This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 بعد از گذشت ۲۰ روز از حبس محسن برهانی، حقوقدان برجسته کشور، این ویدیو از سخنرانی طوفانی او در یکی از همایشهای انتخاباتی مسعود پزشکیان، دوباره در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفته است
@sobhema_ir
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 بازگشت به خانه
✍مهدی نصیری
✅خداوند ارواح همه رفتگان را غرق در رحمت و شادی کند. مرحوم مادرم، هر گاه از مهمانی یا سفر بر می گشتیم، همین که وارد خانه می شد، می گفت: «ای جان، هیچ جا خانه خود آدم نمی شود.»
✅بله واقعا هیچ جا خانه خود آدم نمیشه، اما منظورم در اینجا از خانه، محل سکونت نیست که از این جهت خانه فرزندمان که در ایام سفر کانادا ساکن آن بودیم، عین خانه خودمان و بلکه بهتر از آن بود. محمد جان برایمان سنگ تمام گذاشت و بیش از آنچه در وسع و وقتش بود، از ما پذیرایی کرد و ایام بسیار خوشی را برایمان رقم زد.
✅منظورم از خانه در اینجا وطن است که هیچ سرزمین دیگری هر چند وسیع، زیبا، تمیز، مهمان پذیر و اهل مهربانی و مدارا با غریبه ها و مهاجران، مانند کانادا، نمی تواند حس غربت را از تو زایل کند و باعث فراموشی وطن شود. به خصوص اگر احساست این باشد که وطن در اسارت و اشغال حکمرانی ای ناکارآمد، سرکوبگر و نابود کننده زندگی و شادی و پیشرفت و آرامش از آن نوع که جلوه هایی از آن را در کانادا و بسیاری از دیگر کشورها می بینی، گرفتار آمده باشد و نیاز به کمک فرزندان خود دارد.
✅دیدن و ملاقات هموطنان در کانادا گر چه از یک سو مایه شادی بود اما از سوی دیگر بیانگر وضعیت اسفبار و جهنمی بود که حاکمیت برای مردم ایران ایجاد کرده و بسیاری را به فکر مهاجرت و فرار از دامن پرمهر وطن انداخته است.
✅وقتی عازم کانادا بودیم برخی از مزدوران سایبری از چگونگی تامین هزینه این سفر در فضای مجازی پرسیده بودند. همینان که در برابر ایلغار ثروت مردم توسط حاکمیت و اختلاسهای نجومی و بی سابقه و یا کم سابقه در تاریخ حکمرانی ها سکوت و به جهاد حقیرانه ماله کشی مشغول اند. اکنون برای اطلاع آنان می گویم: کل هزینه این سفر و سفر مقدماتی آن به ترکیه برای اخذ ویزا توسط محمد پرداخت شد.
✅همچنین برای مقایسه وضعیت فرزندانم با فرزندان برخی از مسئولان در جمهوری اسلامی بگویم که برای هیچ یک از آنان هزینه مدرسه غیرانتفاعی و خصوصی (به جز دو سال راهنمایی و یک سال دبیرستان برای محمد) نکردم. محمد سه سال دبیرستان را در دو دبیرستان از مناطق متوسط و محروم قم گذراند و بدون یک ساعت معلم خصوصی موفق به قبولی در رشته زبان انگلیسی دانشگاه علامه شد و از همان دوران دانشجویی تدریس زبان را برای تامین زندگی خود آغاز کرد.
✅فاطمه و مصطفی هم تمام دوران تحصیلشان را در مدارس و دانشگاه دولتی (به استثنای دو سال تحصیل مصطفی در دانشگاه آزاد) گذراندند که فاطمه مدرک کارشناسی فقه و حقوق را از پردیس دانشگاه تهران در قم و مصطفی کارشناسی آی تی را از دانشگاه فنی و حرفه ای و آزاد اخذ کرد. مصطفی به کار در شرکتی خصوصی در زمینه برنامه نویسی مشغول و در تلاش برای ادامه تحصیل در رشته فلسفه غرب است. برای اشتغال دخترم فاطمه و همسرم خانم مزینانی هم با وجود داشتن مدرک کارشناسی علوم تربیتی و ارشد قران و حدیث، کمترین اقدامی نکردم و هر دو به خانه داری مشغولند.
✅در تمام این سالها قدمی برای پارتی بازی و سفارش در مورد فرزندان و بستگان و آشنایانم در هیچ امری بر نداشتم.
همان طور که پیشتر در ویدئویی گفتم محمد با تلاش شخصی خود و بدون کمترین سفارش یا همراهی من، همکاری با خبرگزاری آسوشیتدپرس را در تهران آغاز و پس از ۱۵ سال همکاری با هزینه خود به کانادا مهاجرت و موفق به همکاری با شبکه سی بی سی کانادا در ایالت آلبرتا و شهر کلگری شد.
✅اکنون که در راه بازگشت به وطن هستیم به همان اندازه که در آمدن به کانادا به شوق دیدار فرزند شاد بودیم، مبتهج و مسرور به دیدن مجدد وطن و هموطنان و اقوام و دیگر فرزندانمان هستیم و این شعر خانم بهبهانی را زمزمه می کنیم که:
دوباره میسازمت وطن
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو میزنم
اگر چه با استخوان خویش
دوباره میشویم از تو خون
به سیل اشک روان خویش
✅مسیر برگشتمان فردا از گلگری به فرانکفورت و با توقفی چند ساعته از آنجا به تهران است.
۵ مرداد ۱۴۰۳
@iranazadvaabad
@MostafaTajzadeh
✍مهدی نصیری
✅خداوند ارواح همه رفتگان را غرق در رحمت و شادی کند. مرحوم مادرم، هر گاه از مهمانی یا سفر بر می گشتیم، همین که وارد خانه می شد، می گفت: «ای جان، هیچ جا خانه خود آدم نمی شود.»
✅بله واقعا هیچ جا خانه خود آدم نمیشه، اما منظورم در اینجا از خانه، محل سکونت نیست که از این جهت خانه فرزندمان که در ایام سفر کانادا ساکن آن بودیم، عین خانه خودمان و بلکه بهتر از آن بود. محمد جان برایمان سنگ تمام گذاشت و بیش از آنچه در وسع و وقتش بود، از ما پذیرایی کرد و ایام بسیار خوشی را برایمان رقم زد.
✅منظورم از خانه در اینجا وطن است که هیچ سرزمین دیگری هر چند وسیع، زیبا، تمیز، مهمان پذیر و اهل مهربانی و مدارا با غریبه ها و مهاجران، مانند کانادا، نمی تواند حس غربت را از تو زایل کند و باعث فراموشی وطن شود. به خصوص اگر احساست این باشد که وطن در اسارت و اشغال حکمرانی ای ناکارآمد، سرکوبگر و نابود کننده زندگی و شادی و پیشرفت و آرامش از آن نوع که جلوه هایی از آن را در کانادا و بسیاری از دیگر کشورها می بینی، گرفتار آمده باشد و نیاز به کمک فرزندان خود دارد.
✅دیدن و ملاقات هموطنان در کانادا گر چه از یک سو مایه شادی بود اما از سوی دیگر بیانگر وضعیت اسفبار و جهنمی بود که حاکمیت برای مردم ایران ایجاد کرده و بسیاری را به فکر مهاجرت و فرار از دامن پرمهر وطن انداخته است.
