فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
🔸منتشر شده در توییتر محمد توسلی

✍️دبیرکل نهضت آزادی ایران

در آستانه سومین سالگرد حادثه سرنگونی هواپیمای اوکراینی، در ادامه اعدام معترضین امروز دو تن دیگر را بدون رعایت روند قانونی و قضایی اعدام کردند. این‌گونه اعدام‌ها نه تنها راه‌حلی برای خاموش کردن شعله اعتراضات نیست بلکه خشم و نفرت جامعه را تشدید خواهدکرد.
#محمد_مهدی_کرمی
#محمد_حسینی

🆔@nehzatazadiiran
🆔@policyonline123 @MostafaTajzadeh
📝📝📝 رشته توییت

✍🏻ایرانم زنده باد

میخواهم از #محمد_حسینی بنویسم که هر روز داغ رفتنش برایم تازه تر میشود،پسری که هر بار با دیدن صفحه اینستاگرامش به پهنای صورتم اشک میریزم،هرچقدر از تنهایی و بی کسی این آدم بنویسم باز هم کم است،فکر اینکه کسی نبود تا جنازه ات را تحویل بگیرد مرا دیوانه میکند
https://telegra.ph/رشته-توییتی-از-iranamzendebad-01-13-5
📗 ...در سراسر جهان نگاه های تازه ای به نقش دین در جهان شکل گرفت...

سکولاریسم همواره کوشیده است نقش دین را در شعله ور کردن آتش خشونت و جنگ پر رنگ کند. در ادبیات سکولار، دین منشا اصلی درگیری و ترور و نزاع های فرقه ای معرفی می گردد و حذف دین، معادل حذف خونریزی قلمداد می شود....ولی سکولاریسم، خود کارنامه سیاهی است. نباید فراموش کرد که قرن بیستم که آن را باید سکولارترین قرن دانست، خود خون بارترین قرن تاریخ بشر نیز بود. در خشونت های آن قرن که غالبا رنگ دینی و مذهبی نداشت، به ویژه در دو جنگ جهانی، ۱۸۷ میلیون نفر که بخش مهمی از آنان غیر نظامیان شامل زنان و کودکان بی پناه بودند، بی رحمانه کشته شدند. مرگ بارترین سلاح های تاریخ، یعنی سلاح های کشتار جمعی شیمیایی و هسته ای، هولناک ترین جنایت ها را رقم زد. جهانیان مشاهده کردند که دولت های مدرن و سکولار در عرصه خونریزی و جنایت، گوی سبقت را از همگنان ربودند و دین زدایی نه تنها به صلح جهانی کمکی نکرد، بلکه خشونت ها را در همه سطوح افزایش داد. شاید به این خاطر بود که در پایان آن قرن، دین گرایی دوباره سیر صعودی گرفت. انقلاب اسلامی ایران از نخستین مصادیق خیزش مجدد دین در جهان بود.


📗 نبرد قدرت در ایران
چرا و چگونه روحانیت برنده شد؟
#محمد_سمیعی
#نشر_نی
#تاریخ_‌سیاسی
#معرفی_کتاب
#علی_نیک‌جو
#تکه‌ای_ازمتن
🆔@alipsychiatrist @MostafaTajzadeh
▪️به نام خدای عشق

▪️جناب آقای دکتر فرید مرجایی

▪️درگذشت بانو ثمینه ایلایس همسر محترم زنده یاد دکتر محمد نخشب بنیانگذار نهضت خدا پرستان سوسیالیست را خدمت خانواده های محترم نخشب و مرجایی ، دوستان و یاران آن بزرگواران تسلیت عرض نموده و برای هر دوی آنان از ایزد منان تقاضای رحمت و آمرزش داریم .

