موانع سختی وجود داشت و دارد. و اگر چنین است “… کدام طایفه و گروه و طبقه ای شایسته تر از ایثارگران راستین است که در برابر آنچه حاکمیت مردم بر سرنوشت را تهدید می کند و خطرهایی که از بیرون و درون متوجه کشور و ملت است بایستد.
✅ آنچه در فاصله میان دو پیام رخ داده است جنبش و حرکتی است که نسل نوپای جامعه در محور آن قرار دارد و بر این باورم که دل های نزدیک به اتفاق هم نسلان و انبوهی از غیر هم نسلان که هر کدام نیز به علت و دلیلی از اوضاع ناراضی اند با این حرکت بوده است هرچند که ممکن است پاره ای از شیوه ها و رفتارها را نپسندند باری نارضایتی و سیل به تغییر پدیدهای فراگیر است برای بهره برداری از این ظرفیت بزرگ و نیز مطالبات، احساسات و خواسته های تازه ای دارد، جهت هم افزایی توان و امکانات و سوق دادن های سوء استفاده از آن گفتگوی بخشهای مختلف با یکدیگر بخصوص با نسل جدیدی که به سوی بهبود اوضاع بهترین راه است.
✅ به خصوص خواهش از تشکل های اصلاح طلب این است که اولا میزان درک و دریافت خود را از مطالبات عمومی بالا ببرند ثانیا با گشودن باب گفت و گو که شرط اول آن پذیرش و تحمل دیگری است نه تحمیل یک جانبه خواست ها و برداشت ها به دیگران، راه تفاهم ملی و برون رفت از بحران هایی که هست و متاسفانه زمینه های بروز بیشتر آنها نیز وجود دارد بیابند و طی کنند./ صبح ما
❇️ @MostafaTajzadeh
رییس جمهور پیشین کشورمان در پیامی به چهارمین کنگره سراسری حزب مجمع ایثارگران نوشت:
✅ آنچه در فاصله میان دو پیام رخ داده است جنبش و حرکتی است که نسل نوپای جامعه در محور آن قرار دارد و بر این باورم که دل های نزدیک به اتفاق هم نسلان و انبوهی از غیر هم نسلان که هر کدام نیز به علت و دلیلی از اوضاع ناراضی اند با این حرکت بوده است هرچند که ممکن است پاره ای از شیوه ها و رفتارها را نپسندند باری نارضایتی و سیل به تغییر پدیده ای فراگیر است برای بهره برداری از این ظرفیت بزرگ و نیز بستن راههای سوء استفاده از آن گفتگوی بخشهای مختلف با یکدیگر بخصوص با نسل جدیدی که مطالبات، احساسات و خواسته های تازه ای دارد، جهت هم افزایی توان و امکانات و سوق دادن به سوی بهبود اوضاع بهترین راه است.
✅ انقلابی که به نظر من از مهمترین اهداف آن زمینه سازی تحقق عینی کرامت انسان و نیز حاکمیت مردم بر سرنوشت بوده هرچند که بر سر راه رسیدن به آن هدف موانع سختی وجود داشت و دارد. و اگر چنین است “… کدام طایفه و گروه و طبقه ای شایسته تر از ایثارگران راستین است که در برابر آنچه حاکمیت مردم بر سرنوشت را تهدید می کند و خطرهایی که از بیرون و درون متوجه کشور و ملت است بایستد.
✅ آنچه در فاصله میان دو پیام رخ داده است جنبش و حرکتی است که نسل نوپای جامعه در محور آن قرار دارد و بر این باورم که دل های نزدیک به اتفاق هم نسلان و انبوهی از غیر هم نسلان که هر کدام نیز به علت و دلیلی از اوضاع ناراضی اند با این حرکت بوده است هرچند که ممکن است پاره ای از شیوه ها و رفتارها را نپسندند باری نارضایتی و سیل به تغییر پدیدهای فراگیر است برای بهره برداری از این ظرفیت بزرگ و نیز مطالبات، احساسات و خواسته های تازه ای دارد، جهت هم افزایی توان و امکانات و سوق دادن های سوء استفاده از آن گفتگوی بخشهای مختلف با یکدیگر بخصوص با نسل جدیدی که به سوی بهبود اوضاع بهترین راه است.
✅ به خصوص خواهش از تشکل های اصلاح طلب این است که اولا میزان درک و دریافت خود را از مطالبات عمومی بالا ببرند ثانیا با گشودن باب گفت و گو که شرط اول آن پذیرش و تحمل دیگری است نه تحمیل یک جانبه خواست ها و برداشت ها به دیگران، راه تفاهم ملی و برون رفت از بحران هایی که هست و متاسفانه زمینه های بروز بیشتر آنها نیز وجود دارد بیابند و طی کنند./ صبح ما
❇️ @MostafaTajzadeh
✅ خاطرات سلول انفرادی
🟩 قسمت چهل و دوم
🟢 بازجو میگوید «من همه تلاشم را میکنم ولی قول نمیدهم به نتیجه برسد، چون دست من نیست. ناگهان فریاد میزنم «نکند بلایی سرش آوردهاید که نمیگذارید ببینمش. هر چند احدی حق ندارد یک مو از سرش کم کند». بازجو میگوید «شما نگران آقای تاج زاده نباش. خوب میخورد و چیزیش نیست».
🟢 از کوره در میروم و با عصبانیت میگویم «حواستان باشد در مورد تاجزاده درست حرف بزنید. او خط قرمز من است. ماههاست که در اعتراض به عدم انتقالش به بند عمومی روزه است و این اقدام او حتما ضعیفش کرده. شماها هم که عین خیالتان نیست، حتما باید زندانی اعتصاب غذا کند شاید به خواستههایش توجه شود؟ یا خدای نکرده جان عزیزش را از دست بدهد تا شما به خود آیید؟» بعد اضافه میکنم «کاری میکنید که به اعتصاب غذا فکر کنم.»
🟢 اعتصاب غذا؟ هنوز بهطور جدی به این موضوع فکر نکرده بودم. راه آخر! اما حالا که بر زبانم جاری شده دیگر فقط یک سخن بیهدف و بدون فکر نیست، باید بیشتر بررسیاش کنم. نمیدانم بازجوها در آن لحظه چقدر جدیاش گرفتند چون نه امکان دیدنشان را داشتم و نه دیگر کلامی گفته شد.
🟢 به سلول انفرادی بازگردانده شدم و با کمال حیرت تلویزیون کوچکی را در سلولم مشاهده کردم.
🟢 به مراقب گفتم «این دیگر چیست؟» و او از تعجب توام با بیمیلی من حیرت کرد.
🟢 کسانی که تجربهی سلول انفرادی را دارند میدانند گذران روزهای تنهایی بدون معاشر و همصحبت چقدر سخت است و بهطور یقین، داشتن یک تلویزیون که زندانی را با دنیای بیرون مرتبط میکند موهبتی است بزرگ. اما من در سر پرسشها داشتم از این اقدام ناگهانی.
🟢 چرا به من تلویزیون دادهاند؟ این تصمیم توسط چه کسی و بر چه اساسی گرفته شده؟ چرا حالا این امتیاز داده شده و در قبال آن از من چه میخواهند؟
🟢 به این جعبهی جادویی به چشم مهمان ناخوانده نگاه میکنم. تصمیم میگیرم آن را روشن نکنم تا بیاعتناییام را نسبت به این لطف و منت زندانبانانم نشان دهم.
🟢 میدانم که بازجو از مراقبها گزارش لحظه به لحظه میگیرد و واکنشهای من برایشان مهم است.
🟢 البته این منت دو ضرر جدی برای من دارد: یکی اینکه بهعنوان یک مانع فضا را برای راه رفتنهای داخل سلول تنگ میکند؛ و دوم آنکه بازماندن دریچهی پایین درب سلول راه را برای ورود حشرات موذی خصوصا جناب سوسک باز میکند، چون داخل سلول پریز نیست و باید دوشاخه به بیرون هدایت شود. این موضوع قصههای تازهای میآفریند از جمله این قصهی طنز: گفته بودم که نان و پنیر صبحانهی مرا هنگام افطار برایم بیاورند. یک شب هنگامی که به نماز ایستاده بودم، دخترک مهتابی مراقب در را گشود...
@MostafaTajzadeh
🟩 قسمت چهل و دوم
🟢 بازجو میگوید «من همه تلاشم را میکنم ولی قول نمیدهم به نتیجه برسد، چون دست من نیست. ناگهان فریاد میزنم «نکند بلایی سرش آوردهاید که نمیگذارید ببینمش. هر چند احدی حق ندارد یک مو از سرش کم کند». بازجو میگوید «شما نگران آقای تاج زاده نباش. خوب میخورد و چیزیش نیست».
🟢 از کوره در میروم و با عصبانیت میگویم «حواستان باشد در مورد تاجزاده درست حرف بزنید. او خط قرمز من است. ماههاست که در اعتراض به عدم انتقالش به بند عمومی روزه است و این اقدام او حتما ضعیفش کرده. شماها هم که عین خیالتان نیست، حتما باید زندانی اعتصاب غذا کند شاید به خواستههایش توجه شود؟ یا خدای نکرده جان عزیزش را از دست بدهد تا شما به خود آیید؟» بعد اضافه میکنم «کاری میکنید که به اعتصاب غذا فکر کنم.»
🟢 اعتصاب غذا؟ هنوز بهطور جدی به این موضوع فکر نکرده بودم. راه آخر! اما حالا که بر زبانم جاری شده دیگر فقط یک سخن بیهدف و بدون فکر نیست، باید بیشتر بررسیاش کنم. نمیدانم بازجوها در آن لحظه چقدر جدیاش گرفتند چون نه امکان دیدنشان را داشتم و نه دیگر کلامی گفته شد.
🟢 به سلول انفرادی بازگردانده شدم و با کمال حیرت تلویزیون کوچکی را در سلولم مشاهده کردم.
🟢 به مراقب گفتم «این دیگر چیست؟» و او از تعجب توام با بیمیلی من حیرت کرد.
🟢 کسانی که تجربهی سلول انفرادی را دارند میدانند گذران روزهای تنهایی بدون معاشر و همصحبت چقدر سخت است و بهطور یقین، داشتن یک تلویزیون که زندانی را با دنیای بیرون مرتبط میکند موهبتی است بزرگ. اما من در سر پرسشها داشتم از این اقدام ناگهانی.
🟢 چرا به من تلویزیون دادهاند؟ این تصمیم توسط چه کسی و بر چه اساسی گرفته شده؟ چرا حالا این امتیاز داده شده و در قبال آن از من چه میخواهند؟
🟢 به این جعبهی جادویی به چشم مهمان ناخوانده نگاه میکنم. تصمیم میگیرم آن را روشن نکنم تا بیاعتناییام را نسبت به این لطف و منت زندانبانانم نشان دهم.
🟢 میدانم که بازجو از مراقبها گزارش لحظه به لحظه میگیرد و واکنشهای من برایشان مهم است.
🟢 البته این منت دو ضرر جدی برای من دارد: یکی اینکه بهعنوان یک مانع فضا را برای راه رفتنهای داخل سلول تنگ میکند؛ و دوم آنکه بازماندن دریچهی پایین درب سلول راه را برای ورود حشرات موذی خصوصا جناب سوسک باز میکند، چون داخل سلول پریز نیست و باید دوشاخه به بیرون هدایت شود. این موضوع قصههای تازهای میآفریند از جمله این قصهی طنز: گفته بودم که نان و پنیر صبحانهی مرا هنگام افطار برایم بیاورند. یک شب هنگامی که به نماز ایستاده بودم، دخترک مهتابی مراقب در را گشود...
@MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎
📔شب کنشگران مرزی
سخنرانان:
# محمد ترکمان
# محمد رضا جوادی یگانه
# هادی خانیکی
# داریوش رحمانیان
# محسن رنانی
# محمدفاضلی
# مقصود فراستخواه
# زهرا گویا
# علی نقی مشایخی
# سعید معیدفر
# علی دهباشی
🗓 یکشنبه 30 بهمن 1401، ساعت 17
🏡 سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢مجله بخارا💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
سخنرانان:
# محمد ترکمان
# محمد رضا جوادی یگانه
# هادی خانیکی
# داریوش رحمانیان
# محسن رنانی
# محمدفاضلی
# مقصود فراستخواه
# زهرا گویا
# علی نقی مشایخی
# سعید معیدفر
# علی دهباشی
🗓 یکشنبه 30 بهمن 1401، ساعت 17
🏡 سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢مجله بخارا💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
📝📝📝 رازِ عاشقی
✍🏻شیخ حسن جهرمی
✅در سالی که گذارم به جندیشاپور افتاد، سخنی از محمد مهتاب شنیدم که تا گور بر من تازیانه میزند. دیدمش که زیر آفتابِ تموز نشسته، نخ میریسد و ترانه زمزمه میکند.
بدو ✅گفتم: «ای مردِ خدا! مرا عاشقی بیاموز»!
مهتاب گفت: «نخست بگو آیا هرگز خطی خوش، تو را مدهوش کرده است»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز شکفتنِ گلی در باغچۀ خانهات تو را از غصّههای بیشمار فارغ کرده است»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز صدایی خوش و دلربا، تو را به وجد آورده است»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز صورتی زیبا تو را چندان دگرگون کرده است که راه از چاه ندانی»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز زیر نمنم باران، آواز خواندهای»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز به آسمان نگریستهای به انتظار برف، تا آن را بر صورت خویش مالی و گرمای درون فرونشانی»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز خندۀ کودکی نازنین، تو را به خلسۀ شوق برده است»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز غزلی، یا بیتی، یا سخنی فصیح، چندان تو را بیخود کرده است که اگر نشستهای، برخیزی و اگر ایستادهای، بنشینی»؟
گفتم: نه.
✅گفت: «هرگز زلالیِ آب، یا بلندیِ سرو، یا نرمیِ گلبرگ، یا کوششِ مورچهای، اشک شوق از دیدۀ تو سرازیر کرده است»؟
گفتم: نه.
✅گفت: «هرگز شده است که بخندی؛ چون دیگری خندان است و بگریی؛ چون دیگری گریان است»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز بر سیبی، یا اناری، بیش از زمانی که به خوردن آن صرف میکنی، چشم دوختهای»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز عاشق کتابی، یا نقشی، یا نگاری، یا آموزگاری شدهای»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز دست بر روی خویش کشیدهای و با چشم و گوش و ابروی خویش معاشقت کردهای»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «از من دور شو، ای ملعون؛ که سنگ را عاشقی میتوان آموخت، تو را نه»!
@MostafaTajzadeh
✍🏻شیخ حسن جهرمی
✅در سالی که گذارم به جندیشاپور افتاد، سخنی از محمد مهتاب شنیدم که تا گور بر من تازیانه میزند. دیدمش که زیر آفتابِ تموز نشسته، نخ میریسد و ترانه زمزمه میکند.
بدو ✅گفتم: «ای مردِ خدا! مرا عاشقی بیاموز»!
مهتاب گفت: «نخست بگو آیا هرگز خطی خوش، تو را مدهوش کرده است»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز شکفتنِ گلی در باغچۀ خانهات تو را از غصّههای بیشمار فارغ کرده است»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز صدایی خوش و دلربا، تو را به وجد آورده است»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز صورتی زیبا تو را چندان دگرگون کرده است که راه از چاه ندانی»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز زیر نمنم باران، آواز خواندهای»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز به آسمان نگریستهای به انتظار برف، تا آن را بر صورت خویش مالی و گرمای درون فرونشانی»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز خندۀ کودکی نازنین، تو را به خلسۀ شوق برده است»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز غزلی، یا بیتی، یا سخنی فصیح، چندان تو را بیخود کرده است که اگر نشستهای، برخیزی و اگر ایستادهای، بنشینی»؟
گفتم: نه.
✅گفت: «هرگز زلالیِ آب، یا بلندیِ سرو، یا نرمیِ گلبرگ، یا کوششِ مورچهای، اشک شوق از دیدۀ تو سرازیر کرده است»؟
گفتم: نه.
✅گفت: «هرگز شده است که بخندی؛ چون دیگری خندان است و بگریی؛ چون دیگری گریان است»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز بر سیبی، یا اناری، بیش از زمانی که به خوردن آن صرف میکنی، چشم دوختهای»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز عاشق کتابی، یا نقشی، یا نگاری، یا آموزگاری شدهای»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «هرگز دست بر روی خویش کشیدهای و با چشم و گوش و ابروی خویش معاشقت کردهای»؟
گفتم: «نه».
✅گفت: «از من دور شو، ای ملعون؛ که سنگ را عاشقی میتوان آموخت، تو را نه»!