✅وقتی عازم کانادا بودیم برخی از مزدوران سایبری از چگونگی تامین هزینه این سفر در فضای مجازی پرسیده بودند. همینان که در برابر ایلغار ثروت مردم توسط حاکمیت و اختلاسهای نجومی و بی سابقه و یا کم سابقه در تاریخ حکمرانی ها سکوت و به جهاد حقیرانه ماله کشی مشغول اند. اکنون برای اطلاع آنان می گویم: کل هزینه این سفر و سفر مقدماتی آن به ترکیه برای اخذ ویزا توسط محمد پرداخت شد.
✅همچنین برای مقایسه وضعیت فرزندانم با فرزندان برخی از مسئولان در جمهوری اسلامی بگویم که برای هیچ یک از آنان هزینه مدرسه غیرانتفاعی و خصوصی (به جز دو سال راهنمایی و یک سال دبیرستان برای محمد) نکردم. محمد سه سال دبیرستان را در دو دبیرستان از مناطق متوسط و محروم قم گذراند و بدون یک ساعت معلم خصوصی موفق به قبولی در رشته زبان انگلیسی دانشگاه علامه شد و از همان دوران دانشجویی تدریس زبان را برای تامین زندگی خود آغاز کرد.
✅فاطمه و مصطفی هم تمام دوران تحصیلشان را در مدارس و دانشگاه دولتی (به استثنای دو سال تحصیل مصطفی در دانشگاه آزاد) گذراندند که فاطمه مدرک کارشناسی فقه و حقوق را از پردیس دانشگاه تهران در قم و مصطفی کارشناسی آی تی را از دانشگاه فنی و حرفه ای و آزاد اخذ کرد. مصطفی به کار در شرکتی خصوصی در زمینه برنامه نویسی مشغول و در تلاش برای ادامه تحصیل در رشته فلسفه غرب است. برای اشتغال دخترم فاطمه و همسرم خانم مزینانی هم با وجود داشتن مدرک کارشناسی علوم تربیتی و ارشد قران و حدیث، کمترین اقدامی نکردم و هر دو به خانه داری مشغولند.
✅در تمام این سالها قدمی برای پارتی بازی و سفارش در مورد فرزندان و بستگان و آشنایانم در هیچ امری بر نداشتم.
همان طور که پیشتر در ویدئویی گفتم محمد با تلاش شخصی خود و بدون کمترین سفارش یا همراهی من، همکاری با خبرگزاری آسوشیتدپرس را در تهران آغاز و پس از ۱۵ سال همکاری با هزینه خود به کانادا مهاجرت و موفق به همکاری با شبکه سی بی سی کانادا در ایالت آلبرتا و شهر کلگری شد.
✅اکنون که در راه بازگشت به وطن هستیم به همان اندازه که در آمدن به کانادا به شوق دیدار فرزند شاد بودیم، مبتهج و مسرور به دیدن مجدد وطن و هموطنان و اقوام و دیگر فرزندانمان هستیم و این شعر خانم بهبهانی را زمزمه می کنیم که:
دوباره میسازمت وطن
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو میزنم
اگر چه با استخوان خویش
دوباره میشویم از تو خون
به سیل اشک روان خویش
✅مسیر برگشتمان فردا از گلگری به فرانکفورت و با توقفی چند ساعته از آنجا به تهران است.
۵ مرداد ۱۴۰۳
@iranazadvaabad
@MostafaTajzadeh
📝📝📝به نوشته روزنامه هممیهن ضارب آرزو بدری بازداشت شده است.
✅چندی پیش اتومبیل آرزو بدری در شهرستان نور توسط پلیس در ارتباط با موضوع حجاب اجباری مورد اصابت گلوله قرار گرفت و اکنون در شرایط نامناسبی در بیمارستان بستری است.
✅وضعیت جسمانی آرزو بدری همچنان وخیم گزارش شده و این واقعه واکنشهای گستردهای در فضای مجازی به دنبال داشته است.
@MostafaTajzadeh
✅چندی پیش اتومبیل آرزو بدری در شهرستان نور توسط پلیس در ارتباط با موضوع حجاب اجباری مورد اصابت گلوله قرار گرفت و اکنون در شرایط نامناسبی در بیمارستان بستری است.
✅وضعیت جسمانی آرزو بدری همچنان وخیم گزارش شده و این واقعه واکنشهای گستردهای در فضای مجازی به دنبال داشته است.
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 مهدی مقدری به یکسال حبس و ۲ سال محرومیت از فعالیت سیاسی محکوم شد
✅ شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان، مهدی مقدری عضو ارشد شورایمرکزی و دبیرکل سابق سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی را با عنوان اتهامی تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس بهعنوان مجازات اصلی و همچنین بهعنوان مجازات تکمیلی به ممنوعیت خروج از کشور، ممنوعیت از فعالیت در فضای مجازی و محرومیت از فعالیت در گروهها و دستهها و احزاب به مدت ۲ سال محکوم کرد.
✅ پیشتر نیز رأی این شعبه درخصوص آقای توماج صالحی بسیار خبرساز شده بود که در نهایت از سوی دیوان عالی کشور نقض و در ادامه با رسیدگی در شعبه پنجم دادگاه انقلاب اصفهان رأیی بسیار متفاوت صادر شد.
✅مهدی مقدری، نویسنده و پژوهشگر حوزه حکمرانیخوب و وکیل وی ضمن اعتراض به رای صادره، از جهات متعددی نسبت به این حکم، تجدیدنظرخواهی خواهند کرد لکن از ریاست محترم قوهقضاییه انتظار است برای جلوگیری از هدم اعتمادعمومی به قوهقضاییه و پاسداری از اساس دادگستری با اتخاذ تدابیر مناسب و مداخله قانونی بههنگام، از صدور چنین آرایی جلوگیری نمایند؛ آرایی که عملا با تلقی امنیتی از هرگونه فعالیت مسالمتآمیز سیاسی، ضمن محروم کردن کنشگران صلحجو و منتقد از حقوق اساسی خویش، اثر مستقیم آن تزریق و تجویز انفعال و بیعملی خواهد بود.
@IIFJO
@MostafaTajzadeh
✅ شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان، مهدی مقدری عضو ارشد شورایمرکزی و دبیرکل سابق سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی را با عنوان اتهامی تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس بهعنوان مجازات اصلی و همچنین بهعنوان مجازات تکمیلی به ممنوعیت خروج از کشور، ممنوعیت از فعالیت در فضای مجازی و محرومیت از فعالیت در گروهها و دستهها و احزاب به مدت ۲ سال محکوم کرد.
✅ پیشتر نیز رأی این شعبه درخصوص آقای توماج صالحی بسیار خبرساز شده بود که در نهایت از سوی دیوان عالی کشور نقض و در ادامه با رسیدگی در شعبه پنجم دادگاه انقلاب اصفهان رأیی بسیار متفاوت صادر شد.
