فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
خطر حذف ایران از صحنه دیپلماسی جهان

بخشی از گفت‌وگوی«هم‌میهن» با رضا نصری


در سال‌های اخیر، شاهدیم جریان‌هایی در حاکمیت - و حتی جریان‌هایی در درون محافل رسانه‌ای و آکادمیک - یک نگاه «قدرت‌محور» به سیاست خارجی را ترویج می‌کنند و معتقدند چالش‌های بین‌المللی ایران عمدتاً به این دلیل رخ می‌دهد که ایران در حال تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای است و از این رو سایر کشورها -در واکنش به این قدرت‌افزایی- در پی تضعیف ایران و ایجاد «تعادل» هستند. در برخی محافل آکادمیک و رسانه‌ای نیز به این رویکرد با استناد به «مکتب واقع‌گرایی» (رئالیسم) مشروعیت می‌بخشند و این تحلیل را ترویج می‌دهند که تنش‌های فعلی اجتناب‌ناپذیر است و باید تا زمانی که به‌قدرت کافی نرسیده‌ایم مصائب و چالش‌های ناشی از این کشمکش را تحمیل کنیم. حال اینکه، این نگاه نه‌تنها از منظر «سیاستگذاری» نگاهی گمراه‌کننده است، بلکه حتی از منظر رئالیستی نیز نقص‌های فراوانی دارد. در واقع، این نوع برداشت از قدرت و روابط بین‌الملل حتی در چارچوب همین مکتب رئالیسم نیز نگاهی کهنه و متعلق به دهه ۱۹۷۰ میلادی تلقی می‌شود! به‌عبارت دیگر، حتی در مکتب رئالیسم نیز امروز بحث از «تعادل قدرت» (Balance of power) به معنای کلاسیک آن نمی‌شود، بلکه بسیاری از اندیشمندان امروزی این مکتب بر این باورند که کشورها بیش از اینکه در پی ایجاد تعادل در برابر «قدرت» کشورهای رقیب باشند، در پی «تعادل تهدید‌ها» (Balance of threats) هستند! یعنی در مقابل کشوری صف‌آرایی می‌کنند و به ایجاد توازن و تعادل مبادرت می‌ورزند که آن کشور را «تهدید» محسوب کنند؛ همانطور که بعد از جنگ جهانی دوم کشورهای اروپایی به‌جای صف‌آرایی و ایجاد تعادل در برابر آمریکا (که در حال قدرت‌افزایی بود)، علیه شوروی (که تهدید محسوب می‌شد) تشکیل ائتلاف دادند. به‌بیان دیگر، صرف قدرتمند شدن به‌تنهایی واکنش خصومت‌آمیز تولید نمی‌کند و آنچه همسایگان و سایر کشورها را به تلاش برای تضعیف کشورِ هدف و ایجاد تعادل علیه آن وامی‌دارد، برداشتی است که آنها از میزان «تهدید‌آمیز» بودن آن کشور در سر دارند.


تفاوت یک نگاه رئالیستی مبتنی بر «تعادل قدرت» با یک نگاه رئالیستی متکی بر «تعادل تهدید» این است که در برداشت دوم عنصر «نیت» و «روایت‌پردازی» (یا تصویرسازی) نیز نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند. یعنی در برداشت دوم - که شواهد تاریخی نشان می‌دهد برداشت درست‌تری است - اینکه کشورها چه نیت و تصویری از خود به نمایش می‌گذارند نیز «عنصر محاسبه» و عامل تعیین‌کننده‌ای در فرایند «تعیین واکنش» تلقی می‌شود. در حقیقت، کشوری که نشان می‌دهد نیت آسیب‌رسانی ندارد، می‌تواند در پناه تصویری که از خود ایجاد کرده با خیال آسوده‌تر و موانع و چالش‌های کم‌تری به توسعه و «قوی شدن» بپردازد؛‌ حال اینکه کشوری که به اصطلاح عامیانه «شاخ و شانه» می‌کشد و «تهدید‌آمیز» جلوه می‌کند، غالباً در معرض اجماع‌سازی و ائتلاف‌سازی علیه خود قرار می‌گیرد.


دولت چین این دینامیک را درک کرده و به همین خاطر هم در پوشش دکترینی موسوم به «خیزش آرام» (یا خیزش بی سر و صدا) - و با پرهیز از تحریک حس امنیت سایر کشورها - تلاش می‌کند در حد ممکن هزینه امنیتی ناشی از توسعه قدرت خود را کاهش دهد و اینگونه القا کند که توسعه اقتصادی و نظامی چین تهدیدی متوجه سایر کشورها نمی‌کند.


در مثالی دیگر، آنطور که هنری‌کیسینجر در آخرین کتاب خود (Leadership) نوشته، می‌توان از استراتژی صدراعظم آلمان بعد از جنگ جهانی دوم نام برد که تلاش کرد با اتخاذ راهبردی موسوم به «راهبرد تواضع» (Strategy of humility) تصویری آرام و مسالمت‌آمیز از آلمان به نمایش بگذارد تا در پناه آن تصویر، آلمان را با کم‌ترین مقاومت از جانب رقبای منطقه‌ای به‌تدریج به اولین قدرت اروپا - و امروزه به رهبر اتحادیه - تبدیل کند! جالب این است که هنری‌کیسینجر - به‌عنوان یکی از شاخص‌ترین وجهه‌های رئالیسم در جهان - در کتاب خود این رویکرد هوشمندانه صدراعظم «کُنراد آندآور» را تحسین می‌کند!

برای دیدن متن کامل، مشاهده فوری را بفشارید.

🆔@MostafaTajzadeh
سازمان رجوی را نباید دست کم گرفت!

محمد حسین کریمی پور

به عنوان یک ناظر غیر متخصص در بابِ سازمان مجاهدین خلق، حس می کنم در تحولات جاری و آتی، آنها بازیگری موثرتر از توقع ما خواهند بود. بگمانم برای تصرف قدرت، بدترین و شاید از بعضی جهات، آماده ترین گزینه اند. گمان می کنم ایرانیان باید این بازیگر قدیمی پنهانکار را پایش کنند. چند نکته از دید من، شایان توجه است:

‏۱-سازمان دیگر پیر نیست!
‏نفرت انباشته ۸۸ تا ۹۸ از حکومت در کنار پروژهٔ تطهیر سابقه سازمان از طریق تبلیغ اعدامهای ۶۷ و همچنین گسترش فقر ، دروازهٔ عضو‌گیری را بر آنها گشود. گویا در اعتراضات ۹۸، در حاشیه تهران هر جا شلوغ می شد، سر و‌کلهٔ تیم های میدانی آنها سبز می شد. در کشورهای غربی هم حضور نسل ۳ و ۴ ، ملموس تر شده است. حالا فقط فسیل هایی چون ابریشمچی و جعفر زاده را نمی بینید، کلی شبنم خانم جوان و فعال دارند.

‏۲- توان میدانی دارد!
‏بگمانم عناصر میدانیش در کشور حالا گویا هزاران نفرند. تنها اپوزیسیون غیر قومیست که اولا تجربه جنگ شهری دارد. ثانیا سابقه تعامل عملیاتی گسترده با ارتش/سرویس دارد. ثالثا پول برای سرباز گیری دارد. ساختار فرقه ای دارو دستهٔ رجوی برای جنگ شهری، مناسبترست. اگر آنها در نظامیگری هم مثل حقوقی و تبلیغات و دیپلماسی سراغ مشاورین متخصص رفته باشند، ممکنست روی زمین، عملکردی بهتر از شکست مرصاد نشان دهند !

‏۳- پول دارد!
‏سازمان یک دورهٔ طلایی حمایت مالی صدام را در کارنامه دارد. زان پس تا زمانی که با میانداری پرنس بندر به خزانه سعودی وصل شد، محدودیت منابع مالی آشکار بود. ولخرجی سالهای اخیر نشان می دهد چیزی که اصلا کم ندارد پول (انارالله برهانه) است!

‏۴- حرفه ای شده!
‏به اسامی وکلا و‌ مشاوران علنی آنها در دنیا بنگرید. حرفه ای و گرانند. فرقه، بلدم بلدم را کنار گذاشته و مثل حشاشین سراغ اهل فن رفته، پول می دهد و کارِ خوب می گیرد. کمپین دیپلماتیک و حقوقی شان به وضوح حرفه ای تر شده و در جذب چهره های سیاسیِ غربی و حذف خود از لیست تروریسم و تله گذاری برای طرف مقابل بهتر شده اند.

‏۵- توان کار با غرب و‌عرب!
‏در کریدورهای قدرت آمریکا و اروپا، لابی موثرتری از ج ا و سلطنت خواهان دارند. عناصری از نسل جدیدشان به دولت، پارلمان، شهرداری ، اتاقهای فکر و آکادمی کشورهای غربی راه یافته اند. کلی رفیق سیاستمدار و خبرنگار و‌ لابییست های گران دارند و فن دشوار لابیگری را که ج ا نیاموخته، آموخته اند. نه تنها بخش مهمی از حزب جمهوریخواه علنا با آنهاست، بلکه گویا گزینهٔ اعراب، لااقل ریاض هم هستند.

‏۶- اعجازِ پروکسی!
‏بین تودهٔ مردم‌ منفورند. لذا بطور موثر خیریه ها، سازمانها و چهره های پروکسی می سازند. آدم قابل طرح را پیدا و پر رنگ و بی سر و‌صدا اداره می کنند. همزمان از موتور تولید نفرت ج ا و پروژه های موفق تبلیغاتی مثل اعدام ۶۷ و‌گردهمایی های پر زرق و برق هم برای اصلاح تدریجی چهره سازمان بهره می برند. خیلی خوب بلدند بعد از استقرار ، وقتی کشور صحنه جنگ خیابانیست، چگونه همه را خفه کنند. ولی تا آن موقع باید چهره های مقبولِ غیر سازمانی برای بازی در صحنه داشته باشند. چهره هایی که اسم زشت سازمان رویشان نباشد. بازی پروکسی را بلدند.

‏۷- نفوذ در ساختار حکومت!
‏ج ا را می شناسند و پرونده هسته ای نشان داد توان نفوذ دارند. یادمان نرود سیا در آخرین جنگ صدام، خیلی از ژنرال ها و‌ مقامات را خریده بود. در تهران، هرچه مشروعیت حکومت کمتر شود، آنها امکان بیشتری برای دلالی چنین معاملات کثیفی دارند.

‏۸- عمل گراتر از ابلیس اند!
‏در رسیدن بقدرت ملاحظه اخلاقی یا ملّی ندارند. ولو بتوانند بر نیمی از یک ایران ویران حاکم شوند، پیش می روند. در لحظه سرنوشت و آنگاه که نایره جنگ خیابانی بر افروخته شود، خیلی از دیگر بازیگران، نگرانِ میزان تلفات غیر نظامی، تجزیه، ویرانی یا وجهه خود می شوند. اما فرقه فقط بر تصاحب قدرت متمرکز خواهد بود، هر جور و به هر بهایی!

بگمانم در مسیر آینده ملت دردکشیدهٔ ایران ، سازمان یک خطر جدی است. در مورد آن نباید اغراق کرد. آنها فرقه ای زشتند و نقاط ضعف مشترک فرقه ها را دارند. اما اصلا و ابدا نباید دست کمشان گرفت.

