فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
☑️فعالین حوزه فناوری خطاب به رییسی: محدودیت‌های اینترنت را رفع کنید

✔️نامه‌ای با امضای بیش از ۱۲۰۰ نفر از فعالین حوزه فناوری در ۱۳ تشکل، توسط نصر تهران به رئیس جمهوری ارسال و از او خواسته شده تا با استفاده از اختیارات قانونی خود، محدودیت‌های اینترنت را رفع کند.

✔️این فعالین به وعده ابراهیم رئیسی در زمان انتخابات اشاره و تاکید کردند که «دسترسی به اینترنت بدون محدودیت» از وعده‌های انتخاباتی او بوده است. در این نامه اعلام شده که دسترسی به اینترنت برای پنجاه میلیون نفر از مردم ایران مترادف با دسترسی به شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها است.

✔️پیش‌تر نصر تهران و انجمن کسب و کارهای الکترونیک و انجمن کسب و کارهای مجازی و... نیز در نامه‌های جداگانه نسبت به محدودیت‌های اعمال شده در اینترنت واکنش نشان دادند و خواستار برطرف شدن آنها بودند./ دیجیاتو

@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
☑️هادی خانیکی: همانطور که با یک آمپول شیمی‌درمانی سرطان درمان نمی‌شود، با گفت‌وگوی دورهمی بحران حل کشور نمی‌شود

🗣گفت
‌وگوی دکتر هادی خانیکی با روزنامه اعتماد:

✔️مگر نسل جوان انقلاب با نسل كهنسال دوران انقلاب تفاوت نسلی نداشتند، چطور در زمان انقلاب به هم رسیدند و هم را درك كردند، مگر در زمان اصلاحات این تفاوت‌های نسلی میان جوانان و میانسالان وجود نداشت، چطور این هماهنگی ایجاد شد؟

✔️نسل جوان در جست‌وجوی آن است كه این تفاوت‌هایش دیده شود. اما می‌بیند در عرصه‌های مختلف وقتی به‌رسمیت شناخته می‌شود كه در هیات و قیافه نسل قدیم قرار داشته باشد نه در هیات و قیافه خودش.

✔️نمی‌توان آنچه كه امروز در خیابان، دانشگاه، مدرسه و حتی پشت‌بام منازل شاهد آن هستیم را با تجربه‌های قبلی در سال ۵۷، دوران اصلاحات، سال ۸۸ و حتی اعتراضات سال‌های ۹۶ و ۹۸ مقایسه كنیم. جنبش اخیر با همه نمونه‌های قبلی بسیار متفاوت است.

✔️عاملیت زنان در این جنبش بسیار به چشم می‌خورد. ورود جوانان و نوجوانان در آن برجسته است. تبدیل دانشگاه‌های غیرسیاسی به دانشگاه‌های سیاسی به چشم می‌خورد.

✔️خشونتی كه در برخورد با معترضان وجود دارد، بسیار متفاوت است. نحوه انعكاس این خشونت‌ها و حتی خشونت‌های كلامی كه رخ داده است. ادبیات متفاوتی كه وجود دارد، همه و همه متفاوت است.

🔹متن کامل
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
♦️ امیررضا خادم، قهرمان سابق کشتی ایران در واکنش به صحبت‌های آذری جهرمی، سخنگوی دولت که گفته بود «مشکلی برای بازگشت علی کریمی به ایران وجود ندارد»، پاسخ داد و نوشت: ابتدا امثال توماج صالحی را آزاد کنید، ممنوع الخروجی هنرمندان را بردارید بعد به کریمی بگویید برگردد

🔻 اگر واقعا علی آقای کریمی با این همه حرف‌های مختلفی که زده، مشکلی برای برگشت به کشور نداشته و قرار نیست با او برخوردی شود، پس چرا چهره‌هایی که سخنانی از لحاظ محتوایی به مراتب آرام‌تر و از لحاظ کمی، بسیار محدودتر از کریمی بیان کرده‌اند، با آن وضعیت بازداشت شده و در حبس به سر می‌برند؟

🔻 دولت با رایزنی با مسوولان مرتبط در قوه‌قضابیه، وزارت اطلاعات و سپاه، شرایط آزادی افرادی مانند آقایان «تاج زاده»، «حسین رونقی«، «توماج صالحی»، و سایر بازداش‌شدگان را فراهم کرده و ممنوع الخروجی قهرمانان و هنرمندان را باطل کند.

📌@MostafaTajzadeh

🆔@tahkimmelat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞اتحاد اخلاقی اقتصاددانان داود سوری را آزاد کنید

▫️بیش از 300 چهره اقتصادی شامل اقتصاددانان، کارآفرینان،دانشجویان اقتصاد و روزنامه‌نگاران کشور در نامه‌ای سرگشاده خواستار آزادی داود سوری شدند.

▫️داود سوری اقتصاددانی است که عمر علمی خود را وقف تحقیق درباره فقر و نابرابری کرده بود. او نهم آبان بازداشت شده است.

▫️در بیانیه در خواست آزادی او، یک اتحاد کم سابقه رخ داده و امضای مهمترین چهره‌های اقتصادی کشور از مسعود نیلی، محمد طبیبیان و موسی غنی‌نژاد گرفته تا فرشاد مومنی، عباس شاکری و محمد ستاری‌فر پای یک نامه قرار گرفته است. این بار برای آزادی یک اقتصاددان آزاده آنها متحد شده‌اند. چهرهای جهانی همچون هاشم پسران نیز درخواست آزادی سوری را امضا کرده‌اند.

متن کامل نامه

📺 @ecoiran_webtv @MostafaTajzadeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنان تازه دکتر عبدالکریم سروش(نوبت ششم- یکشنبه ۶ نوامبر۲۰۲۲ و پانزدهم آبان ۱۴۰۱)درباره اعتراضات اخیر/ در تجلیل از آقای تاج‌زاده و انتقاد به حکم سید‌مصطفی طباطبایی

دکتر #عبدالکریم_سروش در نشست ۳۷ از درسگفتار شرح دفتر ششم مثنوی که صبح یکشنبه، ۶ نوامبر برگزار شد،ضمن بیان نکاتی تازه درباره حوادث اخیر و یادکردی از سید‌مصطفی تاج‌زاده که تنها به دلیل سخنان منتقدانه و مشفقانه در نقد سیاست حاکمان به هشت سال زندان محکوم شده است گفت:
آقای تاج‌زاده یکی از منصف‌ترین منتقد بود که اگر حکومت گوش شنوایی داشت باید مجسمه او را به زر می‌گرفت، ما وامدار این منتقدان شجاع هستیم و امیدواریم که از زندان آزاد شوند و بر صدر بنشیند و در امور مدخلیت داشته باشند.

دکتر سروش همچنین محکومیت دین‌پژوه نامی و کهنسال، دکتر مصطفی طباطبایی به ۸ سال زندان و محکومیت برخی از همراهان ایشان را مورد نقد قرار دادند و گفتند
اگر قرار است فردی را به دلیل نقد اندیشه‌های او به زندان افکند پس ۱۵ میلیون اهل سنت که در ایران زندگی می‌کنند و مثل شما نمی‌اندیشند را باید به زندان بیفکنید؟

📍فایل صوتی کامل👇🏻
نخستین مطالعه دولتی درباره اعتراض‌ها: جنبش فراگیر خیابانی برای تغییر

تصویر حاکمیت در میان نسل جدید، مجوعه‌ای از ممنوعیت‌ها و محدودیت‌هاست

اخیراً وزارت علوم نخستین ارزیابی‌ علمی و پژوهشی خود رادرباره اعتراض‌های سراسری در ایران منتشر کرده است، و در آن آمده این اعتراض‌ها بین دو کنش «جنبشی» و «شورشی» قرار دارد.

