◾️خردورزی و ستیز
✍️ میلاد نوری
▪️به پیرامون خود مینگرم. به ستیزهای که جریان دارد؛ هستی و نیستی به هم میآویزند؛ مرگ و زندگی به هم میآمیزند. نیروها برابرِ هم صف میکشند، نیروها بیشمارند. «من»، «تو» و «او» اینجاییم: در این آوردگاه، در کشاکش نیروها، در میان غلغله و غوغا. اینجا دو گروه میستیزند: گروهی زندگیخواه و زندگیاندیش، دیگری مرگپرور و مرگاندیش. آنکه خواهان زیستن است میکوشد تا کمترین لازمهاش را که آگاهی و آزادی است فراچنگ آورد؛ او تقلا میکند و به خود میلرزد تا به خواست خود رسد. اما این تلاش مرگآلود است و مرگ همآورد زندگی است.
▪️زندگی به پیکرتراشی میماند: تلاش برای هویدا ساختنِ چهرهای که پنهان است. برای رسیدن به آن چهره باید عرق ریخت؛ باید جان کند. کسی نمیداند در سنگی که میتراشد چهچیز نهفته است؛ آنچه هست آرزوی یک چهره است. خودِ آن چهره هنوز در آن سنگ پنهان است. اما نیروهای مرگپرور که بیشمارند، سنگ را میشکنند، سنگ را مخدوش میکنند، سنگ را میدزدند. آنها چنان پیشِ روی آدمی صف میکشند که بهجای پرورش آزادانۀ آگاهیاش، تمام نیروی خود را صرف پاسداری از هستیاش کند. چه دشوار است زیستن! گاه در ستیز برای آگاهی و آزادی، جان نیز میرود. چه پرشکوه است زیستن!
▪️میدان نبرد، میدانِ حماسه است؛ آوردگاهی که در آن، برای رسیدن به فرجامی که خواستنی است، برای وصول به شادمانه زیستن، باید بر نیروهای مرگآفرین پیروز شد. حماسه سرمست میکند؛ پیکار گرم میکند. این گرما شورآفرین است. این شور اگرچه پرشکوه است، اما موجبِ فراموشی و سراسیمگی نیز میشود. جانِ گرم در سرمستیِ پیروزمندانه و پیروزیخواهانهاش، از یاد میبرد که ستیزهاش برای زندگی بوده است. این فراموشی نیز نیروی مرگ است. آدمی در نمییابد که کار و کنشاش به کجا رهنمون میشود. او با سرخوشی راهی را برمیگزیند که خواهان آن نبوده است: راهِ مرگ.
▪️خرد که با هشیاری عرصۀ این ستیز را مینگرد، فریاد برمیآورد تا نیروهای زندگی را از فراموشی و سراسیمگی بازدارد. خرد نیروی بیدارگر است، خود را برمیکشد تا آنچه در پیرامون است را بهنیکی دریابد؛ تا نیروهای زندگی و مرگ را بهدرستی بشناسد؛ تا زندگی را از تاختوتازِ آشکار و نهان مرگ آگاه سازد. خردمندی یادآوری است. خردورز میگوید: ای جانِ زندگیخواه! به یاد آور که مقصودِ تو شادمانه زیستن است؛ پس خردمندانه بجنگ. اما این هشدار، جانِ گرم را از پیکار باز میدارد، او را به اندیشه فرومیبرد. آنگاه نیروی مرگپرور که پروای خردمندی ندارد، بهناگاه هجوم میآورد و نیروی زندگی را با ضربهای از پای درمیآورد. خردورز شرمسار زندگی است.
▪️خرد هشدار میدهد. یادآوری او جانهای گرم را که سرمست ستیزند، سرد میکند. خرد خود را بر میکشد تا دریابد، تا بداند که در این عرصۀ نبرد چه میگذرد، تا همآوردی نیروهای هستی و نیستی را صورتبندی کند، تا به جانهای زندگیخواه راه و چاه نشان دهد. اما خردمندی همراه با نگرانی و شورستیز است. اینها، او را به نیروی تفسیرگر و منفعل بدل میکنند. خردمندی دو راه پیش روی خود دارد: تفسیر کند و آگاه سازد یا برای تغییر بستیزد! با تفسیرگری و هشدارش، خود را سرزنش خواهد کرد که به نیرویی منفعل بدل شده است؛ با ستیزه و پیکارش، خود را سرزنش خواهد کرد که ناهشیار و سراسیمه گشته است.
▪️ چگونه باید خردمندانه جنگید؟
@ZarbahangeKherad @MostafaTajzadeh
✍️ میلاد نوری
▪️به پیرامون خود مینگرم. به ستیزهای که جریان دارد؛ هستی و نیستی به هم میآویزند؛ مرگ و زندگی به هم میآمیزند. نیروها برابرِ هم صف میکشند، نیروها بیشمارند. «من»، «تو» و «او» اینجاییم: در این آوردگاه، در کشاکش نیروها، در میان غلغله و غوغا. اینجا دو گروه میستیزند: گروهی زندگیخواه و زندگیاندیش، دیگری مرگپرور و مرگاندیش. آنکه خواهان زیستن است میکوشد تا کمترین لازمهاش را که آگاهی و آزادی است فراچنگ آورد؛ او تقلا میکند و به خود میلرزد تا به خواست خود رسد. اما این تلاش مرگآلود است و مرگ همآورد زندگی است.
▪️زندگی به پیکرتراشی میماند: تلاش برای هویدا ساختنِ چهرهای که پنهان است. برای رسیدن به آن چهره باید عرق ریخت؛ باید جان کند. کسی نمیداند در سنگی که میتراشد چهچیز نهفته است؛ آنچه هست آرزوی یک چهره است. خودِ آن چهره هنوز در آن سنگ پنهان است. اما نیروهای مرگپرور که بیشمارند، سنگ را میشکنند، سنگ را مخدوش میکنند، سنگ را میدزدند. آنها چنان پیشِ روی آدمی صف میکشند که بهجای پرورش آزادانۀ آگاهیاش، تمام نیروی خود را صرف پاسداری از هستیاش کند. چه دشوار است زیستن! گاه در ستیز برای آگاهی و آزادی، جان نیز میرود. چه پرشکوه است زیستن!
▪️میدان نبرد، میدانِ حماسه است؛ آوردگاهی که در آن، برای رسیدن به فرجامی که خواستنی است، برای وصول به شادمانه زیستن، باید بر نیروهای مرگآفرین پیروز شد. حماسه سرمست میکند؛ پیکار گرم میکند. این گرما شورآفرین است. این شور اگرچه پرشکوه است، اما موجبِ فراموشی و سراسیمگی نیز میشود. جانِ گرم در سرمستیِ پیروزمندانه و پیروزیخواهانهاش، از یاد میبرد که ستیزهاش برای زندگی بوده است. این فراموشی نیز نیروی مرگ است. آدمی در نمییابد که کار و کنشاش به کجا رهنمون میشود. او با سرخوشی راهی را برمیگزیند که خواهان آن نبوده است: راهِ مرگ.
▪️خرد که با هشیاری عرصۀ این ستیز را مینگرد، فریاد برمیآورد تا نیروهای زندگی را از فراموشی و سراسیمگی بازدارد. خرد نیروی بیدارگر است، خود را برمیکشد تا آنچه در پیرامون است را بهنیکی دریابد؛ تا نیروهای زندگی و مرگ را بهدرستی بشناسد؛ تا زندگی را از تاختوتازِ آشکار و نهان مرگ آگاه سازد. خردمندی یادآوری است. خردورز میگوید: ای جانِ زندگیخواه! به یاد آور که مقصودِ تو شادمانه زیستن است؛ پس خردمندانه بجنگ. اما این هشدار، جانِ گرم را از پیکار باز میدارد، او را به اندیشه فرومیبرد. آنگاه نیروی مرگپرور که پروای خردمندی ندارد، بهناگاه هجوم میآورد و نیروی زندگی را با ضربهای از پای درمیآورد. خردورز شرمسار زندگی است.
▪️خرد هشدار میدهد. یادآوری او جانهای گرم را که سرمست ستیزند، سرد میکند. خرد خود را بر میکشد تا دریابد، تا بداند که در این عرصۀ نبرد چه میگذرد، تا همآوردی نیروهای هستی و نیستی را صورتبندی کند، تا به جانهای زندگیخواه راه و چاه نشان دهد. اما خردمندی همراه با نگرانی و شورستیز است. اینها، او را به نیروی تفسیرگر و منفعل بدل میکنند. خردمندی دو راه پیش روی خود دارد: تفسیر کند و آگاه سازد یا برای تغییر بستیزد! با تفسیرگری و هشدارش، خود را سرزنش خواهد کرد که به نیرویی منفعل بدل شده است؛ با ستیزه و پیکارش، خود را سرزنش خواهد کرد که ناهشیار و سراسیمه گشته است.
▪️ چگونه باید خردمندانه جنگید؟
@ZarbahangeKherad @MostafaTajzadeh
توضیح ضروری: برای اینکه بدانید رسانه وابسته به سپاه چه تحلیل وارونه ای از اوضاع کشور دارد تحلیل زیر بخوبی آنرا نشان می دهد! خداوند آخر و عاقبت کشور را با چنین تحلیل هائی ختم بخیر کند!!
📍چرا اصلاحطلبان "بانیان آشوب" هستند؟!
ایلنا گزارش داد: حمیدرضا جلاییپور، از جامعهشناسان اصلاحطلب اخیراً در یک سخنرانی پیرامون تحلیل اجتماعی اغتشاشات اخیر، ضمن تأکید بر اینکه این اغتشاشات قابلیت انقلابیگری ندارد اما گفت:
🔸جمهوری اسلامی یک نظامی بوده است که در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوریاش ۷۰ درصد مردم آمده بودند اما در ۱۴۰۰ شاهد انتخاباتی هستیم که حکومت دغدغه مشارکت ندارد بلکه دغدغه نتیجه را دارد و به میزانی -که- انحصاریتر عمل کرده است جامعه را اعتراضی کرده است. همان موقع هم نوشتند این حرکت بسیار ریسکش بالا است که شما دیگر حتی اصولگراها را تحمل ندارید.
🔺درباره این اظهارات باید دانست که اولا اگرچه مشارکت بالای انتخاباتی یک امتیاز است اما قوام یک کشور به میزان مشارکت نیست بلکه به توانایی اجرای قانون است. یعنی مادام که یک نظام سیاسی میتواند قانون را اجرا و انتخابات را قانونی برگزار کند؛ مقتدر و از قوام لازم برخوردار است.
🔺در بحث انتخابات سال 1400 نیز باید دانست که عامل اصلی مشارکت نداشتن کسانی از مردم در این انتخابات؛ نه عملکردهای همیشگی نظام سیاسی که رفتار شریرانه "تحریم انتخابات" از سوی ستاد اصلاحات بود.
🔺خیانتی آشکار به انقلاب اسلامی و ساحت مردمسالاری که چپهای ستادی البته مرتکب آن شدند و بیهیچ خجالتی، به تمام ادعاهای همیشگی خود درباره الزام انتخابات و مردمسالاری پشت پا زدند.
🔺طبعا بایستی پذیرفت هنگامی که چند فعال سیاسی صاحب تریبون؛ مردم را به مشارکت نداشتن فرا بخوانند؛ علیالقاعده کسانی از مردم تحت تأثیر قرار خواهند گرفت و به انتخابات نخواهند آمد.
🔺و این همان خیانتی است که ستاد اصلاحات در توجیه اینکه "نامزد نداریم پس شرکت نمیکنیم!" مرتکب آن شد.
🔺دقت شود که چپهای ستادی بهتر از هرکسی میدانستند هنگامیکه یک حزب یا یک جریان سیاسی نتوانسته نامزد خوبی را به عرصه بررسیهای پیشا انتخاباتی و صندوقهای رأی معرفی کند؛ باید نامزد نزدیک به خود را تحت حمایت قرار دهد (نظیر رفتاری که چپهای ستادی در قبال شیخ حسن روحانی انجام دادند) لکن اصلاحطلبان بنا را بر حرکتی گذاشتند که قبلا از سوی عقلای کشور پیشبینی شده بود در منتهای آن براندازی و برداشتن سلاح علیه نظام و مردم ایران قرار دارد.
🔺لذاست که باید دانست جلاییپور در سخن اشاره شده؛ روایت صحیح را منتقل نکرده و حاضر نشده بپذیرد که در فرض ربط داشتن اغتشاشات اخیر به اعتراض انتخاباتی نیز اصلاحطلبان مسئول هستند نه نظام جمهوری اسلامی!
🔺بماند که چپهای ستادی با پرونده قطورشان در "سیاهنمایی" و اظهاراتی که صراحتا از میل و علاقه آنها به گزینه "خیابان" و اصلاحات سلاحمحور حکایت دارد؛ رسما و علنا "بانیان آشوب" هستند و مادام که مردم را به قانون فرانخوانند بر این کسوت خواهند ماند.
@mashreghnews_channel
📍چرا اصلاحطلبان "بانیان آشوب" هستند؟!
ایلنا گزارش داد: حمیدرضا جلاییپور، از جامعهشناسان اصلاحطلب اخیراً در یک سخنرانی پیرامون تحلیل اجتماعی اغتشاشات اخیر، ضمن تأکید بر اینکه این اغتشاشات قابلیت انقلابیگری ندارد اما گفت:
🔸جمهوری اسلامی یک نظامی بوده است که در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوریاش ۷۰ درصد مردم آمده بودند اما در ۱۴۰۰ شاهد انتخاباتی هستیم که حکومت دغدغه مشارکت ندارد بلکه دغدغه نتیجه را دارد و به میزانی -که- انحصاریتر عمل کرده است جامعه را اعتراضی کرده است. همان موقع هم نوشتند این حرکت بسیار ریسکش بالا است که شما دیگر حتی اصولگراها را تحمل ندارید.
🔺درباره این اظهارات باید دانست که اولا اگرچه مشارکت بالای انتخاباتی یک امتیاز است اما قوام یک کشور به میزان مشارکت نیست بلکه به توانایی اجرای قانون است. یعنی مادام که یک نظام سیاسی میتواند قانون را اجرا و انتخابات را قانونی برگزار کند؛ مقتدر و از قوام لازم برخوردار است.
🔺در بحث انتخابات سال 1400 نیز باید دانست که عامل اصلی مشارکت نداشتن کسانی از مردم در این انتخابات؛ نه عملکردهای همیشگی نظام سیاسی که رفتار شریرانه "تحریم انتخابات" از سوی ستاد اصلاحات بود.
🔺خیانتی آشکار به انقلاب اسلامی و ساحت مردمسالاری که چپهای ستادی البته مرتکب آن شدند و بیهیچ خجالتی، به تمام ادعاهای همیشگی خود درباره الزام انتخابات و مردمسالاری پشت پا زدند.
🔺طبعا بایستی پذیرفت هنگامی که چند فعال سیاسی صاحب تریبون؛ مردم را به مشارکت نداشتن فرا بخوانند؛ علیالقاعده کسانی از مردم تحت تأثیر قرار خواهند گرفت و به انتخابات نخواهند آمد.
🔺و این همان خیانتی است که ستاد اصلاحات در توجیه اینکه "نامزد نداریم پس شرکت نمیکنیم!" مرتکب آن شد.
🔺دقت شود که چپهای ستادی بهتر از هرکسی میدانستند هنگامیکه یک حزب یا یک جریان سیاسی نتوانسته نامزد خوبی را به عرصه بررسیهای پیشا انتخاباتی و صندوقهای رأی معرفی کند؛ باید نامزد نزدیک به خود را تحت حمایت قرار دهد (نظیر رفتاری که چپهای ستادی در قبال شیخ حسن روحانی انجام دادند) لکن اصلاحطلبان بنا را بر حرکتی گذاشتند که قبلا از سوی عقلای کشور پیشبینی شده بود در منتهای آن براندازی و برداشتن سلاح علیه نظام و مردم ایران قرار دارد.
🔺لذاست که باید دانست جلاییپور در سخن اشاره شده؛ روایت صحیح را منتقل نکرده و حاضر نشده بپذیرد که در فرض ربط داشتن اغتشاشات اخیر به اعتراض انتخاباتی نیز اصلاحطلبان مسئول هستند نه نظام جمهوری اسلامی!
🔺بماند که چپهای ستادی با پرونده قطورشان در "سیاهنمایی" و اظهاراتی که صراحتا از میل و علاقه آنها به گزینه "خیابان" و اصلاحات سلاحمحور حکایت دارد؛ رسما و علنا "بانیان آشوب" هستند و مادام که مردم را به قانون فرانخوانند بر این کسوت خواهند ماند.
@mashreghnews_channel
✅🌸قطر در افتتاحیه جام جهانی را برد
✍️ رضا دبیری نژاد
🌍 روزنامه اعتماد، اول آذر ۱۴۰۱
✅ قطر در افتتاحیه و پیش از پایان این رویداد بزرگ آن را برد و بیش از اینکه فاتح جام چه کسی باشد، او جام را بالای سرش برد تا نشان دهد یک کشور اسلامی هر چند کوچک؛ اما قدرتمند و اثرگذار جهانی است که می تواند در ساخت امروز جهان نقش سازنده داشته باشد و حتی می تواند تاریخ را به شیوه ای مدرن رقم بزند.
✅ قطر پیش از این با برنامه هایی دیگر سودای جهانی شدن را پیش برده بود. با راه اندازی یک شبکه خبری که مرجع جهانی شده است و با گردآوری میراث فرهنگی مسلمانان و راه اندازی موزه های بزرگ همچون موزه هنر اسلامی و موزه ملی قطر سعی کرده بود برای خودش مرجعیت فرهنگی در سطح منطقه ای و جهانی بسازد. زمانی که الگو و راه او سبب شد تا کشورهای عربی همسایه در این راه گام بگذارند، او راهی جدید در پیش گرفت تا میزبان یک رویداد بزرگ ورزشی شود که می تواند همه اخبار را به سوی خود معطوف کند.