✅مهدی مقدری، نویسنده و پژوهشگر حوزه حکمرانیخوب و وکیل وی ضمن اعتراض به رای صادره، از جهات متعددی نسبت به این حکم، تجدیدنظرخواهی خواهند کرد لکن از ریاست محترم قوهقضاییه انتظار است برای جلوگیری از هدم اعتمادعمومی به قوهقضاییه و پاسداری از اساس دادگستری با اتخاذ تدابیر مناسب و مداخله قانونی بههنگام، از صدور چنین آرایی جلوگیری نمایند؛ آرایی که عملا با تلقی امنیتی از هرگونه فعالیت مسالمتآمیز سیاسی، ضمن محروم کردن کنشگران صلحجو و منتقد از حقوق اساسی خویش، اثر مستقیم آن تزریق و تجویز انفعال و بیعملی خواهد بود.
@IIFJO
@MostafaTajzadeh
📝📝📝برای محمد نجفی، وکیل شجاع و آزاده
✍🏻#سیدمصطفی تاجزاده
✅محمد نجفی، وکیل رسمی دادگستری و از فعالین حقوق بشر است که وکالت تعدادی از معترضان دیماه سال ۹۶ را پذیرفت و به علت پیگیری و مصاحبه در خصوص جانباختگان آن اعتراضات، علاوه بر اینکه در همان سال بازداشت گردید، ۶ فقره پرونده قضایی دیگر نیز برایش تشکیل شد. در نهایت این پروندهسازیها منجر به صدور ۱۰ فقره دادنامه قطعی و محکومیت وی درمجموع به تحمل ۱۷ سال حبس گردید. او هماکنون درحال سپریکردن هفتمین سال از حبس خود میباشد.
✅ نزدیک ۱۷ ماه است که نامبرده را بدون هرگونه توضیح و یا صدور حکم قضایی جدید، با دستبند و پابند از زندان اراک به اوین منتقل کرده و در این مدت حتی یک روز مرخصی به وی ندادهاند. پر واضح است که انتقال ایشان از زندان اراک به زندان اوین تهران، موجب بروز مشکلات برای خانوادهاش (از قبیل خطر حوادث و سوانح جادهای) گردیده و هزینه مالی بیدلیلی را به آنان برای رفت و برگشت به تهران تحمیل کرده است.
✅وی در طول مدت تحمل هفتسال حبس خود و به دلیل عدم مراقبتهای ضروری پزشکی، به فشار خون دچار گشته و دیابت او نیز به گونهای تشدید شده که به عصب هردو پا و سایر غدد او آسیب وارد کرده است.
✅نجفی در طول دوران وکالت خود، با دغدغه حقوق بشری از بسیاری از زندانیان سیاسی، مدنی و عقیدتی مرتبط با جریانها و طیفهای مختلف دفاع نموده است و در جهت همین دغدغه، انتقادها و موضعگیریهای صریحی داشته است. همین فعالیتها هم نهایتاً باعث دستگیری و محکومیتهای متعدد او شده است. او علاوه بر پرونده اول بابت مصاحبه با رسانههای فارسیزبان خارج از کشور درباره وحید حیدری، از کشتهشدگان اعتراضات سال ۱۳۹۶ به همکاری با دول متخاصم خارجی متهم و به ۵ سال حبس، بابت سفر به کردستان و دیدار با خانواده رامین حسینپناهی و تحت عنوان اتهامی نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به ۱ سال حبس، بابت انتشار نامهای با عنوان «امام در ماه، ملت در چاه» خطاب به رهبر و با عنوان اتهامی انتشار اکاذیب از طریق رایانه در فضای مجازی به ۲ سال حبس و ۴ میلیون تومان جریمه نقدی، بابت سخنرانی علیه آیتالله خمینی در خصوص دهه ۶۰ و اعدامهای سال ۶۷ تحت عنوان اتهامی نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به ۶ ماه حبس، بابت ارسال فایل صوتی با عنوان «غدیرخم کجا، کویر قم کجا» علیه آقای خامنهای و با ایراد اتهام توهین به مقامات و مأمورین به ۳ سال حبس، بابت ارسال فایل صوتی از زندان اراک علیه آیتالله خامنهای و با اتهام نشر اکاذیب به ۴ ماه حبس، بابت تحریم انتخابات و نامه درخواست عزل رهبر تحت عنوان اتهامی تبلیغ علیه نظام به ۱ سال حبس، بابت ارسال فایل صوتی در حمایت از جنبش «زن، زندگی، آزادی» و با عنوان اتهامی تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب به ۱ سال حبس، بابت ارسال فایل صوتی از زندان اراک به خارج از زندان و در حمایت از جنبش «زن، زندگی، آزادی»، تحت عنوان اتهامی تبلیغ علیه نظام به ۱ سال حبس و بابت گزارش از وضعیت نابسامان زندان اراک با اتهام نشر اکاذیب به ۴ ماه حبس محکوم شده است. شگفت آنکه قریب به ۳ سال است که دستگاه قضا نسبت به ادغام و تجمیع آرای صادره هیچ اقدام مؤثری صورت نداده است.
✅ازآنجا که غالب محکومیتهای وی در پروندههای متعدد قضایی، به انتشار نامههای انتقادی و اعتراضی نسبت به عملکرد رهبر باز میگردد، آیتالله خامنهای باید توضیح دهد آیا برای دستگاه قضایی زیر نظر خود، نباید حد و حدودی در ایجاد مشکل و فشار علیه شخصی که گناه نابخشودنیاش، نقد عملکرد شخص او بوده، تعیین کند؟ بهویژه آنکه گذشت زمان درستی بسیاری از انتقادها را آشکار ساخته است؟
آنچه مرا به نوشتن این یادداشت برانگیخت، بیتوجهی مسئولان قضایی به درخواست ابتدایی وی که کمترین حق یک زندانی است یعنی برگرداندن وی به زندان اراک و نزدیک خانواده خود است.
آیا گوش شنوایی در وزارت اطلاعات یا نهاد قضا هست؟
سیدمصطفی تاجزاده
زندان اوین
دوم شهریور ۱۴۰۳
🆔@MostafaTajzadeh
✍🏻#سیدمصطفی تاجزاده
✅محمد نجفی، وکیل رسمی دادگستری و از فعالین حقوق بشر است که وکالت تعدادی از معترضان دیماه سال ۹۶ را پذیرفت و به علت پیگیری و مصاحبه در خصوص جانباختگان آن اعتراضات، علاوه بر اینکه در همان سال بازداشت گردید، ۶ فقره پرونده قضایی دیگر نیز برایش تشکیل شد. در نهایت این پروندهسازیها منجر به صدور ۱۰ فقره دادنامه قطعی و محکومیت وی درمجموع به تحمل ۱۷ سال حبس گردید. او هماکنون درحال سپریکردن هفتمین سال از حبس خود میباشد.
✅ نزدیک ۱۷ ماه است که نامبرده را بدون هرگونه توضیح و یا صدور حکم قضایی جدید، با دستبند و پابند از زندان اراک به اوین منتقل کرده و در این مدت حتی یک روز مرخصی به وی ندادهاند. پر واضح است که انتقال ایشان از زندان اراک به زندان اوین تهران، موجب بروز مشکلات برای خانوادهاش (از قبیل خطر حوادث و سوانح جادهای) گردیده و هزینه مالی بیدلیلی را به آنان برای رفت و برگشت به تهران تحمیل کرده است.
✅وی در طول مدت تحمل هفتسال حبس خود و به دلیل عدم مراقبتهای ضروری پزشکی، به فشار خون دچار گشته و دیابت او نیز به گونهای تشدید شده که به عصب هردو پا و سایر غدد او آسیب وارد کرده است.
