🔶 سهل و ممتنع مثل برجام
🔸 توپ سرگردان مذاکرات هستهای در زمین طرفین
🖋 اسفندیار عبداللهی
🔹 جمهوری اسلامی بیشتر از هر زمانی به عایدات ناشی از توافق هستهای از مسیر رفع تحریمها نیاز دارد، اسرائیل نسبت به گذشته کمترین نگرانی را از ناحیه ایران نشان میدهد، آمریکا آدرس داد توپ در زمین ایران است و اروپاییها برجام را در حد حفظ یک کانال ارتباطی تقلیل دادند.
🔹 دستور جلسه دیروز (۲۸ آذر) شورای امنیت سازمان ملل، بررسی شرایط کنونی ایران در برجام بود و البته در کنار این موضوع، اعضا به اعتراضات جاری ایران و دیگر فعالیتهای جمهوری اسلامی در رابطه با تبادل تسلیحات با روسیه و روابط با حزبالله، یمن، سوریه و ... نیز توجه نشان دادند.
🔹 برنامه جامع اقدام مشترک معروف به برجام که با آمدن ترامپ به کاخ سفید و خروج او از هویت تهی شده بود، با آمدن جو بایدن در سال پایانی دولت دوم روحانی امید به احیای آن زیاد شد، اما از طرفی مجلس یازدهم در زمستان ۹۸ به دست تندروهای مخالف برجام افتاد و تا توانستند بر سر راه برجام - که در وین به ویرگول و کاماهای آخرش نزدیک میشد- سنگ انداختند و مانع ایجاد کردند که به نتیجه نرسید و آنچه از ماههای پایانی دولت روحانی به دست میآمد این بود که گویا جناح پیروز در مجلس عامدانه در تطویل و تعویق آن میکوشیدند که افتخار توافق با طرفهای برجام نصیب دولت روحانی نشود و به دولت بعدی که از ماهها قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ تقریبا رییس جمهور آن هم تعیین شده بود، برسد.
@MostafaTajzadeh
🔹 ادامه مطلب را در لینک زیر مشاهده کنید:
https://www.didarnews.ir/fa/news/142269
https://t.me/sfandiar_abdolahi
🔸 توپ سرگردان مذاکرات هستهای در زمین طرفین
🖋 اسفندیار عبداللهی
🔹 جمهوری اسلامی بیشتر از هر زمانی به عایدات ناشی از توافق هستهای از مسیر رفع تحریمها نیاز دارد، اسرائیل نسبت به گذشته کمترین نگرانی را از ناحیه ایران نشان میدهد، آمریکا آدرس داد توپ در زمین ایران است و اروپاییها برجام را در حد حفظ یک کانال ارتباطی تقلیل دادند.
🔹 دستور جلسه دیروز (۲۸ آذر) شورای امنیت سازمان ملل، بررسی شرایط کنونی ایران در برجام بود و البته در کنار این موضوع، اعضا به اعتراضات جاری ایران و دیگر فعالیتهای جمهوری اسلامی در رابطه با تبادل تسلیحات با روسیه و روابط با حزبالله، یمن، سوریه و ... نیز توجه نشان دادند.
🔹 برنامه جامع اقدام مشترک معروف به برجام که با آمدن ترامپ به کاخ سفید و خروج او از هویت تهی شده بود، با آمدن جو بایدن در سال پایانی دولت دوم روحانی امید به احیای آن زیاد شد، اما از طرفی مجلس یازدهم در زمستان ۹۸ به دست تندروهای مخالف برجام افتاد و تا توانستند بر سر راه برجام - که در وین به ویرگول و کاماهای آخرش نزدیک میشد- سنگ انداختند و مانع ایجاد کردند که به نتیجه نرسید و آنچه از ماههای پایانی دولت روحانی به دست میآمد این بود که گویا جناح پیروز در مجلس عامدانه در تطویل و تعویق آن میکوشیدند که افتخار توافق با طرفهای برجام نصیب دولت روحانی نشود و به دولت بعدی که از ماهها قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ تقریبا رییس جمهور آن هم تعیین شده بود، برسد.
@MostafaTajzadeh
🔹 ادامه مطلب را در لینک زیر مشاهده کنید:
https://www.didarnews.ir/fa/news/142269
https://t.me/sfandiar_abdolahi
📄 پاکسازی جنسیتی در مناصب پایتخت
✍️ سوگل دانائی
✔️«حوصله زنجماعت را ندارم و نمیخواهم با آنها کار کنم.» بهگفته یکی از اعضای شورای شهر تهران، این جملات یک شهردار منطقه در تهران است. شهرداری که سهنفر از معاونانش با جنسیت زن را با همین جمله برکنار کرده است: «حوصله کار با زنان را ندارم.» آنطور که ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران میگوید، از بین ۲۲معاون برنامهریزی شهرداری تهران چهار نفرشان زن بودند، اما سهنفرشان برکنار شدند و حالا فقط یکزن در سمت معاون برنامهریزی باقی مانده است.
✔️ این نخستینبار نیست که درباره حضور اندک زنان در سمتهای بالای مدیریتی در شهرداری تهران صحبت میشود. از ابتدای نگارش برنامه سوم توسعه شهرداری، دغدغه حضور ۳۰درصدی زنان در پستهای مدیریتی وجود داشت اما ارادهای برای به نتیجه رسیدن این دغدغه مشاهده نشد.
✔️ برخی کارشناسان ردپای به نتیجه نرسیدن این دغدغه را در سطوح کلان مدیریتی در کشور جستوجو میکنند و معتقدند، با تبعیض ساختاری روبهرو هستیم. برخی دیگر، شهرداری تهران را متهم اصلی متوازن نبودن در تقسیم سطوح مدیریتی میان زنان و مردان میدانند.
🔹اعداد و ارقامی از اشتغال زنان
✔️براساس گزارش مرکز آمار ایران، جمعیت زنان در سن کار در کشور در بهار ۱۴۰۱، ۳۱میلیون و ۷۸۳هزار نفر بوده که از این نفرات فقط حدود سهمیلیون و ۶۸۱هزار نفر دارای شغل بودند. نرخ بیکاری زنان فارغالتحصیل آموزش عالی نیز به گواه دادههای مرکز آمار در بهار امسال حدود 3/22درصد بوده که نسبت به بهار سال قبلش حدود 1/0درصد کاهش پیدا کرده است.
✔️ این آمارها نشان میدهند، جمعیت زنان بیکار فارغالتحصیل در دانشگاهها حدود ۴۹۴هزار نفر برآورد شده است. آماری که حتی نسبت به زمستان سال ۱۴۰۰ هم افزایش ۲۰هزار نفری داشته است.
✔️جمعیت زنان تحصیلکرده بیکار اما نسبت به مردان بیشتر است، نکتهای که تایید میکند وضعیت اشتغال زنان قابلقبول نیست. اما از میان زنانی که بخت یارشان بوده و موفق به پیدا کردن شغل میشوند، افراد کمتری میتوانند به سطوح بالای مدیریتی دست پیدا کنند. اتفاقی که در شهرداری تهران هم مسبوق به سابقه است.
🔹سقف 10درصدی مدیریت زنان
✔️ بررسیها از وضعیت اشتغال و مدیریت زنان در شهرداری تهران در سالهای ابتدایی دهه90 نشان میدهد که زنان مدیر کل دارای رتبه سازمانی ۱۶، پنجنفر، زنان معاون مناطق و مدیر کل با رتبه سازمانی ۱۵، فقط ۴۰نفر و مدیران در رده ۱۴ فقط ۱۰۰نفر بوده است. سال ۹۴، ناصر امانی که آنوقتها معاون شهردار تهران بود، مدعی شد هفتنفر از ۱۳۷شهردار ناحیه، زن هستند.
✔️ شهردار وقت تهران، یعنی محمدباقر قالیباف آنزمان وعده واگذاری ۱۰درصد از مدیریتهای شهرداری به زنان را داده بود. وعدهای که البته مدیران بعدی شهرداری، سقف آن را افزایش دادند اما رسیدن به همان سقف اولیه هم با چالشهای بسیاری روبهرو بود./ هم میهن
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
✍️ سوگل دانائی
✔️«حوصله زنجماعت را ندارم و نمیخواهم با آنها کار کنم.» بهگفته یکی از اعضای شورای شهر تهران، این جملات یک شهردار منطقه در تهران است. شهرداری که سهنفر از معاونانش با جنسیت زن را با همین جمله برکنار کرده است: «حوصله کار با زنان را ندارم.» آنطور که ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران میگوید، از بین ۲۲معاون برنامهریزی شهرداری تهران چهار نفرشان زن بودند، اما سهنفرشان برکنار شدند و حالا فقط یکزن در سمت معاون برنامهریزی باقی مانده است.
✔️ این نخستینبار نیست که درباره حضور اندک زنان در سمتهای بالای مدیریتی در شهرداری تهران صحبت میشود. از ابتدای نگارش برنامه سوم توسعه شهرداری، دغدغه حضور ۳۰درصدی زنان در پستهای مدیریتی وجود داشت اما ارادهای برای به نتیجه رسیدن این دغدغه مشاهده نشد.
✔️ برخی کارشناسان ردپای به نتیجه نرسیدن این دغدغه را در سطوح کلان مدیریتی در کشور جستوجو میکنند و معتقدند، با تبعیض ساختاری روبهرو هستیم. برخی دیگر، شهرداری تهران را متهم اصلی متوازن نبودن در تقسیم سطوح مدیریتی میان زنان و مردان میدانند.
🔹اعداد و ارقامی از اشتغال زنان
✔️براساس گزارش مرکز آمار ایران، جمعیت زنان در سن کار در کشور در بهار ۱۴۰۱، ۳۱میلیون و ۷۸۳هزار نفر بوده که از این نفرات فقط حدود سهمیلیون و ۶۸۱هزار نفر دارای شغل بودند. نرخ بیکاری زنان فارغالتحصیل آموزش عالی نیز به گواه دادههای مرکز آمار در بهار امسال حدود 3/22درصد بوده که نسبت به بهار سال قبلش حدود 1/0درصد کاهش پیدا کرده است.
✔️ این آمارها نشان میدهند، جمعیت زنان بیکار فارغالتحصیل در دانشگاهها حدود ۴۹۴هزار نفر برآورد شده است. آماری که حتی نسبت به زمستان سال ۱۴۰۰ هم افزایش ۲۰هزار نفری داشته است.
✔️جمعیت زنان تحصیلکرده بیکار اما نسبت به مردان بیشتر است، نکتهای که تایید میکند وضعیت اشتغال زنان قابلقبول نیست. اما از میان زنانی که بخت یارشان بوده و موفق به پیدا کردن شغل میشوند، افراد کمتری میتوانند به سطوح بالای مدیریتی دست پیدا کنند. اتفاقی که در شهرداری تهران هم مسبوق به سابقه است.
🔹سقف 10درصدی مدیریت زنان
✔️ بررسیها از وضعیت اشتغال و مدیریت زنان در شهرداری تهران در سالهای ابتدایی دهه90 نشان میدهد که زنان مدیر کل دارای رتبه سازمانی ۱۶، پنجنفر، زنان معاون مناطق و مدیر کل با رتبه سازمانی ۱۵، فقط ۴۰نفر و مدیران در رده ۱۴ فقط ۱۰۰نفر بوده است. سال ۹۴، ناصر امانی که آنوقتها معاون شهردار تهران بود، مدعی شد هفتنفر از ۱۳۷شهردار ناحیه، زن هستند.
✔️ شهردار وقت تهران، یعنی محمدباقر قالیباف آنزمان وعده واگذاری ۱۰درصد از مدیریتهای شهرداری به زنان را داده بود. وعدهای که البته مدیران بعدی شهرداری، سقف آن را افزایش دادند اما رسیدن به همان سقف اولیه هم با چالشهای بسیاری روبهرو بود./ هم میهن
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
Telegram
attach 📎
🌺ما از خدا هم خدا تریم، او رزق می دهد در حالی که نباید بدهد؛ پس بر مردم خدایی می کنیم!
✍️حسین جعفری
✳️۱- چند وقت پیش یک نانوایی در یزد به یک زن بی حجاب نان نفروخته و بهش گفته از صف برو بیرون...زن بی حجاب اعتراض کرده که حجابم به خودم مربوطه چه ربطی به نون داره...😳و نانوای متدین و باغیرت تکرار میکند مغازه خودمه نمیخوام به بی حجابها نون بفروشم برو بیرون!
😭این نانوا ایمان دارد که این نوع برخورد با بی حجابها و ندادن نان وظیفه همه مردم است که اینطور برخورد کنند.
✳️۲- توبیخ ابراهیمِ خلیل و امر به عذر خواهی از کافر بخاطر ندادن نان به گبر!
