Forwarded from طلوع نیوز ToloNews
🔴کشف چهارمین گور دسته جمعی در پنجشیر
🔺یکی از گورهای دسته جمعی واقع در ولسوالی رُخه پنجشیر به تازگی کشف شده است، گواهان محلی میگویند 76 جسدی را که دستان شان از پشت بسته بوده از این گور پیدا کرده اند.
🔺این اجساد از جمله صدها تن افرادی می باشد که پس از هجوم طالبان به پنجشیر ناپدید شده اند و تا کنون زنده و مرده شان معلوم نیست.
@tolo_news
🔺یکی از گورهای دسته جمعی واقع در ولسوالی رُخه پنجشیر به تازگی کشف شده است، گواهان محلی میگویند 76 جسدی را که دستان شان از پشت بسته بوده از این گور پیدا کرده اند.
🔺این اجساد از جمله صدها تن افرادی می باشد که پس از هجوم طالبان به پنجشیر ناپدید شده اند و تا کنون زنده و مرده شان معلوم نیست.
@tolo_news
Forwarded from MT
✅ دموکراسی در آتن در آینه نظریه داگلاس نورث
🔹یادداشت پیشرو خلاصهای از مقاله «آیا توسعه امری منحصراً مدرن است؟ آتن دوره باستان در شرایط آستانهای» نوشته کاروگاتی، ابر و واینگاست است. این مقاله با ارائه مشاهداتی از یک مطالعه موردی پیشامدرن، دیدگاههایی بدیع در مورد فرآیند توسعه اقتصادی را مطرح کند.
🔹نویسندگان این مقاله دو عامل کلیدی در تجربه دموکراسی در آتن باستان را توصیف میکنند که درسهای مهمی برای علم امروزین توسعه دارند: چگونه مجموعهای از بحرانها موجب شدند که قدرتمندان آتنی گستردهتر ساختن ائتلاف حاکم و شمول سیاسی بخش بزرگتری از شهروندان را به نفع خود ببینند و چرا تغییر نوع وابستگی مالی نخبگان، موجب تقویت آزادیهای اجتماعی و رقابت اقتصادی و سیاسی بازتر شد.
🔹نظریه نورث و همکارانش بر دو ایده اساسی استوار است. اول، تمامی دولتها برای دستیابی به توسعه باید مشکل خشونت را حل کنند ولی انواع مختلف دولتها این کار را به شیوههایی متفاوت انجام میدهند. دوم، نورث و همکارانش بر دسترسی به سازمانها تمرکز دارند. دولتهای طبیعی به عنوان بخشی از راهبرد رانتسازی، به طور سیستماتیکی دسترسی به سازمانها را محدود میسازند.
🔹جوامع مبتنی بر رانتسازی و رانتجویی با مشکل عظیمی در مسیر توسعه خود مواجه هستند. دولتهای طبیعی در تلاش برای ایجاد نظم و ثبات، به طور سیستماتیک بازارها را دستکاری و محدود میسازند و به همین دلیل از توسعه بازمیمانند. دولتهای طبیعی با این کار از بینظمی جلوگیری میکنند ولی مانع رشد اقتصادی نیز میشوند.
🔹در چارچوب تحلیلی نورث و همکارانش، نظامهای دسترسی باز در برابر دولتهای طبیعی قرار میگیرند. ویژگی اساسی این دولتها دسترسی آزاد به سازمانها است. چنین دولتهایی مشکل خشونت را به شیوهای بسیار متفاوت با دولتهای طبیعی حل میکنند یعنی از طریق منسجم ساختن اقتصادی پیچیده و متراکم که هزینههای نزاع را به شیوهای میافزاید که هیچ کسی تمایلی به اعمال خشونت سازمانیافته نداشته باشد.
📗3130 کلمه
⏱زمان تخمینی مطالعه: 22 دقیقه
#مرکز_توانمندسازی_حاکمیت_و_جامعه
⭕️ متن کامل گزارش فوق را در Instant view بخوانید.
https://tinyurl.com/ydjkppyb
⬇️ یا از طریق لینک زیر، به سایت ما مراجعه نمایید.
https://iran-bssc.ir/?p=19189
🔹یادداشت پیشرو خلاصهای از مقاله «آیا توسعه امری منحصراً مدرن است؟ آتن دوره باستان در شرایط آستانهای» نوشته کاروگاتی، ابر و واینگاست است. این مقاله با ارائه مشاهداتی از یک مطالعه موردی پیشامدرن، دیدگاههایی بدیع در مورد فرآیند توسعه اقتصادی را مطرح کند.
🔹نویسندگان این مقاله دو عامل کلیدی در تجربه دموکراسی در آتن باستان را توصیف میکنند که درسهای مهمی برای علم امروزین توسعه دارند: چگونه مجموعهای از بحرانها موجب شدند که قدرتمندان آتنی گستردهتر ساختن ائتلاف حاکم و شمول سیاسی بخش بزرگتری از شهروندان را به نفع خود ببینند و چرا تغییر نوع وابستگی مالی نخبگان، موجب تقویت آزادیهای اجتماعی و رقابت اقتصادی و سیاسی بازتر شد.
🔹نظریه نورث و همکارانش بر دو ایده اساسی استوار است. اول، تمامی دولتها برای دستیابی به توسعه باید مشکل خشونت را حل کنند ولی انواع مختلف دولتها این کار را به شیوههایی متفاوت انجام میدهند. دوم، نورث و همکارانش بر دسترسی به سازمانها تمرکز دارند. دولتهای طبیعی به عنوان بخشی از راهبرد رانتسازی، به طور سیستماتیکی دسترسی به سازمانها را محدود میسازند.
🔹جوامع مبتنی بر رانتسازی و رانتجویی با مشکل عظیمی در مسیر توسعه خود مواجه هستند. دولتهای طبیعی در تلاش برای ایجاد نظم و ثبات، به طور سیستماتیک بازارها را دستکاری و محدود میسازند و به همین دلیل از توسعه بازمیمانند. دولتهای طبیعی با این کار از بینظمی جلوگیری میکنند ولی مانع رشد اقتصادی نیز میشوند.
🔹در چارچوب تحلیلی نورث و همکارانش، نظامهای دسترسی باز در برابر دولتهای طبیعی قرار میگیرند. ویژگی اساسی این دولتها دسترسی آزاد به سازمانها است. چنین دولتهایی مشکل خشونت را به شیوهای بسیار متفاوت با دولتهای طبیعی حل میکنند یعنی از طریق منسجم ساختن اقتصادی پیچیده و متراکم که هزینههای نزاع را به شیوهای میافزاید که هیچ کسی تمایلی به اعمال خشونت سازمانیافته نداشته باشد.
📗3130 کلمه
⏱زمان تخمینی مطالعه: 22 دقیقه
#مرکز_توانمندسازی_حاکمیت_و_جامعه
⭕️ متن کامل گزارش فوق را در Instant view بخوانید.
https://tinyurl.com/ydjkppyb
⬇️ یا از طریق لینک زیر، به سایت ما مراجعه نمایید.
https://iran-bssc.ir/?p=19189
Telegraph
دموکراسی در آتن در آینه نظریه داگلاس نورث
یادداشت پیشرو خلاصهای از مقاله «آیا توسعه امری منحصراً مدرن است؟ آتن دوره باستان در شرایط آستانهای» نوشته کاروگاتی، ابر و واینگاست است. این مقاله با ارائه مشاهداتی از یک مطالعه موردی پیشامدرن، دیدگاههایی بدیع در مورد فرآیند توسعه اقتصادی را مطرح کند.…
📝📝📝دستدرازی مردان حکومت بر پیکر زخمخورد زنان
✍🏼بنفشه جمالی
امروز زنان حتی با چالش انجام تست بارداری که تا قبل از این به راحتی و توسط هر آزمایشگاهی انجام میشد روبهرو هستند.
✅خبر کوتاه اما تکاندهنده بود: معاون دادگستری مازندران در نامهای به رئیس دانشگاه علوم پزشکی این استان و دانشگاه بابل برای جلوگیری از سقطجنین خواستار معرفی همه زنانی شد که تست بارداری آنها مثبت میشود.
✅خبری مهیب برای زنانی که هرروز به شکلی تازه جسم و روحشان در معرض دستدرازی حکومت قرار میگیرد. خبری که در شرایط وحشتناک اقتصادی فعلی ایران در هیاهوی اخبار دیگر و در تکاپوی مردم برای پیدا کردن لقمهای نان گم شد.
✅این روزها کاهش نرخ جمعیت و کاهش تمایل زوجها به فرزندآوری تبدیل به دغدغهای جدی برای حاکمیت در ایران شده است. بهطوری که علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی خود در بهمن ۹۹، با انتقاد به آنچه او «نگاه غربی» به جایگاه زن در خانواده خواند، ازدواج بهنگام و فرزند آوری را از نیازهای حیاتی امروز و فردای ایران دانست. خامنهای با مطلوب و مناسب ندانستن جمعیت کشور خواستار افزایش جمعیت ایران به ۱۵۰ میلیون نفر یعنی چیزی حدود دو برابر جمعیت فعلی شد.
✅این افزایش جمعیت دستوری در حالی انجام میپذیرد که مردم ایران در یکی از بدترین شرایط اقتصادی کشور به سر میبرند. بر طبق آمارها در سال تحصیلی جدید به دلیل فقر و نبود دسترسی به امکانات آموزشی، ایران با سه میلیون کودک بازمانده از تحصیل رو به رو است. رقمی تکاندهنده که به نظر میرسد مسوولان حکومتی هیچ برنامه و طرحی برای بازگرداندن کودکان بازمانده از تحصیل به چرخه آموزشی کشور را ندارند.
✅در راستای دغدغههای افزایش جمعیتی حکومت در ایران، در پایان سال ۹۹ مجلس شورای اسلامی طرح جنجالی «جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» را تصویب کرد. طرحی که بدون در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی خانوادهها، توان جسمی و روانی زنان، بر فرزندآوری صرف متمرکز شده است و خانوادهها را تشویق به داشتن حداقل چهار فرزند میکند.
📌متن کامل در INSTANT VIEW
https://bit.ly/3BpU8qv
@MostafaTajzadeh
✍🏼بنفشه جمالی
امروز زنان حتی با چالش انجام تست بارداری که تا قبل از این به راحتی و توسط هر آزمایشگاهی انجام میشد روبهرو هستند.
✅خبر کوتاه اما تکاندهنده بود: معاون دادگستری مازندران در نامهای به رئیس دانشگاه علوم پزشکی این استان و دانشگاه بابل برای جلوگیری از سقطجنین خواستار معرفی همه زنانی شد که تست بارداری آنها مثبت میشود.
✅خبری مهیب برای زنانی که هرروز به شکلی تازه جسم و روحشان در معرض دستدرازی حکومت قرار میگیرد. خبری که در شرایط وحشتناک اقتصادی فعلی ایران در هیاهوی اخبار دیگر و در تکاپوی مردم برای پیدا کردن لقمهای نان گم شد.
✅این روزها کاهش نرخ جمعیت و کاهش تمایل زوجها به فرزندآوری تبدیل به دغدغهای جدی برای حاکمیت در ایران شده است. بهطوری که علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی خود در بهمن ۹۹، با انتقاد به آنچه او «نگاه غربی» به جایگاه زن در خانواده خواند، ازدواج بهنگام و فرزند آوری را از نیازهای حیاتی امروز و فردای ایران دانست. خامنهای با مطلوب و مناسب ندانستن جمعیت کشور خواستار افزایش جمعیت ایران به ۱۵۰ میلیون نفر یعنی چیزی حدود دو برابر جمعیت فعلی شد.
✅این افزایش جمعیت دستوری در حالی انجام میپذیرد که مردم ایران در یکی از بدترین شرایط اقتصادی کشور به سر میبرند. بر طبق آمارها در سال تحصیلی جدید به دلیل فقر و نبود دسترسی به امکانات آموزشی، ایران با سه میلیون کودک بازمانده از تحصیل رو به رو است. رقمی تکاندهنده که به نظر میرسد مسوولان حکومتی هیچ برنامه و طرحی برای بازگرداندن کودکان بازمانده از تحصیل به چرخه آموزشی کشور را ندارند.
✅در راستای دغدغههای افزایش جمعیتی حکومت در ایران، در پایان سال ۹۹ مجلس شورای اسلامی طرح جنجالی «جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» را تصویب کرد. طرحی که بدون در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی خانوادهها، توان جسمی و روانی زنان، بر فرزندآوری صرف متمرکز شده است و خانوادهها را تشویق به داشتن حداقل چهار فرزند میکند.
📌متن کامل در INSTANT VIEW
https://bit.ly/3BpU8qv
@MostafaTajzadeh
Telegraph
دستدرازی مردان حکومت بر پیکر زخمخورد زنان
امروز زنان حتی با چالش انجام تست بارداری که تا قبل از این به راحتی و توسط هر آزمایشگاهی انجام میشد روبهرو هستند. خبر کوتاه اما تکاندهنده بود: معاون دادگستری مازندران در نامهای به رئیس دانشگاه علوم پزشکی این استان و دانشگاه بابل برای جلوگیری از سقطجنین…
📝📝📝آیا در زمان خشم میتوانی زبانت را نگه داری و دوبرابر جواب ندهی؟ اینگونه میتوانی از دوستی اهل بیت دم بزنی
✅امام موسی صدر: يكی از دربانان امام رضا(ع) به نام شيخ معروف كرخی براي دوستان خويش چنين نقل میكند: «يازده سال با امام معاشرت داشتم و يك ناسزا از او نشنيدم.»
كجاست دوستی با اهل بيت؟ دوستی به ايشان يعنی عمل به اين تعاليم. كسی كه به اين آموزهها عمل كند، دوستدار آنان است.
✅میگويد به خدا قسم نديدم كه ناسزا گويد. انسان حالتهای مختلفی دارد. گاهی خشمگين میشود و گاهی نيز خشنود است. در حال طبيعی انسان ناسزا نمی گويد، اما در حالت خشم آيا كسی میتواند زبان خويش را حفظ كند؟ دو برابر جواب ندهد؟ يا شخص متعهدی را مهدورالدم نداند؟ حريم او را نشكند؟ آبروی وی را در حضور و غياب او نريزد؟ خدا میفرمايد: «دشمنی با گروهی ديگر وادارتان نکند که عدالت نورزيد. عدالت ورزيد که به تقوا نزديکتر است.» (مائده،8)
📌 برگرفته از سخنرانی: سيره و روش پيامبر و ائمه/ ۱۹۶۷ در نیجریه
#گام_به_گام_با_امام / جلد اول
@imammoussasadr
@MostafaTajzadeh
✅امام موسی صدر: يكی از دربانان امام رضا(ع) به نام شيخ معروف كرخی براي دوستان خويش چنين نقل میكند: «يازده سال با امام معاشرت داشتم و يك ناسزا از او نشنيدم.»
كجاست دوستی با اهل بيت؟ دوستی به ايشان يعنی عمل به اين تعاليم. كسی كه به اين آموزهها عمل كند، دوستدار آنان است.