ماه‌نگار راهبردی «دیده‌بان امنیت ملی» وابسته به وزارت علوم در تازه‌ترین شماره خود در پژوهشی با عنوان «کالبدشناسی ناآرامی‌های شهریور- مهر ۱۴۰۱» حاضر نشده است برخلاف ادبیات جاری مقام‌های جمهوری اسلامی، اعتراض‌ها در ایران را «اغتشاش» یا «آشوب» بخواند.

این پژوهش مهم‌ترین ویژگی اعتراض‌های اخیر در ایران را «​​کثرت‌گرا، کلان‌گرا، سایبرپایه، غیرنهادینه و فشرده در زمان وقوع» توصیف کرده است.

«انتشار سریع کنش جمعی»، «عدم سازماندهی»، «نبود نقش رهبری»، «تاکید بر تغییر بنیادین نظام سیاسی»، «حمایت حداکثری لایه‌ها و گروه‌های مختلف اجتماعی-سیاسی» و «پشتیبانی حداکثری از سوی مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی در خارج» از دیگر مختصات این اعتراض‌ها از نظر تهیه‌کنندگان این گزارش است.

در این پژوهش همچنین آمده فواصل زمانی اعتراض‌ها در ایران به تدریج کوتاه‌تر می‌شود و ادامه روند کنونی، ممکن است فاصله اعتراض‌ها را به دو تا سه ماه هم کاهش دهد که «این امکان در ناآرامی‌های جدید در شهریور و مهر ۱۴۰۱ بسیار بارزتر است.»

این پژوهش برای تازه‌ترین دور اعتراض‌های سراسری ایران شش ویژگی جامعه‌شناختی برشمرده که «نسلی بودن» از مهمترین آنهاست.

آن‌طور که در این متن پژوهشی آمده است مهمترین پیشران‌های اعتراض‌های کنونی در ایران را نسل دهه هشتاد تشکیل می‌دهد که کنش‌گری این نسل «با گسترش ارتباطات الکترونیکی در چارچوب جهانی شدن همزمان شده و امکان سوژگی مستقل از نسل‌های پیشین را برای آنها فراهم کرده است.»

در بخش دیگری از این پژوهش به موضوع زنانه بودن اعتراض‌ها اشاره و ادعا شده است: «عنصر زنانه این ناآرامی‌ها از نیروی نسلی تغذیه و از جنبش نسلی سواری مجانی می‌گیرد.»

این پژوهش به قتل مهسا امینی در مقر گشت ارشاد پلیس در تهران هم اشاره و هم‌نسلان او را نسلی «محزون» توصیف کرده است که «احساس می‌کنند در معرض فشار و تبعیض بروکراسی ناکارآمد قرار گرفته‌اند و در عین حال اعتقاد اندکی به ایدئولوژی‌های سیاسی موجود دارند.»

این پژوهش همچنین در توصیف این نسل اضافه کرده است: «آنها تجربه اندکی از معنویت، وجدان عمومی، عدالت اجتماعی یا حتی استقلال ملی دارند که در سال‌های نخست جمهوری اسلامی بخشی از فرهنگ عمومی بود.»

به نوشته این پژوهش «این گروه نسلی، تصورش از حاکمیت، نهادی است که گردهم‌آیی موسیقی را لغو می‌کند، دستورالعمل‌های اجباری را وضع و فعالیت‌های فرهنگی و تفریحی را ممنوع می‌کند»

در بخش دیگری از این پژوهش اشاره شده است: «این نسل، دولت را ناکارآمد و ناتوان در اداره کشور شناخته و این تصویر به واسطه اخبار هر روزه در مورد کمبود آب، زوال اقلیمی، آلودگی هوا و دیگر آسیب‌های اجتماعی همچون اعتیاد، کودکان خیابانی و غیره تقویت شده است.»

این متن با ارائه توصیفات بالا چنین نوشته است: «ناآرامی‌های اخیر را بهتر است به عنوان ظهور نسلی فهمید که اعضای آن به طور کامل نسبت به الگوی حکمرانی موجود بیگانه هستند.»

این گزارش پژوهشی دومین ویژگی اعتراض‌ها در ایران را «جایی میان کنش جنبشی و کنش شورشی» تعریف کرده است که معترضان تلاش می‌کنند:‌ «از مزایای هر دو نوع کنش سود ببرند، بدون آنکه مشمول هزینه‌ها و ناکامی‌های هر دو در عرصه مواجهه با نیروهای امنیتی انتظامی شوند.»

این گزارش ویژگی سوم این اعتراض‌ها را متعلق و همسو با «جنبش نوین اجتماعی» در جهان معرفی کرده است.

«جنبش‌های اجتماعی جدید» در همه ابعاد و کنش‌ها از جمله در انگیزه‌ها، استراتژی‌ها، شعارها، ابزار و مانند آن‌ها فرامادی و پسااقتصادی‌اند و بر جنبه‌های اعتقادی، اخلاقی، فرهنگی، ارزشی، سبک زندگی و... تاکید دارند.

این پژوهش با چنین تعریفی سراغ اعتراض‌ها در ایران رفته و نوشته است: «معترضان دلایل متنوعی برای دنبال کردن طیفی از اهداف دارند و همه دلایل متوجه جلب منافع مادی برای شخص یا گروه نیست، از این رو اهداف و منافع، راهبردها و فرصت‌های سیاسی بیشتر در بستر مفاهیم و اعمال فرهنگی تعریف می‌شود و بیشتر در جهت انباشت نوعی سرمایه اجتماعی فرهنگی به کار می‌رود.»

چهارمین ویژگی اعتراض‌ها در ایران از نظر تهیه‌کنندگان این پژوهش، حرکت رفت و برگشتی آن میان دو گزاره «خشم و امید» است.

این پژوهش نوشته است: «از نظر انگیزشی در ناآرامی‌های اخیر شاهد پدیده‌ای هستیم که مانوئل کاستلز به آن رفت و برگشتی بین خشم و امید می‌گوید.»👇👇👇@MostafaTajzadeh
👆به نوشته این پژوهش در این اعتراض‌ها «احساسات همچون خشم و امید چسب اتحاد و بسیج کننده نیروهای جنبشی برای کشمکش و کنش اعتراضی رادیکال است و هیجان و خشم توأمان موجب عمل می‌شود و جنبش خیابانی با ایجاد امید به امکان تغییر و برپایی شرایطی بهتر، بسیج جنبشی فراگیر را به ارمغان می‌آورد.»

این پژوهش همچنین در توصیف ویژگی پنجم این اعتراض‌ها نوشته که این جریان «مبتنی بر نوعی فرصت شناسی/ فرصت‌سازی سیاسی/ راهبردی ناخوداگاه جمعی جنبشی/ شورشی شکل گرفته است.»

ساختار فرصت سیاسی صورت گرفته، به تغییراتی توجه دارد که می‌توانند سبب گشایش‌های ناگهانی در نظام شود. موضوعی که در هفته‌های اخیر برخی مقام‌های جمهوری اسلامی درباره آن سخن گفته و وعده برخی تغییرات در سیاست‌ها و رویکرد‌ها را داده‌اند.

این پژوهش ششمین و آخرین ویژگی این اعتراض‌ها را «افقی بودن» آن دانسته است که از یکی ز ویژگی‌های جنبش‌های نوین اجتماعی در عصر حاضر است.