🌟حضرت ابراهیم(ع) تا مهمان برسر سفره اش نمی نشست، غذا نمی خورد. یک روز پیرمردی را پیدا کرد و به او گفت:امروز بیا تا به خانه ی من برویم و با هم غذا بخوریم. پیرمرد دعوت ابراهیم را قبول کرد و به خانه ی آن حضرت آمد.
🌟ابراهیم(ع) فرمود سفره گستردند و چون اول باید میزبان دست به طعام دراز کند، حضرت خلیل، بسم الله الرحمن الرحیم گفت و دست به طعام دراز کرد؛ اما آن پیرمرد بدون اینکه نام خدا را ببرد،به خوردن طعام مشغول شد.
🌟ابراهیم فهمید که پیرمرد کافر است و روی خود را ترش کرد؛ یعنی اگر از اول می دانستم کافر هستی،دعوتت نمی کردم. پیرمرد هم غذا نخورده، بر شترش سوار شد و به راه افتاد و به سوی مقصد خود روانه شد.
😡دراین هنگام خطاب رسید: ای ابراهیم! بهترین نعمت ها را که جان است، به این پیر گبر دادم و صد سال است او را که کافراست، روزی می دهم. اما تو یک لقمه ی نان را از او دریغ داشتی؟ برو او را بیاور و از او عذر بخواه تا با تو غذا بخورد.
🌟ابراهیم(ع) به دنبال پیر گبر رفت و از او عذرخواهی کرد و گفت:بیا برویم. من گرسنه ام و تا تو نیایی، غذا نمی خورم.
می خواهی بسم الله بگو، می خواهی نگو .خدای تعالی مرا عتاب کرد و درباره تو فرمود: من صد سال است او را روزی داده ام و باز هم می دهم؛ ولی تو یک ساعت تحمل او را نداشتی و او را رنجاندی؟ برو و او را راضی کن و به منزل بیاور و از او توقع بسم الله گفتن نداشته باش.
⁉️۳-چه شد که چنین شدیم و از خدا هم خدا تر شده و در سایه آموزش ولایت ایمان داریم که خدا نباید جز به اهل ولایت نان دهد و اگر بفرض کسی مرتکب گناهی شد؛ حق نان خوردن ندارد؟
❓چه شد که در عمل معتقد شدیم که خداوند به دلیل دل رحمی زیاد نسبت بمخلوقاتش نمی تواند از دینش حمایت کند. لذا اگر خدا به وظیفه اش عمل نمی کند ما مکلفیم بجایش بر مردم خدایی کرده و از دینش حمایت کنیم.
😭دلیل اینهمه خدا گونه شدن و بالاتر نسشتن از خدا این است که قبل از انقلاب ایمان مردم بر مبنای گندم معارف و اخلاق دینی توسط عالمانی همانند علامه طباطبایی، علامه جعفری، مطهری و بهشتی و ... شکل می گرفت و بعد از انقلاب، جو که نه، کاه ارزنِ فقه امثال مصباح یزدی و خطیبانِ مداح گونِ اهلِ خرافه بر مسند وعظ منصوب شده بر مردم حاکم شدند.
‼️خلاصه پاسخ آنکه چرا چنین شدیم که بجای خدا خدایی می کنیم این است؛ چون گندم معارف و اخلاق دین را نشان دادند، اما کاه ارزان فقه را به زور چپاندند!
@MostafaTajzadeh
✍️حسین جعفری
✳️۱- چند وقت پیش یک نانوایی در یزد به یک زن بی حجاب نان نفروخته و بهش گفته از صف برو بیرون...زن بی حجاب اعتراض کرده که حجابم به خودم مربوطه چه ربطی به نون داره...😳و نانوای متدین و باغیرت تکرار میکند مغازه خودمه نمیخوام به بی حجابها نون بفروشم برو بیرون!
😭این نانوا ایمان دارد که این نوع برخورد با بی حجابها و ندادن نان وظیفه همه مردم است که اینطور برخورد کنند.
✳️۲- توبیخ ابراهیمِ خلیل و امر به عذر خواهی از کافر بخاطر ندادن نان به گبر!
🌟حضرت ابراهیم(ع) تا مهمان برسر سفره اش نمی نشست، غذا نمی خورد. یک روز پیرمردی را پیدا کرد و به او گفت:امروز بیا تا به خانه ی من برویم و با هم غذا بخوریم. پیرمرد دعوت ابراهیم را قبول کرد و به خانه ی آن حضرت آمد.
🌟ابراهیم(ع) فرمود سفره گستردند و چون اول باید میزبان دست به طعام دراز کند، حضرت خلیل، بسم الله الرحمن الرحیم گفت و دست به طعام دراز کرد؛ اما آن پیرمرد بدون اینکه نام خدا را ببرد،به خوردن طعام مشغول شد.
🌟ابراهیم فهمید که پیرمرد کافر است و روی خود را ترش کرد؛ یعنی اگر از اول می دانستم کافر هستی،دعوتت نمی کردم. پیرمرد هم غذا نخورده، بر شترش سوار شد و به راه افتاد و به سوی مقصد خود روانه شد.
😡دراین هنگام خطاب رسید: ای ابراهیم! بهترین نعمت ها را که جان است، به این پیر گبر دادم و صد سال است او را که کافراست، روزی می دهم. اما تو یک لقمه ی نان را از او دریغ داشتی؟ برو او را بیاور و از او عذر بخواه تا با تو غذا بخورد.
🌟ابراهیم(ع) به دنبال پیر گبر رفت و از او عذرخواهی کرد و گفت:بیا برویم. من گرسنه ام و تا تو نیایی، غذا نمی خورم.
می خواهی بسم الله بگو، می خواهی نگو .خدای تعالی مرا عتاب کرد و درباره تو فرمود: من صد سال است او را روزی داده ام و باز هم می دهم؛ ولی تو یک ساعت تحمل او را نداشتی و او را رنجاندی؟ برو و او را راضی کن و به منزل بیاور و از او توقع بسم الله گفتن نداشته باش.
⁉️۳-چه شد که چنین شدیم و از خدا هم خدا تر شده و در سایه آموزش ولایت ایمان داریم که خدا نباید جز به اهل ولایت نان دهد و اگر بفرض کسی مرتکب گناهی شد؛ حق نان خوردن ندارد؟
❓چه شد که در عمل معتقد شدیم که خداوند به دلیل دل رحمی زیاد نسبت بمخلوقاتش نمی تواند از دینش حمایت کند. لذا اگر خدا به وظیفه اش عمل نمی کند ما مکلفیم بجایش بر مردم خدایی کرده و از دینش حمایت کنیم.
😭دلیل اینهمه خدا گونه شدن و بالاتر نسشتن از خدا این است که قبل از انقلاب ایمان مردم بر مبنای گندم معارف و اخلاق دینی توسط عالمانی همانند علامه طباطبایی، علامه جعفری، مطهری و بهشتی و ... شکل می گرفت و بعد از انقلاب، جو که نه، کاه ارزنِ فقه امثال مصباح یزدی و خطیبانِ مداح گونِ اهلِ خرافه بر مسند وعظ منصوب شده بر مردم حاکم شدند.
‼️خلاصه پاسخ آنکه چرا چنین شدیم که بجای خدا خدایی می کنیم این است؛ چون گندم معارف و اخلاق دین را نشان دادند، اما کاه ارزان فقه را به زور چپاندند!
@MostafaTajzadeh
تاریخ تکرار نمی شود ولی درس می دهد
«در قرن بیستم، دموکراسی های اروپا به ورطه ی فاشیسم و نازیسم و کمونیسم سقوط کردند. تاریخ اروپای قرن بیستم نشان می دهد که جوامع ممکن است از هم بپاشند، دموکراسی ها ممکن است سرنگون شوند، نظام های اخلاقی ممکن است فرو بریزند، و انسان های عادی ممکن است خود را در موقعیت هایی غیر قابل تصور بیابند.»
تاریخ هم می تواند آگاهی بدهد و هم هشدار
«ما از اروپای قرن بیستم عاقل تر یا باهوش تر نیستیم که شاهد بودند مردم سالاری چطور تسلیم تمامیت خواهی شد. اما مزیت ما بر اروپایی های قرن بیستم آن است که می توانیم از تجربیات آنها درس بگیریم تا در برابر پیشروی استبداد پایداری کنیم.»
@MostafaTajzadeh
«در قرن بیستم، دموکراسی های اروپا به ورطه ی فاشیسم و نازیسم و کمونیسم سقوط کردند. تاریخ اروپای قرن بیستم نشان می دهد که جوامع ممکن است از هم بپاشند، دموکراسی ها ممکن است سرنگون شوند، نظام های اخلاقی ممکن است فرو بریزند، و انسان های عادی ممکن است خود را در موقعیت هایی غیر قابل تصور بیابند.»
تاریخ هم می تواند آگاهی بدهد و هم هشدار
«ما از اروپای قرن بیستم عاقل تر یا باهوش تر نیستیم که شاهد بودند مردم سالاری چطور تسلیم تمامیت خواهی شد. اما مزیت ما بر اروپایی های قرن بیستم آن است که می توانیم از تجربیات آنها درس بگیریم تا در برابر پیشروی استبداد پایداری کنیم.»
@MostafaTajzadeh
🔰علی دایی: خدا را شکر که هواپیما مورد اصابت موشک قرار نگرفت
🔺اسطوره فوتبال ایران:
🔸خدا را شکر میکنم که هواپیمای حامل همسر و دخترم مورد اصابت موشکهای دشمن قرار نگرفت و در این لحظه که با شما صحبت میکنم در سلامت کامل در کنارم نشستهاند.
🔸روز گذشته هواپیمای ماهان که عازم دبی بود با همه مسافران از اسمان دبی به فرودگاه کیش بازگردانده شد تا همسر و دختر علی دایی را به کشور بازگرداند(!) پس از فرود اضطراری ماموران به خانواده علی دایی گفته اند که به اتهام حمایت از اعتراضات ممنوع الخروج هستند.
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir
🔺اسطوره فوتبال ایران:
🔸خدا را شکر میکنم که هواپیمای حامل همسر و دخترم مورد اصابت موشکهای دشمن قرار نگرفت و در این لحظه که با شما صحبت میکنم در سلامت کامل در کنارم نشستهاند.
🔸روز گذشته هواپیمای ماهان که عازم دبی بود با همه مسافران از اسمان دبی به فرودگاه کیش بازگردانده شد تا همسر و دختر علی دایی را به کشور بازگرداند(!) پس از فرود اضطراری ماموران به خانواده علی دایی گفته اند که به اتهام حمایت از اعتراضات ممنوع الخروج هستند.
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir
علی دایی: قصد همسر و دخترم برای سفر به آمریکا دروغ است، اینهم بلیت برگشتشان/ اینکه همسرم قبل از خروج باید اطلاع میداده هم واقعیت ندارد
🔺این که همسر بنده ممنوعالخروج بوده و باید پیش از اقدام به سفر این مطلب را اطلاع میداده کذب محض است. همسرم طبق تمام قوانین جمهوریاسلامی برای سفر به خارج از کشور اقدام کرد و مثل همه مردم پشت باجه کنترل گذرنامه پلیس ایران در فرودگاه ایستاد و پس از تأیید مجوز خروجی قانونی اقدام به سوار شدن به هواپیما کرد.
🔺همان طور که من پس از سفر ترکیه در فرودگاه امام متوجه ممنوعالورود بودن خودم شدم و گذرنامهام ضبط شد، اگر همسرم مشکل ممنوعالخروجی داشت، پلیس کنترل گذرنامه فرودگاه گذرنامهاش را ضبط و اجازه سوار شدن به هواپیما و خروج از مرز هوایی را به او نمیدادند.
🔺همسرم اگر قصد سفر به آمریکا را داشت از پرواز داخلی(هواپیمایی ماهان) استفاده نمیکرد. آن رسانهای که این اخبار و اطلاعات کذب را منتشر کرده است، نمیدانم چه هدفی را دنبال میکرده! همسر و دختر من به طور کاملا قانونی اقدام به مسافرت کردند و مرتکب هیچ رفتار و عمل غیرقانونی نشدند./تابناک
@Akhbar_montakhab
🔺این که همسر بنده ممنوعالخروج بوده و باید پیش از اقدام به سفر این مطلب را اطلاع میداده کذب محض است. همسرم طبق تمام قوانین جمهوریاسلامی برای سفر به خارج از کشور اقدام کرد و مثل همه مردم پشت باجه کنترل گذرنامه پلیس ایران در فرودگاه ایستاد و پس از تأیید مجوز خروجی قانونی اقدام به سوار شدن به هواپیما کرد.