▪️ایران فردا

#تسلیت
#ایران_فردا
#فرید_مرجایی
#ثمینه_ایلایس
#محمد_نخشب
@MostafaTajzadeh
https://t.me/iranfardamag
📚#معرفی_کتاب

✍🏻این روزها کتابی از
#محمد_مختاری، پس از سال‌ها از طرف #نشر_بوتیمار تجدیدچاپ شده است؛ کتاب‌ #تمرین_مدارا اثری تألیفی و شامل مجموعه مقالات مختاری است.
«تمرین مدارا» شامل بیست مقاله از مختاری در
#بازخوانی_فرهنگ است. وی در این کتاب با نگاهی #انتقادی و موشکافانه به وجوه مختلف فرهنگ و ریشه‌های آن نقب زده است و به این موضوع پرداخته است که چه وجوهی از گذشته فرهنگی با بقای خود در ذهنیت ایرانی معاصر، ما را از #تفکر_انتقادی بازداشته‌اند. تمرین مدارا درواقع نوعی بازخوانی انتقادی فرهنگ کهن از خلال #ادبیات و #ضرب‌_المثل‌ها و دیگر نمودهای این فرهنگ است. مختاری در اولین مقاله‌ی این کتاب با‌عنوان بازخوانی فرهنگ، درباره‌ی ضرورت این بازخوانی می‌نویسد:

«بازخوانی فرهنگ یکی از ضرورت‌های دوران ماست. نزدیک به یک‌صدوپنجاه‌سال است که جامعه‌ی ما، از یک سو درگیر با سنت و نو مانده است. از سوی دیگر، به تقابل فرهنگ‌های خودی و غیرخودی گرفتار است؛ و #دوران_بحرانی_گذار خود را می‌گذراند. پس ناگزیر است برخورد آگاهانه و سنجیده‌ای با این درگیری و گرفتاری، و علل و عوامل آن داشته باشد. یعنی باید به بازخوانی همه‌جانبه فرهنگ، در کلاف به‌هم‌پیچیده‌ی روابط فرهنگی جهانی، و نقد سنت و معرفت تاریخی خود بپردازد. چیستی خود را بشناسد. مبانی #هویت یا #بی‌_هویتی و موقعیت خود را درک کند».

مختاری در ادامه‌ی این مقاله، بازخوانی را #تمرین_انتقاد دانسته و نوشته است:

«بازخوانی، تمرین انتقاد است. زیرا هم اطلاع از مبانی گذشته و اکنون، و کوشش برای فهم آنهاست. دوباره‌خواندن به این معناست که همه پندارها و گفتارها و رفتارها و روابط و شکل‌های نهادی‌شده را باید از دل این زندگی، جامعه، تاریخ، و به‌طورکلی فرهنگ بیرون کشید، و دوباره خواند. تا با درک مقدورات و محدودیت‌های خویش، بتوان از بنیان‌ها و عارضه‌های بازمانده فاصله گرفت. امکانات یاری‌دهنده را تقویت کرد. به نگرش باز و پویایی دست یافت برای درک و گزینش و به‌کارگیری ارزش‌ها، روش‌ها، نهادها، شیوه‌های جدید تقسیم کار، مبانی تنظیم عقلانی جامعه و کارکردهای فرهنگی اطلاعات، دانش، تکنولوژی، کالاهای فرهنگی و غیرفرهنگی که در روند تبادل جهانی به جامعه ما راه می‌یابد».

مقاله‌های این کتاب نوشته‌شده در سال‌های ٧٠ تا ٧٥ هستند و بسیاری از آنها در نشریات همان سال‌ها منتشر شده‌اند. «بازخوانی فرهنگ»، «فرهنگ بی‌چرا»، «از پوشیده‌گویی تا روشن‌گویی»، «هنر و ادبیات و معضل هویت ملی»، «حافظه تاریخی مظلوم»، «موقعیت اضطراب»، «تمرین مدارا و ذهنیت انتقادی» و «بی‌ارتباطی در عصر ارتباطات» از جمله مقالاتی هستند که در این کتاب می‌خوانیم.