✅میگويد به خدا قسم نديدم كه ناسزا گويد. انسان حالتهای مختلفی دارد. گاهی خشمگين میشود و گاهی نيز خشنود است. در حال طبيعی انسان ناسزا نمی گويد، اما در حالت خشم آيا كسی میتواند زبان خويش را حفظ كند؟ دو برابر جواب ندهد؟ يا شخص متعهدی را مهدورالدم نداند؟ حريم او را نشكند؟ آبروی وی را در حضور و غياب او نريزد؟ خدا میفرمايد: «دشمنی با گروهی ديگر وادارتان نکند که عدالت نورزيد. عدالت ورزيد که به تقوا نزديکتر است.» (مائده،8)
📌 برگرفته از سخنرانی: سيره و روش پيامبر و ائمه/ ۱۹۶۷ در نیجریه
#گام_به_گام_با_امام / جلد اول
@imammoussasadr
@MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎
📝📝📝دکتر یحیی تابش، استاد بازنشسته دانشکده علوم ریاضی #دانشگاه_صنعتی_شریف در شماره پاییز فصلنامه معرفی و نقد کتاب تهران خاطراتی از #مریم_میرزاخانی را ذکر کرده است:
✅اول بار که مریم را دیدم، پانزده سالش بود. یک دوره تابستانی در دانشگاه صنعتی شریف راه انداخته بودیم
✅تا بچههای دبیرستانی علاقهمند را با مطالب شوقآفرین و انگیزهبخش در زمینه ریاضیات آشنا کنیم. حدود صد نفر دختر و پسر پانزده، شانزده ساله در دوره شرکت داشتند، ولی از همان روز اول همه فهمیدند که مریم با آن جثه کوچک کاملا متفاوت است!
✅یکی از استادان در این دوره یک مثال خاص از یک مسئله را در زمینه نظریه گرافها که جنبه شهودی خوبی داشت، مطرح کرد و به بچهها گفت هرکس یک مثال دیگر پیدا کند، هزار تومن جایزه میگیرد. بعد از مدتی، مریم حالت کلی مسئله را اثبات کرد و شد اولین مقاله تحقیقاتیاش در پانزده سالگی!
✅سال تحصیلی بعد مریم در مسابقات داخلی المپیاد ریاضی شرکت کرد و پس از موفقیت در مراحل مختلف آزمونها به عضویت تیم ششنفره المپیاد ریاضی ایران درآمد و در المپیاد بینالمللی ریاضی که در تابستان سال ۱۹۹۴ در هنگکنگ برگزار شد، با نمره ۴۱ از ۴۲ مدال طلا گرفت.
📌متن کامل در INSTANT VIEW
a Twitter thread from SharifSocial
https://telegra.ph/رشته-توییتی-از-SharifSocial-10-07-4
@MostafaTajzadeh
✅اول بار که مریم را دیدم، پانزده سالش بود. یک دوره تابستانی در دانشگاه صنعتی شریف راه انداخته بودیم
✅تا بچههای دبیرستانی علاقهمند را با مطالب شوقآفرین و انگیزهبخش در زمینه ریاضیات آشنا کنیم. حدود صد نفر دختر و پسر پانزده، شانزده ساله در دوره شرکت داشتند، ولی از همان روز اول همه فهمیدند که مریم با آن جثه کوچک کاملا متفاوت است!
✅یکی از استادان در این دوره یک مثال خاص از یک مسئله را در زمینه نظریه گرافها که جنبه شهودی خوبی داشت، مطرح کرد و به بچهها گفت هرکس یک مثال دیگر پیدا کند، هزار تومن جایزه میگیرد. بعد از مدتی، مریم حالت کلی مسئله را اثبات کرد و شد اولین مقاله تحقیقاتیاش در پانزده سالگی!
✅سال تحصیلی بعد مریم در مسابقات داخلی المپیاد ریاضی شرکت کرد و پس از موفقیت در مراحل مختلف آزمونها به عضویت تیم ششنفره المپیاد ریاضی ایران درآمد و در المپیاد بینالمللی ریاضی که در تابستان سال ۱۹۹۴ در هنگکنگ برگزار شد، با نمره ۴۱ از ۴۲ مدال طلا گرفت.
📌متن کامل در INSTANT VIEW
a Twitter thread from SharifSocial
https://telegra.ph/رشته-توییتی-از-SharifSocial-10-07-4
@MostafaTajzadeh
Telegraph
رشته توییتی از @SharifSocial
1. دکتر یحیی تابش، استاد بازنشسته دانشکده علوم ریاضی #دانشگاه_صنعتی_شریف در شماره پاییز فصلنامه معرفی و نقد کتاب تهران خاطراتی از #مریم_میرزاخانی را ذکر کرده است: اول بار که مریم را دیدم، پانزده سالش بود. یک دوره تابستانی در دانشگاه صنعتی شریف راه انداخته…
Forwarded from امتداد
🗒جمهوری اسلامی ایران و بحران قفقاز جنوبی
✍🏻قاسم محبعلی
🟢دیر زمانی از تحولات اخیر افغانستان نگذشته بود که ما شاهد بحرانی جدید و از نوع دیگر در گوشه دیگری از سرزمین ایران هستیم.
🟢واقعیت این است که هنوز آثار ناشی از خروج نا به هنگام و بحث برانگیز آمریکا از آفغانستان و سپردن قدرت به طالبان برای ما چندان روشن نیست. تحولی که وضعیت و آینده مبهمی برای منافع ملی، امنیت و فراتر از آن فرهنگ و تمدن ایرانی، کشور و مردم افغانستان، مناسبات منطقه ای و بین المللی در پی آورده و حکومت، جامعه سیاسی و مدنی ایران را به شدت و در جهت هایی بعضا متفاوت به خود مشغول کرده است. با این حال ظاهرا شکل گیری بحرانی دیگر در مرزهای شمال غربی کشور فعلا آن را تحت الشعاع خود قرار داده است.
🟢بحران قفقاز و آنچه در آنجا می گذرد نیز دارای زمینه ها و ریشه های تاریخی و بعضا نوین می باشد. آذربایجان و ارمنستان دو جمهوری جدا شده از شوروی سابق، کشورهایی محاط درخشکی هستند که در بین سه همسایه بزرگتر یعنی ایران، روسیه و ترکیه محصور شده اند و تنها راه دیگر آنان به آبراه های بین المللی و آزاد جمهوری گرجستان برای رسیدن به دریای سیاه می باشد.
🟢تقسیم جغرافیای فعلی این دوکشور در دوره شوروی سابق صورت گرفته و ریشه های اختلافات سرزمینی به نوعی به دوره سلطه روس ها باز می گردد ولی بعد از استقلال آنها در دهه 90 میلادی زمینه بروز پیدا می کند.
🟢آذربایجان یک کشور دوتکه شده است که بخش خودمختار نخجوان توسط باریکه ای که ارمنستان را به ایران متصل می کند از خاک سرزمین اصلی جدا می شود.
🟢در جنگ پیشین ارمنستان موفق به اشغال بخش های قابل توجهی از سرزمینهای آذری علاوه بر سرزمین های ارمنی نشین می گردد. اما در جنگ اخیر وضعیتی کاملا متفاوت رخ می دهد و این طرف آذری بوده که موفق می شود علاوه بر سرزمین ها آذری بخش هایی از سکونت گاه های ارمنی نشین را نیز تصرف نماید.
🟢اما مداخله روسیه و میانجگیری پوتین باعث شد که قره باغ همچنان بخشی از ارمنستان باقی مانده توسط دالان لاچین با ارمنستان مرتبط شود. دالانی که تداوم آن توسط روسیه تضمین و امنیت آن توسط نظامیان روسی تامین می گردد. اما مشکل ارتباط نخجوان و خاک آذربایجان حل نشده باقی می ماند.
🟢در این مورد اخبار بعضا متناقض منتشر شده و گمانه زنی های مختلفی صورت گرفته است. یکی از انان ایجاد دالانی و یا کریدوری مشابه دالان لاچین می باشد. دیگری تصرف باریکه ای حدودا 45 کیلومتری مرز ارمنستان با ایران از سوی آذربایجان و متصل شدن دو بخش اذربایجان به یکدیگر است.
🟢این تحول خصوصا ایجاد کریدور در داخل خاک ارمنستان از نظر حقوقی توافقی بین دوکشور محسوب می شود و طبعا نمی تواند مشخصا مورد اعتراض ایران قرار گیرد اما در واقع در همان شکل نیز یک تحول مهم وقابل توجه در مسیر های ارتباطی این منطقه رقم خواهد زد.
🟢تاکنون هم نخجوان و هم ترکیه برای ارتباط زمینی وحتی هوایی با آذربایجان الزاما می بایستی از ایران عبور کنند . اما درآن صورت علاوه بر آذربایجان ترکیه نیز دیگر نیازی به استفاده از خاک ما نداشته و می تواند مستقیما با باکو و از این طریق با آن سوی دریای مازندران و قفقاز شمالی و روسیه ارتباط زمینی پیدا نماید. آذربایجان نیز از این طریق به ترکیه و اروپا دارای راه ارتباطی می گردد. حاصل آن کاهش اهمیت ترانزیتی و طبعا اهمیت ژئوپلیتیکی ایران خواهد بود.
🟢اما مشکل و تهدید بزرگتر برای ایران تصرف باریکه مرزی ایران و ارمنستان تلقی می گردد،که نه تنها آثار ناشی از ایجاد دالان مذکور را دارد بلکه یک تغییر عمده جغرافیایی محسوب شده و ارمنستان را از لیست همسایگان تاریخی و فعلی ایران خارج خواهد ساخت.
🟢ارمنستان بین ترکیه و آذربایجان ساندویچ شده و مزیت ارتباط با ایران را که برای آن استقلال و امنیت ملی ان کشور اهمیت حیاتی دارد ، از دست خواهد داد و ایران نیز از مزیت راه ارتباطی نه تنها با این کشور و همچنین فرصت راهی جایگزین با راه ترکیه برای رسیدن به دریای سیاه واروپا محروم خواهد شد. نتیجه هر بیشتر به اهمیت ژئو پلتیکی یک همسایه دیگر ایران یعنی ترکیه افزوده شده و آذربایجان را نیز تقربیا از ایران بی نیاز خواهد ساخت.
✅برای خواندن متن کامل این یادداشت روی لینک زیر بزنید:
http://emtedad.news/?p=4350
#امتداد
@emtedadnet
✍🏻قاسم محبعلی
🟢دیر زمانی از تحولات اخیر افغانستان نگذشته بود که ما شاهد بحرانی جدید و از نوع دیگر در گوشه دیگری از سرزمین ایران هستیم.
🟢واقعیت این است که هنوز آثار ناشی از خروج نا به هنگام و بحث برانگیز آمریکا از آفغانستان و سپردن قدرت به طالبان برای ما چندان روشن نیست. تحولی که وضعیت و آینده مبهمی برای منافع ملی، امنیت و فراتر از آن فرهنگ و تمدن ایرانی، کشور و مردم افغانستان، مناسبات منطقه ای و بین المللی در پی آورده و حکومت، جامعه سیاسی و مدنی ایران را به شدت و در جهت هایی بعضا متفاوت به خود مشغول کرده است. با این حال ظاهرا شکل گیری بحرانی دیگر در مرزهای شمال غربی کشور فعلا آن را تحت الشعاع خود قرار داده است.
🟢بحران قفقاز و آنچه در آنجا می گذرد نیز دارای زمینه ها و ریشه های تاریخی و بعضا نوین می باشد. آذربایجان و ارمنستان دو جمهوری جدا شده از شوروی سابق، کشورهایی محاط درخشکی هستند که در بین سه همسایه بزرگتر یعنی ایران، روسیه و ترکیه محصور شده اند و تنها راه دیگر آنان به آبراه های بین المللی و آزاد جمهوری گرجستان برای رسیدن به دریای سیاه می باشد.
🟢تقسیم جغرافیای فعلی این دوکشور در دوره شوروی سابق صورت گرفته و ریشه های اختلافات سرزمینی به نوعی به دوره سلطه روس ها باز می گردد ولی بعد از استقلال آنها در دهه 90 میلادی زمینه بروز پیدا می کند.
🟢آذربایجان یک کشور دوتکه شده است که بخش خودمختار نخجوان توسط باریکه ای که ارمنستان را به ایران متصل می کند از خاک سرزمین اصلی جدا می شود.
🟢در جنگ پیشین ارمنستان موفق به اشغال بخش های قابل توجهی از سرزمینهای آذری علاوه بر سرزمین های ارمنی نشین می گردد. اما در جنگ اخیر وضعیتی کاملا متفاوت رخ می دهد و این طرف آذری بوده که موفق می شود علاوه بر سرزمین ها آذری بخش هایی از سکونت گاه های ارمنی نشین را نیز تصرف نماید.
🟢اما مداخله روسیه و میانجگیری پوتین باعث شد که قره باغ همچنان بخشی از ارمنستان باقی مانده توسط دالان لاچین با ارمنستان مرتبط شود. دالانی که تداوم آن توسط روسیه تضمین و امنیت آن توسط نظامیان روسی تامین می گردد. اما مشکل ارتباط نخجوان و خاک آذربایجان حل نشده باقی می ماند.
🟢در این مورد اخبار بعضا متناقض منتشر شده و گمانه زنی های مختلفی صورت گرفته است. یکی از انان ایجاد دالانی و یا کریدوری مشابه دالان لاچین می باشد. دیگری تصرف باریکه ای حدودا 45 کیلومتری مرز ارمنستان با ایران از سوی آذربایجان و متصل شدن دو بخش اذربایجان به یکدیگر است.
🟢این تحول خصوصا ایجاد کریدور در داخل خاک ارمنستان از نظر حقوقی توافقی بین دوکشور محسوب می شود و طبعا نمی تواند مشخصا مورد اعتراض ایران قرار گیرد اما در واقع در همان شکل نیز یک تحول مهم وقابل توجه در مسیر های ارتباطی این منطقه رقم خواهد زد.
🟢تاکنون هم نخجوان و هم ترکیه برای ارتباط زمینی وحتی هوایی با آذربایجان الزاما می بایستی از ایران عبور کنند . اما درآن صورت علاوه بر آذربایجان ترکیه نیز دیگر نیازی به استفاده از خاک ما نداشته و می تواند مستقیما با باکو و از این طریق با آن سوی دریای مازندران و قفقاز شمالی و روسیه ارتباط زمینی پیدا نماید. آذربایجان نیز از این طریق به ترکیه و اروپا دارای راه ارتباطی می گردد. حاصل آن کاهش اهمیت ترانزیتی و طبعا اهمیت ژئوپلیتیکی ایران خواهد بود.
🟢اما مشکل و تهدید بزرگتر برای ایران تصرف باریکه مرزی ایران و ارمنستان تلقی می گردد،که نه تنها آثار ناشی از ایجاد دالان مذکور را دارد بلکه یک تغییر عمده جغرافیایی محسوب شده و ارمنستان را از لیست همسایگان تاریخی و فعلی ایران خارج خواهد ساخت.
🟢ارمنستان بین ترکیه و آذربایجان ساندویچ شده و مزیت ارتباط با ایران را که برای آن استقلال و امنیت ملی ان کشور اهمیت حیاتی دارد ، از دست خواهد داد و ایران نیز از مزیت راه ارتباطی نه تنها با این کشور و همچنین فرصت راهی جایگزین با راه ترکیه برای رسیدن به دریای سیاه واروپا محروم خواهد شد. نتیجه هر بیشتر به اهمیت ژئو پلتیکی یک همسایه دیگر ایران یعنی ترکیه افزوده شده و آذربایجان را نیز تقربیا از ایران بی نیاز خواهد ساخت.