✅ قطر با این رویداد میزبان نمایندگانی از ده ها کشور شده است تا موجودیت خود را به رخ بکشد. این گونه با جام جهانی او میزبان یک رویداد گردشگری شده است که می تواند فصل جدیدی برای تداوم قدرتمند گردشگری این کشور باشد. رویداد جام جهانی هم برنامه های فرهنگی و گردشگری متعددی را در این کشور پدید می آورد و هم میزبان سرمایه گذاری های مربوطه می شود. از راه اندازی موزه جام جهانی که خود هم یک جاذبه جدید برای این کشور است و هم ثبت این رویداد تاریخی ورزشی و هم اینکه قطر را وارد شبکه موزه های جام جهانی می کند.
✅ وقتی سرمایه گذاران و گردشگران می آیند نشان ثبات، جذابیت و مدرن بودن است. این که قطر می تواند میزبان گردشگران و رویدادی ورزشی و جهانی باشد، ایجاد یک تصور از یک کشور اسلامی است. قطر این گونه به مبارزه غیرمستقیم با اسلام هراسی رفته است و نشان داده است که یک کشور اسلامی می تواند پذیرای فرهنگ ها و ملل مختلف باشد و آنها را راضی و خشنود کند. این نه تنها نشان ثبات است؛ بلکه قدرتمندی آن را به رخ می کشد. پذیرشی که نشانه امنیت و تعامل این کشور است و این نه تنها برای آن سودآور است بلکه قطر را به مرکز سودآوری منطقه ای تبدیل کرده تا همسایگانش هم به انتفاع برسند و این انتفاع هم دیگران را وابسته می کند و هم آنها را پیوند می دهد. این گونه قطر به سودی فراتر از بهره چند روزه می رسد.
✅ قطر دوباره خود را در ساحت یک قدرت فرهنگی و اقتصادی جلوه گر ساخته است و این اعتبار و توانمندی جامی جهانی را بر بالای سر آن برده است و این گونه باید گفت که قطر در افتتاحیه جام آن را برد و خود را با این رویداد در تاریخ ثبت کرد و برای ملت نوپای خود تاریخ سازی کرد تا نشان دهد چگونه با برنامه و سیاست گذاری می توان قدرتی نرم را پدید آورد که فراتر از قدرت سخت است. قطر نشان داد که چگونه یک کشور اسلامی می تواند قدرت نرم و مدرن را تصاحب کند و از نشانه های بومی خود برای مدرن سازی بهره برد. قطر بیش از خود فوتبال بر حواشی این رویداد سرمایه گذاری کرده است تا سود درازمدت آن را به دست آورد و خود را در موزه جام های جهانی جای دهد.
@MostafaTajzadeh
✍️ رضا دبیری نژاد
🌍 روزنامه اعتماد، اول آذر ۱۴۰۱
✅ قطر در افتتاحیه و پیش از پایان این رویداد بزرگ آن را برد و بیش از اینکه فاتح جام چه کسی باشد، او جام را بالای سرش برد تا نشان دهد یک کشور اسلامی هر چند کوچک؛ اما قدرتمند و اثرگذار جهانی است که می تواند در ساخت امروز جهان نقش سازنده داشته باشد و حتی می تواند تاریخ را به شیوه ای مدرن رقم بزند.
✅ قطر پیش از این با برنامه هایی دیگر سودای جهانی شدن را پیش برده بود. با راه اندازی یک شبکه خبری که مرجع جهانی شده است و با گردآوری میراث فرهنگی مسلمانان و راه اندازی موزه های بزرگ همچون موزه هنر اسلامی و موزه ملی قطر سعی کرده بود برای خودش مرجعیت فرهنگی در سطح منطقه ای و جهانی بسازد. زمانی که الگو و راه او سبب شد تا کشورهای عربی همسایه در این راه گام بگذارند، او راهی جدید در پیش گرفت تا میزبان یک رویداد بزرگ ورزشی شود که می تواند همه اخبار را به سوی خود معطوف کند.
✅ قطر با این رویداد میزبان نمایندگانی از ده ها کشور شده است تا موجودیت خود را به رخ بکشد. این گونه با جام جهانی او میزبان یک رویداد گردشگری شده است که می تواند فصل جدیدی برای تداوم قدرتمند گردشگری این کشور باشد. رویداد جام جهانی هم برنامه های فرهنگی و گردشگری متعددی را در این کشور پدید می آورد و هم میزبان سرمایه گذاری های مربوطه می شود. از راه اندازی موزه جام جهانی که خود هم یک جاذبه جدید برای این کشور است و هم ثبت این رویداد تاریخی ورزشی و هم اینکه قطر را وارد شبکه موزه های جام جهانی می کند.
✅ وقتی سرمایه گذاران و گردشگران می آیند نشان ثبات، جذابیت و مدرن بودن است. این که قطر می تواند میزبان گردشگران و رویدادی ورزشی و جهانی باشد، ایجاد یک تصور از یک کشور اسلامی است. قطر این گونه به مبارزه غیرمستقیم با اسلام هراسی رفته است و نشان داده است که یک کشور اسلامی می تواند پذیرای فرهنگ ها و ملل مختلف باشد و آنها را راضی و خشنود کند. این نه تنها نشان ثبات است؛ بلکه قدرتمندی آن را به رخ می کشد. پذیرشی که نشانه امنیت و تعامل این کشور است و این نه تنها برای آن سودآور است بلکه قطر را به مرکز سودآوری منطقه ای تبدیل کرده تا همسایگانش هم به انتفاع برسند و این انتفاع هم دیگران را وابسته می کند و هم آنها را پیوند می دهد. این گونه قطر به سودی فراتر از بهره چند روزه می رسد.
✅ قطر دوباره خود را در ساحت یک قدرت فرهنگی و اقتصادی جلوه گر ساخته است و این اعتبار و توانمندی جامی جهانی را بر بالای سر آن برده است و این گونه باید گفت که قطر در افتتاحیه جام آن را برد و خود را با این رویداد در تاریخ ثبت کرد و برای ملت نوپای خود تاریخ سازی کرد تا نشان دهد چگونه با برنامه و سیاست گذاری می توان قدرتی نرم را پدید آورد که فراتر از قدرت سخت است. قطر نشان داد که چگونه یک کشور اسلامی می تواند قدرت نرم و مدرن را تصاحب کند و از نشانه های بومی خود برای مدرن سازی بهره برد. قطر بیش از خود فوتبال بر حواشی این رویداد سرمایه گذاری کرده است تا سود درازمدت آن را به دست آورد و خود را در موزه جام های جهانی جای دهد.
@MostafaTajzadeh
🟢 چرا باید به تمام انسانها فارغ از ملیت، نژاد، دین و فرهنگ احترام گذاشت؟
✍️ زهره سعیدی
هر فردی با هر دین و فرهنگ و مسلک و نژادی، از این قابلیت برخوردار است که انسانیت را در خود شکوفا سازد. به بیان دیگر هر فردی با استعداد انسانیت پا به این کره خاکی میگذارد. همین قابلیت، تمام افراد آدمی را در جایگاهی برابر با هم مینشاند و آنها را فارغ از جنس و نژاد و دین و فرهنگ و ملیت، شایسته تکریم میگرداند. استعداد مذکور هیچ گاه از بین نمیرود، بلکه گاهی به محاق میرود و گاهی شکوفا میگردد. تفاوت افراد در میزان شکوفایی استعداد مذکور یا در میزان به محاق رفتن آن است؛ حتی جنایتکاران و خلافکاران نیز از یک سو واجد این قابلیت هستند و اگر بخواهند میتوانند دوباره آن را به ظهور برسانند و از سوی دیگر در مراحلی از زندگی خود از آن برخوردار بودهاند. از این ویژگی بشر میتوان با عنوان «کرامت ذاتی انسان» یاد کرد.
از آنجا که تمام آدمیان، اعم از خوب و بد، واجد کرامت ذاتی هستند، به اقتضای کرامت ذاتی آنها باید فارغ از ملیت، نژاد، دین، و فرهنگ به آنها احترام گذاشت. میتوان تعامل خود را با افراد دیگر به صلاحدید خود کم یا زیاد کرد، اما نباید دیگری را از احترام خود محروم کرد؛ حتی خلافکاران ضمن اینکه طبق قانون مستحق مجازات هستند، حرمت ذاتیشان باید حفظ شود و به انسانیت درون آنها باید احترام گذاشت.
علاوه بر این، نمیتوان به استناد دین کرامت انسان را زیر پا گذاشت، زیرا کرامت آدمی امری ذاتی و متعلق به همگان است اما دین امری انتخابی و متنوع در میان آدمیان به شمار میرود. هر گروه، فرقه، یا ملتی خود را ملتزم به دین یا مذهبی متفاوت با دیگران میداند و به سبب این تفاوت نمیتواند از ملاکهای دروندینیِ خود برای داوری میان سایر انسانها استفاده کند. حتی برداشتهای متفاوت از دینی واحد مانع از داوری یکسان میان افراد همان دین میگردد.
به بیان دیگر تعریف ادیان از خوب و بد قابل تعمیم به تمام انسانها نیست، اما انسانیت امری مشترک در میان آدمیان است که میتوان به نحو بینالاذهانی با استناد به آن راجع به افراد مختلف داوری کرد. پس هیچ کس نباید با عناوینی چون، نجس، کافر، باطل و امثالهم، از دیگری انسانیتزدایی کند، زیرا انسانیت وجه مشترک میان تمام آدمیان، فارغ از جنس و نژاد و دین و فرهنگ و ملیت است و موجب کرامت ذاتی آنها میگردد.
@MostafaTajzadeh
https://t.me/TeachingCriticalThinking
✍️ زهره سعیدی
هر فردی با هر دین و فرهنگ و مسلک و نژادی، از این قابلیت برخوردار است که انسانیت را در خود شکوفا سازد. به بیان دیگر هر فردی با استعداد انسانیت پا به این کره خاکی میگذارد. همین قابلیت، تمام افراد آدمی را در جایگاهی برابر با هم مینشاند و آنها را فارغ از جنس و نژاد و دین و فرهنگ و ملیت، شایسته تکریم میگرداند. استعداد مذکور هیچ گاه از بین نمیرود، بلکه گاهی به محاق میرود و گاهی شکوفا میگردد. تفاوت افراد در میزان شکوفایی استعداد مذکور یا در میزان به محاق رفتن آن است؛ حتی جنایتکاران و خلافکاران نیز از یک سو واجد این قابلیت هستند و اگر بخواهند میتوانند دوباره آن را به ظهور برسانند و از سوی دیگر در مراحلی از زندگی خود از آن برخوردار بودهاند. از این ویژگی بشر میتوان با عنوان «کرامت ذاتی انسان» یاد کرد.
از آنجا که تمام آدمیان، اعم از خوب و بد، واجد کرامت ذاتی هستند، به اقتضای کرامت ذاتی آنها باید فارغ از ملیت، نژاد، دین، و فرهنگ به آنها احترام گذاشت. میتوان تعامل خود را با افراد دیگر به صلاحدید خود کم یا زیاد کرد، اما نباید دیگری را از احترام خود محروم کرد؛ حتی خلافکاران ضمن اینکه طبق قانون مستحق مجازات هستند، حرمت ذاتیشان باید حفظ شود و به انسانیت درون آنها باید احترام گذاشت.
علاوه بر این، نمیتوان به استناد دین کرامت انسان را زیر پا گذاشت، زیرا کرامت آدمی امری ذاتی و متعلق به همگان است اما دین امری انتخابی و متنوع در میان آدمیان به شمار میرود. هر گروه، فرقه، یا ملتی خود را ملتزم به دین یا مذهبی متفاوت با دیگران میداند و به سبب این تفاوت نمیتواند از ملاکهای دروندینیِ خود برای داوری میان سایر انسانها استفاده کند. حتی برداشتهای متفاوت از دینی واحد مانع از داوری یکسان میان افراد همان دین میگردد.
به بیان دیگر تعریف ادیان از خوب و بد قابل تعمیم به تمام انسانها نیست، اما انسانیت امری مشترک در میان آدمیان است که میتوان به نحو بینالاذهانی با استناد به آن راجع به افراد مختلف داوری کرد. پس هیچ کس نباید با عناوینی چون، نجس، کافر، باطل و امثالهم، از دیگری انسانیتزدایی کند، زیرا انسانیت وجه مشترک میان تمام آدمیان، فارغ از جنس و نژاد و دین و فرهنگ و ملیت است و موجب کرامت ذاتی آنها میگردد.
@MostafaTajzadeh
https://t.me/TeachingCriticalThinking
Telegram
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
Audio
دین و تفکر نقادانه
آیا متفکر نقاد شکاک میتواند ایمان بورزد؟
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، آبان سیاه ۱۴۰۱ @MostafaTajzadeh
آیا متفکر نقاد شکاک میتواند ایمان بورزد؟
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، آبان سیاه ۱۴۰۱ @MostafaTajzadeh
♦️تیم فوتبال و تیم سیاست
✍️عباس عبدی
🔻یکی از نمایندگان مجلس پیشنهاد متین و هماهنگی را داده که با سایر امور کشور نیز همخوانی دارد. وی گفته است که:
▪️”جوانان مومن و انقلابی برای جایگزینی ورزشکارانی که سرود ملی نمیخوانند، فراوان داریم. وزارت ورزش افراد معتقد را جایگزین کند. بارها از استانهای مختلف به من زنگ زدند و گفتند جوانانی داریم که معتقد به نظاماند و دوست دارند درتیم ملی بازی کنند.“ ▪️
🔻اگر نیک بنگریم، تقریباً در همه حوزهها چنین قاعدهای رعایت میشود. پس چرا برخی حوزهها بویژه ورزش و تا حدی هنر از این قاعده مستثنی هستند؟ و کسانی در آن به بازی گرفته میشوند که با معیارهای رسمی نه تنها انقلابی و مومن و متدین محسوب نمیشوند، بلکه برعکس میتوان گفت ویژگیهای مخالف دارند.
🔻حتی افراد دو تابعیتی را هم برای این کارها میپذیرند، چه رسد به اینکه در جای دیگری زندگی کنند. پس چرا در همه امور این ملاکها را به اشد وجه رعایت میکنند؟ بجز در ورزش و تا حدی هنر. دو علت برای این امر وجود دارد.
🔻اول اینکه از نظر ساختار رسمی، ورزشکاران و هنرمندان در نقش پیمانکار یا کارگر یک برنامه هستند. پول میگیرند و کار میکنند و در نهایت سود آن به جیب کارفرما که حکومت باشد میرود. همیشه هم در عروسی و عزا به خدمت ساختار رسمی در میآیند.
🔻درست مثل اینکه شما یک لولهکش کاربلد را دعوت به کار کنید. در این مورد نه به انقلابی بودن او کار دارید و نه به مومن و متدین بودنش و نبودنش. اگر بدانید شب قبل نیز خمار بوده، کاری به آن ندارید. چرا؟ چون میآید و کار خودش را درست انجام میدهد و دستمزدش را میگیرد و میرود. همه چیز شفاف و روشن و قابل سنجش است.
🔻اگر یک مکانیک مومن و انقلابی برای تعمیر خودروی نماینده مجلس بیاورند و نتواند آن را تعمیر کنند نه تنها هیچ پولی به او نمیدهند که ادعای خسارت هم خواهند کرد. در حالی که برای نمایندگی مجلس یا وزارت یا پستهای مدیریتی چنین وضوح و روشنی وجود ندارد یا میتوان آن را لایههایی پنهان و توجیه کرد.
🔻چون این جایگاهها به گونهای تعریف نمیشود که این افراد ملتزم به انجام کار تعریف شده و وابسته به نتایج کارشان شوند، بلکه آنان موظف به انجام دستورات مافوق و نصب کننده خود هستند.
🔻علت دوم نیز تفاوت در وضوح نتایج و به چالش کشیده شدن ادعاها است. چون با آوردن چند نفر انقلابی و متدین به جای ورزشکاران تیم ملی فوتبال، عوارض فاجعهبار آن که شکست، پشت شکست و با گلهای خورده فراوان است، آشکار خواهد شد. اصولاً با چنان بازیکنانی نمیتوان رفت به جام جهانی. پس از ده دقیقه بازی که چند تا گل میخورند، تاب و توان خود را از دست میدهند و وسط زمین ولو میشوند.
🔻چنین تیمی موجب سرافکندگی ملی خواهد شد، به همین علت است که در حوزه ورزش متفاوت عمل میشود، و افراد براساس صلاحیت و کارآیی انتخاب میشوند، و هنگامی که انتخاب بر این اساس بود، دیگر به حوزه خصوصی او، تتو کردنش، رنگ و آرایش مویش و حتی افکارش کاری ندارند، و برای او مربیهای بزرگ با دستمزدها بالا هم میآورند.
🔻ولی این کار یک مشکل اساسی دارد. اینکه رابطه ورزشکار با حکومت، رابطه کارگزار و کارفرما نیست که هر وقت خواست او را اخراج یا حذف کند. ورزشکار و هنرمند ضمن اینکه پول میگیرند و کار میکنند در کنار آن محبوبیت نیز به دست میآورند، و همین محبوبیت نیز وبال گردن کارفرما میشود.
🔻زیرا اگر میان تداوم حضور ورزشکار در ورزش رسمی و در خدمت کارفرما بودن با حفظ محبوبیت شکاف بیفتد، در بیشتر موارد محبوبیت را ترجیح میدهند، و از این مرحله تناقض سیاستهای رسمی نمایان میشود. ورزشکار و هنرمندی که دیگر پیمانکار نیست بلکه خودش تبدیل به کارفرما میشود.
🔻همه اینها یک طرف، واقعیت بسیار بد این است که فاصله این مجلس و دولت با مجلس و دولتی که میتواند در یک رقابت آزاد شکل بگیرد، به اندازه فاصله تیم ملی موجود با تیمی است که از بازیکنان انقلابی، مومن و متدین شکل میگیرد.
🔻تفاوت نتیجه این دو تیم نیز به همان اندازه است، حتی بیشتر است. به این علت که برای انتخاب ورزشکار انقلابی و مومن، حداقل باید قدری فوتبال بلد باشد، تا داخل تیم بیاید، در حالی که در این حوزهها حتی احتیاج به دانستن این حداقلها هم نیست.