✅نجفی در طول دوران وکالت خود، با دغدغه حقوق بشری از بسیاری از زندانیان سیاسی، مدنی و عقیدتی مرتبط با جریانها و طیفهای مختلف دفاع نموده است و در جهت همین دغدغه، انتقادها و موضعگیریهای صریحی داشته است. همین فعالیتها هم نهایتاً باعث دستگیری و محکومیتهای متعدد او شده است. او علاوه بر پرونده اول بابت مصاحبه با رسانههای فارسیزبان خارج از کشور درباره وحید حیدری، از کشتهشدگان اعتراضات سال ۱۳۹۶ به همکاری با دول متخاصم خارجی متهم و به ۵ سال حبس، بابت سفر به کردستان و دیدار با خانواده رامین حسینپناهی و تحت عنوان اتهامی نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به ۱ سال حبس، بابت انتشار نامهای با عنوان «امام در ماه، ملت در چاه» خطاب به رهبر و با عنوان اتهامی انتشار اکاذیب از طریق رایانه در فضای مجازی به ۲ سال حبس و ۴ میلیون تومان جریمه نقدی، بابت سخنرانی علیه آیتالله خمینی در خصوص دهه ۶۰ و اعدامهای سال ۶۷ تحت عنوان اتهامی نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به ۶ ماه حبس، بابت ارسال فایل صوتی با عنوان «غدیرخم کجا، کویر قم کجا» علیه آقای خامنهای و با ایراد اتهام توهین به مقامات و مأمورین به ۳ سال حبس، بابت ارسال فایل صوتی از زندان اراک علیه آیتالله خامنهای و با اتهام نشر اکاذیب به ۴ ماه حبس، بابت تحریم انتخابات و نامه درخواست عزل رهبر تحت عنوان اتهامی تبلیغ علیه نظام به ۱ سال حبس، بابت ارسال فایل صوتی در حمایت از جنبش «زن، زندگی، آزادی» و با عنوان اتهامی تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب به ۱ سال حبس، بابت ارسال فایل صوتی از زندان اراک به خارج از زندان و در حمایت از جنبش «زن، زندگی، آزادی»، تحت عنوان اتهامی تبلیغ علیه نظام به ۱ سال حبس و بابت گزارش از وضعیت نابسامان زندان اراک با اتهام نشر اکاذیب به ۴ ماه حبس محکوم شده است. شگفت آنکه قریب به ۳ سال است که دستگاه قضا نسبت به ادغام و تجمیع آرای صادره هیچ اقدام مؤثری صورت نداده است.
✅ازآنجا که غالب محکومیتهای وی در پروندههای متعدد قضایی، به انتشار نامههای انتقادی و اعتراضی نسبت به عملکرد رهبر باز میگردد، آیتالله خامنهای باید توضیح دهد آیا برای دستگاه قضایی زیر نظر خود، نباید حد و حدودی در ایجاد مشکل و فشار علیه شخصی که گناه نابخشودنیاش، نقد عملکرد شخص او بوده، تعیین کند؟ بهویژه آنکه گذشت زمان درستی بسیاری از انتقادها را آشکار ساخته است؟
آنچه مرا به نوشتن این یادداشت برانگیخت، بیتوجهی مسئولان قضایی به درخواست ابتدایی وی که کمترین حق یک زندانی است یعنی برگرداندن وی به زندان اراک و نزدیک خانواده خود است.
آیا گوش شنوایی در وزارت اطلاعات یا نهاد قضا هست؟
سیدمصطفی تاجزاده
زندان اوین
دوم شهریور ۱۴۰۳
🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝بر اساس گزارش های منتشر شده در فضای مجازی، سید محمد میرموسوی، اهل رودبنه شهرستان لاهیجان، که روز شنبه سوم شهریور توسط ماموران یگان ویژه نیروی انتظامی لنگرود بازداشت شده بود، تحت شکنجه کشته شده است.
✅پیکر او که آثار شکنجه بر آن مشهود است توسط یگان ویژه به خانوادهاش تحویل داده شده است. در ویدئوی منتشر شده از جسد آقای میرموسوی گفته می شود که وی با دست و پای بسته، شکنجه شده و حتی ناحیه پشت کمر وی نیز سوراخ شده است. / مرکز اسناد حقوق بشر ایران
✅ @Sahamnewsorg
✅در خبرها آمده است:
"ابراهیم انصاری، دادستان لاهیجان اعلام کرد در پی مرگ یک شهروند در بازداشتگاه نیروی انتظامی در این شهر، برای ۵ نفر از افسران انتظامی قرار بازداشت موقت صادر شده و تحقیقات قضایی در این خصوص ادامه دارد.
✅او به جزییات این اتفاق و هویت شهروند فوت شده اشارهای نکرده است."
@MostafaTajzadeh
✅پیکر او که آثار شکنجه بر آن مشهود است توسط یگان ویژه به خانوادهاش تحویل داده شده است. در ویدئوی منتشر شده از جسد آقای میرموسوی گفته می شود که وی با دست و پای بسته، شکنجه شده و حتی ناحیه پشت کمر وی نیز سوراخ شده است. / مرکز اسناد حقوق بشر ایران
✅ @Sahamnewsorg
✅در خبرها آمده است:
"ابراهیم انصاری، دادستان لاهیجان اعلام کرد در پی مرگ یک شهروند در بازداشتگاه نیروی انتظامی در این شهر، برای ۵ نفر از افسران انتظامی قرار بازداشت موقت صادر شده و تحقیقات قضایی در این خصوص ادامه دارد.
✅او به جزییات این اتفاق و هویت شهروند فوت شده اشارهای نکرده است."
@MostafaTajzadeh
📄از «دوکلمه حرف حساب» تا «دغدغههای مسعود»
✍صفدر دوام، روزنامهنگار
🔹نهم شهریورماه در تقویم مطبوعاتی کشور، زادروز آقای طنزنویس همروزگار ما «کیومرث صابریفومنی» است که در بین عام و خاص با نام «گل آقا» بیشتر شناخته شده است.
🔹در روزهای پس از استقرار دولت یازدهم، کانال تلگرامی (دغدغههای مسعود) پارودی «parodie» راه افتاده که نگارنده متن در روزهای نخست گمان به روزنوشتهای آقای رئیسجمهور بردم و با استمرار فنون عناصر طنز یادشده در این نوشتار مشخص شد که فکاهینویسی با ایده جالب زبان حال غیرواقعی رئیسجمهور را در قالب طنز مینگارد. از دوره تعطیلی مجله فکاهی «گل آقا»، بیش از دو دهه میگذرد و توقفی که خودخواسته از سوی گل آقا صورت گرفت و رمز عدم ادامه انتشار را با خود به خاک برد.
🔹اما نکته قابل تأمل در این سالها، فقدان زبان طنز بهصورت خاص در نشریات و روزنامههای کشور بوده است، نه اینکه بخواهم نوشتههای موردی در ستونهای برخی روزنامههای کشوری یا محلی را زیر سوال ببرم اما بهطور واقع اثرگذاری طنز پس از گل آقا در سطوح اجتماعی آنچنان که بایسته و شایسته بوده در سطح روزنامهها، مجلات و حتی سایتهای شناسنامهدار طنز، پیدا نیست.