نقد و نگاهی بر کتاب « تمرین مدارا» از #محمد_مختاری با قلم نازنین متین‌نیا که در اردیبهشت ۱۳۹۶ در سایت خانه علوم انسانی درج شده‌است.
👇👇👇👇

خوش‌بینانه بیست سال گذشته است. بیست سال از روزهایی که محمد مختاری ذره‌بینش را روی جامعه ایرانی گرفت تا موشکافانه، تمام گره‌های موجود را پیدا کند و علل و معلول را به یکدیگر وصل کند. حساب و کتاب می‌کنم که بیست سال، چون تاریخ نوشته شده در مقدمه کتاب «تمرین مدارا» به قلم مختاری، از جمع‌آوری مقالاتی حرف می‌زند که مابین سال‌های ۷۰ تا ۷۵ نوشته شده است. اما اگر این سند ثبت شده را رها کنیم و به تجربه‌ی زیسته و تفکر صاحب قلم و اندیشه «تمرین مدارا» دقت کنیم، آنچه که در کتاب می‌خوانیم، تاریخ تولدی دورتر از این بیست سال دارند و به زمانی دورتر می‌رسند. زمانی که جهان اطراف ما ایرانی‌ها، به پیچیدگی این روزها نبود و #فضای_جمعی هم گستردگی این روزها را نداشت. دورانی که مختاری به «مدارا» و «تمرین» آن فکر می‌کرده، دوران دورتری است که همه‌چیز شکل دیگری داشته...
🔗 نوشتار کامل این نقد را در لینک زیر بخوانید:👇
https://bit.ly/3lOYzrM
https://bit.ly/41eQBs7
https://t.me/Sociologyofsocialgroups @MostafaTajzadeh
▪️ به نام هستی‌بخش

بعداز این نور به آفاق دهیم از دل خویش
كه به خورشيد رسيديم و غبار اخر شد

▪️ پرواز ملکوتی بانوی صلح و صبر و مقاومت ثمینه ایلایس همسر باوفا وفداکار زنده یاد دکتر محمد نخشب بنیانگذار نهضت خدا پرستان سوسیالیست و از یاران دکتر مصدق در جنبش ملی شدن نفت را به خاندان سرافراز نخشب و مرجایی و رافتیان و دوستداران و همفکران آن زنده یادان گرانقدر تسلیت عرض می کنیم .