🔺همان طور که من پس از سفر ترکیه در فرودگاه امام متوجه ممنوعالورود بودن خودم شدم و گذرنامهام ضبط شد، اگر همسرم مشکل ممنوعالخروجی داشت، پلیس کنترل گذرنامه فرودگاه گذرنامهاش را ضبط و اجازه سوار شدن به هواپیما و خروج از مرز هوایی را به او نمیدادند.
🔺همسرم اگر قصد سفر به آمریکا را داشت از پرواز داخلی(هواپیمایی ماهان) استفاده نمیکرد. آن رسانهای که این اخبار و اطلاعات کذب را منتشر کرده است، نمیدانم چه هدفی را دنبال میکرده! همسر و دختر من به طور کاملا قانونی اقدام به مسافرت کردند و مرتکب هیچ رفتار و عمل غیرقانونی نشدند./تابناک
@Akhbar_montakhab
📌📌 تشنگان قدرت و فروپاشی
#یدالله_کریمی_پور
پراودا ارگان حزب کمونیست، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، طی سلسله یادداشت هایی دلایل این فروپاشی را باز کرد. در یکی از این یادداشت ها که به نقش اعضای دفتر سیاسی، دبیر کلی و رهبری حزب در فروپاشی پرداخته بود، مفسر در تابلویی کوتاه آورده است:
...پیر بودند ولی همچنان تشنه ماندن در قدرت؛ از درک نیازهای نسل جوانی که انقلاب و جنگ میهنی(جنگ جهانی دوم) را در تجربه نداشتند به کلی بی اطلاع. شهروندان پیر در سوت و کور زندگی در چارچوب طراحی شده، هر چند افسرده و بی دل و دماغ، ولی به هر روی بدان خو گرفته بودند. ولی فرزندان و نوه هایشان چیزهایی را مطالبه می کردند که رهبری و حزب از درکش عاجز بودند: آزادی فردی، رهایی از بندهای طاقت فرسای ایدئولوژیک، آموزش و پرورش آزاد و بدون قیدهای پرشمار حزبی، پیوند آزادانه با جهانیان، احساس قشنگ مالکیت شخصی، گذرانی بی ترس از نظارت پلیس مخفی(ک گ ب) و کلی چیزهای دیگر. این مطالبات به ویژه در میان ملت های بالتیک(سه جمهوری استونی، لاتوی، لتونی) پر رنگ تر بود. هر سه ملت قفقاز هم با وجود اقتصاد شکننده و کم بنیه، می خواستند دولت خود را داشته باشند.
مردم اتحادیه سوسیالیستی، از نداشته هایشان در برابر شهروندان ملت هایی که سال ها زیر چتر امپریالیست ها میزیستند غبطه می خوردند. آنان پس از سال ها دیوار کشی بین خود و دنیای دیگران، به هر طریق از آن چه پشت دیوار در جریان است آگاه شده بودند. آن ها هم می خواستند صدایشان شنیده شود. رویاهایشان پیش از مرگ محقق گردد و طعم آزادی را بچشند. مردم از سرکوب سیستماتیک، اردوگاه های سیبری، تبعید، لجن مالی فردی و خانوادگی و بی آبرویی که حزب و پلیس برایشان تدارک دیده بود، به ستوه آمده بودند.
قدرت سیاسی نیز در همه رده ها، از صدر تا مدیران رده میانی چنان خانوادگی شده بود، که حتی تزارها هم قادر به طراحی نسخه آن نبودند. دولتی که پیاپی جامعه ای بی طبقه را نوید می داد، آن چنان در دایره خودی ها قرار گرفته بود که حتی ببرهای ینی سیی(رود و دشتی در سیبری) و جنگل های تایوان ی بایکال هم فرصت خیزش به درون آن را پیدا نمی کردند. و...
@MostafaTajzadeh
#یدالله_کریمی_پور
پراودا ارگان حزب کمونیست، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، طی سلسله یادداشت هایی دلایل این فروپاشی را باز کرد. در یکی از این یادداشت ها که به نقش اعضای دفتر سیاسی، دبیر کلی و رهبری حزب در فروپاشی پرداخته بود، مفسر در تابلویی کوتاه آورده است:
...پیر بودند ولی همچنان تشنه ماندن در قدرت؛ از درک نیازهای نسل جوانی که انقلاب و جنگ میهنی(جنگ جهانی دوم) را در تجربه نداشتند به کلی بی اطلاع. شهروندان پیر در سوت و کور زندگی در چارچوب طراحی شده، هر چند افسرده و بی دل و دماغ، ولی به هر روی بدان خو گرفته بودند. ولی فرزندان و نوه هایشان چیزهایی را مطالبه می کردند که رهبری و حزب از درکش عاجز بودند: آزادی فردی، رهایی از بندهای طاقت فرسای ایدئولوژیک، آموزش و پرورش آزاد و بدون قیدهای پرشمار حزبی، پیوند آزادانه با جهانیان، احساس قشنگ مالکیت شخصی، گذرانی بی ترس از نظارت پلیس مخفی(ک گ ب) و کلی چیزهای دیگر. این مطالبات به ویژه در میان ملت های بالتیک(سه جمهوری استونی، لاتوی، لتونی) پر رنگ تر بود. هر سه ملت قفقاز هم با وجود اقتصاد شکننده و کم بنیه، می خواستند دولت خود را داشته باشند.
مردم اتحادیه سوسیالیستی، از نداشته هایشان در برابر شهروندان ملت هایی که سال ها زیر چتر امپریالیست ها میزیستند غبطه می خوردند. آنان پس از سال ها دیوار کشی بین خود و دنیای دیگران، به هر طریق از آن چه پشت دیوار در جریان است آگاه شده بودند. آن ها هم می خواستند صدایشان شنیده شود. رویاهایشان پیش از مرگ محقق گردد و طعم آزادی را بچشند. مردم از سرکوب سیستماتیک، اردوگاه های سیبری، تبعید، لجن مالی فردی و خانوادگی و بی آبرویی که حزب و پلیس برایشان تدارک دیده بود، به ستوه آمده بودند.
قدرت سیاسی نیز در همه رده ها، از صدر تا مدیران رده میانی چنان خانوادگی شده بود، که حتی تزارها هم قادر به طراحی نسخه آن نبودند. دولتی که پیاپی جامعه ای بی طبقه را نوید می داد، آن چنان در دایره خودی ها قرار گرفته بود که حتی ببرهای ینی سیی(رود و دشتی در سیبری) و جنگل های تایوان ی بایکال هم فرصت خیزش به درون آن را پیدا نمی کردند. و...
@MostafaTajzadeh
در ایران به ملک الشعرا احتیاج داریم یا ...؟
دکتر امیر ناظمی
«ملکالشعرا» عنوانی بود حکومتی برای شاعر بزرگ دوران. اما رقابت برای کسب عنوان «ملکالشعرا»، منجر به آن شد که شعرای ایران به مدیحهسرایان حاکمان تبدیل شوند. قاآنی ملکالشعرای ایران از دوران محمدشاه بود. زمانی که ناصرالدین شاه به تخت نشست و امیرکبیر را به صدراعظمی ایران منصوب کرد؛ قاآنی به روال معمول قصیدهای در مدح صدراعظم جدید سرود.
قاآنی که خود پیشتر مدیحهگوی صدراعظم قبلی بود، در مدحش رسید به مصرعِ «به جای ظالمی شقی، نشسته عادلی تقی» که امیرکبیر با خشم شعر را قطع کرد تا سرودن مدح حاکمان را متوقف کند؛ و در ادامه نیز مقرری (حقوق) وی را قطع کرد.
قاآنی که درآمدش از مدح میگذشت، اعتضادالسلطنه را واسطه کرد. امیرکبیر از قاآنی که به زبان فرانسه و علم جدید نیز آشنا بود، خواست تا در خصوص کشاورزی (که فعالیت اصلی ایرانیان بود) کتاب ترجمه کند؛ تا حقوقش را مجدد برقرار کند.
به نظر میرسد این حادثه در هفته آخر مهرماه سال ۱۲۷۷ روی داده باشد؛ و به نظرم اگر قرار است در ایران «هفته پژوهش» وجود داشته باشد، چنین هفتهای شایسته نامیدن «هفته پژوهش» است، نه هفته آخر آذرماه که بیشتر پیشواز شب یلداست!
پنج درس از مواجهه امیرکبیر با قاآنی
۱.عنوان و لقب اگر بدون ضابطه و تنها به اختیار حاکم باشد، زمانی طولانی نمیگذرد که ابزارِ تبدیل تولید مدیحهگویی میشود. شاعر حکیمی که صدای مردم و اخلاق عمومی است، به شوق کسب عنوان «ملکالشعرا» به راحتی تبدیل به مدیحهسرای حاکمیت میشود. این لقب چه شاعر باشد، چه استاد دانشگاه، چه نخبه! درآمد راحتی که از مدیحهگویی ایجاد میشود، قاآنی باسوادی که «رساله هندسهی جدید» نوشته و فرانسه میداند، را تبدیل به مدیحهسرا میکند.
۲.پژوهش از خواندن و یادگرفتن تجربیات دیگران آغاز میشود. ترجمه همان خواندن تجربیات دیگران است. پژوهش بدون اتکاء به دانستههای دیگران هماناندازهای بیمعناست، که دیوار ساختن بدون پی! امیرکبیر خوب میدانست که باید از ترجمه آغاز کرد.
۳.امیر موضوع ترجمه را کشاورزی میگذارد؛ یعنی تقاضای اصلی جامعهی آن دوران. امیر به عنوان مظهر حکمرانی قاآنی را به سمت تقاضا و مسائل واقعی جهت میدهد.
۴.سیاستگذاری یعنی جهتدهی به فعالیت شهروندان. نمیشود تنها با قطع مقرری قاآنی، اصلاح نظام حکمرانی را تمام شده دانست؛ همانگونه که با کاهش بودجه دانشگاهها، احتمالا فعالیت و عملکرد دانشگاهها بهبود نمییابد! بلکه گذاردن گزینههای جدید فعالیت پیشِ رویِ کنشگران است که انتخاب را از گزینهی نادرست به گزینهی درست هدایت میکند.
۵.رفتار امیر نمادین بود. از روز نخستین امیر بود که میان خودش با دیگر صدراعظمها فاصله گذاشت؛ این فاصلهگذاری به قیمت ناراحتی قاآنی و قاآنیهایی تمام شد؛ شاید به قیمت جانش. اما قاآنی که پیشتر مدح میرزا آقاسی (صدراعظم محمدشاه) میگفت، روز انتصاب امیر او را عادل خواند و میرزاآقاسی را شقی! فاصلهی میان مدح و ذم مدیحهسرا تنها یک شب است؛ اما پژوهشگر راوی نتایج پژوهش است، نه بندهی خوشنودی حاکم!
برای همین است که پژوهشگری که مدیحهسرا نیست، گاه تلخی دارد؛ اما ملکالپژوهشگران یکسر شیرینیاند! و ما سخت نیازمند گذار از دوران مدیحهسرایی به پژوهش مداری هستیم!
@MostafaTajzadeh
دکتر امیر ناظمی
«ملکالشعرا» عنوانی بود حکومتی برای شاعر بزرگ دوران. اما رقابت برای کسب عنوان «ملکالشعرا»، منجر به آن شد که شعرای ایران به مدیحهسرایان حاکمان تبدیل شوند. قاآنی ملکالشعرای ایران از دوران محمدشاه بود. زمانی که ناصرالدین شاه به تخت نشست و امیرکبیر را به صدراعظمی ایران منصوب کرد؛ قاآنی به روال معمول قصیدهای در مدح صدراعظم جدید سرود.
قاآنی که خود پیشتر مدیحهگوی صدراعظم قبلی بود، در مدحش رسید به مصرعِ «به جای ظالمی شقی، نشسته عادلی تقی» که امیرکبیر با خشم شعر را قطع کرد تا سرودن مدح حاکمان را متوقف کند؛ و در ادامه نیز مقرری (حقوق) وی را قطع کرد.
قاآنی که درآمدش از مدح میگذشت، اعتضادالسلطنه را واسطه کرد. امیرکبیر از قاآنی که به زبان فرانسه و علم جدید نیز آشنا بود، خواست تا در خصوص کشاورزی (که فعالیت اصلی ایرانیان بود) کتاب ترجمه کند؛ تا حقوقش را مجدد برقرار کند.
به نظر میرسد این حادثه در هفته آخر مهرماه سال ۱۲۷۷ روی داده باشد؛ و به نظرم اگر قرار است در ایران «هفته پژوهش» وجود داشته باشد، چنین هفتهای شایسته نامیدن «هفته پژوهش» است، نه هفته آخر آذرماه که بیشتر پیشواز شب یلداست!