در چنین جنبشی نیروهای اجتماعی در زیر زمین و با ریشه‌های قوی به هم متصل می‌شوند و به شکل افقی گسترش می‌یابند، یعنی حرکت عمودی ندارند.

افقی بودن این ظرفیت را ایجاد می‌کند که در یک زمان مشخص و در فرصت‌های سیاسی موجود که ظرفیت مقابله نیروهای امنیتی و انتظامی کاهش می‌یابد، اقشار ناهمگون جامعه بدون آنکه لزوما با یکدیگر هماهنگ کنند به همدیگر بپیوندند و زنجیره هم ارزی از جنبه‌های گوناگون و رنگارنگ ولی با هدفی مشخص ایجاد کنند.

نتایج این تحقیق تصویر به نسبت درست و دقیقی از اعتراض‌ها در جامعه ایران ارائه کرده است و گسل عمیق میان جامعه ایران با حاکمان اسلامی را هم تا حدودی تائید کرده است، اما از تجزیه و تحلیل صریح خواسته‌های معترضان مبنی بر عبور از جمهوری اسلامی پا پس کشیده است.

خروجی این تحقیق در نهایت وضعیتی را تائید می‌کند که مردم به خصوص نسل جوان آن را نمایندگی کرده و این روز‌ها در خیابان فریاد می‌زنند که نظام جمهوری اسلامی نه‌تنها از درک و همراهی و تحقق آن عاجز است، بلکه آگاهانه کمر به سرکوب آن بسته است.
@MostafaTajzadeh
با خلق بد مکن تو ز روز جزا بترس!

(ابیاتی عبرت‌انگیز در این زمانه و همه دوران‌هابا دست‌خط #آیت_الله_منتظری که ۷۰ سال پیش در دفترچه یادداشتی نوشته است.)

ای بی خبر ز قهر خدا از خدا بترس
با خلق بد مکن تو ز روز جزا بترس

کاشانه سعادت کس را مکن خراب
ای دون ز خشم خالق ارض و سما بترس

دیدیم صبح و شام بسی شهریار را
زین صبح و شام گویمت اکنون چرا بترس

در بام روی مسند و در شام زیر خاک
زنیهار پند گیر از غضب کبریا بترس

از بین بردن چو منی کار ساده‌ای است
لیکن زجمع قدرت امثال ما بترس

ای دل مدار باک ز طوفان حادثات
از آه سوزناک دل بینوا بترس
@lotfi_mojtaba @MostafaTajzadeh
🔰عشق انقلابی!!

محمد شفیعی

-اینکه اکنون شعارهای محوری انقلاب مردم ایران در سال ۵۶-۵۷( استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی) در عمل رنگ باخته اند، تردیدی نیست:
🔷- اگر تعریف استقلال، "تصمیمات مبتنی بر منافع ملت" باشد، استقلال ما به شدت مخدوش است؛ چرا که ما به جای منافع ملت، منافع امت را، که فراتر از ملت یا محدودتر از ملت است، در اولویت قرار داده ایم. از جهت دیگر بخاطر مبارزه بی امان با غرب، خود را، ناخواسته، بر شرق وابسته کرده ایم. البته منظور من بی توجهی به امت نیست؛ اما نکته اساسی این است که بدون تحصیل مستقیم منافع ملت به منافع امت نیز نمی توان دست یافت. ما می توانستیم طبق شعار انقلاب اسلامی، منافع ملت را در اولویت قرار دهیم، آنگاه منافع امت نیز غیر مستقیم حاصل می شد. در مقابل، اگر مستقیم منافع امت در اولویت باشد، معلوم نیست که منافع ملت و حتی امت، به درستی، تحصیل گردد.
🔷-آزادی، آرمان بزرگ دیگر انقلاب نیز به حاشیه رفته است؛ چرا که تعریف آزادی، "به رسمیت شناختن حوزه خصوصی"، مانند حوزه عمومی، است. بر اساس آزادی دولت فقط بخشی از حوزه عمومی است؛ در حالی که امروزه دولت علاوه بر اشغال کل حوزه عمومی، بر حوزه خصوصی نیز از ابعاد گوناگون دست اندازی کرده است.
🔷-امروزه، جمهوریت، شعار کلیدی دیگر انقلاب، به امری نمایشی تبدیل شده و از درون تهی گشته است. بر اساس نظام جمهوری، اولا دولت نماینده ملت است و ثانیا ملت، هم در بخشی از سیاست رسمی حضور دارد و هم دولت را تحت نظارت قرار می دهد. تحقق جمهوری با انتخابات سالم، رسانه های آزاد و اصالت افکار عمومی ممکن است. اکنون اما این شرایط با پرسشهای جدی مواجه شده است.
🔷- در حال حاضر، از اسلامیت، شعار دیگر انقلاب، غیر از ظاهر سازی های مذهبی ناروا، چندان اثر امیدوار کننده ای به چشم نمی خورد. قوام اسلامیت به صداقت سیاسی، معنویت اجتماعی، برادری، صلح و دوستی همگانی، ایمان و عمل صالح و اموری از این قبیل است. با کمال تاسف امروزه عکس این ارزشها، دولت و جامعه را فرا گرفته است. در شرایط کنونی، دلهای ملت و دولت از هم گسسته اند و همین دوری از همدیگر درون ملت نیز دیده می شود.
-اکنون پرسش این است که چرا اهداف انقلاب ۵۷، در مدتی کوتاه، چنین بی رمق گشته اند. پاسخ این است که انقلاب امری تراژیک است. پدیده تراژیک سیاه و سفید نیست؛ بلکه ملغمه ای از خوبیها و بدیهاست. با این حال، جامعه شناسان انقلاب در قرن بیستم، بر خلاف اندیشه مارکسیستها، اثبات کرده اند که هزینه های انقلاب بر دستاوردهای آن می چربد. انقلاب پدیده ای است که اهدافی عقلانی تر، انسانی تر و رو به آینده دارد، اما روشها و شیوه های عملی که برای آن اهداف، در اعمال انقلابی، بکار گرفته می شوند، به شدت ضد انسانی، غیراخلاقی، ستمگرانه و افراطی اند. انقلاب با کشتارها، تهمتها، دروغها، مصادره ها، تهدیدها، عصبانیت‌های ناروا، بدزبانیها، تحقیرها، و ... همراه است. زمانی که تب انقلاب به اوج می رسد، مانند سیل و زلزله، تر و خشک را با هم می سوزاند. انقلاب با این خصلت دوگانه خوب و بد، در عمل به پدیده ای خود ویران کننده تبدیل می گردد. انقلاب با این روشها و شیوه ها، به اولین عامل انهدام کننده اهداف خود تبدیل می گردد.
-نتیجه: با عمل انقلابی نمی توان به اهداف انسانی و عقلانی دست یافت؛ چرا که انقلاب با توجه به شیوه های آن، عملی غیرانسانی و غیرعقلانی است و همراه با خشونتی نارواست که غیر از ایجاد خشونت های بیشتر، نتیجه ای درپی نخواهد داشت. اعتراضات کنونی در کشور اگر با این آگاهی پیش نرود، فاجعه ای دیگر ببار خواهد آورد‌. متاسفانه سسنسورهای دولت از این جهت کار نمی کند و در مقابل اعتراضات، به جای تغییرات لازم جهت هماهنگی با خواسته های گسترده معترضان، به خشونت رو آورده است. اما با کمال تاسف، لایه هایی از معترضان نیز، در داخل و خارج، همین شیوه را در اولویت نظری و عملی قرار داده اند. اگر این شیوه غلبه یابد، ما همچنان در چرخه باطل تاریخ معاصر خود باقی مانده و از دوران گذار رهایی نخواهیم یافت.
🔹-به نظر می آید در این لحظه از تاریخ ایران، نقش آگاهان جامعه، برای مساعدت در راستای افتادن اعتراضات در ریل جنبش خشونت پرهیز و عملی سازی گام به گام اهداف جنبش، به جای اسقاط انقلابی نظام سیاسی موجود، بهترین گزینه خواهد بود.
@MostafaTajzadeh
@Mahmood_shafiee
«ملت بی دولت» و آرمان «زن، زندگی، آزادی»