📌@MostafaTajzadeh
✍️عباس عبدی
🔻یکی از نمایندگان مجلس پیشنهاد متین و هماهنگی را داده که با سایر امور کشور نیز همخوانی دارد. وی گفته است که:
▪️”جوانان مومن و انقلابی برای جایگزینی ورزشکارانی که سرود ملی نمیخوانند، فراوان داریم. وزارت ورزش افراد معتقد را جایگزین کند. بارها از استانهای مختلف به من زنگ زدند و گفتند جوانانی داریم که معتقد به نظاماند و دوست دارند درتیم ملی بازی کنند.“ ▪️
🔻اگر نیک بنگریم، تقریباً در همه حوزهها چنین قاعدهای رعایت میشود. پس چرا برخی حوزهها بویژه ورزش و تا حدی هنر از این قاعده مستثنی هستند؟ و کسانی در آن به بازی گرفته میشوند که با معیارهای رسمی نه تنها انقلابی و مومن و متدین محسوب نمیشوند، بلکه برعکس میتوان گفت ویژگیهای مخالف دارند.
🔻حتی افراد دو تابعیتی را هم برای این کارها میپذیرند، چه رسد به اینکه در جای دیگری زندگی کنند. پس چرا در همه امور این ملاکها را به اشد وجه رعایت میکنند؟ بجز در ورزش و تا حدی هنر. دو علت برای این امر وجود دارد.
🔻اول اینکه از نظر ساختار رسمی، ورزشکاران و هنرمندان در نقش پیمانکار یا کارگر یک برنامه هستند. پول میگیرند و کار میکنند و در نهایت سود آن به جیب کارفرما که حکومت باشد میرود. همیشه هم در عروسی و عزا به خدمت ساختار رسمی در میآیند.
🔻درست مثل اینکه شما یک لولهکش کاربلد را دعوت به کار کنید. در این مورد نه به انقلابی بودن او کار دارید و نه به مومن و متدین بودنش و نبودنش. اگر بدانید شب قبل نیز خمار بوده، کاری به آن ندارید. چرا؟ چون میآید و کار خودش را درست انجام میدهد و دستمزدش را میگیرد و میرود. همه چیز شفاف و روشن و قابل سنجش است.
🔻اگر یک مکانیک مومن و انقلابی برای تعمیر خودروی نماینده مجلس بیاورند و نتواند آن را تعمیر کنند نه تنها هیچ پولی به او نمیدهند که ادعای خسارت هم خواهند کرد. در حالی که برای نمایندگی مجلس یا وزارت یا پستهای مدیریتی چنین وضوح و روشنی وجود ندارد یا میتوان آن را لایههایی پنهان و توجیه کرد.
🔻چون این جایگاهها به گونهای تعریف نمیشود که این افراد ملتزم به انجام کار تعریف شده و وابسته به نتایج کارشان شوند، بلکه آنان موظف به انجام دستورات مافوق و نصب کننده خود هستند.
🔻علت دوم نیز تفاوت در وضوح نتایج و به چالش کشیده شدن ادعاها است. چون با آوردن چند نفر انقلابی و متدین به جای ورزشکاران تیم ملی فوتبال، عوارض فاجعهبار آن که شکست، پشت شکست و با گلهای خورده فراوان است، آشکار خواهد شد. اصولاً با چنان بازیکنانی نمیتوان رفت به جام جهانی. پس از ده دقیقه بازی که چند تا گل میخورند، تاب و توان خود را از دست میدهند و وسط زمین ولو میشوند.
🔻چنین تیمی موجب سرافکندگی ملی خواهد شد، به همین علت است که در حوزه ورزش متفاوت عمل میشود، و افراد براساس صلاحیت و کارآیی انتخاب میشوند، و هنگامی که انتخاب بر این اساس بود، دیگر به حوزه خصوصی او، تتو کردنش، رنگ و آرایش مویش و حتی افکارش کاری ندارند، و برای او مربیهای بزرگ با دستمزدها بالا هم میآورند.
🔻ولی این کار یک مشکل اساسی دارد. اینکه رابطه ورزشکار با حکومت، رابطه کارگزار و کارفرما نیست که هر وقت خواست او را اخراج یا حذف کند. ورزشکار و هنرمند ضمن اینکه پول میگیرند و کار میکنند در کنار آن محبوبیت نیز به دست میآورند، و همین محبوبیت نیز وبال گردن کارفرما میشود.
🔻زیرا اگر میان تداوم حضور ورزشکار در ورزش رسمی و در خدمت کارفرما بودن با حفظ محبوبیت شکاف بیفتد، در بیشتر موارد محبوبیت را ترجیح میدهند، و از این مرحله تناقض سیاستهای رسمی نمایان میشود. ورزشکار و هنرمندی که دیگر پیمانکار نیست بلکه خودش تبدیل به کارفرما میشود.
🔻همه اینها یک طرف، واقعیت بسیار بد این است که فاصله این مجلس و دولت با مجلس و دولتی که میتواند در یک رقابت آزاد شکل بگیرد، به اندازه فاصله تیم ملی موجود با تیمی است که از بازیکنان انقلابی، مومن و متدین شکل میگیرد.
🔻تفاوت نتیجه این دو تیم نیز به همان اندازه است، حتی بیشتر است. به این علت که برای انتخاب ورزشکار انقلابی و مومن، حداقل باید قدری فوتبال بلد باشد، تا داخل تیم بیاید، در حالی که در این حوزهها حتی احتیاج به دانستن این حداقلها هم نیست.
📌@MostafaTajzadeh
🔴لزوم اعزام یک هیئت ویژه به غرب کشور
✍️احسان هوشمند
🔸شهروندان چشمانتظار ابتکار عملی اثربخش در غرب کشور هستند تا بخشی از رنجهای مردم التیام و برای کاهش خشونتها تدابیر تازه و جدیای اندیشیده شود.
🔸در شرایط موجود به جز نیرویهای انتظامی و شهروندان معترض نیروی واسط و میانه مرکب از معتمدین و دلسوزان و مشفقان در میدان نیست که بتواند به کاهش التهاب یاری رساند. مسئولین محلی و استانی نیز استفاده از ظرفیتهای مدنی و اجتماعی برای مدیریت شرایط دشوار موجود را تاکنون به صورت جدی و هماهنگ و برنامهریزی شده مورد توجه قرار ندادهاند.
🔸استمرار خشونتها موجب چرخه بیشتر و عمیقتر خشونت میشود و بر درد و رنج هموطنان در کل کشور بهویژه در غرب میافزاید و به فعال شدن شکافهای دیگر منجر میشود. استمرار این وضعیت نافی اداره معقول کشور است.
🔸در دو ماه گذشته تنها پس از اتفاقات غمانگیز زاهدان و خاش که با تلفات فراوان همراه بود، در ابتکارعملی چند هیئت برای ریشهیابی حوادث و بررسی علل بروز خشونتها عازم منطقه شد. حضور این هیئتها موجب کاهش نسبی خشونتها شد و به تغییرات در ساختار انتظامی استان سیستان و بلوچستان و بهصورت محتمل تغییرات بعدی در مدیریت عالی استان منجر شده و میشود.
🔸با این تجربه مشخص شد که حضور هیئت ویژه نهتنها موجب سواستفاده نمیشود و نشانی از ضعف تلقی نمیشود، بلکه با ابتکار عمل میتوان به کاهش خشونتها و مدیریت شرایط امیدوار بود.
🔸تجربه اعزام هیئت ویژه و ترمیمی به سیستان و بلوچستان نشان داد ابتکار عمل در سطوح مختلف، آن هم در شرایطی که مدیران محلی از توانایی و دانش و تجربه لازم و تدبیر مورد نیاز برای مواجهه با شرایط موجود برخوردار نبودند، میتواند در کاهش خشونتها اثرگذار باشد.
🔸لذا ضروری است مقامات عالیرتبه کشور با درک واقعبینانه از شرایط دردناک و غمانگیز بهوجودآمده برای مدیریت شرایط موجود وارد عمل شوند و با ابتکار عملی مؤثر، هیئتی برای ریشهیابی حوادث و برخورد با کمکاریها یا خطاهای احتمالی اعزام شود.
🔸امروز هموطنان سنیمذهب ما در غرب کشور چشمانتظار ابتکار عمل و اقدامات ترمیمی مسئولان ارشد و عالیرتبه کشور هستند.
🔸فراموش نکنیم منطقه درگیر تنشهای مذهبی و قومی مشهود و عمیقی است و در این شرایط ایران عزیز ما بیش از هر زمان نیازمند تدبیر و آرامش و عقلانیت.
🌐 @MostafaTajzadeh
✍️احسان هوشمند
🔸شهروندان چشمانتظار ابتکار عملی اثربخش در غرب کشور هستند تا بخشی از رنجهای مردم التیام و برای کاهش خشونتها تدابیر تازه و جدیای اندیشیده شود.
🔸در شرایط موجود به جز نیرویهای انتظامی و شهروندان معترض نیروی واسط و میانه مرکب از معتمدین و دلسوزان و مشفقان در میدان نیست که بتواند به کاهش التهاب یاری رساند. مسئولین محلی و استانی نیز استفاده از ظرفیتهای مدنی و اجتماعی برای مدیریت شرایط دشوار موجود را تاکنون به صورت جدی و هماهنگ و برنامهریزی شده مورد توجه قرار ندادهاند.
🔸استمرار خشونتها موجب چرخه بیشتر و عمیقتر خشونت میشود و بر درد و رنج هموطنان در کل کشور بهویژه در غرب میافزاید و به فعال شدن شکافهای دیگر منجر میشود. استمرار این وضعیت نافی اداره معقول کشور است.
🔸در دو ماه گذشته تنها پس از اتفاقات غمانگیز زاهدان و خاش که با تلفات فراوان همراه بود، در ابتکارعملی چند هیئت برای ریشهیابی حوادث و بررسی علل بروز خشونتها عازم منطقه شد. حضور این هیئتها موجب کاهش نسبی خشونتها شد و به تغییرات در ساختار انتظامی استان سیستان و بلوچستان و بهصورت محتمل تغییرات بعدی در مدیریت عالی استان منجر شده و میشود.
🔸با این تجربه مشخص شد که حضور هیئت ویژه نهتنها موجب سواستفاده نمیشود و نشانی از ضعف تلقی نمیشود، بلکه با ابتکار عمل میتوان به کاهش خشونتها و مدیریت شرایط امیدوار بود.
🔸تجربه اعزام هیئت ویژه و ترمیمی به سیستان و بلوچستان نشان داد ابتکار عمل در سطوح مختلف، آن هم در شرایطی که مدیران محلی از توانایی و دانش و تجربه لازم و تدبیر مورد نیاز برای مواجهه با شرایط موجود برخوردار نبودند، میتواند در کاهش خشونتها اثرگذار باشد.
🔸لذا ضروری است مقامات عالیرتبه کشور با درک واقعبینانه از شرایط دردناک و غمانگیز بهوجودآمده برای مدیریت شرایط موجود وارد عمل شوند و با ابتکار عملی مؤثر، هیئتی برای ریشهیابی حوادث و برخورد با کمکاریها یا خطاهای احتمالی اعزام شود.
🔸امروز هموطنان سنیمذهب ما در غرب کشور چشمانتظار ابتکار عمل و اقدامات ترمیمی مسئولان ارشد و عالیرتبه کشور هستند.
🔸فراموش نکنیم منطقه درگیر تنشهای مذهبی و قومی مشهود و عمیقی است و در این شرایط ایران عزیز ما بیش از هر زمان نیازمند تدبیر و آرامش و عقلانیت.
🌐 @MostafaTajzadeh
🟦 در هوای کتاب
🔵 از ناپلئون دیگر با لفظ خشک و خالی «ناپلئون» نام نمیبردند. حالا جناب ایشان را با عنوان رسمی «پیشوای ما، رفیق ناپلئون» مخاطب میساختند و خوکها خوش داشتند القابی چون پدر چرندگان و پرندگان، ابولهول آدمیزاد، حامی گوسفندان، یار بَطِ بچگان و چه و چه برایش بسازند. اسکوییلر در سخنرانیهایش، از فرزانگی و نیکدلی و محبت عمیق آن جناب به جملگی چرندگان و پرندگان عالم خاصه حیوانات نگونبخت مزارع دیگر که همچنان در جهالت و بردگی به سر میبردند سخن که میگفت، اشک از دیدگان فرو میریخت.
🔷 از کتاب «مزرعه حیوانات»
🔹 نویسنده: جورج اورول
🔹 مترجم: صالح حسینی، معصومه نبیزاده
🔹 ناشر: دوستان
🔹 صفحه: ۹۵ @MostafaTajzadeh
🔵 از ناپلئون دیگر با لفظ خشک و خالی «ناپلئون» نام نمیبردند. حالا جناب ایشان را با عنوان رسمی «پیشوای ما، رفیق ناپلئون» مخاطب میساختند و خوکها خوش داشتند القابی چون پدر چرندگان و پرندگان، ابولهول آدمیزاد، حامی گوسفندان، یار بَطِ بچگان و چه و چه برایش بسازند. اسکوییلر در سخنرانیهایش، از فرزانگی و نیکدلی و محبت عمیق آن جناب به جملگی چرندگان و پرندگان عالم خاصه حیوانات نگونبخت مزارع دیگر که همچنان در جهالت و بردگی به سر میبردند سخن که میگفت، اشک از دیدگان فرو میریخت.
🔷 از کتاب «مزرعه حیوانات»
🔹 نویسنده: جورج اورول
🔹 مترجم: صالح حسینی، معصومه نبیزاده
🔹 ناشر: دوستان
🔹 صفحه: ۹۵ @MostafaTajzadeh
🗓تاریخنگار زندان؛
✅شنبه ۱۴ آبان ماه ۱۴۰۱؛
🔴«فرهاد آفتابی» در تبریز توسط بازداشت شد.
✅چهارشنبه ۱۸ آبان ماه ۱۴۰۱؛
🔴«ارغوان تراشی» دانشجوی تاریخ دانشگاه فردوسی توسط نیروهای امنیتی در مشهد بازداشت شد.
✅شنبه ۲۱ آبان ماه ۱۴۰۱؛
🔴«سودا مناری» در اردبیل بازداشت شد.
🔴«محمد عزیزی، مهدی فدایی و کیهان سلیمان نژاد» استاد دانشگاه آزاد سلماس طی روزهای اخیر در تهران و سلماس بازداشت شدند.
✅سه شنبه ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۱؛
🔴«شیلا کریمی، وحید احمدی» در ابهر، «آمانج ملکی» در سنندج و «زهره توانگر» در زرین شهر اصفهان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
🔴«عبدالله رحمانی، سپهر الهی، ارمین الماسی، امیر نصیری و علی همت زاده» در زاهدان و کرمانشاه بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
🔴«آیدین نیک کار» دانشجوی دانشگاه تهران، «اسما گنجی زاده» دانشجوی فلسفه دانشگاه اصفهان، «سینا ملکشاه میران» دانشجوی ترم آخر مهندسی کامپیوتر دانشگاه هرمزگان، «مبین عابدینی» دانشجوی مهندسی برق دانشگاه یزد، «هاله رادی و علی رمضانی» دانشجویان کارشناسی ارشد بیوتکنولوژی، «امیر نظری» دانشجوی موسیقی دانشگاه علم و فرهنگ، «سپهر الهی» دانشجوی فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه رازی کرمانشاه، «عرفان مرادی، امیرحسین کامران، پویا حیدری، سجاد قاسمی وعلی اسدی» از دانشجویان داروسازی و «سجاد دهقان منگ آبادی» دانشجوی رادیولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد بازداشت شدند.
✅چهارشنبه ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۱؛
🔴«عبدالله رحمانی» نوجوان زاهدانی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
🔴«حامد توسلی» در منزل شخصی خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
🔴«لیلا منصور» فعال حقوق زنان در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
🔴«وحید یگانه» دانشجوی شیمی پلیمر دانشگاه تهران توسط ماموران اطلاعات سپاه بازداشت شد.
🔴«زینب موسوی» کمدین ایرانی خالق شخصیت امپراطور کوزکو با تودیع قرار وثیقه آزاد شد.
🔴«میثم شیرینی» شهروند و ورزشکار در رشته تکواندو ITF، در جریان اعتراضات سراسری در ارومیه بازداشت و به مکان نامعلومی شد.
🔴«محسن مهرابی» دانشجوی کارشناسی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران در شهر گراش واقع در استان فارس پس از احضار بازداشت شد.
🔴«حامد قشقایی» فعال حوزه گردشگری و کوهنوردی در پی نوشتن عبارت آزادی با گچ و ملات در ارتفاعات کوه دراک شیراز بازداشت شد.
🔴«احمدرضا اندرز» دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی شیمی گرایش فراوری و انتقال گاز دانشگاه تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
🔴«محمدمهدی بصیرت نژاد» دانشجوی مکانیک دانشگاه علم و صنعت، «آرمین الماسی» دانشجوی مهندسی نساجی «امیر نصیری» دانشجوی مهندسی کامپیوتر و «علی همت زاده» دانشجوی مکانیک دانشگاه رازی کرمانشاه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
🔴«فرهنگ روشن» در تهران، «لیلی سادات» در مشهد، «امیر شهابی» در سنندج، «ابوالفضل نوروزی» در شاهین شهر اصفهان، «محمد یارمحمدی» لیدر و مربی کوهنوردی و گردشگری در محلات و «نورمحمد ریگی» در خیابان بزرگمهر شهر زاهدان بازداشت و به مکان نامعلومی شدند.
✅پنجشنبه ۲۶ آبان ماه ۱۴۰۱؛
🔴«جواد فتحلو» شهروند ساکن خوی و سوپروایزر بیمارستانهای “چالدران و امیرالمومنین” بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
🔴«محسن خانمحمدی» شهروند بازداشتی ساکن گرگان با تودیع قرار وثیقه، به شیوه موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان امیرآباد این شهر آزاد شد.
🔴«علی منصوری» دانشجوی فیزیک دانشگاه علم و صنعت، «محمدامین مقصودی» دانشجوی مهندسی پلیمر دانشگاه امیرکبیر و «فربد پوراعظم» دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه یزد بازداشت شدند.
🔴«زهرا صالح، حامد باقری، محمد جاویدی، آتیلا زارع و رضا امیر» در تبریز، «حمید میردریکوند، جمشید و جواد آهنگری، فرشید اربابی» ساکن ابهر و «هادی حاجی حسنی» ساکن شناط بازداشت شدند. آقای میردریکوند در حال کمک به معترضین در خرم آباد بازداشت شده است.