پنج درس از مواجهه امیرکبیر با قاآنی
۱.عنوان و لقب اگر بدون ضابطه و تنها به اختیار حاکم باشد، زمانی طولانی نمیگذرد که ابزارِ تبدیل تولید مدیحهگویی میشود. شاعر حکیمی که صدای مردم و اخلاق عمومی است، به شوق کسب عنوان «ملکالشعرا» به راحتی تبدیل به مدیحهسرای حاکمیت میشود. این لقب چه شاعر باشد، چه استاد دانشگاه، چه نخبه! درآمد راحتی که از مدیحهگویی ایجاد میشود، قاآنی باسوادی که «رساله هندسهی جدید» نوشته و فرانسه میداند، را تبدیل به مدیحهسرا میکند.
۲.پژوهش از خواندن و یادگرفتن تجربیات دیگران آغاز میشود. ترجمه همان خواندن تجربیات دیگران است. پژوهش بدون اتکاء به دانستههای دیگران هماناندازهای بیمعناست، که دیوار ساختن بدون پی! امیرکبیر خوب میدانست که باید از ترجمه آغاز کرد.
۳.امیر موضوع ترجمه را کشاورزی میگذارد؛ یعنی تقاضای اصلی جامعهی آن دوران. امیر به عنوان مظهر حکمرانی قاآنی را به سمت تقاضا و مسائل واقعی جهت میدهد.
۴.سیاستگذاری یعنی جهتدهی به فعالیت شهروندان. نمیشود تنها با قطع مقرری قاآنی، اصلاح نظام حکمرانی را تمام شده دانست؛ همانگونه که با کاهش بودجه دانشگاهها، احتمالا فعالیت و عملکرد دانشگاهها بهبود نمییابد! بلکه گذاردن گزینههای جدید فعالیت پیشِ رویِ کنشگران است که انتخاب را از گزینهی نادرست به گزینهی درست هدایت میکند.
۵.رفتار امیر نمادین بود. از روز نخستین امیر بود که میان خودش با دیگر صدراعظمها فاصله گذاشت؛ این فاصلهگذاری به قیمت ناراحتی قاآنی و قاآنیهایی تمام شد؛ شاید به قیمت جانش. اما قاآنی که پیشتر مدح میرزا آقاسی (صدراعظم محمدشاه) میگفت، روز انتصاب امیر او را عادل خواند و میرزاآقاسی را شقی! فاصلهی میان مدح و ذم مدیحهسرا تنها یک شب است؛ اما پژوهشگر راوی نتایج پژوهش است، نه بندهی خوشنودی حاکم!
برای همین است که پژوهشگری که مدیحهسرا نیست، گاه تلخی دارد؛ اما ملکالپژوهشگران یکسر شیرینیاند! و ما سخت نیازمند گذار از دوران مدیحهسرایی به پژوهش مداری هستیم!
@MostafaTajzadeh
«عمامه های به تاراج رفته!»
مجتبی لطفی
در دهه هفتاد و در زمانی که دولت سید محمد خاتمی دولت را در دست داشت، به قول خود وی هر 9 روز یک بحران پدید می آمد. برخی از این این بحرانها به دست نیروهای لباس شخصی صورت می گرفت که نماد آنان «چفیه» بود که برگردن یا شانه آویخته بودند.
همان زمان مقاله ای با این عنوان در جراید دوم خردادی توجه نمود:« چفیه های به تاراج رفته!»
چفیه پارچه ای به شکل و شمایل خاص بود که در زمان جنگ، رزمندگان به همراه داشتند. کارکرد این تکه پارچه، حفاظت از گرما و سرما،حوله، لنگ، دستمال، بقچه لباس و وسایل، باند برای بستن زخم تیر و ترکش و امثال آن بود. چفیه از آن زمان نماد دفاع و غیرت و مردان بی ادعا شد.
با گذشت زمان جنگ، از این نماد برای خیلی از کارها استفاده شد اما بدترین از جمله: خشونت علیه مردم، حمله به تجمعات اعتراضی، آتش زدن سینما و کتابفروشی، حمله به مراجع منتقد و روشنفکران، حمله به سفارت دیگر کشورها بود. (اما بدترین و زشت ترین نوع چفیه برگردن یکی از بزرگ ترین اختلاس گران قرار گرفت که امروزه با پول ملت در کانادا پیتزا می خورد، جون می گیرد و بولینگ بازی می کند!)
و بدتر از این که بازجو، چفیه بر دوش شب و نیمه شب با فحش و ناسزا و کتک از تو اعتراف بگیرد!
چفیه روزگاری نماد رزمندگان مخلص و بی ادعایی بود که بدون هیچ چشم داشتی خود را ملزم به دفاع از مرز بوم کشور می دانستند و همو در حالی به تاراج رفت که بر گردن های کلفت و عرق کرده پیچیده شد که خون ملت می میکدند و با این نشانه، تزویر وریا را به نمایش خلایق گذاشتند. آن روز چفیه برای دفاع از ناموس ملت بود و امروزه به تاراج رفته و به ناموس ملت حمله ور شدن!... و تاراج اخلاق و دین مردم!
به همان موازات، بدون هیچ تردیدی عمامه که نماد روحانیت مخلص، زاهد، حامی مردم بود توسط بخشی اندک، به تاراج رفت.
قرار بود به خانه و سیمای روحانی که نگاه می کنی یاد قیامت و خدا بیفتی! قرار بود مسجد و خانه روحانی، پناه و محل بست نشستن مظلومان بی پناه باشد! و سکوت نکند!
قرار بود روحانی غرق در دنیای زر و زور تزویر نشود! قرار بود حکومت را چون پاره کفشی و چون آب بینی بزی بداند!
قرار بود روحانی زبانش به نرمی و ملاطفت باشد نه ترویج گرفتن و کشتن! قرار بود به تبعیت از پیامبر اسلام(ع) لیّن و نرمخو باشد! و به تبعیت از علی(ع) مخالفش را منافق و کافر نخواند! قرار بود حتی سفارش قاتلش را بکند!
قرار بود نسبت به مردم پدری کند چون محمد و علی! قرار بود آنکه خاکستر بر سرش ریخت، چون مریض شد به عیادتش برود!
قرار بود چون علی آهن گداخته نزدیک برادرش بَرد که از او سهم بیشتری از بیت المال می خواهد! قرار بود شمع بیت المال را خاموش کند!
قرار بود ضرب شمشیر جای خود به منطق حکمت و کلام گران سنگ ندهد! قرار بود از کشیده شدن خلخال از پای دختری نصرانی از غصه بمیرد!
قرار نبود خودش را فوق نقد و خطا بداند! قرار نبود در حکومتش زندانی سیاسی باشد! قرار نبود زبان مردم کوتاه کند، قرار بود زبان اعتراض را دراز کند!
قرار بو د... و نبود...!
و فی الحال! اگر بخشی از روحانیت را دیدی که قرارها را زیر پا گذاشته(همه را به یک چوب نران!)، بدان آن چند کیلو پارچه بر سر، به تاراج رفته، به آن دلخوش نکن و این عمامه آنی نیست که من و تو را دنیا آباد کند و بالاتر اینکه: دین تو و مرا ویران می کند!
@lotfi_mojtaba @MostafaTajzadeh
مجتبی لطفی
در دهه هفتاد و در زمانی که دولت سید محمد خاتمی دولت را در دست داشت، به قول خود وی هر 9 روز یک بحران پدید می آمد. برخی از این این بحرانها به دست نیروهای لباس شخصی صورت می گرفت که نماد آنان «چفیه» بود که برگردن یا شانه آویخته بودند.
همان زمان مقاله ای با این عنوان در جراید دوم خردادی توجه نمود:« چفیه های به تاراج رفته!»
چفیه پارچه ای به شکل و شمایل خاص بود که در زمان جنگ، رزمندگان به همراه داشتند. کارکرد این تکه پارچه، حفاظت از گرما و سرما،حوله، لنگ، دستمال، بقچه لباس و وسایل، باند برای بستن زخم تیر و ترکش و امثال آن بود. چفیه از آن زمان نماد دفاع و غیرت و مردان بی ادعا شد.
با گذشت زمان جنگ، از این نماد برای خیلی از کارها استفاده شد اما بدترین از جمله: خشونت علیه مردم، حمله به تجمعات اعتراضی، آتش زدن سینما و کتابفروشی، حمله به مراجع منتقد و روشنفکران، حمله به سفارت دیگر کشورها بود. (اما بدترین و زشت ترین نوع چفیه برگردن یکی از بزرگ ترین اختلاس گران قرار گرفت که امروزه با پول ملت در کانادا پیتزا می خورد، جون می گیرد و بولینگ بازی می کند!)
و بدتر از این که بازجو، چفیه بر دوش شب و نیمه شب با فحش و ناسزا و کتک از تو اعتراف بگیرد!
چفیه روزگاری نماد رزمندگان مخلص و بی ادعایی بود که بدون هیچ چشم داشتی خود را ملزم به دفاع از مرز بوم کشور می دانستند و همو در حالی به تاراج رفت که بر گردن های کلفت و عرق کرده پیچیده شد که خون ملت می میکدند و با این نشانه، تزویر وریا را به نمایش خلایق گذاشتند. آن روز چفیه برای دفاع از ناموس ملت بود و امروزه به تاراج رفته و به ناموس ملت حمله ور شدن!... و تاراج اخلاق و دین مردم!
به همان موازات، بدون هیچ تردیدی عمامه که نماد روحانیت مخلص، زاهد، حامی مردم بود توسط بخشی اندک، به تاراج رفت.
قرار بود به خانه و سیمای روحانی که نگاه می کنی یاد قیامت و خدا بیفتی! قرار بود مسجد و خانه روحانی، پناه و محل بست نشستن مظلومان بی پناه باشد! و سکوت نکند!
قرار بود روحانی غرق در دنیای زر و زور تزویر نشود! قرار بود حکومت را چون پاره کفشی و چون آب بینی بزی بداند!
قرار بود روحانی زبانش به نرمی و ملاطفت باشد نه ترویج گرفتن و کشتن! قرار بود به تبعیت از پیامبر اسلام(ع) لیّن و نرمخو باشد! و به تبعیت از علی(ع) مخالفش را منافق و کافر نخواند! قرار بود حتی سفارش قاتلش را بکند!
قرار بود نسبت به مردم پدری کند چون محمد و علی! قرار بود آنکه خاکستر بر سرش ریخت، چون مریض شد به عیادتش برود!
قرار بود چون علی آهن گداخته نزدیک برادرش بَرد که از او سهم بیشتری از بیت المال می خواهد! قرار بود شمع بیت المال را خاموش کند!
قرار بود ضرب شمشیر جای خود به منطق حکمت و کلام گران سنگ ندهد! قرار بود از کشیده شدن خلخال از پای دختری نصرانی از غصه بمیرد!
قرار نبود خودش را فوق نقد و خطا بداند! قرار نبود در حکومتش زندانی سیاسی باشد! قرار نبود زبان مردم کوتاه کند، قرار بود زبان اعتراض را دراز کند!
قرار بو د... و نبود...!
و فی الحال! اگر بخشی از روحانیت را دیدی که قرارها را زیر پا گذاشته(همه را به یک چوب نران!)، بدان آن چند کیلو پارچه بر سر، به تاراج رفته، به آن دلخوش نکن و این عمامه آنی نیست که من و تو را دنیا آباد کند و بالاتر اینکه: دین تو و مرا ویران می کند!
@lotfi_mojtaba @MostafaTajzadeh
📢 دولت مهندس موسوی از پاک دست ترین و کارآمدترین دولت ها بود/بدنه حکومت با یک سقوط بی سابقه رو به رو شده/ احتمال افزایش قیمت «حامل های انرژی» در سال آینده بسیار است
🗣 فرشاد مومنی، اقتصاددان:
◀️ بسیاری از ناهنجاری ها و بحران ها در ایران به دلیل عدم تحقق «عدالت اجتماعی» است، به طرز مشکوکی بر استمرار «سیاست های شکست خورده» اصرار می شود.احتمال افزایش قیمت «حامل های انرژی» در سال آینده بسیار است.
◀️ مردم گرفتار هستند و شما مدام می گویید که دولت های قبلی مقصر بودند! بدنه حکومت از نظر کیفیت کارشناسی با یک سقوط بی سابقه رو به رو شده.
◀️ چین به دنبال منافع خود است و ما دچار توهم شدیم، ایران تن به چالش هایی که گاهی روسیه و ترکیه و دیگری ایجاد می کنند، ندهد .
◀️ دولت مهندس موسوی از پاک دست ترین و کارآمدترین دولت ها بود، کسانی که وعده های غیرکارشناسی و دروغ دادند، باید بازخواست شوند./شفقنا
https://eslahatnews.com/11213
✅ @MostafaTajzadeh
🗣 فرشاد مومنی، اقتصاددان:
◀️ بسیاری از ناهنجاری ها و بحران ها در ایران به دلیل عدم تحقق «عدالت اجتماعی» است، به طرز مشکوکی بر استمرار «سیاست های شکست خورده» اصرار می شود.احتمال افزایش قیمت «حامل های انرژی» در سال آینده بسیار است.