@MostafaTajzadeh
📢 اعضای جدید شورای مرکزی حزب مجمع ایثارگران انتخاب شدند
◀️ لیست اعضای مجمع ایثارگران که در چهارمین کنگره سراسری این حزب توسط اعضای سراسر کشور انتخاب شدند، به شرح زیر است:
۱-جواد امام
۲-مهدی کیانی
۳-محسن ترکاشوند
۴-مریم قدس
۵-فریده اولاد قباد
۶-رحیم قمیشی
۷-علیرضا آفریدون
۸-جواد ذاکر
۹-مرتضی صارمی
۱۰-حسین احمدی
۱۱-محمدرضا جورکش
۱۲-علی اکبر زحمتکش
۱۳-محمدرضا پروازی
۱۴-علی شکوهی
۱۵-حمیده زرآبادی
۱۶-علی اسدی
۱۷-محمدرضا شریفی
۱۸-سعید پورعزیزی
۱۹-سیدعباس احمدی
۲۰-ظفر افشون
۲۱-خدانظر دریک وند
◀️ همچنین اسامی اعضای منتخب هیات بازرسی جدید به شرح زیر است:
1️⃣ خدیجه گلین مقدم
2️⃣ رسول آرامش
3️⃣ محمد کلهر
4️⃣رضا امینی
5️⃣ سیف الله مرادی
_
اصلاحات نیوز
✅ @Eslahatnews
◀️ لیست اعضای مجمع ایثارگران که در چهارمین کنگره سراسری این حزب توسط اعضای سراسر کشور انتخاب شدند، به شرح زیر است:
۱-جواد امام
۲-مهدی کیانی
۳-محسن ترکاشوند
۴-مریم قدس
۵-فریده اولاد قباد
۶-رحیم قمیشی
۷-علیرضا آفریدون
۸-جواد ذاکر
۹-مرتضی صارمی
۱۰-حسین احمدی
۱۱-محمدرضا جورکش
۱۲-علی اکبر زحمتکش
۱۳-محمدرضا پروازی
۱۴-علی شکوهی
۱۵-حمیده زرآبادی
۱۶-علی اسدی
۱۷-محمدرضا شریفی
۱۸-سعید پورعزیزی
۱۹-سیدعباس احمدی
۲۰-ظفر افشون
۲۱-خدانظر دریک وند
◀️ همچنین اسامی اعضای منتخب هیات بازرسی جدید به شرح زیر است:
1️⃣ خدیجه گلین مقدم
2️⃣ رسول آرامش
3️⃣ محمد کلهر
4️⃣رضا امینی
5️⃣ سیف الله مرادی
_
اصلاحات نیوز
✅ @Eslahatnews
📝📝📝 توصیه هایی برای برخورد مؤثر با بیمار مبتلا به اختلال روانپریشی
✍🏻 Hilary Wright
✍🏻ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو:
✅مشاهدهٔ علائم روان پریشی(psychosis) در بیمار مبتلا به آن، میتواند برای اعضای خانواده، دوستان و نزدیکان او، تجربه ای بسیار دشوار، رنج آور و حتی ترسناک باشد. سایکوز را به طور مختصر، میتوان به صورت "از دست دادن ارتباط با واقعیت" در قالب هذیان ها یا باورهای غلط(delusions)، و توهمات یا ادراکات غلط(hallucinations) تعریف کرد.
✅در بسیاری از موارد، دیدگاه فرد مبتلا به سایکوز این است که هیچ مشکلی در او وجود ندارد، به همین دلیل شناسایی علائم هشداری که نشان دهندهٔ احتمال شروع سایکوز هستند، و آگاهی از نحوه حمایت بیمار در چنین شرایطی، برای اطرافیان او مهم است.
✅اضطراب، افسردگی یا تحریک پذیری، سوء ظن و بدگمانی به اطرافیان و محیط پیرامون، رفتارهای خصومت آمیز، مشکل در خواب، یا بیداری در ساعات نامعمول، از دست دادن انرژی، انگیزه و علائق گذشته، اشتغال فکری مفرط و مختل کننده با موضوعات خاص (مذهب، ماوراء و ..)، انزوای اجتماعی و کناره گیری از روابط معمول با اعضای خانواده و دوستان، در همراهی با علائمی مانند اختلال در انجام تعهدات شغلی و تحصیلی، سراسیمگی و تغییر شخصیت، و تضعیف توانایی مراقبت از خود و بهداشت فردی، از جمله نشانه های هشدار برای احتمال شروع یک دورهٔ سایکوتیک هستند.
✅در عین حال باید دانست که هیچ یک از این علائم به تنهایی الزاما به معنای شروع یک اپیزود سایکوتیک نیستند و میتوانند در زمینهٔ مشکلات دیگری مانند بیماری های طبی، فرسودگی شغلی یا تنشهای ارتباطی ایجاد شوند. اما مشاهدهٔ تعدادی از این نشانه ها به طور همزمان، با ثبات و تشدید تدریجی، مطرح کنندهٔ نیاز به بررسی تشخیصی و دریافت کمک حرفه ای است.
✅در برخورد با علائم سایکوتیک، برای کاهش احساس سردرگمی و استرس، و نزدیک شدن به دنیای بیمار، در درجه اول باید برای درک آنچه که بیمار تجربه میکند تلاش کرد؛ باورهای هذیانی و توهماتی که برای او واقعی و حتمی تجربه میشوند. در همین ارتباط، به اعضای خانواده و نزدیکان بیماران مبتلا به روان پریشی، توصیه میشود که:
✅رفتار و گفته های بیمار در ارتباط با خودتان را، بیش از آنکه در نسبت با خود و نیازمند مقابله، تغییر یا دفاع در نظر بگیرید، مربوط به بخش آسیب دیده و نیازمند کمکی از وجود بیمار بدانید، و بنابراین وارد بحث و جدل با او بر سر واقعی نبودن هذیان ها و توهماتش نشوید. این نوع برخورد و تلاش برای راضی کردن بیمار به غیرواقعی بودن افکار و ادراکاتش، میتواند باعث کناره گیری بیشتر بیمار، و ناتوانی از برقراری ارتباط و به اشتراک گذاشتن احساساتش با شما شود.
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
.
✍🏻 Hilary Wright
✍🏻ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو:
✅مشاهدهٔ علائم روان پریشی(psychosis) در بیمار مبتلا به آن، میتواند برای اعضای خانواده، دوستان و نزدیکان او، تجربه ای بسیار دشوار، رنج آور و حتی ترسناک باشد. سایکوز را به طور مختصر، میتوان به صورت "از دست دادن ارتباط با واقعیت" در قالب هذیان ها یا باورهای غلط(delusions)، و توهمات یا ادراکات غلط(hallucinations) تعریف کرد.
✅در بسیاری از موارد، دیدگاه فرد مبتلا به سایکوز این است که هیچ مشکلی در او وجود ندارد، به همین دلیل شناسایی علائم هشداری که نشان دهندهٔ احتمال شروع سایکوز هستند، و آگاهی از نحوه حمایت بیمار در چنین شرایطی، برای اطرافیان او مهم است.
✅اضطراب، افسردگی یا تحریک پذیری، سوء ظن و بدگمانی به اطرافیان و محیط پیرامون، رفتارهای خصومت آمیز، مشکل در خواب، یا بیداری در ساعات نامعمول، از دست دادن انرژی، انگیزه و علائق گذشته، اشتغال فکری مفرط و مختل کننده با موضوعات خاص (مذهب، ماوراء و ..)، انزوای اجتماعی و کناره گیری از روابط معمول با اعضای خانواده و دوستان، در همراهی با علائمی مانند اختلال در انجام تعهدات شغلی و تحصیلی، سراسیمگی و تغییر شخصیت، و تضعیف توانایی مراقبت از خود و بهداشت فردی، از جمله نشانه های هشدار برای احتمال شروع یک دورهٔ سایکوتیک هستند.
✅در عین حال باید دانست که هیچ یک از این علائم به تنهایی الزاما به معنای شروع یک اپیزود سایکوتیک نیستند و میتوانند در زمینهٔ مشکلات دیگری مانند بیماری های طبی، فرسودگی شغلی یا تنشهای ارتباطی ایجاد شوند. اما مشاهدهٔ تعدادی از این نشانه ها به طور همزمان، با ثبات و تشدید تدریجی، مطرح کنندهٔ نیاز به بررسی تشخیصی و دریافت کمک حرفه ای است.
✅در برخورد با علائم سایکوتیک، برای کاهش احساس سردرگمی و استرس، و نزدیک شدن به دنیای بیمار، در درجه اول باید برای درک آنچه که بیمار تجربه میکند تلاش کرد؛ باورهای هذیانی و توهماتی که برای او واقعی و حتمی تجربه میشوند. در همین ارتباط، به اعضای خانواده و نزدیکان بیماران مبتلا به روان پریشی، توصیه میشود که:
✅رفتار و گفته های بیمار در ارتباط با خودتان را، بیش از آنکه در نسبت با خود و نیازمند مقابله، تغییر یا دفاع در نظر بگیرید، مربوط به بخش آسیب دیده و نیازمند کمکی از وجود بیمار بدانید، و بنابراین وارد بحث و جدل با او بر سر واقعی نبودن هذیان ها و توهماتش نشوید. این نوع برخورد و تلاش برای راضی کردن بیمار به غیرواقعی بودن افکار و ادراکاتش، میتواند باعث کناره گیری بیشتر بیمار، و ناتوانی از برقراری ارتباط و به اشتراک گذاشتن احساساتش با شما شود.
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
.
Telegraph
توصیه هایی برای برخورد مؤثر با بیمار مبتلا به اختلال روانپریشی
✍ Hilary Wright مشاهدهٔ علائم روان پریشی(psychosis) در بیمار مبتلا به آن، میتواند برای اعضای خانواده، دوستان و نزدیکان او، تجربه ای بسیار دشوار، رنج آور و حتی ترسناک باشد. سایکوز را به طور مختصر، میتوان به صورت "از دست دادن ارتباط با واقعیت" در قالب هذیان…
📝📝📝 سقوط
✍️ محسن رنانی
چکیده:
✅سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان می یابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمیدانم تا کی و تا چه حد میتواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه، مانع تحقق مرحله چهارم شود؛ اما میتواند با تغییر رویه، پیش از آن که با «انقلاب از پایین»، مرحله چهارم سقوط نیز رخ دهد، از طریق «انقلاب از بالا»، احتمال فروپاشی را کاهش دهد.
مقدمه:
✅این متن را حدود دو ماه پیش نوشتم. واقعش مردد بودم که منتشر کنم یا فقط برای مقامات بفرستم. همه ما میدانیم که بالاخره کشور از شرایط فروبسته کنونی گذر خواهد کرد، اما تلاش همه ما باید این باشد که حکومت کمهزینهترین راه را برای گذار کشور انتخاب کند. این که ایران به سوی تجربه شیلی و آفریقای جنوبی برود یا به سوی تجربه لیبی و سوریه، ابتدا به رفتار حکومت بستگی دارد و پساز آن به رفتار جامعه. منافع ملی ایران اقتضا میکند که هر دو طرف (حکومت و جامعه) تمامی راههای کمهزینهتر را تجربه کنند. یعنی تحول انقلابی و خشونتآمیز باید آخرین راه حل باشد. با این نگاه بود که ابتدا نسخه اولیه این متن را برای آقای دکتر محمدجواد ظریف فرستادم و خواهش کردم اگر میتوانند آن را به دست مقام رهبری برسانند. هنوز هم گمانم بر این است اگر مقامات به صورت عریان با واقعیت روبهرو شوند، ناخودآگاه بر تصمیماتشان اثر میگذارد. اما پس از دو ماه ایشان پیام داد که تلاشش ناموفق بوده است. چنین شد که تصمیم گرفتم آن نوشته را با شرح و تفصیل بیشتر و بیانی بیپردهتر، برای انتشار عمومی بازنویسی کنم؛ که همین متنی است که میخوانید.
✅من این نوشته را منتشر میکنم تا از یکسو خانواده کشتگان و جوانان آسیبدیده و معترضِ جنبش مهسا غمناک نباشند و بدانند که اعتراضشان چه دستاورد عظیمی داشته است و در همین چند ماه توانستهاند یک مرحله از چهار مرحله سقوط را رقم بزنند؛ و از سویدیگر اگر هنوز در درون نظام سیاسی هستند کسانی که از سطح هیجان و ترس روانشناختی عبور کردهاند و قدرت نگریستن عقلانی به تحولات را دارند، واقعیت را دقیقتر ببینند و به مراکز قدرت منتقل کنند؛ شاید هنوز فرصت بازگشت و همگرایی از دست نرفته باشد. چون معتقدم فرصت «اصلاح از بالا» از دست رفته است، اما تا زمانی که مرحله چهارم سقوط رخ نداده است، امکان «انقلاب از بالا» منتفی نیست. و البته اکنون تنها با «انقلاب از بالا» است که میتوان «انقلاب از پایین»، را منتفی کرد؛ وگرنه «انقلاب از پایین» بهطور طبیعی رخ خواهد داد. حکومت باید بداند که با ثبات کنونی اوضاع، غره نشود و رجز نخواند، که فرصتش اندکتر از آنی است که گمان می کند؛ و بداند که حتی اگر با روشهای سرکوب خشن این نسل را از نظر روانشناختی ناامید کند، اما این نسل بهمرحله «امید وجودی» رسیده است و هر لحظه میتواند افقهای امیدبخش تازهای را خلق کند، پس به جای درافتادن و سرکوب و تحقیر این نسل، آن را درک کند و سخنش را ارج بگذارد و با او گفتوگو کند.
✅تجربه یک قرن اخیر به من میگوید که اگر قاجاران برنیفتاده بلکه اصلاح شده بودند، و انقلابیان به جای .....
ادامه متن را در یکی از پیوندهای زیر بخوانید:
برای مطالعه مطلب در تارنمای رسمی محسن رنانی کلیک کنید
برای مطالعه مطلب در فایل پیدیاف کلیک کنید
برای مطالعه مطلب در نمای فوری، روی کلید زیر کلیک کنید
@MostafaTajzadeh
✍️ محسن رنانی
چکیده:
✅سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان می یابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمیدانم تا کی و تا چه حد میتواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه، مانع تحقق مرحله چهارم شود؛ اما میتواند با تغییر رویه، پیش از آن که با «انقلاب از پایین»، مرحله چهارم سقوط نیز رخ دهد، از طریق «انقلاب از بالا»، احتمال فروپاشی را کاهش دهد.
مقدمه:
✅این متن را حدود دو ماه پیش نوشتم. واقعش مردد بودم که منتشر کنم یا فقط برای مقامات بفرستم. همه ما میدانیم که بالاخره کشور از شرایط فروبسته کنونی گذر خواهد کرد، اما تلاش همه ما باید این باشد که حکومت کمهزینهترین راه را برای گذار کشور انتخاب کند. این که ایران به سوی تجربه شیلی و آفریقای جنوبی برود یا به سوی تجربه لیبی و سوریه، ابتدا به رفتار حکومت بستگی دارد و پساز آن به رفتار جامعه. منافع ملی ایران اقتضا میکند که هر دو طرف (حکومت و جامعه) تمامی راههای کمهزینهتر را تجربه کنند. یعنی تحول انقلابی و خشونتآمیز باید آخرین راه حل باشد. با این نگاه بود که ابتدا نسخه اولیه این متن را برای آقای دکتر محمدجواد ظریف فرستادم و خواهش کردم اگر میتوانند آن را به دست مقام رهبری برسانند. هنوز هم گمانم بر این است اگر مقامات به صورت عریان با واقعیت روبهرو شوند، ناخودآگاه بر تصمیماتشان اثر میگذارد. اما پس از دو ماه ایشان پیام داد که تلاشش ناموفق بوده است. چنین شد که تصمیم گرفتم آن نوشته را با شرح و تفصیل بیشتر و بیانی بیپردهتر، برای انتشار عمومی بازنویسی کنم؛ که همین متنی است که میخوانید.
✅من این نوشته را منتشر میکنم تا از یکسو خانواده کشتگان و جوانان آسیبدیده و معترضِ جنبش مهسا غمناک نباشند و بدانند که اعتراضشان چه دستاورد عظیمی داشته است و در همین چند ماه توانستهاند یک مرحله از چهار مرحله سقوط را رقم بزنند؛ و از سویدیگر اگر هنوز در درون نظام سیاسی هستند کسانی که از سطح هیجان و ترس روانشناختی عبور کردهاند و قدرت نگریستن عقلانی به تحولات را دارند، واقعیت را دقیقتر ببینند و به مراکز قدرت منتقل کنند؛ شاید هنوز فرصت بازگشت و همگرایی از دست نرفته باشد. چون معتقدم فرصت «اصلاح از بالا» از دست رفته است، اما تا زمانی که مرحله چهارم سقوط رخ نداده است، امکان «انقلاب از بالا» منتفی نیست. و البته اکنون تنها با «انقلاب از بالا» است که میتوان «انقلاب از پایین»، را منتفی کرد؛ وگرنه «انقلاب از پایین» بهطور طبیعی رخ خواهد داد. حکومت باید بداند که با ثبات کنونی اوضاع، غره نشود و رجز نخواند، که فرصتش اندکتر از آنی است که گمان می کند؛ و بداند که حتی اگر با روشهای سرکوب خشن این نسل را از نظر روانشناختی ناامید کند، اما این نسل بهمرحله «امید وجودی» رسیده است و هر لحظه میتواند افقهای امیدبخش تازهای را خلق کند، پس به جای درافتادن و سرکوب و تحقیر این نسل، آن را درک کند و سخنش را ارج بگذارد و با او گفتوگو کند.
✅تجربه یک قرن اخیر به من میگوید که اگر قاجاران برنیفتاده بلکه اصلاح شده بودند، و انقلابیان به جای .....