✅جمعه ۲۷ آبان ماه ۱۴۰۱؛
🔴«صدف اکبری» دانشجوی دندانپزشکی و «آیدا اکبری» دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
🔴«یاسر احمدی نژاد» در اهواز، «پیشوا درودگر» در پاوه و «ابوبکر عبدی، عبدالرحمن دلال، شفیع کارساز و شیروان عزیزی» در اشنویه بازداشت شدند.
🔴«آژوان صادقی، آسو صادقی، پویان رحمانی» اهل پاوه، «آلان رحمتی» اهل روستای “دشه” از توابع شهرستان پاوه و همچنین «آروین حسینی» اهل روستای “بله بزان” از توابع شهرستان پاوه یازداشت شدند.
🔴«سهیلا زال بیگی» از اعضای بازداشتی کانون صنفی فرهنگیان استان قزوین و «شقایق بهرامی و شایان غلامی» زوج بهائی ساکن کرمان که در تاریخ ۲ آبان ماه بازداشت شده بودند با تودیع قرار وثیقه از زندان کرمان آزاد شدند.
🆔@MostafaTajzadeh
✅شنبه ۱۴ آبان ماه ۱۴۰۱؛
🔴«فرهاد آفتابی» در تبریز توسط بازداشت شد.
✅چهارشنبه ۱۸ آبان ماه ۱۴۰۱؛
🔴«ارغوان تراشی» دانشجوی تاریخ دانشگاه فردوسی توسط نیروهای امنیتی در مشهد بازداشت شد.
✅شنبه ۲۱ آبان ماه ۱۴۰۱؛
🔴«سودا مناری» در اردبیل بازداشت شد.
🔴«محمد عزیزی، مهدی فدایی و کیهان سلیمان نژاد» استاد دانشگاه آزاد سلماس طی روزهای اخیر در تهران و سلماس بازداشت شدند.
✅سه شنبه ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۱؛
🔴«شیلا کریمی، وحید احمدی» در ابهر، «آمانج ملکی» در سنندج و «زهره توانگر» در زرین شهر اصفهان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
🔴«عبدالله رحمانی، سپهر الهی، ارمین الماسی، امیر نصیری و علی همت زاده» در زاهدان و کرمانشاه بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
🔴«آیدین نیک کار» دانشجوی دانشگاه تهران، «اسما گنجی زاده» دانشجوی فلسفه دانشگاه اصفهان، «سینا ملکشاه میران» دانشجوی ترم آخر مهندسی کامپیوتر دانشگاه هرمزگان، «مبین عابدینی» دانشجوی مهندسی برق دانشگاه یزد، «هاله رادی و علی رمضانی» دانشجویان کارشناسی ارشد بیوتکنولوژی، «امیر نظری» دانشجوی موسیقی دانشگاه علم و فرهنگ، «سپهر الهی» دانشجوی فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه رازی کرمانشاه، «عرفان مرادی، امیرحسین کامران، پویا حیدری، سجاد قاسمی وعلی اسدی» از دانشجویان داروسازی و «سجاد دهقان منگ آبادی» دانشجوی رادیولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد بازداشت شدند.
✅چهارشنبه ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۱؛
🔴«عبدالله رحمانی» نوجوان زاهدانی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
🔴«حامد توسلی» در منزل شخصی خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
🔴«لیلا منصور» فعال حقوق زنان در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
🔴«وحید یگانه» دانشجوی شیمی پلیمر دانشگاه تهران توسط ماموران اطلاعات سپاه بازداشت شد.
🔴«زینب موسوی» کمدین ایرانی خالق شخصیت امپراطور کوزکو با تودیع قرار وثیقه آزاد شد.
🔴«میثم شیرینی» شهروند و ورزشکار در رشته تکواندو ITF، در جریان اعتراضات سراسری در ارومیه بازداشت و به مکان نامعلومی شد.
🔴«محسن مهرابی» دانشجوی کارشناسی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران در شهر گراش واقع در استان فارس پس از احضار بازداشت شد.
🔴«حامد قشقایی» فعال حوزه گردشگری و کوهنوردی در پی نوشتن عبارت آزادی با گچ و ملات در ارتفاعات کوه دراک شیراز بازداشت شد.
🔴«احمدرضا اندرز» دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی شیمی گرایش فراوری و انتقال گاز دانشگاه تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
🔴«محمدمهدی بصیرت نژاد» دانشجوی مکانیک دانشگاه علم و صنعت، «آرمین الماسی» دانشجوی مهندسی نساجی «امیر نصیری» دانشجوی مهندسی کامپیوتر و «علی همت زاده» دانشجوی مکانیک دانشگاه رازی کرمانشاه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
🔴«فرهنگ روشن» در تهران، «لیلی سادات» در مشهد، «امیر شهابی» در سنندج، «ابوالفضل نوروزی» در شاهین شهر اصفهان، «محمد یارمحمدی» لیدر و مربی کوهنوردی و گردشگری در محلات و «نورمحمد ریگی» در خیابان بزرگمهر شهر زاهدان بازداشت و به مکان نامعلومی شدند.
✅پنجشنبه ۲۶ آبان ماه ۱۴۰۱؛
🔴«جواد فتحلو» شهروند ساکن خوی و سوپروایزر بیمارستانهای “چالدران و امیرالمومنین” بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
🔴«محسن خانمحمدی» شهروند بازداشتی ساکن گرگان با تودیع قرار وثیقه، به شیوه موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان امیرآباد این شهر آزاد شد.
🔴«علی منصوری» دانشجوی فیزیک دانشگاه علم و صنعت، «محمدامین مقصودی» دانشجوی مهندسی پلیمر دانشگاه امیرکبیر و «فربد پوراعظم» دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه یزد بازداشت شدند.
🔴«زهرا صالح، حامد باقری، محمد جاویدی، آتیلا زارع و رضا امیر» در تبریز، «حمید میردریکوند، جمشید و جواد آهنگری، فرشید اربابی» ساکن ابهر و «هادی حاجی حسنی» ساکن شناط بازداشت شدند. آقای میردریکوند در حال کمک به معترضین در خرم آباد بازداشت شده است.
✅جمعه ۲۷ آبان ماه ۱۴۰۱؛
🔴«صدف اکبری» دانشجوی دندانپزشکی و «آیدا اکبری» دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
🔴«یاسر احمدی نژاد» در اهواز، «پیشوا درودگر» در پاوه و «ابوبکر عبدی، عبدالرحمن دلال، شفیع کارساز و شیروان عزیزی» در اشنویه بازداشت شدند.
🔴«آژوان صادقی، آسو صادقی، پویان رحمانی» اهل پاوه، «آلان رحمتی» اهل روستای “دشه” از توابع شهرستان پاوه و همچنین «آروین حسینی» اهل روستای “بله بزان” از توابع شهرستان پاوه یازداشت شدند.
🔴«سهیلا زال بیگی» از اعضای بازداشتی کانون صنفی فرهنگیان استان قزوین و «شقایق بهرامی و شایان غلامی» زوج بهائی ساکن کرمان که در تاریخ ۲ آبان ماه بازداشت شده بودند با تودیع قرار وثیقه از زندان کرمان آزاد شدند.
🆔@MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎
بیانیه بیت مرحوم آیت الله منتظری در باره اوضاع نابسامان کشور
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور باسعادت مردم شریف ایران
پس از عرض سلام و ادب؛ اوضاع نابسامان کشور عزیزمان ایران بر کسی پوشیده نیست. در این باره مواردی را به عرض میرسانم:
۱- صحبت و گفتگو از اینکه چه شد تا به این وضع گرفتار شدیم بسیار شده است و همه به آن آگاهی کامل دارند.
اکنون وقت آن است که برای حل مسأله همفکری شود و هر کس دل در گرو این کشور و آزادی و آبادی این مملکت دارد و توانایی اقدامی در حل بحران موجود دارد کوتاهی ننماید.
۲- ریخته شدن خون یک نفر آنقدر اهمیت دارد که کلام وحی و قرآن کریم چنین فرموده است: «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً».
فجایع خونباری که در بسیاری از نقاط ایران مخصوصاً در بلوچستان و ایذه و کردستان واقع گردید جای تأسف و شرمندگی فراوان دارد.
۳- مراجع تقلید قرنها در این کشور حرف اول را میزدند و مردم هم گوش به فرمان آنان بودند؛ اما از اولین سال پیروزی انقلاب برخورد با منتقدین شروع شد و با حصر غیرقانونی حضرات آیات عظام سیدحسن قمی و سیدکاظم شریعتمداری شروع شد و همچنان ادامه یافت تا به هر نحو ممکن آنان را ساکت نمایند. اکنون کار به جایی رسیده است که وقتی افرادی از آن بزرگواران اظهار نظر میکنند و برای تمام شدن بحران از جامعه راهکار ارائه میدهند مورد حمله آتش به اختیارانی قرار میگیرند که آن سخنان را نمیپسندند و از دشنام و اتهام به آن عزیزان نیز بیمی ندارند.
مرحوم آیتالله منتظری که همواره خود را متعهد و مسئول میدانست در آخرین ماههای حیات خویش در نامهای به علماء و مراجع تقلید چنین نوشت: «اینجانب….. اکنون در مقابل مردم آگاه ایران به خاطر ستمهایی که تحت این نام و عنوان [حکومت اسلامی] بر آنان میرود احساس شرمندگی کرده و خودم را در پیشگاه خداوند بزرگ مسئول و در مقابل خونهای ریخته شده شهدای عزیز و تجاوزات به حقوق مردم بیگناه مورد عتاب میبینم». (دیدگاهها، ج ۳، ص ۴۲۹)
از مراجع معظم تقلید خاضعانه میخواهیم که در امور جاری که دین و مملکت در معرض خطر جدی قرار گرفتهاند اظهارنظر بفرمایند.
۴- فرصتها مثل ابر میگذرند و اگر اقدامی اساسی صورت نگیرد لاجرم گرفتار جنگ داخلی خواهیم شد. اگر هیأت حاکمه جمهوری اسلامی ایران واقعاً به دنبال راه حل اساسی هستند باید طبق قانون اساسی اجازه رفراندوم را صادر نمایند چون خواست اصلی مردم شریف ایران همین است.
چنانچه این مهم انجام پذیرد بدون شک این تصمیم بزرگ و تاریخساز در پرونده حاکمیت جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگویی مثبت و اثرگذار باقی خواهد ماند و مردم قدرشناس ایران در حال و در آینده همواره سپاسگزار خواهند بود.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
بیت آیتالله العظمی منتظری
۱۴۰۱/۹/۲ - احمد منتظری
#بیانیه
کانال تلگرام آیتالله منتظری
@Ayatollah_Montazeri @MostafaTajzadeh
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور باسعادت مردم شریف ایران
پس از عرض سلام و ادب؛ اوضاع نابسامان کشور عزیزمان ایران بر کسی پوشیده نیست. در این باره مواردی را به عرض میرسانم:
۱- صحبت و گفتگو از اینکه چه شد تا به این وضع گرفتار شدیم بسیار شده است و همه به آن آگاهی کامل دارند.
اکنون وقت آن است که برای حل مسأله همفکری شود و هر کس دل در گرو این کشور و آزادی و آبادی این مملکت دارد و توانایی اقدامی در حل بحران موجود دارد کوتاهی ننماید.
۲- ریخته شدن خون یک نفر آنقدر اهمیت دارد که کلام وحی و قرآن کریم چنین فرموده است: «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً».
فجایع خونباری که در بسیاری از نقاط ایران مخصوصاً در بلوچستان و ایذه و کردستان واقع گردید جای تأسف و شرمندگی فراوان دارد.
۳- مراجع تقلید قرنها در این کشور حرف اول را میزدند و مردم هم گوش به فرمان آنان بودند؛ اما از اولین سال پیروزی انقلاب برخورد با منتقدین شروع شد و با حصر غیرقانونی حضرات آیات عظام سیدحسن قمی و سیدکاظم شریعتمداری شروع شد و همچنان ادامه یافت تا به هر نحو ممکن آنان را ساکت نمایند. اکنون کار به جایی رسیده است که وقتی افرادی از آن بزرگواران اظهار نظر میکنند و برای تمام شدن بحران از جامعه راهکار ارائه میدهند مورد حمله آتش به اختیارانی قرار میگیرند که آن سخنان را نمیپسندند و از دشنام و اتهام به آن عزیزان نیز بیمی ندارند.
مرحوم آیتالله منتظری که همواره خود را متعهد و مسئول میدانست در آخرین ماههای حیات خویش در نامهای به علماء و مراجع تقلید چنین نوشت: «اینجانب….. اکنون در مقابل مردم آگاه ایران به خاطر ستمهایی که تحت این نام و عنوان [حکومت اسلامی] بر آنان میرود احساس شرمندگی کرده و خودم را در پیشگاه خداوند بزرگ مسئول و در مقابل خونهای ریخته شده شهدای عزیز و تجاوزات به حقوق مردم بیگناه مورد عتاب میبینم». (دیدگاهها، ج ۳، ص ۴۲۹)
از مراجع معظم تقلید خاضعانه میخواهیم که در امور جاری که دین و مملکت در معرض خطر جدی قرار گرفتهاند اظهارنظر بفرمایند.
۴- فرصتها مثل ابر میگذرند و اگر اقدامی اساسی صورت نگیرد لاجرم گرفتار جنگ داخلی خواهیم شد. اگر هیأت حاکمه جمهوری اسلامی ایران واقعاً به دنبال راه حل اساسی هستند باید طبق قانون اساسی اجازه رفراندوم را صادر نمایند چون خواست اصلی مردم شریف ایران همین است.
چنانچه این مهم انجام پذیرد بدون شک این تصمیم بزرگ و تاریخساز در پرونده حاکمیت جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگویی مثبت و اثرگذار باقی خواهد ماند و مردم قدرشناس ایران در حال و در آینده همواره سپاسگزار خواهند بود.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
بیت آیتالله العظمی منتظری
۱۴۰۱/۹/۲ - احمد منتظری
#بیانیه
کانال تلگرام آیتالله منتظری
@Ayatollah_Montazeri @MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎
🍂
#شهیدان پیچیده در گوش زمان
حق: باختیم اما نه به انگلیسیها بلکه به خودمان. ما به تفرق خودمان باختیم و به وحدتی که نداشتیم. باختیم، چون عوض آنکه یک ملت باشیم، رسما به صد ملت تقسیم شدهایم. باختیم، چون هر گرایشی میخواست بازیکن تیم ملی را به سمت خود بکشد. باختیم، چون نفهمیدیم وظیفهی فوتبالیست با رسالت ژورنالیست فرق میکند. باختیم، چون بعضا با اینکه ایرانی بودیم، آرزوی باخت تیم ملی را داشتیم. باختیم، چون زیر عکس سه شیرها برای روباه پیر دم تکان دادیم. باختیم، چون متأثر از سر و صدای زیاد بعضی سوپرانقلابیها، برخی فوتبالیستها واقعا فکر میکنند که از نظر حزباللهیها ناموس هیچ جایی در قاموسشان ندارد. باختیم، چون شکاف میان جمهور و جمهوری اسلامی چنان عمیق شده که بازیکن تیم ملی حتی حاضر نیست از میان کلمات سرود ملی اقلا کلمهی مقدس و البته مظلوم شهیدان را بخواند. باختیم، چون سران نظام نمیخوهند قبول کنند که وقتی رئیسجمهور با غلبه بر آرای باطله راهی پاستور میشود، یعنی شکاف میان جمهور و جمهوری اسلامی دارد به گسل میان ملت و حکومت تبدیل میشود. باختیم، چون رجزخوانی برای دشمن را مهمتر از همدلی با مردم میدانیم. باختیم، چون در کت مقامات بلندپایه نمیرود که فیالحال نیاز کشور به #اصلاحات حتمی و قطعی است. باختیم، چون در صدا و سیما به دروغهای سعودینشنال میپردازیم و حواسمان به دروغهای خودمان نیست. باختیم، چون در روزنامهای که توسط نمایندهی ولیفقیه اداره میشود، به #دروغ آمار میدهیم که نود و نه درصد مردم، انقلابیاند و البته مثل بید از پیشنهاد رفراندوم به خود میلرزیم. باختیم، چون با وجود بدترین وضع اقتصادی، مدام از پیشرفت ایران یا ایران قوی حرف میزنیم. باختیم، چون آنقدر در برداشتن گشت ارشاد تعلل کردیم که درجهآخر به زور افکار عمومی مجبور به حذفش شدیم. باختیم، چون متأثر از ادارهی کشور به شکل پادگانی، به #مردم به چشم #سربازصفر نگاه میکنیم. باختیم، چون مدام از دشمنی #آمریکا سخن میگوییم ولی دوستی خالهخرسهی امثال علمالهدی را نمیبینم. باختیم، چون با طرد سیاستمدارهای باسوادی چون علی لاریجانی، عرصهی سیاست را دودستی تحویل بیسوادترین سلبریتیها دادهایم. باختیم، چون نه معترضمان شبیه طالقانی است، نه اپوزیسیونمان شبیه فروهر، نه نظریهپردازمان شبیه مطهری، نه سیاستمدارمان شبیه بهشتی. باختیم، چون روزها در کف خیابان و شبها در سقف مجازستان به جر و بحث با هم مشغولیم. آری! باختیم و بد هم باختیم و با این وضعیت قرمز حتی اگر برده بودیم، باز باخته بودیم!