اگر دردم یکی بودی، چه بودی؟

https://t.me/M_H_Karimipour @MostafaTajzadeh
مروری بر اخبار زنان در ماهی که گذشت
«فاطمه موسوی ویایه، عضو گروه مطالعات زنان- دی ماه ۱۴۰۱»

با وجود اعلام رسمی تغییر رویه در برحورد با بدحجابی و بی‌حجابی، تعارض و کشمکش همچنان ادامه دارد. شورای فرهنگی دانشگاه تهران درباره مصوبه جدید رعایت حجاب خبر داد که اقداماتی از ارسال پیامک و تماس با خانواده تا تشکیل پرونده انضباطی برای افراد بی‌حجاب را دربرمی‌گیرد.

مجازات مژگان ایلانلو مستندساز بابت انتشار عکس بی‌حجاب خود ده سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق و پرداخت هشتاد میلیون ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت مجازات تعیین شد. آریا جعفری ‏عضو سابق تیم ملی قایقرانی ایران و عکاس مطبوعاتی به اتهام شرکت در تجمعات و تبلیغ علیه نظام به مجموعا هفت سال حبس، دو سال ممنوعیت خروج از کشور و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. سپیده رشنو به جرم «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «بی‌حجابی در معابر» به پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد.

تا کنون صدها روزنامه‌نگار، هنرمند و دانشجو بازداشت شده‌اند و در بیشتر موارد اتهام انتسابی نامشخص است. انجمن روزنامه‌نگاران کانادایی برای آزادی بیان، جایزه بین‌المللی سال ۲۰۲۳ را به نیلوفر حامدی و الهه محمدی، دو زن روزنامه‌نگار ایرانی زندانی، اهداء کرد.
https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg
ادامه‌ی مطلب در لینک زیر👇🏼
https://telegra.ph/%D8%AE%D8%A8%D8%B1-01-23 @MostafaTajzadeh
🔻روایت سپیده کاشانی از شکنجه‌هایش‌؛ «اعدام ساختگی هومن جوکار»، «نمایش جسد کاووس سیدامامی»

سپیده کاشانی از متهمان پرونده محیط زیستی‌ها در نامه‌ای که بی‌بی‌سی به آن دست پیدا کرده است، برای نخستین بار پس از ۵ سال، جزئیاتی را از شکنجه‌ها و فشارهای اطلاعات سپاه فاش کرده است. او از جمله به «اعدام نمایشی» همسرش هومن جوکار، پخش «ویدیوی جسد کاووس سید امامی» و بازجویی‌هایش در اتاق «تاریک» و «خونی» پرداخته است.

سپیده کاشانی که هم‌اکنون در زندان است، در ابتدای نامه اتهام جاسوسی را «سناریوسازی» خواند و نوشت «امروز ۵ سال از محکومیت ۶ ساله‌ام به پایان رسید. در این ۵ سال به پرونده‌سازی و سناریوی ساختگی اعتراض نکردم و زبان در کام کشیدم ولی امروز می‌گویم، امروز می‌نویسم، برای کشورم، برای زنان هموطنم».

سپیده کاشانی می‌نویسد پس از ۲۵ سال کار و فعالیت محیط زیستی «در ۴ بهمن ۱۳۹۶ توسط افراد اطلاعات سپاه بطور وحشیانه و با خدعه و نیرنگ، دستگیر و زندانی شدیم».
او در ادامه نامه نوشته است «روزهای اول مضطرب و پریشان انتظار کشیدیم. در انتظار روشن شدن حقیقت و در پی آن عذرخواهی و آزادی. امروز ۵ سال از آن تاریخ گذشته. حقیقت کتمان شده، سناریو ساخته شده و سنگین‌ترین و هولناکترین اتهامی که پشت هر انسان شریفی را می‌لرزاند به ما نسبت داده شده. اتهام جاسوسی.»

ادامه
@MostafaTajzadeh
⭕️ الف مثل استاد... الف مثل آزادگی...

علیرضا آزاد

هفته‌ای نیست که خبر اخراج، عدم تمدید قرارداد و اعلام قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی همکاران و استادان در دانشگاه‌های مختلف، به گوش نرسد. معلوم نیست که این داس کج‌مدار، تا کی و کجا، مزرعه سبز اندیشه و آزادگی را درو خواهد کرد.

متأسفانه بیان عواقب فاجعه‌بار این اقدامات، تاکنون اثری در تغییر اراده و عمل سازمان‌یافته بانیان و عاملان نام‌آشنای این اخراج‌ها نداشته است. لذا از بیان تحلیل‌های منطقی می‌گذرم و تنها به ذکر چند عبرت تاریخی در نسبت دانشگاه و حکومت، بسنده می‌کنم:

▪️روزی روزگاری به دستور رژیم ظالم پهلوی، شهید مطهری زندانی و حتی ممنوع المنبر شد، اما دانشگاه تهران هیج‌گاه او را اخراج نکرد.

▪️روزی روزگاری به دستور رژیم ظالم پهلوی، تدریس دکتر شریعتی در دانشگاه فردوسی و دانشکده ادبیاتی که اکنون به نام اوست، ممنوع شد اما در پژوهشگاه وزارت علوم وقت، به‌کار گرفته شد و دانشگاه فردوسی مشهد هیچ‌گاه حقوق ماهیانه استادی او را قطع نکرد.

▪️روزی روزگاری به دستور رژیم ظالم پهلوی، شهید مفتح دستگیر و مسجدش تعطیل شد اما دانشگاه تهران، کلاس درسش در دانشکده الهیات را از او نگرفت.

احتمالاً مفاهیمی مثل حرمت دانشگاه و استقلال نهاد‌های علمی و پرهیز از سیاست‌زدگی در مدیریت آکادمیک، معنای قابل‌فهم یا قابل قبولی برای‌تان ندارد لذا ساده می‌گویم:

نه استادانی که این روزها اخراج می‌کنید، بانفوذتر از شهید مطهری و اثرگذارتر از دکتر شریعتی و مخالف‌تر از شهید مفتح‌ می‌باشند و نه شما ضعیف‌تر و آسیب‌پذیرتر از رژیم بی‌بنیاد پهلوی هستید. پس به حکم "خُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ" در این قیاس تأمل کنید و عاقبت‌اندیشانه‌تر سیاست بورزید و روادارانه‌تر گام بردارید.

ما تاریخ را و شما روایتِ تاریخ را می‌سازید اما نه ما و نه شما هرگز قضاوتِ تاریخ را نمی‌توانیم بسازیم. از تاریخ عبرت گیرید تا مایه عبرت تاریخ نشوید.

@MostafaTajzadeh
🔴#برای_آزادی،#برای_حق_اعتراض

💠 فیروزه صابر

▪️ اظهار عقیده و بیان نظر عباراتی ساده و در عین حال مورد اقبال همگانی است ، آنگونه که در هر سندی که پای حقوق بشر در میان است ، از جمله قانون اساسی مکتوب است. جمهوری اسلامی هم با همه اما و اگرهای بدون پردازش معنایی در قانون اساسی خود چنین ثبت کرده است؛

- تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان مورد تعرض ومواخذه قرار داد. ( اصل ۲۳)
-نشریات و مطبوعات در بیان آزادند مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد.(اصل۲۴)
- تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها، بدون حمل سلاح ، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.(اصل۲۷)

🔸اما در این چهار دهه چه هزینه های سنگینی به پای این واژگان انباشت شد، چه تحقیرهای گونه‌گونی را ملت به خود دید، چه اندیشه هایی به اسارت گرفته شد، چه ترکه هایی بر اندام نوجوانان و جوانان پر از شور بی رحمانه زده شد، چه انسان های صاحب قلم و قدمی با آتش گلوله ها جان شیرین دادند ، چه نارواها و خشونت هایی به جامعه مدنی وارد شد، چه نوبرانه ها و استعدادهای در اوج شکوفایی حذف و سرکوب شدند، چه ترک وطن های تلخی را باعث شدند و چه اجبارها و فشارهای مضاعفی بر سر زنان سایه افکند.

▪️در مسیرحمایت از حقوق شهروندی و مخالفت با نابرابری ها و بی عدالتی ها و محرومیت ها، تذکرهای پیایی داده شد، نامه ها نوشته شد، سخنان ها وضع شد، بیانیه های محکومیت شرایط ، مکرر منتشر شد، شعارها و نمادهای مخالفت عیان شد،اعتصاب های صنفی آغاز شد، شعر و هنر و موسیقی، نما و نوای اعتراض شد،در هنگامه فشارهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، صداهای جمعی فریاد شد و هم چنان باز سرکوب شد.

🔸با قربانی شدن مهسا امینی، نفس های حبس شده، باز شد تا فریادهای فروخفته سالیان در اسارت جور سر برآورد. شعله خشم حکومت قربانی های دیگررا هم گرفت، یا به مسلخ کشیده شدند، یا در بند اسارت رفتند، یا آسیب های جسمی و روانی با خود حمل کردند و یا از حقوق شهروندی نابرخوردارترشدند.

▪️اما اینبار رقصِ در میدان با نسلی بود که هم حکومت رابا همه قوای سرکوبش به شگفت واداشت و هم میدان داران عرصه سیاسی و اجتماعی را در کنار قرار داد. نسلی جسور، با دستان خالی و بی امکانی و در جستجوی خواسته های معمول نوجوانی و جوانی ؛ یعنی «زن ، زندگی، آزادی» .

🔸گو اینکه تاریخ چهار دهه اخیر گواه آن است که صدای امروز اعتراض برای آزادی در امتداد اصوات رهایی‌بخش گذشته است، اما اینبار تلنگرهای جدی در حوزه های نظری و عملی و در حرفه های گوناگون وارد شد. به‌طوری‌که یا با معترضین هم گام و هم سو و هم بند شدند، یا به مدد آمدند، يا تحسین شان کردند، یا تحلیل شان و یا نقدشان .اما فصل مشترک این همه، قائل بودن به حق اعتراض برای آزادی است. از تازه از بند رستگان نقل است که وکیل بندی صبح را با نام زیبنده معلم و کارگرو دانشجو و ورزشکارو مهندس و فیلمساز و آشپز و نویسنده و شاعر و هنرمند در بند و نیز آزادی و ایران سلام می گوید.حقیقتی است که همگان برای آزادی در بند اسارت گرد آمده‌اند.

▪️این حق مشترک ، حیطه امکانی برای هم‌گرایی است. بدین معنا که اگر این اعتراض حق است،مسئولانه به تداوم و تعالی و دستآورد و اثرش باید اندیشید ،از حاشیه خارج شد و به متن آمد و به سازمان یافتگی، همت گماشت. «با هر مانع و انسداد سیاسی یا بحران اقتصادی و اقلیمی هم که به وجود بیاید، جامعه ایرانی در سطح فرهنگی و اجتماعی هم چنان میل به ابراز وجود و تداوم خود دارد»(فراستخواه،پویه،۱۹ و۲۰ص۳۶)

🔸دایره همگرایی در سیر دَورانی خود، شعاع خود را می گشاید و در گشودگی زوایای ذهنی و عملی خود، فصل مشترک جدیدی ایحاد می کند. مهم عزم پیوند و ایجاد فضای گفتمانی برای اقدام مشترک است. نقطه آغاز این سرفصل،پیوند تشکل های مدنی با ظرفیت همگرایی و پا به میدان گذاشته در این جنبش به هر میزان ورود و نقش است. یقینا گفتمان ها و اقدام های در پس‌اش ملاط فکری و نظری و اندیشه سیاسی می خواهد .و البته نه به معنای توصیف و تحلیل و تجویز در رصدخانه های خبرگانی، که در متن جنبش و تغییر نقش ها راه بگشاید.

چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم(حافظ)

#ایران_فردا
#حق_آزادی
#حق_اعتراض
#فیروزه_صابر
#زن_زندگی_آزادی
https://bit.ly/3HlLm25
https://t.me/iranfardamag @MostafaTajzadeh
🔰نکاتی در خصوص بودجه۱۴۰۲، تورم، نرخ ارز و نرخ بهره

✍️عبدالناصر همتی

🔹لایحه بودجه ارائه شده برای سال ۱۴۰۲، متأسفانه همچنان اشکالات همیشگی ساختاری را در بر دارد و ویژه گی های یک سند مالی محکم و متوازن برای دخل و خرج سالانه دولت را ندارد . تاکید بر درآمدهای غیر قابل تحقق و فروض غیر واقعی و رشد نامتوازن هزینه های جاری، کسری پنهان بودجه و نیز تاکید بیش از حد بر مالیات، از مشخصات لایحه بودجه است. با توجه به شرایط بسیارسخت اقتصادی مردم، افزایش شدید مالیات ها می تواند آثار نامطلوبی در جامعه داشته باشد.
🔹علت العللِ معضل تورم مزمن و درد بی درمان اقتصاد ایران زیاده خواهی و زیاده خرجی دولت ها بوده و هست که به صورت همان کسری بودجه سالانه و عملیات فرا بودجه ای ظهور پیدا می کند، این موضوع در یک دهه اخیر با فشار تحریمها وکاهش شدید درآمدهای ارزی افزایش یافته است .
🔹بانک مرکزی باید قدرت پاس نکردن چک های بی محل دولت را داشته باشد ، اما در کشور ما روند امور و تأمین مالی به نحو دیگری است. تا زمانی که رابطه مالی دولت و بانک مرکزی و درآمدهای نفتی اصلاح اساسی نشود تغییر جدی را در این خصوص نخواهیم دید. بطور مثال، نهادها و وزارتخانه ها ، حتی نهادهای نظارتی، شب عید همه از بانک مرکزی پی گیرند تاتخصیص های بی محل را به نحوی از محل پول پر قدرت تامین کنند. که این خود بخشی از همان حکمرانی غلط اقتصادی است.
🔹عامل اثر گذار دیگر بر تورم معضل ناترازی روبه تزاید بانک‌ها است و تا فکر جدی برای رفع این مشکل مزمن بیش از دو دهه گذشته، چه در بانکهای خصوصی وچه در بانکهای دولتی نشود، تاثیر این عامل درتورم تداوم خواهد داشت.بر اساس آخرین گزارش آماری اضافه برداشت بانکها از بانک مرکزی از رقم۱۶۰ هزارمیلیاردتومان عبور کرده است.این رقم بی‌سابقه است. بعلاوه، نتیجه «ریپو»، یعنی ارائه اوراق دولتی نزد بانکها به بانک مرکزی جهت دریافت منابع موردنیاز،که یک انبساط پولی است درپایان دی ماه ،به رقم ۱۱۲ هزارمیلیارد تومان رسیده است.
🔹بنابراین، در پایان دی ماه جمع برداشت بانکها از دو روش به رقمی بیش از ۲۷۰ هزار میلیارد تومان میرسد که حتماً پایه پولی را ،که در واقع همان چاپ پول پرقدرت است، افزایش میدهد.این میزان برداشت بانکها بتدریج با عدد ۸ ضریب فزاینده نقدینگی، منجر به حجم بیشتری از نقدینگی میشود و اگر همانطور که قبلا نیز تذکر دادم، چاره جویی نشود، براساس منطق علم اقتصاد، و با توجه به نرخ رشد پایین اقتصادی، نتیجه اش بالا رفتن سطح قیمتها یعنی تورم خواهد شد.با توجه به محدودیت های ارزی، تورم حاصله میتواند فشار بر بالا رفتن نرخ ارز را هم تشدید کند .
🔹کنترل نرخ ارز در گرو چاره جویی برای تورم است . تا زمانی که رشد پایه پولی و رشد حجم نقدینگی در حدود ۳۵-۴۰ درصد باشد و نرخ تورم در محدوده ۴۰-۵۰ درصد بماند وچاره جویی نشود، بدون تزریق قابل توجه ارز، تثبیت بلندمدت نرخ ارز مقدور نخواهد بود.که البته این روش تثبیت بدون حل معضل تورم بالا،باعث تقویت نرخ حقیقی ارز و موجب تحدید صادرات و تولید و تشدید واردات و خروج سرمایه خواهد شد.
🔹از نظر تئوری، برای کنترل تورم باید سیاست پولی انقباضی باشد و این یعنی باید نرخ بهره واقعی مثبت شود تا در کنار سایر اقدامات شاید بتوان در کوتاه مدت نرخ تورم را مهار کرد. لازمه این سیاست نیز این است که تکلیف بانکهای ناتراز مشخص شودتا بالابردن نرخ سود بتواند موجب کاهش تقاضا و فشار تورمی بشود. در چنین شرایطی، به صورت جدی باید ترازنامه بانکها را کنترل و مراقب کرد و از ذخایر بانک مرکزی محافظت نمود و تلاش جدی در کم کردن انبساط ترازنامه بانک مرکزی به عمل آورد.

@MostafaTajzadeh
🔴 در تکاپوی امید و ناامیدی
▪️ بررسی کتاب" جنبش‌های اجتماعی و امید"
❇️ نوشته‌ی سعید مدنی

🔷 علیرضا رجایی

🔺"جنبش‌های اجتماعی و امید" نام کتابی است از دکتر سعید مدنی که به‌علّت ممانعت بی‌دلیل از انتشار کتاب‌های او در ایران،نشر باران در سوئد آن را منتشر کرده‌است.مدنی چنان‌که می‌دانیم خود نیز اکنون در زندان است و این از شگفتی‌های تاریخ امروز ماست که پژوهشگری توانا و موثّر،پس‌از چندین نوبت متوالی زندان و تبعید،در۶۲ سالگی باز هم باید دوران نامعلومی از حبس و زندان را تحمّل کند.

🔹هسته اصلی کتاب"جنبش‌های اجتماعی و امید" امّا از قضا در زندان شکل گرفته‌است؛ یعنی وقتی مدنی در سال ۹۲ پس‌ از یک سال بازداشت در بند ۲۰۹ وزارت اطّلاعات، به بند عمومی و مشهور ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد. او این انتقال را "فرصتی طلایی" می‌داند که امکان آن را یافت منتخبی از کتاب مهمّ "جنبش‌های اجتماعی" نوشته دو محقق برجسته این رشته یعنی جف گودوین و جیمز ام جاسپر را ترجمه و در همان سال منتشر کند،ولی کاستی‌های ترجمه که در فقدان منابع در زندان و در جریان بیماری و جرّاحی درایّام حبس پدید آمده‌بود، مدنی را برآن داشت تا حاصل یک دهه مطالعات نظری و میدانی خود را در زمینه جنبش اجتماعی و در ادغام با اثر گودوین و جاسپر، در قالب کتاب "جنبش‌های اجتماعی و امید" منتشر کند؛کتابی فشرده و متراکم وانباشته از تئوری‌ها و‌ تحلیل‌ها‌ در شش فصل و ۳۶۰ صفحه که ابعادمتفاوت و گاه متناقض تکوین و افول جنبش‌ها و چگونگی سازمانِ رهبری و چشم‌اندازهای آنها را در متن دیالک‌تیک عمیق امید و ناامیدی بررسی می‌کند.

🔺 در پیشانی و سرآغاز کتاب این جمله علی شریعتی نقش بسته است که می‌گوید:"هر کس به میزانی که عصیان دارد ارزش دارد".کلیّت این جمله کافی است که خاست‌گاه فکری و نظری نویسنده و نحوه مواجهه او را با جنبش‌های اجتماعی روشن کند.هسته اصلی کتاب نیز توضیح چگونگی جنبش‌های اجتماعی جدید است که حدّاقل در سرمایه‌داری‌های متاخّر مرزبندی روشنی با جنبش‌های قدیم دارند.در توضیح این تفاوت و دگرگونی کیفی،نظر فیلسوف چپ‌گرای ایتالیایی آنتونیو نگری آمده‌است که می‌گوید تحوّل مدل‌های مقاومت به‌ سوی هرچه دموکراتیک‌تر، شفافتر و پایدارتر شدن دستاوردها سیر می‌کند. "مفهوم سنّتی شورش که برداشتی از کمون‌ پاریس و انقلاب اکتبر است تغییر کرده و نقش اینترنت و فضای مجازی به‌عنوان‌پدیده‌ای بدیع واجد اهمیّت شده‌است".

🔹به‌عبارت‌دیگر تاریخ جنبش‌های قدیم، بیشتر به آن نوع حرکت‌های اجتماعی بازمی‌گردد که با انقلاب فرانسه آغاز شد و با گسترش گرایش‌های چپ‌گرایانه،در حول محور کار و سرمایه شکل گرفتند. این است که به تعبیر چارلز تیلی انقلاب در ردیف جنبش‌های اجتماعی قدیم است زیرا مستقیماً و منحصراً کانون‌های قدرت را نشانه می‌گیرد. درپیِ همین پارادایم انقلاب بود که در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ الگوهای نیل به دموکراسی و عدالت، تا حد زیادی تحت تاثیر تجارب اروپای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم- بویژه انقلاب روسیه- و نیز تجارب کشورهای رها شده از استعمار در دهه‌های پس‌از جنگ‌جهانی‌دوّم، بسرعت به‌‌سوی جنبش‌های مسلحانه و نخبه‌گرا و اراده‌گرایانه سوق یافت.هرچند سرمایه‌داری‌های متاخّر و پیشرفته از بازتاب‌های این رادیکالیسم بی‌نصیب نماندند امّا با وقوع جنبش دانشجویی، جنبش سبز و جنبش‌های محیط زیست، خلع سلاح هسته‌ای و هم‌جنس‌گرایان از دهه‌های ۶۰ به‌ بعد، رفته‌رفته هدف ساقط کردن حکومت در نظام‌های سیاسی دموکراتیک کنارگذاشته‌شد و صرفاً تغییر رفتار و قوانین مسلّط مدّنظر جنبش‌ها قرارگرفت.طبیعی بود که با تغییر چشم‌انداز،اهداف و ابزار جنبش‌ها نوع سازماندهی تشکیلاتی آنها نیز دگرگون شد و عملاً سازمان‌های منظّم و نیرومند جای خود را به شیوه‌های مبارزاتی نمادین و سازماندهی و رهبری غیرمتمرکز داد.

🔺 از برجسته‌ترین ویژگی‌های جنبش‌های اجتماعی جدید خودانگیختگی و خودجوشی آنها و اتّکاء به شبکه‌های غیررسمی اجتماعی،تاکید بر خشونت‌پرهیزی، مواجهه با چالش‌های عمیق میان سنّت و مدرنیته و جابه‌جایی گروه‌های مرجع است. در ایران نیز این‌جابه‌جایی به شکل تنزّل رتبه روحانیان و صعود اعتبار هنرمندان، ورزشکاران، معلّمان، استادان، روزنامه‌نگاران و چهره‌های علمی و ادبی بروز پیدا کرده‌است......

متن کامل:
https://bit.ly/3BDDBBp
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#علیرضا_رجایی
#جنبش‌های_اجتماعی_و_امید
https://t.me/iranfardamag @MostafaTajzadeh
🔴 مسئولیت تورم را گردن دیگران نیاندازید!