◀️ مردم گرفتار هستند و شما مدام می گویید که دولت های قبلی مقصر بودند! بدنه حکومت از نظر کیفیت کارشناسی با یک سقوط بی سابقه رو به رو شده.
◀️ چین به دنبال منافع خود است و ما دچار توهم شدیم، ایران تن به چالش هایی که گاهی روسیه و ترکیه و دیگری ایجاد می کنند، ندهد .
◀️ دولت مهندس موسوی از پاک دست ترین و کارآمدترین دولت ها بود، کسانی که وعده های غیرکارشناسی و دروغ دادند، باید بازخواست شوند./شفقنا
https://eslahatnews.com/11213
✅ @MostafaTajzadeh
📸 اخراج رضا امیدی استادیار تعاون و رفاه اجتماعی از دانشگاه تهران
🔹 جوادی یگانه، استاد دانشگاه تهران: شنیدهها حاکی از آن است که دانشگاه تهران خود را از دانش و تخصص دکتر رضا امیدی محروم کرده. در زمانهای که مساله اصلی جامعه، فقر و توسعهنیافتگی است، با تصمیم دانشگاه، یکی از صاحبنظران اصلی و موثر سیاستگذاری رفاه، امکان تدریس و پژوهش در دانشگاه را از دست خواهد داد.
✅ @MostafaTajzadeh
🔹 جوادی یگانه، استاد دانشگاه تهران: شنیدهها حاکی از آن است که دانشگاه تهران خود را از دانش و تخصص دکتر رضا امیدی محروم کرده. در زمانهای که مساله اصلی جامعه، فقر و توسعهنیافتگی است، با تصمیم دانشگاه، یکی از صاحبنظران اصلی و موثر سیاستگذاری رفاه، امکان تدریس و پژوهش در دانشگاه را از دست خواهد داد.
✅ @MostafaTajzadeh
❓آمار نادرست هواداران دولت در مقایسه افزایش قیمت ارز در دولت رئیسی و دولتهای سابق
🔹احمدرضا دلیران فیروز، قائم مقام پژوهشکده مطالعات راهبردی فلسطین، در توییتی به مقایسه افزایش قیمت دلار در دولتهای مختلف پرداخته و نوشته است: «نرخ دلار در دولت روحانی ۱۰۰۶ درصد، دولت موسوی ۴۴۵ درصد، دولت هاشمی ۳۹۹ درصد، دولت احمدی نژاد ۳۴۷ درصد و در دولت خاتمی ۱۹۳ افزایش داشته و در دولت رئیسی ۱۹ درصد افزایش داشتهاست.»
🔹نخستین مشکل این توییت مقایسه دورههای ناهمسان تغییرات قیمت دلار با یکدیگر است. تغییرات نرخ دلار در دولتهای قبل از دولت ابراهیم رئیسی را در بازه زمانی ۸ ساله در نظر گرفته و آن را با تغییرات نرخ دلار در بازه زمانی اندکی بیش از یک سال دولت ابراهیم رئیسی مقایسه کرده است.
🔹اما حتی همین رقمها هم نادرست است و بررسی قیمت دلار در ابتدای فعالیت دولتها و مقایسه آن با قیمت این ارز در پایان هشت سال هر رئیسجمهوری نیز نشان میدهد که میزان افزایش قیمت دلار در این بازههای زمانی با آنچه احمدرضا دلیران فیروز، تویتکرده، تفاوت دارد.
🔹اعداد نرخ تغییرات قیمت ارز، برای دولتهای مختلف بسیار بیشتر و در مواردی (دولت خاتمی) بیش از ۲برابر اعلام شده و رقم تغییرات قیمت دلار در دولت رئیسی، تقریبا یکسوم اعلام شدهاست.
🔹بررسی میزان افزایش قیمت دلار در یک سالگی هر دولت فارغ از روسای آن نشان میدهد که دولت سیزدهم (ابراهیم رئیسی) پس از دولت دوازدهم (دولت دوم حسن روحانی) که رشدی ۱۶۸/۱ درصدی را تجربه کرد در جایگاه دوم بالاترین میزان افزایش قرار دارد.
👈در فکتنامه بخوانید
👈 در تلگرام بخوانید
@MostafaTajzadeh
✅ @Factnameh
🔹احمدرضا دلیران فیروز، قائم مقام پژوهشکده مطالعات راهبردی فلسطین، در توییتی به مقایسه افزایش قیمت دلار در دولتهای مختلف پرداخته و نوشته است: «نرخ دلار در دولت روحانی ۱۰۰۶ درصد، دولت موسوی ۴۴۵ درصد، دولت هاشمی ۳۹۹ درصد، دولت احمدی نژاد ۳۴۷ درصد و در دولت خاتمی ۱۹۳ افزایش داشته و در دولت رئیسی ۱۹ درصد افزایش داشتهاست.»
🔹نخستین مشکل این توییت مقایسه دورههای ناهمسان تغییرات قیمت دلار با یکدیگر است. تغییرات نرخ دلار در دولتهای قبل از دولت ابراهیم رئیسی را در بازه زمانی ۸ ساله در نظر گرفته و آن را با تغییرات نرخ دلار در بازه زمانی اندکی بیش از یک سال دولت ابراهیم رئیسی مقایسه کرده است.
🔹اما حتی همین رقمها هم نادرست است و بررسی قیمت دلار در ابتدای فعالیت دولتها و مقایسه آن با قیمت این ارز در پایان هشت سال هر رئیسجمهوری نیز نشان میدهد که میزان افزایش قیمت دلار در این بازههای زمانی با آنچه احمدرضا دلیران فیروز، تویتکرده، تفاوت دارد.
🔹اعداد نرخ تغییرات قیمت ارز، برای دولتهای مختلف بسیار بیشتر و در مواردی (دولت خاتمی) بیش از ۲برابر اعلام شده و رقم تغییرات قیمت دلار در دولت رئیسی، تقریبا یکسوم اعلام شدهاست.
🔹بررسی میزان افزایش قیمت دلار در یک سالگی هر دولت فارغ از روسای آن نشان میدهد که دولت سیزدهم (ابراهیم رئیسی) پس از دولت دوازدهم (دولت دوم حسن روحانی) که رشدی ۱۶۸/۱ درصدی را تجربه کرد در جایگاه دوم بالاترین میزان افزایش قرار دارد.
👈در فکتنامه بخوانید
👈 در تلگرام بخوانید
@MostafaTajzadeh
✅ @Factnameh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از خطر تحریف تاریخ جنگ
تا
توهم شناخت دربارهی دغدغهی خانوادهی شهدا
آنها كه باید پاسخگو باشند
چرا مدعیالعموم شدهاند؟
چهارشنبه ۷ دی ساعت ۱۴
دربارهی مسئلهی «تحریف» در تاریخ جنگ سخن خواهیم گفت؛
با حضور
دکتر حسین علایی
استاد محمد درودیان
جعفر شیرعلینیا
در خانهی کتاب به آدرس: خیابان انقلاب، پس از خیابان فلسطین، نرسیده به خیابان برادران مظفر، خانهی کتاب.
سردار حسین علایی از فرماندهان ارشد سپاه در سالهای جنگ و نویسندهی کتاب «تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق» است.
سردار محمد درودیان از راویان دفتر سیاسی سپاه در زمان جنگ، از بنیانگذاران مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه و نویسندهی آثار بسیاری در حوزهی تاریخ جنگ ایران و عراق است.
تا
توهم شناخت دربارهی دغدغهی خانوادهی شهدا
آنها كه باید پاسخگو باشند
چرا مدعیالعموم شدهاند؟
چهارشنبه ۷ دی ساعت ۱۴
دربارهی مسئلهی «تحریف» در تاریخ جنگ سخن خواهیم گفت؛
با حضور
دکتر حسین علایی
استاد محمد درودیان
جعفر شیرعلینیا
در خانهی کتاب به آدرس: خیابان انقلاب، پس از خیابان فلسطین، نرسیده به خیابان برادران مظفر، خانهی کتاب.
سردار حسین علایی از فرماندهان ارشد سپاه در سالهای جنگ و نویسندهی کتاب «تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق» است.
سردار محمد درودیان از راویان دفتر سیاسی سپاه در زمان جنگ، از بنیانگذاران مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه و نویسندهی آثار بسیاری در حوزهی تاریخ جنگ ایران و عراق است.
مالیات عایدی سرمایه و دلالها!
✍️محمود اولاد
✅من قصد دارم خانهام را بفروشم و خانه دیگری بخرم. خانهی موردِ نظرم را پیدا کردهام، اما مشتری برای خانهام هنوز پیدا نشده. نگرانم آن خانه به فروش برسد. بیعانه دادهام و باید تا 1 ماه بقیهی پول را بدهم. اما مشتری برای خانهام نیست. یک دلال حاضر است خانهی 5 میلیاردی را 4.8 بخرد! 200 میلیون ضرر میکنم. اما اگر قبول نکنم بابت فسخ اون معامله، تقریبا همین مقدار باید ضرر و زیان دهم. ضمن اینکه باز باید چند ماه بگردم تا خانه دلخواهم را پیدا کنم که هزینهی زمانی بالائی برام داره و مهمتر اینکه اون خونه که خیلی دلم میخواست بخرم را از دست میدم، و تازه توی این فاصله، ممکنه خونه باز گرون بشه و نتونم بخرم! با رضایت خاطر، حاضر میشم 200 زیر قیمت بفروشم به دلال. اگر این دلال نبود، قطعا ضررم زیاد میشد؛ مهمترینش، خونهی مورد دلخواهم از دست میرفت و باید باز چند ماه کفش آهنی به پا از این بنگاه به اون بنگاه سر میزدم و خونه میدیدم.
➖➖➖➖➖➖
✅من دلالم! اون خونه را 4.8 میخرم و جای اون فرد، پول من منتظر مشتری برای خانه میمانَد. در فاصلهای که مشتری پیدا بشه، اگر پولم را توی بانک میگذاشتم، از سود بانکی 20 درصد برخوردار بودم. یعنی ماهی حدود 80 میلیون! اینجا ریسک داره! ممکنه یکماهه مشتری پیدا بشه و ممکنه 3 ماه طول بکشه! اگر بیش از 3 ماه شود، عملاً ضرر میکنم. حتی اگر ماهی 2 درصد هم قیمت بره بالا و تورم هم ماهی1.5درصد باشه! اما اگر بتونم سریع بفروشم، سود خوبی میکنم. من هم مثل هر فعالیت دیگری دارم ریسک میکنم. ممکنه در چند معامله سود و در برخی ضرر کنم. سود، پاداش ریسک کردنم است.
➖➖➖➖➖➖
❌من دولتم! دلالی را شغل کاذب میدونم. اونها دارند از عدم تقارن اطلاعات سود میبرن. معاملات سوداگرانه میکنند. من باید با تنظیمگری بازار، دست اینها را از بازار قطع کنم. سرمایهی اینها باید بره سمت تولید نه سوداگری! هرکسی که در کمتر از یکسال مدام خونه بخره و بفروشه، سوداگر محسوب میشه و باید مالیات عایدی سرمایه بده! با این راه، باعث میشم اینها سرمایه را بردارند برن سمت تولید.