ادامه متن را در یکی از پیوندهای زیر بخوانید:
برای مطالعه مطلب در تارنمای رسمی محسن رنانی کلیک کنید
برای مطالعه مطلب در فایل پیدیاف کلیک کنید
برای مطالعه مطلب در نمای فوری، روی کلید زیر کلیک کنید
@MostafaTajzadeh
Telegraph
سقــوط
محسن رنانی چکیده: سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان می یابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمیدانم تا کی و تا چه حد میتواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه،…
📝📝📝️الزامات ترمیم شکاف حاکمیت ملت به بهانه اخراج اساتید منتقد از دانشگاهها
✍🏻 آذر منصوری
✅آزادی زندانیان در روز ها و هفته اخیر اگر در راستای اصلاح رفتار حکمرانی باشد و دامنه آن همه زندانیان سیاسی و مدنی، روزنامه نگاران، فعالان حوزه زنان و معلمان و دانشجویان و همه طیف های منتقد و معترض به شیوه حکمرانی را در بر گیرد، می تواند امید به بهبودخواهی را در شرایط کنونی ایران فراهم کند. طبعا با این رویکرد بازداشت و احضار مجدد فعالان و کنشگران به دلیلی اظهار نظر و یا مخالفت و اعتراض به برخی سیاستگذاری باید متوقف شود.
✅اما این اصلاح رفتار نباید به آزادی برخی از زندانیان محدود شود. از آغاز شکل گیری جنبش اعتراضی اخیر و همزمان با گسترش اعتراضات به فضای دانشگاهها، ضمن احضار و بازداشت و اعمال محدودیت های شدید برای دانشجویان، اساتیدی که به نحوی با آنها همراهی کردند و یا اینکه زبان به انتقاد از مسئولان نمودند، نیز مشمول برخوردهای سلبی و محدود کننده شدند واین روند همچنان نیز ادامه دارد. روندی که متاسفانه در دولت نهم و دهم نیز سنگ بنای آن گذاشته شد و بسیاری از اساتید مطرح یا اخراج و یا بازنشسته اجباری شدند.
✅برای نگارنده این سطور که خود نیز طعم برخی از این رفتارها را چشیده است، این سؤال بدون پاسخ مانده که اگر بزرگان دین ما مکرر توصیه به کسب علم و دانش ولو بالسین کرده اند، در نظامی که داعیه پیروی از آنها دارد، این نوع رفتارها با دانش پژوهان و اهل علم به جز محروم کردن محیط دانشگاهها از ظرفیت های آنها چه توجیهی می تواند داشته باشد؟
✅چرا مسئولان آموزش عالی کشور با این رویکرد های سلبی و البته غیر قانونی، کیفیت نهاد علم را در کشور پایین می آورند.
✅خاصه اساتیدی که در کنار برافروختن شمع علم، در تلاشند آگاهی را به عنوان بارزترین شاخصه انسان در محیط های دانشگاهی نهادینه کنند؟
آن هم در شرایطی که با رشد بی سابقه مهاجرت نخبگان از کشور مواجه هستیم و ناگفته پیداست که حذف اساتید برجسته و نامدار از دانشگاهها تا چه حد این روند را شتاب می بخشد.
✅اگر قرار است آزادی زندانیان اقدامی در راستای اصلاح رفتار حکمرانی باشد و شکاف بین حاکمیت و ملت را ترمیم کند، باید بپذیزند که فقط آزادی حتی همه زندانیان دگر اندیش کفایت این امر را نمی کند، بلکه این ترمیم نیاز به اقدامات دیگری نیز دارد که مهم ترین آن توقف روندی است که در محیط های دانشگاهی در جریان است.
✅توقف روند حذف اساتید منتقد و در ادامه دانشجویانی که به دلیل اعتراض مشمول انواع محدودیت ها و محرومیت ها شدند.
✅ترمیم شکاف بین حاکمیت و ملت به مجموعه ای از اقدامات نیاز دارد که بازگرداندن اساتید اخراج شده از دانشگاهها در رده اقدامات کوتاه مدت وکم هزینه برای حکمرانی ارزیابی می شود و اگر اراده ای برای پر کردن این شکاف ها وجود دارد، باید به پیشنهادات سید محمد خاتمی در بیانیه اخیر خود، اقبال نشان داده شود و به جای برچسب زنی به نخست وزیر محبوب بنیانگذار جمهوری اسلامی، از خود سؤال کنید که چرا او از اصرار بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی عبور کرده است؟
#امتداد
@emtedadnet
✍🏻 آذر منصوری
✅آزادی زندانیان در روز ها و هفته اخیر اگر در راستای اصلاح رفتار حکمرانی باشد و دامنه آن همه زندانیان سیاسی و مدنی، روزنامه نگاران، فعالان حوزه زنان و معلمان و دانشجویان و همه طیف های منتقد و معترض به شیوه حکمرانی را در بر گیرد، می تواند امید به بهبودخواهی را در شرایط کنونی ایران فراهم کند. طبعا با این رویکرد بازداشت و احضار مجدد فعالان و کنشگران به دلیلی اظهار نظر و یا مخالفت و اعتراض به برخی سیاستگذاری باید متوقف شود.
✅اما این اصلاح رفتار نباید به آزادی برخی از زندانیان محدود شود. از آغاز شکل گیری جنبش اعتراضی اخیر و همزمان با گسترش اعتراضات به فضای دانشگاهها، ضمن احضار و بازداشت و اعمال محدودیت های شدید برای دانشجویان، اساتیدی که به نحوی با آنها همراهی کردند و یا اینکه زبان به انتقاد از مسئولان نمودند، نیز مشمول برخوردهای سلبی و محدود کننده شدند واین روند همچنان نیز ادامه دارد. روندی که متاسفانه در دولت نهم و دهم نیز سنگ بنای آن گذاشته شد و بسیاری از اساتید مطرح یا اخراج و یا بازنشسته اجباری شدند.
✅برای نگارنده این سطور که خود نیز طعم برخی از این رفتارها را چشیده است، این سؤال بدون پاسخ مانده که اگر بزرگان دین ما مکرر توصیه به کسب علم و دانش ولو بالسین کرده اند، در نظامی که داعیه پیروی از آنها دارد، این نوع رفتارها با دانش پژوهان و اهل علم به جز محروم کردن محیط دانشگاهها از ظرفیت های آنها چه توجیهی می تواند داشته باشد؟
✅چرا مسئولان آموزش عالی کشور با این رویکرد های سلبی و البته غیر قانونی، کیفیت نهاد علم را در کشور پایین می آورند.
✅خاصه اساتیدی که در کنار برافروختن شمع علم، در تلاشند آگاهی را به عنوان بارزترین شاخصه انسان در محیط های دانشگاهی نهادینه کنند؟
آن هم در شرایطی که با رشد بی سابقه مهاجرت نخبگان از کشور مواجه هستیم و ناگفته پیداست که حذف اساتید برجسته و نامدار از دانشگاهها تا چه حد این روند را شتاب می بخشد.
✅اگر قرار است آزادی زندانیان اقدامی در راستای اصلاح رفتار حکمرانی باشد و شکاف بین حاکمیت و ملت را ترمیم کند، باید بپذیزند که فقط آزادی حتی همه زندانیان دگر اندیش کفایت این امر را نمی کند، بلکه این ترمیم نیاز به اقدامات دیگری نیز دارد که مهم ترین آن توقف روندی است که در محیط های دانشگاهی در جریان است.
✅توقف روند حذف اساتید منتقد و در ادامه دانشجویانی که به دلیل اعتراض مشمول انواع محدودیت ها و محرومیت ها شدند.
✅ترمیم شکاف بین حاکمیت و ملت به مجموعه ای از اقدامات نیاز دارد که بازگرداندن اساتید اخراج شده از دانشگاهها در رده اقدامات کوتاه مدت وکم هزینه برای حکمرانی ارزیابی می شود و اگر اراده ای برای پر کردن این شکاف ها وجود دارد، باید به پیشنهادات سید محمد خاتمی در بیانیه اخیر خود، اقبال نشان داده شود و به جای برچسب زنی به نخست وزیر محبوب بنیانگذار جمهوری اسلامی، از خود سؤال کنید که چرا او از اصرار بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی عبور کرده است؟
#امتداد
@emtedadnet
اعتمادآنلاین
به جز آزادی زندانیان، حذف اساتید و دانشجویان معترض از دانشگاهها هم پایان یابد
آذر منصوری نوشت: اگر قرار است آزادی زندانیان اقدامی در راستای اصلاح رفتار حکمرانی باشد مسوولان و سیاستگذاران باید بپذیرند که فقط آزادی حتی همه زندانیان دگراندیش کفایت این امر را نمیکند. روند حذف اساتید منتقد و در ادامه دانشجویانی که به دلیل اعتراض مشمول…
📝📝📝از افول اخلاقیِ در جامعه تا زیربنای اخلاقی «انقلاب زن زندگی آزادی»
✍️رامین جهانبگلو- مهرداد لقمانی
✅«انقلابِ زن، زندگی، آزادی» موجب تحولی شگرف در جامعه ایران و گسست از ارزشهای کهنه شد. شاید بتوان گفت برای رسیدن به ارزشهای والایی که در دل شعار «زن، زندگی، آزادی» نهفته است، نخست باید زیربنای اخلاقی این انقلاب را سامان داد.
✅ کمتر کسی فکر میکرد که کشتهشدن مهسا امینی موجب جرقهای در ذهن انسان ایرانی شود و چنان آتشی در تخیلش به پا کند که بندهای صغارت او را دود کند... اکنون... نسل نوِ ایرانی با خلاقیت و ایجاد شبکههای خودجوش، بدون رهبری متمرکز و با تکیه بر ارزشهای انسانی اصیل، انقلابی پیشرو و خلاقانه را پایهگذاری کرده و ایران و ایرانی نو را به منطقهٔ آشوبزده ما و دنیا معرفی کرده است.
✅آنچه این انقلاب را از تجربه پیشین جامعه ایران متمایز میکند، گسست از تفکر کهنهٔ بهجامانده از انقلاب ۵۷ است. انقلاب ۵۷... به برپایی نظامی انجامید که جامعهٔ ایران را از هر جهت به ورشکستگی کشاند.
✅مهمترین لطمهٔ انقلاب ۵۷ افول اخلاقی جامعه ایران است. بخشی از بیاعتمادی عمومی به طبقه تحصیلکرده و مدعیان روشنفکری در ایران به سبب عدم پایبندی آنها به معیارهای اخلاقی در چند دهه اخیر بوده است.
✅سیاست بدون اخلاق چیزی فراتر از سلطهگری نیست، همانطور که روشنفکری بدون اخلاق چیزی در حد شیادی است.
✅عیار روشنفکری در پایبندی به اصول اخلاقی در هنگام مبارزه آشکار میشود.
✅بهگفته دکتر مارتین لوتر کینگ: «ورشکستگی اخلاقی همانند ورشکستگی اقتصادی میتواند تمدنها را به زانو در بیاورد.»جامعه ایران بدون بازسازی اخلاقی خود نمیتواند از بنبست استبداد نجات پیدا کند.
✅تجربه کشورهایی که در گذار به جوامع دموکراتیک موفق بودهاند، همگی نشان از پایبندی به اصول اخلاقی و دوری جستن از خشونت دارند.
✅برای نمونه چکسلواکی یکی از جوامع موفق در این گذار بود. انتشار منشور ۷۷ از سوی روشنفکران چکسلواکی سندی مهم در مبارزه برای دموکراسی بود. بنیان فلسفی و اخلاقی قوی این منشور، که ناشی از باورهای نویسندگان آن بود، حلقههای مختلف نیروهای دموکراتیک را به هم وصل کرد.
✅جستوجوی حقیقت و پایبندی به اصول اخلاقی از سوی روشنفکران چکسلواکی منبعی مهم برای جلب اعتماد عمومی و انباشت سرمایه معنوی جامعه شد، که در هنگام مناسب موجب عبور از استبداد کمونیستی و رسیدن به جامعهٔ باز شد.
✅تلاش واتسلاو هاول و همراهان او در منشور ۱۹۷۷ ایجاد مقاومتی اخلاقی و مسالمتآمیز در برابر رژیم توتالیتر کمونیستی بود.جای پای ماهاتما گاندی و فلسفه خشونتپرهیز او را به خوبی در این مبارزه اخلاقی -سیاسی میتوان دید.
✅هاول در اینجا از حداقل اخلاقی صحبت میکند که در هر جامعهای نقطه آغاز همزیستی اخلاقی و گفتوگو است و بدون آن افراد جامعه نمیتوانند یکدیگر را متقابلا به رسمیت بشناسند. واژه کلیدی در اینجا عدم خشونت است. عدم خشونت خشتِ نخست هر جنبش اجتماعی پیشرو و پایدار است.
✅کنش مدنی مسئولیتی جمعی است و تنها وقتی در جامعه ضمانت مییابد که هر عضو آن دست از اعمال خشونت بردارد. بنابراین فرهنگ عدم خشونت باید بخشی از آگاهی و وجدان جمعی شده و بین شهروندان جامعه ترویج شود. این شرطی لازم برای به چالش کشیدن تعصب و تنفری است که پشت دیواری از ایدیولوژیها و مفاهیم ظاهراً متمدن پنهان شده است.
✅تا زمانی که گفتمان عدم خشونت توسط تنفر و عدم تحمل مخالفان در حاشیه باشد، همبستگی و دوستی ناممکن و بیاخلاقی و خشونتورزی دست بالا را خواهند داشت.
✅آگاهی از این که هدف ما نه کشتن و نه تخریب بلکه همزیستی است، سرآغاز یک خوداصلاحسازی اخلاقی است. همزیستی زیر پرچم اخلاق و صلح بر طبق این فرمان ممکن است: نباید بکشید. این یک ایده مسئولانه و الهامبخش است که شیوههای دموکراتیک را از منش مستبدانه اداره یک جامعه متمایز میکند.
✅راه دموکراسی، علیرغم همه ضعفهایش، این فرصت را برای افراد فراهم میکند که به بلوغ و مسئولیت برسند. این فرایند خود تحقق یافتگی اخلاقی فرد و جامعه، تنها در غیاب خشونت امکانپذیر است. سکوت در برابر ترویج خشونت موجب استمرار صغارت فردی و جمعی شده و بزرگترین مانع ایجاد مردمسالاری است.
✅بزرگترین تهدید برای تمدن و جامعه ایران ترویج بیاخلاقی و خشونت از سوی حاکمان کنونی ایران است.
اگر میخواهیم محصول همزیستی مسالمتآمیز را در آینده ایران درو کنیم، باید از امروز بذر عدم خشونت بکاریم.
✅برای رسیدن به ایرانی زیبا وقت آن رسیده که جامعه ما میان قیصرها و فروغیها یکی را انتخاب کند. شاید بیهوده نبود که داریوش پادشاه هخامنشی دعا میکرد که اهورامزدا ایران را از گزند دشمن، دروغ و خشکسالی در امان نگاه دارد.
🆔@MostafaTajzadeh
✍️رامین جهانبگلو- مهرداد لقمانی
✅«انقلابِ زن، زندگی، آزادی» موجب تحولی شگرف در جامعه ایران و گسست از ارزشهای کهنه شد. شاید بتوان گفت برای رسیدن به ارزشهای والایی که در دل شعار «زن، زندگی، آزادی» نهفته است، نخست باید زیربنای اخلاقی این انقلاب را سامان داد.
✅ کمتر کسی فکر میکرد که کشتهشدن مهسا امینی موجب جرقهای در ذهن انسان ایرانی شود و چنان آتشی در تخیلش به پا کند که بندهای صغارت او را دود کند... اکنون... نسل نوِ ایرانی با خلاقیت و ایجاد شبکههای خودجوش، بدون رهبری متمرکز و با تکیه بر ارزشهای انسانی اصیل، انقلابی پیشرو و خلاقانه را پایهگذاری کرده و ایران و ایرانی نو را به منطقهٔ آشوبزده ما و دنیا معرفی کرده است.
✅آنچه این انقلاب را از تجربه پیشین جامعه ایران متمایز میکند، گسست از تفکر کهنهٔ بهجامانده از انقلاب ۵۷ است. انقلاب ۵۷... به برپایی نظامی انجامید که جامعهٔ ایران را از هر جهت به ورشکستگی کشاند.
✅مهمترین لطمهٔ انقلاب ۵۷ افول اخلاقی جامعه ایران است. بخشی از بیاعتمادی عمومی به طبقه تحصیلکرده و مدعیان روشنفکری در ایران به سبب عدم پایبندی آنها به معیارهای اخلاقی در چند دهه اخیر بوده است.
✅سیاست بدون اخلاق چیزی فراتر از سلطهگری نیست، همانطور که روشنفکری بدون اخلاق چیزی در حد شیادی است.
✅عیار روشنفکری در پایبندی به اصول اخلاقی در هنگام مبارزه آشکار میشود.
✅بهگفته دکتر مارتین لوتر کینگ: «ورشکستگی اخلاقی همانند ورشکستگی اقتصادی میتواند تمدنها را به زانو در بیاورد.»جامعه ایران بدون بازسازی اخلاقی خود نمیتواند از بنبست استبداد نجات پیدا کند.