سیدعبدالامیر نبوی

دانشیار علوم سیاسی و عضو هیات مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران

اول. این نکته بدیهی می­نماید که هیچ حکومت یا نظام سیاسی را نمی­توان یافت که از مشروعیت سیاسی ناب و حمایت کامل برخوردار باشد. همواره شهروندانی پیدا می­شوند که نسبت به ماهیت، تصمیمات یا عملکرد نظم سیاسی مستقر معترضند و نارضایتی خود را به­نحوی که اثربخش بدانند، بیان می­کنند. اینان ممکن است از انواع روش­ها و ابزارها برای بیان اعتراض خود و نیز جلب نظر دیگر شهروندان یا حتی بازیگران خارجی بهره بگیرند تا از وزن بیشتری در صحنه رقابت و کشاکش برخوردار شوند. آنچه برای تداوم حیات یک نظام سیاسی و ارتقای کارآمدی آن ضروری است، آنکه اکثر شهروندان باور خود را نسبت به حقانیت نهادهای حاکم از دست ندهند. از این­رو، نظام­ها و دولت­ها از انواع روش­ها و ابزارها برای حفظ باور شهروندان و حمایت آنان استفاده می­کنند تا بتوانند فشارهای موجود داخلی و خارجی را با کمترین مشکل و هزینه پشت سر بگذارند. بحران واقعی زمانی آغاز می­شود که تردیدی عمومی درباره مشروعیت سیاسی پدیدار شود.
@MostafaTajzadeh
لطفا دنباله اين يادداشت را در نشاني زير بخوانيد:
https://ipsan.ir/2022/11/05/%d9%85%d9%84%d8%aa-%d8%a8%db%8c-%d8%af%d9%88%d9%84%d8%aa-%d9%88-%d8%a2%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b2%d9%86%d8%8c-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c%d8%8c-%d8%a2%d8%b2%d8%a7%d8%af%db%8c/
💢 لحظه‌ی انحطاط و سقوط!

🖊بهزاد حق‌پناه



🔻 بی شک اگر بخواهیم نقطه و زمان شروع انحطاط را برای این حکومت در نظر بگیریم، دوران احمدی نژاد همان لحظه تعیین کننده هست. تا قیل از آن هم به دلایل مختلف حرکت حکومت به سمت نا کار امدی و شکست و افول بود لیکن با شروع دوران احمدی نژاد سرعتی دو چندان گرفت. خروج سیستم حسابرسی مالی و امکان دزدی های کلان وبی سابقه، حیف و میل درامد های عمومی ،بی صلاحیتی وحشتناک در انتخاب مدیران و رواج دروغ در سطح کلان کشور همراه با بحران در روابط بین الملل برخی مشخصه های دوران احمدی نژاد است. هنگامی که یک حکومت برای حفظ منافع کوتاه مدت خود دروغ را ترجیح دهد ناچار است برای دفاع از دروغ اول تا ثریا این دیوار کج را ادامه دهد و اعتماد که سرمایه اصلی رابطه مردم و حاکمان است را خرج دروغ کند و تا الان نیز این روش ادامه یافته است. در نهایت کار بجایی می رسد که اگر یک سخن راست هم گفته شود دیگر کسی از چوپان دروغگو باور نمی کند.

🔻جالب است که در قرن بیستم و با وجود صد ها شبکه ماهواره ای و مجازی و وجود فیلم های مستند در خصوص سرکوبهای خونین ، حاکمیت هنوز حتی یک مورد قتل را نپذیرفته و تصور می کند به نفع تداوم حکومت عمل می کند. این رویه ضمن ایجاد ریزش در بین هواداران حکومت خشم و نفرت عمومی را افزایش داده و بنزین به شعله ور شدن تظاهرات می زند.

🔻 این گونه رفتار سیاسی حکومت همراه با تشدید بحران اقتصادی به از کنترل خارج شدن شرایط می انجامد. سادگی و نادانی حاکمان خواهد بود اگر تصور کنند می توان تمام یک ملت را به رگبار بست و یا با شرایط سرکوب شدید حکومت را ادامه داد . در نهایت این حاکمیت می خواهد بر این ملت حکومت کند و در فضای روابط اشتی ناپذیر با مردم حتی در صورت موفقیت در سرکوب ، امکان تداوم حکومت وجود ندارد.

🔻 این جا سوریه نیست که بتوان با مهاجرت دادن نصف جمعیت تداوم حکومت را حفظ کرد. علاوه بر این استبداد در یک لباس خاص مانند روحانیت و یا نظامیان به دلیل ظاهر متمایز آنها از مردم بسیار سخت تر است. تمام موارد فوق به شرطی است که روسیه کارت ایران را در حل تعارضاتش با نظام جهانی سرمایه روی میز مذاکره قرار ندهد که در این حالت شرایط بدتر می شود. خطای انتصاب احمدی نژاد شروع انحطاط بود و کافی است حکومت به انکار ادامه داده و با یک خطای عاطفی ویا عملکردی دیگر در تحریک میلیونی مردم داشته باشد تا نقطه سقوط، نیز خود را نمایان سازد.

https://bit.ly/3NLr1ET
@MostafaTajzadeh
💢 برگزاری جلسۀ دادگاه سعید مدنی، پژوهشگر مسائل اجتماعی ایران

🔹 جلسۀ دادگاه بدوی دکتر سعید مدنی، فعال سیاسی-اجتماعی ملی-مذهبی، نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی ایران، روز یکشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۱ در شعبۀ ۲۹ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مظلوم برگزار شد.

🔺 در جلسۀ دادگاه که در دو نوبت صبح و بعدازظهر تشکیل شد، آقای مدنی به اتهامات وارده پاسخ داد. مطابق کیفرخواست صادره این اتهامات عبارت بودند از:

- تشکیل و ادارۀ گروه‌های معاند نظام، موضوع مادۀ ۴۹۸ قانون مجازات اسلامی؛
- اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضدّ امنیت کشور، موضوع مادۀ ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی؛
- تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، موضوع مادۀ ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی.

🔹در جلسۀ دادگاه ابتدا نمایندۀ دادستان کیفرخواست صادره را قرائت کرد. سپس قاضی مظلوم از دکتر سعید مدنی خواست تا دفاعیات خود را بیان کند. در این مرحله وکلای پرونده، آقایان دکتر بهزادی و کامفیروزی، متعاقباً ایرادات شکلی کیفرخواست را مطرح کردند و آقای مدنی با رد اتهامات وارده به دفاع از خود پرداخت.

🔺 تا پیش از برگزاری جلسۀ دادگاه متن کیفرخواست به دکتر مدنی ابلاغ نشده و همچنین امکان ملاقات حضوری با وکلایش را نیز برای تدارک دفاع پیدا نکرده بود.

🔹در پایان جلسۀ دادگاه نیز قاضی مظلوم از دکتر مدنی خواست تا آخرین دفاع از خود را مطرح کند. وکلای پرونده نیز اعلام کردند لایحۀ دفاعیۀ خود را ظرف یک هفتۀ آینده به دادگاه ارائه خواهند کرد.