▪️ اسامی:
هاشم آقاجری, رضا آقاخانی, زهرا آقاخانی, امير آقايي, مسعود آقایی , ابوطالب آدینه‌وند, حمید آصفی, محمدرضا آهنی, محبوبه آيت‌الله‌زاده, شيرين آيت‌الله‌زاده, حميده ابراهيمي, هادی احتظاظی, حميد احراري, محرم اسلامي, علیرضا اکبر زادگان, اعظم اکبرزاده, منوچهر احتشامی ،سیّدمصطفی بادکوبه‌ای, هاشم باروتی, ابوالفضل بازرگان, عبدالعلی بازرگان , اکبر بدیع زادگان, سیدعلی برقعی, حسین بنی‌اسدی, عماد بهاور, جلال بهرامی, قربان بهزادیان‌نژاد, علیرضا بهشتی‌شیرازی, مسعود پدرام, سليمان پژوهش, عباس پوراظهري, محمد پورفر, محمود پويانفر, پرويز پيشوازاده, سوسن پيشوازاده, حميد پيمان, حبیب‌الله پیمان, پری پیمان, محمود پیمان , سونیا ترکمان, محمد توسلی, مجید تولایی, حسین ثاقب, محمدعلی حسن نژاد, بهزاد حق پناه, ابوالفضل حکیمی, ولي‌الله خان‌بابايي, ابراهیم خوش‌سیرت, رزا خورشیدی ،رضا دبیر, سعید درودی, امیرخسرو دلیرثانی, نظام الدين قهاري, بهزاد راد, رویا راضی, علی راضی , وحید راضی , فرید راضی , علیرضا رجایی, مهدی رجبی, علیرضا رجبیان, محترم رحمانی, مجتبی رحمتی, جواد رحیم‌پور, یونس رستمی ،بهمن رضاخانی, محمّد رضایی, امیر رضایی, احد رضایی, حسین رفیعی,منوچهر رفیعی، محمد روحاني, شمسي روحاني (شرف الدين), حسین روشن, یوسف زاده, حاجی زاده, رقیه زارع‌پورحیدری, عزیزه زارع‌پورحیدری, رضا زعفراني, ناهيد زماني, مهدی زمانی, محسن زمانی, مینا زندیه ،علیرضا ساریخانی, محمد سجادي, حامد سحابی,نشاط سحابی ، حسين سربندي, شهربانو سرداري, لاله شاکری, احسان شريعتي, رضا شريعتي, سوسن شریعتی, سارا شریعتی, مونا شریعتی, منوچهر شفيعى, شهریار شفقی،مهرداد شهابی ،مهرناز شهابی ،محمد صابر, فیروزه صابر،فاطمه صادقي, هاشم صباغیان, على صبركش, رضا صدر, ملوك صدر, مظفر صفري, کیوان صمیمی, طاهره طالقانی, فرید طاهری, محسن طبسي , قاسم طلايي, امیر طیرانی, حمیدرضا عابدیان, روئین عطوفت, شهین علوی, محمود عمرانی, علی‌اصغر غروی, نورالدین غروی, مهدی فخرزاده, مجتبی فتحی، غفار فرزدی, مصطفی فرهومند, علی فریدیحیایی, مسعود فصیحی, حسین فلاح, ابوالفضل قدیانی, نظام‌الدین قهاری, مصطفی قهرمانی, رضا كاظمي, احمد كفيلي, کیارش کاظمی, بهناز کیانی, رضا کیانی, علی گرجی, فاطمه گوارایی, هوشنگ گودرزي, گنجی, مسعود لدنى, حسین لقمانیان, خسرو مافى, احسان مالکی پور, حسین مجاهد, مصطفی محبی‌کیا, حسين محلاتى, نازنين محلاتى, سعید محمدی, محمد محمدی‌اردهالی, محسن محسن زاده ،حسین مصباحیان ،سعید مدنی‌قهفرخی, الميرا مرادى, مینو مرتاضی‌لنگرودي, علی مزروعی, محسن مسرت, صادق مسرت, رضا مسموعی, ضيا مصباح, مهدی معتمدی مهر, بدرالسّادات مفیدی, علی ملک پور, نسرین ملکی, خسرو منصوریان, مجتبى مهدوى, عبدالله مومنی, لطف‌الله میثمی, عبدالله ناصری‌طاهری, محمد نانکلی, حميد نتاج, افسانه نجاتی, ترابي نژاد, نجفی, علی نظری, محمود نکوروح , مهدی نور بخش, فريده نوربخش, حسین نوریزاده, مهرگان وثوق،محمدامین هادوی, هادوی, احمد هادوی, هادی هادی زاده , ناصر هاشمی, سیدعبدالمجید الهامی, علیرضا هندي.

#تسلیت
#ایران_فردا
#ثمینه_ایلایس
#محمد_نخشب
https://bit.ly/3DIQn2B
https://t.me/iranfardamag @MostafaTajzadeh
📝📝📝«بی‌همه‌چیز نباشیم!»