✅تجربه کشورهایی که در گذار به جوامع دموکراتیک موفق بودهاند، همگی نشان از پایبندی به اصول اخلاقی و دوری جستن از خشونت دارند.
✅برای نمونه چکسلواکی یکی از جوامع موفق در این گذار بود. انتشار منشور ۷۷ از سوی روشنفکران چکسلواکی سندی مهم در مبارزه برای دموکراسی بود. بنیان فلسفی و اخلاقی قوی این منشور، که ناشی از باورهای نویسندگان آن بود، حلقههای مختلف نیروهای دموکراتیک را به هم وصل کرد.
✅جستوجوی حقیقت و پایبندی به اصول اخلاقی از سوی روشنفکران چکسلواکی منبعی مهم برای جلب اعتماد عمومی و انباشت سرمایه معنوی جامعه شد، که در هنگام مناسب موجب عبور از استبداد کمونیستی و رسیدن به جامعهٔ باز شد.
✅تلاش واتسلاو هاول و همراهان او در منشور ۱۹۷۷ ایجاد مقاومتی اخلاقی و مسالمتآمیز در برابر رژیم توتالیتر کمونیستی بود.جای پای ماهاتما گاندی و فلسفه خشونتپرهیز او را به خوبی در این مبارزه اخلاقی -سیاسی میتوان دید.
✅هاول در اینجا از حداقل اخلاقی صحبت میکند که در هر جامعهای نقطه آغاز همزیستی اخلاقی و گفتوگو است و بدون آن افراد جامعه نمیتوانند یکدیگر را متقابلا به رسمیت بشناسند. واژه کلیدی در اینجا عدم خشونت است. عدم خشونت خشتِ نخست هر جنبش اجتماعی پیشرو و پایدار است.
✅کنش مدنی مسئولیتی جمعی است و تنها وقتی در جامعه ضمانت مییابد که هر عضو آن دست از اعمال خشونت بردارد. بنابراین فرهنگ عدم خشونت باید بخشی از آگاهی و وجدان جمعی شده و بین شهروندان جامعه ترویج شود. این شرطی لازم برای به چالش کشیدن تعصب و تنفری است که پشت دیواری از ایدیولوژیها و مفاهیم ظاهراً متمدن پنهان شده است.
✅تا زمانی که گفتمان عدم خشونت توسط تنفر و عدم تحمل مخالفان در حاشیه باشد، همبستگی و دوستی ناممکن و بیاخلاقی و خشونتورزی دست بالا را خواهند داشت.
✅آگاهی از این که هدف ما نه کشتن و نه تخریب بلکه همزیستی است، سرآغاز یک خوداصلاحسازی اخلاقی است. همزیستی زیر پرچم اخلاق و صلح بر طبق این فرمان ممکن است: نباید بکشید. این یک ایده مسئولانه و الهامبخش است که شیوههای دموکراتیک را از منش مستبدانه اداره یک جامعه متمایز میکند.
✅راه دموکراسی، علیرغم همه ضعفهایش، این فرصت را برای افراد فراهم میکند که به بلوغ و مسئولیت برسند. این فرایند خود تحقق یافتگی اخلاقی فرد و جامعه، تنها در غیاب خشونت امکانپذیر است. سکوت در برابر ترویج خشونت موجب استمرار صغارت فردی و جمعی شده و بزرگترین مانع ایجاد مردمسالاری است.
✅بزرگترین تهدید برای تمدن و جامعه ایران ترویج بیاخلاقی و خشونت از سوی حاکمان کنونی ایران است.
اگر میخواهیم محصول همزیستی مسالمتآمیز را در آینده ایران درو کنیم، باید از امروز بذر عدم خشونت بکاریم.
✅برای رسیدن به ایرانی زیبا وقت آن رسیده که جامعه ما میان قیصرها و فروغیها یکی را انتخاب کند. شاید بیهوده نبود که داریوش پادشاه هخامنشی دعا میکرد که اهورامزدا ایران را از گزند دشمن، دروغ و خشکسالی در امان نگاه دارد.
🆔@MostafaTajzadeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📝📝📝 پنج دستاورد اعتراضات اخیر از دیدگاه هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات
✅تولید فرآیند گفت و گو میان اقشار مدرن و سنتی.
✅فراهم شدن گفت و گوی میان نسلی در سطوح خرد.
✅فرآیند یک هویت ملی مرکب فراهم شده و در آستانه ورود به ملیت گرایی چند ضلعی هستیم.
✅فرآیندی از تعامل میان ایرانیان داخل و خارج کشور شکل گرفته است.
✅گفت و گو و ارتباط بین ساحت های حوزه های مختلف هنری و ادبی و فرهنگی و غیره شکل گرفته است.
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
✅تولید فرآیند گفت و گو میان اقشار مدرن و سنتی.
✅فراهم شدن گفت و گوی میان نسلی در سطوح خرد.
✅فرآیند یک هویت ملی مرکب فراهم شده و در آستانه ورود به ملیت گرایی چند ضلعی هستیم.
✅فرآیندی از تعامل میان ایرانیان داخل و خارج کشور شکل گرفته است.
✅گفت و گو و ارتباط بین ساحت های حوزه های مختلف هنری و ادبی و فرهنگی و غیره شکل گرفته است.
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
📝📝📝 پیامها و پرسشهای مهم میرحسین از زندان اختر
✍️ رها سلیمی
✅اصلیترین تفاوت و مشخصه جنبش اخیر با سایر جنبشها در داخل و خارج از ایران، در همین پیام « زن» نهفته است؛ زیرا در همه تحولات و انقلابات گذشته و جنبش های رهایی بخش جهان، هرگز به «تبعیض جنسیتی» به عنوان یکی از تبعیض های فاحش که نیمی از جمعیت جهان را در بر می گیرد و نیمی از انسانها را از داشتن سهم مساوی و برابری یکسان محروم میکند ، توجهی نشده است.
✅موسوی مشخصاً از این «ساختار تناقضآلود» به عنوان «بحرانِ بحرانها» نام میبرد. او عقیده دارد این ساختار دوگانه و متعارض منتهی به «گرههای کوری» شده که بعد از انقلاب ۵۷ به وجود آمده است؛ «گرههای کوری» که مشکلات جمهوری اسلامی را غیر قابل حل و غیر قابل اصلاح کرده است؛ از این رو، او نظام را «غیر قابل دوام» میخواند، که ناگزیر از جبر تاریخی دچار فروپاشی و سقوط خواهد شد.
✅آنچه که در هر یک از بازخوانی های تاریخی مذکور غایب بوده است، توجه به عنصر کثرت مذهبی و قومی و نژادی ایران است؛ کشوری که بنیانش ترکیبی از همه ادیان، مذاهب و نژادهاست و تنها محدود به یک نژاد واحد همچون «نژاد آریایی» و یا یک گرایش مذهبی به نام «مذهب شیعه» و یا یک دین واحد به اسم «اسلام » نبوده است. بنابراین، لازم است برای «طراحی ساختار سیاسی» بعدی به بازخوانی مجدد از تاریخ بپردازیم تا بر اساس آن هویتی را برای خودمان خلق کنیم که با همه واقعیتهای ایران همخوانی داشته باشد.
✅شایسته است به جای تنش نیروهای اپوزسیون هر کدام به طور جداگانه و در درون اتاقهای فکر خود به تدوین برنامه و استراتژی بپردازند، آن را به افکار عمومی ارائه دهند تا در اثر تضارب آرا ترمیم شود تا نهایتا به یک رهیافتی مشترک برسد؛ رهیافتی که خروجی آن تدوین یک «برنامه استراتژیک» برای گذار جمهوری اسلامی خواهد بود.
📎متن کامل
@kaleme @MostafaTajzadeh
✍️ رها سلیمی
✅اصلیترین تفاوت و مشخصه جنبش اخیر با سایر جنبشها در داخل و خارج از ایران، در همین پیام « زن» نهفته است؛ زیرا در همه تحولات و انقلابات گذشته و جنبش های رهایی بخش جهان، هرگز به «تبعیض جنسیتی» به عنوان یکی از تبعیض های فاحش که نیمی از جمعیت جهان را در بر می گیرد و نیمی از انسانها را از داشتن سهم مساوی و برابری یکسان محروم میکند ، توجهی نشده است.
✅موسوی مشخصاً از این «ساختار تناقضآلود» به عنوان «بحرانِ بحرانها» نام میبرد. او عقیده دارد این ساختار دوگانه و متعارض منتهی به «گرههای کوری» شده که بعد از انقلاب ۵۷ به وجود آمده است؛ «گرههای کوری» که مشکلات جمهوری اسلامی را غیر قابل حل و غیر قابل اصلاح کرده است؛ از این رو، او نظام را «غیر قابل دوام» میخواند، که ناگزیر از جبر تاریخی دچار فروپاشی و سقوط خواهد شد.
✅آنچه که در هر یک از بازخوانی های تاریخی مذکور غایب بوده است، توجه به عنصر کثرت مذهبی و قومی و نژادی ایران است؛ کشوری که بنیانش ترکیبی از همه ادیان، مذاهب و نژادهاست و تنها محدود به یک نژاد واحد همچون «نژاد آریایی» و یا یک گرایش مذهبی به نام «مذهب شیعه» و یا یک دین واحد به اسم «اسلام » نبوده است. بنابراین، لازم است برای «طراحی ساختار سیاسی» بعدی به بازخوانی مجدد از تاریخ بپردازیم تا بر اساس آن هویتی را برای خودمان خلق کنیم که با همه واقعیتهای ایران همخوانی داشته باشد.
✅شایسته است به جای تنش نیروهای اپوزسیون هر کدام به طور جداگانه و در درون اتاقهای فکر خود به تدوین برنامه و استراتژی بپردازند، آن را به افکار عمومی ارائه دهند تا در اثر تضارب آرا ترمیم شود تا نهایتا به یک رهیافتی مشترک برسد؛ رهیافتی که خروجی آن تدوین یک «برنامه استراتژیک» برای گذار جمهوری اسلامی خواهد بود.
📎متن کامل
@kaleme @MostafaTajzadeh
Telegraph
پیامها و پرسشهای مهم میرحسین از زندان اختر
بیانیه موسوی حامل پیام های کلیدی مهمی است که در سه پیام کلی می توان آن را دسته بندی کرد: ۱_ موسوی در بیانیه خود به پیام « زن _ زندگی _ آزادی » اشاره می کند و این سه کلمه را «بذر های امید بخش آینده» معرفی می کند ؛ بذر هایی که خطوط اصلی تحولات بنیادین آینده…
📝📝📝 روایت تاریخی: "تجربه۱۳۵۸"
✅بازخوانی پنج انتخابات اولین سال پس از پیروزی انقلاب
✍🏻 سمیه متقی
✅ سخنان اخیر حسن روحانی و پیشنهاد و توجهاش به الگوی انتخاباتی سال 1358، اولینبار نیست که از سوی یک چهره سیاسی مطرح میشود.
✅ همهپرسیای که مردم ایران را دو ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران پای صندوقهای رأی آورد و نظر آنها را درباره اینکه موافق برپایی حکومتی با پیشوند جمهوری اسلامی هستند یا خیر، جویا شد. تصویر فردی که میگوید من به «جمهوری اسلامی آقای خمینی رأی میدهم» بارها از رسانههای مختلف و در صداوسیما منتشر شد و البته در کنارش در سالهای اخیر تصویر خانمی که میگوید مخالف جمهوری اسلامی است و خواهان حکومت «جمهوری دموکراتیک خلق» است.
✅ مجلس اول در تاریخ هفتم خردادماه۱۳۵۹ با ریاست سنی یدالله سحابی و نایبرئیسی مهدی بازرگان آغاز بهکار کرد و بعد از بررسی اعتبارنامهها و انتخاباتِ ریاست مجلس اکبر هاشمیرفسنجانی بهعنوان اولین رئیس مجلس انتخاب شد. نایبرئیسان سیدعلیاکبر پرورش، سیدمحمد موسویخوئینیها، حبیبالله عسگراولادی، محمد یزدی، سیدمحمد خامنهای بودند.
✅ با توجه به ترکیب اعضا، میتوان مجلس اول را متنوعترین و سیاسیترین مجلس در طول حیات جمهوری اسلامی تا به امروز خواند.
🔅متن کامل گزارش را در لینک زیر بخوانید:
https://b2n.ir/s37987
@MostafaTajzadeh
✅بازخوانی پنج انتخابات اولین سال پس از پیروزی انقلاب
✍🏻 سمیه متقی
✅ سخنان اخیر حسن روحانی و پیشنهاد و توجهاش به الگوی انتخاباتی سال 1358، اولینبار نیست که از سوی یک چهره سیاسی مطرح میشود.
✅ همهپرسیای که مردم ایران را دو ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران پای صندوقهای رأی آورد و نظر آنها را درباره اینکه موافق برپایی حکومتی با پیشوند جمهوری اسلامی هستند یا خیر، جویا شد. تصویر فردی که میگوید من به «جمهوری اسلامی آقای خمینی رأی میدهم» بارها از رسانههای مختلف و در صداوسیما منتشر شد و البته در کنارش در سالهای اخیر تصویر خانمی که میگوید مخالف جمهوری اسلامی است و خواهان حکومت «جمهوری دموکراتیک خلق» است.
✅ مجلس اول در تاریخ هفتم خردادماه۱۳۵۹ با ریاست سنی یدالله سحابی و نایبرئیسی مهدی بازرگان آغاز بهکار کرد و بعد از بررسی اعتبارنامهها و انتخاباتِ ریاست مجلس اکبر هاشمیرفسنجانی بهعنوان اولین رئیس مجلس انتخاب شد. نایبرئیسان سیدعلیاکبر پرورش، سیدمحمد موسویخوئینیها، حبیبالله عسگراولادی، محمد یزدی، سیدمحمد خامنهای بودند.
✅ با توجه به ترکیب اعضا، میتوان مجلس اول را متنوعترین و سیاسیترین مجلس در طول حیات جمهوری اسلامی تا به امروز خواند.
🔅متن کامل گزارش را در لینک زیر بخوانید:
https://b2n.ir/s37987
@MostafaTajzadeh
hammihanonline.ir
تجربه 1358
بازخوانی پنج انتخابات اولین سال پس از پیروزی انقلاب
📝📝📝 ابهام
✍️ کلمه - سید علیرضا بهشتی شیرازی
✅دوازده روز از انتشار بیانیه مهندس موسوی میگذرد و صحبتها در مورد آن هنوز ادامه دارد. ولی درباره آن چه میگوییم؟ انگیزه کدام بود؟ قدم بعدی چه خواهد بود؟ آن تک کلمه را چگونه میتوان تفسیر کرد؟ و قص علیهذا. آیا زبان فارسی این نوشته به اندازه کافی وضوح نداشت تا نیاز به اینهمه تحلیل بعدی نباشد؟ چرا روشن بود، با این حال ابهام قرار نیست هیچگاه تمام شود.
✅به سویی دیگر از موضوع ابهام بنگریم. در خیابان به فردی خارجی بر میخورید که بدون دانستن یک کلمه فارسی میکوشد مطالبی را به شما بفهماند. ولی به هیچوجه متوجه چیزی نمیشوید. آیا جمله را درست گفتم؟ نه! اگر دقت کنید از همین برخورد گنگ متوجه خیلی چیزها شدهاید. مثلا او مرد است یا زن. جوان است یا پیر. با توجه به لباسش فقیر است یا ثروتمند. با توجه به لحنش مشکلزده است یا گردشگری در حال تفرج. با توجه به نقش چهرهاش شرقی است یا غربی. و قص علیهذا.
منظور آنکه ابهام امری مشکک (ذومراتب) است، که از یک طرف هرگز به پایان نمیرسد و از طرف دیگر لازم نیست مانع از اقدام شود.
آیا اگر مسافر خارجی را مضطر ببینید حجاب زبان مانع از کمک شما به او میشود؟ بعید میدانم.
✅مهندس موسوی در بیانیه اخیر خود از ما میخواهد جهت رفع بعضی ابهامات تامل و همکاری کنیم، برای نجات ایران. از نظر کسانی که پیشنهاد او را پسندیدهاند اکنون بزرگترین سوال این است که برای تحقق آن چه باید کرد. ما ظاهرا در این مورد هیچ نمیدانیم. آیا جمله را درست گفتم؟ نه! اگر دقت کنیم در این مورد خیلی چیزها میدانیم. اول آنکه یک دست صدا ندارد. به ویژه عملی شدن پیشنهادی به این اهمیت بدون اجماع وسیع ممکن نیست. آیا همچنان نمیدانیم که چه باید کرد؟ در حالی که نهادهای امنیتی میدانند، کما اینکه این روزها احزاب، گروهها و حتی افراد را تحت فشار شدید گذاشتهاند، مبادا از این پیشنهاد حمایت کنند. فایدهای ندارد. بلکه این کارشان نتیجه عکس میدهد.
✅این فشار تنها دارد بر شکوه میرحسین ما میافزاید، کسی که میتواند از گوشه حصر با ۱۵۰ کلمه تمامی کشور، تمامی محافل سیاسی، بلکه حتی جمعهای خانوادگی را به گفتگو در آورد. البته واقع مطلب این نیست. اغلب نیروها آماده چنین اجماعی هستند، ولی چون اجازه سخن گفتن نمییابند همه اعتبار به آن یک نفری میرسد که در سخن گفتن از کسی اجازه نمیگیرد. دوم تعیین حد است. در هر موقعیتی ما اگر نتوانیم آمال خود را محدود کنیم شاید هرگز موفق به تحققشان نشویم.