#حسین_قدیانی
▫️سایت حقدیلی haghdaily.ir
@ghete26
https://www.instagram.com/p/ClPDerUoU35/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
#شهیدان پیچیده در گوش زمان
حق: باختیم اما نه به انگلیسیها بلکه به خودمان. ما به تفرق خودمان باختیم و به وحدتی که نداشتیم. باختیم، چون عوض آنکه یک ملت باشیم، رسما به صد ملت تقسیم شدهایم. باختیم، چون هر گرایشی میخواست بازیکن تیم ملی را به سمت خود بکشد. باختیم، چون نفهمیدیم وظیفهی فوتبالیست با رسالت ژورنالیست فرق میکند. باختیم، چون بعضا با اینکه ایرانی بودیم، آرزوی باخت تیم ملی را داشتیم. باختیم، چون زیر عکس سه شیرها برای روباه پیر دم تکان دادیم. باختیم، چون متأثر از سر و صدای زیاد بعضی سوپرانقلابیها، برخی فوتبالیستها واقعا فکر میکنند که از نظر حزباللهیها ناموس هیچ جایی در قاموسشان ندارد. باختیم، چون شکاف میان جمهور و جمهوری اسلامی چنان عمیق شده که بازیکن تیم ملی حتی حاضر نیست از میان کلمات سرود ملی اقلا کلمهی مقدس و البته مظلوم شهیدان را بخواند. باختیم، چون سران نظام نمیخوهند قبول کنند که وقتی رئیسجمهور با غلبه بر آرای باطله راهی پاستور میشود، یعنی شکاف میان جمهور و جمهوری اسلامی دارد به گسل میان ملت و حکومت تبدیل میشود. باختیم، چون رجزخوانی برای دشمن را مهمتر از همدلی با مردم میدانیم. باختیم، چون در کت مقامات بلندپایه نمیرود که فیالحال نیاز کشور به #اصلاحات حتمی و قطعی است. باختیم، چون در صدا و سیما به دروغهای سعودینشنال میپردازیم و حواسمان به دروغهای خودمان نیست. باختیم، چون در روزنامهای که توسط نمایندهی ولیفقیه اداره میشود، به #دروغ آمار میدهیم که نود و نه درصد مردم، انقلابیاند و البته مثل بید از پیشنهاد رفراندوم به خود میلرزیم. باختیم، چون با وجود بدترین وضع اقتصادی، مدام از پیشرفت ایران یا ایران قوی حرف میزنیم. باختیم، چون آنقدر در برداشتن گشت ارشاد تعلل کردیم که درجهآخر به زور افکار عمومی مجبور به حذفش شدیم. باختیم، چون متأثر از ادارهی کشور به شکل پادگانی، به #مردم به چشم #سربازصفر نگاه میکنیم. باختیم، چون مدام از دشمنی #آمریکا سخن میگوییم ولی دوستی خالهخرسهی امثال علمالهدی را نمیبینم. باختیم، چون با طرد سیاستمدارهای باسوادی چون علی لاریجانی، عرصهی سیاست را دودستی تحویل بیسوادترین سلبریتیها دادهایم. باختیم، چون نه معترضمان شبیه طالقانی است، نه اپوزیسیونمان شبیه فروهر، نه نظریهپردازمان شبیه مطهری، نه سیاستمدارمان شبیه بهشتی. باختیم، چون روزها در کف خیابان و شبها در سقف مجازستان به جر و بحث با هم مشغولیم. آری! باختیم و بد هم باختیم و با این وضعیت قرمز حتی اگر برده بودیم، باز باخته بودیم!
#حسین_قدیانی
▫️سایت حقدیلی haghdaily.ir
@ghete26
https://www.instagram.com/p/ClPDerUoU35/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
Instagram
Instagram
✅ بسیج چه بود و چه هست و چه باید باشد؟
✍️ میر حسین موسوی:
آن سابقه درخشان و دستاورد بزرگ که بسیج نامیده شد با بودجههای کلان و سلاحهای گران به دست نیآمد. سازماندهی برتر نبود که از بسیج اسطوره ساخت و قدرت نظامی نبود که تواناییهای بسیج را شکل داد، بلکه نیتهایی پاک و عمیق، این بنای بلند را برافراشت و اسوههایی را پرورش داد که هنوز هرگاه از آنان نام برده میشود، گویندگان و شنوندگان، یاران پیامبر (ص) را به یاد میآورند.
سی سال پیش از این امام، بسیج مستضعفان را در مقابله با احتمال حمله نظامی ابرقدرت ها به وجود آورد. در این سه دهه هیچ سلاحی وجود نداشت که قدرتهای بزرگ و کوچک مخربتر از آن را در اختیار نداشته باشند و تنها چیزی که آنان را از گزند رساندن به این خاک منصرف و یا پشیمان میکرد، ملاحظه شجاعت مردمی بود که از قدرت قدرتمندان نمیترسیدند و در دفاع از آرمانها و حقوق خود کوتاهی نمیورزیدند. بسیج قابی بود که این چهره از ملت ما را به نمایش میگذاشت.
بسیج جلوهگاهی بود برای ظهور یکپارچگی اقشار و سلیقههای گوناگون مردم ما. چنین هدفی چگونه میتوانست تحقق بیابد اگر بسیج به یک سلیقه یا نحله یا فرقه یا قشر تعلق پیدا میکرد؟
اینک نوبت به وارثان باقریها و باکریها رسیده است. هویت آن سازمانی که اینک بسیج مستضعفان نامیده میشود به راستی چیست؟ دستگاهی بینیت که بفرموده چشمانش را میبندد و دست و پای خواهران و برادرانش را میشکند، یا نهادی مجهز به عمیقترین بصیرتها که میتواند در ظلمانیترین شبهای فتنه، راه را از بیراهه تشخیص دهد؟
بسیجی که امام میخواست، در مقابل ملت قرار نمیگرفت، بلکه در کنار مردم و پشتسر آنان بود؛ بسیجی که فراتر از جناحها عمل کند و بازوان بلندش همه اقشار را در بر بگیرد؛ بسیجی که از دوستی مردم لذت ببرد؛ بسیجی که به دنبال رفاقت و محبت و یگانگی مردم باشد؛ بسیجی که بدون توجه به اختلافات سلیقهای خود با دیگران، حافظ عرض و ناموسشان باشد، که آنان یا برادر او در دینند و یا نظیر او در آفرینش؛ بسیجی که حرمت حریمهای خصوصی مردم راحفظ کند.
قرار بود رفتار و اندیشه بسیجی در مردم اثر کند، نه آن که قدرت بسیج بر سر مردم فرود آید و آنان را بترساند. کدام زشتی در نامهایی چون آزادی وجود دارد که وقتی بر زبان میآید قلب بعضی را مشمئز میکند؟ دینی که چونان یک بوته گل دلخواه برای بشر ارمغان آورده شد، از بس که آموزههایش ملایم و موافق با فطرت بود. مبادا آن را تبدیل به یک بوته خار کنیم تا هرکس با هر گوشه از آن تماس میگیرد، زخمی شود؛ زخمهایی از نوع آنچه جوانان ما در خیابانها میبینند.
بسیج که یک زمان نماینده شجاعت ملت ما بود آیا اینک به کار گرفته شود تا ایرانیان را بترساند؟ آیا لباسهای مخوف میپوشند و در خیابانهای شهر آرایشهای نظامی به خود میگیرند تا هموطنانشان را مرعوب کنند؟ یا مردم را میترسانند چون خود میترسند؟
#بیانیه ۱۵ مهندس موسوی
@MostafaTajzadeh
✍️ میر حسین موسوی:
آن سابقه درخشان و دستاورد بزرگ که بسیج نامیده شد با بودجههای کلان و سلاحهای گران به دست نیآمد. سازماندهی برتر نبود که از بسیج اسطوره ساخت و قدرت نظامی نبود که تواناییهای بسیج را شکل داد، بلکه نیتهایی پاک و عمیق، این بنای بلند را برافراشت و اسوههایی را پرورش داد که هنوز هرگاه از آنان نام برده میشود، گویندگان و شنوندگان، یاران پیامبر (ص) را به یاد میآورند.
سی سال پیش از این امام، بسیج مستضعفان را در مقابله با احتمال حمله نظامی ابرقدرت ها به وجود آورد. در این سه دهه هیچ سلاحی وجود نداشت که قدرتهای بزرگ و کوچک مخربتر از آن را در اختیار نداشته باشند و تنها چیزی که آنان را از گزند رساندن به این خاک منصرف و یا پشیمان میکرد، ملاحظه شجاعت مردمی بود که از قدرت قدرتمندان نمیترسیدند و در دفاع از آرمانها و حقوق خود کوتاهی نمیورزیدند. بسیج قابی بود که این چهره از ملت ما را به نمایش میگذاشت.
بسیج جلوهگاهی بود برای ظهور یکپارچگی اقشار و سلیقههای گوناگون مردم ما. چنین هدفی چگونه میتوانست تحقق بیابد اگر بسیج به یک سلیقه یا نحله یا فرقه یا قشر تعلق پیدا میکرد؟
اینک نوبت به وارثان باقریها و باکریها رسیده است. هویت آن سازمانی که اینک بسیج مستضعفان نامیده میشود به راستی چیست؟ دستگاهی بینیت که بفرموده چشمانش را میبندد و دست و پای خواهران و برادرانش را میشکند، یا نهادی مجهز به عمیقترین بصیرتها که میتواند در ظلمانیترین شبهای فتنه، راه را از بیراهه تشخیص دهد؟
بسیجی که امام میخواست، در مقابل ملت قرار نمیگرفت، بلکه در کنار مردم و پشتسر آنان بود؛ بسیجی که فراتر از جناحها عمل کند و بازوان بلندش همه اقشار را در بر بگیرد؛ بسیجی که از دوستی مردم لذت ببرد؛ بسیجی که به دنبال رفاقت و محبت و یگانگی مردم باشد؛ بسیجی که بدون توجه به اختلافات سلیقهای خود با دیگران، حافظ عرض و ناموسشان باشد، که آنان یا برادر او در دینند و یا نظیر او در آفرینش؛ بسیجی که حرمت حریمهای خصوصی مردم راحفظ کند.
قرار بود رفتار و اندیشه بسیجی در مردم اثر کند، نه آن که قدرت بسیج بر سر مردم فرود آید و آنان را بترساند. کدام زشتی در نامهایی چون آزادی وجود دارد که وقتی بر زبان میآید قلب بعضی را مشمئز میکند؟ دینی که چونان یک بوته گل دلخواه برای بشر ارمغان آورده شد، از بس که آموزههایش ملایم و موافق با فطرت بود. مبادا آن را تبدیل به یک بوته خار کنیم تا هرکس با هر گوشه از آن تماس میگیرد، زخمی شود؛ زخمهایی از نوع آنچه جوانان ما در خیابانها میبینند.
بسیج که یک زمان نماینده شجاعت ملت ما بود آیا اینک به کار گرفته شود تا ایرانیان را بترساند؟ آیا لباسهای مخوف میپوشند و در خیابانهای شهر آرایشهای نظامی به خود میگیرند تا هموطنانشان را مرعوب کنند؟ یا مردم را میترسانند چون خود میترسند؟
#بیانیه ۱۵ مهندس موسوی
@MostafaTajzadeh
گزارشی از روزنامه اعتمادجهت اطلاع:
استقبال از خاتمي
هفتهنامه «صبح صادق» ارگان مطبوعاتي معاونت سياسي نمايندگي وليفقيه در سپاه، در جديدترين شماره خود، سه مطلب منتشر كرده كه تا حدودي غيرقابل انتظار بود. استقبال از سخنان اخير سيد محمد خاتمي، انتقادي كمرنگ و آرام از طرح «حكمراني نو» محمدباقر قاليباف رييس مجلس و همچنين بيان «انتظار» از «مراجع و علما» براي «روشنگري» در مورد حوادث اخير، سه مطلبي بود كه آخرين شماره «صبح صادق» به آن پرداخته است.
خاتمي چه خوب شده!
سيدمحمد خاتمي
ارگان مطبوعاتي سپاه، يكي از مطالب خود را به سخنان اخير سيد محمد خاتمي، رييسجمهوري اسبق جمهوري اسلامي اختصاص داده؛ مطلبي كه در مقايسه با مطالب ديگر اين نشريه درباره خاتمي تمجيد حساب ميشود؛ با تيتر «خوب اما ناكافي». نويسنده به بخشي از صحبتهاي اخير خاتمي اشاره كرده كه گفته بود: «براندازي نه مطلوب است و نه ممكن» و اين بخش را مصداق «مرزبندي» با «دشمن و براندازان» برشمرده است. نويسنده هفتهنامه سپاه پاسداران، همچنين در عين اينكه گفته خاتمي را «يك گام به جلو» ارزيابي كرده، ولي درباره آن نوشته كه «قطعا اين گام به تنهايي كافي نيست.» رويكردي كه تاكنون لااقل بعد از حوادث انتخابات 88 در مورد خاتمي، ديده نشده بود. نشريه صبح صادق در اين مطلب به حوادث پس از انتخابات رياستجمهوري 88 اشاره كرده و نوشته كه اين حوادث كشور را «تا لبه پرتگاه» برده بود. نويسنده در ادامه ميگويد در آن سالها «مردم و نظام» خواستار «برائت و مرزبندي روشن» افرادي كه آنها را «چهرههاي شاخص فتنه 88» خوانده، با «دشمنان ايران و جريانهاي ضد انقلاب و اسلام» را داشتهاند كه البته بهزعم نويسنده «هر يك به شكلي و با بهانهاي از آن طفره رفتند.»
نويسنده «صبح صادق» در ادامه به جايگاه محمد خاتمي در فضاي سياسي كشور پرداخته و آورده «با وجود تلاش برخي طيفهاي جريان اصلاحات براي عبور از سيدمحمد خاتمي و همچنين فاصلهگذاري رسمي بخشي از تندروهاي اصلاحطلب با مشي اصلاحطلبي و غلتيدن در دامن براندازان ميتوان گفت، رييس دولت اصلاحات همچنان شاخصترين و مورد قبولترين چهره در اين طيف سياسي است.» به عبارت ديگر ارگان مطبوعاتي سپاه پاسداران جايگاه رهبري خاتمي در ميان اصلاحطلبان را با نظر مثبت تاييد كرده است.
نويسنده در بخش ديگري نقش محمد خاتمي در سه انتخابات رياستجمهوري يازدهم و دوازدهم و همچنين مجلس دهم را مورد توجه قرار داده و نوشته بهرغم تلاشهاي اصلاحطلبان براي تشكيل شوراي سياستگذاري و ... اين جريان «به محوريت فردي بازگشت و ايفاي نقش خاتمي تكرار شد» و البته باز هم تاكيد كرده كه «داشتن اين جايگاه نيز به تنهايي كافي نيست.» ارگان مطبوعاتي سپاه در ادامه به بخش ديگري از سخنان خاتمي اشاره كرده است؛ آنجا كه او ميگويد: «گام نخست، تفاهم و حركت به سوي همدلي و اقناع متقابل است.» ارگان سپاه در پايان جايگاه خاتمي ميان اصلاحطلبان را باز هم جايگاه «ويژهاي» دانسته و ابراز اميدواري كرده كه او «ميتواند با ايجاد تفاهم در طيف اصلاحات، با پر رنگ كردن مرزبندي با دشمنان ملت ايران، زمينه گفتوگو را فراهم كند.»
گرچه ارگان مطبوعاتي سپاه پاسداران اين سخنان خاتمي را به عنوان مرزبندي با «ضد انقلاب» توصيف كرده اما اين نخستين مرتبهاي نيست كه رييس دولت اصلاحات چنين مواضعي اتخاذ ميكند. او پس از اعتراضات آبان 98 در سخناني ضمن انتقاد از برخوردها با معترضان گفته بود: «در اين ميان متوهمان براندازي هم هستند كه به همان اندازه عليه اصلاحطلبان و اصلاحطلبي خشونتپرهيز سمپاشي كرده و ميكنند كه عليه جمهوري اسلامي و اين امر كار ما را در جدا كردن مرزها آسان ميكند؛ گرچه همواره بر جدايي مرزها تاكيد شده است.»
معلوم نيست تفاوت در مضمون سخنان خاتمي با سخنانش در سال 98 يا تفاوت در شرايط امروز با شرايط آبان 98. سال 1401 از صحبتهاي خاتمي استقبال ميشود، در حالي كه در سال 98 پس از سخناني مشابه، از او انتقاد شد! هفتهنامه صبح صادق، در شماره 924 كه 11 آذر 98، يعني چند روز پس از سخنان خاتمي منتشر شد، با انتقاد شديد از حسن روحاني رييسجمهوري وقت گفته بود كه خاتمي «مسووليت دولت روحاني و عملكرد آن» را نميپذيرد. در ادامه با حمله به خاتمي، آورده بود كه «سيد محمد خاتمي اكنون به جاي آنكه از مردم عذرخواهي كند و از كساني كه حمايتشان كرده است بخواهد در برابر مردم پاسخگو باشند، بيانيه ميدهد و با حق اعتراض و مشكلات اقتصادي و دموكراسي جملهسازي ميكند.» اين سوال هنوز هم مطرح است؛ سخنان خاتمي در آذر 98 و آبان 1401، يك مضمون دارد؛ پس دليل تغيير ادبيات و رويكرد لااقل ارگان مطبوعاتي سپاه در چيست؟ @MostafaTajzadeh
استقبال از خاتمي
هفتهنامه «صبح صادق» ارگان مطبوعاتي معاونت سياسي نمايندگي وليفقيه در سپاه، در جديدترين شماره خود، سه مطلب منتشر كرده كه تا حدودي غيرقابل انتظار بود. استقبال از سخنان اخير سيد محمد خاتمي، انتقادي كمرنگ و آرام از طرح «حكمراني نو» محمدباقر قاليباف رييس مجلس و همچنين بيان «انتظار» از «مراجع و علما» براي «روشنگري» در مورد حوادث اخير، سه مطلبي بود كه آخرين شماره «صبح صادق» به آن پرداخته است.
خاتمي چه خوب شده!
سيدمحمد خاتمي
ارگان مطبوعاتي سپاه، يكي از مطالب خود را به سخنان اخير سيد محمد خاتمي، رييسجمهوري اسبق جمهوري اسلامي اختصاص داده؛ مطلبي كه در مقايسه با مطالب ديگر اين نشريه درباره خاتمي تمجيد حساب ميشود؛ با تيتر «خوب اما ناكافي». نويسنده به بخشي از صحبتهاي اخير خاتمي اشاره كرده كه گفته بود: «براندازي نه مطلوب است و نه ممكن» و اين بخش را مصداق «مرزبندي» با «دشمن و براندازان» برشمرده است. نويسنده هفتهنامه سپاه پاسداران، همچنين در عين اينكه گفته خاتمي را «يك گام به جلو» ارزيابي كرده، ولي درباره آن نوشته كه «قطعا اين گام به تنهايي كافي نيست.» رويكردي كه تاكنون لااقل بعد از حوادث انتخابات 88 در مورد خاتمي، ديده نشده بود. نشريه صبح صادق در اين مطلب به حوادث پس از انتخابات رياستجمهوري 88 اشاره كرده و نوشته كه اين حوادث كشور را «تا لبه پرتگاه» برده بود. نويسنده در ادامه ميگويد در آن سالها «مردم و نظام» خواستار «برائت و مرزبندي روشن» افرادي كه آنها را «چهرههاي شاخص فتنه 88» خوانده، با «دشمنان ايران و جريانهاي ضد انقلاب و اسلام» را داشتهاند كه البته بهزعم نويسنده «هر يك به شكلي و با بهانهاي از آن طفره رفتند.»