🔹حالا اگر بخواهیم رمزگشایی اثرگذاری گل آقا بر جامعه و مسئولان آنزمان را واکاوی کنیم، نکتهای است که در یکی از دستنوشتههای صابریفومنی بر برگی با لوگوی آن مجله وزین در اختیار تاریخ مطبوعات ما قرار گرفته است. گل آقا با خودنویس مشهور طنزنویس خود نوشته بود: «لازم میدانم این نکته را که تکرار مکررات است، مجدداً عرض کنم: «انتقادی» نوشتن ممکن است به حساب جرأت و جسارت گذاشته شود، اما «هنر» نیست. «طنز» در درجه اول هنر است.
🔹بنده از اصول اولیه مجله این را اعلام کردهام که گلآقا در درجه اول طنز است، سپس چیز دیگر (ازجمله مجله انتقادی). متاسفانه اخیراً بعضی آثار که چاپ میکنیم فقط انتقاد است (کاری که قطعاً کسانی در نشریات دیگر، با جرأت و جسارت بیشتری میتوانند انجام بدهند و دارند انجام میدهند). اگر بین گلآقا و هر نشریه دیگر فرقی باشد، در همین طنز بودنش است. لطفاً همکاران مطلع باشند که اگر اثری انتقادی و فاقد طنز در گلآقا چاپ شد، الزامی برای ما ایجاد نمیکند که اثر مشابه از همکار دیگر را چاپ کنیم. شرط همکاری با گلآقا طنزپردازی است، نه انتقادینویسی، که کار مهمی نیست.»
🔹این تعهد حرفهای آمیخته با نگاه رندانه صابریفومنی، او را در قالب طنزنویسان برجسته سده اخیر پس از مشروطه قرار داد، زبان حال مردم جامعه را با رندی خاص و ذوق ادبیاش در فضای آبدارخانه تحریریه، سماور و سینی چای «شاغلام» و اشعار «ملانصرالدین» (زندهیاد ابوالفضل زرویینصرآباد)، «دوکلمه حرف حساب» را چنان نافذ در صفحات مجله جا میداد که پسین پنجشنبههای دهههای ۶۰ و ۷۰ اقشار مختلف جامعه را برای خریدن مجله گلآقا به دکههای مطبوعاتی میکشاند.
🔹طنزنوشتههای «دغدغههای مسعود» که این روزها و پس از گذشت دههها از تعطیلی آن، مجله فکاهی در فضای مجازی دستبهدست میشود، میتوان آغاز راهی با روشی نو در رابطه با «طنزنویسی» اجتماعی و سیاسی عنوان نمود، نثر روزنوشتگونه غیرواقعی از سوی عالیترین مقام اجرایی کشور که مطالبات اجتماعی و کف جامعه در آن منعکس میشود./هم میهن
@emtedadnet
@MostafaTajzadeh
✍صفدر دوام، روزنامهنگار
🔹نهم شهریورماه در تقویم مطبوعاتی کشور، زادروز آقای طنزنویس همروزگار ما «کیومرث صابریفومنی» است که در بین عام و خاص با نام «گل آقا» بیشتر شناخته شده است.
🔹در روزهای پس از استقرار دولت یازدهم، کانال تلگرامی (دغدغههای مسعود) پارودی «parodie» راه افتاده که نگارنده متن در روزهای نخست گمان به روزنوشتهای آقای رئیسجمهور بردم و با استمرار فنون عناصر طنز یادشده در این نوشتار مشخص شد که فکاهینویسی با ایده جالب زبان حال غیرواقعی رئیسجمهور را در قالب طنز مینگارد. از دوره تعطیلی مجله فکاهی «گل آقا»، بیش از دو دهه میگذرد و توقفی که خودخواسته از سوی گل آقا صورت گرفت و رمز عدم ادامه انتشار را با خود به خاک برد.
🔹اما نکته قابل تأمل در این سالها، فقدان زبان طنز بهصورت خاص در نشریات و روزنامههای کشور بوده است، نه اینکه بخواهم نوشتههای موردی در ستونهای برخی روزنامههای کشوری یا محلی را زیر سوال ببرم اما بهطور واقع اثرگذاری طنز پس از گل آقا در سطوح اجتماعی آنچنان که بایسته و شایسته بوده در سطح روزنامهها، مجلات و حتی سایتهای شناسنامهدار طنز، پیدا نیست.
🔹حالا اگر بخواهیم رمزگشایی اثرگذاری گل آقا بر جامعه و مسئولان آنزمان را واکاوی کنیم، نکتهای است که در یکی از دستنوشتههای صابریفومنی بر برگی با لوگوی آن مجله وزین در اختیار تاریخ مطبوعات ما قرار گرفته است. گل آقا با خودنویس مشهور طنزنویس خود نوشته بود: «لازم میدانم این نکته را که تکرار مکررات است، مجدداً عرض کنم: «انتقادی» نوشتن ممکن است به حساب جرأت و جسارت گذاشته شود، اما «هنر» نیست. «طنز» در درجه اول هنر است.
🔹بنده از اصول اولیه مجله این را اعلام کردهام که گلآقا در درجه اول طنز است، سپس چیز دیگر (ازجمله مجله انتقادی). متاسفانه اخیراً بعضی آثار که چاپ میکنیم فقط انتقاد است (کاری که قطعاً کسانی در نشریات دیگر، با جرأت و جسارت بیشتری میتوانند انجام بدهند و دارند انجام میدهند). اگر بین گلآقا و هر نشریه دیگر فرقی باشد، در همین طنز بودنش است. لطفاً همکاران مطلع باشند که اگر اثری انتقادی و فاقد طنز در گلآقا چاپ شد، الزامی برای ما ایجاد نمیکند که اثر مشابه از همکار دیگر را چاپ کنیم. شرط همکاری با گلآقا طنزپردازی است، نه انتقادینویسی، که کار مهمی نیست.»
🔹این تعهد حرفهای آمیخته با نگاه رندانه صابریفومنی، او را در قالب طنزنویسان برجسته سده اخیر پس از مشروطه قرار داد، زبان حال مردم جامعه را با رندی خاص و ذوق ادبیاش در فضای آبدارخانه تحریریه، سماور و سینی چای «شاغلام» و اشعار «ملانصرالدین» (زندهیاد ابوالفضل زرویینصرآباد)، «دوکلمه حرف حساب» را چنان نافذ در صفحات مجله جا میداد که پسین پنجشنبههای دهههای ۶۰ و ۷۰ اقشار مختلف جامعه را برای خریدن مجله گلآقا به دکههای مطبوعاتی میکشاند.
🔹طنزنوشتههای «دغدغههای مسعود» که این روزها و پس از گذشت دههها از تعطیلی آن، مجله فکاهی در فضای مجازی دستبهدست میشود، میتوان آغاز راهی با روشی نو در رابطه با «طنزنویسی» اجتماعی و سیاسی عنوان نمود، نثر روزنوشتگونه غیرواقعی از سوی عالیترین مقام اجرایی کشور که مطالبات اجتماعی و کف جامعه در آن منعکس میشود./هم میهن
@emtedadnet
@MostafaTajzadeh
📝📝📝میوهٔ شیرین آزادی با هم افزایی بدست میآید
✍ ناصر دانشفر
✅میگویند دو نفر که در یک سلول زندانی بودند، صبح به صبح از پنجرهٔ محبس خود، نگاهی به بیرون میانداختند. یکی از آن دو به خیابان مینگریست و همیشه چشمش به جوی پر از لجن آنجا میافتاد و با عصبانیت غرولند میکرد که این چه شانسی است که من بدبخت دارم. زندان و عذاب دوری از خانواده کم است که باید بوی تعفن این جوی کثیف را هم تحمل نمایم.