✅تولستوی در یکی از قصههای کوتاه خود داستان کشاورزی را میگوید که شنیده است در عرضهای جنوبیتر زمینهای مرغوب به بهای ارزان فروخته میشود. لذا برای انجام معامله به سراغ یکی از روسای قبایل قزاق میرود، که در مییابد شرایط حتی از این هم بهتر است.
قزاقان زمین را نه به جریب و هکتار، بلکه به روز واگذار میکنند: ۵۰۰ روبل به ازای هر مساحتی که خریدار بتواند از طلوع صبح تا غروب آفتاب دورش قدم بزند و مرزهایش را علامت بگذارد. البته اگر نتواند تا پایان روز کار را به انجام برساند سرمایهاش از دست خواهد رفت. دیگر چه معاملهای بهتر از این؟ او راه میافتد و هیچ نشده به بیشهای انبوه بر میخورد، که میتواند برایش درآمد سرشار داشته باشد. آن را در زمینش میگنجاند. و به برکهای زیبا. آن را هم میپسندد. و به جلگهای حاصلخیز. آن را هم میخواهد. و آن یکی را، و بعدی را. غافل از آنکه عصرگاه دارد نزدیک میشود.
کشاورز زمانی به اشتباهش پی میبرد که دیگر دیر شده است. اگر از ماهی یا منظره دریاچه صرف نظر کرده بود شاید میتوانست تا پایان مهلت به جای نخست باز گردد.
اگر به چوبهای بیشه طمع نداشت این کار را حتما با موفقیت به انجام میرساند. ولی اینک قرار است همه چیزش را ببازد. بلکه از آن هم بدتر.
او از ترس شکست، خسته و تکیده شروع به دویدن میکند و بر اثر فشاری که به خود میآورد جانش از دست میرود؛ عبرتی برای هر آرزومند.
✅ما اگر نتوانیم آمال خود را محدود کنیم شاید هرگز موفق به تحققشان نشویم. این نکتهای نیست که من بدانم و فطرتهای خردمند ندانند. لذا به زودی خواهید دید که بحثهایی که میانمان جریان دارد از بساطت کنونی فاصله میگیرد و متوجه ارزیابی خواستهها و توانائیها میشود. فعلا، به رغم مه سنگینِ ابهام، دو قدم واضح است. جلوتر هم که برویم گامهای بیشتری روشن خواهد شد.
@kaleme @MostafaTajzadeh
✍️ کلمه - سید علیرضا بهشتی شیرازی
✅دوازده روز از انتشار بیانیه مهندس موسوی میگذرد و صحبتها در مورد آن هنوز ادامه دارد. ولی درباره آن چه میگوییم؟ انگیزه کدام بود؟ قدم بعدی چه خواهد بود؟ آن تک کلمه را چگونه میتوان تفسیر کرد؟ و قص علیهذا. آیا زبان فارسی این نوشته به اندازه کافی وضوح نداشت تا نیاز به اینهمه تحلیل بعدی نباشد؟ چرا روشن بود، با این حال ابهام قرار نیست هیچگاه تمام شود.
✅به سویی دیگر از موضوع ابهام بنگریم. در خیابان به فردی خارجی بر میخورید که بدون دانستن یک کلمه فارسی میکوشد مطالبی را به شما بفهماند. ولی به هیچوجه متوجه چیزی نمیشوید. آیا جمله را درست گفتم؟ نه! اگر دقت کنید از همین برخورد گنگ متوجه خیلی چیزها شدهاید. مثلا او مرد است یا زن. جوان است یا پیر. با توجه به لباسش فقیر است یا ثروتمند. با توجه به لحنش مشکلزده است یا گردشگری در حال تفرج. با توجه به نقش چهرهاش شرقی است یا غربی. و قص علیهذا.
منظور آنکه ابهام امری مشکک (ذومراتب) است، که از یک طرف هرگز به پایان نمیرسد و از طرف دیگر لازم نیست مانع از اقدام شود.
آیا اگر مسافر خارجی را مضطر ببینید حجاب زبان مانع از کمک شما به او میشود؟ بعید میدانم.
✅مهندس موسوی در بیانیه اخیر خود از ما میخواهد جهت رفع بعضی ابهامات تامل و همکاری کنیم، برای نجات ایران. از نظر کسانی که پیشنهاد او را پسندیدهاند اکنون بزرگترین سوال این است که برای تحقق آن چه باید کرد. ما ظاهرا در این مورد هیچ نمیدانیم. آیا جمله را درست گفتم؟ نه! اگر دقت کنیم در این مورد خیلی چیزها میدانیم. اول آنکه یک دست صدا ندارد. به ویژه عملی شدن پیشنهادی به این اهمیت بدون اجماع وسیع ممکن نیست. آیا همچنان نمیدانیم که چه باید کرد؟ در حالی که نهادهای امنیتی میدانند، کما اینکه این روزها احزاب، گروهها و حتی افراد را تحت فشار شدید گذاشتهاند، مبادا از این پیشنهاد حمایت کنند. فایدهای ندارد. بلکه این کارشان نتیجه عکس میدهد.
✅این فشار تنها دارد بر شکوه میرحسین ما میافزاید، کسی که میتواند از گوشه حصر با ۱۵۰ کلمه تمامی کشور، تمامی محافل سیاسی، بلکه حتی جمعهای خانوادگی را به گفتگو در آورد. البته واقع مطلب این نیست. اغلب نیروها آماده چنین اجماعی هستند، ولی چون اجازه سخن گفتن نمییابند همه اعتبار به آن یک نفری میرسد که در سخن گفتن از کسی اجازه نمیگیرد. دوم تعیین حد است. در هر موقعیتی ما اگر نتوانیم آمال خود را محدود کنیم شاید هرگز موفق به تحققشان نشویم.
✅تولستوی در یکی از قصههای کوتاه خود داستان کشاورزی را میگوید که شنیده است در عرضهای جنوبیتر زمینهای مرغوب به بهای ارزان فروخته میشود. لذا برای انجام معامله به سراغ یکی از روسای قبایل قزاق میرود، که در مییابد شرایط حتی از این هم بهتر است.
قزاقان زمین را نه به جریب و هکتار، بلکه به روز واگذار میکنند: ۵۰۰ روبل به ازای هر مساحتی که خریدار بتواند از طلوع صبح تا غروب آفتاب دورش قدم بزند و مرزهایش را علامت بگذارد. البته اگر نتواند تا پایان روز کار را به انجام برساند سرمایهاش از دست خواهد رفت. دیگر چه معاملهای بهتر از این؟ او راه میافتد و هیچ نشده به بیشهای انبوه بر میخورد، که میتواند برایش درآمد سرشار داشته باشد. آن را در زمینش میگنجاند. و به برکهای زیبا. آن را هم میپسندد. و به جلگهای حاصلخیز. آن را هم میخواهد. و آن یکی را، و بعدی را. غافل از آنکه عصرگاه دارد نزدیک میشود.
کشاورز زمانی به اشتباهش پی میبرد که دیگر دیر شده است. اگر از ماهی یا منظره دریاچه صرف نظر کرده بود شاید میتوانست تا پایان مهلت به جای نخست باز گردد.
اگر به چوبهای بیشه طمع نداشت این کار را حتما با موفقیت به انجام میرساند. ولی اینک قرار است همه چیزش را ببازد. بلکه از آن هم بدتر.
او از ترس شکست، خسته و تکیده شروع به دویدن میکند و بر اثر فشاری که به خود میآورد جانش از دست میرود؛ عبرتی برای هر آرزومند.
✅ما اگر نتوانیم آمال خود را محدود کنیم شاید هرگز موفق به تحققشان نشویم. این نکتهای نیست که من بدانم و فطرتهای خردمند ندانند. لذا به زودی خواهید دید که بحثهایی که میانمان جریان دارد از بساطت کنونی فاصله میگیرد و متوجه ارزیابی خواستهها و توانائیها میشود. فعلا، به رغم مه سنگینِ ابهام، دو قدم واضح است. جلوتر هم که برویم گامهای بیشتری روشن خواهد شد.
@kaleme @MostafaTajzadeh
📝📝📝ارمایلها و گرمایلها و شیشه عمر ضحاکها
✍🏻حامد شجاعی
✅پایههای حکومت مخوف ضحاک خیلی پیشتر از دادخواهی کاوه آهنگر و به صحنه درآمدن فریدون، به دست ارمایل پاکدین و گرمایل پیشبین سست شد وقتی که در خلوت دو نفره، پرده ترس حاکم بر جامعه ضحاکزده را آرام و بیصدا دریدند و به این باور رسیدند که میشود با تدبیری روند پیشروی ضحاک و مارهای روی دوشش را کند کرد و در ادامه چشم به راه اتفاقات و اقداماتی دیگر ماند تا رهایی از سیطره و سلطه ضحاکیان ممکن شود. حکایت ضحاک و ارمایل و گرمایل و خروش کاوه و بر تخت نشستن فریدون، اگر چه در حدود هزار سال قبل توسط فردوسی، با نگاهی بر تاریخ هزار سال قبلتر از زمان نگارش شاهنامه نوشته شده اما پنداری شرح همه ادوار و اقسام حکومتهای جائر یا به تعبیر امروزیتر آن دیکتاتوری خودکامه یا استبدادی، نه تنها در ایران که در اقصی نقاط جهان است.
از این رو، وقتی خواننده داستان ضحاک در شاهنامه، به تماشای فیلم "۱۹۸۵" مینشیند در سیمای همه ژنرالهای حاضر در محکمه، ضحاک ماردوش را میبیند و دادستان و دستیارش گویی همان ارمایل و گرمایل هستند که با از خودگذشتگی و غلبه بر ترس خویش، شروع به جمعآوری مدارک و تنظیم لایحهای قوی مینمایند تا از مسیر برگزاری دادگاه زمینه دادخواهی کاوهها و برآمدن فریدونها را برای برگرداندن امید و آزادی به مردمان خسته و مجروح از ستمهای ژنرالهای حاکم بر آرژانتین هموار کنند.
داستان استبداد و مستبد و استبدادزده اما در هر زمان و مکانی که باشد، محتوایی یکسان دارد که متناسب با شکل ظرف زمان و مکانش رنگ و بویی متفاوت پیدا میکند. اصل قصه، حدیث مکرر است. پس، کافیست بیننده پس از تماشای فیلم "۱۹۸۵" کتاب "شکستن طلسم وحشت" که گزارشی مستند و روایتگونه از ایام زوال کبکبهی ژنرال آگوستو پینوشه، دیکتاتور وحشتآفرین شیلی در دهههای ۷۰ و ۸۰ قرن بیستم میلادیست را بخواند تا در فضای فیلم مذکور از سال ۱۹۸۵ به سال ۱۹۹۸ پرواز کند و بار دیگر قصه را در یک فضای متفاوت اما به غایت مشابه، با حضور شخصیتهای جدید بازخوانی نماید. یکی از ویژگیهای برجسته کتاب مذکور، سبک نگارش آن است که به دلیل توانمندی ذاتی و تبحر نویسنده، مخاطب را در بستری داستانگونه تشویق به پیگیری یک گزارش مستند و بالذات تلخ از رخدادهای هولناک دوران حکومت پینوشه و فراز و نشیبهای ایام بازداشت خانگی و محاکمه ناتمام و نه لزوما نافرجام او میکند؛ و این بیشک ثمره هنر آریل دورفمن، نویسنده سرشناس کتاب است. دورفمن که خود زاده آرژانتین اما دارای ملیتی شیلیاییست در زمان کودتای پینوشه، مشاور سالوادر آلنده، رییسجمهور شیلی بود و تنها به واسطه یک اتفاق از حمله فوج لشکریان پینوشه به کاخ ریاستجمهوری جان سالم به در برد و موفق به گریز از شیلی شد. فلذا آنچه که در کتاب مینویسد تلفیقی از تجارب و ادراک شخصی خودش از آن برهه و روایتهای دست اول کسانیست که با تمام وجود و به بهای جان و عمر خود یا عزیزترین کسانشان روزگار تلخ دیکتاتوری پینوشه را پشت سر گذاشته، در آن مقطع محتوم تاریخی از زندگی و زمانه همه مستبدان و جائران تاریخ با ناباوری اما امیدواری، روزهای زوال ضحاک زمانهشان را به تماشا نشستهاند. از همان نخستین سطور روایت و جایی که دورفمن با بیحوصلگی و ناباوری خبر دستور بازداشت پینوشه در بیمارستانی در لندن از سوی قاضی اسپانیایی، بالتازار گازرون، را میشنود تا آخرین کلمات نوشته شده در کتاب که خبر از تبدیل نام پینوشه به لفظی برای تحقیر و توصیف ویژگیهای سخیف افراد در محاورات شهروندان شیلیایی در عصر پساپینوشه میدهد خواننده ناخودآگاه در پی شناسایی ارمایل و گرمایل داستان ضحاک شیلی در قرن بیستم است.
برای خواندن متن کامل کلیک کنید:
https://bit.ly/3KaIeHZ
@charsooyefarhang @MostafaTajzadeh
✍🏻حامد شجاعی
✅پایههای حکومت مخوف ضحاک خیلی پیشتر از دادخواهی کاوه آهنگر و به صحنه درآمدن فریدون، به دست ارمایل پاکدین و گرمایل پیشبین سست شد وقتی که در خلوت دو نفره، پرده ترس حاکم بر جامعه ضحاکزده را آرام و بیصدا دریدند و به این باور رسیدند که میشود با تدبیری روند پیشروی ضحاک و مارهای روی دوشش را کند کرد و در ادامه چشم به راه اتفاقات و اقداماتی دیگر ماند تا رهایی از سیطره و سلطه ضحاکیان ممکن شود. حکایت ضحاک و ارمایل و گرمایل و خروش کاوه و بر تخت نشستن فریدون، اگر چه در حدود هزار سال قبل توسط فردوسی، با نگاهی بر تاریخ هزار سال قبلتر از زمان نگارش شاهنامه نوشته شده اما پنداری شرح همه ادوار و اقسام حکومتهای جائر یا به تعبیر امروزیتر آن دیکتاتوری خودکامه یا استبدادی، نه تنها در ایران که در اقصی نقاط جهان است.
از این رو، وقتی خواننده داستان ضحاک در شاهنامه، به تماشای فیلم "۱۹۸۵" مینشیند در سیمای همه ژنرالهای حاضر در محکمه، ضحاک ماردوش را میبیند و دادستان و دستیارش گویی همان ارمایل و گرمایل هستند که با از خودگذشتگی و غلبه بر ترس خویش، شروع به جمعآوری مدارک و تنظیم لایحهای قوی مینمایند تا از مسیر برگزاری دادگاه زمینه دادخواهی کاوهها و برآمدن فریدونها را برای برگرداندن امید و آزادی به مردمان خسته و مجروح از ستمهای ژنرالهای حاکم بر آرژانتین هموار کنند.
داستان استبداد و مستبد و استبدادزده اما در هر زمان و مکانی که باشد، محتوایی یکسان دارد که متناسب با شکل ظرف زمان و مکانش رنگ و بویی متفاوت پیدا میکند. اصل قصه، حدیث مکرر است. پس، کافیست بیننده پس از تماشای فیلم "۱۹۸۵" کتاب "شکستن طلسم وحشت" که گزارشی مستند و روایتگونه از ایام زوال کبکبهی ژنرال آگوستو پینوشه، دیکتاتور وحشتآفرین شیلی در دهههای ۷۰ و ۸۰ قرن بیستم میلادیست را بخواند تا در فضای فیلم مذکور از سال ۱۹۸۵ به سال ۱۹۹۸ پرواز کند و بار دیگر قصه را در یک فضای متفاوت اما به غایت مشابه، با حضور شخصیتهای جدید بازخوانی نماید. یکی از ویژگیهای برجسته کتاب مذکور، سبک نگارش آن است که به دلیل توانمندی ذاتی و تبحر نویسنده، مخاطب را در بستری داستانگونه تشویق به پیگیری یک گزارش مستند و بالذات تلخ از رخدادهای هولناک دوران حکومت پینوشه و فراز و نشیبهای ایام بازداشت خانگی و محاکمه ناتمام و نه لزوما نافرجام او میکند؛ و این بیشک ثمره هنر آریل دورفمن، نویسنده سرشناس کتاب است. دورفمن که خود زاده آرژانتین اما دارای ملیتی شیلیاییست در زمان کودتای پینوشه، مشاور سالوادر آلنده، رییسجمهور شیلی بود و تنها به واسطه یک اتفاق از حمله فوج لشکریان پینوشه به کاخ ریاستجمهوری جان سالم به در برد و موفق به گریز از شیلی شد. فلذا آنچه که در کتاب مینویسد تلفیقی از تجارب و ادراک شخصی خودش از آن برهه و روایتهای دست اول کسانیست که با تمام وجود و به بهای جان و عمر خود یا عزیزترین کسانشان روزگار تلخ دیکتاتوری پینوشه را پشت سر گذاشته، در آن مقطع محتوم تاریخی از زندگی و زمانه همه مستبدان و جائران تاریخ با ناباوری اما امیدواری، روزهای زوال ضحاک زمانهشان را به تماشا نشستهاند. از همان نخستین سطور روایت و جایی که دورفمن با بیحوصلگی و ناباوری خبر دستور بازداشت پینوشه در بیمارستانی در لندن از سوی قاضی اسپانیایی، بالتازار گازرون، را میشنود تا آخرین کلمات نوشته شده در کتاب که خبر از تبدیل نام پینوشه به لفظی برای تحقیر و توصیف ویژگیهای سخیف افراد در محاورات شهروندان شیلیایی در عصر پساپینوشه میدهد خواننده ناخودآگاه در پی شناسایی ارمایل و گرمایل داستان ضحاک شیلی در قرن بیستم است.