✅برای خواندن متن کامل این یادداشت روی لینک زیر بزنید:
http://emtedad.news/?p=4350
#امتداد
@emtedadnet
امتدادنو
جمهوری اسلامی و بحران قفقاز جنوبی
<p>راه برون رفت کشور از معضلاتی که جمهوری اسلامی ایران بدان ها گرفتار شده است موکول به طراحی مجموعه ای از سیاست های بهم پیوسته و چند بعدی در سیاست خارجی و حتی سیاست های داخلی می باشد.</p>
✍🏼رضا منصوری
#توئیت
✅پادشاه عریان بود و کسی جرأت نداشت عریانیاش را فریاد بزند! حکایت جهل عریان ما است: حکمرانی مقدس، کوانتومِ ابن عربی، ساسانیانِ مغولخواه، کویدکش دستی؛ همگی مصادیق سندرم دورهء نقل. همگی مصادیق جهل عریان ما. این جهل را فریاد بزنیم تا خرد جمعی عیان شود! قدرت و امنیت یعنی همین فریاد.
@MostafaTajzadeh
#توئیت
✅پادشاه عریان بود و کسی جرأت نداشت عریانیاش را فریاد بزند! حکایت جهل عریان ما است: حکمرانی مقدس، کوانتومِ ابن عربی، ساسانیانِ مغولخواه، کویدکش دستی؛ همگی مصادیق سندرم دورهء نقل. همگی مصادیق جهل عریان ما. این جهل را فریاد بزنیم تا خرد جمعی عیان شود! قدرت و امنیت یعنی همین فریاد.
@MostafaTajzadeh
📝📝📝روحانیت از کجا به کجا رسید
✍🏼ناصر دانشفر
✅همه شنیده ایم که با حکم الیوم استعمال توتون و تنباکو بأی نحو کان در حکم محاربه با امام زمان (عج) است، نسوان حرمسرای ناصرالدین شاه هم قلیان شکستند. حوزه نفوذ کلام میرزای شیرازی تنها مسجد و حسینیه نبود، حکمش در قهوه خانه و میکده نیز خریدار داشت.
✅ارج و قرب روحانیت چه در صدر مشروطیت و چه در دوره پهلوی نیاز به شرح ندارد که حتی با وجود دشمنی رضاخان نیز هم چنان از جایگاهی شایسته در میان مردمان برخوردار بودند. در زمان محمد رضا قصه عوض شد و شاه با این صنف کج دار و مریز رفتار می کرد، گروهی را گرامی می داشت و با برخی سر جنگ داشت. اما در کل با مراسم مذهبی بی میانه نبود و خود را حداقل در ظاهر مورد تأیید ائمه می دانست.
این یک ادعا نیست، بلکه شهادت فردی است که دوران کودکی تا شباب را با آن حکومت تجربه کرده است. هیئتی داشتیم از همشهری های دامغانی مقیم تهران، هفته ای یکبار قرائت قرآن می کردیم و در آخر مجلس خدا رحمت کند حاج آقای خلیلی و صرفی را که احکام و اخلاق برایمان می گفتند و با روضه ای اشک برگونه ها روان می کردند، دلهایی که می سوخت و با ریا سر و کاری نداشت. روحانیت در میانمان ارج و قربی داشت، بی شیله پیله بودند و باسواد، به خصوص حاج شیخ رمضان فوادیان آخوند ده آبا و اجدادی که روزها برای گذران زندگی در مزرعه بیل می زد و نان از قوت بازو می خورد و شب هنگام منبر می رفت و جالب آنکه هرگز بدون مطالعه سخن نمی گفت و هیچگاه محتوای دو منبرش یکی نشد. در ده دیگری سکنی داشت و با آن موتور لکنته اش سی چهل کیلومتر راه را گز می کرد تا مردم روستای ما را با اخلاق محمدی و احکام فقهی آشنا کند، هرگز یک شاهی هم از اهالی نگرفت. کلامش روح و جان همه را تسخیر می کرد.
✅نوجوان بودم، رفته بودیم زیارت امام رضا، کنار سقاخانه اسماعیل طلا همراه پدر نظاره گر صحن و سرای ضامن غریبان بودیم که ناگهان جمعیتی چون سیل وارد صحن شد. خلق چنان به سر و سینه می زدند که گویی فرزند یا پدر و مادر از دست داده اند. هاج و واج از ابوی پرسیدم چه شده؟ گفت آیت الله میلانی به رحمت خدا رفته است. ایران سیاه پوش شد و مرد و زن عزادار مرجعیت، مرجعی که علامه طباطبایی، وحید خراسانی، محمد تقی جعفری، شفیعی کدکنی و خامنه ای از جمله شاگردان او بودند. این را مقایسه کنید با رحلت علامه حسن زاده آملی و نوع کنش بدنه غیر حکومتی جامعه، گمان من این است که فاصله سوگواران این سفرکرده و منتقدان فراوان و برخی بی انصافش باعث ناامیدی دغدغه مندان عرصه دین می گردد.
✅اگر به اینها و هزاران روایت اینگونه نگاهی گذرا شود، آنگاه شاید نسل نو متوجه گردد که پیشوایی مرحوم خمینی چرا و به چه علت مثل برق و باد روح و جان نسل ما را مسخر کرد.
عالمان آن روزگار دل به دنیا نداشتند و با قدرت بی میانه بودند. به یاد دارم که استاد اخلاق مان می گفت فلان عالم قصد عتبات عالیات کرد و به همین علت الاغی برای طی طریق اجاره کرد. در بین راه رفیقی از او خواست که نامه او را در نجف به فلان کس دهد، پذیرفت و از پشت حیوان پایین و آمد و پیاده مشغول رفتن شد. همراهان گفتند چرا سوار نمی شوی؟ گفت می ترسم صاحب این حیوان راضی نباشد که من تنها برای حمل خود از صاحب مال رخصت گرفته ام.
ما با این تصویر از روحانیون وارد کارزار انقلاب شدیم و هرگز گمان نداشتیم که
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند.
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند.
استاد مطهری در کتاب علل گرایش به مادیگرایی، علت تامه بریدن غربیان از دین و دیانت را چسبیدن ارباب کلیسا به قدرت و ثروت، خود حق پنداری، ظلم و ستم و به ویژه انگیزسیون اعلام می نمایند. ما این را هم خوانده بودیم و باور نمی کردیم که حق با آخوند خراسانی است، قدرت کشیش و موبد، خاخام و ملا نمی شناسد.
✅اگر قصه مار مولوی را به خاطر داشتیم باید می دانستیم که
نفست اژدرهاست او کی مرده است
از غم و بی آلتی افسرده است
گر بیابد آلت فرعون او
که بامر او همیرفت آب جو
آنگه او بنیاد فرعونی کند
راه صد موسی و صد هارون زند
کرمکست آن اژدها از دست فقر
پشهای گردد ز جاه و مال صقر
آری اگر قبل از انقلاب روحانیت با مال و منال سر و کاری نداشت، اگر به زهد و تقوی سفارش می کرد، اگر از موضع قدرت سخن نمی گفت، همه همه از غم بی آلتی و محروم بودن از ساز و برگ آن بود.
📌متن کامل در INSTANT VIEW
yun.ir/tih3g7
@MostafaTajzadeh
✍🏼ناصر دانشفر
✅همه شنیده ایم که با حکم الیوم استعمال توتون و تنباکو بأی نحو کان در حکم محاربه با امام زمان (عج) است، نسوان حرمسرای ناصرالدین شاه هم قلیان شکستند. حوزه نفوذ کلام میرزای شیرازی تنها مسجد و حسینیه نبود، حکمش در قهوه خانه و میکده نیز خریدار داشت.
✅ارج و قرب روحانیت چه در صدر مشروطیت و چه در دوره پهلوی نیاز به شرح ندارد که حتی با وجود دشمنی رضاخان نیز هم چنان از جایگاهی شایسته در میان مردمان برخوردار بودند. در زمان محمد رضا قصه عوض شد و شاه با این صنف کج دار و مریز رفتار می کرد، گروهی را گرامی می داشت و با برخی سر جنگ داشت. اما در کل با مراسم مذهبی بی میانه نبود و خود را حداقل در ظاهر مورد تأیید ائمه می دانست.
این یک ادعا نیست، بلکه شهادت فردی است که دوران کودکی تا شباب را با آن حکومت تجربه کرده است. هیئتی داشتیم از همشهری های دامغانی مقیم تهران، هفته ای یکبار قرائت قرآن می کردیم و در آخر مجلس خدا رحمت کند حاج آقای خلیلی و صرفی را که احکام و اخلاق برایمان می گفتند و با روضه ای اشک برگونه ها روان می کردند، دلهایی که می سوخت و با ریا سر و کاری نداشت. روحانیت در میانمان ارج و قربی داشت، بی شیله پیله بودند و باسواد، به خصوص حاج شیخ رمضان فوادیان آخوند ده آبا و اجدادی که روزها برای گذران زندگی در مزرعه بیل می زد و نان از قوت بازو می خورد و شب هنگام منبر می رفت و جالب آنکه هرگز بدون مطالعه سخن نمی گفت و هیچگاه محتوای دو منبرش یکی نشد. در ده دیگری سکنی داشت و با آن موتور لکنته اش سی چهل کیلومتر راه را گز می کرد تا مردم روستای ما را با اخلاق محمدی و احکام فقهی آشنا کند، هرگز یک شاهی هم از اهالی نگرفت. کلامش روح و جان همه را تسخیر می کرد.
✅نوجوان بودم، رفته بودیم زیارت امام رضا، کنار سقاخانه اسماعیل طلا همراه پدر نظاره گر صحن و سرای ضامن غریبان بودیم که ناگهان جمعیتی چون سیل وارد صحن شد. خلق چنان به سر و سینه می زدند که گویی فرزند یا پدر و مادر از دست داده اند. هاج و واج از ابوی پرسیدم چه شده؟ گفت آیت الله میلانی به رحمت خدا رفته است. ایران سیاه پوش شد و مرد و زن عزادار مرجعیت، مرجعی که علامه طباطبایی، وحید خراسانی، محمد تقی جعفری، شفیعی کدکنی و خامنه ای از جمله شاگردان او بودند. این را مقایسه کنید با رحلت علامه حسن زاده آملی و نوع کنش بدنه غیر حکومتی جامعه، گمان من این است که فاصله سوگواران این سفرکرده و منتقدان فراوان و برخی بی انصافش باعث ناامیدی دغدغه مندان عرصه دین می گردد.
✅اگر به اینها و هزاران روایت اینگونه نگاهی گذرا شود، آنگاه شاید نسل نو متوجه گردد که پیشوایی مرحوم خمینی چرا و به چه علت مثل برق و باد روح و جان نسل ما را مسخر کرد.
عالمان آن روزگار دل به دنیا نداشتند و با قدرت بی میانه بودند. به یاد دارم که استاد اخلاق مان می گفت فلان عالم قصد عتبات عالیات کرد و به همین علت الاغی برای طی طریق اجاره کرد. در بین راه رفیقی از او خواست که نامه او را در نجف به فلان کس دهد، پذیرفت و از پشت حیوان پایین و آمد و پیاده مشغول رفتن شد. همراهان گفتند چرا سوار نمی شوی؟ گفت می ترسم صاحب این حیوان راضی نباشد که من تنها برای حمل خود از صاحب مال رخصت گرفته ام.
ما با این تصویر از روحانیون وارد کارزار انقلاب شدیم و هرگز گمان نداشتیم که
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند.
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند.
استاد مطهری در کتاب علل گرایش به مادیگرایی، علت تامه بریدن غربیان از دین و دیانت را چسبیدن ارباب کلیسا به قدرت و ثروت، خود حق پنداری، ظلم و ستم و به ویژه انگیزسیون اعلام می نمایند. ما این را هم خوانده بودیم و باور نمی کردیم که حق با آخوند خراسانی است، قدرت کشیش و موبد، خاخام و ملا نمی شناسد.
✅اگر قصه مار مولوی را به خاطر داشتیم باید می دانستیم که
نفست اژدرهاست او کی مرده است
از غم و بی آلتی افسرده است
گر بیابد آلت فرعون او
که بامر او همیرفت آب جو
آنگه او بنیاد فرعونی کند
راه صد موسی و صد هارون زند
کرمکست آن اژدها از دست فقر
پشهای گردد ز جاه و مال صقر
آری اگر قبل از انقلاب روحانیت با مال و منال سر و کاری نداشت، اگر به زهد و تقوی سفارش می کرد، اگر از موضع قدرت سخن نمی گفت، همه همه از غم بی آلتی و محروم بودن از ساز و برگ آن بود.
📌متن کامل در INSTANT VIEW
yun.ir/tih3g7
@MostafaTajzadeh
Telegraph
روحانیت از کجا به کجا رسید
ناصر دانشفر همه شنیده ایم که با حکم الیوم استعمال توتون و تنباکو بأی نحو کان در حکم محاربه با امام زمان (عج) است، نسوان حرمسرای ناصرالدین شاه هم قلیان شکستند. حوزه نفوذ کلام میرزای شیرازی تنها مسجد و حسینیه نبود، حکمش در قهوه خانه و میکده نیز خریدار داشت. …
Forwarded from امتداد
#اختصاصی
✅همسر اسماعیل گرامی از زندانیان محبوس در زندان تهران بزرگ در گفتگو با امتداد مطرح کرد:
برخی از زندانیان جرائم عمومی با چاقو به همسرم و دیگر زندانیان امنیتی حمله کردند/ همسر ۶۶ ساله من به دلیل ابتلا به بیماری سرع از ۵۰ سال قبل تحت نظر پزشکان است/ نگران بروز تشنج برای او هستیم/ خواسته ما از مسئولین زندان، تامین جان همسرم است
✍امتداد-گروه خبر: در روزهای گذشته خبر ضرب و شتم برخی از زندانیان امنیتی محبوس در زندان تهران بزرگ منتشر شده بود که نگرانیهایی را در میان خانواده این زندانیان و افکار عمومی به دنبال داشت.
🟢ژاله روحزاد، همسر اسماعیل گرامی، زندانی بازنشسته سازمان تامین اجتماعی که در روزهای اخیر، اخباری مبنی بر وضعیت نگرانکننده او منتشر شده در گفتگویی با امتداد با اشاره به شرایط همسر خود، اظهار داشت: در روز چهاردهم فروردین ماه سال جاری، ماموران با حضور در منزل ما، همسرم را مجددا بازداشت کرده و پس از ۴ روز حبس در زندان انفرادی به بند ۲ تیپ ۱۰ زندان تهران بزرگ منتقل کردند.
🟢در این مدت که تماس داشتیم، او مکررا میگفت که یک سری از زندانیان جرائم عمومی و خطرناک درگیریهایی را ایجاد کرده و شرایط تحمل حبس را برای ما سخت کردهاند. تا اینکه روز چهارشنبه هفته گذشته در تماس با همسرم متوجه شدم که درگیری دیگری به همین شکل ایجاد شده و جان زندانیان امنیتی به خطر افتاده است.