✍️ رضا کیانیان

همان اوایل آمدنتان می‌خواستم خطاب به شما مطلبی بنویسم که آمدن شما هم با تمام وعده‌های‌تان چیزی را تغییر نخواهد داد. اما طرفدارانتان گفتند بی‌انصافی نکن! حداقل بگذار یک سال بگذرد. بعد از یک سال هم از صرافت‌اش افتادم چون آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است. ولی شما دست‌بردار نیستید. چند باری گفتید: وعده‌هایم یادم نرفته! در مجلس هم زمان ارائه بودجه از وجود تورم اظهار «ناراحتی» کردید. حال آن که مسئول کنترل تورم بیش از همه دولت است و معمولاً سیاست‌های دولت تورم را افزایش می‌دهد. تورم یک پدیده ماورایی نیست. وقتی پول بدون پشتوانه چاپ می‌شود تورم بالا می‌رود. وقتی ارزش پول ملی کاهش می‌یابد تورم زیاد می‌شود. مسئولیت مستقیم کاهش یا افزایش تورم با خود شماست. قبل از انتخاب شدن مسئولیت تورم را به گردن دولت‌های قبل می‌انداختید ولی پس از انتخاب شدن، مسئولیت کنترل تورم را قبول ندارید؟ مسئولیت تورم را گردن دیگران نیاندازید!
آقای رئیسی! مدت‌هاست تورم کمر مردم را شکسته است. اصناف هر چه کار می‌کنند و درمی‌آورند، با یک جهش تورمی به باد می‌رود. درآمدمان هر روز کمتر و کمتر می‌شود! شما وعده دادید اگر انتخاب شوم، اول تورم را به نصف و بعد به صفر می‌رسانم! این پولی که از درآمد ما کم می‌شود کجا می‌رود؟ تورم، مالیات پنهان است. با آن، حقوق کارمندان را می‌دهید و با این کار، تورم را بیشتر می‌کنید و باز از جیب ملت بیشتر برداشته می‌شود. شما همان راهی را می‌روید که از آن انتقاد کردید. حالا می‌خواهم چند نکته در مورد «شعار-وعده»های دیگرتان تذکر بدهم!
شعارهای شما از خیلی قبل آغاز شد. با تمسخرِ رقیب‌تان از دلار پنج هزار تومانی صحبت کردید. این قیمت دلار که فرمودید به یاد همه ماند. می‌دانید چرا؟ چون مردم عادی هم می‌دانند که شما و دوستان‌تان نمی‌توانید با این شرایط و این روند اقتصادی، دلار را به پنج هزار تومان برسانید که هیچ، حتا نمی‌توانید جلوی رشدش را هم بگیرید.
شما دلار ۲۳ هزار تومان تحویل گرفتید و [تا به حال] به ۴۴۴۵۰ تومان رساندید. راستی یادتان هست قرار بود اقتصاددانان را به خط کنید؟ فراموش کرده بودید که اقتصاددانان برای مهار تورم قبلاً خطاب به شما و دوستان‌تان، گلوی خود را پاره کرده بودند و شما نشنیدید!
گفتید گشت ارشاد مدیران راه می‌اندازید. کو؟ کجاست این گشت خیالی؟ برای کدام مدیران؟ همان مدیرانی که سردسته‌شان معجزه‌ی هزاره سوم بود و با لیستی از دزدان مال ملت، در جیب بغل آمد و قرار بود این لیست بلند بالا را معرفی و منتشر کند؟ همان رئیس جمهوری که در دوران او از اختلاس سه هزار میلیاری پرده برداری شد؟ همان رئیس جمهوری که در زمان او بانک‌های عجیب و غریب سر برآوردند و اختلاس‌ها به اوج رسید، دکل نفتی گم شد، مطبوعات قلع و قمع شدند، کسی که اصلاً گشت ارشاد در زمان او و مدیرانش بنا نهاده شد و شما هم برای کابینه‌تان همان مدیران را به کار دعوت کردید.
وعده‌ی یک میلیون مسکن دادید! کجا؟ چه گونه؟ با چه امکاناتی؟ یادتان هست که مسکن مهر به مسکن عذاب تبدیل شد؟ می‌خواستید دوباره همان پروژه شکست خورده را راه اندازی کنید؟ متوجه نبودید اگر می‌شد، قبلاً حتماً شده بود؟ مشاوران‌تان چرا چنین توهماتی را برایتان ردیف کردند؟ نکند شما مملکت را شبیه پادگان می‌بینید؟! فکر می‌کردید تا حالا کسی دستور نداده مسکن بسازند. یا اگر دستور داده تحویلش نگرفتند.
البته بعد از آمدنتان چند دستور سریع، فوری و انقلابی دادید، مثل ریشه‌کن کردن فقر قبل از عید نوروز. الان متوجه شدید مملکت با دستور جلو نمی‌رود؟ مملکت برنامه ریزی می‌خواهد. نه چهار ساله، نه هشت ساله بلکه خیلی بلندتر.
قائم‌مقام‌تان در حضور شما گفتند چند نوع واکسن کرونا ساختند، شما هم برایشان کف زدید. البته ایشان و مدعیان دیگر چند میلیارد دریافت کردند. ایشان گفتند که دنیای غرب به علم ما محتاج شده است؛ که شبیه همان درب قابلمه‌ای بود که با افتخار از آن پرده برداری شد. درب قابلمه‌ای که مثلاً کرونا‌یاب بود و در تاریخ جهان ثبت شد.
یادتان هست تا موج کرونا فرو نشست پرستاران را با آن خستگی فراموش کردید، و همه‌ی نمره‌های «بیست آفرین» را به چند طلبه جوان دادید که به بیمارستان‌ها سر می‌زدند؟ موج بعدی که آغاز شد، دوباره پرستاران نور چشم شما شدند؟
پدر همسرتان را یاد آوری کنم. کسی که آرزوی دکتر محسن رضایی را برآورده کرد و یک ایالت را توانست فدراتیو کند و قوانین خاص خودش را داشته باشد. به یاد دارید گفتید اگر بیایید روابط ایران را با کشورهای دیگر را تغییر می‌دهید؟ یعنی هنوز فکر می‌کنید آن وعده‌ها و شعارها قابل اجراست؟ یا به قول روزنامه جمهوری اسلامی، در جهان دیگری سیر می‌کنید؟ @MostafaTajzadeh
♦️ آنچه شاهد هستیم یک تحول اجتماعی است نه یک انقلاب سیاسی/ زندگی روزمره برای مردم مهم شده/ جریان آزاد اطلاعات کاملا دست مردم افتاده/ بعضی می‌گویند من به آقای پهلوی وکالت می‌دهم؛ این یعنی من عقل ندارم

🖊عباس کاظمی جامعه‌شناس:

🔻ما امروز در وضعیت سلطه بدون هژمونی هستیم. پیش از این در مقالات خود به آن پرداخته‌ام. یکی از دلایل آن تحول سِنی در جامعه است. بدنه تماشاگر انقلاب(سنین پایین) در سال 57 که جنبش اصلاحات را آفریدند و تلاش کردند از طریق انتخابات، تغییراتی ایجاد کنند، حالا نسل جدیدی آمده‌اند و اینها به حاشیه رفته‌اند. چون این نسل با نگاه متفاوت به زندگی و سیاست، فربه‌تر شده است. این در نسل جوان و نوجوان ما بیشتر شده است.

🔻اتفاق دیگر اینکه از دهه 90، جریان آزاد اطلاعات کاملاً دست مردم افتاده است. شاید گفته شود 90 درصد مردم تلویزیون می‌بینند اما اکثر آنها برنامه‌های ورزشی و سریال‌ها را دنبال می‌کنند. فقط یک قشر کوچک‌ اخبار را از صداوسیما دریافت می‌کنند که عموماً روستایی و مُسن هستند. این اساساً باعث می‌شود اخبار واقعی در بین مردم فرق کند و سلطه هژمونیک را از بین ببرد.

🔻مشکلات دیگر در جامعه ما این است که میانسالان، بدون مَسکن و مجرد هستند و آینده‌ای برای آنها قابل‌تصور نیست. اینها پدیده‌های مهمی است که نارضایتی‌ها را خیلی بیشتر و رادیکال‌تر می‌کند و این خشونت ناشی از عمق شکاف‌های درون این جامعه است.

🔻نکته بعدی، تحول در زندگی روزمره است. آصف بیات از ناجنبش‌های اجتماعی صحبت می‌کند. این ناجنبش‌ها دچار یک دگردیسی شده‌ و تبدیل به جنبش و کنشگری آشکار سیاسی شده است. ما وارد حرکت زندگی روزمره شده‌ایم.

🔻اگر به انقلاب‌ها و جنبش‌های صدسال اخیر توجه کنیم، همیشه به‌دنبال واژگونی نظام سیاسی بوده است اما یک انقلاب اجتماعی از اواخر دوره ناصری داشتیم که در آن تکانه‌هایی در بخش‌های مختلف جامعه در حال شکل‌گیری بود. نه به‌سرعت یک انقلاب سیاسی.

🔻شاید یکی از لحظات بسیار مهم و بسیار جدی، 1401 است. ما سال‌هاست چنین تجربه‌ای از یک تحول اجتماعی نداشته‌ایم. آنچه شاهد هستیم یک تحول اجتماعی و یک تحول تدریجی است نه یک انقلاب سیاسی. به این معنا، انقلاب 57 یک انقلاب اجتماعی نبود، بلکه یک انقلاب سیاسی بود.

🔻انقلاب اجتماعی به‌همراه عقلانیت است، فقط دشنام‌ها و زدوخوردها را در توییتر نبینید. پشت این لایه‌ها، یک عمقی در اعتراضات وجود داشته که خوب دیده نشده است. از بین بردن ریشه‌هایی مانند پدرسالاری در این اعتراضات به‌میان آمد. اتفاقات 1401، ازجمله حرکت‌های بومی بود. در این مدت با خانواده‌های مذهبی صحبت کرده‌اید؟ دردها و رنج‌های اینها را چطور حس کردید که برخی افراد حجاب خود را کنار گذاشته‌اند؟ درک این خیلی سخت است اما این اتفاق افتاده و جلو می‌رود. ما در اتفاقات سال 88 این حرف‌ها را نداشتیم. اساساً در چنین رویدادهای اجتماعی احزاب کاره‌ای نیستند. البته هنوز درباره بسیاری از ساختارهای فرهنگی و اجتماعی صحبت نشده است و درگیری ادامه دارد.

🔻البته درست است که برای بسیاری از خانواده‌ها، حجاب مسئله بسیار مهمی است و این ریسمان باریکی است که در عرصه فرهنگی و اجتماعی ما شالوده‌شکنی‌هایی رخ بدهد. این تحولات اجتماعی راه زیادی دارد. از طرفی این تحولات نشان می‌دهد زندگی روزمره برای مردم مهم شده است.

🔻در هر تحولی صداهایی هست که مردم باید بشنوند و صداهایی هست که حاکمان باید بشنوند. در این شرایط اگر شنوندگی باشد استبداد نمی‌شود و ما با این روبه‌رو بودیم که مردم هم نشنیده‌اند.