برای خواندن متن کامل کلیک کنید:
https://bit.ly/3KaIeHZ
@charsooyefarhang @MostafaTajzadeh
Telegraph
ارمایلها و گرمایلها و شیشه عمر ضحاکها
حامد شجاعی پایههای حکومت مخوف ضحاک خیلی پیشتر از دادخواهی کاوه آهنگر و به صحنه درآمدن فریدون، به دست ارمایل پاکدین و گرمایل پیشبین سست شد وقتی که در خلوت دو نفره، پرده ترس حاکم بر جامعه ضحاکزده را آرام و بیصدا دریدند و به این باور رسیدند که میشود با…
📝📝📝 نگاه هوش مصنوعی: "ایران چگونه دموکراتیک میشود؟"
✅ فردی دیدگاه ChatGPT را درباره دموکراسی در ایران پرسیده است، پاسه را در این پست میخوانیم:
✅ حتما درباره chatgpt و استفاده از هوش مصنوعی چیزهایی شنیدهاید. سوالی یکی از دوستان از من داشت که من آن را با چت جیپیتی در میان گذاشتم. جوابش انصافا خردمندانه بود. ملاحظه بفرمایید.
✅ ایران چگونه میتواند به سمت یک دولت دموکراتیک حرکت کند؟
✅ پاسخ: حرکت به سوی یک دولت دموکراتیک فرآیند پیچیدهای است که عوامل زیادی از جمله تغییرات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را در بر میگیرد. در مورد ایران، در اینجا گامهای بالقوهای وجود دارد که میتوان برای حرکت به سوی یک دولت دموکراتیکتر برداشت:
۱. تضمین حقوق اساسی بشر: هر دموکراسی مستلزم پایهای از حقوق اولیه بشر مانند آزادی بیان، تشکل، و تجمع و همچنین آزادی از بازداشت خودسرانه و شکنجه است. ایران برای حرکت به سمت دموکراسی باید این حقوق را برای شهروندان خود تضمین کند.
۲. افزایش مشارکت سیاسی: شهروندان باید بتوانند در فرآیند سیاسی مشارکت داشته باشند تا تأثیر معناداری بر تصمیمات دولت داشته باشند. ایران میتواند مشارکت سیاسی را با اجازه دادن به انتخابات آزاد و منصفانه، حفاظت از آزادی مطبوعات و کاهش محدودیتها بر احزاب سیاسی و سازمانهای جامعه مدنی افزایش دهد.
۳.کاهش قدرت ولیفقیه: نظام سیاسی کنونی ایران تحت سلطه ولیفقیه است که حرف آخر را در مورد همه تصمیمات مهم میزند. کاهش قدرت ولیفقیه و توزیع عادلانه قدرت بین شاخههای مختلف حکومت میتواند نظام را دموکراتیکتر کند.
۴. ترویج جامعه مدنی: جامعه مدنی نقش مهمی در ترویج ارزشهای دموکراتیک و پاسخگو کردن مقامات دولتی ایفا میکند. ایران میتواند با کاهش محدودیتها بر سازمانهای غیردولتی و اجازه تشکیل اتحادیههای کارگری مستقل و سایر گروهها، جامعه مدنی را ارتقا دهد.
۵. ترویج توسعه اقتصادی: یک اقتصاد قوی برای یک جامعه باثبات و دموکراتیک ضروری است. ایران میتواند با تنوع بخشیدن به اقتصاد خود، کاهش فساد و بهبود دسترسی به آموزش و مراقبتهای بهداشتی، توسعه اقتصادی را ارتقا دهد.
✅ شایان ذکر است که حرکت به سوی یک دولت دموکراتیک فرآیندی پیچیده و تدریجی است که میتواند سالها طول بکشد. این امر مستلزم تلاشهای مداوم دولت ایران، جامعهمدنی و جامعه بینالمللی است.
✅پی نوشت: معلومه حواس هوش مصنوعی بیشتر از ما شهروندان ایرانی به دشواری راه چگونگی تحقق دموکراسی در ایران متوجه است! و اینکه با این دستورالعمل چه مسئولیتی متوجه تک تک ما ایرانیان است!
@MostafaTajzadeh
✅ فردی دیدگاه ChatGPT را درباره دموکراسی در ایران پرسیده است، پاسه را در این پست میخوانیم:
✅ حتما درباره chatgpt و استفاده از هوش مصنوعی چیزهایی شنیدهاید. سوالی یکی از دوستان از من داشت که من آن را با چت جیپیتی در میان گذاشتم. جوابش انصافا خردمندانه بود. ملاحظه بفرمایید.
✅ ایران چگونه میتواند به سمت یک دولت دموکراتیک حرکت کند؟
✅ پاسخ: حرکت به سوی یک دولت دموکراتیک فرآیند پیچیدهای است که عوامل زیادی از جمله تغییرات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را در بر میگیرد. در مورد ایران، در اینجا گامهای بالقوهای وجود دارد که میتوان برای حرکت به سوی یک دولت دموکراتیکتر برداشت:
۱. تضمین حقوق اساسی بشر: هر دموکراسی مستلزم پایهای از حقوق اولیه بشر مانند آزادی بیان، تشکل، و تجمع و همچنین آزادی از بازداشت خودسرانه و شکنجه است. ایران برای حرکت به سمت دموکراسی باید این حقوق را برای شهروندان خود تضمین کند.
۲. افزایش مشارکت سیاسی: شهروندان باید بتوانند در فرآیند سیاسی مشارکت داشته باشند تا تأثیر معناداری بر تصمیمات دولت داشته باشند. ایران میتواند مشارکت سیاسی را با اجازه دادن به انتخابات آزاد و منصفانه، حفاظت از آزادی مطبوعات و کاهش محدودیتها بر احزاب سیاسی و سازمانهای جامعه مدنی افزایش دهد.
۳.کاهش قدرت ولیفقیه: نظام سیاسی کنونی ایران تحت سلطه ولیفقیه است که حرف آخر را در مورد همه تصمیمات مهم میزند. کاهش قدرت ولیفقیه و توزیع عادلانه قدرت بین شاخههای مختلف حکومت میتواند نظام را دموکراتیکتر کند.
۴. ترویج جامعه مدنی: جامعه مدنی نقش مهمی در ترویج ارزشهای دموکراتیک و پاسخگو کردن مقامات دولتی ایفا میکند. ایران میتواند با کاهش محدودیتها بر سازمانهای غیردولتی و اجازه تشکیل اتحادیههای کارگری مستقل و سایر گروهها، جامعه مدنی را ارتقا دهد.
۵. ترویج توسعه اقتصادی: یک اقتصاد قوی برای یک جامعه باثبات و دموکراتیک ضروری است. ایران میتواند با تنوع بخشیدن به اقتصاد خود، کاهش فساد و بهبود دسترسی به آموزش و مراقبتهای بهداشتی، توسعه اقتصادی را ارتقا دهد.
✅ شایان ذکر است که حرکت به سوی یک دولت دموکراتیک فرآیندی پیچیده و تدریجی است که میتواند سالها طول بکشد. این امر مستلزم تلاشهای مداوم دولت ایران، جامعهمدنی و جامعه بینالمللی است.
✅پی نوشت: معلومه حواس هوش مصنوعی بیشتر از ما شهروندان ایرانی به دشواری راه چگونگی تحقق دموکراسی در ایران متوجه است! و اینکه با این دستورالعمل چه مسئولیتی متوجه تک تک ما ایرانیان است!
@MostafaTajzadeh
📝📝📝زیستن در دایره حقیقت، شیوه مبارزه مداوم
✍️الهه رضوی
✅پشت جلد کتاب "قدرت بیقدرتان" را جایی خواندم و به سمتش کشیده شدم، آن جا که میگفت: "...لازم نیست مردم همه دروغها و مغلطههای این نظام را باور کنند، اما بایدچنان رفتار کنند که گویی باورشان دارند، یا دستکم درسکوت از کنارشان بگذرند. لزومی ندارد این دروغها را بپذیرند. کافی است بپذیرند که با این دروغها و در بطن آن ها زندگی کنند...".
✅این جملهها را که میخواندم گفتم حتماً کتاب روی صحبتش با ماست.از عنوانش هم اینطور برمیآید. مردم بیقدرتی که درکشوری بانظامی استبدادی یابه قول نویسنده درنظامی پساتوتالیتر زندگی میکنند و خود به خوبی میدانند که زیر سایه چنین نظامی زندگی میکنند اما نمیتوانند چیزی را تغییر دهند. و حالا که نمیتوانند چیزی را تغییر دهند بهتر است در سکوت نظارهگر باشند و بگذرند. نویسنده میگوید کافی است این مردم بپذیرند که با این دروغها و در بطن آنها زندگی کنند.زیرا به این ترتیب بر نظام صحه میگذارند، اطاعتشان را از نظام نشان می دهند، نظام را می سازند و اصلاً خودِ نظام میشوند.
✅کتاب "قدرت بیقدرتان" پارسال در ایران منتشر شد اما مثل کتابهای "شکستن طلسم وحشت" و "امید در تاریکی" امسال مورد توجه قرار گرفت، بعداز کشتار خیابانی آبانماه و سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی به دست سپاه.
✅کتاب را "واتسلاو هاول" نوشته و نشر نو با ترجمه احسان کیانیخواه منتشر کرده است. هاول نقش پررنگی در انقلاب مخملی خشونتپرهیز چکسلواکی داشت و بعد از به ثمر رسیدن انقلاب و جدا شدن "چک" و "اسلواکی"، به ریاست جمهوری کشور چک برگزیده شد. بسیاری منتقد عملکرد او و سیاستی بودند که بعد از به قدرت رسیدن در پیش گرفت.
✅محمدمختاری، نویسنده و شاعر ایرانی کـه در قتلهای زنجیرهای دگراندیشان در ایران به قتل رسید، در نوشته ای با عنوان "کریسمس مبارک آقای هاول" از او در قبال موضعگیریاش در جنگهای بالکان انتقاد کرد و دغدغههای هاول قبل از دستیابی به قدرت را به او یادآور شد.
@MostafaTajzadeh
متن کامل در سایت زیر بخوانید،
https://www.aasoo.org/fa/notes/2726
✍️الهه رضوی
✅پشت جلد کتاب "قدرت بیقدرتان" را جایی خواندم و به سمتش کشیده شدم، آن جا که میگفت: "...لازم نیست مردم همه دروغها و مغلطههای این نظام را باور کنند، اما بایدچنان رفتار کنند که گویی باورشان دارند، یا دستکم درسکوت از کنارشان بگذرند. لزومی ندارد این دروغها را بپذیرند. کافی است بپذیرند که با این دروغها و در بطن آن ها زندگی کنند...".
✅این جملهها را که میخواندم گفتم حتماً کتاب روی صحبتش با ماست.از عنوانش هم اینطور برمیآید. مردم بیقدرتی که درکشوری بانظامی استبدادی یابه قول نویسنده درنظامی پساتوتالیتر زندگی میکنند و خود به خوبی میدانند که زیر سایه چنین نظامی زندگی میکنند اما نمیتوانند چیزی را تغییر دهند. و حالا که نمیتوانند چیزی را تغییر دهند بهتر است در سکوت نظارهگر باشند و بگذرند. نویسنده میگوید کافی است این مردم بپذیرند که با این دروغها و در بطن آنها زندگی کنند.زیرا به این ترتیب بر نظام صحه میگذارند، اطاعتشان را از نظام نشان می دهند، نظام را می سازند و اصلاً خودِ نظام میشوند.
✅کتاب "قدرت بیقدرتان" پارسال در ایران منتشر شد اما مثل کتابهای "شکستن طلسم وحشت" و "امید در تاریکی" امسال مورد توجه قرار گرفت، بعداز کشتار خیابانی آبانماه و سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی به دست سپاه.
✅کتاب را "واتسلاو هاول" نوشته و نشر نو با ترجمه احسان کیانیخواه منتشر کرده است. هاول نقش پررنگی در انقلاب مخملی خشونتپرهیز چکسلواکی داشت و بعد از به ثمر رسیدن انقلاب و جدا شدن "چک" و "اسلواکی"، به ریاست جمهوری کشور چک برگزیده شد. بسیاری منتقد عملکرد او و سیاستی بودند که بعد از به قدرت رسیدن در پیش گرفت.
✅محمدمختاری، نویسنده و شاعر ایرانی کـه در قتلهای زنجیرهای دگراندیشان در ایران به قتل رسید، در نوشته ای با عنوان "کریسمس مبارک آقای هاول" از او در قبال موضعگیریاش در جنگهای بالکان انتقاد کرد و دغدغههای هاول قبل از دستیابی به قدرت را به او یادآور شد.
@MostafaTajzadeh
متن کامل در سایت زیر بخوانید،
https://www.aasoo.org/fa/notes/2726
📝📝📝به نام خدای رنگینکمان
به نام زن زندگی آزادی
✅بیانیه ششم مجمع دانش آموختگان ايران اسلامي در پی خیزش آزادی خواهانه مردم ایران
✅بیش از یک قرن از حرکت آزادی خواهانه و دموکراسی خواهانه مردم ایران و چهل و چهار سال از عزم جدی مردم برای حاکمیت قانون و حکمرانی مردم بر مردم و تبلور حکومت عادلانهی مبتنی بر آرای همهی مردم میگذرد.
(ان الله لایغیرو مابقوم حتی یغیرو ما بانفسهم)
✅اما آنچه کماکان دیده میشود تفاسیر و اجراهای استصوابی از قانون است؛ سیاستگذاران و مجریانی که گویی آن همه تلاش و خون دل خوردن و از دست رفتن جانهای گرانمایه رابه هیچ میانگارند.
✅امروز درحالی به روزهای پایانی اولین سال از قرن جدید خورشیدی پا میگذاریم که فریاد آزادی خواهی مردم ایران، بلندتر از گذشته است. بیش از پنج ماه از جنبش آزادی خواهی «زن، زندگی، آزادی» برای استقرار حاکمیت قانون بر جامعه و پایان دادن به رویههای ابتر و روشهای سلیقهای و استصوابی گذشته است. لیکن آنچه مردم را ناامید تر کرده است، ناامیدی از حرکتهای اصلاحی در جامعه میباشد، متاسفانه تمام دربها بسته و همهی حرکتها به بنبست منتج شده و با بی اعتنایی سخت حاکمان مواجه گشته است.
✅اتفاقات تلخ و غمانگیز ماههای گذشته، معلول عللی است که نباید چشمها را بر روی آنها بست. نگرانیهایی که در سطح جامعه، خود را به صورت اعتراضات گسترده نشان داد، توجه به این نکته را به ذهنهای بیدار متبادر میکند که تغییرات ساختاری و جدی در سطح مدیریت کلان کشور، انتظاری شایسته و بایسته است.
✅عدم توجه به هشدارهای دلسوزان ایران که به قول مرحوم بازرگان، شاید آخرین افراد و گروههایی باشند که به زبان سیاست با حاکمیت سخن میگویند و به بنبست کشاندن گفتگوی کاربردی به عنوان راهِ برون رفت از مشکلات امروز جامعهی ایرانی، نشان از همان تفاسیر و مجریان استصوابی دارد.
✅مجمع دانش آموختگان ایران اسلامي معترض هست که چرا به هشدارهای جناب آقای خاتمی توجه نشد و چرا حاکمیت نتوانست به اصلاح درون زا دست بزند و اصلاحات مورد نظر مردم را محقق سازد؟ و چون حاکمیت به خواست و مطالبات مردم بی توجهی کرد راهی جز پیمودن راه مهندس موسوی برای مردم و جریانهای مدنی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... باقی نگذاشته است که بیانیه مهندس موسوی بیانگر همین واقعیات مبتلابه کشور است،
✅مجمع دانش آموختگان ایران اسلامی این دو خط را مانند دو مرحله نهایی در پیش روی حاکمیت میداند. به اعتقاد «ما» وضعیت فعلی در عرصههای داخلی؛ با اعتراضات گسترده از یک طرف و عرصه های خارجی؛ با اجماع جهانی برای عدم وجود جاسلامی از طرف دیگر ، تنها دوگام را برای حاکمیت باقی گذارده است:
گام اول اصلاح ساختاری و رفع مشکلات سیاسی، اجتماعی و سیاسی می باشد که گریبان جامعه را گرفته است و این اصلاحات را با برگشت به مردم و حذف هر آنچه در این ۴۴سال، حکومت را از مردم دور کرده، میدانیم، و گام دوم اما به هستههای سخت قدرت مربوط میگردد که به عدم پذیرشِ اصلاحات در ساختار حاکمیت و استنکاف از تغییرات اساسی و عدم توجه به خواستها و مطالبات مردم تمایل دارد و در پی تاسیس حکومت اسلامی و حذف قطعی جمهوریت نظام است؛ به این هسته سخت قدرت هشدار میدهیم که هرحرکتی بدون همراه داشتن مردم که نشانه اش در همهپرسی آزاد و عادلانه و منصفانه مورد قبول مردم مشخص میشود، به سوی سقوط حتمی منجر خواهد شد و با اجماع جهانیِ صورت گرفته علیه جاسلامی، روزهای سختتری را برای مردم و کشور رقم خواهند زد و بدانند که با توجه به مخالفت اکثریت ایرانیان با وضعیت موجود و مخالفت با عاملان این وضعیت، که آن را حاکمیت یک دست شده میدانند، جاسلامی را برابر اجماع جهانی تنها گذارده و از آن بیش از حال رویگردان خواهند گردید و در چنین شرایطی است که سقوط هر حاکمیتی حتمی و بلاشک صورت خواهد گرفت.