✍️ فریبا نظری

سال ۱۳۹۹ محسن قرائی فیلمی را کارگردانی کرد با نام بی همه چیز. این فیلم یک درام اجتماعی با فیلمنامه‌ی اقتباسی است که توسط #محسن_قرائی و #محمد_داوودی بر اساس نمایشنامه‌ی معروف #فریدریش_دورنمات سوئیسی باعنوان #ملاقات_با_بانوی_سالخورده نوشته شده است.
دورنمات به فلسفه و زندگی علاقه زیادی داشت و در داستان‌ها و افسانه‌های کهن روم و یونان باستان مطالعات زیادی انجام داده بود. او همواره برای تحقق عدالت در جهان نگران بود و زندگی را با همه زشتی‌ها و زیبایی‌های آن در آثار خود به تصویر می‌کشید.
✅️بسیاری موفق‌ترین نمایشنامه این نویسنده را «ملاقات با بانوی سالخورده» می‌دانند که در سال ۱۹۵۵ نوشته شد. این نمایشنامه داستان یک شهر کوچک با موضوعی جهان‌شمول است و می‌تواند شامل تمامی جوامع باشد.
داستان در شهر کوچکی به نام گولن اتفاق می‌افتد. آلفرد ایل با دختری زیبا از طبقه‌ی معمولی به نام کلارا رابطه دوستانه برقرار می‌کند. آلفرد که قول ازدواج به کلارا داده به قول خود وفا نمی‌کند و در دادگاه نیز با دادن رشوه به شهود، رأی دادگاه را به نفع خود برمی‌گرداند. کلارا از شهر اخراج می‌شود. سال‌ها بعد زمانی که آلفرد با دختر یکی از تجار شهر ازدواج کرده و به‌ظاهر همه چیز به فراموشی سپرده شده‌است، کلارا در حالی که به عنوان یکی از ثروتمندترین زنان کشور خود شناخته می‌شود به شهر بازمی‌گردد و در برابر انتظار اهالی فقیر شهر از وی، در برابر کمک یک میلیاردی خود از آن‌ها می‌خواهد تا آلفرد را به قتل برسانند. در بخشی از این نمایشنامه در خصوص انگیزه‌های حرکت مردمی برای پاسخ به درخواست کلارا و رفع نیاز خودشان آمده‌است:
"هیولاهای موحش بی‌شمارند
زلزله‌های سهمگین
آتش‌فشان‌ها، طوفان‌های دریایی
همین‌طور جنگ‌ها و زره‌پوش‌هایی که مزارع را ویران می‌کنند
ولی هیچ‌یک موحش‌تر از هیولای فقر نیست
چه در فقر حوادث راه ندارند
و نوع بشر در آن مأیوس و ناامید پیچیده می‌شود
و ردیف می‌کند روزهای خراب را در پشت روزهای خراب"

در این نمایشنامه عدالت با بی‌عدالتی به اجرا درمی‌آید. اما جدا کردن این دو بر عهده تماشاگر قرار می‌گیرد.
شعرهای «ملاقات بانوی سالخورده» به وسیله #فروغ_فرخزاد در سال ۱۳۵۱ به فارسی برگردانده شده‌است.

در فیلم سینمایی بی همه چیز به کارگردانی محسن قرایی، داستان این‌گونه روایت می‌شود:

در روستایی پیش از انقلاب، فردی خان‌زاده با نام امیر به عنوان قاضی محلی روستا فعالیت می‌کند و به خاطر سابقه‌ی خوبی که داشته، مردم به او اعتماد کامل دارند و بخش مهمی از کارهای روستا را به وی سپرده‌اند. پس از سال‌ها یکی از اهالی روستا با نام لیلا یا لیلی که به خاطر تهمت فاحشه بودن ازسوی مردم، مجبور به ترک روستا شده، به عنوان اشراف‌زاده به روستا برمی‌گردد و به مردم وعده می‌دهد که در صورت کشتن امیر، پول زیادی به آن‌ها خواهد داد…

از منظر کیفیت اقتباس از یک نمایشنامه‌ی مشهور، نگارنده به دلیل نداشتن تخصص در این حوزه سخنی نمی‌گوید؛ اما تماشای این فیلم را به خوانندگان این نقد و نظر از منظر #ارتباط_متقابل با افراد جامعه، #رعایت_حقوق_خود_و_دیگران، اهمیت #مسئولیت_نسبت_به‌_یکدیگر، توجه به آسیبهای رفتاری و اخلاقی در جامعه چون #دروغ، #ریا، #خیانت، #منفعت‌_طلبی، #ترس،#جهل، #خود_برتربینی،# ظلم؛ پیشنهاد می‌کنم.