⭕️برخی از زندانیان جرائم عمومی با چاقو به همسرم و دیگر زندانیان امنیتی حمله کردند
🟢ماجرا از این قرار بوده که برخی از زندانیان جرائم خطرناک با ایجاد درگیری در بند محل نگهداری همسرم و دیگر زندانیان، آنها را با سلاح سرد(چاقو) مورد تهدید و آزار قرار داده و طی ضرب و شتم، تعدادی از آنها را مصدوم میکنند. پس از این اتفاق هم زندانیان مجروح به بهداری زندان منتقل شدهاند. اخیرا هم که با همسرم صحبت کردم، ظاهرا او را به همراه ۸ زندانی دیگر از تیپ دو منتقل کردهاند.
⭕️همسر ۶۶ ساله من به دلیل ابتلا به بیماری سرع از ۵۰ سال قبل تحت نظر پزشکان است
🟢اسماعیل گرامی در حال حاضر ۶۶ سال سن داشته و حدود ۵۰ سال است که به دلیل ابتلا به بیماری سرع، تحت نظر پزشکان قرار دارد. در شرایط فعلی، داروهای همسرم در اختیار او گذاشته میشود، اما نگرانی ما این است که به دلیل وضعیت استرسزای پیش آمده، او دچار تشنج و تبعات بیماری شود. چرا که در صورت تشنج همسرم، روند درمان او به صورت جدی دچار اختلال خواهد شد.
🟢اسماعیل، جرمی مرتکب نشده اما متاسفانه نه به عنوان فعال صنفی که تحت عناوین امنیتی و اقدام علیه امنیت کشور او را دستگیر و زندانی کردهاند. به دلیل فشارهایی که بر بازنشستگان وارد شده، بسیاری از آنها سکوت پیشه کرده و مستاصل از این هستند که چه راهی برای پیگری مطالبات خود خواهند داشت.
⭕️چرا در مواجهه با اعتراضات و مطالبات صنفی، نگاه امنیتی را حاکم میکنند؟
🟢همسر من، هیچ مسئلهای جز مطالبات بازنشستگان را دنبال نکرده و در تمامی شعارها و فعالیتهای او، نکتهای جز این شاهد نبودیم. گلایه ما این است که چرا در مواجهه با اعتراضات و مطالبات صنفی، نگاه امنیتی را حاکم میکنند؟
🟢آیا درست است که برای یک فرد ۶۶ ساله که تنها مطالبات صنفی بازنشستگان را دنبال کرده، چنین حکمی صادر کرده و او را در چنین محل و زندانی نگهداری کنند؟ حداقل خواسته من این است که همسرم را لاقل به زندان اوین منتقل کنند تا بتوانیم با شرایط ممکنتری به ملاقات او برویم.
⭕️خواسته ما از مسئولین زندان، تامین جان همسرم است
🟢خواسته ما از مسئولین زندان، تامین جان همسرم است. شرایط نگهداری او و دیگر زندانیان در این زندان واقعا سخت است. به عنوان مثال، همین چند وقت پیش به دلیل اینکه حمام زندان آب گرم نداشته، همسرم تا ۳ روز برای آمارگیری مراجعه نکرده است. متاسفانه به واسطه کم کردن امکانات در حال شکنجه زندانیان هستند و این مسئله با توجه به بیماری همسرم، باعث نگرانی جدی ما شده است.
🟢همین چند روز پیش که همسرم و دیگر زندانیان به کمبود بهداشت و وجود سوسک و حشرات در زندان اعتراض داشتند به آنها گفته شده که مگر در خانههای شما سوسک پیدا نمیشود؟
🟢اخیرا هم در پی ضرب و شتم از سوی زندانیان جرائم عمومی، کتف همسرم ضرب دیده و دچار مصدومیت از این ناحیه شده است. البته حال عمومی همسرم خوشبختانه در صحبتی که چند ساعت قبل با او داشتم، مساعد است.
✅برای مشاهده متن کامل این گفتگو روی لینک زیر کلیک کنید:
http://emtedad.news/?p=4359
#امتداد
@emtedadnet
✅همسر اسماعیل گرامی از زندانیان محبوس در زندان تهران بزرگ در گفتگو با امتداد مطرح کرد:
برخی از زندانیان جرائم عمومی با چاقو به همسرم و دیگر زندانیان امنیتی حمله کردند/ همسر ۶۶ ساله من به دلیل ابتلا به بیماری سرع از ۵۰ سال قبل تحت نظر پزشکان است/ نگران بروز تشنج برای او هستیم/ خواسته ما از مسئولین زندان، تامین جان همسرم است
✍امتداد-گروه خبر: در روزهای گذشته خبر ضرب و شتم برخی از زندانیان امنیتی محبوس در زندان تهران بزرگ منتشر شده بود که نگرانیهایی را در میان خانواده این زندانیان و افکار عمومی به دنبال داشت.
🟢ژاله روحزاد، همسر اسماعیل گرامی، زندانی بازنشسته سازمان تامین اجتماعی که در روزهای اخیر، اخباری مبنی بر وضعیت نگرانکننده او منتشر شده در گفتگویی با امتداد با اشاره به شرایط همسر خود، اظهار داشت: در روز چهاردهم فروردین ماه سال جاری، ماموران با حضور در منزل ما، همسرم را مجددا بازداشت کرده و پس از ۴ روز حبس در زندان انفرادی به بند ۲ تیپ ۱۰ زندان تهران بزرگ منتقل کردند.
🟢در این مدت که تماس داشتیم، او مکررا میگفت که یک سری از زندانیان جرائم عمومی و خطرناک درگیریهایی را ایجاد کرده و شرایط تحمل حبس را برای ما سخت کردهاند. تا اینکه روز چهارشنبه هفته گذشته در تماس با همسرم متوجه شدم که درگیری دیگری به همین شکل ایجاد شده و جان زندانیان امنیتی به خطر افتاده است.
⭕️برخی از زندانیان جرائم عمومی با چاقو به همسرم و دیگر زندانیان امنیتی حمله کردند
🟢ماجرا از این قرار بوده که برخی از زندانیان جرائم خطرناک با ایجاد درگیری در بند محل نگهداری همسرم و دیگر زندانیان، آنها را با سلاح سرد(چاقو) مورد تهدید و آزار قرار داده و طی ضرب و شتم، تعدادی از آنها را مصدوم میکنند. پس از این اتفاق هم زندانیان مجروح به بهداری زندان منتقل شدهاند. اخیرا هم که با همسرم صحبت کردم، ظاهرا او را به همراه ۸ زندانی دیگر از تیپ دو منتقل کردهاند.
⭕️همسر ۶۶ ساله من به دلیل ابتلا به بیماری سرع از ۵۰ سال قبل تحت نظر پزشکان است
🟢اسماعیل گرامی در حال حاضر ۶۶ سال سن داشته و حدود ۵۰ سال است که به دلیل ابتلا به بیماری سرع، تحت نظر پزشکان قرار دارد. در شرایط فعلی، داروهای همسرم در اختیار او گذاشته میشود، اما نگرانی ما این است که به دلیل وضعیت استرسزای پیش آمده، او دچار تشنج و تبعات بیماری شود. چرا که در صورت تشنج همسرم، روند درمان او به صورت جدی دچار اختلال خواهد شد.
🟢اسماعیل، جرمی مرتکب نشده اما متاسفانه نه به عنوان فعال صنفی که تحت عناوین امنیتی و اقدام علیه امنیت کشور او را دستگیر و زندانی کردهاند. به دلیل فشارهایی که بر بازنشستگان وارد شده، بسیاری از آنها سکوت پیشه کرده و مستاصل از این هستند که چه راهی برای پیگری مطالبات خود خواهند داشت.
⭕️چرا در مواجهه با اعتراضات و مطالبات صنفی، نگاه امنیتی را حاکم میکنند؟
🟢همسر من، هیچ مسئلهای جز مطالبات بازنشستگان را دنبال نکرده و در تمامی شعارها و فعالیتهای او، نکتهای جز این شاهد نبودیم. گلایه ما این است که چرا در مواجهه با اعتراضات و مطالبات صنفی، نگاه امنیتی را حاکم میکنند؟
🟢آیا درست است که برای یک فرد ۶۶ ساله که تنها مطالبات صنفی بازنشستگان را دنبال کرده، چنین حکمی صادر کرده و او را در چنین محل و زندانی نگهداری کنند؟ حداقل خواسته من این است که همسرم را لاقل به زندان اوین منتقل کنند تا بتوانیم با شرایط ممکنتری به ملاقات او برویم.
⭕️خواسته ما از مسئولین زندان، تامین جان همسرم است
🟢خواسته ما از مسئولین زندان، تامین جان همسرم است. شرایط نگهداری او و دیگر زندانیان در این زندان واقعا سخت است. به عنوان مثال، همین چند وقت پیش به دلیل اینکه حمام زندان آب گرم نداشته، همسرم تا ۳ روز برای آمارگیری مراجعه نکرده است. متاسفانه به واسطه کم کردن امکانات در حال شکنجه زندانیان هستند و این مسئله با توجه به بیماری همسرم، باعث نگرانی جدی ما شده است.
🟢همین چند روز پیش که همسرم و دیگر زندانیان به کمبود بهداشت و وجود سوسک و حشرات در زندان اعتراض داشتند به آنها گفته شده که مگر در خانههای شما سوسک پیدا نمیشود؟
🟢اخیرا هم در پی ضرب و شتم از سوی زندانیان جرائم عمومی، کتف همسرم ضرب دیده و دچار مصدومیت از این ناحیه شده است. البته حال عمومی همسرم خوشبختانه در صحبتی که چند ساعت قبل با او داشتم، مساعد است.
✅برای مشاهده متن کامل این گفتگو روی لینک زیر کلیک کنید:
http://emtedad.news/?p=4359
#امتداد
@emtedadnet
امتدادنو
برخی از زندانیان جرائم عمومی با چاقو به همسرم و دیگر زندانیان امنیتی حمله کردند/ همسر ۶۶ ساله من به دلیل ابتلا به بیماری صرع از…
<p>همین چند روز پیش که همسرم و دیگر زندانیان به کمبود بهداشت و وجود سوسک و حشرات در زندان اعتراض داشتند به آنها گفته شده که مگر در خانههای شما سوسک پیدا نمیشود؟ </p>
✍🏼هانیه موحد
#توئیت
✅ظریف: #روسیه تا وقتی قطعنامهها علیه ایران لغو نشد، حاضر نشد موشک اس۳۰۰ را بفروشد و سفر رییسجمهور #چین به ایران، تا زمانی که به #برجام نرسیدیم انجام نشد و این سفر یکبار به تعویق افتاد چون برجام به تاخیر افتاده بود. مرحوم هاشمی این واقعیتها را بهخوبی درک میکرد.
#کلابهاوس
@MostafaTajzadeh
#توئیت
✅ظریف: #روسیه تا وقتی قطعنامهها علیه ایران لغو نشد، حاضر نشد موشک اس۳۰۰ را بفروشد و سفر رییسجمهور #چین به ایران، تا زمانی که به #برجام نرسیدیم انجام نشد و این سفر یکبار به تعویق افتاد چون برجام به تاخیر افتاده بود. مرحوم هاشمی این واقعیتها را بهخوبی درک میکرد.
#کلابهاوس
@MostafaTajzadeh
📝📝📝به هر کسی که مربوط است: چه باید کرد؟
✍🏼حامد شجاعی
✅سطرهای پیش رو یک یادداشت اجتماعی و سیاسی نیست بلکه به مثابه مطالبه راهنمایی و پاسخ از سوی جامعهشناسان یا روانشناسان اجتماعی یا حقوقدانان یا حتی کارشناسان مسائل انتظامی یا هر کسیست که خود را واجد صلاحیت برای کمک به روشن شدن ابهام ذهن این شهروندِ صغیرِ قیملازم میداند. مخاطب این سطور نمیتواند هیچ یک از صاحبمنصبان یا حاضران در بخشهای گوناگون حاکمیت باشد، چرا که سالهاست افرادی به مراتب شناختهشدهتر یا معتبرتر از صاحب این قلم با کسوتها و صبغههای گوناگون، موضوع این یادداشت را با صدای بلندتر گفتهاند و گوش شنوایی نیافتهاند که این همه پرسش یا فریاد را مستحق و در خور شنیدن و پاسخ دادن بداند؛ الا اندک کسانی که در آستانه هر انتخابات با هدف جلب نظر و رای بخشهایی از جامعه حاضر به دست یازیدن بر هر حربه و وعدهای میشوند. موضوع این سطور مساله گشت ارشاد و بهانه نگارش آن مشاهدات شخصی نگارنده از عملکرد این پدیده در روز پنجشنبه، پانزدهم مهر ماه در میدان درکه تهران است. مراد از این سطور قطعا کنکاش چرایی و فلسفه وجودی گشت ارشاد نیست که چنین جستجویی در سایه عبارت تحکمآمیز "همینه که هست" راه به جایی نمیبرد.
✅بلکه نگارنده بر آن است از مخاطبان پیشگفته این سطور بخواهد هر یک با توجه به دانشی که در حوزههای تخصصی خود دارند و با لحاظ کردن شناختشان از جامعه و ساختار حکومت به این پرسش ساده پاسخ دهند که در قبال پدیده گشت ارشاد چه باید کرد؟
و اما شرح مشاهدات!
میدان درکه، نقطه عزیمت خیل بیشماری از شهروندان تهرانیست که هفت روز هفته برای بهرهگیری از طبیعت درکه و مسیر پیادهروی آن (که تا پناهگاه پلنگچال و حتی ایستگاه پنج توچال یا سایر مسیرهای کوهپیمایی سنگینتر قابل امتداد است) در شروع و پایان برنامه پیادهروی یا کوهپیمایی خود در آن تجمع میکنند. معمولا کسی برای انجام فعالیت ورزشی یا حتی حضور در یک برنامه تفریحی در یک رستوران یا قهوهخانه کوهستانی لباس رسمی به تن نمیکند و بدیهیست که مرد و زنی که پیش از طلوع آفتاب راهی کوهستان میشود با پوشش مناسب کوهستان از خانه خارج شود. حال تصور کنید که جماعتی که با هدف تمدد اعصاب و فعالیت ورزشی به کوه رفتهاند بلافاصله پس از رسیدن به میدان درکه با استقبال گشت ارشادی مواجه میشوند که مامورانش پوشش بدیهی کوهستان را مصداق هر چیزی میدانند که بهانه و توجیه لازم برای برخورد با زنان و بازداشت ایشان است.