➖➖➖➖➖➖
✅من اقتصاددانم! اقدام دولت را تنظیمگری نمیدانم، بلکه مداخلهی غلط در بازار میدانم. چون اگر اون دلال نباشد، اون فروشنده و خریدار متحمل هزینهی مبادلاتی سنگین میشن. میشه هزینه مبادلاتی را کم کرد. مثلاً از طریق همین سایتهای اینترنتی فروش خونه، که این کار را کرده. البته لزومی به دخالت دولت هم نیست و اگر بذاره، خود بازار از همین شیوهها با رشد تکنولوژی استفاده میکند. اما نمیشه کلاً هزینه مبادلاتی را حذفش کرد. در نتیجه، دلالی کمتر میشه، ولی از بین نمیره. دلالی فعالیت سودمندی برای جامعه است. هرچند، اینجا هم مثل همه بخشهای اقتصادی، مشکل داریم. اما اون مشکل دلیل بر کلاً بیفایده و غیرمولد دانستن این فعالیت نیست. اینجا باید دید دولت چه نقشی در پیچیده شدن فرآیند معاملات در بازار دارد! خود دولت خیلی مواقع، با قوانین و مقرراتی که میذاره، باعث میشه هزینهی مبادلاتی به شدت افزایش یابد و اون هم خُب، باعث گسترده شدن فعالیت دلالی میشه. به دولت میگم: اگر میخواهی بخشی از سرمایهی دلالها به سمت تولید بره، ببین چه نقشی در افزایش هزینهی مبادله داری و اون را کم کن! ضمنا به دولت میگم: طرف دیگر قضیه را هم ببین! سرمایه را بخوان ببرن سمت تولید، آیا فضای کسب و کار مناسب است؟ ریسک سرمایه گذاری تولیدی پائین و قابل پذیرش هست؟ با قوانین عجیب و غریبت حقوق مالکیت سرمایهگذار را زیر پا نمیذاری؟ با انواع مجوزها، زمینهی ایجاد انحصارها را باعث نشدی؟ سیستمت رانتی نیست؟ اینها را باید حل کنی تا بشه گفت داری تنظیمگری میکنی!
http://t.me/maolad
@MostafaTajzadeh
@jenabegav
✍️محمود اولاد
✅من قصد دارم خانهام را بفروشم و خانه دیگری بخرم. خانهی موردِ نظرم را پیدا کردهام، اما مشتری برای خانهام هنوز پیدا نشده. نگرانم آن خانه به فروش برسد. بیعانه دادهام و باید تا 1 ماه بقیهی پول را بدهم. اما مشتری برای خانهام نیست. یک دلال حاضر است خانهی 5 میلیاردی را 4.8 بخرد! 200 میلیون ضرر میکنم. اما اگر قبول نکنم بابت فسخ اون معامله، تقریبا همین مقدار باید ضرر و زیان دهم. ضمن اینکه باز باید چند ماه بگردم تا خانه دلخواهم را پیدا کنم که هزینهی زمانی بالائی برام داره و مهمتر اینکه اون خونه که خیلی دلم میخواست بخرم را از دست میدم، و تازه توی این فاصله، ممکنه خونه باز گرون بشه و نتونم بخرم! با رضایت خاطر، حاضر میشم 200 زیر قیمت بفروشم به دلال. اگر این دلال نبود، قطعا ضررم زیاد میشد؛ مهمترینش، خونهی مورد دلخواهم از دست میرفت و باید باز چند ماه کفش آهنی به پا از این بنگاه به اون بنگاه سر میزدم و خونه میدیدم.
➖➖➖➖➖➖
✅من دلالم! اون خونه را 4.8 میخرم و جای اون فرد، پول من منتظر مشتری برای خانه میمانَد. در فاصلهای که مشتری پیدا بشه، اگر پولم را توی بانک میگذاشتم، از سود بانکی 20 درصد برخوردار بودم. یعنی ماهی حدود 80 میلیون! اینجا ریسک داره! ممکنه یکماهه مشتری پیدا بشه و ممکنه 3 ماه طول بکشه! اگر بیش از 3 ماه شود، عملاً ضرر میکنم. حتی اگر ماهی 2 درصد هم قیمت بره بالا و تورم هم ماهی1.5درصد باشه! اما اگر بتونم سریع بفروشم، سود خوبی میکنم. من هم مثل هر فعالیت دیگری دارم ریسک میکنم. ممکنه در چند معامله سود و در برخی ضرر کنم. سود، پاداش ریسک کردنم است.
➖➖➖➖➖➖
❌من دولتم! دلالی را شغل کاذب میدونم. اونها دارند از عدم تقارن اطلاعات سود میبرن. معاملات سوداگرانه میکنند. من باید با تنظیمگری بازار، دست اینها را از بازار قطع کنم. سرمایهی اینها باید بره سمت تولید نه سوداگری! هرکسی که در کمتر از یکسال مدام خونه بخره و بفروشه، سوداگر محسوب میشه و باید مالیات عایدی سرمایه بده! با این راه، باعث میشم اینها سرمایه را بردارند برن سمت تولید.
➖➖➖➖➖➖
✅من اقتصاددانم! اقدام دولت را تنظیمگری نمیدانم، بلکه مداخلهی غلط در بازار میدانم. چون اگر اون دلال نباشد، اون فروشنده و خریدار متحمل هزینهی مبادلاتی سنگین میشن. میشه هزینه مبادلاتی را کم کرد. مثلاً از طریق همین سایتهای اینترنتی فروش خونه، که این کار را کرده. البته لزومی به دخالت دولت هم نیست و اگر بذاره، خود بازار از همین شیوهها با رشد تکنولوژی استفاده میکند. اما نمیشه کلاً هزینه مبادلاتی را حذفش کرد. در نتیجه، دلالی کمتر میشه، ولی از بین نمیره. دلالی فعالیت سودمندی برای جامعه است. هرچند، اینجا هم مثل همه بخشهای اقتصادی، مشکل داریم. اما اون مشکل دلیل بر کلاً بیفایده و غیرمولد دانستن این فعالیت نیست. اینجا باید دید دولت چه نقشی در پیچیده شدن فرآیند معاملات در بازار دارد! خود دولت خیلی مواقع، با قوانین و مقرراتی که میذاره، باعث میشه هزینهی مبادلاتی به شدت افزایش یابد و اون هم خُب، باعث گسترده شدن فعالیت دلالی میشه. به دولت میگم: اگر میخواهی بخشی از سرمایهی دلالها به سمت تولید بره، ببین چه نقشی در افزایش هزینهی مبادله داری و اون را کم کن! ضمنا به دولت میگم: طرف دیگر قضیه را هم ببین! سرمایه را بخوان ببرن سمت تولید، آیا فضای کسب و کار مناسب است؟ ریسک سرمایه گذاری تولیدی پائین و قابل پذیرش هست؟ با قوانین عجیب و غریبت حقوق مالکیت سرمایهگذار را زیر پا نمیذاری؟ با انواع مجوزها، زمینهی ایجاد انحصارها را باعث نشدی؟ سیستمت رانتی نیست؟ اینها را باید حل کنی تا بشه گفت داری تنظیمگری میکنی!
http://t.me/maolad
@MostafaTajzadeh
@jenabegav
Telegram
محمود اولاد
کارشناس اقتصاد
کانالی برای تولید محتوای تحلیلهای اقتصادی- اجتماعی
طنز اقتصادی
@mahmoudolad
Mahmoud.olad@gmail.com
کانالی برای تولید محتوای تحلیلهای اقتصادی- اجتماعی
طنز اقتصادی
@mahmoudolad
Mahmoud.olad@gmail.com
مروری بر کتاب «مساله مدرسه: بازاندیشی انتقادی در آموزش و پرورش ایران» نوشته نعمتالله فاضلی
ناکامی مدرسه در پرورش سوژه متجدد
نظام آموزشی ما بحرانزده است
محمد داوری
بیش از 150 سال است که آرزوی دیرینه ایرانیان بهرغم تغییر حکومت قاجار به پهلوی و سپس به نظام جمهوری اسلامی پابرجاست و هنوز ایرانیان در آرزوی توسعه هستند چه آن زمان که آشنایی با اروپا شاهان قاجار را به فکر تجدد انداخت و روشنفکران به تاسی از فرانسویان راه توسعه را در استقرار قانون دیدند و چه آن زمان که رضا خان در واکنش به ناکامی مشروطه و قاجار راه توسعه دستوری و اقتدارگرا را پیشه کرد و نسخه انگلیسی رهنمون دولت و روشنفکران شد و چه در پهلوی دوم که مشاوران و مستشاران امریکایی برای توسعه ایران نسخه پیچیدند و چه در 45 سال اخیر که از شعار نه شرقی و نه غربی در عمل چرخش به شرق بیرون آمد همیشه مدرسه به عنوان یک نهاد مدرن مورد توجه حاکمان و دولتمردان و روشنفکران بوده است، اما به قول دکتر نعمتالله فاضلی فقط در یک مقطع است که نهاد مدرسه استقلال نسبی از حاکمیت داشته و توانسته مولد سوژه مدنی و مدرن و توسعهآفرین باشد که محصول آن را ما در شخصیتهای خلاق و توسعهگرا در دهه 20 و 30 سده چهاردهم خورشیدی بهخوبی شاهد هستیم ولی متاسفانه جز آن مقطع مدرسه از رسالت خود که پرورش سوژه مدرن و مدنی بوده فاصله گرفته است و به ابزاری تبدیل شده در دست حاکمیت و سوژه مقاوم به دلیل تضادهای گفتمانی جایگزین سوژه مدنی شده است.کتاب مساله مدرسه تصویری ارایه میدهد از مدرسه در ایران معاصر که به گفته دکتر فاضلی امروزه تبدیل به بحران آموزشی و مساله عمومی شده است و برای حل آن باید به عرصه عمومی کشانده شود تا راهحلی ملی و فراگیر و اساسی برای خروج از این بحران به دست آید. با توجه به اهمیت این موضوع و مطالبه ملی به بررسی این کتاب که توسط نشر هوش ناب به تازگی منتشر شده است، میپردازیم. لازم به ذکر است از نویسنده کتاب «مساله مدرسه» کتابهای دیگری هم در این زمینه و مرتبط با این حوزه از قبیل «مساله دانشگاه» و «مردمنگاری آموزش» نیز منتشر شده است.
(( متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران /سخن معلم/بخوانید))
https://www.iranto.ir/46486-2/ @MostafaTajzadeh
ناکامی مدرسه در پرورش سوژه متجدد
نظام آموزشی ما بحرانزده است
محمد داوری
بیش از 150 سال است که آرزوی دیرینه ایرانیان بهرغم تغییر حکومت قاجار به پهلوی و سپس به نظام جمهوری اسلامی پابرجاست و هنوز ایرانیان در آرزوی توسعه هستند چه آن زمان که آشنایی با اروپا شاهان قاجار را به فکر تجدد انداخت و روشنفکران به تاسی از فرانسویان راه توسعه را در استقرار قانون دیدند و چه آن زمان که رضا خان در واکنش به ناکامی مشروطه و قاجار راه توسعه دستوری و اقتدارگرا را پیشه کرد و نسخه انگلیسی رهنمون دولت و روشنفکران شد و چه در پهلوی دوم که مشاوران و مستشاران امریکایی برای توسعه ایران نسخه پیچیدند و چه در 45 سال اخیر که از شعار نه شرقی و نه غربی در عمل چرخش به شرق بیرون آمد همیشه مدرسه به عنوان یک نهاد مدرن مورد توجه حاکمان و دولتمردان و روشنفکران بوده است، اما به قول دکتر نعمتالله فاضلی فقط در یک مقطع است که نهاد مدرسه استقلال نسبی از حاکمیت داشته و توانسته مولد سوژه مدنی و مدرن و توسعهآفرین باشد که محصول آن را ما در شخصیتهای خلاق و توسعهگرا در دهه 20 و 30 سده چهاردهم خورشیدی بهخوبی شاهد هستیم ولی متاسفانه جز آن مقطع مدرسه از رسالت خود که پرورش سوژه مدرن و مدنی بوده فاصله گرفته است و به ابزاری تبدیل شده در دست حاکمیت و سوژه مقاوم به دلیل تضادهای گفتمانی جایگزین سوژه مدنی شده است.کتاب مساله مدرسه تصویری ارایه میدهد از مدرسه در ایران معاصر که به گفته دکتر فاضلی امروزه تبدیل به بحران آموزشی و مساله عمومی شده است و برای حل آن باید به عرصه عمومی کشانده شود تا راهحلی ملی و فراگیر و اساسی برای خروج از این بحران به دست آید. با توجه به اهمیت این موضوع و مطالبه ملی به بررسی این کتاب که توسط نشر هوش ناب به تازگی منتشر شده است، میپردازیم. لازم به ذکر است از نویسنده کتاب «مساله مدرسه» کتابهای دیگری هم در این زمینه و مرتبط با این حوزه از قبیل «مساله دانشگاه» و «مردمنگاری آموزش» نیز منتشر شده است.
(( متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران /سخن معلم/بخوانید))
https://www.iranto.ir/46486-2/ @MostafaTajzadeh
سازمان معلمان ایران
نظام آموزشي ما بحرانزده است %
سازمان معلمان ایران - اندیشه - %
☑️تکلیف شب از روی سرمشق «ع.ت»
✍ امتداد - گروه سیاسی: نزدیک به یک ماه از افشای بولتن های فارس و دستگیری «ع. ت» به عنوان نویسنده این بولتنها میگذرد، اما آنچه در عمل مشاهده میشود این است که همچنان سرخط رسانه ای جریان اصولگرا با همان توصیه هایی اداره میشود که «ع.ت» در بولتن های خود آن را نوشته بود. خصوصا این دستورالعملها در مورد جریان اصلاحات آنقدر راهگشاست که انتشارش برای عموم عمق کینه و بی اخلاقی جریان مدعی ارزشها را بر ملا میکند.