🔻امروز می‌بینید که بعضی می‌گویند به آقای پهلوی وکالت می‌دهم. این یعنی من عقل ندارم. این وجه خوفناک این حرکت است. حکومت پهلوی دانشگاهیان حکومتی را جمع می‌کند و کتابی می‌نویسد که آینده را تبیین کند که در دو دهه آینده باید تبعیض جنسیتی را برداریم و مسائلی از این دست. اما مردم بهار دیگری را در انتظار داشتند. قضاوت با شما که حالا به‌دنبال چه بهاری هستید؟


📌متن کامل

🆔@MostafaTajzadeh
♦️اندر ضرورت وحدت ایجابی

حسن محدثی‌ی گیلوایی

۳ بهمن ۱۴۰۱

تاکنون بارها در این باره سخن گفته ام، اما شاید برای نخستین بار است که این ایده را می‌نویسم: در ایجاد تحول اجتماعی، وحدت سلبی کافی نیست. وحدت سلبی یعنی این‌که بر آن‌چه نمی‌خواهیم، اتفاق نظر داشته باشیم و برای از میان برداشتن آن‌چه نمی‌خواهیم اما این‌جا و اکنون هست و منشا نارضایتی‌ی ما است، با هم هم‌راه و هم‌گام شویم. وحدت سلبی دلالت بر هم‌گرایی‌ی نیروها در نفی یک وضعیت اجتماعی-سیاسی دارد. تحقق وحدت سلبی برای ایجاد تحول اجتماعی، مولفه یا عنصری ضروری است، اما کافی نیست.

علاوه بر وحدت سلبی، برای ایجاد تحول اجتماعی نیاز به وحدت ایجابی هم داریم. وحدت ایجابی یعنی اتفاق نظر بر این‌که چه وضعیتی را می‌خواهیم جای‌گزین وضعیت موجود بکنیم. ضروری تلقی کردن وحدت ایجابی منجر به چه نتایجی می‌شود؟ صورت‌بندی و طراحی‌ی نظریه‌ای برای آینده، ارائه‌ی طرحی از آن‌چه می‌خواهیم بنا کنیم، و ارائه‌ی راه‌برد برای نیل به آن، و ارائه‌ی برنامه‌ای برای ترسیم جزئی‌تر و دقیق‌تر وضعیت مطلوب آینده.

بدین ترتیب است که به‌ناگزیر از کلی‌گویی و مجمل‌گویی و ابهام خارج می‌شویم و درمی‌یابیم که در کنار کدام نیروها قرار گرفته ایم و با چه کسانی سهیم شده ایم.

در وحدت سلبی گاهی نیروهایی در کنار هم قرار می‌گیرند که جز برخورداری از دشمن مشترک، هیچ نقطه‌ی اتصالی و هیچ اشتراک و پیوند دیگری ندارند. در چنین شرایطی است که وقتی حرکت به پیروزی می‌رسد، آن نیروی اجتماعی‌ای که هژمونی (استیلای اجتماعی‌ی) بیش‌تری دارد، به‌راحتی یکایک متحدان پیشین را کنار می‌زند و قدرت را قبضه می‌کند.

اکنون به ما می‌گویند نقد نکنید تا وحدت حفظ شود. اما من به شما می‌گویم: آن‌گاه که نقد تعطیل می‌شود، فریب‌کاری و استحمار (خر کردن) آغاز می‌شود.


#وحدت_سلبی
#وحدت_ایجابی

📌رسانه تحلیلی_ خبری تحکیم ملت👇

🆔️@tahkimmelat
هدیه ای از زندان
برای سالگرد ازدواجمان

فخرالسادت محتشمی پور

همین دیروز که آمدم دیدنت و در ردیف آخر سالن ملاقات کابینی با فاطمه یکی یکی گوشی ها را چک کردیم تا یک سالمش را پیدا کنیم برای شنیدن صدایت،
همین دیروز که گفته بودی مریضی نیا ملاقات استراحت کن و من گفته بودم دلم تنگ شده می خواهم ببینمت،
همین دیروز که سرمای زمستانی درکه و‌اوین از روی لباس های گرم به درون نفوذ می کرد و لرزی خفیف به تنم می انداخت،
همین دیروز که در سالن ملاقات دنبال چهره های آشنا می گشتیم و نمی دیدیم و فضا یک جوری غریب بود چون تا اجرای احکام این همه بچه هایی که بازداشت و محاکمه شده اند، ملاقات ها منظم نمی شود،
همین دیروز که مثل همیشه از همدردی ها شروع کردی و‌تسلیت به صاحبان عزا و بعد از محکومیت های عجیب و غریب منتقدان ابراز تأسف کردی،
همین دیروز که وقتی با دخترمان حرف می‌زدی و من صدایت را نمی شنیدم و می خواستم لب خوانی کنم ولی نمی شد،
همین دیروز که گفتی روزه ای و من اخمها را درهم کشیدم و گفتم باز شروع کردی و تو‌گفتی ماه رجب است حیف است نگران نباش بعد از افطار مرتب آب می خورم و من گفتم باید از دکتر اجازه بگیری،
همین دیروز که تو می گفتی خوب دیگر چه خبر و من می گفتم سلامتی، همه جویای حالت و‌دعاگویت هستند، و من می‌گفتم شما بگو چه خبر و تو‌می گفتی من که خبری ندارم، مطالعه می کنم و ورزش و البته گپ و گفت با دوستان هم بند،
آری همین دیروز میان سخن از روزمرگی ها ناگهان گفتی برای سالگرد ازدواجمان برایت یک هدیه گرفته ام موقع رفتن از مسئول سالنهای ملاقات بگیر!هدیه؟ از زندان؟ گفتی اینجا برخی زندانی ها در کارگاه ها آثار هنری نفیس و ارزشمندی خلق می کنند.
من نزد مسئول مربوطه رفتم و او مرا به همکارش ارجاع داد. وخانم همکار چقدر تعجب کرد که تاجزاده در زندان حواسش به سالگرد ازدواجش هست و تحسینش کرد.
کاش من هم می توانستم شاخه گلی برایت بیاورم وبه یادت بیندازم که همه ی این ۴۲سال هم پیمانی مان پر از خاطراتی است که نگارش آن ها چندین جلد کتاب می شود.‌
و کاش این دیوار بلند جدایی میان ما چنان فروافتد که دوباره برپاشدنش غیرممکن باشد. دلمان مالامال از اندوه رفتگانی است که باید برای ساختن وطن می ماندند و متأثر از رنج آسیب دیدگانی هستیم که حتی با یک عذرخواهی ساده دردهایشان را مرهم ننهاده بلکه با غلط کاری ها وگزاف گویی هایشان نمک به زخم آنان زدند.
دلتنگیم تو آن سوی دیوار و من این سو و تابلوی کوچکی که هدیه گرفته ام و‌نمی دانم اثر هنری کدام زندانی گمنام است، مرا به زندگی امیدوار می کند. دست در دست هم تا فردای روشن. @MostafaTajzadeh
خاطرات سلول انفرادی

🟩 قسمت بیست و دوم

🟢 آن روزها همه حال عجیبی داشتند. از حصر خانگی سران جنبش سبز خشمگین بودند و از هم می‌پرسیدند چه باید کرد؟ من گفتم «واقعاً این ظلمی آشکار نسبت به دلسوزان کشور است. ولی حالا دیگر این بندگان خدا کمی آرامش می‌گیرند. مردم هم دیگر توقع و انتظاری از آن‌ها نخواهند داشت چون اسیر دست ستم‌اند! خانم رهنورد هم حالا در حصر خانگی، دیگر با آن روح لطیف هنرمندانه‌اش، آنقدر برای همه‌ی بی‌گناهان تحت ستم حرص و جوش نمی‌خورد چون با دستان بسته کاری نمی‌تواند بکند».

🟢 کیک بزرگی که با خامه‌ی سرخ‌رنگ تزیین شده بود انتخاب کرده و برای تولد میرحسین خریده بودم. گفتم: «کیک را بخوریم شاید کاممان شیرین شود. اوقاتمان که تلخ است و هر روز تلخ‌تر هم می‌شود!»

🟢 بازجو برگه را به سمت من می‌سراند. می‌نویسم «شما از جایی که بودم اطلاع دارید و می‌دانید چه کسانی حضور داشتند». امضا و مهر می‌کنم و برمی‌گردانم.

🟢 دوباره می‌پرسد «چه کسانی به جز خانواده‌های زندانی‌ها آمده بودند؟» می‌گویم «همدلانی همراه».

🟢 می‌پرسد «خانواده‌ی آقای منتظری برای چه از قم آمده بودند؟ چکار داشتند؟» می‌گویم «برای همدلی و دلجویی آمده بودند».

🟢 توضیحات بیشتر می‌خواهد. حوصله پاسخگویی ندارم. بازجو می‌گوید «کار خودتان را سخت می‌کنید». می‌پرسم «چکار می‌کنید؟ می‌زنید؟ شکنجه می‌کنید؟» می‌گوید: «این حرف‌ها چیست؟ همه‌اش دروغ‌هایی است که آن بیرون می‌گویید». می‌گویم بی‌واسطه از دوست خودم شنیدم که در بازجویی به او گفتید «همین‌جا دفنت می‌کنیم و کسی خبردار نمی‌شود!»

🟢 می‌گوید «با پاسخ‌ندادن‌ها روند تحقیقات را طولانی می‌کنی». می‌گویم «سوالاتتان بی‌ربط است. حوصله‌ام را سر می‌برید. من بازجو را نمی‌بینم. اینگونه بازجویی خیلی ناجوانمردانه است».

🟢 بازجو لابد خشمگین است. دیگر ادامه نمی‌دهد. زنگ می‌زند مراقب بیاید مرا به استراحت‌گاه برگرداند. چه تعبیر مسخره‌ای ساخته‌اند برای سلول انفرادی، برای شکنجه‌گاه!

🟢 در راه بازگشت، مراقب به من می‌گوید «خیلی ملاحظه‌ی شما را می‌کنند». می‌پرسم «چطور؟» می‌گوید «روزه‌داری اینجا ممنوع است!» با تعجب می‌پرسم «در زندان سپاه؟» می‌گوید «بله چون متهم دچار ضعف می‌شود و این بازجویی را مشکل می‌کند».

🟢 پیش خود می‌گویم چه جالب. چه امتیازهایی دارم من اینجا در شکنجه‌گاه دوالف. لابد چند وعده نمازی هم که می‌خوانم از امتیازهای ناگفته است. چون پرستش و نیایش، انسان را در برابر غیر خدا بی‌نیاز می‌کند. حالا احساس خوبی دارم. مدعیان حکومت عدل علوی هرگز نمی‌توانند ما را از مناسک عبادی منع کنند. نه اینکه توانش را نداشته باشند. موضوع این است که نگران اطلاع‌رسانی‌هایی هستند که دستشان را برای حامیان معتقدشان رو می‌کند.

@MostafaTajzadeh
🔴 جهانگیری: زمان تصمیم‌های سخت فرا رسیده/ تأثیر تحریم‌ها و عدم سرمایه‌گذاری مناسب در بخش نفت و گاز، در بحران اخیر آشکار شد

🔴 متأسفانه برخی به جای پرداختن به علت اصلی مشکل و حل ریشه‌ای آن، دنبال محکوم کردن یکدیگر هستند

🔴 به دسترسی به فناوری های روز و چند صد میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز داریم

🔻 اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری در دولت های یازدهم و دوازدهم نوشت:

♨️اهمیت امنیت و پایداری تولید انرژی مسئله ای روشن در توسعه ملی است؛ انرژی قوه محرکه اقتصاد هر کشوری بوده و بدون آن نه تنها چرخ تولید از حرکت می ایستد، بلکه همه نظامات زندگی اجتماعی و فردی را دچار اختلال جدی می کند. سالهاست به دلیل تحریم‌ها و برخی سیاست‌های داخلی، ورود تکنولوژی جدید و سرمایه لازم در بخش نفت و گاز و برق متناسب با ظرفیت کشور و نیاز جامعه انجام نگرفته است.