✅ مامورانی که حتی فاقد سادهترین الزام دیسیپلین پوشش یک نیروی انتظامی (که وجود پلاک نام و مشخصات یگان خدمتی روی لباس است) هستند و زنان و دختران از کوه برگشته را به بهانه گفت و گو یا استعلام سوابق به داخل خودروی خود کشانده و بعد از دقایقی برخلاف وعده اولیه که قرار بر گفت و گویی کوتاه بوده، به سمت پایگاه خود در خیابان وزرا حرکت میکنند. گفت و گو با این ماموران راه به جایی نمیبرد. چنانکه یکی از ماموران زن خطاب به شهروندانی که معترض این شیوه برخورد با زنان و دختران بودند، در نهایت ادب گفت که ما حرف هم را نمیفهمیم. و نکته اساسی اینجاست. جامعهای که مامور پلیسش اذعان میکند که حرف شهروندان را نمیفهمد و ایضا شهروندانش حرف پلیسش را نمیفهمند چه باید بکند و به کجا خواهد رفت؟ آیا استمرار این نگاه، جامعه را در قبال قانون و نهادهایی که باید حافظ آن باشند دچار بیپناهی نمیکند؟ گوشه دیگری از صحنه این نمایش، مامور مردی با درجه ستوان دوم، اما فاقد هرگونه نام و نشان است که معترضان و پرسشگران را با اشاره به دوربین نصبشده روی لباسش تهدید میکند که فیلم و صدایتان را ضبط میکنم و هر جا باشید به سراغتان میآیم.
📌متن کامل در INSTANT VIEW
https://bit.ly/3AlrW6N
@MostafaTajzadeh
✍🏼حامد شجاعی
✅سطرهای پیش رو یک یادداشت اجتماعی و سیاسی نیست بلکه به مثابه مطالبه راهنمایی و پاسخ از سوی جامعهشناسان یا روانشناسان اجتماعی یا حقوقدانان یا حتی کارشناسان مسائل انتظامی یا هر کسیست که خود را واجد صلاحیت برای کمک به روشن شدن ابهام ذهن این شهروندِ صغیرِ قیملازم میداند. مخاطب این سطور نمیتواند هیچ یک از صاحبمنصبان یا حاضران در بخشهای گوناگون حاکمیت باشد، چرا که سالهاست افرادی به مراتب شناختهشدهتر یا معتبرتر از صاحب این قلم با کسوتها و صبغههای گوناگون، موضوع این یادداشت را با صدای بلندتر گفتهاند و گوش شنوایی نیافتهاند که این همه پرسش یا فریاد را مستحق و در خور شنیدن و پاسخ دادن بداند؛ الا اندک کسانی که در آستانه هر انتخابات با هدف جلب نظر و رای بخشهایی از جامعه حاضر به دست یازیدن بر هر حربه و وعدهای میشوند. موضوع این سطور مساله گشت ارشاد و بهانه نگارش آن مشاهدات شخصی نگارنده از عملکرد این پدیده در روز پنجشنبه، پانزدهم مهر ماه در میدان درکه تهران است. مراد از این سطور قطعا کنکاش چرایی و فلسفه وجودی گشت ارشاد نیست که چنین جستجویی در سایه عبارت تحکمآمیز "همینه که هست" راه به جایی نمیبرد.
✅بلکه نگارنده بر آن است از مخاطبان پیشگفته این سطور بخواهد هر یک با توجه به دانشی که در حوزههای تخصصی خود دارند و با لحاظ کردن شناختشان از جامعه و ساختار حکومت به این پرسش ساده پاسخ دهند که در قبال پدیده گشت ارشاد چه باید کرد؟
و اما شرح مشاهدات!
میدان درکه، نقطه عزیمت خیل بیشماری از شهروندان تهرانیست که هفت روز هفته برای بهرهگیری از طبیعت درکه و مسیر پیادهروی آن (که تا پناهگاه پلنگچال و حتی ایستگاه پنج توچال یا سایر مسیرهای کوهپیمایی سنگینتر قابل امتداد است) در شروع و پایان برنامه پیادهروی یا کوهپیمایی خود در آن تجمع میکنند. معمولا کسی برای انجام فعالیت ورزشی یا حتی حضور در یک برنامه تفریحی در یک رستوران یا قهوهخانه کوهستانی لباس رسمی به تن نمیکند و بدیهیست که مرد و زنی که پیش از طلوع آفتاب راهی کوهستان میشود با پوشش مناسب کوهستان از خانه خارج شود. حال تصور کنید که جماعتی که با هدف تمدد اعصاب و فعالیت ورزشی به کوه رفتهاند بلافاصله پس از رسیدن به میدان درکه با استقبال گشت ارشادی مواجه میشوند که مامورانش پوشش بدیهی کوهستان را مصداق هر چیزی میدانند که بهانه و توجیه لازم برای برخورد با زنان و بازداشت ایشان است.
✅ مامورانی که حتی فاقد سادهترین الزام دیسیپلین پوشش یک نیروی انتظامی (که وجود پلاک نام و مشخصات یگان خدمتی روی لباس است) هستند و زنان و دختران از کوه برگشته را به بهانه گفت و گو یا استعلام سوابق به داخل خودروی خود کشانده و بعد از دقایقی برخلاف وعده اولیه که قرار بر گفت و گویی کوتاه بوده، به سمت پایگاه خود در خیابان وزرا حرکت میکنند. گفت و گو با این ماموران راه به جایی نمیبرد. چنانکه یکی از ماموران زن خطاب به شهروندانی که معترض این شیوه برخورد با زنان و دختران بودند، در نهایت ادب گفت که ما حرف هم را نمیفهمیم. و نکته اساسی اینجاست. جامعهای که مامور پلیسش اذعان میکند که حرف شهروندان را نمیفهمد و ایضا شهروندانش حرف پلیسش را نمیفهمند چه باید بکند و به کجا خواهد رفت؟ آیا استمرار این نگاه، جامعه را در قبال قانون و نهادهایی که باید حافظ آن باشند دچار بیپناهی نمیکند؟ گوشه دیگری از صحنه این نمایش، مامور مردی با درجه ستوان دوم، اما فاقد هرگونه نام و نشان است که معترضان و پرسشگران را با اشاره به دوربین نصبشده روی لباسش تهدید میکند که فیلم و صدایتان را ضبط میکنم و هر جا باشید به سراغتان میآیم.
📌متن کامل در INSTANT VIEW
https://bit.ly/3AlrW6N
@MostafaTajzadeh
Telegraph
به هر کسی که مربوط است: چه باید کرد؟
حامد شجاعی سطرهای پیش رو یک یادداشت اجتماعی و سیاسی نیست بلکه به مثابه مطالبه راهنمایی و پاسخ از سوی جامعهشناسان یا روانشناسان اجتماعی یا حقوقدانان یا حتی کارشناسان مسائل انتظامی یا هر کسیست که خود را واجد صلاحیت برای کمک به روشن شدن ابهام ذهن این شهروندِ…
Forwarded from بینام
🗞منتخب مقالات روز
(برای دیدن هر مقاله، لینک مربوطه را لمس نمایید.)
⭕️صفحه نخست
🔘واسطه استراتژیک محاصره ایران از سوی دوستان
✍️کیومرث اشتریان
⭕️سیاست روز
🔘بنی صدر و رویایی که به حقیقت پیوست
✍️ضامن علی حبیبی
🔘بنی صدر از خیال تا واقعیت
✍️احمد زیدآبادی
🔘وجود طالبان برای روحانیون ایران یک فرصت است
✍️مصباحی مقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت
🔘بازخوانی یک اتهام نظامی علیه بنیصدر
✍️حسین باستانی
🔘آغاز. غربالگری با چراغ خاموش
🔘 حسین کروبی: بعد از سالها حصر گشایشهای کمی ایجاد شده؛ مهدی کروبی مصممتر از گذشته است
🔘مخالفت با واکسن چقدر است؟
✍️عباس عبدی
🔘حملات غیرمنصفانه به ظریف
✍️رضا نصری
🔘گفتگوهای منطقه ای نباید بخشی از مذاکرات برجام باشد
⭕️ویژه نامه آذربایجان
🔘عواقب اقتصادی تنش میان ایران و آذربایجان
✍️دالفا خاتین اوغلو
🔘روزنامه جمهوری اسلامی: براي مقابله با همسايگان متوهّم کینه ها را کنار بگذارید و انسجام داخلی را تقویت کنید/ روسيه گندم نمای جوفروش است.
🔘زمینه تحقیر بیشتر را مهیا نسازید
✍️یدالله کریمی پور
⭕️اندیشه
🔘دین داری زیارتی و جریان اصلاح طلبی
🎙علی سلطانی
🔘نقد عملکرد امام خمینی(ره) در قبال آمریکا
✍شاید الدین حائری شیرازی
🔘دین را نمی شود با زور به کسی تحمیل کرد
✍داود فیرهی
🔘آیا اسلام با دموکراسی سازگار است؟
⭕️ اقتصاد
🔘اندونزی چگونه در مسیر توسعه قرار گرفت
🆔@MostafaTajzadeh
(برای دیدن هر مقاله، لینک مربوطه را لمس نمایید.)
⭕️صفحه نخست
🔘واسطه استراتژیک محاصره ایران از سوی دوستان
✍️کیومرث اشتریان
⭕️سیاست روز
🔘بنی صدر و رویایی که به حقیقت پیوست
✍️ضامن علی حبیبی
🔘بنی صدر از خیال تا واقعیت
✍️احمد زیدآبادی
🔘وجود طالبان برای روحانیون ایران یک فرصت است
✍️مصباحی مقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت
🔘بازخوانی یک اتهام نظامی علیه بنیصدر
✍️حسین باستانی
🔘آغاز. غربالگری با چراغ خاموش
🔘 حسین کروبی: بعد از سالها حصر گشایشهای کمی ایجاد شده؛ مهدی کروبی مصممتر از گذشته است
🔘مخالفت با واکسن چقدر است؟
✍️عباس عبدی
🔘حملات غیرمنصفانه به ظریف
✍️رضا نصری
🔘گفتگوهای منطقه ای نباید بخشی از مذاکرات برجام باشد
⭕️ویژه نامه آذربایجان
🔘عواقب اقتصادی تنش میان ایران و آذربایجان
✍️دالفا خاتین اوغلو
🔘روزنامه جمهوری اسلامی: براي مقابله با همسايگان متوهّم کینه ها را کنار بگذارید و انسجام داخلی را تقویت کنید/ روسيه گندم نمای جوفروش است.
🔘زمینه تحقیر بیشتر را مهیا نسازید
✍️یدالله کریمی پور
⭕️اندیشه
🔘دین داری زیارتی و جریان اصلاح طلبی
🎙علی سلطانی
🔘نقد عملکرد امام خمینی(ره) در قبال آمریکا
✍شاید الدین حائری شیرازی
🔘دین را نمی شود با زور به کسی تحمیل کرد
✍داود فیرهی
🔘آیا اسلام با دموکراسی سازگار است؟
⭕️ اقتصاد
🔘اندونزی چگونه در مسیر توسعه قرار گرفت
🆔@MostafaTajzadeh
Telegram
کانال نو اندیشی دینی کیان
🔻دینداری زیارتی و جریان اصلاح دینی
✍️علی سلطانی
✔️دینداری زیارتی دینداریای است که حجم زیارت جای را بر سایر اجزای نظام دینداری تنگ کرده است؛ به این معنا که مناسک زیارت تقریباً تهذب و تزکیه، پرواهای اخلاقی و پارساییهای قرآنی، علمجویی، شفقت بر خلق و سختگیری…
✍️علی سلطانی
✔️دینداری زیارتی دینداریای است که حجم زیارت جای را بر سایر اجزای نظام دینداری تنگ کرده است؛ به این معنا که مناسک زیارت تقریباً تهذب و تزکیه، پرواهای اخلاقی و پارساییهای قرآنی، علمجویی، شفقت بر خلق و سختگیری…
Forwarded from امتداد
✅ افزایش سرسامآور قیمت لوازم خانگی ایرانی
🗣اکبر پازوکی، رییس اتحادیه فروشندگان لوازم خانگی: در حال حاضر حداقل مبلغ مورد نیاز برای خرید یخچال و فریزر ایرانی ۲۴ تا ۲۵ میلیون تومان است و اجاقهای ایرانی موجود در بازار نیز بالای ۷ میلیون تومان قیمت دارند. در چنین شرایطی وسع مردم به خرید لوازم خانگی ایرانی نیز نمی رسد./ایسنا
#امتداد
@emtedadnet
🗣اکبر پازوکی، رییس اتحادیه فروشندگان لوازم خانگی: در حال حاضر حداقل مبلغ مورد نیاز برای خرید یخچال و فریزر ایرانی ۲۴ تا ۲۵ میلیون تومان است و اجاقهای ایرانی موجود در بازار نیز بالای ۷ میلیون تومان قیمت دارند. در چنین شرایطی وسع مردم به خرید لوازم خانگی ایرانی نیز نمی رسد./ایسنا
#امتداد
@emtedadnet
✍🏼پوریا سوری
✅دوربین که روی صورتش زوم می کند، رد عرقی را می بینی که از فاصله ی شقیقه تا پایین گونه ها کشیده شده، خط
عمیق روی گونه با ادای هر کلمه کش می آید و دوباره به حالت
قبل برمی گردد. چشمها در فاصله ی هر بیتی که می خواند به جستجوی مصراع بعد دودو می زند و به یکباره انگاری وحی بیاید و کلمه را در دهان بکارد با اطمینان به خواندن ادامه می دهد.
✅ کت و پیراهنی خاکستری و کراواتی سرمه ای به تن دارد و آراسته و ایستاده، دست ها را ستون تریبون چوبی رنگ و رو رفته کرده و با انگشتان بلندش روی آن هرازگاه ضربی می گیرد. حالت دستان او و حرکات انگشتانش شعرخوانی های پرشور محمود درويش را تداعی می کند، انگاری شعر و آواز در حرکات دست ها جریان دارد پشت سرش در کادر دوربین چند نفری ایستاده اند، هرازگاهی کسی می آید و رد می شود اما صدا فقط صدای اوست، لابه لای نفس گرفتن ها گوش می خوابانم و نفس حبس شده ی جمعیتی که نمی بینم و لابد گوش تا گوش نشسته اند و غرق حیرتند را حس می کنم. دست هایی که روی زانوها ستون شده و مثل جامی صورت را فراگرفته تا به هیچ سمت و صدایی نگردد الا به سوی داوودی که پشت تریبون می خواند. سمفونی غریبی در کار است، صدها نفر در سالنی جمع شده اند اما نه سازی و نه چغانهای... فقط اوست که پشت میکروفونی معمولی ایستاده و دارد «بی همزبان» می خواند: وه که به حسرت، عمر گرامی سر شد همچو شراره از دل آذر بر شد و خاکستر شد یک نفس زد و هدر شد روزگار من به سر شد چنگی عشقم راه جنون زد مردم چشمم جامه به خون زد يارا دل نهم ز بی شکیبی با فسون خود فریبی چه فسون نافرجامی به امید بی انجامی وای از این افسون سازی خدایا... اجرا که تمام می شود نفس های حبس شده آزاد می شوند و غريو تشویق دست های ممتد حاضران، سکوت ۶دقیقه ای را می شکند تا بزرگداشت «جواد آذر» با صدای محمدرضا شجریان رنگی دیگر بگیرد.
✅از میان تمام اجراهای مختلفی که استاد شجریان، طی دهه ها بر صحنه های مختلف ملی و بین المللی داشت اجرای تک نفره ی او در رثای جواد آذر افسانه ای دیگر است... انگار تمام منابع صوتی جهان خاموشی گرفته اند و تنها یک صدا در میانه است و در فضایی خلسه وار، فقط اوست که با آرامشی تکرارنشدنی می خواند و کلمه کلمه از شعر آذر چونان آیه ای پیامبرسروده بر دل و جان می نشیند و خالی درون آدمی را از اندوهی دلخواه لبریز می کند. تلقى من از سالی که گذشت و فصولی که بی صدای آزادیخواه محمدرضا شجریان طی شد غمی است که باید با هر ترفندی مهارش کرد، باید خوانشی دیگر از عمر هنری او داشت تا او و هنر بی بدیلش همچنان زاینده ادامه یابد.