✅اما دیگری به آسمان مینگریست و خدای را سپاس میگفت که اگر از نعمت آزادی برخوردار نیست، اما دریچهای هست که بتواند، ذرهای از زیباییهای جهان را ببیند و لذت ببرد.
✅به گمان من این حکایت ما مردم ایران است که اسیر حاکمان نظام مقدس شدهایم و بعضی از ما جز بدی، کژی و ناراستی در این دیار نمیبینند و باور کردهاند که با وجود نظام ولایی کوچکترین تغییر مثبتی در شرایط موجود ممکن نیست. اما برخی معتقدند که از باز شدن روزنههایی برای نفس کشیدن هم باید استقبال نمود، چرا که این گامهای کوچک در بلند مدت، ما را به نتایج مد نظر خواهند رساند.
✅لذا آنان بر این باور دارند که در همین ساختار کج و معوج، اینکه چه کسی در مسند مناصب انتخابی کشور باشد، از اهمیت برخوردار است.
✅شوربختانه هر دو دسته تنها به نقاط منفی دستهٔ مقابل مینگرند و آن را برجسته مینمایند. روزنه گشایان بر این باورند که گذارطلبان همواره به شرح وضعیت اکتفا میکنند و از ارائهٔ یک برنامهٔ عملیاتی برای تغییر ساختار، به کل عاجز و به روزمرگی دچار شدهاند. میگویند که آنها نزدیک به نیم قرن است هر روز با این آرزو از خواب بیدار میشوند که بساط این حکومت برچیده شده باشد.
✅آخرین حرکت قابل ملاحظه در این راستا، یعنی طرح از تاجزاده تا شاهزاده را عقیم میپندارند و معتقدند که در حد کلام باقی مانده و اثر قابل ذکری در فضای سیاسی کشور ایجاد ننموده است. مدعی هستند که مخالفان برانداز و حتی گذارطلب نظام ولایی چنان پراکندهاند و ساز عدمهمگرایی سر میدهند که فکر گفتگو بین بسیاری از آنان اندیشهای خام است، چه رسد که این تبادل افکار به ائتلاف و برنامهریزی عملی برای تغییر ساختار حاکمیت گردد.
✅از آن سو طرفداران تغییر ساختار ادعا دارند که روزنهگشایان همواره به دنبال گدایی از حاکمیت هستند. میپندارند که حداقل عدهای از آنان برای کسب منافع شخصی به استمرارطلبی روی آوردهاند. شیوهٔ کنشگری آنان را خدمت به نظام و استقرار و استحکام آن ارزیابی مینمایند. معتقدند که اینبار هم چون دفعات پیشین جناب خامنهای، پس از کام گرفتن از آنان بر خر مراد سوار خواهد شد و خیلی دیر نخواهد پایید که بدانند بار دیگر بازی خوردهاند.
✅گمان من این است که هر دو دسته بر این عقیده هستند که حضور پزشکیان در رأس قوهٔ مجریه اتفاق مثبتی است. درست است که که تحریم کنندگان انتخابات، به شکل علنی چنین موضوعی را تأیید نمیکنند، اما به طور ضمنی بر این موضوع صحه میگذارند، چرا که برآمدن پزشکیان را محصول نوع کنشگری خود میدانند. آنان در گفتگوهای فیمابین ابراز میدارند که اگر مجاهدتهای زندانیان سیاسی کشور نبود، اگر منتقدان حاکمیت با شجاعت تمام به میدان نمیآمدند، اگر تحریم انتخابات مجلس محقق نمیگشت، اگر پیشنهاد رفراندوم میرحسین مطرح نمیگشت، اگر اهالی سیاست به پیشواز پروژهٔ از تاجزاده تا شاهزاده نمیرفتند، اگر فضای مجازی امکانی برای انجام رسالت اهالی سیاست فراهم نمینمود و اگر...، امروز پزشکیان رئیسجمهور نبود که روزنهگشایان به دستاوردهای نصف و نیمهٔ رئیسجمهور منتخب بنازند و آن را دلیل درستی کار خود بدانند.
✅مدعیات فوق بیمنطق نیست، باید اذعان نمود که روزنهگشایان نمیتوانند مدعی آن باشند که این محصول قابل دفاع، تنها و تنها رهآورد نوع مشی و شیوهٔ کنشگری آنان است.
✅بله باید بپذیریم که اگر افراد، گروهها و دستجاتی نبودند که بر مهم بودن شخص رئیسجمهور پای نمی فشردند و همهٔ همت خود را مصروف قانع ساختن بخشی از تحریمگران نمایند، قطعاً امروز ما اینجا نبودیم که جنبش سبز و خیزش مهسا آرامآرام توسط حاکمیت به رسمیت شناخته شود و به برخی تغییرات تن دهد.
✅اما سادهلوحانه است که گمان بریم که تنها یکی از این دو طریقهٔ مبارزه با استبداد حاکم موفق و دیگری به شکست انجامیده است، چرا که اگر در انتخابات اخیر فردی پای به پاستور نهاده که کارکرد همین مدت کوتاه او باعث سرافرازی روزنهگشایان گشته، اما همین پنج شش ماه پیش بود که آنها در تمامی وجوه کنشگری خود در انتخابات مجلس با شکست کامل مواجه شدند و حاصل تلاش آنها ثمری جز مجلس خالص نبود.
ادامه در instant view
https://B2n.ir/y02430
@peyghameashna
@MostafaTajzadeh
✍ ناصر دانشفر
✅میگویند دو نفر که در یک سلول زندانی بودند، صبح به صبح از پنجرهٔ محبس خود، نگاهی به بیرون میانداختند. یکی از آن دو به خیابان مینگریست و همیشه چشمش به جوی پر از لجن آنجا میافتاد و با عصبانیت غرولند میکرد که این چه شانسی است که من بدبخت دارم. زندان و عذاب دوری از خانواده کم است که باید بوی تعفن این جوی کثیف را هم تحمل نمایم.
✅اما دیگری به آسمان مینگریست و خدای را سپاس میگفت که اگر از نعمت آزادی برخوردار نیست، اما دریچهای هست که بتواند، ذرهای از زیباییهای جهان را ببیند و لذت ببرد.
✅به گمان من این حکایت ما مردم ایران است که اسیر حاکمان نظام مقدس شدهایم و بعضی از ما جز بدی، کژی و ناراستی در این دیار نمیبینند و باور کردهاند که با وجود نظام ولایی کوچکترین تغییر مثبتی در شرایط موجود ممکن نیست. اما برخی معتقدند که از باز شدن روزنههایی برای نفس کشیدن هم باید استقبال نمود، چرا که این گامهای کوچک در بلند مدت، ما را به نتایج مد نظر خواهند رساند.
✅لذا آنان بر این باور دارند که در همین ساختار کج و معوج، اینکه چه کسی در مسند مناصب انتخابی کشور باشد، از اهمیت برخوردار است.