نويسنده «صبح صادق» در ادامه به جايگاه محمد خاتمي در فضاي سياسي كشور پرداخته و آورده «با وجود تلاش برخي طيفهاي جريان اصلاحات براي عبور از سيدمحمد خاتمي و همچنين فاصلهگذاري رسمي بخشي از تندروهاي اصلاحطلب با مشي اصلاحطلبي و غلتيدن در دامن براندازان ميتوان گفت، رييس دولت اصلاحات همچنان شاخصترين و مورد قبولترين چهره در اين طيف سياسي است.» به عبارت ديگر ارگان مطبوعاتي سپاه پاسداران جايگاه رهبري خاتمي در ميان اصلاحطلبان را با نظر مثبت تاييد كرده است.
نويسنده در بخش ديگري نقش محمد خاتمي در سه انتخابات رياستجمهوري يازدهم و دوازدهم و همچنين مجلس دهم را مورد توجه قرار داده و نوشته بهرغم تلاشهاي اصلاحطلبان براي تشكيل شوراي سياستگذاري و ... اين جريان «به محوريت فردي بازگشت و ايفاي نقش خاتمي تكرار شد» و البته باز هم تاكيد كرده كه «داشتن اين جايگاه نيز به تنهايي كافي نيست.» ارگان مطبوعاتي سپاه در ادامه به بخش ديگري از سخنان خاتمي اشاره كرده است؛ آنجا كه او ميگويد: «گام نخست، تفاهم و حركت به سوي همدلي و اقناع متقابل است.» ارگان سپاه در پايان جايگاه خاتمي ميان اصلاحطلبان را باز هم جايگاه «ويژهاي» دانسته و ابراز اميدواري كرده كه او «ميتواند با ايجاد تفاهم در طيف اصلاحات، با پر رنگ كردن مرزبندي با دشمنان ملت ايران، زمينه گفتوگو را فراهم كند.»
گرچه ارگان مطبوعاتي سپاه پاسداران اين سخنان خاتمي را به عنوان مرزبندي با «ضد انقلاب» توصيف كرده اما اين نخستين مرتبهاي نيست كه رييس دولت اصلاحات چنين مواضعي اتخاذ ميكند. او پس از اعتراضات آبان 98 در سخناني ضمن انتقاد از برخوردها با معترضان گفته بود: «در اين ميان متوهمان براندازي هم هستند كه به همان اندازه عليه اصلاحطلبان و اصلاحطلبي خشونتپرهيز سمپاشي كرده و ميكنند كه عليه جمهوري اسلامي و اين امر كار ما را در جدا كردن مرزها آسان ميكند؛ گرچه همواره بر جدايي مرزها تاكيد شده است.»
معلوم نيست تفاوت در مضمون سخنان خاتمي با سخنانش در سال 98 يا تفاوت در شرايط امروز با شرايط آبان 98. سال 1401 از صحبتهاي خاتمي استقبال ميشود، در حالي كه در سال 98 پس از سخناني مشابه، از او انتقاد شد! هفتهنامه صبح صادق، در شماره 924 كه 11 آذر 98، يعني چند روز پس از سخنان خاتمي منتشر شد، با انتقاد شديد از حسن روحاني رييسجمهوري وقت گفته بود كه خاتمي «مسووليت دولت روحاني و عملكرد آن» را نميپذيرد. در ادامه با حمله به خاتمي، آورده بود كه «سيد محمد خاتمي اكنون به جاي آنكه از مردم عذرخواهي كند و از كساني كه حمايتشان كرده است بخواهد در برابر مردم پاسخگو باشند، بيانيه ميدهد و با حق اعتراض و مشكلات اقتصادي و دموكراسي جملهسازي ميكند.» اين سوال هنوز هم مطرح است؛ سخنان خاتمي در آذر 98 و آبان 1401، يك مضمون دارد؛ پس دليل تغيير ادبيات و رويكرد لااقل ارگان مطبوعاتي سپاه در چيست؟ @MostafaTajzadeh
🔸مطالبه واقعی، پذیرش واقعی!
▫️تحریریه جامعهنو: بالاخره آنچه نزد افراد سیاسی باتجربه مورد انتظار بود رخ داد: هیاتی از اصلاحطلبان حکومت جمهوری اسلامی با چند مقام میانی حکومت دیدار کردند و تقاضاهایی را از جانب جامعه در برابر آنها قرار دادند. جای امیدواری دارد که این ابتکار صورت گرفته از جانب حکومت یک اقدام از سر خردمندی و پیگیرانه باشد، اما با توجه به اطلاعات قابل اتکای منتشره میتوان انتظارات بیشتری داشت.
خلاصه وصریح میتوان به هیات رئیسه جبهه اصلاحطلبان گفت اگر در دیدار اول درباره اوضاع مغشوش کشور و پیدا کردن راه عبور از بحران وخیم کنونی با مقامات امنیتی حکومت تصریح نکرده باشد دیدار دوم به شرطی انجام خواهد شد که تقاضاهای حداقلی این جبهه در دیدار اول اجرا و اعمال شود، کار درستی نکرده است.
اگر این شرط را نگذاشته است، لازم است خطا با اعلام اینکه برای دیدار دوباره در انتظار رفتار حکومت میماند تا به شرایط گفته شده عمل کند، جبران شود.
شرط بیرون بردن کامل همه نیروهای لباس شخصی از همه نقاط کشور وسپردن برقراری نظم به نیروی انتظامی باید بدون هر قیدی در برابر جناح خواهان مذاکره حکومت استوار بماند.
بعید است اصلاحطلبان با وجود حسن نیت بتوانند روحیه عدم سازش با حکومت را که در جامعه و بویژه در میان جوانان سلطه دارد تلطیف کنند، اما میانداری آنها به عنوان یکی از شانسهای کشور برای پرش از روی بحران بنیانکن کنونی مشروط به دستاوردهای قابل لمسی است که به دست می آورند. حکومت این را چندان درک نمیکند، اما اصلاح طلبان که شناخت بهتری درباره جامعه دارند باید لزوم اقدامات فوری و قابل توجه و اعتماد را برای آنها تشریح کنند.
🆔 @jameeno @MostafaTajzadeh
▫️تحریریه جامعهنو: بالاخره آنچه نزد افراد سیاسی باتجربه مورد انتظار بود رخ داد: هیاتی از اصلاحطلبان حکومت جمهوری اسلامی با چند مقام میانی حکومت دیدار کردند و تقاضاهایی را از جانب جامعه در برابر آنها قرار دادند. جای امیدواری دارد که این ابتکار صورت گرفته از جانب حکومت یک اقدام از سر خردمندی و پیگیرانه باشد، اما با توجه به اطلاعات قابل اتکای منتشره میتوان انتظارات بیشتری داشت.
خلاصه وصریح میتوان به هیات رئیسه جبهه اصلاحطلبان گفت اگر در دیدار اول درباره اوضاع مغشوش کشور و پیدا کردن راه عبور از بحران وخیم کنونی با مقامات امنیتی حکومت تصریح نکرده باشد دیدار دوم به شرطی انجام خواهد شد که تقاضاهای حداقلی این جبهه در دیدار اول اجرا و اعمال شود، کار درستی نکرده است.
اگر این شرط را نگذاشته است، لازم است خطا با اعلام اینکه برای دیدار دوباره در انتظار رفتار حکومت میماند تا به شرایط گفته شده عمل کند، جبران شود.
شرط بیرون بردن کامل همه نیروهای لباس شخصی از همه نقاط کشور وسپردن برقراری نظم به نیروی انتظامی باید بدون هر قیدی در برابر جناح خواهان مذاکره حکومت استوار بماند.
بعید است اصلاحطلبان با وجود حسن نیت بتوانند روحیه عدم سازش با حکومت را که در جامعه و بویژه در میان جوانان سلطه دارد تلطیف کنند، اما میانداری آنها به عنوان یکی از شانسهای کشور برای پرش از روی بحران بنیانکن کنونی مشروط به دستاوردهای قابل لمسی است که به دست می آورند. حکومت این را چندان درک نمیکند، اما اصلاح طلبان که شناخت بهتری درباره جامعه دارند باید لزوم اقدامات فوری و قابل توجه و اعتماد را برای آنها تشریح کنند.
🆔 @jameeno @MostafaTajzadeh
حاکمیت نمی خواهد
یا نمی تواند؟
✍️ حسین ملک خدایی
حاکمیت آنقدر با مطالبات مردم فاصله گرفته است که اگر بخواهد به مطالبات مردم رسیدگی کند دیگر نمی تواند، امروز رئيسي گفت دولت آماده شنیدن اعتراضات مردم می باشد، اما رئیسی توجه نمی کند که سقف مطالبات مردم از قدرت شنیدن دولت فراتر رفته است، معترضان تغییرات اساسی را می خواهند، روحانیت اهل تسنن کردستان و عبدالحمید مولوی امام جمعه زاهدان خواهان رفراندوم، بررسی کشته های این حوادث و عدم خشونت با معترضان شدند، خوب جناب رئیسی باور کن این حداقل مطالبه معترضان می باشد، اگر دولت آماده شنیدن صدای معترضان بدون اغتشاش است.
در پاسخ این مطالبات رسماً نظر خود را اعلام کنید و در صورت موافقت دست از خشونت علیه معترضان بردارید و لوازم قانونی رفراندوم را فراهم آورید، ولی معترضان خوب می دانند که شما گوش شنوایی برای شنیدن صدای اعتراضات ندارید، اعتراضات را اغتشاش تعبیر می کنید تا بتوانید با این بهانه اعتراضات را سرکوب کنید، غافل از اینکه به مراتب کار را سخت تر و پیچیده تر می کنید
اصولاً شما خود را مصون از اشتباه می دانید و معترضان را مشتی جوان احساساتی و هیجان زده که فریب دشمن را خورده اند و به زودی عطش هیجان آن ها فروکش می کند و این اعتراضات جمع می شود و خیال می کنید باز هم همچنان بر اریکه قدرت باقی خواهید ماند، هیچ پالسی از شما که نشان دهد به عقلانیت بر خواهید گشت مردم مشاهده نمی کنند، من یک پیشنهاد به مردم معترض و به حاکمیت دارم، برای اینکه مشخص شود حاکمیت با چه انبوهی از معترضان روبرو هستند و برای اینکه هیچ اغتشاشی هم صورت نگیرد، همه معترضان پشت ماشین خود و درب خانه خود و روی لباس خود نوشته ای نصب کنند تحت عنوان " ما اعتراض داریم" و شما حاکمیت هم نه تنها متعرض مردم نشوید بلکه تشویق کنید مردم این کار را بکنند و بدین وسیله صدای مردم معترض را بشنوید، این گفتمان با کمترین هزینه برای معترضان و حاکمیت می باشد اگر صادق هستید و می خواهید صدای معترضان را بشنوید به آن عمل کنید
@MostafaTajzadeh
یا نمی تواند؟
✍️ حسین ملک خدایی
حاکمیت آنقدر با مطالبات مردم فاصله گرفته است که اگر بخواهد به مطالبات مردم رسیدگی کند دیگر نمی تواند، امروز رئيسي گفت دولت آماده شنیدن اعتراضات مردم می باشد، اما رئیسی توجه نمی کند که سقف مطالبات مردم از قدرت شنیدن دولت فراتر رفته است، معترضان تغییرات اساسی را می خواهند، روحانیت اهل تسنن کردستان و عبدالحمید مولوی امام جمعه زاهدان خواهان رفراندوم، بررسی کشته های این حوادث و عدم خشونت با معترضان شدند، خوب جناب رئیسی باور کن این حداقل مطالبه معترضان می باشد، اگر دولت آماده شنیدن صدای معترضان بدون اغتشاش است.
در پاسخ این مطالبات رسماً نظر خود را اعلام کنید و در صورت موافقت دست از خشونت علیه معترضان بردارید و لوازم قانونی رفراندوم را فراهم آورید، ولی معترضان خوب می دانند که شما گوش شنوایی برای شنیدن صدای اعتراضات ندارید، اعتراضات را اغتشاش تعبیر می کنید تا بتوانید با این بهانه اعتراضات را سرکوب کنید، غافل از اینکه به مراتب کار را سخت تر و پیچیده تر می کنید
اصولاً شما خود را مصون از اشتباه می دانید و معترضان را مشتی جوان احساساتی و هیجان زده که فریب دشمن را خورده اند و به زودی عطش هیجان آن ها فروکش می کند و این اعتراضات جمع می شود و خیال می کنید باز هم همچنان بر اریکه قدرت باقی خواهید ماند، هیچ پالسی از شما که نشان دهد به عقلانیت بر خواهید گشت مردم مشاهده نمی کنند، من یک پیشنهاد به مردم معترض و به حاکمیت دارم، برای اینکه مشخص شود حاکمیت با چه انبوهی از معترضان روبرو هستند و برای اینکه هیچ اغتشاشی هم صورت نگیرد، همه معترضان پشت ماشین خود و درب خانه خود و روی لباس خود نوشته ای نصب کنند تحت عنوان " ما اعتراض داریم" و شما حاکمیت هم نه تنها متعرض مردم نشوید بلکه تشویق کنید مردم این کار را بکنند و بدین وسیله صدای مردم معترض را بشنوید، این گفتمان با کمترین هزینه برای معترضان و حاکمیت می باشد اگر صادق هستید و می خواهید صدای معترضان را بشنوید به آن عمل کنید
@MostafaTajzadeh
✳️ تکرار تراژدی مسکن مهر احمدینژاد برای مسکن ملی رئیسی؟
🔻احمدینژاد هم مانند رئیسی یکی از مهمترین اهداف دولت خود را کاهش هزینه مسکن و تامین مسکن ارزانقیمت برای مردم میدانست. نتیجه این تفکر هم تولد ابرپروژه مسکن مهر و ساخت حدود ۲ میلیون مسکن طی ۸ سال بود. اما در نهایت این پروژه را نمیتوان موفق نامید. در وهله نخست کارشناسان اعتقاد داشتند که مسکن مهر با متری ۶۰۰ هزار تومان ساخته خواهد شد اما دولت اصرار داشت که این عدد را ۳۰۰ هزار تومان اعلام کند. اما با طولانی شدن ساخت این خانهها، در نهایت دولت آنها را متری حدود ۲.۵ تا ۳ میلیون تومان به مردم واگذار کرد؛ یعنی ۱۰ برابر قیمت اولیه.
🔻از سال گذشته هم که دولت وعده ساخت مسکن ملی با ۲ تا ۴.۵ میلیون تومان را میداد، کارشناسان بارها خبر از عدم امکانپذیری ساختوساز با این هزینه دادند. در همین خصوص میتوان به گزارشی اشاره کرد که سال گذشته در «بورسان» منتشر شده بود و در خصوص عدم امکان ساخت مسکن ملی با این قیمتها هشدار داده شده بود. برآوردهای بورسان پیش از نوروز امسال نشان میداد که هزینه ساخت حداقل متری ۷.۵ میلیون تومان خواهد بود و با افزایش دستمزدها در ۱۴۰۱ به حداقل ۸.۵ میلیون تومان میرسد.
🔻محاسباتی که حالا هم نشان میدهد که هزینه ساخت هر متر مربع مسکن ملی به حداقل ۱۰ میلیون تومان رسیده است. حال باید دید سناریو شکست مسکن مهر احمدینژاد برای رئیسی هم تکرار خواهد شد یا نه. شکست پروژهای که در سال اول نه پیشرفت فیزیکی داشته، نه به درستی منابع مورد نیاز برای تامین مالی مشخص شده و در این شرایط تا کنون هزینهاش هم دو برابر شده است. دولت در این پروژه از مردم توقع دارد چیزی را بخرند که نه کیفیتش مشخص است، نه زمان تحویلش و نه حتی قیمتش! / فردای اقتصاد
@MostafaTajzadeh
✳️ https://t.me/eghtesadd
🔻احمدینژاد هم مانند رئیسی یکی از مهمترین اهداف دولت خود را کاهش هزینه مسکن و تامین مسکن ارزانقیمت برای مردم میدانست. نتیجه این تفکر هم تولد ابرپروژه مسکن مهر و ساخت حدود ۲ میلیون مسکن طی ۸ سال بود. اما در نهایت این پروژه را نمیتوان موفق نامید. در وهله نخست کارشناسان اعتقاد داشتند که مسکن مهر با متری ۶۰۰ هزار تومان ساخته خواهد شد اما دولت اصرار داشت که این عدد را ۳۰۰ هزار تومان اعلام کند. اما با طولانی شدن ساخت این خانهها، در نهایت دولت آنها را متری حدود ۲.۵ تا ۳ میلیون تومان به مردم واگذار کرد؛ یعنی ۱۰ برابر قیمت اولیه.
🔻از سال گذشته هم که دولت وعده ساخت مسکن ملی با ۲ تا ۴.۵ میلیون تومان را میداد، کارشناسان بارها خبر از عدم امکانپذیری ساختوساز با این هزینه دادند. در همین خصوص میتوان به گزارشی اشاره کرد که سال گذشته در «بورسان» منتشر شده بود و در خصوص عدم امکان ساخت مسکن ملی با این قیمتها هشدار داده شده بود. برآوردهای بورسان پیش از نوروز امسال نشان میداد که هزینه ساخت حداقل متری ۷.۵ میلیون تومان خواهد بود و با افزایش دستمزدها در ۱۴۰۱ به حداقل ۸.۵ میلیون تومان میرسد.