✅چرا که هنوز نسل های بسیاری آمده و نآمده با شجریان زلف گره نداده اند، پس خوانش جزئیات، ظرایف، دقایق، حضیض ها و فرازهای کارنامه ی فرهنگی و هنری مهمترین هنرمند چند دهه ی اخیر و یکی از نوابغ تاریخ ایران ضرورتی است که به هر بهانه ای باید
.به آن پرداخت یکی از همین ظرایف، حاصل عمر شجریان و برکشیدن شعر کلاسیک فارسی از میان کتابخانه های بی مشتری و نشاندنش در حافظه ی شنیداری چندین نسل از فارسی زبانان معاصر است. جای بحثی نیست که انتخاب شعر، عموما با آهنگساز اثر است و خواننده در بهترین حالت می تواند مجری دقیقی برای رسم الخط آهنگساز باشد اما دقت در کار خوانندگی شجریان طی دهه ها و رصد کارنامه ی او با آهنگسازان مختلف از یکسو و ظريف شدن در خوانش شیوای او از شعر شاعران فارسی و توجه به حافظه ی گفتاری شجریان در مصاحبه ها و گفتگوهایی که از او باقی مانده از سوی دیگر، به زعم من این سرفصل را زنده نگاه می دارد که شجریان و شعر فارسی خدمات متقابلی به یکدیگر داشته اند که مستقیما با حافظه ی مردمان ما و سایر فارسی زبانان در رابطه است. چرا راه دور برویم، همین شیربچه ی درهی پنجشیر «احمد مسعود» را بنگرید؛ شجریان را اکسیری شفابخش بر فراموشی فارسی زبانانی می خواند که با نوای داوودی او چهره به دیدار سعدی و خیام و عراقی و مولانا آشنا کردند.
✅هم اینجاست که اهمیت عمر و جهد شجریان بیشتر رخ می نماید، در زمانه ای که طالبان قصد جان افغانستان و نام و نشان زبان فارسی را کرده اند، صدا از مرزها، از دیوارها، از روبنده ها و پوشیه ها، از تعصب و جهل، از دره ها و کوه ها می گذرد و هم صدا می یابد... و صداست که به مدد ادبیات غنی فارسی پنجره ای ابدی می سازد که هیچ فرقهی تبهکاری را یارای شکستن و بستن و کور کردن آن نیست، انگار کن هر حنجره پنجره ای می شود و می خواند: شجریان نشسته توی گلوم که بخونم زمان بیداده...
منتشر شده در یادنامه روزنامه شرق به مناسبت نخستین سالروز درگذشت استاد شجریان
@MostafaTajzadeh
✅دوربین که روی صورتش زوم می کند، رد عرقی را می بینی که از فاصله ی شقیقه تا پایین گونه ها کشیده شده، خط
عمیق روی گونه با ادای هر کلمه کش می آید و دوباره به حالت
قبل برمی گردد. چشمها در فاصله ی هر بیتی که می خواند به جستجوی مصراع بعد دودو می زند و به یکباره انگاری وحی بیاید و کلمه را در دهان بکارد با اطمینان به خواندن ادامه می دهد.
✅ کت و پیراهنی خاکستری و کراواتی سرمه ای به تن دارد و آراسته و ایستاده، دست ها را ستون تریبون چوبی رنگ و رو رفته کرده و با انگشتان بلندش روی آن هرازگاه ضربی می گیرد. حالت دستان او و حرکات انگشتانش شعرخوانی های پرشور محمود درويش را تداعی می کند، انگاری شعر و آواز در حرکات دست ها جریان دارد پشت سرش در کادر دوربین چند نفری ایستاده اند، هرازگاهی کسی می آید و رد می شود اما صدا فقط صدای اوست، لابه لای نفس گرفتن ها گوش می خوابانم و نفس حبس شده ی جمعیتی که نمی بینم و لابد گوش تا گوش نشسته اند و غرق حیرتند را حس می کنم. دست هایی که روی زانوها ستون شده و مثل جامی صورت را فراگرفته تا به هیچ سمت و صدایی نگردد الا به سوی داوودی که پشت تریبون می خواند. سمفونی غریبی در کار است، صدها نفر در سالنی جمع شده اند اما نه سازی و نه چغانهای... فقط اوست که پشت میکروفونی معمولی ایستاده و دارد «بی همزبان» می خواند: وه که به حسرت، عمر گرامی سر شد همچو شراره از دل آذر بر شد و خاکستر شد یک نفس زد و هدر شد روزگار من به سر شد چنگی عشقم راه جنون زد مردم چشمم جامه به خون زد يارا دل نهم ز بی شکیبی با فسون خود فریبی چه فسون نافرجامی به امید بی انجامی وای از این افسون سازی خدایا... اجرا که تمام می شود نفس های حبس شده آزاد می شوند و غريو تشویق دست های ممتد حاضران، سکوت ۶دقیقه ای را می شکند تا بزرگداشت «جواد آذر» با صدای محمدرضا شجریان رنگی دیگر بگیرد.
✅از میان تمام اجراهای مختلفی که استاد شجریان، طی دهه ها بر صحنه های مختلف ملی و بین المللی داشت اجرای تک نفره ی او در رثای جواد آذر افسانه ای دیگر است... انگار تمام منابع صوتی جهان خاموشی گرفته اند و تنها یک صدا در میانه است و در فضایی خلسه وار، فقط اوست که با آرامشی تکرارنشدنی می خواند و کلمه کلمه از شعر آذر چونان آیه ای پیامبرسروده بر دل و جان می نشیند و خالی درون آدمی را از اندوهی دلخواه لبریز می کند. تلقى من از سالی که گذشت و فصولی که بی صدای آزادیخواه محمدرضا شجریان طی شد غمی است که باید با هر ترفندی مهارش کرد، باید خوانشی دیگر از عمر هنری او داشت تا او و هنر بی بدیلش همچنان زاینده ادامه یابد.
✅چرا که هنوز نسل های بسیاری آمده و نآمده با شجریان زلف گره نداده اند، پس خوانش جزئیات، ظرایف، دقایق، حضیض ها و فرازهای کارنامه ی فرهنگی و هنری مهمترین هنرمند چند دهه ی اخیر و یکی از نوابغ تاریخ ایران ضرورتی است که به هر بهانه ای باید
.به آن پرداخت یکی از همین ظرایف، حاصل عمر شجریان و برکشیدن شعر کلاسیک فارسی از میان کتابخانه های بی مشتری و نشاندنش در حافظه ی شنیداری چندین نسل از فارسی زبانان معاصر است. جای بحثی نیست که انتخاب شعر، عموما با آهنگساز اثر است و خواننده در بهترین حالت می تواند مجری دقیقی برای رسم الخط آهنگساز باشد اما دقت در کار خوانندگی شجریان طی دهه ها و رصد کارنامه ی او با آهنگسازان مختلف از یکسو و ظريف شدن در خوانش شیوای او از شعر شاعران فارسی و توجه به حافظه ی گفتاری شجریان در مصاحبه ها و گفتگوهایی که از او باقی مانده از سوی دیگر، به زعم من این سرفصل را زنده نگاه می دارد که شجریان و شعر فارسی خدمات متقابلی به یکدیگر داشته اند که مستقیما با حافظه ی مردمان ما و سایر فارسی زبانان در رابطه است. چرا راه دور برویم، همین شیربچه ی درهی پنجشیر «احمد مسعود» را بنگرید؛ شجریان را اکسیری شفابخش بر فراموشی فارسی زبانانی می خواند که با نوای داوودی او چهره به دیدار سعدی و خیام و عراقی و مولانا آشنا کردند.
✅هم اینجاست که اهمیت عمر و جهد شجریان بیشتر رخ می نماید، در زمانه ای که طالبان قصد جان افغانستان و نام و نشان زبان فارسی را کرده اند، صدا از مرزها، از دیوارها، از روبنده ها و پوشیه ها، از تعصب و جهل، از دره ها و کوه ها می گذرد و هم صدا می یابد... و صداست که به مدد ادبیات غنی فارسی پنجره ای ابدی می سازد که هیچ فرقهی تبهکاری را یارای شکستن و بستن و کور کردن آن نیست، انگار کن هر حنجره پنجره ای می شود و می خواند: شجریان نشسته توی گلوم که بخونم زمان بیداده...
منتشر شده در یادنامه روزنامه شرق به مناسبت نخستین سالروز درگذشت استاد شجریان
@MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎
📝📝📝حوزه علمیّه، و ضرورت سعه صدر و تضارب اندیشه
✍🏼اکبر دانش سرارودی
✅بدنبال واکنش بسیار خوب و بجای فعالان حوزهٔ فرهنگ و اجتماع نسبت به حکم اخراج دکتر عبدالکریمی از دانشگاه و سکوت و انفعال جاری در مواجهه با خانه نشین کردن و انزوای مجتهد روشن اندیشِ گرفتار در دام تنگ نظری های متصلّب نهادهای حوزوی!
جمعی از شاگردان آیت الله سید کمال حیدری اقدام به صدور بیانیهای تحت عنوان «گلایه از حوزویان» نمودند و در این بیانیه ضمن درخواست پیشه ساختن سعهصدر و رفع محدودیت ها و کنار نهادنِ برخوردهای ناصواب امنیتی با اندیشمندانی چون آیت الله حیدری از عموم همکاران حوزوی خویش نیز گلایه کرده اند که چرا هیچ صدایی در مخالفت با این رفتارهای ناصواب از آنها شنیده نمیشود و اجازه میدهند فضای علمی حوزه دچار تصلّب و تک صدایی شود؟!
لذا حقیر نیز نکاتی را عرض می کنم:
1⃣ وقتی میگوئیم «حوزه علمیّه»
یادمان بماند که حیات علم وابسته به نقّادی است «حیات العلم بالنّقد و الرّد»
همچنانکه «رُشد» در سایه تضارب افکار و اندیشهها اتفاق می افتد و اگر پیشرفتی حاصل شده اتفاقاً به برکت همان چالشهای جدّی اصحاب نگرشهای متفاوت و مغایری بوده که از اواخر قرن اول به بعد نضج گرفت و به پالایش و تولید علم انجامید.
بنابراین حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که امثال آیتالله حیدری حرفشان کاملاً نادرست است آیا جایی بهتر از حوزهای که پسوند «علمیّه» را یدک میکشد سراغ دارید تا اینگونه شبهات و چالش های ذهنی اهل فکر در آن طرح شده و با تضارب آزادمنشانه ای که صورت میگیرد به پاسخ صائب برسیم؟
مگر ما مدّعی پیروی از حضرت صادق آلمحمد نیستیم که میفرماید «ما فرزندان دلیل ایم هرجا برهان برود ما هم در معیت اوئیم» ”نحن ابناء الدّلیل نمیل حیث یمیل“
پس اگر اینگونه است چطور میشود این همه تحکّم در ایجاد تک صدایی را توجیه کرد و فضای امنیتی به وجود آمده در برخورد با پژواک آواهای متفاوت را اسلامی و در مسیر درست دانست؟
2⃣ بستن فضای نقد و واکاوی های علمی به طور کلی مذموم و غلط است لکن در برخورد با اندیشمندان و فقهائی که ممکن است حرف متفاوتی بزنند قطعاً خطای بزرگتری به حساب میآید و عملاً موجب انسداد «اجتهاد پویا» شده و انتظار شنیدن صدای واحد از حلقوم های مختلف، چیزی جز تحجّر و استبداد رأی و به لجن کشیدن فضای علمی به حساب نمی آید و این رسالتی است که حتماً باید مورد توجه جدّی اکابر حوزه، جامعه مدرسین و مدیریت عالی حوزه ها قرار گیرد و برخوردهای نسنیجده فعلی را منقلب نماید مگر اینکه یقین داشته باشیم حرف و اندیشه مان باطل است و در مصاف عالمانه با اهل نظر رسوا میشویم!
3⃣ قطعاً آیت الله حیدری بعنوان یک مجتهد نواندیش، همچون سایر علماء، معصوم نیست و اشتباهاتی دارد که اگر فضا را امنیتی و مسدود کنیم ضمن ترویج زیرزمینی اینگونه نظرات، سبب مظلومیت اندیشه و مظلوم نمایی صاحبانش شده ایم و با راندن عدّهای به سمت آنها عملاً از به چالش کشیده شدن نظرات و تضارب پالایشگرِ متقن سازی که بتواند درست و غلط دیدگاه های مطرح را مشخص کند محفوظ داشته و به ماندگاری نظرات غلط مدد رسانده ایم و خواهند گفت اگر دلیلی بر ردّ نظرات متخالف داشتند به مصاف علمی شان میرفتند نه به مصاف فیزیکی و امنیتی شان!
✅لذا خاضعانه عرض میکنم که گرچه وجود امثال آیتالله حیدری بعنوان یک فقیه نواندیش و صاحب نظر، عطیّه ای بزرگ برای رشد علوم دینی و تنقیح اشکالات محسوب میشوند لکن نظراتی که ایشان در باب سلامت قرآن در اتصال به سلامت قُراء سبعه داشتند حتماً نادرست است و با حصر و امنیتی کردن فضا، نه تنها مشکلی حل نمیشود که اگر درست و غلط اینگونه نظرات در مباحثات علمی به درستی روشن نشود میتواند ماندگار و خطرناک بوده و در آینده دردسرساز شوند.
✅امید که امثال آیتالله حیدری بتوانند در کمال آزادی و شهامت دیدگاههای خویش را ولو شاذ و بر خلاف اقوال مشهور مطرح نموده و علماء مخالفش نیز با شرکت در مناظرات علمی و محققانه به مصاف اندیشههایی بروند که تصوّر میکنند غلط است و از این طریق موجبات پویایی و خلوص هرچه بیشتر علوم دینی را فراهم آورند.
اصفهان، مهرماه ۱۴۰۰
https://t.me/NegahyDigar
@MostafaTajzadeh
✍🏼اکبر دانش سرارودی
✅بدنبال واکنش بسیار خوب و بجای فعالان حوزهٔ فرهنگ و اجتماع نسبت به حکم اخراج دکتر عبدالکریمی از دانشگاه و سکوت و انفعال جاری در مواجهه با خانه نشین کردن و انزوای مجتهد روشن اندیشِ گرفتار در دام تنگ نظری های متصلّب نهادهای حوزوی!
جمعی از شاگردان آیت الله سید کمال حیدری اقدام به صدور بیانیهای تحت عنوان «گلایه از حوزویان» نمودند و در این بیانیه ضمن درخواست پیشه ساختن سعهصدر و رفع محدودیت ها و کنار نهادنِ برخوردهای ناصواب امنیتی با اندیشمندانی چون آیت الله حیدری از عموم همکاران حوزوی خویش نیز گلایه کرده اند که چرا هیچ صدایی در مخالفت با این رفتارهای ناصواب از آنها شنیده نمیشود و اجازه میدهند فضای علمی حوزه دچار تصلّب و تک صدایی شود؟!