🔺 قاضی مظلوم اعلام کرده‌است حکم آقای مدنی پس از دریافت لایحۀ دفاعیۀ وکلا به‌سرعت صادر خواهد شد. او همچنین با درخواست وکلا برای تبدیل قرار بازداشت آقای مدنی به وثیقه و آزادی او به قید وثیقه مخالفت کرد.
▪️▪️▪️

🔹سعید مدنی قهفرّخی، جامعه‌شناس ایرانی، در ۲۶ اردیبهشت سال جاری بازداشت شد و از آن پس تاکنون با قرار بازداشت موقّت در زندان اوین به‌سر می‌برد؛ دو ماه از این مدّت در بندهای ۲۴۰ و ۲۰۹، و باقی مدّت در بند ۴ زندان.

🔺 مصادیق اتّهامات او عمدتاً مربوط به توصیف و تبیین وضع موجود جامعۀ ایران از جنبه‌های گوناگون و از منظری دانشورانه در عرصۀ عمومی است. به‌خصوص در این دورۀ پنج‌ماهه، تقریباً هرآنچه او تا پیش از بازداشت اخیر پیش‌بینی کرده، دربارۀ تبعاتش دلسوزانه هشدار داده، و راه‌حل‌هایی اساسی برای حل آنها عرضه کرده‌بود، محقق شده است؛ امّا از یک سال پیش محدودیت‌های متعددی بر زیست دانشورانۀ او اعمال شد؛ از جمله جلوگیری از خروج او از کشور برای آغاز یک دورۀ یک‌سالۀ فرصت مطالعاتی در دانشگاه ییل، جلوگیری غیرقانونی از تجدید چاپ کتاب‌هایش، و ممنوع‌الانتشار شدن غیرقانونی آثار تازه‌تر او.

🔹 اخیراً بعضی از قیود غیرقانونی مربوط به انتشار آثار آقای مدنی لغو شد و دو عنوان علیه خشونت/ نشر پارسه و مظاهرات سلمیه: گزارش اعتراضات آب در خوزستان؛ بررسی موردی یک خیزش/ گزارش داخلی مؤسسۀ رحمان در همین هفته از او منتشر شده است.
#سعید_مدنی
#ملی_مذهبی
#علیه_خشونت
#مظاهرات_سلمیه
#پژوهشگر_اجتماعی
https://bit.ly/3WGh4g4
https://t.me/iranfardamag @MostafaTajzadeh
«مرزهای آزادی»

مهدی
تدینی

بین آزادی‌های فردی و اختیارات دولت/حکومت نسبتی معکوس وجود دارد. یعنی هر چه دامنۀ اختیارات دولت بیشتر شود، آزادی‌های فردی محدودتر می‌شود. بنابراین، کسب آزادی‌های فردی یعنی محدود شدن اختیارات دولت. اساساً «آزادی» به معنای «آزادی در برابر حاکمیت» است.

بنابراین آزادی یعنی محدود کردن دولت/حکومت؛ یعنی شهروندان اجازه ندهند دولت از راه‌های دموکراتیک و غیردموکراتیکِ مختلف بر دامنۀ اختیارات خود بیفزاید و نیز بکوشند اختیاراتی که پیشتر به دولت داده شده، از دولت سلب شود. این معنای آزادی است. از این منظر که به مفهوم آزادی بنگریم، تازه متوجه می‌شویم بسیاری از مردم خیلی زود از آزادی رویگردان می‌شوند، چون معتقدند دولت/حکومت باید اختیارات گسترده باشد تا در زندگی مردم دخالت کند. طبعاً منظور همه از این مداخله «خیر» است؛ می‌خواهند دولت اختیارات داشته باشد تا برای مقاصد نیک در زندگی مردم دخالت کند. اما «شر» دقیقاً از همینجا شروع می‌شود.

مسئلۀ بسیاری این نیست که چرا دولت در زندگی مردم مداخله می‌کند، بلکه منظورشان این است که چرا دولت در «فلان مسئله» دخالت می‌کند؟! به جای آن بیاید در یک مسئلۀ دیگر دخالت کند. حتی مسئله بسی پیچیده‌تر است. مثالی می‌زنم تا ببینید چگونه شهروندان مشتاق گسترش بوروکراسی دولتی‌اند: بزرگ شدن دولت به معنای افزایش مشاغل دولتی است و همیشه قشری از جامعه مشتاق مشاغل دولتی است و از اینکه حقوق‌بگیرِ دولت باشد راضی است. شغل دولتی سنگر خوبی برای فرار از رقابت سخت اجتماعی در جامعه‌ای آزاد است. بعید نیست کسی که نمی‌تواند نویسنده شود، ترجیح ‌دهد در یک اداره بنشیند و بر نویسندگان امرونهی کند. یا کسی که توان تولید ندارد، شاید ترجیح دهد به یک بوروکرات تبدیل شود تا از فشارهای تولیدکننده بودن فارغ باشد. سوءتفاهم نشود. نمی‌گویم همۀ کارمندان دولت عافیت‌‌طلبند. به هر حال همیشه به یک بوروکراسی دولتی نیاز است، اما همیشه کسانی هستند که بین شغل آزاد و شغل دولتی، دومی را ترجیح می‌دهند. طبعاً اینان از گنده‌شدن بوروکراسی دولتی استقبال می‌کنند. وقتی گنده‌شدن دولت یعنی محدود شدن آزادی، یعنی اینان برای زندگی بی‌دردسر حاضرند شعاع آزادی شهروندان کاهش یابد.

اگر پای استدلال چپ‌ها بنشینید، بی‌درنگ می‌گویند آزادی باعث می‌شود یک قشر در جامعه قدرت اقتصادی بالایی بگیرند و در نتیجه آزادی دیگران محدود شود. نفس این استدلال قبول! اما اگر یک قشرِ پراکنده با انواع رقابت‌های درونی میانشان به صرفِ توان اقتصادی می‌تواند به چنین هیولایی تبدیل شود، یک دولت که علاوه بر توان اقتصادی، انواع ابزارهای نیرومندِ سیاسی، قانونی، نظامی، تقنینی و قضایی را هم در کف دارد و نیروی انسانی عظیم و منسجمی هم در اختیار دارد، به مراتب می‌تواند خطرناک‌تر و هیولاتر شود! قدرت اقتصادیِ محض هیولا می‌سازد، اما جمع قدرت اقتصادی، سیاسی، اجرایی، قضایی و تقنینی هیولا نمی‌سازد؟

نه! مرز میان شهروند و حکومت مانند مرز میان دو کشور است. هر جا حکومت پیشروی کند، قلمروی شهروند کوچک می‌شود. این امکان وجود ندارد که بدون کوچک شدن دامنۀ آزادی شهروند، اختیارات دولت زیاد شود. ناممکن است!

به همین دلیل دولت همیشه تهدیدی برای آزادی است. به گمانم جدی‌ترین مشکل عصر جدید هم همین بوده که بخش بزرگی از مردم شیفتهٔ دولت بزرگ‌اند ــ که غایت آن «توتالیتاریسم» است؛ یک اَبَردولت ــ و مانند گربه‌ای که هر جور آن را رها کنی دوباره روی چهاردست‌وپا فرود می‌آید، هر نوع دولتی شکل گیرد، این دولت‌گُنده‌دوستان اختیارات آن دولت را بسط می‌دهند و آزادی را از بین می‌برند.