🔻محاسباتی که حالا هم نشان میدهد که هزینه ساخت هر متر مربع مسکن ملی به حداقل ۱۰ میلیون تومان رسیده است. حال باید دید سناریو شکست مسکن مهر احمدینژاد برای رئیسی هم تکرار خواهد شد یا نه. شکست پروژهای که در سال اول نه پیشرفت فیزیکی داشته، نه به درستی منابع مورد نیاز برای تامین مالی مشخص شده و در این شرایط تا کنون هزینهاش هم دو برابر شده است. دولت در این پروژه از مردم توقع دارد چیزی را بخرند که نه کیفیتش مشخص است، نه زمان تحویلش و نه حتی قیمتش! / فردای اقتصاد
@MostafaTajzadeh
✳️ https://t.me/eghtesadd
Telegram
کانال تخصصی اقتصاد
معرفی و بهره گیری از علم اقتصاد، همراه با تحلیل اقتصاد ایران و جهان
🔰بازخوانی قتل های دگراندیشان در پاییز سال ۱۳۷۷ ( بخش اول) نام ها و بی نشان ها
🔸به مناسبت فرارسیدن سالگرد قتلهای زنجیرهای امتداد بخش نخست این گزارش را امروز و بخش دوم را فردا بازنشر می کند.
🔸آذر سال 1377 یکی از مهم ترین و شاید پرتنش ترین ماه ها در تاریخ سیاسی ایران در دوران معاصر باشد. قتل های موسوم به قتل های زنجیره ای ناگهان از زیر آوار پنهان کاری ها سر برآورد و به یکی از بزرگترین چالش های دولت اصلاحات تبدیل شد.
🔸شاید کمتر کسی تصور می کرد خبری کوتاه که در روز دوشنبه 2 آذر در ستون کنار صفحه اول روزنامه همشهری منتشر شده بود به یکی از بزرگترین خانه تکانی ها در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران منجر شود.
🔸تیتر خبر کوتاه و صریح بود؛ « شامگاه دیروز در تهران داریوش فروهر و همسرش کشته شدند» و در زیرِ تیتر نیز آمده بود که « تحقیق درباره قتل فروهر از سوی وزارت کشور آغاز شد».
🔸هر چند در خبر منتشر شده تمرکز بیشتر بر روی نام داریوش فروهر بود اما در روزها و ماه های بعد نام پروانه فروهر در کنار نام همسرش و در کنار حداقل دو نام دیگر در صدر قرار گرفت.
🔸28 آبان همان سال «مجید شریف » نویسنده و مترجم از خانه اش خارج شده بود و تا زمان اعلام خبر روزنامه همشهری در تاریخ 2 آذر از وی خبری نبود. پیکر مجید شریف 6 روز پس از ناپدید شدنش در 4 آذر پیدا شد.
🔸شاید در آن زمان هنوز بسیاری از ابعاد عجیب ماجرا خبر نداشتند اما به نظر می رسد حداقل با ناپدید شدن «محمدمختاری» در 12 آذر حداقل برای وزارت کشور و بخشی دیگر از نهادهای امنیتی ماجرا وارد روند دیگری شد.
🔸اکنون 22 سال از پاییز خونبار و آذرماهی که حداقل 4 پرونده قتل دگراندیشان در آن باز شد می گذرد. اما همچنان روایت های تاریخی شاید از آن کامل نباشد. از پرداختن به روند وقایعی که دولت نوپای اصلاحات تصمیم می گیرد بر سر خاتمه یافتن آن بایستد ، تا یکی از درخشان ترین دوران مطبوعات کشور که ده ها روزنامه و روزنامه نگار برای حداقل دو سال بعد یکی از مهم ترین و پیچیده ترین پرونده های حذف سازمانی دگراندیشان در کشور را دنبال کردند و حتی بی مهابا پیش از اعلام نظر مسولان وقت توانستند به اسناد متقن دست یافته و آن را منتشر کنند.
🔸در همان دوره درخشان است که توسط نشریانی چون پیام امروز ، صبح امروز ، پیام هاجر و دهها جریده دیگر موضوع قتل های زنجیره ای تا اوایل دهه 70 کشیده و حتی قتل هایی چون حذف کشیش های مسیحی و قتل فاطمه قائم مقامی به عنوان مهماندار هواپیما نیز در همین دوره دوباره گشوده شد. افشاگری های مطبوعات و پیگیری و پافشاری آنان برای یافتن همه جزییات حقیقت تا استعفای دری نجف آبادی ، وزیر وقت اطلاعات نیز پیش رفت.
🔸بازخوانی روند وقایعی که از پاییز سال 77 آغاز شد، شاید به درک بهتر نفش مطبوعات و گردش آزاد اطلاعات در جامعه کمک کند و البته پرده از جزییات چندین واقعه مهم تاریخ سیاسی ایران در سال های 77 تا 79 نیز بردارد...../ادامه دارد./برگرفته از کانال امتداد
🔰در لینک زیر بخوانید:
http://sobhema.news/?p=19189
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir
🔸به مناسبت فرارسیدن سالگرد قتلهای زنجیرهای امتداد بخش نخست این گزارش را امروز و بخش دوم را فردا بازنشر می کند.
🔸آذر سال 1377 یکی از مهم ترین و شاید پرتنش ترین ماه ها در تاریخ سیاسی ایران در دوران معاصر باشد. قتل های موسوم به قتل های زنجیره ای ناگهان از زیر آوار پنهان کاری ها سر برآورد و به یکی از بزرگترین چالش های دولت اصلاحات تبدیل شد.
🔸شاید کمتر کسی تصور می کرد خبری کوتاه که در روز دوشنبه 2 آذر در ستون کنار صفحه اول روزنامه همشهری منتشر شده بود به یکی از بزرگترین خانه تکانی ها در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران منجر شود.
🔸تیتر خبر کوتاه و صریح بود؛ « شامگاه دیروز در تهران داریوش فروهر و همسرش کشته شدند» و در زیرِ تیتر نیز آمده بود که « تحقیق درباره قتل فروهر از سوی وزارت کشور آغاز شد».
🔸هر چند در خبر منتشر شده تمرکز بیشتر بر روی نام داریوش فروهر بود اما در روزها و ماه های بعد نام پروانه فروهر در کنار نام همسرش و در کنار حداقل دو نام دیگر در صدر قرار گرفت.
🔸28 آبان همان سال «مجید شریف » نویسنده و مترجم از خانه اش خارج شده بود و تا زمان اعلام خبر روزنامه همشهری در تاریخ 2 آذر از وی خبری نبود. پیکر مجید شریف 6 روز پس از ناپدید شدنش در 4 آذر پیدا شد.
🔸شاید در آن زمان هنوز بسیاری از ابعاد عجیب ماجرا خبر نداشتند اما به نظر می رسد حداقل با ناپدید شدن «محمدمختاری» در 12 آذر حداقل برای وزارت کشور و بخشی دیگر از نهادهای امنیتی ماجرا وارد روند دیگری شد.
🔸اکنون 22 سال از پاییز خونبار و آذرماهی که حداقل 4 پرونده قتل دگراندیشان در آن باز شد می گذرد. اما همچنان روایت های تاریخی شاید از آن کامل نباشد. از پرداختن به روند وقایعی که دولت نوپای اصلاحات تصمیم می گیرد بر سر خاتمه یافتن آن بایستد ، تا یکی از درخشان ترین دوران مطبوعات کشور که ده ها روزنامه و روزنامه نگار برای حداقل دو سال بعد یکی از مهم ترین و پیچیده ترین پرونده های حذف سازمانی دگراندیشان در کشور را دنبال کردند و حتی بی مهابا پیش از اعلام نظر مسولان وقت توانستند به اسناد متقن دست یافته و آن را منتشر کنند.
🔸در همان دوره درخشان است که توسط نشریانی چون پیام امروز ، صبح امروز ، پیام هاجر و دهها جریده دیگر موضوع قتل های زنجیره ای تا اوایل دهه 70 کشیده و حتی قتل هایی چون حذف کشیش های مسیحی و قتل فاطمه قائم مقامی به عنوان مهماندار هواپیما نیز در همین دوره دوباره گشوده شد. افشاگری های مطبوعات و پیگیری و پافشاری آنان برای یافتن همه جزییات حقیقت تا استعفای دری نجف آبادی ، وزیر وقت اطلاعات نیز پیش رفت.
🔸بازخوانی روند وقایعی که از پاییز سال 77 آغاز شد، شاید به درک بهتر نفش مطبوعات و گردش آزاد اطلاعات در جامعه کمک کند و البته پرده از جزییات چندین واقعه مهم تاریخ سیاسی ایران در سال های 77 تا 79 نیز بردارد...../ادامه دارد./برگرفته از کانال امتداد
🔰در لینک زیر بخوانید:
http://sobhema.news/?p=19189
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir
صبح ما
بازخوانی قتل های دگراندیشان در پاییز سال ۱۳۷۷ ( بخش اول) نام ها و بی نشان ها - صبح ما
بازخوانی روند وقایعی که از پاییز سال ۷۷ آغاز شد، شاید به درک بهتر نفش مطبوعات و گردش آزاد اطلاعات در جامعه کمک کند و البته پرده از جزییات چندین واقعه مهم تاریخ سیاسی ایران در سال های ۷۷ تا ۷۹ نیز بردارد.
🔰پوزش از مردم خوب جوانرود
✍🏻محسن آرمین
🔸آقای محمد صالح مفتاح که ظاهراً معاون رسانه، فرهنگسازی و آموزش ستاد امر به معروف و نهی از منکر هستند، افاضه فرمودهاند:
🔸«۱-جوانرود در سال های اخیر پایگاه داعش در غرب بود و عملیاتهای تروریستی در کشور انجام دادهاند.
🔸۲-در غائله کردستان در ابتدای انقلاب جلوی پای عروس کومله به جای گوسفند ۱۶ انسان قربانی کردند...»(توییتر @meftah دوم آذر)
این آقا را نمی شناسم یقین دارم نه جنگ را دیده و نه سنش به حضور در کردستان در آن سالها میرسد. آن چه در باره جوانرود شریف افاضه کرده است احتمالاً حرف خودش نیست. شاید حاصل کلاسهای بصیرت افزایی است. شاید هم نتیجه سپردن دل و دین و عقل به هستههای سخت قدرت است آن چنان که بیان هر دروغی را در نظر آدمی سهل و آسان جلوه میدهد. «بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أنْفُسُکُم أمْراً»(یوسف: ۱۸)
🔸ظاهراً امپراتوری دروغ در روایت سازی حد و مرز نمیشناسد. حتی معاونت ستاد « امر به معروف و نهی از منکر» هم نمیتواند تو را از«فرهنگ سازی» منکر دروغ بازدارد. ای کاش کسی حداقل این آیه قرآن کریم را برایشان بخواند :«الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ»(توبه: ۶۷)
🔸با اینان دیگر از عدم جواز دروغ نباید گفت، بلکه باید بکوشی ثابت کنی دروغ واجب نیست!! روایت عضویت مهسا در کومله که یادتان هست. دهها روایت نظیر خودکشی سارینا و پرت شدن از بلندی نیکا و مصرف مواد روانگردان معترضان دیگر برایمان عادی شده است.
🔸روایت مشروب خوردن و مستی آیلار دختر دانشجوی تبریزی نشان داد درنوردیدن همه مرزهای اخلاق و مروت تا هتک حیثیت و آبروی خانواده داغدار قربانیان برای حضرات مثل آب خوردن است.
🔸اما متهم کردن اهالی یک شهر و به ویژه مردم شریف جوانرود به تروریسم و بریدن سر انسانها جلوی پای عروس کومله مقولهای است که احتمالش هم نمیرفت. نمی دانم شاید به خاطر این که هنوز به وجود ته ماندهای از وجدان و دیانت امیدواریم.
🔸اما در باره افاضه این آقا باید بگویم سال ۶۰ به دستور شهید بروجردی به همراه مرحوم سعید عابدین زاده برای تشکیل سپاه پاسداران به جوانرود رفتیم.
🔸خاطره استقبال مردم جوانرود برای من جزو خاطرات خوب دوران حضور در کردستان و جبهههای جنگ است. با آرزوی رحمت الهی برای همه قربانیان چرخه اهریمنی خشونت جاری در این روزها و امنیت و آسایش و سربلندی برای مردم شریف ایران و جوانرود عزیز.
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir
✍🏻محسن آرمین
🔸آقای محمد صالح مفتاح که ظاهراً معاون رسانه، فرهنگسازی و آموزش ستاد امر به معروف و نهی از منکر هستند، افاضه فرمودهاند:
🔸«۱-جوانرود در سال های اخیر پایگاه داعش در غرب بود و عملیاتهای تروریستی در کشور انجام دادهاند.
🔸۲-در غائله کردستان در ابتدای انقلاب جلوی پای عروس کومله به جای گوسفند ۱۶ انسان قربانی کردند...»(توییتر @meftah دوم آذر)
این آقا را نمی شناسم یقین دارم نه جنگ را دیده و نه سنش به حضور در کردستان در آن سالها میرسد. آن چه در باره جوانرود شریف افاضه کرده است احتمالاً حرف خودش نیست. شاید حاصل کلاسهای بصیرت افزایی است. شاید هم نتیجه سپردن دل و دین و عقل به هستههای سخت قدرت است آن چنان که بیان هر دروغی را در نظر آدمی سهل و آسان جلوه میدهد. «بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أنْفُسُکُم أمْراً»(یوسف: ۱۸)
🔸ظاهراً امپراتوری دروغ در روایت سازی حد و مرز نمیشناسد. حتی معاونت ستاد « امر به معروف و نهی از منکر» هم نمیتواند تو را از«فرهنگ سازی» منکر دروغ بازدارد. ای کاش کسی حداقل این آیه قرآن کریم را برایشان بخواند :«الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ»(توبه: ۶۷)
🔸با اینان دیگر از عدم جواز دروغ نباید گفت، بلکه باید بکوشی ثابت کنی دروغ واجب نیست!! روایت عضویت مهسا در کومله که یادتان هست. دهها روایت نظیر خودکشی سارینا و پرت شدن از بلندی نیکا و مصرف مواد روانگردان معترضان دیگر برایمان عادی شده است.
🔸روایت مشروب خوردن و مستی آیلار دختر دانشجوی تبریزی نشان داد درنوردیدن همه مرزهای اخلاق و مروت تا هتک حیثیت و آبروی خانواده داغدار قربانیان برای حضرات مثل آب خوردن است.
🔸اما متهم کردن اهالی یک شهر و به ویژه مردم شریف جوانرود به تروریسم و بریدن سر انسانها جلوی پای عروس کومله مقولهای است که احتمالش هم نمیرفت. نمی دانم شاید به خاطر این که هنوز به وجود ته ماندهای از وجدان و دیانت امیدواریم.
🔸اما در باره افاضه این آقا باید بگویم سال ۶۰ به دستور شهید بروجردی به همراه مرحوم سعید عابدین زاده برای تشکیل سپاه پاسداران به جوانرود رفتیم.
🔸خاطره استقبال مردم جوانرود برای من جزو خاطرات خوب دوران حضور در کردستان و جبهههای جنگ است. با آرزوی رحمت الهی برای همه قربانیان چرخه اهریمنی خشونت جاری در این روزها و امنیت و آسایش و سربلندی برای مردم شریف ایران و جوانرود عزیز.
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir
☑️اطلس جغرافیایی اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی بر اساس دادههای آنلاین: شدت اعتراضات در هر یک از استانهای کشور چگونه بوده است؟
✍🏻محمد رهبری
✔️مرگ مهسا امینی در پایان شهریور سال جاری، جرقهی یکی از پردامنهترین اعتراضات اجتماعی در سالیان اخیر را رقم زد. از زمان آغاز اعتراضات تاکنون، شهرها و استانهای مختلفی در سراسر کشور شاهد اعتراضات خیابانی بودند. فراوانی، پراکندگی و تداوم این اعتراضات بیانگر آن است که این جنبش محدود به یک مسأله و جغرافیای خاص نیست.
✔️از همین رو است که مطالعهی شدت اعتراضات در شهرهای مختلف میتواند تصویر بهتری از انگیزههای این اعتراضات بهدست دهد. فهم دقیق از میزان اعتراضات در هر شهر و استان میتواند زمینههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی اعتراضات را بهتر روشن کند.
✔️با توجه به آن که امکان جمعآوری اطلاعات میدانی از اعتراضات فراهم نیست، یکی از روشهای تهیهی اطلس جغرافیای اعتراضات، رجوع به اخبار منتشر شده از اعتراضات در شبکههای اجتماعی است و بر اساس تعداد اخبار منتشر شده از هر شهر و استان، تخمینی از شدت اعتراضات در هر استان زد.
✔️در این میان، کانال تلگرامی «وحید آنلاین» یکی از رسانههایی بوده که از ابتدای اعتراضات تاکنون، آن را پوشش داده است. بررسی اخبار منتشر شده در این کانال و در بازه ۲۶شهریور تا ۲۶ آبانماه، میتواند تصویری از شدت اعتراضات در هر شهر و استان در قیاس با استانهای دیگر بهدست دهد.
🔹یافتهها
✔️بر اساس این دستهبندی از تعداد اخبار منتشر شده در کانال وحید آنلاین، میتوان اطلس جغرافیایی از اعتراضات ایران (تصویر زیر) را ارائه کرد:
1️⃣استانها با بیشترین میزان اعتراضات:
✔️بر اساس یافتههای بهدست آمده، بهترتیب دو استان تهران و کردستان، شاهد بیشترین حجم اخبار اعتراضات در طول ۲ماه اخیر بوده است. در استان تهران به ترتیب مناطق اکباتان، نازیآباد، ستارخان، ولیعصر، بلوار کشاورز، سعادتآباد، نارمک، تهرانپارس، پونک، امیرآباد، تجریش، چیتگر، خیابان شریعتی و لالهزار بیشترین میزان اعتراضات را داشتهاند؛ به این معنا که اخبار اعتراضات منتشر شده از اکباتان بیشترین تعداد و اخبار اعتراضات منتشر شده از لالهزار کمترین تعداد را داشته است.
✔️در استان کردستان، به ترتیب اخبار شهرهای سنندج، سقز، مریوان، بوکان، مهاباد، اشنویه، کامیاران، دیواندره و دهگلان بیشترین تکرار را در میان اخبار منتشر شده در کانال وحیدآنلاین داشته است؛ به این معنا که اخبار مربوط به سنندج و سقز بیشترین تکرار و اخبار مربوط به دیواندره و دهگلان کمترین تکرار را داشته است (راجع به هر یک از این مناطق حداقل 10 خبر منتشر شده است).