مجمع دانش آموختگان ایران اسلامی پیشنهاد میکند توجه به توصیههای آقایان #خاتمی، #موسوی و #تاجزاده به عنوان راه برون رفت از وضعیت فعلی و قدم گذاردن به وضعیت مطلوب، که همانا خواست مردم برای تحقق حاکمیت قانون می باشد، به فوریت مورد بررسی و اقدام قرار گیرد.
مجمع دانش آموختگان ایران اسلامی ضمن به رسمیت شناختن جنبش «زن، زندگی، آزادی»، تاکید میکند بازنگری ساختاری در اصول، رویکردها و ساختارهای حاکمیتی و نیز قانون اساسی و تامین آزادی فرد فرد آحاد جامعه از الزامات امروز جامعه ایران است.
باشد که ایرانی برای همه ایرانیان با محوریت قانون و در راستای اهداف توسعه پایدار کشور و در مسیر حاکمیت خرد و توجه به خواستهای مردم و منافع ملی و استقلال کشور، تعامل برد-برد با دنیا را شاهد باشیم.
والسلام علی من تبع الهدی
مجمع دانشآموختگان ایران اسلامی
@majdnewss @MostafaTajzadeh
به نام زن زندگی آزادی
✅بیانیه ششم مجمع دانش آموختگان ايران اسلامي در پی خیزش آزادی خواهانه مردم ایران
✅بیش از یک قرن از حرکت آزادی خواهانه و دموکراسی خواهانه مردم ایران و چهل و چهار سال از عزم جدی مردم برای حاکمیت قانون و حکمرانی مردم بر مردم و تبلور حکومت عادلانهی مبتنی بر آرای همهی مردم میگذرد.
(ان الله لایغیرو مابقوم حتی یغیرو ما بانفسهم)
✅اما آنچه کماکان دیده میشود تفاسیر و اجراهای استصوابی از قانون است؛ سیاستگذاران و مجریانی که گویی آن همه تلاش و خون دل خوردن و از دست رفتن جانهای گرانمایه رابه هیچ میانگارند.
✅امروز درحالی به روزهای پایانی اولین سال از قرن جدید خورشیدی پا میگذاریم که فریاد آزادی خواهی مردم ایران، بلندتر از گذشته است. بیش از پنج ماه از جنبش آزادی خواهی «زن، زندگی، آزادی» برای استقرار حاکمیت قانون بر جامعه و پایان دادن به رویههای ابتر و روشهای سلیقهای و استصوابی گذشته است. لیکن آنچه مردم را ناامید تر کرده است، ناامیدی از حرکتهای اصلاحی در جامعه میباشد، متاسفانه تمام دربها بسته و همهی حرکتها به بنبست منتج شده و با بی اعتنایی سخت حاکمان مواجه گشته است.
✅اتفاقات تلخ و غمانگیز ماههای گذشته، معلول عللی است که نباید چشمها را بر روی آنها بست. نگرانیهایی که در سطح جامعه، خود را به صورت اعتراضات گسترده نشان داد، توجه به این نکته را به ذهنهای بیدار متبادر میکند که تغییرات ساختاری و جدی در سطح مدیریت کلان کشور، انتظاری شایسته و بایسته است.
✅عدم توجه به هشدارهای دلسوزان ایران که به قول مرحوم بازرگان، شاید آخرین افراد و گروههایی باشند که به زبان سیاست با حاکمیت سخن میگویند و به بنبست کشاندن گفتگوی کاربردی به عنوان راهِ برون رفت از مشکلات امروز جامعهی ایرانی، نشان از همان تفاسیر و مجریان استصوابی دارد.
✅مجمع دانش آموختگان ایران اسلامي معترض هست که چرا به هشدارهای جناب آقای خاتمی توجه نشد و چرا حاکمیت نتوانست به اصلاح درون زا دست بزند و اصلاحات مورد نظر مردم را محقق سازد؟ و چون حاکمیت به خواست و مطالبات مردم بی توجهی کرد راهی جز پیمودن راه مهندس موسوی برای مردم و جریانهای مدنی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... باقی نگذاشته است که بیانیه مهندس موسوی بیانگر همین واقعیات مبتلابه کشور است،
✅مجمع دانش آموختگان ایران اسلامی این دو خط را مانند دو مرحله نهایی در پیش روی حاکمیت میداند. به اعتقاد «ما» وضعیت فعلی در عرصههای داخلی؛ با اعتراضات گسترده از یک طرف و عرصه های خارجی؛ با اجماع جهانی برای عدم وجود جاسلامی از طرف دیگر ، تنها دوگام را برای حاکمیت باقی گذارده است:
گام اول اصلاح ساختاری و رفع مشکلات سیاسی، اجتماعی و سیاسی می باشد که گریبان جامعه را گرفته است و این اصلاحات را با برگشت به مردم و حذف هر آنچه در این ۴۴سال، حکومت را از مردم دور کرده، میدانیم، و گام دوم اما به هستههای سخت قدرت مربوط میگردد که به عدم پذیرشِ اصلاحات در ساختار حاکمیت و استنکاف از تغییرات اساسی و عدم توجه به خواستها و مطالبات مردم تمایل دارد و در پی تاسیس حکومت اسلامی و حذف قطعی جمهوریت نظام است؛ به این هسته سخت قدرت هشدار میدهیم که هرحرکتی بدون همراه داشتن مردم که نشانه اش در همهپرسی آزاد و عادلانه و منصفانه مورد قبول مردم مشخص میشود، به سوی سقوط حتمی منجر خواهد شد و با اجماع جهانیِ صورت گرفته علیه جاسلامی، روزهای سختتری را برای مردم و کشور رقم خواهند زد و بدانند که با توجه به مخالفت اکثریت ایرانیان با وضعیت موجود و مخالفت با عاملان این وضعیت، که آن را حاکمیت یک دست شده میدانند، جاسلامی را برابر اجماع جهانی تنها گذارده و از آن بیش از حال رویگردان خواهند گردید و در چنین شرایطی است که سقوط هر حاکمیتی حتمی و بلاشک صورت خواهد گرفت.
مجمع دانش آموختگان ایران اسلامی پیشنهاد میکند توجه به توصیههای آقایان #خاتمی، #موسوی و #تاجزاده به عنوان راه برون رفت از وضعیت فعلی و قدم گذاردن به وضعیت مطلوب، که همانا خواست مردم برای تحقق حاکمیت قانون می باشد، به فوریت مورد بررسی و اقدام قرار گیرد.
مجمع دانش آموختگان ایران اسلامی ضمن به رسمیت شناختن جنبش «زن، زندگی، آزادی»، تاکید میکند بازنگری ساختاری در اصول، رویکردها و ساختارهای حاکمیتی و نیز قانون اساسی و تامین آزادی فرد فرد آحاد جامعه از الزامات امروز جامعه ایران است.
باشد که ایرانی برای همه ایرانیان با محوریت قانون و در راستای اهداف توسعه پایدار کشور و در مسیر حاکمیت خرد و توجه به خواستهای مردم و منافع ملی و استقلال کشور، تعامل برد-برد با دنیا را شاهد باشیم.
والسلام علی من تبع الهدی
مجمع دانشآموختگان ایران اسلامی
@majdnewss @MostafaTajzadeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
🎬باشکوهترین لحظهی وفاق و همبستگی در تاریخ سینما
#پیتر_بردشاو منتقد مشهور گاردین زمانی در مقالهای درباره سکانس تاثیرگذار «منم اسپارتاکوس» فیلم اسپارتاکوس اثر #استنلی_کوبریک نوشته بود:
این تکه از فیلم کوبریک باشکوه ترین لحظه اتحاد و همبستگی در تاریخ سینماست، جایی که مارکوس لیسینیوس کراسوس فرمانده کل قوای روم همه کسانی را که در شورش علیه این امپراتوری بپاخاسته بودند، مورد عفو و بخشش قرار میده و از خونشون میگذره، اونم تنها به یک شرط، اینکه اونها، اسپارتاکوس رو معرفی کنند.
اسپارتاکوس تصمیم میگیره از جای خودش بلند شه تا جان بقیه رو نجات بده و این باشکوهترین لحظه اتحاد تاریخ سینما همینجا شکل میگیره، اطرافیان اسپارتاکوس یکی پس از دیگری بلند میشن و خودشون رو اسپارتاکوس معرفی میکنند و در ادامه اشکی که از چشمان رهبر قیام ضد بردهداری برای دیدن این همه از خودگذشتگی سرازیر میشه، صحنهای تاثیرگذار رو رقم میزنه. بردههای سابق با این حرکتشون به کراسوس و کل امپراتوری روم یک پیام شفاف میفرستند،و اون اینکه؛اونها دیگه حاضر نیستند به زندگی قبل از شورش به رهبری اسپارتاکوس برگردند.
@MostafaTajzadeh
@tahlilvarasad
🎬باشکوهترین لحظهی وفاق و همبستگی در تاریخ سینما
#پیتر_بردشاو منتقد مشهور گاردین زمانی در مقالهای درباره سکانس تاثیرگذار «منم اسپارتاکوس» فیلم اسپارتاکوس اثر #استنلی_کوبریک نوشته بود:
این تکه از فیلم کوبریک باشکوه ترین لحظه اتحاد و همبستگی در تاریخ سینماست، جایی که مارکوس لیسینیوس کراسوس فرمانده کل قوای روم همه کسانی را که در شورش علیه این امپراتوری بپاخاسته بودند، مورد عفو و بخشش قرار میده و از خونشون میگذره، اونم تنها به یک شرط، اینکه اونها، اسپارتاکوس رو معرفی کنند.
اسپارتاکوس تصمیم میگیره از جای خودش بلند شه تا جان بقیه رو نجات بده و این باشکوهترین لحظه اتحاد تاریخ سینما همینجا شکل میگیره، اطرافیان اسپارتاکوس یکی پس از دیگری بلند میشن و خودشون رو اسپارتاکوس معرفی میکنند و در ادامه اشکی که از چشمان رهبر قیام ضد بردهداری برای دیدن این همه از خودگذشتگی سرازیر میشه، صحنهای تاثیرگذار رو رقم میزنه. بردههای سابق با این حرکتشون به کراسوس و کل امپراتوری روم یک پیام شفاف میفرستند،و اون اینکه؛اونها دیگه حاضر نیستند به زندگی قبل از شورش به رهبری اسپارتاکوس برگردند.
@MostafaTajzadeh
@tahlilvarasad
📝📝📝در تحلیل و هدف مشترک، اما ...مقایسه دو راهبرد متفاوت خاتمی و موسوی
✍🏿حسین نورانینژاد
✅این یک ارزیابی غیر ارزشگذارانه درباره دو بیانیه آقایان خاتمی و موسوی و پیامدهای آن است.
اشتراکات:
- هر دو در توصیف وضع موجود و ریشه های آن اشتراک نظر فراولن دارند.
- هر دو از اصلاحپذیری سیستم ناامیدند.
- هر دو به ضعف قانون اساسی فعلی و تناقضات آن باور دارند.
-هیچ کدام راه حلی برای طرحشان ندارند. تداوم پاسخ به "چه باید کرد" یا به تعبیر درستتر، "چه باید بشود" بدون پاسخ به پرسش از چگونگی. به بیان دیگر، هر دو مقدمه هستند و نتیجه پیشنهادی برای اقدام جمعی ندارند.
✅افتراقات:
خاتمی همچنان در پی استفاده از ظرفیتهای موجود از جمله قانون اساسی برای عبور گام به گام به شرایط مطلوب است. اما موسوی به گزینه عبور از ساختار فعلی و اولویت تدوین قانون اساسی جدید رسیده است.
✅مزایای راه موسوی:
۱. متناسب با وضع بحرانی موجود و عملکرد حاکمیت است. این حد از مقاومت غیر مردمسالار، غیر اخلاقی و زورگویانه در برابر هر نوع تغییر و اصلاح از درون، شایسته چنین واکنشی است.
۲. با خشم و یاس موجود سازگاری بیشتری دارد. در نتیجه آورده اجتماعی بالایی در بادی امر دارد.
۳. کانون تحولخواهی رادیکال را از خارج و نیروهای بعضا دور و بیارتباط با مردم ایران، اما مورد حمایت ویژه سرویسهای بیگانه به داخل آورده و احتمال مداخله بیگانگان را کاهش داده است.
۴. قدرت تصمیمگیری و روزآمد شدن موسوی، از او چهرهای قابل اتکا و جدی میسازد که مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد.
۵. در صورت تداوم اعتراضات و وقوع تحولات عمیق در آینده، آقای موسوی و همراهانش نقش موثری در سرنوشت آتی ایران خواهند داشت.
🔗برای مشاهده متن کامل، روی مشاهده فوری بزنید.
🆔@MostafaTajzadeh
✍🏿حسین نورانینژاد
✅این یک ارزیابی غیر ارزشگذارانه درباره دو بیانیه آقایان خاتمی و موسوی و پیامدهای آن است.
اشتراکات:
- هر دو در توصیف وضع موجود و ریشه های آن اشتراک نظر فراولن دارند.
- هر دو از اصلاحپذیری سیستم ناامیدند.
- هر دو به ضعف قانون اساسی فعلی و تناقضات آن باور دارند.
-هیچ کدام راه حلی برای طرحشان ندارند. تداوم پاسخ به "چه باید کرد" یا به تعبیر درستتر، "چه باید بشود" بدون پاسخ به پرسش از چگونگی. به بیان دیگر، هر دو مقدمه هستند و نتیجه پیشنهادی برای اقدام جمعی ندارند.
✅افتراقات:
خاتمی همچنان در پی استفاده از ظرفیتهای موجود از جمله قانون اساسی برای عبور گام به گام به شرایط مطلوب است. اما موسوی به گزینه عبور از ساختار فعلی و اولویت تدوین قانون اساسی جدید رسیده است.
✅مزایای راه موسوی:
۱. متناسب با وضع بحرانی موجود و عملکرد حاکمیت است. این حد از مقاومت غیر مردمسالار، غیر اخلاقی و زورگویانه در برابر هر نوع تغییر و اصلاح از درون، شایسته چنین واکنشی است.
۲. با خشم و یاس موجود سازگاری بیشتری دارد. در نتیجه آورده اجتماعی بالایی در بادی امر دارد.
۳. کانون تحولخواهی رادیکال را از خارج و نیروهای بعضا دور و بیارتباط با مردم ایران، اما مورد حمایت ویژه سرویسهای بیگانه به داخل آورده و احتمال مداخله بیگانگان را کاهش داده است.
۴. قدرت تصمیمگیری و روزآمد شدن موسوی، از او چهرهای قابل اتکا و جدی میسازد که مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد.
۵. در صورت تداوم اعتراضات و وقوع تحولات عمیق در آینده، آقای موسوی و همراهانش نقش موثری در سرنوشت آتی ایران خواهند داشت.
🔗برای مشاهده متن کامل، روی مشاهده فوری بزنید.
🆔@MostafaTajzadeh
Telegraph
در تحلیل و هدف مشترک، اما ...مقایسه دو راهبرد متفاوت خاتمی و موسوی
این یک ارزیابی غیر ارزشگذارانه درباره دو بیانیه آقایان خاتمی و موسوی و پیامدهای آن است. اشتراکات: - هر دو در توصیف وضع موجود و ریشه های آن اشتراک نظر فراولن دارند. - هر دو از اصلاحپذیری سیستم ناامیدند. - هر دو به ضعف قانون اساسی فعلی و تناقضات آن باور دارند.…
📝📝📝نبرد فرش های قرمز
✍بیژن اشتری
✅در مرحله فرسودگی یک نظام اقتدارگرا گمان غالب مردم بر این است که تظاهرات خیابانی مهمترین و چه بسا تنها عامل در سرنگونی چنین نظامهاییست.
✅اما شمار قابل توجهی از اندیشمندانی که در باب مقوله گذار از دیکتاتوری به دموکراسی کار و تحقیق کردهاند نظر کاملا متفاوتی دارند و نمونهی بارزش هم ساموئل هانتینگتون که معتقد است عامل اصلی در سرنگونی یک رژیم اقتدارگرا #منازعات_درونی نظام است و نه تظاهرات خیابانی.به اعتقاد هانتینگتون تا زمانی که نظام اقتدارگرا دچار #ریزش نیروهایش نشده هیچ خللی در تداوم حیات و بقایش رخ نخواهد داد.