✅شوربختانه هر دو دسته تنها به نقاط منفی دستهٔ مقابل مینگرند و آن را برجسته مینمایند. روزنه گشایان بر این باورند که گذارطلبان همواره به شرح وضعیت اکتفا میکنند و از ارائهٔ یک برنامهٔ عملیاتی برای تغییر ساختار، به کل عاجز و به روزمرگی دچار شدهاند. میگویند که آنها نزدیک به نیم قرن است هر روز با این آرزو از خواب بیدار میشوند که بساط این حکومت برچیده شده باشد.
✅آخرین حرکت قابل ملاحظه در این راستا، یعنی طرح از تاجزاده تا شاهزاده را عقیم میپندارند و معتقدند که در حد کلام باقی مانده و اثر قابل ذکری در فضای سیاسی کشور ایجاد ننموده است. مدعی هستند که مخالفان برانداز و حتی گذارطلب نظام ولایی چنان پراکندهاند و ساز عدمهمگرایی سر میدهند که فکر گفتگو بین بسیاری از آنان اندیشهای خام است، چه رسد که این تبادل افکار به ائتلاف و برنامهریزی عملی برای تغییر ساختار حاکمیت گردد.
✅از آن سو طرفداران تغییر ساختار ادعا دارند که روزنهگشایان همواره به دنبال گدایی از حاکمیت هستند. میپندارند که حداقل عدهای از آنان برای کسب منافع شخصی به استمرارطلبی روی آوردهاند. شیوهٔ کنشگری آنان را خدمت به نظام و استقرار و استحکام آن ارزیابی مینمایند. معتقدند که اینبار هم چون دفعات پیشین جناب خامنهای، پس از کام گرفتن از آنان بر خر مراد سوار خواهد شد و خیلی دیر نخواهد پایید که بدانند بار دیگر بازی خوردهاند.
✅گمان من این است که هر دو دسته بر این عقیده هستند که حضور پزشکیان در رأس قوهٔ مجریه اتفاق مثبتی است. درست است که که تحریم کنندگان انتخابات، به شکل علنی چنین موضوعی را تأیید نمیکنند، اما به طور ضمنی بر این موضوع صحه میگذارند، چرا که برآمدن پزشکیان را محصول نوع کنشگری خود میدانند. آنان در گفتگوهای فیمابین ابراز میدارند که اگر مجاهدتهای زندانیان سیاسی کشور نبود، اگر منتقدان حاکمیت با شجاعت تمام به میدان نمیآمدند، اگر تحریم انتخابات مجلس محقق نمیگشت، اگر پیشنهاد رفراندوم میرحسین مطرح نمیگشت، اگر اهالی سیاست به پیشواز پروژهٔ از تاجزاده تا شاهزاده نمیرفتند، اگر فضای مجازی امکانی برای انجام رسالت اهالی سیاست فراهم نمینمود و اگر...، امروز پزشکیان رئیسجمهور نبود که روزنهگشایان به دستاوردهای نصف و نیمهٔ رئیسجمهور منتخب بنازند و آن را دلیل درستی کار خود بدانند.
✅مدعیات فوق بیمنطق نیست، باید اذعان نمود که روزنهگشایان نمیتوانند مدعی آن باشند که این محصول قابل دفاع، تنها و تنها رهآورد نوع مشی و شیوهٔ کنشگری آنان است.
✅بله باید بپذیریم که اگر افراد، گروهها و دستجاتی نبودند که بر مهم بودن شخص رئیسجمهور پای نمی فشردند و همهٔ همت خود را مصروف قانع ساختن بخشی از تحریمگران نمایند، قطعاً امروز ما اینجا نبودیم که جنبش سبز و خیزش مهسا آرامآرام توسط حاکمیت به رسمیت شناخته شود و به برخی تغییرات تن دهد.
✅اما سادهلوحانه است که گمان بریم که تنها یکی از این دو طریقهٔ مبارزه با استبداد حاکم موفق و دیگری به شکست انجامیده است، چرا که اگر در انتخابات اخیر فردی پای به پاستور نهاده که کارکرد همین مدت کوتاه او باعث سرافرازی روزنهگشایان گشته، اما همین پنج شش ماه پیش بود که آنها در تمامی وجوه کنشگری خود در انتخابات مجلس با شکست کامل مواجه شدند و حاصل تلاش آنها ثمری جز مجلس خالص نبود.
ادامه در instant view
https://B2n.ir/y02430
@peyghameashna
@MostafaTajzadeh
Telegraph
میوهٔ شیرین آزادی با هم افزایی بدست میآید
✍ ناصر دانشفر میگویند دو نفر که در یک سلول زندانی بودند، صبح به صبح از پنجرهٔ محبس خود، نگاهی به بیرون میانداختند. یکی از آن دو به خیابان مینگریست و همیشه چشمش به جوی پر از لجن آنجا میافتاد و با عصبانیت غرولند میکرد که این چه شانسی است که من بدبخت دارم.…
📝📝📝برسد به دست آقای خطیب، وزیر محترم اطلاعات
✍🏻فخرالسادات محتشمی پور
سلام آقای وزیر
✅امیدوارم حالتان خوب باشد.
حال ما که خوب نیست، با خبرهای ناخوشی که هرازچندگاه میشنویم.
✅اجازه دهید ابتدا خودم را معرفی کنم. محتشمیپور هستم، فخرالسادات فرزند سید محمود. پدرم از مبارزین و زندانیان سیاسی زمان شاه بود. و همسرم از منتقدین صریحاللهجه زمان خودمان است و تا امروز ۹ سال ودوماه حبس کشیده به جرم نقد رهبر!
✅فکر میکنم همینقدر کافی باشد. حالا این را هم بدانید که تاریخپژوهم و بیش از گذشتهها، تاریخ اکنون را مطالعه میکنم و گاهی هم مینگارم.
✅آقای خطیب
راستش را بخواهید آنچه باعث شد دست به قلم برده چند خطی خطاب به شما بنویسم، شایعهای بود که عصر دیروز ناگهان در فضای مجازی مطرح شد و قلبم را لرزاند: «سبد مصطفی تاجزاده در بیمارستان قلب بستری شد!»
ظرف دو سه ساعت پیامهای زیادی دریافت کردم که از حال همسرجانم جویا میشدند و برخی نام بیمارستان را میپرسیدند که به عیادت بروند!
✅من که چند ساعت قبل با ایشان صحبت کرده بودم متحیر بودم که این خبر را چگونه بپذیرم و چون دسترسی به همسرم نداشتم نمیتوانستم آن را تکذیب یا تأیید کنم. خلاصه مضطرب و بیقرار، منتظر تماس از اوین بودم که تا انجام نشد خیالم راحت و دلم آرام نشد.
✅جناب وزیر
من در تمام آن مدت بیقراری وناشکیبی به خانوادههایی فکر میکردم که همسران دربندشان ممنوعالتماس بودند و بیش از همه به فاطمه همسر عبدالله مومنی که به دلیل بیماریاش بیش از همیشه نیاز به آرامش و امنیت روانی دارد. عصر امروز که خبر آزادی آقای مومنی را شنیدم بسیار شاد شدم. بیش از همه برای فاطمه که خداراشکر دیگر دلواپس همسرش نیست و دلش آرام و قرار یافته است.