به ویژه در جوامعی مانند ایران که «پدرسالاری» یک الگوی زیست اجتماعی دیرینه است، بسیاری ناخودآگاه تمایل دارند «دولت» جایگزین «پدر» شود. از دولت انتظار دارند، شغل ایجاد کند، امر و نهی کند، بر همه چیز نظارت کند، صاحب‌ اقتصاد باشد، منابع عمومی را تصاحب و بین مردم تقسیم کند، کتاب‌های درسی را بنویسد، رسانه‌ها را اداره کند، اخلاق عمومی را تعریف کند، بر هنر و ادبیات نظارت کند و هزاران اختیار دیگر. دولت پدری متکی به نیروی پلیس است و طبعاً در مجازات کردن هم ید طولا دارد!

آزادی هزینه دارد! هزینۀ آن چیست؟ هر چه آزادی‌های فردی بیشتر باشد، مداخلات دولتی کمتر است و در نتیجه پشتوانه‌های دولتی کمتری برای شهروندان وجود دارد و فرد خود باید زندگی‌اش را بسازد. البته تازه اینها به شرطی است که آن دولت مداخله‌گر واقعاً خدمات بدهد و پشتیبان باشد، نه اینکه هم دخالت کند و هم با دخالت خود فقط آشفتگی، تورم و بدبختی بیشتر ایجاد کند (مانند دولت علّیۀ ما).

اینجاست که درک شهروند از آزادی مهم می‌شود؛ اینکه بدانند آزادی چیست. وگرنه شهروندان به سادگی به سیاهی‌لشگرِ جان‌برکفِ حاکمیتی آزادی‌ستیز تبدیل می‌شوند.

@MostafaTajzadeh
🔸درباره‌ی «پروژه‌ی تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد»🔸


✍️ محسن‌حسام مظاهری


[قسمت ۱]


برای علاقه‌مندان تاریخ معاصر ایران، نام «پروژه‌ی تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد» نام آشنایی است. پروژه‌ای که دو سه سال بعد از پیروزی انقلاب (سال ۱۳۶۰) در مرکز مطالعات خاورمیانه‌ی دانشگاه هاروارد کلید خورد و در آن، در طول ده سال، خاطرات ۱۳۴ نفر از رجال سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی دوره‌ی پهلوی به‌علاوه برخی تاریخ‌نگاران و محققان آن دوره ثبت و ضبط شد. تنوع مصاحبه‌شوندگان، جالب توجه است: از نخست‌وزیرانی چون امینی و شریف‌امامی و بختیار تا فرماندهان عالی نظامی مثل طوفانیان و مبصر و کیا و دولتمردانی چون نهاوندی و همایون و درخشش و علیخانی، از سیاسیونی چون رجوی و بنی‌صدر و سنجابی و نزیه تا نویسندگانی چون ساعدی و م.‌آزرم و سران ایلات نظیر قشقایی و کلالی.

مجری این طرح، دکتر حبیب لاجوردی بود که خود عضو یکی از خانواده‌های سرمایه‌دار و مشهور حوزه‌ی صنعت و مالک «گروه صنعتی بهشهر» بود که تابستان سال گذشته در واشنگتن درگذشت. ضیاء صدقی، شهلا حائری و شاهرخ مسکوب همکاران اصلی وی در این پروژه بودند.

خوشبختانه مجموعه‌ی این مصاحبه‌ها به صورت آزاد در سایت پروژه و نیز کانالها و سایت‌های دیگر منتشر شده است +. برخی از عناوین مجموعه هم در دو دهه اخیر توانسته‌اند با مجوز رسمی در ایران منتشر شده و به بازار کتاب راه پیدا کنند. من بسیاری از این مصاحبه‌ها را از سالها پیش به تناوب خوانده‌ام و الان مدتی است به فایل‌های صوتی گفتگوها گوش می‌کنم که لطف‌شان از متن مکتوب بیشتر است. به علاقه‌مندان تاریخ انقلاب اکیداً مطالعه‌ی آن‌ها را پیشنهاد می‌کنم. به ویژه در این ایام، بررسی این منابع و مشابه آنها، بسیار عبرت‌آموز است و برای فهم روند تحولات سیاسی و مسیر سقوط و افول حکومت‌ها، بسیار مفید.

ارزش بالای پروژه‌ی هاروارد، بیش از همه به فضل تقدم آن است و اینکه زمان ضبط گفتگوها با فاصله‌ی کمی از انقلاب و تغییر رژیم بوده که مصاحبه‌شوندگان آمادگی ذهنی بیشتری داشته‌اند. (البته همین فاصله‌ی کم سبب شده است غلظت احساسات و زنده‌بودن تعلقات سیاسی و حب و بغض‌های شخصی بر روایت راویان سایه بیندازد.)

بااین‌همه پروژه‌ی هاروارد، درعین ارزشمندی، نواقص و خطاهای مهمی هم دارد:
نکته‌ی نخست به فهرست مصاحبه‌شوندگان برمی‌گردد که جای بسیاری از رجال در آن خالی است و در مقابل ضرورت حضور برخی افراد در آن نیز محل سوال است. به‌عنوان مثال جای خالی رجال مذهبی در این فهرست کاملاً‌ محسوس است و به‌جز مهدی حائری یزدی و سیدموسی موسوی اصفهانی روحانی دیگری بین آنها نیست. باوجود اهمیت نیروهای مذهبی و تنوع آنها حتی در جریان‌های مخالف انقلاب (نظیر همین شیخ علی تهرانی که اخیرا درگذشت.) همچنین از طیف بازاریان نیز تنها نمایندگان قاسم لباسچی و محمد مدیرشانه‌چی هستند. از رجال انقلابی نیز تنها رجایی خراسانی در فهرست وجود دارد که از نظر اولویت در رتبه‌های پایینی است. و بالاخره نقص جدی دیگر، عدم حضور تقریبا هیچیک از وابستگان ارشد خاندان سلطنتی در فهرست مصاحبه‌شوندگان است. 👇👇👇
@mohsenhesammazaheri @MostafaTajzadeh
👆🔸درباره‌ی «پروژه‌ی تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد»🔸


✍️ محسن‌حسام مظاهری


[قسمت ۲]