✔️ به عبارت روشنتر، مطالبی که در خبرگزاری فارس، روزنامه کیهان و سایت مشرق منتشر میشود، همچنان کپی پست توصیه هایی است که بولتن نویسان فارس به دست این رسانهها میدهند تا آنها را تبدیل به یادداشت و گزارش کنند. توصیه هایی که گاهی در بی اخلاقی درست به مانند مطالبی است که زردنویسان خارج از کشور علیه جریان اصلاحات به کار میبرند. گویی هر دو نحله فکری با وجود اختلاف نظرهای ظاهری، از یک اشتراک دیدگاه برعلیه اصلاحات برخوردارند.
✔️روشنترین نمونه این توصیهها جایی است که در «کاربرگ ارزیابی: 15/08/1401» که بعد از مصاحبه سعید حجاریان با انصافنیوز تهیه شده آمده است: «به نظر میآید، کاری که حجاریان در این مصاحبه انجام داده، حواله بحران داخلی جریان اصلاحات به بیرون آن یعنی حاکمیت است.» و در ادامه برای مقابله با تفکر اصلاحات توصیه میکند به «وارد آوردن اتهام خشونت خواهی به عناصر اصلی جریان اصلاح طلب». این نوع اتهام زنی برای رفع مسئولیت پاسخگویی در مقابل شرایط موجود، عینا در مطالب نشریات وابسته به این جریان در میان اصولگرایان تولید و بازتاب داده میشود.
✔️به عنوان مثال نگاه کنید به گزارشی که فارس بعد از بیانیه عبدالله نوری منتشر کرد و در آن با تهدید جریان اصلاحات مینویسد: «باید این زنهار را هم به اصلاحات و هم به عبدالله نوری داد که چنین رفتار و کنش استثنایی، ممکن است آینده سیاسی این جریان را پرمخاطره سازد.» این خبرگزاری وابسته به نهادهای خاص همچنین به اصلاحات هشدار میدهد که «باید تصمیم بگیرد میخواهد یک بازیگر سیاسی باشد یا یک جریان امنیتی»
✔️روزنامه کیهان نیز در شماره روز 3/10/1400 خطی را که «ع.ت» برایشان مشخص کرده را کپی کرده، مینویسد: «باید کسانی که با قلم خود، قمه اشرار را تیز و سلاح تروریستها را مسلح کردهاند، بدون مماشات محاکمه و مجازات شوند. چرا برخی رسانههای مدعی اصلاحات و برخی احزاب مدعی اصلاحات هر روز با لجنپراکنی، خوراک رسانههای معاند را تأمین کرده و جای قاتل و مقتول و ظالم و مظلوم را عوض کرده و بهجای برخورد قاطع و بازدارنده، شاهد برگزاری جلسات برخی مقامات با مدیران این رسانهها و سران احزاب مدعی اصلاحات هستیم؟!»
✔️در نمونه ای دیگر وب سایت مشرق به بهانه اظهارت شکوری راد سخنگوی جبهه اصلاحات، رسما جریان اصلاحات را «اسلحه» به دست معرفی میکند: «اکنون مردم باید از این آدمها بپرسند جریانی که دست به تحریم انتخابات میزند؛ چگونه میتواند از تغییر سخن بگوید الّا اینکه در زیر لباس خود سلاح پنهان کرده باشد.» حتی در این بخش که مشرق مینویسد: «مردم باید از آنها بپرسند..» هیچ خلاقیتی به خرج ندادند و عینا مطالب بولتنهای «ع.ت» را سرمشق تکالیف شب خود کردند.
✔️حالا به محتوای توصیه های بولتن های فارس دقت کنید و شباهت آنها را با محتوای تولید شده ببینید: در کاربرگ 30/08/1401 توصیه شده: «میتوان در مطالبی از فعالیت های سیاسی این طیف (اصلاح طلبان) با تمرکز بر موج سواری و استفاده ابزاری از گسلها و مشکلات جامعه در ادوار گوناگون تبارشناسی کرد و عنوان ساخت که دغدغه این طیف سیاسی همواره "قدرت" و سهم بردن از آن و حضور در حاکمیت بوده و به هیچ عنوان دغدغه مردم را نداشته اند. میل به قدرت و زیستِ طفیلیِ قدرت داشتن در این جریان البته همواره در پسِ نقاب مردم گرایی پنهان مانده است.»
✔️در کاربرگ 25/07/1401 توصیه شده است تا از اصلاحطلبان اینگونه اعتبارزدایی شود: «اعتبارزدایی از مدعیات این افراد و به چالش کشیدن آنها بر اساس عدم همراهی مردم با اغتشاشات اخیر و اظهارات آشوب طلبانه این افراد لازم است.» در همین روز میخوانیم: «بر این نکته باید انگشت نهاد که جریان رادیکال اصلاح طلب و منتقد همواره مترصد فرصتی است برای موج سواری بر روی برخی از معضلات و استفاده ابزاری از مردم. »
✔️در کاربرگ تاریخ 1401/06/07 توصیه شده است تا اینگونه با جریان روشنفکری دینی برخورد شود: «متهم ساختن کدیور و جریان روشنفکری به ابتذال فکری و ناکامی از اندیشهورزی مبتذل و سطحی»
✔️حال جای این سئوال وجود دارد که «اگر «ع.ت» به خاطر تولید این بولتن ها به زندان افتاده، پس چرا این رسانه ها از روی سرمشقهای او تکلیف شب مینویسند؟ و اگر سرمشقهای او مثل وحی منزل برای جریان کارآیی دارد پس چرا او در زندان است و اینکه اساسا آیا او به زندان رفته؟
#امتداد
@emtedadnet
✍ امتداد - گروه سیاسی: نزدیک به یک ماه از افشای بولتن های فارس و دستگیری «ع. ت» به عنوان نویسنده این بولتنها میگذرد، اما آنچه در عمل مشاهده میشود این است که همچنان سرخط رسانه ای جریان اصولگرا با همان توصیه هایی اداره میشود که «ع.ت» در بولتن های خود آن را نوشته بود. خصوصا این دستورالعملها در مورد جریان اصلاحات آنقدر راهگشاست که انتشارش برای عموم عمق کینه و بی اخلاقی جریان مدعی ارزشها را بر ملا میکند.
✔️ به عبارت روشنتر، مطالبی که در خبرگزاری فارس، روزنامه کیهان و سایت مشرق منتشر میشود، همچنان کپی پست توصیه هایی است که بولتن نویسان فارس به دست این رسانهها میدهند تا آنها را تبدیل به یادداشت و گزارش کنند. توصیه هایی که گاهی در بی اخلاقی درست به مانند مطالبی است که زردنویسان خارج از کشور علیه جریان اصلاحات به کار میبرند. گویی هر دو نحله فکری با وجود اختلاف نظرهای ظاهری، از یک اشتراک دیدگاه برعلیه اصلاحات برخوردارند.
✔️روشنترین نمونه این توصیهها جایی است که در «کاربرگ ارزیابی: 15/08/1401» که بعد از مصاحبه سعید حجاریان با انصافنیوز تهیه شده آمده است: «به نظر میآید، کاری که حجاریان در این مصاحبه انجام داده، حواله بحران داخلی جریان اصلاحات به بیرون آن یعنی حاکمیت است.» و در ادامه برای مقابله با تفکر اصلاحات توصیه میکند به «وارد آوردن اتهام خشونت خواهی به عناصر اصلی جریان اصلاح طلب». این نوع اتهام زنی برای رفع مسئولیت پاسخگویی در مقابل شرایط موجود، عینا در مطالب نشریات وابسته به این جریان در میان اصولگرایان تولید و بازتاب داده میشود.
✔️به عنوان مثال نگاه کنید به گزارشی که فارس بعد از بیانیه عبدالله نوری منتشر کرد و در آن با تهدید جریان اصلاحات مینویسد: «باید این زنهار را هم به اصلاحات و هم به عبدالله نوری داد که چنین رفتار و کنش استثنایی، ممکن است آینده سیاسی این جریان را پرمخاطره سازد.» این خبرگزاری وابسته به نهادهای خاص همچنین به اصلاحات هشدار میدهد که «باید تصمیم بگیرد میخواهد یک بازیگر سیاسی باشد یا یک جریان امنیتی»
✔️روزنامه کیهان نیز در شماره روز 3/10/1400 خطی را که «ع.ت» برایشان مشخص کرده را کپی کرده، مینویسد: «باید کسانی که با قلم خود، قمه اشرار را تیز و سلاح تروریستها را مسلح کردهاند، بدون مماشات محاکمه و مجازات شوند. چرا برخی رسانههای مدعی اصلاحات و برخی احزاب مدعی اصلاحات هر روز با لجنپراکنی، خوراک رسانههای معاند را تأمین کرده و جای قاتل و مقتول و ظالم و مظلوم را عوض کرده و بهجای برخورد قاطع و بازدارنده، شاهد برگزاری جلسات برخی مقامات با مدیران این رسانهها و سران احزاب مدعی اصلاحات هستیم؟!»
✔️در نمونه ای دیگر وب سایت مشرق به بهانه اظهارت شکوری راد سخنگوی جبهه اصلاحات، رسما جریان اصلاحات را «اسلحه» به دست معرفی میکند: «اکنون مردم باید از این آدمها بپرسند جریانی که دست به تحریم انتخابات میزند؛ چگونه میتواند از تغییر سخن بگوید الّا اینکه در زیر لباس خود سلاح پنهان کرده باشد.» حتی در این بخش که مشرق مینویسد: «مردم باید از آنها بپرسند..» هیچ خلاقیتی به خرج ندادند و عینا مطالب بولتنهای «ع.ت» را سرمشق تکالیف شب خود کردند.
✔️حالا به محتوای توصیه های بولتن های فارس دقت کنید و شباهت آنها را با محتوای تولید شده ببینید: در کاربرگ 30/08/1401 توصیه شده: «میتوان در مطالبی از فعالیت های سیاسی این طیف (اصلاح طلبان) با تمرکز بر موج سواری و استفاده ابزاری از گسلها و مشکلات جامعه در ادوار گوناگون تبارشناسی کرد و عنوان ساخت که دغدغه این طیف سیاسی همواره "قدرت" و سهم بردن از آن و حضور در حاکمیت بوده و به هیچ عنوان دغدغه مردم را نداشته اند. میل به قدرت و زیستِ طفیلیِ قدرت داشتن در این جریان البته همواره در پسِ نقاب مردم گرایی پنهان مانده است.»
✔️در کاربرگ 25/07/1401 توصیه شده است تا از اصلاحطلبان اینگونه اعتبارزدایی شود: «اعتبارزدایی از مدعیات این افراد و به چالش کشیدن آنها بر اساس عدم همراهی مردم با اغتشاشات اخیر و اظهارات آشوب طلبانه این افراد لازم است.» در همین روز میخوانیم: «بر این نکته باید انگشت نهاد که جریان رادیکال اصلاح طلب و منتقد همواره مترصد فرصتی است برای موج سواری بر روی برخی از معضلات و استفاده ابزاری از مردم. »
✔️در کاربرگ تاریخ 1401/06/07 توصیه شده است تا اینگونه با جریان روشنفکری دینی برخورد شود: «متهم ساختن کدیور و جریان روشنفکری به ابتذال فکری و ناکامی از اندیشهورزی مبتذل و سطحی»
✔️حال جای این سئوال وجود دارد که «اگر «ع.ت» به خاطر تولید این بولتن ها به زندان افتاده، پس چرا این رسانه ها از روی سرمشقهای او تکلیف شب مینویسند؟ و اگر سرمشقهای او مثل وحی منزل برای جریان کارآیی دارد پس چرا او در زندان است و اینکه اساسا آیا او به زندان رفته؟
#امتداد
@emtedadnet
در پی کنارهگیری دسته جمعی مدیرعامل و اعضای هیئت مدیره دفتر شعر جوان، فاطمه راکعی مدیرعامل انجمن شاعران نیز با انتشار بیانیهای کنارهگیری خود را از ادامه فعالیت در انجمن شاعران ایران اعلام کرد.
متن بیانیه به صورت زیر است:
«به نام خداوند جان وخرد»
بیش از ربع قرن تلاش فرهنگی در حوزهٔ شعر و ادب، در کنار بزرگانی چون استاد مشفق کاشانی، استاد محمود شاهرخی، دکتر قیصر امین پور و دیگر شخصیتهای برجستهٔ شعر امروز در انجمن شاعران ایران، برای من فرصتی عظیم و عزیز بود، برای تنفس بیداری و آگاهی و حرکت و تلاش بیوقفه برای نیل به اهداف عالی فرهنگی و ادبی ، که ثمرهٔ آن را در کارنامه درخشان انجمن و نیز فضای پویای شعر امروز ایران شاهدیم و خدا را برای این نعمت بسیار شاکرم.