🚨حالا تأثیر تحریم‌ها و عدم سرمایه‌گذاری مناسب، در بحران اخیر آشکار شده است. این بحران که هر چند ماه یکبار خودش را در قطع برق و یا گاز نشان میدهد، به دلیل عدم توازن تولید و مصرف است. تا سال‌ها قبل، این عدم توازن با قطعی گاز و برق در بخش صنعت و نیروگاهی، سالانه میلیاردها دلار خسارت به بار می آورد و اکنون علیرغم قطعی گسترده گاز و برق در صنایع، به ناچار در بخش خانگی نیز اتفاق افتاده است.

🚨متأسفانه برخی به جای پرداختن به علت اصلی مشکل و حل ریشه‌ای آن، طبق معمول دنبال محکوم کردن یکدیگر هستند. دیگر کار از این سخن‌ها و از شعارهای بی‌پایه و اساس و وعده‌های پوچ گذشته و زمان اتخاذ تصمیم‌های سخت فرا رسیده است. قطعی گاز امسال در ایام سرما به منازل مردم رسید و مرزنشینان محروم از جمله خواهران و برادران اهل سنت را در تربت جام و شهرها و روستاهای دیگر در برگرفت. در همین حال، نیروگاه‌ها به جای سوخت تمیز گاز، مازوت مصرف کرده و هوای آلوده، آلوده‌تر شده که نتیجه آن تعطیلی پیاپی مدارس و دانشگاه‌ها است.

👈 در سندهای تهیه شده، مشخص شده است که این بحران سال‌به‌سال بدتر می‌شود. راهکار، تنها در گرو توسعه ظرفیت‌های تولیدی و مدیریت مصرف به طور همزمان است، و اجرای آن نیازمند دسترسی به فناوری های روز و چند صد میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در بخش نفت و گاز و برق است. تجربه ملی و جهانی به وضوح نشان می‌دهد که این منابع را باید از بازارهای بین المللی تامین کرد.

👈نفت و گاز بزرگترین سرمایه مردم ایران و به تعبیر اصحاب توسعه "مرغِ تخم‌طلایی توسعه" است که می‌تواند هم به تامین انرژی داخلی توسعه و رفاه مردم کمک کند و هم با صادرات درست و روان به دور از محدودیت‌ها، ارز مورد نیاز توسعه اقتصادی را فراهم کرده و با ریال آن بودجه دولت را یاری رساند.

♨️این ضرورت در هر دو وجه داخلی و خارجی نگران کننده است؛ از منظر داخلی تابستان و نیز اوج سرمای امسال گذشت، اما تابستان و زمستان بعدی در راه است. از منظر خارجی هم با تداوم شرایط کنونی، موقعیت و جایگاه ایران به رغم ذخایر سرشار نفت و گاز در بازارهای بین المللی بیش از گذشته به مخاطره می افتد. لازم است با تغییر سیاست ها به این چالش مهم توجه عملی کنیم و امروز و آینده ایران و جایگاه انرژی را در رفاه و توسعه کشور دریابیم.
@MostafaTajzadeh
🕌 @jamarannews
#اختصاصی

☑️زرافشان، حقوقدان و وکیل با سابقه دادگستری در گفتگو با امتداد:
وکلای مورد اعتماد رئیس قوه قضائیه اصلا به چه معناست؟/ وکیل باید قانونی انتخاب شده و مورد اعتماد قانون و موکل خود باشد/ این تبصره نه مبنای قانونی دارد و نه مبنای خردمندانه/ کار کانون‌های وکلا، تنها پول گرفتن و تمدید پروانه سالانه و چسباندن تمبر نیست!/ انتخابات کانون‌های وکلای دادگستری زیر سیطره نظارت استصوابی صورت می‌گیرد

✍️امتداد-محمد جعفری: اعمال تبصره ذیل ماده ۴۸(وکلای مورد اعتماد رئیس قوه قضائیه) در پرونده‌های امنیتی، این روزها به یکی چالش‌های جدی متهمان و خانواده‌های آن‌ها بدل شده و بسیاری از شهروندان با مشکلات جدی بر سر انتخاب وکیل دست و پنجه نرم می‌کنند.

🗣ناصر زرافشان، حقوقدان و وکیل با سابقه دادگستری در گفتگویی با امتداد، ضمن اشاره به تبعات و پیامدهای اعمال این تبصره در پرونده‌های قضائی، اظهار داشت: مرجعی که قانون برای تعیین صلاحیت وکیل تعیین کرده، کانون وکلاست. وقتی به وکیل پس از انجام تشریفات قانونی و ترتیباتی که قانون مقرر کرده، پروانه وکالت می‌دهند، یعنی صلاحیت وکالت کردن را دارد. بین کسانی هم که این پروانه را در دست دارند، هیچ مبنای قانونی نیست که بخواهیم اعمال تفکیک داشته باشیم.

✔️اگر وکیل صالح نیست، اگر نباید پرونده را ببیند، اگر نامحرم است، هر اگر دیگری در کار است، نباید به او پروانه بدهید. وقتی این ترتیبات به وسیله کسانی که اهل قضا هستند در قانون مقرر شده، مبنای پروانه، چیزی جز احراز صلاحیت شخص برای انجام امر وکالت نیست.

🔘وکلای مورد اعتماد رئیس قوه قضائیه اصلا به چه معناست؟

✔️بنابراین من به شخصه به هیچ عنوان مبنای تبصره ذیل ماده ۴۸ را درک نمی‌کنم. این تبصره نه مبنای قانونی دارد و نه مبنای خردمندانه. منتها زور آقایان می‌رسد و در عمل آن را اعمال می‌کنند! در چنین وضعی، موکلین نیز نباید انتظار چندانی از قانون و منطق داشته باشند. ما در این بین حیرانیم که چگونه به مراجعین خود بگوییم که به عنوان وکیل، کار چندانی از ما ساخته نیست.

✔️وکلای مورد اعتماد رئیس قوه قضائیه اصلا به چه معناست؟ وکیل باید قانونی انتخاب شده و مورد اعتماد قانون و موکل خود باشد. چیز دیگری درباره این تبصره ندارم که بگویم!

✔️استقلال کانون‌های وکلا از خیلی وقت پیش دیگر از بین رفته است. کانون‌های وکلای دادگستری بدون رودربایستی هیچ توانایی ندارند. اینکه روی کاغذ چه توانایی دارند، یک بحث است و اینکه در عمل، موجودیت آن‌ها چه کارکردی دارد، بحث دیگری بوده که پاسخ آن؛ هیچ است!

🔘کار کانون‌های وکلا، تنها پول گرفتن و تمدید پروانه سالانه و چسباندن تمبر نیست!

✔️کار کانون‌های وکلا، تنها پول گرفتن و تمدید پروانه سالانه و چسباندن تمبر نیست! فرد به فرد اعضای آن به عنوان کل واحد نیز، وظایفی در راستای حفاظت و صیانت از حقوق دموکراتیک مردم در جامعه بر عهده دارند. این مسئله که در کل مغفول و فراموش شده است. تعارف را باید کنار بگذاریم و به ناتوانی و در معرض نفوذ بودن کانون‌ها اعتراف کنیم.

🔘انتخابات کانون‌های وکلای دادگستری زیر سیطره نظارت استصوابی صورت می‌گیرد

✔️سال‌های سال است که آن تتمه استقلال و اعتبار کانون‌ها که یادگار دکتر مصدق بوده در معرض از بین رفتن قرار گرفته و در واقع از بین هم رفته است. متاسفانه این کانون‌ها تحت مدیریت کسانی قرار دارند که اسما انتخاب می‌شوند ولی در واقع، فعل و انفعالات دیگری در کار است. به عبارت دیگر، انتخابات کانون‌های وکلای دادگستری زیر سیطره نظارت استصوابی صورت می‌گیرد.
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
🔷 نگاهی بر " سازگاری ایرانی" مهدی بازرگان و رسوخ آن بر وضعیت آموزش و پرورش ایران

✍️سیدهادی عظیمی
معلم و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران

📌بازرگان کتابچه‌ای به نام « سازگاری ایرانی » دارد که در آن به نقد یکی از خلقیات ایرانیان می‌پردازد.

📌بازرگان درصدد بوده است که پایه‌های اساسی ساختمان ملی و طریقه یا طرق ارتزاق ملی را کشف کند. وی در این راه به نقش اساسی کشاورزی حتی در شهرهای ایران می‌پردازد و آثار آن را بردباری ، شلختگی ، وارهانی ، نوسان‌های زندگی ، زمین گیری و تک زیستی عنوان می‌کند.

📌بازرگان آثار غیر مستقیم و یا درجه دو زندگی زراعتی را سازگاری ، روح مذهبی ، تفرقه اجتماعی و مسئله امنیت و تباین شهر و ده در ایجاد حکومت ملی بر می‌شمرد.

📌وی در پایان قصد خود را از بیان حقایق واقعی و عوامل اساسی را که سازنده ایرانی امروزی است بیان می‌کند و تاکید دارد که بدیهی است که هیچ علاج و یا عمل تا منشاء درد تشخیص داده نشود نمی‌تواند مفید واقع گردد.

📌بازرگان در هویت ایرانی نوعی شلختگی را تشخیص می‌دهد که در آن زمان و مکان اندازه کار ، میزان حساب ارزش چندانی ندارد و یک حالت تسلیم و وازدگی یا وارفتگی را تشخیص می‌دهد که آن را وارهانی می‌نامد.

📌چرا همچنان همان شعارهای پیشین تکرار می‌شوند و توجهی به دردهای اساسی آموزش و پرورش همچون رقم بالای ترک تحصیل، بازماندگی از تحصیل و پایین بودن سطح آموزش نمی‌شود؟

📌به نظر می‌رسد گزاره‌های مطروحه توسط مهندس بازرگان در سازگاری ایرانی پاسخ سوال‌های فوق باشند . بی‌نظمی، شلختگی، بی‌اثری و شکست ساختار اداری آموزش و پرورش از گزارش‌های نهاد‌های رسمی مشخص است. ولی علی رغم همه گزارش‌ها و نتایج مشهود که دو نمونه آن ذکر شد ساختار آموزش و پرورش به فعالیت روزمره خود ادامه می‌دهد.

📌سازگاری ایرانی در رگ‌های آموزش و پرورش ایران ریشه دوانده است و آن را به نهادی شلخته و وارهانده تبدیل کرده است . نهادی که ذینفعان آن بیش از آن که نگاهی توسعه‌گرا و مطالبه‌گر داشته باشند با شرایط موجود سازگار شده‌اند. عده‌ای تاجرانه از مواهب این ساختار شلخته و وارهانده بهره می‌گیرند، دانش آموزان به حال خود رها شده‌اند و اگر هم شکایتی وجود دارد از اینست که چرا این دانش آموزان با معیارهای ایدئدلوژیک رسمی سازگار نیستند ؟

📌تلاش‌های بخش زیادی از معلمان سیاسی و کنشگر نیز بالاجبار به دعواهای بیهوده بر سر پست و مقام یا جدال در مورد افزایش اندکی حقوق و مزایا می‌گذرد. خواندن یک داستان از سوی یک معلم در کلاس درس می تواند منجر به برخورد‌های انضباطی از سوی هیات رسیدگی به تخلفات اداری شود و یا تلاش های معلمان فعال در زمینه رتبه‌بندی به محرومیت آن ها از دریافت حق قانونی آن ها شود .به این ترتیب از هر نوع تحول خواهی و کنشگری جلوگیری می‌شود.