لذا حقیر نیز نکاتی را عرض می کنم:
1⃣ وقتی میگوئیم «حوزه علمیّه»
یادمان بماند که حیات علم وابسته به نقّادی است «حیات العلم بالنّقد و الرّد»
همچنانکه «رُشد» در سایه تضارب افکار و اندیشهها اتفاق می افتد و اگر پیشرفتی حاصل شده اتفاقاً به برکت همان چالشهای جدّی اصحاب نگرشهای متفاوت و مغایری بوده که از اواخر قرن اول به بعد نضج گرفت و به پالایش و تولید علم انجامید.
بنابراین حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که امثال آیتالله حیدری حرفشان کاملاً نادرست است آیا جایی بهتر از حوزهای که پسوند «علمیّه» را یدک میکشد سراغ دارید تا اینگونه شبهات و چالش های ذهنی اهل فکر در آن طرح شده و با تضارب آزادمنشانه ای که صورت میگیرد به پاسخ صائب برسیم؟
مگر ما مدّعی پیروی از حضرت صادق آلمحمد نیستیم که میفرماید «ما فرزندان دلیل ایم هرجا برهان برود ما هم در معیت اوئیم» ”نحن ابناء الدّلیل نمیل حیث یمیل“
پس اگر اینگونه است چطور میشود این همه تحکّم در ایجاد تک صدایی را توجیه کرد و فضای امنیتی به وجود آمده در برخورد با پژواک آواهای متفاوت را اسلامی و در مسیر درست دانست؟
2⃣ بستن فضای نقد و واکاوی های علمی به طور کلی مذموم و غلط است لکن در برخورد با اندیشمندان و فقهائی که ممکن است حرف متفاوتی بزنند قطعاً خطای بزرگتری به حساب میآید و عملاً موجب انسداد «اجتهاد پویا» شده و انتظار شنیدن صدای واحد از حلقوم های مختلف، چیزی جز تحجّر و استبداد رأی و به لجن کشیدن فضای علمی به حساب نمی آید و این رسالتی است که حتماً باید مورد توجه جدّی اکابر حوزه، جامعه مدرسین و مدیریت عالی حوزه ها قرار گیرد و برخوردهای نسنیجده فعلی را منقلب نماید مگر اینکه یقین داشته باشیم حرف و اندیشه مان باطل است و در مصاف عالمانه با اهل نظر رسوا میشویم!
3⃣ قطعاً آیت الله حیدری بعنوان یک مجتهد نواندیش، همچون سایر علماء، معصوم نیست و اشتباهاتی دارد که اگر فضا را امنیتی و مسدود کنیم ضمن ترویج زیرزمینی اینگونه نظرات، سبب مظلومیت اندیشه و مظلوم نمایی صاحبانش شده ایم و با راندن عدّهای به سمت آنها عملاً از به چالش کشیده شدن نظرات و تضارب پالایشگرِ متقن سازی که بتواند درست و غلط دیدگاه های مطرح را مشخص کند محفوظ داشته و به ماندگاری نظرات غلط مدد رسانده ایم و خواهند گفت اگر دلیلی بر ردّ نظرات متخالف داشتند به مصاف علمی شان میرفتند نه به مصاف فیزیکی و امنیتی شان!
✅لذا خاضعانه عرض میکنم که گرچه وجود امثال آیتالله حیدری بعنوان یک فقیه نواندیش و صاحب نظر، عطیّه ای بزرگ برای رشد علوم دینی و تنقیح اشکالات محسوب میشوند لکن نظراتی که ایشان در باب سلامت قرآن در اتصال به سلامت قُراء سبعه داشتند حتماً نادرست است و با حصر و امنیتی کردن فضا، نه تنها مشکلی حل نمیشود که اگر درست و غلط اینگونه نظرات در مباحثات علمی به درستی روشن نشود میتواند ماندگار و خطرناک بوده و در آینده دردسرساز شوند.
✅امید که امثال آیتالله حیدری بتوانند در کمال آزادی و شهامت دیدگاههای خویش را ولو شاذ و بر خلاف اقوال مشهور مطرح نموده و علماء مخالفش نیز با شرکت در مناظرات علمی و محققانه به مصاف اندیشههایی بروند که تصوّر میکنند غلط است و از این طریق موجبات پویایی و خلوص هرچه بیشتر علوم دینی را فراهم آورند.
اصفهان، مهرماه ۱۴۰۰
https://t.me/NegahyDigar
@MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎
✍🏼رسول اسدزاده
✅دوستم عکس مرحوم فتحعلی اویسی را گذاشته در استوری اینستاگرام و ترانه " می زند باران به شیشه " او را هم ضميمه کرده است. دیگری هم تکه هایی از مصاحبه او را گذاشته که به سالهای طلایی عمر اشاره می کند. او در برنامه خندوانه به رامبد جوان می گوید، گذر عمر در سالهای پس از میانسالی به ماه شمار و روزشمار و ساعت شمار می رسد. ایامی که آدمی قدر لحظه به لحظه آن را بسیار بیشتر از جوانی می داند. هفتم فتحعلی اویسی سپری نشده عزت الله مهرآوران هم با زندگی در این دنیا وداع گفت. با خود می اندیشم آیا در کشور ما دیگر کسی اسم فرزندانش را فتحعلی یا عزت الله خواهد گذاشت؟ به احتمال زیاد پاسخ این سوال منفی است. تصورش را هم نمی شود کرد در روزگاری که حتی ترتیب شماره ملی و تاریخ تولد هم بهانه ای برای پز دادن است، کسی اسم بچه اش را عزت الله بگذارد.
✅سیسمونی برای فتحعلی و عزت الله، صفحه اینستاگرام مام آند فتحعلی بوی، نه !!! اصلا این اسم ها با زمانه ما جور در نمی آیند. به قول محسن نامجو صحنه هنر ما رفته رفته از اسامی بزرگ خالی می شود. اسامی که سوادشان بوی کتاب و کاغذ و خودکار می داد، خاک خوردگان، کسانی که اسمشان هم شبیه به خود واقعی شان کلاسیک است. ما مردم در این سه سال مانند چوب خیس خورده شده ایم، چوب را اگر چندین بار حسابی خیس کنید، بخشکانید و دوباره خیس کنید طوری سخت و سفت می شود که حتی میخ به جانش فرد نمی رود. ما آن الوارهای خیس خورده، خشکانده و دوباره خیس خورده ایم. ما سوگ مست شده ایم، ما غم آشنا شده ایم.
✅ دیگر به سختی کسی با شنیدن خبر مرگ هاج و واج می ماند، لکنت می گیرد و هذیان می گوید. ما بالان دیده شده ایم، ما دست های تاول زده ای هستیم که زمخت شده ایم، تاب آوری مان بالا رفته... ولی فراموش نمی کنیم اگر واکسیناسیون در کشورما زودتر شروع می شد چه بسیار جانهایی که هنوز فرصت زندگانی داشتند و از روزشمار و ساعت شمار و ثانیه شمار عمرشان لذت می بردند.
✅سخن از دهها هزار جان است که قتل و عزت از آخرین ها هستند... خاطره سازهایی که حتی در پیام های تسلیت شان هم نمی شود از خنده نگفت ... ناچاریم که تن به تقدیر بدهیم و دلمان را خوش کنیم که " زنده آن است که نامش به نکویی ببرند..."
@MostafaTajzadeh
✅دوستم عکس مرحوم فتحعلی اویسی را گذاشته در استوری اینستاگرام و ترانه " می زند باران به شیشه " او را هم ضميمه کرده است. دیگری هم تکه هایی از مصاحبه او را گذاشته که به سالهای طلایی عمر اشاره می کند. او در برنامه خندوانه به رامبد جوان می گوید، گذر عمر در سالهای پس از میانسالی به ماه شمار و روزشمار و ساعت شمار می رسد. ایامی که آدمی قدر لحظه به لحظه آن را بسیار بیشتر از جوانی می داند. هفتم فتحعلی اویسی سپری نشده عزت الله مهرآوران هم با زندگی در این دنیا وداع گفت. با خود می اندیشم آیا در کشور ما دیگر کسی اسم فرزندانش را فتحعلی یا عزت الله خواهد گذاشت؟ به احتمال زیاد پاسخ این سوال منفی است. تصورش را هم نمی شود کرد در روزگاری که حتی ترتیب شماره ملی و تاریخ تولد هم بهانه ای برای پز دادن است، کسی اسم بچه اش را عزت الله بگذارد.
✅سیسمونی برای فتحعلی و عزت الله، صفحه اینستاگرام مام آند فتحعلی بوی، نه !!! اصلا این اسم ها با زمانه ما جور در نمی آیند. به قول محسن نامجو صحنه هنر ما رفته رفته از اسامی بزرگ خالی می شود. اسامی که سوادشان بوی کتاب و کاغذ و خودکار می داد، خاک خوردگان، کسانی که اسمشان هم شبیه به خود واقعی شان کلاسیک است. ما مردم در این سه سال مانند چوب خیس خورده شده ایم، چوب را اگر چندین بار حسابی خیس کنید، بخشکانید و دوباره خیس کنید طوری سخت و سفت می شود که حتی میخ به جانش فرد نمی رود. ما آن الوارهای خیس خورده، خشکانده و دوباره خیس خورده ایم. ما سوگ مست شده ایم، ما غم آشنا شده ایم.
✅ دیگر به سختی کسی با شنیدن خبر مرگ هاج و واج می ماند، لکنت می گیرد و هذیان می گوید. ما بالان دیده شده ایم، ما دست های تاول زده ای هستیم که زمخت شده ایم، تاب آوری مان بالا رفته... ولی فراموش نمی کنیم اگر واکسیناسیون در کشورما زودتر شروع می شد چه بسیار جانهایی که هنوز فرصت زندگانی داشتند و از روزشمار و ساعت شمار و ثانیه شمار عمرشان لذت می بردند.
✅سخن از دهها هزار جان است که قتل و عزت از آخرین ها هستند... خاطره سازهایی که حتی در پیام های تسلیت شان هم نمی شود از خنده نگفت ... ناچاریم که تن به تقدیر بدهیم و دلمان را خوش کنیم که " زنده آن است که نامش به نکویی ببرند..."
@MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎
Audio
🎧برگزاری نشست “بررسی کودک همسری در ایران” از سوی کمیسیون مطالعات زنان حزب اتحاد
🟢امتداد-گروه خبر: کودک همسری را از هر منظری مورد توجه قرار دهیم، ناهنجاری و آسیب اجتماعی است. چه از منظر دختری که مجبور به ازدواج در سنین کودکی میشود و با آسیبهای ناشی از بارداری و زایمان زودهنگام مواجه میشود، چه از منظر پسری که در کودکی ازدواج میکند و از کسب مهارتهای حرفهای و اجتماعی لازم باز میماند و چه از منظر خانوادهای که از چنین ازدواجهایی به وجود میآید و کودکانی که به دنیا میآیند که خود زنجیره فقر، کودکهمسری، کار کودکان و ... را ادامه میدهد.
🟢اهمیت توجه به اجباری بودن چنین ازدواجهایی که خود سبب آسیبهای دیگری میشود و توجه به مدلهای مختلف ازدواج کودکان در استانها و فرهنگهای مختلف و همین طور بررسی تاریخی قوانین مربوط به ازدواج کودکان در ایران.
🟢در این نشست تجربه زیسته زنانی که در کودکی و به اجبار ازدواج کردهاند از زبان خود این زنان شنیده شد. فایل صوتی کامل این نشست در پی میآید.
#امتداد
@emtedadnet
🟢امتداد-گروه خبر: کودک همسری را از هر منظری مورد توجه قرار دهیم، ناهنجاری و آسیب اجتماعی است. چه از منظر دختری که مجبور به ازدواج در سنین کودکی میشود و با آسیبهای ناشی از بارداری و زایمان زودهنگام مواجه میشود، چه از منظر پسری که در کودکی ازدواج میکند و از کسب مهارتهای حرفهای و اجتماعی لازم باز میماند و چه از منظر خانوادهای که از چنین ازدواجهایی به وجود میآید و کودکانی که به دنیا میآیند که خود زنجیره فقر، کودکهمسری، کار کودکان و ... را ادامه میدهد.
🟢اهمیت توجه به اجباری بودن چنین ازدواجهایی که خود سبب آسیبهای دیگری میشود و توجه به مدلهای مختلف ازدواج کودکان در استانها و فرهنگهای مختلف و همین طور بررسی تاریخی قوانین مربوط به ازدواج کودکان در ایران.
🟢در این نشست تجربه زیسته زنانی که در کودکی و به اجبار ازدواج کردهاند از زبان خود این زنان شنیده شد. فایل صوتی کامل این نشست در پی میآید.
#امتداد
@emtedadnet
✍🏻سهند ایرانمهر
✅نمیدانم چقدر گذشته است از آخرینباری که چشم یکملت به یک قاب دوخته شد، « ایران» را بر زبان آوردیم که با هم «خویشی» کرده باشیم و سهممان از شادی مشترک را یادآوری کنیم.
✅نمیدانم آخرینبار کی بود که یک نفر مثل یک تصویر هولوگرام، بازتابدهنده هشتاد میلیون شد، گریه سردِ شادی، جای گریه گرمِ غم را گرفت، بعد از سوءالقضا، حُسنالقضا نشست.
✅نمیدانم واپسین نوبت کدام روز از تقویم بود که صاحب مجلس شادی، مردم بودند، سه رنگ سرخ وسفید و سبز پس زمینه غروری شد که گرد میدانی، دور افتخار زد و زخم یکشکست، نه به مرهم که به معجزه یکپیروزی، جزو خاطرات شیرین ومشترکمان شد؟ اما این را میدانم که در قحطْسالِ شادی که مرگ، سخاوتمندانه، دستْگردان جانها شد، ابرها، عقیم شدند و دشتها سله بستند و رودها گریختند، شادی اینچنین که چاووشیِ شادیهای سفر کرده دیگر شود، لازم بود.
✅از ایندست در گردن انداختنها که از روی تشک، سرایت کند به همه خانههای این فلات رنجور و از این رایحههای مشامنواز پیروزی که بویناکیِ عرقِ شکست را بشوید و بوسه را و وطن را و یک خاطره مشترک دیگر را، سرود شامگاه #وطن کند؛ از آن لازمتر.
#حسن_یزدانی
@MostafaTajzadeh
@sahandiranmehr
✅نمیدانم چقدر گذشته است از آخرینباری که چشم یکملت به یک قاب دوخته شد، « ایران» را بر زبان آوردیم که با هم «خویشی» کرده باشیم و سهممان از شادی مشترک را یادآوری کنیم.
✅نمیدانم آخرینبار کی بود که یک نفر مثل یک تصویر هولوگرام، بازتابدهنده هشتاد میلیون شد، گریه سردِ شادی، جای گریه گرمِ غم را گرفت، بعد از سوءالقضا، حُسنالقضا نشست.