گرچه در طول این سالها، با آمدن و رفتن دولتها و تغییر در مدیریتهای فرهنگی ، همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری، به طور مکرر این نهاد فرهنگی دستخوش بیمهری قرار گرفته است، اما متاسفانه، در حال حاضر این بیمهری به اوج خود رسیده و در قالب نوعی نادیده انگاری و بیحرمتی آشکار ظهور و بروز یافته است. انجمن شاعران در این مدت تحت فشارهایی چون قطع بودجهٔ حمایتی وزارت ارشاد، عدم پاسخگویی به مکاتبات انجمن برای رسیدگی به اموری که طبق توافقنامه فی ما بین به عهده شهرداری منطقه است، و اخیرا ابلاغ اخطاریههای مکرر برای تخلیه فوری ملک خانه شاعران ایران، قرار گرفته است، که حاکی از تصمیم قطعی نهادهای ذیربط به پایان دادن فعالیتهای انجمن شاعران است. مسئولان فعلی شهرداری در حالی دستور تخلیه ملک مزبور را صادر کردهاند که با عنوان «خانه شاعران ایران» از دو دهه و اندی پیش، طی توافق نامه های رسمی از سوی شهرداری جهت فعالیتهای فرهنگی در اختیار انجمن قرار داده شده و بر اساس آخرین توافقنامه میبایست تا سال ۱۴۰۷ در اختیار انجمن باشد. همه تلاش اینجانب در این مدت به عنوان مدیرعامل، معطوف به حفظ کیان این نهاد و امکان ادامه فعالیت مستقل آن در جهت ارتقای فرهنگی و اعتلای شعر فارسی بوده و تمام اهتمام خود را برای درک ارزش و اهمیت و حفظ شان و جایگاه این نهاد توسط مسئولین ذیربط به عمل آوردهام. با کمال تاسف، به دلیل بینتیجه ماندن این تلاشها، و عدم امکان اداره امور انجمن در این شرایط، کنارهگیری خود را از مدیرعاملی انجمن شاعران ایران اعلام میدارم.
فاطمه راکعی
https://t.me/iranianpoetsocity @MostafaTajzadeh
متن بیانیه به صورت زیر است:
«به نام خداوند جان وخرد»
بیش از ربع قرن تلاش فرهنگی در حوزهٔ شعر و ادب، در کنار بزرگانی چون استاد مشفق کاشانی، استاد محمود شاهرخی، دکتر قیصر امین پور و دیگر شخصیتهای برجستهٔ شعر امروز در انجمن شاعران ایران، برای من فرصتی عظیم و عزیز بود، برای تنفس بیداری و آگاهی و حرکت و تلاش بیوقفه برای نیل به اهداف عالی فرهنگی و ادبی ، که ثمرهٔ آن را در کارنامه درخشان انجمن و نیز فضای پویای شعر امروز ایران شاهدیم و خدا را برای این نعمت بسیار شاکرم.
گرچه در طول این سالها، با آمدن و رفتن دولتها و تغییر در مدیریتهای فرهنگی ، همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری، به طور مکرر این نهاد فرهنگی دستخوش بیمهری قرار گرفته است، اما متاسفانه، در حال حاضر این بیمهری به اوج خود رسیده و در قالب نوعی نادیده انگاری و بیحرمتی آشکار ظهور و بروز یافته است. انجمن شاعران در این مدت تحت فشارهایی چون قطع بودجهٔ حمایتی وزارت ارشاد، عدم پاسخگویی به مکاتبات انجمن برای رسیدگی به اموری که طبق توافقنامه فی ما بین به عهده شهرداری منطقه است، و اخیرا ابلاغ اخطاریههای مکرر برای تخلیه فوری ملک خانه شاعران ایران، قرار گرفته است، که حاکی از تصمیم قطعی نهادهای ذیربط به پایان دادن فعالیتهای انجمن شاعران است. مسئولان فعلی شهرداری در حالی دستور تخلیه ملک مزبور را صادر کردهاند که با عنوان «خانه شاعران ایران» از دو دهه و اندی پیش، طی توافق نامه های رسمی از سوی شهرداری جهت فعالیتهای فرهنگی در اختیار انجمن قرار داده شده و بر اساس آخرین توافقنامه میبایست تا سال ۱۴۰۷ در اختیار انجمن باشد. همه تلاش اینجانب در این مدت به عنوان مدیرعامل، معطوف به حفظ کیان این نهاد و امکان ادامه فعالیت مستقل آن در جهت ارتقای فرهنگی و اعتلای شعر فارسی بوده و تمام اهتمام خود را برای درک ارزش و اهمیت و حفظ شان و جایگاه این نهاد توسط مسئولین ذیربط به عمل آوردهام. با کمال تاسف، به دلیل بینتیجه ماندن این تلاشها، و عدم امکان اداره امور انجمن در این شرایط، کنارهگیری خود را از مدیرعاملی انجمن شاعران ایران اعلام میدارم.
فاطمه راکعی
https://t.me/iranianpoetsocity @MostafaTajzadeh
Telegram
خانه شاعران ایران
🟦 کانال رسمی خانه شاعران ایران
(انجمن شاعران و دفتر شعر جوان)
🟧 نشانی: خیابان شریعتی، خیابان کلاهدوز(دولت)، نبش خیابان نعمتی، خانه شاعران ایران
☎️ شماره تماس: ۲۲۶۰۵۸۰۹_۰۲۱
٠٩١٢١٨٣٩١٣٩
https://t.me/iranianpoetsocity
https://t.me/+_yQRRpc-xyc1YTQ0
(انجمن شاعران و دفتر شعر جوان)
🟧 نشانی: خیابان شریعتی، خیابان کلاهدوز(دولت)، نبش خیابان نعمتی، خانه شاعران ایران
☎️ شماره تماس: ۲۲۶۰۵۸۰۹_۰۲۱
٠٩١٢١٨٣٩١٣٩
https://t.me/iranianpoetsocity
https://t.me/+_yQRRpc-xyc1YTQ0
♦️ برای برافتادن همیشگی استبداد، خودمان را به وجهی دیرپا و برگشت ناپذیر به مبارزانی متین، خشونت پرهیز، باحوصله، هوشمند و خِرَدگَرا در مقابله با مستبدین مبدل کنیم
✍️ امیرسالار داودی
"اکنون که ماه ژوئن با مراسم فارغ التحصیلی و سخنرانیهایش نزدیک می شود، فکری از خاطرم میگذرد. زیاد در مورد زندگی حرفه ای، امنیت شغلی و خوشبختی میشنوید. من بحث در مورد این موضوعات را به روسای دانشکدهها، روسای مدارس و شاگرد اولهای شما وامی گذارم؛ اما یک موضوع مرتبط با فارغ التحصیلی هست که مایلم با شما در میان بگذارم.
هر حرفهای که ممکن است برای خود انتخاب کنید( پزشک، معلم، وکیلدادگستری، کارگر، مهندس، نظامی، ویراستار، پرستار، باغبان و ...) اجازه دهید حرفه دیگری را نیز به شما پیشنهاد کنم( تا در کنار حرفه خود برگزیدهتان ) که همراه آن تعقیب کنید. مبارزی متعهد در راه حقوق مدنی بشوید و آن را به یکی از بخشهای اصلی زندگی خود تبدیل کنید.
این شما را پزشک بهتر، وکیل دادگستری بهتر، مهندس بهتر و یا معلم و کارگر و سبزی فروش و باغبان و هنرمند و نظامی بهتری خواهد کرد و روح شما را به نحو بینظیر و بیبدیلی غنی میسازد و به شما آن احساس نادر شرافت را می بخشد که(چنین شرافتی) تنها میتواند از عشق و کمکی بیچشمداشت به هم نوعانتان ناشی بشود.
آری، از انسانیت یک حرفه بسازید. خود را به مبارزه شریف برای حقوق برابر متعهد کنید. با این کار از خود شخص بهتری و از ملت و کشور خود، ملت و کشور بهتری برای زندگی خواهید ساخت."
بیانیه دکتر مارتین لوتر کینگ در ارتباط با راهپیمایی جوانان به نفع مدارس یک پارچه و عاری از تبعیض و تفکیک نژادی
۱۸ آوریل ۱۹۵۹ میلادی؛ شهر واشنگتن دی سی، ایالات متحده آمریکا
(برگرفته از کتاب زندگی نامه خودنوشت دکتر مارتین لوتر کینگ، ترجمه محمدرضا معمار صادقی،نشر کرگدن، سال ۱۴۰۰، صفحه۲۰۲)
من از همه و خصوصاً حقوق دانان عزیز، وکلای دادگستری و قضات محترم می خواهم و این خواهش را به کلام شهید راه آزادی "دکتر مارتین لوتر کینگ" در بالا تضمین میکنم که بیائید برای رسیدن به ایرانی آزاد و سعادتی پایدار و ابدی و بر افتادن همیشگی استبداد، خودمان را به وجهی دیرپا و برگشت ناپذیر به مبارزانی متین، خشونت پرهیز، باحوصله، هوشمند و خِرَد گَرا در مقابله با مستبدین مبدل کنیم و در راستای چنین تبدیل و تحولی همواره متعهد و ملتزم باشیم.
بیایید تامُّل کنیم که تنها راه رسیدن به ایرانی رها و آزاد، تحقیقاً تبدیل شدن فرد فرد ما به مبارزانی با همان اوصافی است که عرض شد.
ارادتمند
برادر شما
امیرسالار داودی
وکیل دادگستری زندانی
اوین - بند ۴- سالن ۳
۵ دی ماه ۱۴۰۱ شمسی
🆔@MostafaTajzadeh
✍️ امیرسالار داودی
"اکنون که ماه ژوئن با مراسم فارغ التحصیلی و سخنرانیهایش نزدیک می شود، فکری از خاطرم میگذرد. زیاد در مورد زندگی حرفه ای، امنیت شغلی و خوشبختی میشنوید. من بحث در مورد این موضوعات را به روسای دانشکدهها، روسای مدارس و شاگرد اولهای شما وامی گذارم؛ اما یک موضوع مرتبط با فارغ التحصیلی هست که مایلم با شما در میان بگذارم.
هر حرفهای که ممکن است برای خود انتخاب کنید( پزشک، معلم، وکیلدادگستری، کارگر، مهندس، نظامی، ویراستار، پرستار، باغبان و ...) اجازه دهید حرفه دیگری را نیز به شما پیشنهاد کنم( تا در کنار حرفه خود برگزیدهتان ) که همراه آن تعقیب کنید. مبارزی متعهد در راه حقوق مدنی بشوید و آن را به یکی از بخشهای اصلی زندگی خود تبدیل کنید.
این شما را پزشک بهتر، وکیل دادگستری بهتر، مهندس بهتر و یا معلم و کارگر و سبزی فروش و باغبان و هنرمند و نظامی بهتری خواهد کرد و روح شما را به نحو بینظیر و بیبدیلی غنی میسازد و به شما آن احساس نادر شرافت را می بخشد که(چنین شرافتی) تنها میتواند از عشق و کمکی بیچشمداشت به هم نوعانتان ناشی بشود.
آری، از انسانیت یک حرفه بسازید. خود را به مبارزه شریف برای حقوق برابر متعهد کنید. با این کار از خود شخص بهتری و از ملت و کشور خود، ملت و کشور بهتری برای زندگی خواهید ساخت."
بیانیه دکتر مارتین لوتر کینگ در ارتباط با راهپیمایی جوانان به نفع مدارس یک پارچه و عاری از تبعیض و تفکیک نژادی
۱۸ آوریل ۱۹۵۹ میلادی؛ شهر واشنگتن دی سی، ایالات متحده آمریکا
(برگرفته از کتاب زندگی نامه خودنوشت دکتر مارتین لوتر کینگ، ترجمه محمدرضا معمار صادقی،نشر کرگدن، سال ۱۴۰۰، صفحه۲۰۲)
من از همه و خصوصاً حقوق دانان عزیز، وکلای دادگستری و قضات محترم می خواهم و این خواهش را به کلام شهید راه آزادی "دکتر مارتین لوتر کینگ" در بالا تضمین میکنم که بیائید برای رسیدن به ایرانی آزاد و سعادتی پایدار و ابدی و بر افتادن همیشگی استبداد، خودمان را به وجهی دیرپا و برگشت ناپذیر به مبارزانی متین، خشونت پرهیز، باحوصله، هوشمند و خِرَد گَرا در مقابله با مستبدین مبدل کنیم و در راستای چنین تبدیل و تحولی همواره متعهد و ملتزم باشیم.
بیایید تامُّل کنیم که تنها راه رسیدن به ایرانی رها و آزاد، تحقیقاً تبدیل شدن فرد فرد ما به مبارزانی با همان اوصافی است که عرض شد.
ارادتمند
برادر شما
امیرسالار داودی
وکیل دادگستری زندانی
اوین - بند ۴- سالن ۳
۵ دی ماه ۱۴۰۱ شمسی
🆔@MostafaTajzadeh