هنگامی که از ابتدا تا انتهای این فیلم را با بازی های خوب و روان و حرفه ای تماشا می‌کنیم، شاید مهمترین پرسش آن است که بی‌همه چیز در این روایت تصویری کیست؟
و چرا نام این فیلم بی‌همه‌چیز است؟

آنچه در پایان این روایت تصویری در ذهنیت و برداشت نگارنده‌ی این سطور نقش می بندد این است که:
شخصیت های این فیلم هر یک به تنهایی یا گروهی، بی‌همه‌چیز هستند.

امیر خان در پایان فیلم بی‌همه‌چیز است نه آبرویی دارد نه دوستی نه خانواده ای نه حتی یک‌نفر که بخواهد او همچنان زنده بماند و زندگی کند.
🔹 لیلی با آنکه در ظاهر ثروت و مکنت دارد اما درصدد کسب آبروی از دست‌رفته و خانواده و #عدالت است و سخت احساس بی‌همه‌چیزی به بیننده ارائه می دهد.
دهدار روستا آن زمان که نمی داند در مواجهه با شرایط پیش آمده در صحنه اعدام امیر خان چه تصمیمی بگیرد، تنهایی و خیانت و نامردی به دوست سالیانش و بی‌همه‌چیزی را به نمایش می‌گذارد.
دختر امیر خان باجهل و ترس و تصور ازدست دادن آبرو و خانواده، تنها و بی‌همه‌چیز روستا را ترک می‌کند.
رئیس پاسگاه، آقای دکتر و آقا معلم نیز به نحوی شرایطی مشابه دهدار روستا دارند.
و در نهایت مردم روستا که هم امیر خان را دوست دارند و هم به طمع وعده پول خواهان مرگ او هستند، احساس شدید بی‌همه‌چیزی به بیننده می‌دهند.

بی‌همه‌چیز، روایت زندگی معمولی است. آنچه از این فیلم آموختنی‌است، اینست‌که تلاش کنیم بی‌همه‌چیز نباشیم.

https://t.me/Sociologyofsocialgroups
🍀🕊️🌹 «#ژینا_یعنی_زندگی، یعنی امید»
👈نگاهی بر فیلم #درخت‌_گردو