در اینجاست که مقوله" #فرش_قرمز" اهمیت حیاتی پیدا میکند.
✅مخالفان دموکرات نظام اگر بهاندازه کافی هوشمند باشند که در برابر جداشدگان از رژیم و نیروهای منفعل آن فرش قرمز پهن کنند و آنها را به سمت خود جلب کنند و دسته گل بر گردن آنها بیندازند، کار چنین نظامی برای بقا بسیار دشوار خواهد شد.البته طرف مقابل هم اگر به اندازه کافی شعور داشته باشد میتواند فرش قرمز خود را برای جلب نیروهای اپوزیسیون پهن کند.
اسم چنین تقابلی را میتوان گذاشت "نبرد فرشهای قرمز"،نبردی که هر طرف در آن پیروز شود کل بازی را برده است.
✅امروز در خبرها خواندم که آقای رئیسی پیشنهادی زیر عنوان "بسته امتداد وحدت" به مقام رهبری ارائه کرده که در صورت موافقت ایشان "زمینه بازگشت ایرانیان خارج از کشور بدون آنکه تحت تعقیب قضایی قرار بگیرند فراهم میشود و چهرههای فرهنگی و دانشگاهیان به سر کارهای خود بازخواهند گشت."خبرگزاری حکومتی نورنیوز اضافه کرده که این پیشنهاد مورد موافقت رهبری قرار گرفته و به زودی اعلام عمومی خواهد شد.در آنسوی قضیه هم شاهدیم که چهرههای شاخص اپوزیسیون از بیانیه اخیر آقای موسوی حمایت گرمی کردهاند و غیره.
✅ملاحظه میکنید که هر دو طرف فرشهای قرمزشان را حسابی پهن کردهاند.اما من موفقیت چندانی برای کارآیی فرش قرمز نظام پیشبینی نمیکنم.دلیلش هم روشن است:در این چهار ماه گذشته نظام بدترین رفتار ممکن را با چهرههای فرهنگی و هنری و ورزشی و سیاسی و رسانهای مملکت داشته و چنان زخمهای عمیقی به آنها زده که بعید میدانم به این زودیها التیام پیدا کند.علاوه بر این، تا زمانی که لشکر نادان و بیادب سایبری در عرصه فضای مجازی فعال مایشاء است و محدودیتهای اینترنتی ادامه دارد و تندروها از تریبونهای رسمی معترضان را تهدید میکنند و هر روز طرح و لایحه تازهای برای برخورد با بیحجابان ارائه میشود و شمار زیادی از دگراندیشان در زندانند ، گمان نکنم کسی حاضر شود قدم روی فرش قرمز نظام بگذارد.
🆔️@tahkimmelat
@MostafaTajzadeh
✍بیژن اشتری
✅در مرحله فرسودگی یک نظام اقتدارگرا گمان غالب مردم بر این است که تظاهرات خیابانی مهمترین و چه بسا تنها عامل در سرنگونی چنین نظامهاییست.
✅اما شمار قابل توجهی از اندیشمندانی که در باب مقوله گذار از دیکتاتوری به دموکراسی کار و تحقیق کردهاند نظر کاملا متفاوتی دارند و نمونهی بارزش هم ساموئل هانتینگتون که معتقد است عامل اصلی در سرنگونی یک رژیم اقتدارگرا #منازعات_درونی نظام است و نه تظاهرات خیابانی.به اعتقاد هانتینگتون تا زمانی که نظام اقتدارگرا دچار #ریزش نیروهایش نشده هیچ خللی در تداوم حیات و بقایش رخ نخواهد داد.
در اینجاست که مقوله" #فرش_قرمز" اهمیت حیاتی پیدا میکند.
✅مخالفان دموکرات نظام اگر بهاندازه کافی هوشمند باشند که در برابر جداشدگان از رژیم و نیروهای منفعل آن فرش قرمز پهن کنند و آنها را به سمت خود جلب کنند و دسته گل بر گردن آنها بیندازند، کار چنین نظامی برای بقا بسیار دشوار خواهد شد.البته طرف مقابل هم اگر به اندازه کافی شعور داشته باشد میتواند فرش قرمز خود را برای جلب نیروهای اپوزیسیون پهن کند.
اسم چنین تقابلی را میتوان گذاشت "نبرد فرشهای قرمز"،نبردی که هر طرف در آن پیروز شود کل بازی را برده است.
✅امروز در خبرها خواندم که آقای رئیسی پیشنهادی زیر عنوان "بسته امتداد وحدت" به مقام رهبری ارائه کرده که در صورت موافقت ایشان "زمینه بازگشت ایرانیان خارج از کشور بدون آنکه تحت تعقیب قضایی قرار بگیرند فراهم میشود و چهرههای فرهنگی و دانشگاهیان به سر کارهای خود بازخواهند گشت."خبرگزاری حکومتی نورنیوز اضافه کرده که این پیشنهاد مورد موافقت رهبری قرار گرفته و به زودی اعلام عمومی خواهد شد.در آنسوی قضیه هم شاهدیم که چهرههای شاخص اپوزیسیون از بیانیه اخیر آقای موسوی حمایت گرمی کردهاند و غیره.
✅ملاحظه میکنید که هر دو طرف فرشهای قرمزشان را حسابی پهن کردهاند.اما من موفقیت چندانی برای کارآیی فرش قرمز نظام پیشبینی نمیکنم.دلیلش هم روشن است:در این چهار ماه گذشته نظام بدترین رفتار ممکن را با چهرههای فرهنگی و هنری و ورزشی و سیاسی و رسانهای مملکت داشته و چنان زخمهای عمیقی به آنها زده که بعید میدانم به این زودیها التیام پیدا کند.علاوه بر این، تا زمانی که لشکر نادان و بیادب سایبری در عرصه فضای مجازی فعال مایشاء است و محدودیتهای اینترنتی ادامه دارد و تندروها از تریبونهای رسمی معترضان را تهدید میکنند و هر روز طرح و لایحه تازهای برای برخورد با بیحجابان ارائه میشود و شمار زیادی از دگراندیشان در زندانند ، گمان نکنم کسی حاضر شود قدم روی فرش قرمز نظام بگذارد.
🆔️@tahkimmelat
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 "گفتوگوی مؤثر"؛ مسئله این است.
✍️ علی زمانیان
✅چندی است که در باب ضرورت و اهمیت گفتوگو از منظرهای مختلف، توسط اندیشهورزان متعدد، سخن رانده شده و میشود.
آنچه میگویند درست است و قابل تامل. به درستی که "گفتوگو"، ضرورتی بنیادین برای زیست مسالمتآمیز، اخلاقی و کارآمد است. زندگی که قرار است بر مدار صلح بچرخد، چارهای جز "گفتوگو" ندارد.
✅قائلان بهضرورت گفتوگوی میان حاکمان و شهروندان، پیشفرضهایی دارند؛ یکی از آنها همان است که مورد چالش و سوال این نوشته است. پیشفرضشان این است که گویی ما اکنون در شرایط فقدان گفتوگو قرار داریم، بههمین علت است که توصیه به گفتوگو میکنند.
✅ اما آیا اکنون جامعه با حکومتاش سخن نمیگوید و سکوت کرده است؟ با کدام شکل از فقدان گفتوگو مواجه هستیم؟
✅بر این باورم که اشکالی از "گفتوگو"، هیچگاه قطع نشده و اساسا قطعشدنی هم نیست؛ زیرا گفتوگو را در انواع و اشکال مختلف میفهمم. گفتوگو در چهرهها و شیوههای متکثر رخ میدهد؛ آن را نباید صرفا در رد و بدل کردن کلام و مجموعهای از واژگان، خلاصه کرد. البته گفتوگوی گفتاری و آن هم با رعایت ضوابط و قواعد، مثال اعلای گفتوگو است. اما آیا "گفتوگو" همین یک شکل و فرم را دارد؟
گویا عموم آنان که در باب "گفتوگو" سخن میگویند، صرفا نمونهی اخیر را در کانون توجه خود دارند.
✅ مدعای این پارهنوشتهی کوتاه این است که جز شکل اعلای گفتوگو، سایر شیوهها و اشکالِ آن در جریان است و ارتباط میان طرفین بهقوت جریان دارد.
مگر ما در گفتوگو چه میکنیم؟ دستکم یکی از کارکردهای گفتوگو که البته اصلیترین هم هست، ارائه و انتقال:
آنچه میاندیشیم،
آنگونه که میفهمیم،
و آنگونه که قضاوت میکنیم.
در یک کلام، مبادلهی رای و نظر در بارهی موارد و موضوعاتی است که در آن اختلاف نظر داریم.
از اینرو، ما خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، مستمرا درحال انتقال ایدهها، نظرها، نگرشها، قضاوتها، خواستهها و حتی عواطف و احساساتمان بهدیگران هستیم.
اگر چنین است، پس مشکل کجاست؟
✅ صداها، نواها، نظرها و نالهها بسیار بلند و رسا برای همگان قابل شنیدن است؛ مشکل نشنیدن نیست، همه میشنوند حتی حاکمان.
مشکل، نادیده گرفتن و بههیچ انگاشتن است. مشکل، اهمیت قائل نبودن برای امر مهم است. بهتعبیر مولانا، مشکل، کمبود آب نیست، بلکه تشنه نبودن است.
آب کمجو تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
✅مسئله، فقدان نظر و پیام نیست، نظرها و پیامها در همهجا منتشر است؛ میشنوند، اما برایشان اهمیت ندارد، به رسمیتاش نمیشناسند و بیتوجه از آن عبور میکنند.
یک جلسهی مهمانی را در نظر بگیرید. بزرگترها دوبهدو و یا بهنحو جمعی با یکدیگر سرگرم گفتوگو هستند. کودکی در آن میان نیز گاهی چیزکی میگوید. همگی صدایش را میشنوند اما هیچکس به او اهمیت نمیدهد. او میگوید، اما از آنجا که در سلسله مراتب ترجیحات، ارزشها و مسائل مهم دیگران قرار ندارد؛ نظر، خواسته و نالهاش نادیده انگاشته شده و به همین علت، بیاثر میماند. صدای او هم در میان صداهاست اما صدایی عقیم.
🔻 در این موقعیت چه باید کرد؟:
✅۱. اولین راه را مولانا پیش پای ما میگذارد و آن، صبوری، تداوم و اصرار بر گفتن و هرچه بیشتر گفتن است. از نظر مولانا، این گفتنها روزی اثرگذار خواهد شد.
بنال ای بلبل دستان ازیرا ناله مستان
میان صخره و خارا اثر دارد اثر دارد
حافظ اما بهطعنه میگوید:
گویند سنگ لَعل شود در مَقامِ صبر
آری شود، ولیک به خونِ جگر شود
✅۲. بیش از هرچیز باید شیوههایی برای اثربخشی گفتوگو جستجو و یا خلق کرد. آنچه مهم است، "گفتوگوی اثربخش" است. بهسخن دیگر، بهجای پرداختن به "گفتوگوی عقیم"، چارهای باید تا سخن، موثر گردد، تا مجبور به شنیدناش شوند. صدای بیقدرت، محکوم به زوال است.
"گفتوگوی عقیم" شبیه همان است که در گنجینهی ضربالمثلها انعکاس یافته است که میگویند:" یکگوشش در و یکگوشش دروازه".
✅ مسئلهی ما، "گفتوگو" نیست، بلکه بهدنبال پاسخ به این پرسش هستیم که چگونه میتوانیم گفتوگوی مؤثر داشته باشیم؟ استلزامات و ابزار لازم آن کدام است؟ و چه باید کرد که حاکمان چارهای نداشته باشند جز توجه اثربخش به صدای جامعه. - .....۱۴۰۱/۱۱/۲۵
🆔 @MostafaTajzadeh
✍️ علی زمانیان
✅چندی است که در باب ضرورت و اهمیت گفتوگو از منظرهای مختلف، توسط اندیشهورزان متعدد، سخن رانده شده و میشود.
آنچه میگویند درست است و قابل تامل. به درستی که "گفتوگو"، ضرورتی بنیادین برای زیست مسالمتآمیز، اخلاقی و کارآمد است. زندگی که قرار است بر مدار صلح بچرخد، چارهای جز "گفتوگو" ندارد.
✅قائلان بهضرورت گفتوگوی میان حاکمان و شهروندان، پیشفرضهایی دارند؛ یکی از آنها همان است که مورد چالش و سوال این نوشته است. پیشفرضشان این است که گویی ما اکنون در شرایط فقدان گفتوگو قرار داریم، بههمین علت است که توصیه به گفتوگو میکنند.
✅ اما آیا اکنون جامعه با حکومتاش سخن نمیگوید و سکوت کرده است؟ با کدام شکل از فقدان گفتوگو مواجه هستیم؟
✅بر این باورم که اشکالی از "گفتوگو"، هیچگاه قطع نشده و اساسا قطعشدنی هم نیست؛ زیرا گفتوگو را در انواع و اشکال مختلف میفهمم. گفتوگو در چهرهها و شیوههای متکثر رخ میدهد؛ آن را نباید صرفا در رد و بدل کردن کلام و مجموعهای از واژگان، خلاصه کرد. البته گفتوگوی گفتاری و آن هم با رعایت ضوابط و قواعد، مثال اعلای گفتوگو است. اما آیا "گفتوگو" همین یک شکل و فرم را دارد؟
گویا عموم آنان که در باب "گفتوگو" سخن میگویند، صرفا نمونهی اخیر را در کانون توجه خود دارند.
✅ مدعای این پارهنوشتهی کوتاه این است که جز شکل اعلای گفتوگو، سایر شیوهها و اشکالِ آن در جریان است و ارتباط میان طرفین بهقوت جریان دارد.
مگر ما در گفتوگو چه میکنیم؟ دستکم یکی از کارکردهای گفتوگو که البته اصلیترین هم هست، ارائه و انتقال:
آنچه میاندیشیم،
آنگونه که میفهمیم،
و آنگونه که قضاوت میکنیم.
در یک کلام، مبادلهی رای و نظر در بارهی موارد و موضوعاتی است که در آن اختلاف نظر داریم.
از اینرو، ما خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، مستمرا درحال انتقال ایدهها، نظرها، نگرشها، قضاوتها، خواستهها و حتی عواطف و احساساتمان بهدیگران هستیم.
اگر چنین است، پس مشکل کجاست؟
✅ صداها، نواها، نظرها و نالهها بسیار بلند و رسا برای همگان قابل شنیدن است؛ مشکل نشنیدن نیست، همه میشنوند حتی حاکمان.
مشکل، نادیده گرفتن و بههیچ انگاشتن است. مشکل، اهمیت قائل نبودن برای امر مهم است. بهتعبیر مولانا، مشکل، کمبود آب نیست، بلکه تشنه نبودن است.
آب کمجو تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
✅مسئله، فقدان نظر و پیام نیست، نظرها و پیامها در همهجا منتشر است؛ میشنوند، اما برایشان اهمیت ندارد، به رسمیتاش نمیشناسند و بیتوجه از آن عبور میکنند.
یک جلسهی مهمانی را در نظر بگیرید. بزرگترها دوبهدو و یا بهنحو جمعی با یکدیگر سرگرم گفتوگو هستند. کودکی در آن میان نیز گاهی چیزکی میگوید. همگی صدایش را میشنوند اما هیچکس به او اهمیت نمیدهد. او میگوید، اما از آنجا که در سلسله مراتب ترجیحات، ارزشها و مسائل مهم دیگران قرار ندارد؛ نظر، خواسته و نالهاش نادیده انگاشته شده و به همین علت، بیاثر میماند. صدای او هم در میان صداهاست اما صدایی عقیم.
🔻 در این موقعیت چه باید کرد؟:
✅۱. اولین راه را مولانا پیش پای ما میگذارد و آن، صبوری، تداوم و اصرار بر گفتن و هرچه بیشتر گفتن است. از نظر مولانا، این گفتنها روزی اثرگذار خواهد شد.
بنال ای بلبل دستان ازیرا ناله مستان
میان صخره و خارا اثر دارد اثر دارد
حافظ اما بهطعنه میگوید:
گویند سنگ لَعل شود در مَقامِ صبر
آری شود، ولیک به خونِ جگر شود
✅۲. بیش از هرچیز باید شیوههایی برای اثربخشی گفتوگو جستجو و یا خلق کرد. آنچه مهم است، "گفتوگوی اثربخش" است. بهسخن دیگر، بهجای پرداختن به "گفتوگوی عقیم"، چارهای باید تا سخن، موثر گردد، تا مجبور به شنیدناش شوند. صدای بیقدرت، محکوم به زوال است.
"گفتوگوی عقیم" شبیه همان است که در گنجینهی ضربالمثلها انعکاس یافته است که میگویند:" یکگوشش در و یکگوشش دروازه".
✅ مسئلهی ما، "گفتوگو" نیست، بلکه بهدنبال پاسخ به این پرسش هستیم که چگونه میتوانیم گفتوگوی مؤثر داشته باشیم؟ استلزامات و ابزار لازم آن کدام است؟ و چه باید کرد که حاکمان چارهای نداشته باشند جز توجه اثربخش به صدای جامعه. - .....۱۴۰۱/۱۱/۲۵
🆔 @MostafaTajzadeh