✅آقای خطیب
من روزهای ملاقات خیلی یاد خانوادههایی هستم که همسرانشان زندان در تبعیدند و بیش از همه یاد منصوره همسر «دکتر سعید مدنی» که علیرغم بیماری باید خودش را برساند به زندان دماوند تا ساعتی همسر عزیزش را ببیند و برگردد و از حالا دارم به زمستان فکر میکنم که رفت و آمد در آن مسیر سختتر میشود. و رفت و آمد خانواده «محمد نجفی» وکیل زندانی که باید از اراک خودشان را به اوین برسانند.
✅و این روزها فکرم مشغول شبنم همهست که با مرخصی پدرش رسول بداقی، حتی برای حضور در مراسم عقد دخترش، موافقت نشده است.
✅وزیر محترم اطلاعات
من با اطلاعات جسته و گریخته که از وضعیت زندانیان در سلولهای انفرادی و بندهای عمومی زندانهای کشور دارم، دلمشغولیهایم تمامنمیشود. از اینرو یک موضوع به ظاهر ساده و یک دلواپسی به ظاهر بیاهمیت را بهانه کردم تا خطاب به شما بنویسم که اینک وزیر اطلاعات دولت دکتر پزشکیان هستید نه دولت قبلی پس باید عملکردتان متناسب همان اقوالی باشد که کاندیدای ریاستجمهوری از نهجالبلاغه برای مردم خواند و برمبنای آن رأی گرفت!
✅من فقط بابی از ابواب این دریای بیکران را در نامهی امام به مالک اشتر برای تذکر مقابل شما میگشایم:
«باید بهترین اندوخته ها در نزد تو، اندوخته کار نیک باشد. پس زمام هواهای نفس خویش فروگیر و بر نفس خود، در آنچه برای او روا نیست، بخل بورز که بخل ورزیدن بر نفس، انصاف دادن است در آنچه دوست دارد یا ناخوش می شمارد. مهربانی به رعیت و دوست داشتن آن ها و لطف در حق ایشان را شعار دل خود ساز. چونان حیوانی درنده مباش که خوردنشان را غنیمت شماری، زیرا آنان دو گروهند یا هم کیشان تو هستند یا همانندان تو در آفرینش.»
✅و امید دارم وزارت اطلاعات دکتر پزشکیان جرأت و جسارت و جربزهی وزارت اطلاعات خاتمی را داشته باشد که با جراحی و پالایش درون قتلهای زنجیرهای را مهار کرد.
خیرالکلام ماقل ودل
فخرالسادات محتشمی پور
۱۹شهریورماه ۱۴۰۳
@MostafaTajzadeh
✍🏻فخرالسادات محتشمی پور
سلام آقای وزیر
✅امیدوارم حالتان خوب باشد.
حال ما که خوب نیست، با خبرهای ناخوشی که هرازچندگاه میشنویم.
✅اجازه دهید ابتدا خودم را معرفی کنم. محتشمیپور هستم، فخرالسادات فرزند سید محمود. پدرم از مبارزین و زندانیان سیاسی زمان شاه بود. و همسرم از منتقدین صریحاللهجه زمان خودمان است و تا امروز ۹ سال ودوماه حبس کشیده به جرم نقد رهبر!
✅فکر میکنم همینقدر کافی باشد. حالا این را هم بدانید که تاریخپژوهم و بیش از گذشتهها، تاریخ اکنون را مطالعه میکنم و گاهی هم مینگارم.
✅آقای خطیب
راستش را بخواهید آنچه باعث شد دست به قلم برده چند خطی خطاب به شما بنویسم، شایعهای بود که عصر دیروز ناگهان در فضای مجازی مطرح شد و قلبم را لرزاند: «سبد مصطفی تاجزاده در بیمارستان قلب بستری شد!»
ظرف دو سه ساعت پیامهای زیادی دریافت کردم که از حال همسرجانم جویا میشدند و برخی نام بیمارستان را میپرسیدند که به عیادت بروند!
✅من که چند ساعت قبل با ایشان صحبت کرده بودم متحیر بودم که این خبر را چگونه بپذیرم و چون دسترسی به همسرم نداشتم نمیتوانستم آن را تکذیب یا تأیید کنم. خلاصه مضطرب و بیقرار، منتظر تماس از اوین بودم که تا انجام نشد خیالم راحت و دلم آرام نشد.
✅جناب وزیر
من در تمام آن مدت بیقراری وناشکیبی به خانوادههایی فکر میکردم که همسران دربندشان ممنوعالتماس بودند و بیش از همه به فاطمه همسر عبدالله مومنی که به دلیل بیماریاش بیش از همیشه نیاز به آرامش و امنیت روانی دارد. عصر امروز که خبر آزادی آقای مومنی را شنیدم بسیار شاد شدم. بیش از همه برای فاطمه که خداراشکر دیگر دلواپس همسرش نیست و دلش آرام و قرار یافته است.
✅آقای خطیب
من روزهای ملاقات خیلی یاد خانوادههایی هستم که همسرانشان زندان در تبعیدند و بیش از همه یاد منصوره همسر «دکتر سعید مدنی» که علیرغم بیماری باید خودش را برساند به زندان دماوند تا ساعتی همسر عزیزش را ببیند و برگردد و از حالا دارم به زمستان فکر میکنم که رفت و آمد در آن مسیر سختتر میشود. و رفت و آمد خانواده «محمد نجفی» وکیل زندانی که باید از اراک خودشان را به اوین برسانند.
✅و این روزها فکرم مشغول شبنم همهست که با مرخصی پدرش رسول بداقی، حتی برای حضور در مراسم عقد دخترش، موافقت نشده است.
✅وزیر محترم اطلاعات
من با اطلاعات جسته و گریخته که از وضعیت زندانیان در سلولهای انفرادی و بندهای عمومی زندانهای کشور دارم، دلمشغولیهایم تمامنمیشود. از اینرو یک موضوع به ظاهر ساده و یک دلواپسی به ظاهر بیاهمیت را بهانه کردم تا خطاب به شما بنویسم که اینک وزیر اطلاعات دولت دکتر پزشکیان هستید نه دولت قبلی پس باید عملکردتان متناسب همان اقوالی باشد که کاندیدای ریاستجمهوری از نهجالبلاغه برای مردم خواند و برمبنای آن رأی گرفت!
✅من فقط بابی از ابواب این دریای بیکران را در نامهی امام به مالک اشتر برای تذکر مقابل شما میگشایم:
«باید بهترین اندوخته ها در نزد تو، اندوخته کار نیک باشد. پس زمام هواهای نفس خویش فروگیر و بر نفس خود، در آنچه برای او روا نیست، بخل بورز که بخل ورزیدن بر نفس، انصاف دادن است در آنچه دوست دارد یا ناخوش می شمارد. مهربانی به رعیت و دوست داشتن آن ها و لطف در حق ایشان را شعار دل خود ساز. چونان حیوانی درنده مباش که خوردنشان را غنیمت شماری، زیرا آنان دو گروهند یا هم کیشان تو هستند یا همانندان تو در آفرینش.»
✅و امید دارم وزارت اطلاعات دکتر پزشکیان جرأت و جسارت و جربزهی وزارت اطلاعات خاتمی را داشته باشد که با جراحی و پالایش درون قتلهای زنجیرهای را مهار کرد.
خیرالکلام ماقل ودل
فخرالسادات محتشمی پور
۱۹شهریورماه ۱۴۰۳
@MostafaTajzadeh