نکته دوم، به متد و نحوه عمل مجریان طرح برمی‌گردد. این پروژه با نام تاریخ شفاهی شهرت یافته و می‌توان گفت نخستین پروژه‌ی پژوهشی است که با این صفت در تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی انجام شده. مع‌الوصف کمتر می‌توان روش مجریان و مصاحبه‌کنندگان را با «تاریخ شفاهی» به‌عنوان یک روش علمی و با چهارچوب مشخص منطبق دانست. آنچه لاجوردی و همکارانش انجام داده‌اند، چندان چیزی فراتر از مصاحبه نیست و فاقد معیارهای لازم تاریخ شفاهی است.
به‌عنوان مثال یکی از ویژگی‌های مهم تاریخ شفاهی، حضور فعال و مداخله‌گرانه‌ی مصاحبه‌کننده در روند گفتگو به‌عنوان یک رکن مهم تولید در فرایند تاریخ شفاهی است که خود مستلزم اشراف کامل وی بر زمینه و زمانه و تاریخ زندگی و فعالیت‌های راوی است. ویژگی‌ای که در بسیاری از مصاحبه‌های این پروژه مفقود است و مصاحبه‌گر حضور منفعل و کم اثر در هدایت گفتگو دارد. (برخی مصاحبه‌های خود لاجوردی از این نظر وضع بهتری دارند تا مصاحبه‌های همکارانش). یک نمونه‌ی فاحش که امروز فایل‌هایش را گوش کردم، مصاحبه‌ با دکتر موسوی اصفهانی از روحانیون مخالف جمهوری اسلامی (نوه‌ی آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهان، مرجع تقلید تام شیعه) است که در آن مصاحبه‌کننده (شهلا حائری) فاقد ابتدایی‌ترین شناخت‌ها از از روحانیت و تاریخ علما و مناسبات پیچیده‌ی جریان‌های مذهبی در انقلاب بوده (در حدی که معنای برخی واژه‌های متداول را هم نمی‌دانسته!)‌ و همین سبب شده است مصاحبه‌ای که می‌توانست مهم و از نظر اسنادی قابل ارجاع باشد، چیزی فراتر از روایت یکسویه و خودمحورانه و پر از مواضع سبک و سطحی از کار درنیاید. این البته خطای رایجی است که در سالهای اخیر به‌سبب بی‌اطلاعی و بی‌دانشی تولیدکنندگان (نویسنده، پژوهشگر، ناشر، مؤسسات تحقیقی و...) و غلبه‌ی کمیت و شعارزدگی بر کیفیت و روش علمی، به سکه‌ی رایجی تبدیل شده است و هر ساله شمار بالایی کتاب به ویژه در تاریخ جنگ و انقلاب با عنوان تاریخ شفاهی به بازار می‌آیند که ابتدایی‌ترین معیارهای این روش را ندارند. (تأسف‌آور است که این خطای فاحش در آثار پرشمار سازمان‌های رسمی تاریخ‌نگاری پس از انقلاب نظیر «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» کاملا رایج است.) از این منظر، «پروژه‌ی تاریخ شفاهی و تصویری ایران معاصر» با مدیریت حسین دهباشی به‌مراتب روشمندتر است. (یک نمونه‌ی استاندارد و موفق از تاریخ شفاهی، کتاب «من و آقاموسی» خاطرات آقای جلیلی کرمانشاهی به‌کوشش حمید قزوینی است.)
بااین‌حال نواقص و اشکالات مذکور، از ارزش پروژه‌ی هاروارد به‌ویژه از حیث تقدم زمانی‌اش نمی‌کاهد.
پ.ن.
در این کانال فایل‌های صوتی و متنی مصاحبه‌های پروژه‌ی هاروارد در دسترس است:
https://t.me/tarikh_shafahi_iran_project
@mohsenhesammazaheri @MostafaTajzadeh
‍ ‍ ‍ 💢پروفسور #آصف_بیات /استاد ارشد جامعه شناسی سیاسی و تحلیل جنبش های اجتماعی و انقلابی

🔻برخی تحلیلگران نگران این هستند که سیر تحولات به سمتی حرکت کند که آرامش و ثبات کشور از دست برود و با رشد تحرکات گریز از مرکز، حتی خطر تجزیه کشور را تهدید کند. شما تا چه اندازه این احتمال را ممکن می‌دانید؟

من مطمئن نیستم چقدر این تحلیل‌ها مستند به شواهد است یا چقدر چنین خطری جدی است. به‌طور کلی می‌توان گفت هر جنبش اجتماعی مقتدر همواره در مظان سوءاستفاده است به این صورت که فرصت‌طلبان در گوشه و کنار یا خارج از کشور تلاش می‌کنند از آن به نفع خود استفاده کنند، خود را رهبر آن بدانند یا برای آن اشک تمساح بریزند. واقعا چه کسی باور می‌کند که آدمی مثل دونالد ترامپ خواهان دموکراسی در ایران است وقتی که خودش خطری جدی برای دموکراسی کشور خودش است. خوشبختانه خیزش سیاسی «زن، زندگی، آزادی» به نظر می‌رسد دارای ظرفیت و درک سیاسی کافی است که به این بازی‌های سیاسی وقعی نگذارد و با تکیه بر نیروی انبوه مردمی راهش را ادامه بدهد.
درواقع ایران دراین چند سال اخیر این‌قدر شاهد #همگرایی_گروه‌ها_و_اقوام_و_طبقات_اجتماعی‌اش نبوده است.
البته بعید نیست گفته شود که این اعتراضات و نارضایتی‌ها ریشه در موامره و توطئه‌های خارجی دارند. چنین ادعاهایی نه تازگی دارد و نه مختص به ایران است./روزنامه اعتماد

📌@MostafaTajzadeh
معنایی برای جنبش سبک زندگی

محمد فاضلی

مفاهیم مختلفی برای شرح ماهیت اعتراضات مهر ۱۴۰۱ به‌کار گرفته شده است و #جنبش_سبک_زندگی یکی از آن‌هاست. این جنبش به چه معنا جنبش سبک زندگی است؟ برای پاسخ باید مفهوم سبک زندگی را درک کرد. من تلاش می‌کنم طرح نظری دقیق‌تری از سبک زندگی ارائه دهم و با تعریف سبک زندگی شروع می‌کنم.

سبک زندگی را می‌توان این گونه تعریف کرد: شیوه‌ای که بدان طریق فرد از بدن، روان/ذهن، زمان و پول خود استفاده می‌کند. بگذارید با مصادیق روشن‌تر این چهار ضلع سبک زندگی را بررسی کنیم.

برخی از بدن بیشتر برای ورزش استفاده می‌کنند و برخی بیشتر استراحت می‌کنند یا تلویزیون می‌بینند. برخی بدن را بر محور سلامتی (مثلا غذای کم‌چرب و رژیمی) مدیریت می‌کنند و برخی کارهای پرخطر برای بدن انجام می‌دهند. برخی بدن را با حجاب رسمی می‌پوشانند و برخی پوشش دیگری انتخاب می‌کنند.

برخی روان/ذهن خود را روی فعالیت علمی و برخی بر کسب‌وکار متمرکز می‌کنند؛ برخی ترجیح می‌دهند کتاب فلسفی بخوانند و دیگرانی مایل به خواندن کتب مذهبی هستند؛ گروهی برا سلامت روانی خود هزینه می‌کنند و برخی به روان‌شناس یا تراپیست باور ندارند.

آدم‌ها زمان‌شان را بین کارهای مختلف توزیع می‌کنند. آن‌ها برای شیوه استفاده از بدن‌شان (یا نوع مواجهه با بدن)، و شیوه استفاده و مواجهه با ذهن/روان، زمان‌های خاصی را اختصاص می‌دهند که الگوی تخصیص زمان معرف تفاوت افراد هم هست.

هر نوع استفاده از بدن، ذهن/روان و تخصیص زمان، مستلزم هزینه است. تصمیم درخصوص تلویزیون دیدن یا کوه رفتن (الگوی استفاده از بدن)، کتاب خواندن یا موسیقی گوش دادن (الگوی استفاده از ذهن)، و کار کردن یا تفریح کردن (الگوی استفاده از زمان) به توانایی فرد برای هزینه کردن و ترجیحات او در این زمینه بستگی دارد.

یک چهارضلعی را در نظر بگیرید که بدن، روان/ذهن، زمان و پول اضلاعش هستند. سبک زندگی فضای درون این چهار ضلعی است. سبک زندگی حاصل ترکیب، یک‌جا شدن و اتحاد این چهار ضلع و بُعد در کل و جزئیات زندگی هر فرد است. اعتراضات اجتماعی در ایران امروز از آن جهت جنبش سبک زندگی است که بخش‌های زیادی از شهروندان در هر چهار ضلع به وضع موجود معترض هستند و شکافی میان خود و حکومت مشاهده می‌کنند.

اکثریتی از شهروندان به لحاظ اقتصادی در تنگنایی قرار گرفته‌اند که هزینه لازم برای مدیریت و آرامش بدن، روان/ذهن و تخصیص رضایتمندانه زمان را ندارند. داشتن وضعیت اقتصادی نامناسب سبب ناخرسندی بدن (مثلاً گرسنگی یا بدمسکنی) می‌شود؛ روان/ذهن را مشوّش کرده و فرد را در استفاده از زمان به تنگنا و اجبار وامی‌دارد (مثلاً ۱۶ ساعت در روز کار کردن برای امرار معاش، یا ۱۶ ساعت خوابیدن به دلیل بیکاری).