📌اولیای دانش آموزان نیز ترجیح می‌دهند گلیم خود را از آب بیرون بکشند و اگر پولی دارند فرزندان خود را به مدارس غیردولتی می فرستندیا تلاش کنند فرزندشان در مدارس خاص تحصیل نماید . عمده اولیایی که برای ثبت نام فرزند خود به مدرسه دولتی مراجعه می کنند و مدیر مدرسه از آن ها خواهان کمک به مدرسه می شوند ؛ می‌کوشند با چانه زدن مبلغ را کم کنند یا به صورت اقساط پرداخت کنند یا با مراجعه به اداره آموزش و پرورش از مدیر مدرسه شکایت نمایند. درحالی که اولیا حق دارند از طریق انجمن اولیا و مربیان بر مناسبات مالی مدرسه نظارت داشته باشند.
https://tinyurl.com/mst6jjcz
@MostafaTajzadeh
@bonyadbazargan
📍چه کسی پرچم میانجی‌گری را بلند خواهد کرد؟📍

عبدی: من معتقدم که این جنبش یا حرکتی که در خیابان است، به دلایل متعدد نمی‌تواند به نتیجه‌ی جابه‌جایی و دگرگونی کاملِ نظم سیاسی برسد. حتا ممکن است ضد خودش را درون خودش ایجاد کند. نمونه‌اش را هم در ماجرای فوتبال دیدیم. اما این نمی‌تواند، به معنای پیروزی نهادهای حاکم باشد. جریان نارضایتی اقتصادی اگر به اعتراضات فعلی پیوند بخورد، هر اعتصابی سیاسی می‌شود و دولت در اداره‌ی امور زمین‌گیر می‌شود. سیستم در خودش، تعارض‌های جدی دارد. مثلاً در نظر بگیرید که از ابتدای انقلاب تاکنون برادران خادم از همراه‌ترین ورزشکاران با ارزش‌های حاکم بوده‌اند. حالا کم مانده که با این قهرمانان برخورد شود. سیستمی که خودش را روی ضعیف‌ترین نیروها سوار کرده است، این نیرو خودش را از آن زیر، بیرون می‌کشد؛ چه برسد به بقیه‌ی نیروها. اگر نتوانند مسئله‌ی اینترنت را حل کنند، بخشی از کسب‌وکار و رونق آن متوقف می‌ماند. متوقف هم که شدند، اساساً بحران درست می‌شود. تناقض‌ها را ادامه می‌دهند در حالی که سررسید تناقض‌ها رسیده است.

مجاهدی: سیاستی که در شرایط فعلی من از آن سخن می‌گویم شامل دو سلب و یک ایجاب است. یکی سلب سیاست استثنایی که همه‌ی عرصه‌های زندگی را تحدید و تهدید کرده، و یکی هم سلبِ خودویرانگری و گفتنِ این‌که دست از جنبش مدنی خودتان برندارید و اجازه ندهید آن را به جنبش شبه انقلابی بی‌مایه‌ای تبدیل کنند که نه نظم موجود را می‌تواند بر هم بزند و نه احتمالاً چیزی از خود شما باقی می‌گذارد. در کنار پافشاری بر این سلب‌ها، صدایی ایجابی هم باید از سوی یک نیروی سیاسی برخیزد. من از «برنامه‌»ی سیاسی صحبت می‌کنم، و وقتی از برنامه‌ی سیاسی صحبت می‌کنیم، باید توضیح دهیم که حدود امکان این برنامه چیست. وقتی از بازگشت به حکومت قانون به عنوان یک برنامه صحبت می‌کنیم، یعنی قانون در خدمت خیر عمومی باید قرار بگیرد. نیروی سیاسیِ میانه باید با قاطعیت بگوید که از احیای حکم قانون به نفع خیر عمومی، پایین‌تر نمی‌آید.

ثقفی: وظیفه‌ی من این نیست که آینده‌نگری کنم. من به‌عنوان عنصر سیاسی می‌گویم انتخابات بخواهید. البته اگر جریان مقابل یک گام عقب برود، تازه مسئله این است که جامعه چه جوابی به او می‌دهد و چه‌کار می‌کند. آن پنجاه درصدی از شهروندان که خواهان یک تحول آرام هستند هنوز معتقدند که چاره‌ای جز انتخابات وجود ندارد. جوانان و معترضان در خیابان، به‌نظرم نیرویی نیستند که بتوانند مقدمتاً موفقیتی به‌معنای گرفتن قدرت داشته باشند. بلکه می‌توانند مخل قدرتی باشند که آن قدرت، مقداری عقب بنشیند و فضا را باز کند. اما خطر بناپارتیسم هم وجود دارد و نمی‌توان نادیده‌اش گرفت. ممکن است گروهی بگویند که اگر توازن قوا تغییر کند ما بازنده‌ی اصلی هستیم و با چنین تحلیلی شاهد تلاشی از نوع بناپارتیسم باشیم. اما بناپارتیسم هم لزوماً برنده از این اتاق بیرون نمی‌رود.

👈بررسی افق‌های پیش‌رو در میزگردی با حضور عباس عبدی، مراد ثقفی و محمدمهدی مجاهدی. منتشر شده در اندیشه پویا ۸۲.
@andishepouya @MostafaTajzadeh
✍️ حمید ابوطالبی

🖊 نقشه روسیه حذف آرام آرام اروپا از معادلات خارجی ایران است

ایران و غرب وارد بحرانی عمیق و چالش‌هایی ویژه شده‌اند؛ رابطه ایران و اروپا هم در همان مسیری است که شبیه رابطه ایران و امریکا شود.

این امر نتیجه سیاست‌ورزی‌های یکسال و اندی اخیر در داخل و خارج و در رابطه با اروپا و بی‌توجهی به تبعات بر هم زدن توازن استراتژیک منطقه‌ای است.

تبعات آن هم همان تبعاتی است که اقدامات امریکا ایجاد کرد، البته به وجهی گسترده‌تر و البته اکنون با اضافه شدن اروپا عمیق‌تر. از آنجا که در این یکی، دو سال ما اصولا افراطی‌تر از سیاست‌ورزی‌های دوران جنگ سرد عمل‌ می‌کنیم، انتهای این مسیر نیز به نظر من قطع کامل روابط با غرب خواهد بود.

روسیه هم در تلاش است با برهم زدن نقش توازن‌آفرین منطقه‌ای ایران، موقعیت تازه‌ای برای خود ایجاد کند. به ویژه آنکه می‌کوشد تا پس از کشیدن ایران به بحران اوکراین با موضوع پهپادها و... و مطرح شدن ایران در شورای امنیت سازمان ملل، اروپا را نیز در غیاب امریکا آرام آرام از معادلات خارجی ایران حذف کرده و با وابسته‌سازی بیش از پیش سیاست خارجی ایران به روسیه، جایگاه خود را در منطقه برتری داده و از آن برای ایجاد توازن در تجاوز به اوکراین از یک طرف و مقابله با تحریم‌ها از طرف دیگر بهره‌گیری کند.

این قدرت و امنیت ملی ایران است که آسیب‌های غیرقابل جبران خواهد دید و این رشد و ‌پیشرفت کشور است که به مرحله‌ا‌ی بحرانی ورود پیدا می‌کند.

بر همین اساس است که هشدار می‌دهیم ایران نباید به بخشی از سیاست و دیپلماسی تجاوز روسیه به اوکراین تبدیل شده و اروپا و غرب را از معادلات خود حذف کند اگرچه موضوع پهپادها، بحران‌آفرینی خود را کماکان حفظ خواهد کرد.

واقعیت این است که بحران چند ماه اخیر ایران با اروپا به هیچ‌ روی به نفع کشور نیست و توانمندی‌های ایران در سیاست خارجی را از بین خواهد برد و باز به همین دلیل است که ایران باید خود را از این ورطه هولناک خارج کرده و هشیار باشد که پیروی از سیاست‌های روسی، سرانجامی جز بی‌سرانجامی نخواهد داشت.

🆔 @MostafaTajzadeh
✍️ علی زمانیان

🖊 اخلاق یا ساختار؟

این روزها نام "جاسیندا آردرن"، نخست وزیر نیوزیلند به‌کرّات شنیده می‌شود. از آن رو که در سن ۴۳ سالگی، اعلام کرد توان اجرای مسئولیت‌اش را ندارد و قصد دارد از قدرت کناره‌گیری کند.
عموم افراد، اقدام این بانوی نیوزیلندی را ذیل تقوای سیاسی و یا سایر مفاهیم اخلاق صورت‌بندی کرده و آن را ستودند. در این میان نیز به مقایسه‌ی این تصمیم و رئیس جمهور مادام‌العمر سودان (که توان کنترل ادرار خود را نیز ندارد)، پرداختند. کسی که در اوج ناتوانی، اما حاضر به واگذاری قدرت به دیگری نیست.

به‌تعبیر دیگر، گویی این‌گونه تحلیل‌ها می‌خواهد به ما بگوید مشکل اساسی در عدم واگذاری کرسی‌های قدرت به افراد تواناتر از خود، در برخی نظام‌های سیاسی مانند سودان جنوبی، این است که اینان اصول اخلاقی را رعایت نمی‌کنند؛ و به‌علت این‌که زیست غیراخلاقی دارند، حاضر نمی‌شوند از کرسی قدرت پایین بیایند. به‌سخن دیگر، در رفتارشناسی سیاسی صاحبان قدرت، موضوع را به اخلاق منتسب می‌کنند و اخلاق را علت‌العلل معرفی می‌نمایند.

گرچه اخلاق، معیار بنیادی در ارزش‌داوری محسوب می‌شود و نباید نادیده‌اش گرفت، اما آیا تصمیم به کناره‌گیری از قدرت و آن هم به نحو ارادی، صرفا ناشی از یک فضیلت اخلاقی است؟

فارغ از این‌که "جاسیندا آردرن" چقدر واجد اخلاق مسئولیت و رعایت اصول و ضوابط است (که حتما هست)، این‌دست تصمیمات را بیش از آن‌که نام و نشان اخلاق بنهیم، باید تحت تاثیر و فشار ساختاری فهم کنیم. به این معنا که در ساختار سیاسی مبتنی بر مسئولیت و پاسخگویی، مقامات باید در برابر قدرتی که به آن‌ها واگذار می‌شود، پاسخگو باشند.
اگر شخص حس کند توان جسمی و یا روان‌شناختی لازم را ندارد، و از سویی دیگر باید پاسخگوی وظایف محوله باشد، لاجرم چاره‌ای جز کناره‌گیری از قدرت ندارد.
بنابراین کناره‌گیری خانم آردرن، بیش از آن‌که معنای اخلاقی داشته باشد، باید تحت انضباط و فشار ساختاری فهم گردد.

در نظام‌هایی که مسئولیت‌پذیری ساختاری و پاسخگویی قانونی وجود ندارد و صاحبان قدرت، فارغ از قاعده و قانون، می‌توانند تا دم مرگ بر سریر قدرت تکیه بزنند، نباید انتظار رفتار اخلاقی از آنان داشت. اساسا یک ملت نباید انتظارشان را از صاحبان قدرت بر محک و معیار اخلاق تنظیم کنند؛ بلکه به‌جای انتظار اخلاقی، باید سیستم و ساختار قدرت را به‌گونه‌ای تنظیم نمایند که هرکسی بر صندلی قدرت نشست، مجبور به رعایت قواعد و ضوابط از پیش تعیین شده باشد. مهمترین رکن یک ساختار مطلوب، اجبار قانونی و ساختاری صاحبان قدرت به مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی است.

بنابراین، توصیه اخلاقی برای کناره‌گیری به سالمندان سیاست، کاری عبث و مطلقا بی‌فایده است. به‌جای آن، باید به تنظیمات عقلانی و دموکراتیک ساختار سیاسی اهتمام ورزید.