📝 برای نخستین‌بار فیلم درخت‌گردو به کارگردانی #محمد_حسین_مهدویان را تماشا کردم. روایتی تصویری از فاجعه‌ی غم‌انگیز و جنایت‌جنگی #بمباران_شیمیایی شهر سردشت. درخت گردو در سه‌بازه‌ی زمانی روایت می‌شود و بر پایه‌ی داستان واقعی و تلخ زندگی فردی رنج کشیده اهل #آذربایجان_غربی، به نام قادر مولان پور در #روستای_مرزی_رش‌هرمه در نزدیکی سردشت ساخته شده است؛ قادر و خانواده‌اش درگیر فاجعه‌ی بمباران شیمیایی سردشت شدند...
زمانی که شاغل بودم به دلیل نوع کار و رشته تحصیلی‌ام به‌واسطه‌ی مطالعه‌ی برخی‌از پژوهش‌هایی درخصوص حادثه‌ی سردشت و پیامدهای آن برای بازماندگان، اطلاعات کمی داشتم. هنگام انجام رساله دکتری، یکی از کتاب‌های جامعه‌ی آماری پژوهشم، کتاب «#جنگ_شیمیایی_عراق_و_تجارب_پزشکی_آن» نوشته دکتر سید #عباس_فروتن بود. با مطالعه بخش‌هایی از این کتاب بیشتر با فاجعه‌ی سردشت آشنا شدم. پس‌از دیدن مستند روایتی از زندگی پنج زن مصدوم بمباران شیمیایی سردشت باعنوان «#سپیده‌دمی_که_بوی_لیمو_می‌داد»، با ابعاد پنهان و گسترده‌تر فاجعه، روبرو شدم. دیدن مستند #آزاده_بی‌زار_گیتی را پیشنهاد می‌کنم.
🔴 بمباران شیمیایی سردشت یک جنایت جنگی بود که نیروی هوایی عراق در ۷ تیر ۱۳۶۶ با استفاده از بمب‌های شیمیایی انجام داد. گفته می‌شود #سردشت سومین شهر قربانی جهان بر اثر استفاده از جنگ‌افزارهای شیمیایی پس از #هیروشیما و #ناگارزاکی است.  در این حمله به روایتی ۱۱۰ نفر  و به روایتی ۳۰۰ تن از ساکنان غیرنظامی شهر کشته شده و ۸۰۰۰ تن دیگر نیز در معرض گازهای سمی قرار گرفته و مسموم شدند.
ناآشنا بودن مردم با تبعات و آثار گاز خردل، آشنا نبودن مردم در مورد چگونگی مواجهه با سلاحهای شیمیایی و اصابت بمب‌ها به بازار و مناطق پر رفت و آمد شهری؛ باعث افزایش شمار مصدومان و قربانیان این فاجعه شد. عجیب‌ آن‌که باوجود سازمانهای عریض و طویل متولی، هنوز آمار دقیقی از شهدا و مجروحین این واقعه مورد توافق نیست.

🎬 روایت درخت‌گردو، تلخ است و دردناک؛ تاجایی که تماشاگر این روایت تراژیک با رنج‌ها و جدایی‌ها و سوگ‌های شخصیت #اوستا‌_قادر که انسانی عاشق و مهربان و استوار است در نقش همسر، پدر و هم‌وطن برای هم‌ولایتی‌هایش؛ رنج می‌کشد، غم جدایی را حس می‌کند و سوگوار می‌شود.
اما این شهروند سوگوار و مجروح کرد، یک ویژگی دیگر هم دارد که تا پایان روایت فیلم، بیننده را متعجب می‌سازد و آن #امید و مقاومت اوس‌قادر برای زندگی و یافتن دخترش ژیناست. شاید چون #ژینا یعنی #زندگی، پدر را تا پایان عمر چنین امیدوار نگه‌می‌دارد. در صحنه‌ای از فیلم، پزشک غیربومی به قادر می‌گوید: مژده بده، دختر دار شدی. قادر با شادی می‌گوید: خداروشکر. پزشک ادامه می دهد: همسرت اسمش را هم انتخاب کرده، #ژینا ؛ راستی ژینا یعنی چی؟ قادربا لبخند پاسخ می‌دهد یعنی #زندگی.
در پایان فیلم صحنه‌ای هست در دادگاه لاهه، قاضی دادگاه جنایت جنگی از قادر می‌پرسد:
« دخترت چه‌شد؟ پیدایش کردی؟ مترجم برایش ترجمه می‌کند و قادر می‌گوید نه، اما پیدا می‌کنم، حتما،حتماً! سپس قاضی می‌گوید: خیلی جالبه! هنوز امیدواری! مترجم برایش ترجمه می‌کند و قادر پاسخ می‌دهد: ما #کردها اگر #امیدمان را ازدست می‌دادیم، تا الآن ازبین رفته ‌بودیم».