2️⃣استانهای با شدت اعتراضات زیاد
✔️دسته دوم، استانهایی هستند که شدت اخبار اعتراضات در آن «زیاد» بوده است که بر اساس یافتههای بهدست آمده استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، فارس، البرز و مازندران در این گروه جای میگیرند.
3️⃣استانهای با شدت اعتراضات متوسط
✔️دسته سوم استانهایی هستند که میزان اخبار اعتراضات در آنها در قیاس با سایر استانها «متوسط» ارزیابی شده است. در این دسته تعداد اخبار اعتراضات در کانال وحید آنلاین راجع به مراکز استانهای اصفهان، آذربایجان شرقی (تبریز)، گیلان (رشت) و کرمانشاه نیز به ترتیب بیشترین تکرار را داشته است. همچنین استان خوزستان نیز در این دسته قرار میگیرد و اخبار منتشر شده راجع به شهرهای اهواز، ایذه و دزفول، بهترتیب بیشترین تکرار را داشته است.
4️⃣استانهای با شدت اعتراضات کم:
✔️در این دسته مراکز استانهای کرمان، مرکزی (اراک) و قزوین قرار دارند. اخبار اعتراضات مربوط به این استانها در قیاس با سایر استانهای دیگر، کمتر تکرار شده و بههمین دلیل در دسته استانهای با شدت اعتراضات کم قرار گرفتهاند.
5️⃣استانهای با شدت اعتراضات خیلی کم
✔️این دسته بیشترین تعداد استانها را به خود اختصاص داده است و بهترتیب مراکز ۱۲استان اردبیل، قم، بوشهر، یزد، ارومیه، همدان، زنجان، هرمزگان (بندرعباس)، ایلام، لرستان (خرمآباد)، گلستان (گرگان) و چهارمحال و بختیاری (شهر کرد) در آن قرار دارند.
6️⃣استانهای با شدت اعتراضات ناچیز
✔️این دسته نیز شامل ۴استان میشود که عبارتند از مراکز استانهای سمنان، کهگیلویه و بویر احمد (یاسوج)، خراسان شمالی (بجنورد) و خراسان جنوبی (بیرجند).
🔹تحلیل یافتهها
▪️شدت اعتراضات در محرومترین استانهای کشور بسیار کم بوده است
▪️ریشه اعتراضات را نمیتوان صرفا به مسائل اقتصادی تقلیل داد
▪️مسأله سبک زندگی در کنار مسأله محرومیت نسبی میتواند توضیحدهنده اطلس جغرافیایی اعتراضات باشد.
🔹متن کامل
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
✍🏻محمد رهبری
✔️مرگ مهسا امینی در پایان شهریور سال جاری، جرقهی یکی از پردامنهترین اعتراضات اجتماعی در سالیان اخیر را رقم زد. از زمان آغاز اعتراضات تاکنون، شهرها و استانهای مختلفی در سراسر کشور شاهد اعتراضات خیابانی بودند. فراوانی، پراکندگی و تداوم این اعتراضات بیانگر آن است که این جنبش محدود به یک مسأله و جغرافیای خاص نیست.
✔️از همین رو است که مطالعهی شدت اعتراضات در شهرهای مختلف میتواند تصویر بهتری از انگیزههای این اعتراضات بهدست دهد. فهم دقیق از میزان اعتراضات در هر شهر و استان میتواند زمینههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی اعتراضات را بهتر روشن کند.
✔️با توجه به آن که امکان جمعآوری اطلاعات میدانی از اعتراضات فراهم نیست، یکی از روشهای تهیهی اطلس جغرافیای اعتراضات، رجوع به اخبار منتشر شده از اعتراضات در شبکههای اجتماعی است و بر اساس تعداد اخبار منتشر شده از هر شهر و استان، تخمینی از شدت اعتراضات در هر استان زد.
✔️در این میان، کانال تلگرامی «وحید آنلاین» یکی از رسانههایی بوده که از ابتدای اعتراضات تاکنون، آن را پوشش داده است. بررسی اخبار منتشر شده در این کانال و در بازه ۲۶شهریور تا ۲۶ آبانماه، میتواند تصویری از شدت اعتراضات در هر شهر و استان در قیاس با استانهای دیگر بهدست دهد.
🔹یافتهها
✔️بر اساس این دستهبندی از تعداد اخبار منتشر شده در کانال وحید آنلاین، میتوان اطلس جغرافیایی از اعتراضات ایران (تصویر زیر) را ارائه کرد:
1️⃣استانها با بیشترین میزان اعتراضات:
✔️بر اساس یافتههای بهدست آمده، بهترتیب دو استان تهران و کردستان، شاهد بیشترین حجم اخبار اعتراضات در طول ۲ماه اخیر بوده است. در استان تهران به ترتیب مناطق اکباتان، نازیآباد، ستارخان، ولیعصر، بلوار کشاورز، سعادتآباد، نارمک، تهرانپارس، پونک، امیرآباد، تجریش، چیتگر، خیابان شریعتی و لالهزار بیشترین میزان اعتراضات را داشتهاند؛ به این معنا که اخبار اعتراضات منتشر شده از اکباتان بیشترین تعداد و اخبار اعتراضات منتشر شده از لالهزار کمترین تعداد را داشته است.
✔️در استان کردستان، به ترتیب اخبار شهرهای سنندج، سقز، مریوان، بوکان، مهاباد، اشنویه، کامیاران، دیواندره و دهگلان بیشترین تکرار را در میان اخبار منتشر شده در کانال وحیدآنلاین داشته است؛ به این معنا که اخبار مربوط به سنندج و سقز بیشترین تکرار و اخبار مربوط به دیواندره و دهگلان کمترین تکرار را داشته است (راجع به هر یک از این مناطق حداقل 10 خبر منتشر شده است).
2️⃣استانهای با شدت اعتراضات زیاد
✔️دسته دوم، استانهایی هستند که شدت اخبار اعتراضات در آن «زیاد» بوده است که بر اساس یافتههای بهدست آمده استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، فارس، البرز و مازندران در این گروه جای میگیرند.
3️⃣استانهای با شدت اعتراضات متوسط
✔️دسته سوم استانهایی هستند که میزان اخبار اعتراضات در آنها در قیاس با سایر استانها «متوسط» ارزیابی شده است. در این دسته تعداد اخبار اعتراضات در کانال وحید آنلاین راجع به مراکز استانهای اصفهان، آذربایجان شرقی (تبریز)، گیلان (رشت) و کرمانشاه نیز به ترتیب بیشترین تکرار را داشته است. همچنین استان خوزستان نیز در این دسته قرار میگیرد و اخبار منتشر شده راجع به شهرهای اهواز، ایذه و دزفول، بهترتیب بیشترین تکرار را داشته است.
4️⃣استانهای با شدت اعتراضات کم:
✔️در این دسته مراکز استانهای کرمان، مرکزی (اراک) و قزوین قرار دارند. اخبار اعتراضات مربوط به این استانها در قیاس با سایر استانهای دیگر، کمتر تکرار شده و بههمین دلیل در دسته استانهای با شدت اعتراضات کم قرار گرفتهاند.
5️⃣استانهای با شدت اعتراضات خیلی کم
✔️این دسته بیشترین تعداد استانها را به خود اختصاص داده است و بهترتیب مراکز ۱۲استان اردبیل، قم، بوشهر، یزد، ارومیه، همدان، زنجان، هرمزگان (بندرعباس)، ایلام، لرستان (خرمآباد)، گلستان (گرگان) و چهارمحال و بختیاری (شهر کرد) در آن قرار دارند.
6️⃣استانهای با شدت اعتراضات ناچیز
✔️این دسته نیز شامل ۴استان میشود که عبارتند از مراکز استانهای سمنان، کهگیلویه و بویر احمد (یاسوج)، خراسان شمالی (بجنورد) و خراسان جنوبی (بیرجند).
🔹تحلیل یافتهها
▪️شدت اعتراضات در محرومترین استانهای کشور بسیار کم بوده است
▪️ریشه اعتراضات را نمیتوان صرفا به مسائل اقتصادی تقلیل داد
▪️مسأله سبک زندگی در کنار مسأله محرومیت نسبی میتواند توضیحدهنده اطلس جغرافیایی اعتراضات باشد.
🔹متن کامل
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
ویرگول
اطلس جغرافیایی اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی (26 شهریور تا 26 آبان ماه 1401)
مرگ مهسا امینی در پایان شهریور سال جاری، جرقهی یکی از پردامنهترین اعتراضات اجتماعی در سالیان اخیر را رقم زد. از زمان آغاز اعتراضات در اوا…
بلوغ آزادیخواهی
امیر مازیار
گمان میکنم فضای گفتوگوهای اعتراضی در شبکههای مجازی ،هر چه پیشتر آمدهایم، عقلانیتر و سالمتر شدهاست . سالها حضور در فضاهای غیردموکراتیک ،سالها سرکوب و عدم امکان آزادانه عقاید و گفتوگو درباره آنها حتما اثرات درازمدتی بر همه ما گذاشتهاست. خصوصا اکنون که همه خشمگین ایم و امکان سوءتفاهم در گفتارهای مجازی هم بسیار است. اما درباره بحثهای مهمی که جریان داشته و دارد مانند خشونتگرایی یا خشونتپرهیزی ، جواز حمایت خارجی ، خشونتهای فیزیکی و غیرفیزیکی علیه روحانیون ،زبان شعارها و...طرفین وارد گفتوگو و استدلالآوری و مرورهای تاریخی شدهاند و بحثهای دو طرفه یا چند طرفه وجود دارد و تکثرصداها شنیده میشود .همین که فقط یکصدا شنیده نمیشود ،همینکه صداهای متفاوت و دیدگاههای متفاوتی وجود دارد، همینکه تکثر مواضع طرفین را ملزم به استدلالآوری میکند، نشان میدهد که همه چیز در خشم و شوری کور رها نشدهاست. حتما همیشه یک نظر به نحو کلی و جمعی پذیرفته نمیشود، شاید اصلا طرفین قانع نشوند و هرکدام بر مواضع خود بمانند اما مساله مهم همان تامل و نقادی و توجه به نظر مخالف است. اینکه جایی برای شنیدن ، احتمالی برای برخطابودن خود و تلاشی جهت استوارساختن موضع خود بکنیم. همین همه ما را در عمل محتاطتر و پختهتر میکند .
یک جامعه و جمعیت بالغ صدای منتقد و مخالف را ،حتی اگر صد در صد نادرست بداند، خفه نمیکند و دشمن نمیدارد بلکه از آن برای تقویت نقادانه موضع خویش بهره میبرد. باید سعی کنیم این فضا هر چه بیشتر گشودهشود . هر که مخالف ماست ضرورتا خودفروخته، خائن، جاسوس،مزدور و ...نیست. نقد کنیم و از این برچسبها استفاده نکنیم .ممکن است کسی فکر کند راه درست رسیدن به آزادی خشونتپرهیزی است و کسانی که خشونتگرا هستند به عاملین خشونت در حکومت کمک میکنند پس مزدور اند. دیگری هم فکر کند خشونتپرهیزی گشودن راه سرکوب و سلطه است و موافقان آن با عاملان سرکوب هم دست اند. متهم کردن یکدیگر و خشونتورزی نسبت به هم در این بحثها همان تفرقه بیهوده است. برای موضع خود استدلال کنیم، موضع مخالف را بشنویم و هر آنچه عاقلانه مییابیم انجام دهیم. دامن زدن به فضای اتهامزنی به یکدیگر خاموش کننده رواداری و ناهمخوان با آزادیخواهی است. دموکراسی و احترام به همه حقوق و آزادیها را از خودمان و از همین لحظه آغاز کنیم همانطورکه تصمیم گرفتهایم "آزاد بودن " و شکستن " اجبارها" را خودمان و از همین لحظه آغاز کنیم.
@MostafaTajzadeh
@amirmaziar1
امیر مازیار
گمان میکنم فضای گفتوگوهای اعتراضی در شبکههای مجازی ،هر چه پیشتر آمدهایم، عقلانیتر و سالمتر شدهاست . سالها حضور در فضاهای غیردموکراتیک ،سالها سرکوب و عدم امکان آزادانه عقاید و گفتوگو درباره آنها حتما اثرات درازمدتی بر همه ما گذاشتهاست. خصوصا اکنون که همه خشمگین ایم و امکان سوءتفاهم در گفتارهای مجازی هم بسیار است. اما درباره بحثهای مهمی که جریان داشته و دارد مانند خشونتگرایی یا خشونتپرهیزی ، جواز حمایت خارجی ، خشونتهای فیزیکی و غیرفیزیکی علیه روحانیون ،زبان شعارها و...طرفین وارد گفتوگو و استدلالآوری و مرورهای تاریخی شدهاند و بحثهای دو طرفه یا چند طرفه وجود دارد و تکثرصداها شنیده میشود .همین که فقط یکصدا شنیده نمیشود ،همینکه صداهای متفاوت و دیدگاههای متفاوتی وجود دارد، همینکه تکثر مواضع طرفین را ملزم به استدلالآوری میکند، نشان میدهد که همه چیز در خشم و شوری کور رها نشدهاست. حتما همیشه یک نظر به نحو کلی و جمعی پذیرفته نمیشود، شاید اصلا طرفین قانع نشوند و هرکدام بر مواضع خود بمانند اما مساله مهم همان تامل و نقادی و توجه به نظر مخالف است. اینکه جایی برای شنیدن ، احتمالی برای برخطابودن خود و تلاشی جهت استوارساختن موضع خود بکنیم. همین همه ما را در عمل محتاطتر و پختهتر میکند .
یک جامعه و جمعیت بالغ صدای منتقد و مخالف را ،حتی اگر صد در صد نادرست بداند، خفه نمیکند و دشمن نمیدارد بلکه از آن برای تقویت نقادانه موضع خویش بهره میبرد. باید سعی کنیم این فضا هر چه بیشتر گشودهشود . هر که مخالف ماست ضرورتا خودفروخته، خائن، جاسوس،مزدور و ...نیست. نقد کنیم و از این برچسبها استفاده نکنیم .ممکن است کسی فکر کند راه درست رسیدن به آزادی خشونتپرهیزی است و کسانی که خشونتگرا هستند به عاملین خشونت در حکومت کمک میکنند پس مزدور اند. دیگری هم فکر کند خشونتپرهیزی گشودن راه سرکوب و سلطه است و موافقان آن با عاملان سرکوب هم دست اند. متهم کردن یکدیگر و خشونتورزی نسبت به هم در این بحثها همان تفرقه بیهوده است. برای موضع خود استدلال کنیم، موضع مخالف را بشنویم و هر آنچه عاقلانه مییابیم انجام دهیم. دامن زدن به فضای اتهامزنی به یکدیگر خاموش کننده رواداری و ناهمخوان با آزادیخواهی است. دموکراسی و احترام به همه حقوق و آزادیها را از خودمان و از همین لحظه آغاز کنیم همانطورکه تصمیم گرفتهایم "آزاد بودن " و شکستن " اجبارها" را خودمان و از همین لحظه آغاز کنیم.
@MostafaTajzadeh
@amirmaziar1
♦️روایتی از یک گذار به دموکراسی
🖊حسین نقاشی
فیلم۱۹۸۷(وقتی روز فرا میرسد)روایتی از دوران حکومت نظامیان برکرهجنوبی است.داستان با کشته شدن یک دانشجوی مخالف بدست امنیتیها زیرشکنجه شروع میشود.تلاش امنیتیها برای سرپوش گذاشتن بر قتل،ناکام میماند.ماجرا درز میکند وموجب اعتراضات گسترده میشود.میخواستند بگویند سکته کرده است.
مقاومت یک دادستان وپیگیری مطبوعات و تجمعات دانشجویی کاردست حکومت میدهد.خشونت وقانونشکنی امنیتیهای لباس شخصی، ضربوشتم پلیس با همراهی همین لباس شخصیها،باتوم و اشکآور،کشته شدن یک دانشجو در تظاهرات،بارها شما را به تجارب زیستهتان نزدیک کرده واشک برچشمانتان مینشاند!
کردهجنوبی از ۱۹۴۸ (تاریخ تاسیس رسمی) تا کنون، شش جمهوری از سر گذرانده است. داستان این فیلم گذار از جمهوری پنجم تحت تسلط نظامیان است. جمهوریای که شمایلی نیمه بسته و نیمه باز دارد.
دخالتهای فراقانونی و خودسرانه ولی سیستماتیک امنیتیها و از سوی دیگر آزادی دست و پا شکسته مطبوعات.
در هر حال اعتراضات دانشجویی و کارگری نهایتا در سال ۱۹۸۷، کره جنوبی را از جمهوری پنجم به جمهوری ششم(تا کنون) عبور داد.
🆔@MostafaTajzadeh
🖊حسین نقاشی
فیلم۱۹۸۷(وقتی روز فرا میرسد)روایتی از دوران حکومت نظامیان برکرهجنوبی است.داستان با کشته شدن یک دانشجوی مخالف بدست امنیتیها زیرشکنجه شروع میشود.تلاش امنیتیها برای سرپوش گذاشتن بر قتل،ناکام میماند.ماجرا درز میکند وموجب اعتراضات گسترده میشود.میخواستند بگویند سکته کرده است.
مقاومت یک دادستان وپیگیری مطبوعات و تجمعات دانشجویی کاردست حکومت میدهد.خشونت وقانونشکنی امنیتیهای لباس شخصی، ضربوشتم پلیس با همراهی همین لباس شخصیها،باتوم و اشکآور،کشته شدن یک دانشجو در تظاهرات،بارها شما را به تجارب زیستهتان نزدیک کرده واشک برچشمانتان مینشاند!
کردهجنوبی از ۱۹۴۸ (تاریخ تاسیس رسمی) تا کنون، شش جمهوری از سر گذرانده است. داستان این فیلم گذار از جمهوری پنجم تحت تسلط نظامیان است. جمهوریای که شمایلی نیمه بسته و نیمه باز دارد.
دخالتهای فراقانونی و خودسرانه ولی سیستماتیک امنیتیها و از سوی دیگر آزادی دست و پا شکسته مطبوعات.
در هر حال اعتراضات دانشجویی و کارگری نهایتا در سال ۱۹۸۷، کره جنوبی را از جمهوری پنجم به جمهوری ششم(تا کنون) عبور داد.
🆔@MostafaTajzadeh