✅نمیدانم واپسین نوبت کدام روز از تقویم بود که صاحب مجلس شادی، مردم بودند، سه رنگ سرخ وسفید و سبز پس زمینه غروری شد که گرد میدانی، دور افتخار زد و زخم یکشکست، نه به مرهم که به معجزه یکپیروزی، جزو خاطرات شیرین ومشترکمان شد؟ اما این را میدانم که در قحطْسالِ شادی که مرگ، سخاوتمندانه، دستْگردان جانها شد، ابرها، عقیم شدند و دشتها سله بستند و رودها گریختند، شادی اینچنین که چاووشیِ شادیهای سفر کرده دیگر شود، لازم بود.
✅از ایندست در گردن انداختنها که از روی تشک، سرایت کند به همه خانههای این فلات رنجور و از این رایحههای مشامنواز پیروزی که بویناکیِ عرقِ شکست را بشوید و بوسه را و وطن را و یک خاطره مشترک دیگر را، سرود شامگاه #وطن کند؛ از آن لازمتر.
#حسن_یزدانی
@MostafaTajzadeh
@sahandiranmehr
✍🏼عالیه عطایی
✅وقتش رسیده کمی گپ بزنم با کسانی که هنوز «افغانی» گفتن به نظرشان تحقیر است و از آن طرف صفحات مجازی شان را پر کردند از تصاویر افغانستان و طالبان و مقاومت و...
ساده می پرسم؛ شما کجا بودید؟ تا به امروز که چنین برایتان جذاب شود کجا بودید؟ وقتی امثال من را متهم به سیاه نمایی درباره شرایط افغانستان کردید و از آن جالب تر به من گفتید از تبارم سواستفاده می کنم هیچ فکر کردید من که از تبار خودم نوشته ام ( از اولین داستان منتشر شده ام به نام بی بیک تا امروز) و حرف خودم را زده ام اما شما چه؟ شما چرا از تبار خودتان سواستفاده نکردید و افتادید به سواستفاده از تبار من با آوردن نام من؟
ببینید اگر خیال می کنید این تازگی دارد که ندارد، برای هزارمین بار: عمر جنگ از عمر من و نسل من طولانی تر است. اگر درباره بستنی خوردن در حاشیه تهران هم داستان بنویسم باز جنگی درش پیداست.
✅این مدت بسیار سکوت کرده ام به چند دلیل، اول ابتر بودن ادبیات کسانی که نمی توانند «نوشتن» را از «ناکامیهاشان» جدا کنند. دوم تماشای این تقلای دون که کسی را به استفاده از تبار خودش محکوم کنند و سربلند باشند که نمی دانم چرا خودشان که از تبارشان می نویسند ناتوانند؟) و آخر اینکه من
همینم:
می مانم در سکوت به دیدن دوست و دشمن، که هر کس تکه ای از جانت را بکند تا وقتی منفعتی داری و بعد بی اندازه نامحترم و بی شرافت کنار بزندت چون منفعتی نداری. «بیش باد!»
✅این زندگی با همه بالا و پایینش این را نشانم داده که آدم ها حرفهایشان نیستند بلکه عمل شان هستند و بسیار کسانم را این روزها با بدعملی شان از قلبم پایین کشیده ام و باز هم خواهم کشید.که به گواه روزگار بسیار سختی که گذراندم توانم در از دست دادن به همان اندازه قوی شده که وقتی بخواهم بدست بیاورم با تمام انرژی و جان حضور دارم.
ادبیات و هنر قرار است جهان را جای قابل تحملی برای زیستن کند که عجبا خود هنرمند و نویسنده چنین کم تحمل و ناتوان !!
✅علی ای حال بساط نمایش تان را جمع کنید که حتی یک تصویر واقعی از همین مردمی که وقتی جایش برسد و حس کنید جایتان را تنگ کردند، «افغانی» و «مصیبت زده» خطابشان می کنید را ندارید و ننوشته اید و نساخته اید. این نمایش حقير شما از لابه لای دایرکت ها و نمایش عقده های فروخورده پیداست. شما حتی خودتان را هم نمی شناسید چه رسد به دیگری!
برای من راه طولانی است، کارها بسیار و مسیر همچنان دشوار. حتی یک روز نیست که دست از زندگی، دست از نوشتن، دست از کار کردن کشیده باشم. آدمی بخشنده است، نه کینه توزا روحتان را دریابید.
@MostafaTajzadeh
✅وقتش رسیده کمی گپ بزنم با کسانی که هنوز «افغانی» گفتن به نظرشان تحقیر است و از آن طرف صفحات مجازی شان را پر کردند از تصاویر افغانستان و طالبان و مقاومت و...
ساده می پرسم؛ شما کجا بودید؟ تا به امروز که چنین برایتان جذاب شود کجا بودید؟ وقتی امثال من را متهم به سیاه نمایی درباره شرایط افغانستان کردید و از آن جالب تر به من گفتید از تبارم سواستفاده می کنم هیچ فکر کردید من که از تبار خودم نوشته ام ( از اولین داستان منتشر شده ام به نام بی بیک تا امروز) و حرف خودم را زده ام اما شما چه؟ شما چرا از تبار خودتان سواستفاده نکردید و افتادید به سواستفاده از تبار من با آوردن نام من؟
ببینید اگر خیال می کنید این تازگی دارد که ندارد، برای هزارمین بار: عمر جنگ از عمر من و نسل من طولانی تر است. اگر درباره بستنی خوردن در حاشیه تهران هم داستان بنویسم باز جنگی درش پیداست.
✅این مدت بسیار سکوت کرده ام به چند دلیل، اول ابتر بودن ادبیات کسانی که نمی توانند «نوشتن» را از «ناکامیهاشان» جدا کنند. دوم تماشای این تقلای دون که کسی را به استفاده از تبار خودش محکوم کنند و سربلند باشند که نمی دانم چرا خودشان که از تبارشان می نویسند ناتوانند؟) و آخر اینکه من
همینم:
می مانم در سکوت به دیدن دوست و دشمن، که هر کس تکه ای از جانت را بکند تا وقتی منفعتی داری و بعد بی اندازه نامحترم و بی شرافت کنار بزندت چون منفعتی نداری. «بیش باد!»
✅این زندگی با همه بالا و پایینش این را نشانم داده که آدم ها حرفهایشان نیستند بلکه عمل شان هستند و بسیار کسانم را این روزها با بدعملی شان از قلبم پایین کشیده ام و باز هم خواهم کشید.که به گواه روزگار بسیار سختی که گذراندم توانم در از دست دادن به همان اندازه قوی شده که وقتی بخواهم بدست بیاورم با تمام انرژی و جان حضور دارم.
ادبیات و هنر قرار است جهان را جای قابل تحملی برای زیستن کند که عجبا خود هنرمند و نویسنده چنین کم تحمل و ناتوان !!
✅علی ای حال بساط نمایش تان را جمع کنید که حتی یک تصویر واقعی از همین مردمی که وقتی جایش برسد و حس کنید جایتان را تنگ کردند، «افغانی» و «مصیبت زده» خطابشان می کنید را ندارید و ننوشته اید و نساخته اید. این نمایش حقير شما از لابه لای دایرکت ها و نمایش عقده های فروخورده پیداست. شما حتی خودتان را هم نمی شناسید چه رسد به دیگری!
برای من راه طولانی است، کارها بسیار و مسیر همچنان دشوار. حتی یک روز نیست که دست از زندگی، دست از نوشتن، دست از کار کردن کشیده باشم. آدمی بخشنده است، نه کینه توزا روحتان را دریابید.
@MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎
Forwarded from a kohan torabi
.
🔴یک فعال سیاسی اصولگرا: خوانندگان و بازیگران مقیم خارج می توانند به کشور بازگردند، حتی گوگوش و بهروز وثوقی
🔘عباس #سلیمی_نمین در مورد بازگشت بازیگران و خوانندگان مقیم خارج گفت:علیرغم بحث هایی که مطرح می شود تجربه گذشته نشان میدهد که برای بازگشت نویسندگان و بازیگران خارج نشین و فعالیت آنها مانعی ندارد.
🔘آقای #پزشکپور به ایران آمد؛ شرایط بدی داشت اما وضعیتش متفاوت شد و حتی مواضعی در رابطه با سیاست های نظام گرفت؛ و کسی هم مانع فعالیتش نشد.
🔘از برخی که می توانند بازگردند به صراحت اسم برده شده است. از بهروز وثوقی بازیگر سینمای قبل از انقلاب نام برده شد که می تواند به کشور بازگردد.
🔘اِبی و گوگوش مشکلی نداشتند که رفتند.
🔘برخی خواننده های کاباره ای با منافقین پیوند خوردند. اینها بیشتر بازی خورده هستند و کسی با اینها کاری ندارد. اینها خودشان طراح ضدیت با ایران نیستند و بازی خوردند. آنها خیلی آگاهی سیاسی ندارند. الان پشیمان هستند و امکان بازگشت شان وجود دارد./چند ثانیه
✅ صفحه رسمی #اصلاحات_پرس را دنبال کنید🔻
@eslahaat_press
🔴یک فعال سیاسی اصولگرا: خوانندگان و بازیگران مقیم خارج می توانند به کشور بازگردند، حتی گوگوش و بهروز وثوقی
🔘عباس #سلیمی_نمین در مورد بازگشت بازیگران و خوانندگان مقیم خارج گفت:علیرغم بحث هایی که مطرح می شود تجربه گذشته نشان میدهد که برای بازگشت نویسندگان و بازیگران خارج نشین و فعالیت آنها مانعی ندارد.
🔘آقای #پزشکپور به ایران آمد؛ شرایط بدی داشت اما وضعیتش متفاوت شد و حتی مواضعی در رابطه با سیاست های نظام گرفت؛ و کسی هم مانع فعالیتش نشد.
🔘از برخی که می توانند بازگردند به صراحت اسم برده شده است. از بهروز وثوقی بازیگر سینمای قبل از انقلاب نام برده شد که می تواند به کشور بازگردد.
🔘اِبی و گوگوش مشکلی نداشتند که رفتند.
🔘برخی خواننده های کاباره ای با منافقین پیوند خوردند. اینها بیشتر بازی خورده هستند و کسی با اینها کاری ندارد. اینها خودشان طراح ضدیت با ایران نیستند و بازی خوردند. آنها خیلی آگاهی سیاسی ندارند. الان پشیمان هستند و امکان بازگشت شان وجود دارد./چند ثانیه
✅ صفحه رسمی #اصلاحات_پرس را دنبال کنید🔻
@eslahaat_press
✍🏼مهزاد الیاسی
✅درست مثل حکومت ایران که سالها تلاش کرد لباس های محلی و متنوع زنان ایران را به یونیفرم متحدالشکل چادر مشکی و مانتو تغییر دهد (که متاسفانه در این کار هم تا حد زیادی موفق بود)، به نظر می رسد حکومت امارت اسلامی متمایل است زنان افغانستان برقع یا چادری بپوشند و خود را کاملا بپوشانند. تالبان این موضع را هنوز به شکل رسمی اعلام نکرده اما زنی شصت هفتاد ساله در #پنجشیر به من گفت که یکی از نیروهای تالبان به او که با لباس محلی پنجشیری در جاده می رفته تشر زده که چادری (برقع) بپوشد.
✅لباس زنان پنجشیری (پیراهن بلند و شال بزرگ چیزی مثل لباس زنان کرد در ایران یکی از دهها پوشش متنوعی ست که من در افغانستان دیده ام و این اشتباه است اگر تصور کنیم #برقع یا #چادری، لباس اغلب زنان افغانستان است.
تالبان، مانند بسیاری از نظامهای بنیادگرا، حوزهی عمومی را عرصه ی حضور مردان می داند. گویی زنان تنها در صورتی امکان حضور در مکان های عمومی دارند که بدون صورت باشند. در آن همایش معروف چند هفته پیش دانشگاه کابل، زنانی که با چادر مشکی و صورت های پوشیده از موضع مطلوب امارت اسلامی حرف می زدند نشان دادند که دوباره بدن و حضور زنان، مانیفست مناسبات قدرتی ست که حضور خود را در وهله ی اول با تحمیل نوع پوشش مطلوب خود اعلام می کنند. انگار زنان در حکم تابلوی اعلانات سیستم های مختلف هستند و هر سیستم جدید، اگهی جدیدی روی این تابلو نصب می کند.
✅اما از آن طرف، #لیلا ابولقد، انسان شناس آمریکایی - فلسطینی، به تبعیت از انسان شناس دیگری به نام #هانا پاپانک، برقع را یک "خانه یا حریم قابل حمل" می خواند که به زنان آزادی عمل زیادی در محیط های عمومی می دهد و در فرهنگ عمومی جامعه ی افغانستان، کارکرد بیشتری دارد. در این مدت هم با روبنده در #افغانستان بوده ام و هم برقع پوشیدم تا ببینم زنان از زیر برقع جهان را چطور می بینند. در این مورد بیشتر خواهم نوشت...
#afghanistan
روایت زنان افغانستان
@MostafaTajzadeh
✅درست مثل حکومت ایران که سالها تلاش کرد لباس های محلی و متنوع زنان ایران را به یونیفرم متحدالشکل چادر مشکی و مانتو تغییر دهد (که متاسفانه در این کار هم تا حد زیادی موفق بود)، به نظر می رسد حکومت امارت اسلامی متمایل است زنان افغانستان برقع یا چادری بپوشند و خود را کاملا بپوشانند. تالبان این موضع را هنوز به شکل رسمی اعلام نکرده اما زنی شصت هفتاد ساله در #پنجشیر به من گفت که یکی از نیروهای تالبان به او که با لباس محلی پنجشیری در جاده می رفته تشر زده که چادری (برقع) بپوشد.
✅لباس زنان پنجشیری (پیراهن بلند و شال بزرگ چیزی مثل لباس زنان کرد در ایران یکی از دهها پوشش متنوعی ست که من در افغانستان دیده ام و این اشتباه است اگر تصور کنیم #برقع یا #چادری، لباس اغلب زنان افغانستان است.
تالبان، مانند بسیاری از نظامهای بنیادگرا، حوزهی عمومی را عرصه ی حضور مردان می داند. گویی زنان تنها در صورتی امکان حضور در مکان های عمومی دارند که بدون صورت باشند. در آن همایش معروف چند هفته پیش دانشگاه کابل، زنانی که با چادر مشکی و صورت های پوشیده از موضع مطلوب امارت اسلامی حرف می زدند نشان دادند که دوباره بدن و حضور زنان، مانیفست مناسبات قدرتی ست که حضور خود را در وهله ی اول با تحمیل نوع پوشش مطلوب خود اعلام می کنند. انگار زنان در حکم تابلوی اعلانات سیستم های مختلف هستند و هر سیستم جدید، اگهی جدیدی روی این تابلو نصب می کند.
✅اما از آن طرف، #لیلا ابولقد، انسان شناس آمریکایی - فلسطینی، به تبعیت از انسان شناس دیگری به نام #هانا پاپانک، برقع را یک "خانه یا حریم قابل حمل" می خواند که به زنان آزادی عمل زیادی در محیط های عمومی می دهد و در فرهنگ عمومی جامعه ی افغانستان، کارکرد بیشتری دارد. در این مدت هم با روبنده در #افغانستان بوده ام و هم برقع پوشیدم تا ببینم زنان از زیر برقع جهان را چطور می بینند. در این مورد بیشتر خواهم نوشت...
#afghanistan
روایت زنان افغانستان
@MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