🍀🕊️🌹 ژینای اوس‌قادر مولان پور، بیننده را به یاد ژینا (مهسا) امینی، دختر کرد سقزی جان‌باخته در بازداشتگاه #گشت_ارشاد پلیس می‌اندازد. ژینایی که #دختر_ایران شد، و نماد #زن_زندگی_آزادی تا به زنان سراسر ایران هشدار دهد که #حق_انتخاب در زندگی دارند، چون #انسان هستند و خداوند انسان را #مختار آفریده است. اختیاری که به آن‌ها، #قدرت_و_حق_انتخاب می دهد؛ اگرچه این حق برای‌شان هزینه داشته باشد.

🖍️ پ.ن: این روزها وقتی در خیابان‌های پایتخت راه می‌روم، خوشحالم از این‌که زنان دیگری هستند که همانند من پوشش خود را #انتخاب کرده‌اند.
دیگر احساس
#تصاحب و غصب آزادی انتخاب پوشش هموطنانی را که نمی‌خواهند ظاهری چون من داشته باشند، ندارم؛ و این احساس خوشایند و متبوعی است.
من عمیقأ آنچه برای خود می‌پسندم، برای زنان هم‌وطنم نیز می‌پسندم.
امیدوارم که مسئولان و متولیان نظام این احساس سبک‌بالی و رهایی از عذاب وجدان چندین دهه را از ما نگیرند و همانطور که نگران پوشش دختران فرانسوی هستند که می‌خواهند باحجاب در مراکزآموزشی
حضور داشته‌باشند؛ برای حق‌انتخاب زنان ایرانی در #پوشش و #سبک_زندگی و عزت و آرامش و احترام متقابل افراد جامعه به‌یکدیگر نیز نگران و دغدغه‌مند بوده و حرمت قائل شوند.
بیاد داشته باشیم ایران برای همه‌ی ایرانیان است.

✍️ فریبا نظری
دوازدهم فروردین ۱۴۰۲


#مهسا_امینی
#سقز
#زن_زندگی_آزادی
#حق_انتخاب
#ژینا_یعنی_زندگی
#درخت‌_گردو
#سردشت
#جنایت_جنگی
#دادگاه_لاهه

https://t.me/Sociologyofsocialgroups
📝📝📝برای محمد حبیبی

✍️ ضیا نبوی

یک بار از #محمد_حبیبی پرسیدم که در زندان وقتِ فکر کردن به آزادی آن را چطور تصور می کردی؟ به خودت می گفتی آزاد بشوم که چه کنم؟ گفت آزادی رو با کار و فعالیت جمعی تخیل می کردم.

حقیقت این است که محمد حبیبی از معدود چهره‌های شناخته شده در سیاست ایران است که درکش از سیاست و اساساً مسئله‌ی زیستن مبتنی بر ساختن جمع و "ما" است. در ۵ سال اخیر ۴ بار بازداشت شده و هر بار که بازداشت شد بخاطر کار جمعی و فعالیت تشکیلاتی‌اش بوده و هر بار که آزاد شد در اسرع وقت به کار جمعی بازگشته است. دستکم از نظر من موثرترین فعال مدنی است که شناخته‌ام و بیش از هر فعال دیگری در عرصه عمومی چیزی را تولید کرده که می‌توان بر آن سیاست حقیقی نام نهاد سیاستی که پیوند عمیقی با امر اجتماعی دارد و با مطالبه گری تشکل‌یابی و کار جمعی همراه شده است.

اینکه یک چنین فهمی از سیاست، تا بدین حد مهجور است اصلاً چیز عجیبی نیست. نه رسانه‌های جریان اصلی اپوزسیون علاقه‌ای به چنین سیاستی دارند، نه محمد حبیبی. غالب فعالین عرصه عمومی، حوصله، توان، بینش و یا حتی تواضع پرداختن مستمر و بی هیاهوی به چنین سیاستی را در خود می‌بینند این نکته اما حداقل مانع از ین تصریح نمی‌شود که بگوییم آینده سیاسی ما اگر که با امیدی توام باشد در پیوند با چنین کنشگران و چنین فهمی از سیاست است.

https://t.me/httpsksmtehran2/157

🆔@MostafaTajzadeh