✔️ این ضرب‌المثل اشتباه است که می‌گوید: "در دیزی باز است، حیا گربه کجا رفته"؟ اشتباه است زیرا نباید تقدیر و سرنوشت را به حیای گربه، گره زد. در دیزی را باید بست. گربه چه باحیا و چه بی‌حیا، با دیزی دربسته نمی‌تواند کاری بکند. - .....۱۴۰۱/۱۱/۰۲

🆔 @MostafaTajzadeh
✍️ دكتر ناصر مهدوی

🖊 پنج گنج سلوک در آیین بودا

پیروان آیین بودا بر این باورند که تولد؛ بیماری؛کهنسالی و مرگ سراسر رنج است و در یک کلام زندگی این جهانی آمیخته به رنج است
اما اینگونه نیست که همگان به یکسان به رنج زندگی مبتلا باشد.

🌾افرادی هستند که می‌توانند با همت و زحمت بسیار؛ وقت خود را به درستی صرف کنند تا بخت رهایی از رنج را به دست آورند به شرط آنکه در نخستین گام‌های سلوک ؛ پنج اصل مهم را در زندگي خود بکار برند و با مراقبت تمام آنها را انجام دهند ۰

🔹اصل نخست :
پرهیز از دروغ و پرهیز از بکار بردن عباراتی که واقعیت را وارونه نشان دهد ۰
پیروان آیین بودا همچون سایر ادیان و مکتب‌های معنوی اعتقاد دارند ؛ زبانی که دروغ می گوید ؛ پرده از جانی بر می‌دارد که تاریکی و ظلمت آن را فرا گرفته و چنین شخصی از رشد و بلوغ اخلاقی وا مانده است ۰ زبان که به دروغ ووناسزا آلوده باشد در حقیقت لگد بر اعتبار خود می زند ۰

🔹اصل دوم :
پرهیز از کامجویی و لذت طلبی‌های غیرضروری است که آدمی را در بند وسوسه های درون اسیر می‌کند و عملا راه فربه کردن باطن را مسدود می‌سازد.
هوس‌های غیر ضروری و گاهی غیرطبیعی ؛ سم پنهانی است که جان را ذره ذره مسموم می‌کند و ریشه آدمی را می‌سوزاند

🔹اصل سوم :
نخواستن آنچه شایسته آن نیستی ؛ یعنی تشخیص اخلاقی آنچه که متعلق به تو نیست ؛ همانند چشم دوختن به مال دیگران ؛ زیاده روی های جنسی و تکیه بر منصب و قدرتی که لایق تصاحب آن نیستی ۰ به نظر می رسد ارزنده‌ترین انسانها همانهایی هستند که مرز و محدودیت‌های خود را می‌دانند و با وجدانی آگاه می‌پذیرند که کدام نقش زندگی متعلق به آنهاست و چه وظایفی را باید بر عهده گیرند و از کدام جاذبه‌هایی که مستحق آن نیستند پرهیز کنند ۰ از نگاه پیروان آیین بودا و بسیاری از مکتب های معنوی ؛ کسانی که چشم طمع بر آنچه لایق و شایسته آن نیستند بویژه در حوزه قدرت سیاسی و منصب‌های دنیوی می‌دوزند باید آنها را دزدان حقوق مردم دانست و باور کرد که برای دست‌یابی به متاعی ارزان ؛ چوب حراج به جان خود زده‌اند

🔹اصل چهارم :
پرهیز از نوشیدن شراب و تجربه مستی و هر آنچه موجب بی‌خبری آدمی می شود ۰ مانند مستی جاه طلبی ؛ مستی زیاده خواهی ؛ مستی زراندوزی ؛ مستی شهرت و نام و ؛؛؛ ۰ زیرا چنین مستی‌های غم‌افزایی عمر گرامی را هدر می‌دهند بی آنکه آدمی احساس و اندیشه خویش را به خوبی تربیت کرده باشد ۰ چنین غفلتی از خویش ؛ چه در طول زندگی و چه به هنگام مرگ هزاران رنج و محنت را بر سر آدمی خراب می‌کنند

🔹اصل پنجم :
پرهیز از ویران کردن زندگی دیگران ؛ پرهیز از آزار انسانها و هر موجود زنده دیگری ؛ خود‌داری از تباه کردن عمر انسانها و دوری از ایجاد غم و ناامیدی در ذهن و زندگی آدمیان ۰

🍃دوستانی که با گوهر ادیان زنده جهان آشنا هستند خوب می‌‌دانند که مهم‌ترین نشانه شایستگی و والایی یک انسان از نگاه آیین‌های معنوی ؛ رفتار نرم و محبت آمیز آدمی با همه انسانهاست ۰ یعنی کسی می تواند نام انسان را بر پیشانی خود بنویسد که غمخوار مردم باشد و رساندن رنج و اندوه به آنها کاملا پرهیز کند ۰ دلی که دیگران را می آزارد ؛ سرد و تاریک است و بوی جهنم می دهد حتی اگر روز و شبش با عبادت و ریاضت سپری شده باشد ۰ شاید به همین سبب هم باشد که حافظ عزیز می گوید :

🍃مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
🍃که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست

🆔 @MostafaTajzadeh
🔻 الهیات برتری‌جویی، جباریت و تحقیر
(بخش نخست)

اخیرا گفتگویی از هاشمی رفسنجانی با رهبر کنونی جمهوری اسلامی منتشر شده که حاوی نکته بسیار مهمی است:
"بالأخره در روز قیامت از من و شما می‌پرسند چرا این‌ همه ضرر و مشکلات برای نظام و مسلمانان ایجاد شد. اگر این‌ها را بر عهده می‌گیرید، من دیگر حرفی ندارم. ایشان گفتند: بله، جواب خدا با من باشد.»

اما گزندگی و تلخی این سخن در کجاست؟

🔸پاره‌ای دانشوران کاستی بزرگ جمهوری اسلامی و ام‌المصائب آن را در نظریه ولایت فقیه و پیامدهای ناشی از صغیرپنداری شهروندان در برابر حکومت دانسته‌اند(صغارت و قیمومت)؛ اینکه بر این اساس، مردم اصولا در "تشخیص" مصالح خود و نیز در "تصمیم‌گیری" برای ابعاد مختلف زندگی خود ناتوان و فاقد صلاحیت‌‌اند و درنتیجه، فقیه واجدالشرایطی حق دارد بنابه تشخیص فردی خود، مصلحت آنان را تشخیص دهد و برای زندگی آنان تصمیم‌گیری یا تعیین تکلیف کند. بدیهی است که گرچه در این دیدگاه نیز میزان زیادی برتری‌طلبی برای فقیه و تحقیر مردم وجود دارد اما در دوره کنونی جمهوری اسلامی، مسئله‌ی نابرابری و تحقیر بسیار فراتر و گزنده‌تر و درعین‌حال، خسارت‌بارتر از نظریه پیشین ولایت فقیه ظاهر شده است.

🔸 با توجه به گفتگوی بالا و نیز صدها سخن و موضع‌گیری ارادتمندان رهبری بخوبی می‌توان دریافت که در اینجا رهبری نظام برای خود در برابر خداوند رسالت و اهدافی شناسایی کرده که می بایست تمام جد و جهد خود را برای تحقق آن‌(ها) به‌کار بندد. در نگاه نخست، نه‌تنها هیچ‌نکته منفی و نامطلوبی در این دیدگاه وجود ندارد بلکه به عکس، در آن یک باور مقدس ایمانی موج می‌زند! اما درواقع، مسئله، چنین نیست.
واکاوی این دیدگاه کاملا گویای آن است که در اینجا در یک‌سو ولی یا رهبری قرار دارد که از میان میلیون‌ها انسان(اعضای جامعه) فقط او محق و مجاز است که برای خود هدف یا اهدافی برگزیند و از هر وسیله‌ای برای نیل به آن اهداف بهره ببرد. و از سوی دیگر، میلیون‌ها مردمی که نه‌تنها حق و صلاحیت ندارند که برای خود و به تشخیص خود هدفی برای زندگی خویش برگزینند بلکه به‌طوع و رغبت یا به‌ جبر و تحمیل می‌بایست به‌عنوان ابزارهایی برای تحقق اهداف رهبر، به استخدام او در آیند.

🔸اگر در نظریه پیشین ولایت فقیه، مصلحت مردم تعهد و الزامی است که برعهده رهبر قرار دارد و او(ولو به تشخیص شخصی‌اش) مکلف به برآورده شدن آن است در اینجا مردم اساسا شأنیت و موضوعیتی ندارند تا مصالح آنها تعهد و تکلیفی بر عهده رهبر باشد بلکه مردم تنها در حد وسیله‌ای برای تحقق اهداف شخصی رهبر فروکاسته می‌شوند(تحقیر)!

🔸 تمامیت‌خواهی جبارانه این نگرش، و تحقیر و استخفاف شهروندان فقط به این محدود نمی‌شود که مردم برای پیگیری اهداف رهبر به استخدام او درمی‌آیند، بلکه آنان اساسا در زندگی شخصی و خصوصی خود نیز فاقد صلاحیت‌ و حق انتخاب شمرده می‌شوند و می‌بایست در همه ابعاد زندگی فردی و جمعی خود، به "تشخیص و پسند" حکومت تن در دهند. در اینجا "انسان به‌عنوان موجودی مختار" نفی و انکار، و درنتیجه تحقیر می‌شود و سبک زندگی مطلوب حکومت، به گزینه گریزناپذیر و تحمیلی مردم بدل می‌گردد. پسند و تشخیص حکومت در همه موارد، پیشاپیش و بدون هرگونه بررسی و داوری، و یا اقناع و اقبال عمومی، و صرفا به سبب انتساب‌شان به ارباب قدرت، حقانی و مطلوب تلقی می‌گردد و هرگونه "مغایرت" با آنها نیز "باطل و عناد با حق" شمرده می‌شود.

🔸 در این فضا، امری به‌نام خودانگیختگی و انتخاب(به‌منزله مهمترین تجلی انسانیت انسان)، امکان بروز و ظهور ندارد؛ هرچه هست تجلی اراده حکومت است که می‌بایست در تک‌تک شهروندان بازتاب یابد. تمام دستگاه‌های تبلیغاتی و آموزشی از یک‌سو، و نظام پاداش و مجازات رسمی و غیررسمی حکومتی از سوی دیگر در خدمت تحمیل اراده اینچنینی حکومت درمی‌آیند. درواقع، حکومت همه ابعاد زندگی انسانی را به تسخیر خود درمی‌آورد و تقریبا هیچ حوزه‌ای را به خود انسان‌ها وانمی‌گذارد!

🔸 در این نگرش، انسان‌ها از آن حیث که انسان‌اند هیچ کرامت و ارزش و احترامی ندارند و تنها زمانی که با تن دادن به ارزش‌های حکومت، به برتری و فراتری اصحاب قدرت و فروتری و خواری خود گردن نهند، ارزش پیدا می‌کنند!

🔸 یکی از جنبه های مذموم این نگرش، ارایه تصوری از انسان به عنوان موجودی «مسلوب الاختیار» است که از هرگونه آگاهی و صلاحیت تشخیص، تهی است و حکومت به جای «وجدان» آدمی، پسند و ناپسند او را تشخیص می‌دهد وبه جای او تصمیم می‌گیرد. "آزادی" و امکان انتخاب به‌منزله اباحه‌گری، امری قبیح و ناپسند تلقی و تبلیغ می‌شود و اجبار و تحمیل حکومتی، به امری مقدس و منت بزرگ نظام بر مردم در جهت سعادت آنها، بدل می‌شود.👇👇👇👇

✍️ س‌ک‌م‌ رفیعی
@MostafaTajzadeh