گروه‌هایی از شهروندان مایل هستند زمان و ذهن خود را به کارهایی مشغول کنند که امکانی برای آن ندارند (مثلاً استفاده آزاد از فضای مجازی) و حکومت زمان و ذهن آن‌ها را برای فعالیت‌هایی می‌طلبد (نظیر استفاده از صدا و سیما و محتوای رسمی اطلاع‌رسانی؛ یا نوع آموزش رسمی در مدارس) که افراد اعتماد و انگیزه کافی برای آن ندارند.

گذشته از آن‌که درآمد و وضعیت اقتصادی افراد، الگوهای استفاده از بدن را محدود می‌کند (مثلا فقرا نمی‌توانند تنیس بازی کنند یا سفر خارجی بروند)، الزام سیاسی نیز الگوهای استفاده از بدن را محدود کرده (نظیر حجاب رسمی) که برای گروه‌هایی ناخوشایند است.

بخشی از گستردگی پایگاه اجتماعی اعتراضاتی که جامعه را در بر گرفته، به معنایی که گفته شد، برآمده از ارتباط ماهوی آن با سبک زندگی در چهار بُعد ذکر شده است. نااُمیدی جامعه ایرانی را هم می‌توان در این چارچوب درک کرد. بخش‌های کثیری از جامعه عمیقاً احساس می‌کنند اقتصاد، سیاست، جامعه و فرهنگ به گونه‌ای سیاست‌گذاری و اداره می‌شود که:

🔹فرصت‌های اقتصادی مناسب برای مدیریت بدن و استفاده از آن در جهات مطلوب ایجاد نمی‌شود.

🔹ذهن/روان افراد فرصتی برای آرامش یافتن و تمرکز بر آن‌چه دوست دارند پیدا نمی‌کند.

🔹وضعیت اقتصادی و اعمال قدرت سیاسی، اختیار و کنترل افراد بر شیوه استفاده از زمان و بدن را محدود می‌کنند.

این مفهوم از سبک زندگی می‌تواند چارچوبی برای درک چرایی چندبُعدی، متکثر و گسترده بودن اعتراضات – بالفعل و بالقوه – فراهم کند. هر گونه راهکاری برای پاسخ‌گویی سازنده به اعتراضات نیز باید هر چهار بُعد را مد نظر قرار دهد.

@fazeli_mohammad @MostafaTajzadeh
🔴🔴گزارشی از تجمع روز ۱۶ آبان دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه تهران


به نام ژن، ژیان، ئازادی

امروز جمعی از دانشجویان دانشکده‌ علوم اجتماعی در اعتراض به بازداشت‌ و پرونده‌سازی برای دانشجویان از سوی نهادهای امنیتی، ممنوعیت ورود به دانشگاه و خوابگاه، تعلیق تحصیلی، اخذ هرگونه تعهد توسط کمیته انضباطی، احضار به کمیته انضباطی، تهدید دانشجویان و خانواده‌ها و همچنین سرکوب و کشتار مردم ایران در جنبش «زن، زندگی، آزادی»؛ تجمع کرده و به اعتصاب خود ادامه دادند.

حوالی غروبِ ۱۵ آبان #ریحانه_معروف، دبیر شورای صنفی، توسط لباس شخصی‌ها جلوی درب دانشکده ربوده شد. این دومین‌بار است که او در طی این جنبش بازداشت می‌شود. پس از سرکوب اعتراضات دانشجویان این دانشکده در روز ۲۵ مهر و ضرب و شتم دانشجویان در اتاق حراست، ۱۵ دانشجو نیز ممنوع‌الورود شدند. یک دانشجو (#محمد_دارکش) به کمیته انضباطی احضار شده و همچنین برای دو دانشجو از این دانشکده (#محمد_جواهری و #علی_داعی) پرونده‌سازی شده است. همچنین یک دانشجو (#محمد_شباهتی) که در پی اعتراض دانشجویان در ترم گذشته به تفکیک جنسیتی، از تحصیل در ترم جاری تعلیق شده بود، همچنان ممنوع‌التحصیل است.

امروز، دانشجویان در لابی دانشکده به یک‌دیگر ملحق شدند و شعارگویان به سوی محوطه‌ی دانشکده حرکت کردند. پس از آن وارد سلف شدند، دانشجویان را به همراهی دعوت کردند و با بازگشتن به محوطه به تجمع خود پایان دادند.

آن‌ها در اعتراض به سرکوب دانشجویان فریاد زدند: «یه دانشجو‌ کم بشه، اینجا قیامت می‌شه»، «دانشجوی زندانی، آزاد باید گردد»، «دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد»، «دانشجو تعلیق بکنید، دانشگاه تعطیل می‌کنیم»، «اوین شده دانشگاه، تهران شده بازداشتگاه» و «دانشگاه غرق خونه، لکه‌‌ی ننگ‌مونه».

آن‌ها امروز، مشق دیرینه‌ای را فریاد زدند: «آزادگی بیاموز، این است درس امروز» و سکوت اساتید و دیگر دانشجویان را با سر دادن شعارهای «دانشگاه‌ها غرق خون، استادهامون خفه‌خون»، «دانشجوها تو حبسن، استادهامون نشستن»، و «دانشجو حیا کن، کلاست رو رها کن» محکوم کردند.

همچنین این دانشجویان، همچون تمام هفته‌های گذشته، با شعار «از کردستان تا تهران، خونین تمام ایران» اتحاد همه‌ی مردم تحت سرکوب با همدیگر و با «مهسای ما نیکای ما، ندای آزادی ما» و «قسم به خون یاران، ایستاده‌ایم تا پایان» تعهد و امیدشان به آینده را یادآور شدند. دانشجویان با آگاهی بر این‌که «رهایی حق ماست، قدرت ما جمع ماست»، تا روز رهایی فریاد ممتد «آزادی» سر می‌دهند.

جنبش دانشجویی ما، در مسیر قیام ژینا است؛ پس دانشجویان رساتر از همیشه فریاد زدند: «زن، زندگی، آزادی». آن‌ها در حالی‌که پلاکاردهایِ «معیار آزادی هر جامعه، میزان آزادی زنان آن جامعه است» و «ما چیزهای ساده‌ای می‌گوییم، بسیار ساده بیانشان می کنیم: حجاب اجباری نمی‌خواهیم» را حمل می‌کردند فریادِ « هیز تویی، هرزه تویی، زن آزاده منم» سر دادند.


پ.ن: دانشجویان، امروز همچنین خواستار آزادی هم‌دانشکده‌ای‌های خود #لیلا_حسین‌_زاده و #ابوالفضل_نژادفتح که جهت تحمل حبس در زندان به سر می‌برند، شدند. لازم به ذکر است که ابولفضل‌ نژادفتح در درگیری اخیر اوین، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به زندان رجایی‌شهر منتقل شده است. همچنین لیلا حسین‌زاده نیز که با وجود حکم عدم تحمل کیفر از سوی پزشکی قانونی، در تاریخ ۲۹ مرداد بازداشت شده بود، همچنان و با وجود عود علائم بیماری در زندان به سر می‌برد.

۱۶آبان۱۴۰۱
#دانشگاه_تهران_علوم‌اجتماعی
#اعتراضات_دانشجویی
#هفتمین_هفته_اعتراضات_دانشجویی
📌@MostafaTajzadeh
🆔@tahkimmelat