فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝 تماس مهندس میرحسین موسوی با بیت آیت‌الله صانعی

مهندس میرحسین موسوی نخست‌وزیر دوران دفاع مقدس در ابتدای هفته جاری ضمن تماس از حصر و گفت‌و‌گو با فرزندان و بیت مرحوم آیت‌الله صانعی ضایعه درگذشت آن «فقیه نواندیش و حق‌طلب» را تسلیت گفته و برای ایشان رحمت الهی و برای بازماندگان صبر و اجر آرزو کرده است.

در این تماس مهندس میرحسین موسوی از حصر، «آیت‌الله صانعی را از شاگردان برجسته امام خمینی و فقهای نواندیش و عمیق حوزه علمیه قم» توصیف و ابراز امیدواری کرده «راه ایشان توسط سایر فضلای متفکر دنبال شود»

پیش از این نیز دختران مهندس موسوی در پیام جداگانه، از طرف خود و والدین این درگذشت اندوه‌بار را تسلیت گفته بودند.

@emtedadnet
🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝اذیت نماز خوان، آزار بی نماز و اعدام سیاسی در حکومت دینی

✍🏻نرگس محمدی

زندان آدمی را به خود می خواند.اما فرصتی هم برای پیدا کردن خود هم است اگر چه فرصتی اجباری.من را عادت شده در ساعت های شب راز و نیازو نیایش ،برای تحمل رنج هستی کنم. تا بتوانم در گفتگو های تنهائی خودم، زندان را با توقع کمتر و مهر بیشتر به دیگران تحمل کنم. چرا که نیایش سبک بالی می رود و روح را گشاده می کند تا انسان ها را به خاطرانسان بودنش برابر بدانی نه چیز دیگر،همان نکته که عارف ایرانی یعنی خراقانی گفته است.

چند شب پیش بعد از خاموشی به عادت معمول برخواستم بدون سر وصدا، ناگهان چراغهای بند روشن شد و زندانبان بلندگو را روشن کرد و با فریاد تذکر داد بخواب ،روشن و خاموش مکرر و صدای بلندگو هم بندهایم را از خواب بیدار کرد .

فردایش به زندانبان اعلام کردم منبعد پس از خاموشی نه برای تمکین حرف شما ،بلکه برای ازار ندادن دیگر زندانیان راز و نیاز خود را شکل دیگری انجام خواهم داد. چرا که راز و نیاز در دین و هم عرفان ایرانی حاضر به دگر آزاری نیست.چون نمی خواهم زندانیان را آزار دهید.

گو اینکه دستور این فشار جدید بر من از بالا باشد چه دشوار ولی ضروریست باور وتجربه این واقعیت که حکومت دینی استبدادی ،درونی ترین امور شخصی را ابزار قدرت نمایی وسلطه طلبی خود بر انسانها تبدیل میکند .یاد زنان کمونیست مان در دهه ۶۰در زندانها می افتم که برای نخواندن هر وعده نماز، ضربه شلاق می خوردند .

مسئله این نیست که چه کسی به چه چیزی باور دارد مسئله این است که استبداد انسان را از هویت و منزلت انسانی دور میکند و استبداد دینی چیره دست تر و بی پرواتر از هر استبدادی عمل میکند .پس از تحمل سالها زندان اکنون کار را به جایی رسانده اند که حق راز و نیاز شبانه را ندارم و باید تحقیر و توهین بشنوم و این سیر فزونی یافته محرومیت پیام حکومت روشن است ،برای تضییع حقوق معترضان،مرز قانونی و انسانی و شرعی نمیشناسد وشدت خواهد بخشید تا معترض بمیرد یا بشکند یا توبه کند .پس از تحصن در اوین دی ماه سال۹۸در اعتراض به کشتار جوانان خیابانی به فقر و بیکاری ناشی از استبداد حکومت ،محرومیت ها و تعرض های هولناکی را متحمل شده ام که طاقت فرساست ،قصد طرح پی گیری حقوق شخصی ام را ندارم .

ولی در طرح مطالبات مردم مصرتر شده ام این روزها علاوه بر کشتار خیابانی معترضان در سال گذشته ،نسبت به اعدام جوانان معترض و دسیسه چینی حکومت اعتراض دارم و از نهاد های مدنی و حقوق بشری و آزادیخواهان جهان یاری بطلبیم واز مادران رنج کشیده سرزمینم میخواهم مبادا در انتظار برافراشته شدن چوبه دار دیگر بنشینیم چرا که برای نجات جوانان بی پناهمان دیر خواهد شد زمان تنگ است بیایید همه باهم یک صدا مخالف اعدام باشیم .جان محکومان به اعدام در خطر است دیروز فرزند او بود ،امروز فرزند من است فردا نوبت فرزند تو می شود.

نرگس محمدی زندان زنجان

@Sahamnewsorg
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝 هایک یا رالز؟؛ چالش درباره عدالت اجتماعی

✍️ حسین هوشمند

بیش از چهل سال پیش، فردریک هایک اعلان کرد، باور دارد نظریه عدالت اجتماعی «سراب» است. هایک برای اینکه هرگونه ابهام نسبت به دیدگاه‌اش را رفع کند، عدالت اجتماعی را با تعبیراتی نظیر یک «فرمول توخالی»، «به‌طور محض، منطقاً و سراسر تو خالی و بی‌معنی»؛ «یک باور شبه‌ دینی که هیچ مضمون و محتوایی ندارد و نوعی خرافه یا «موهوم پرستی» مانند باور به افسون‌گری یا کیمیاگری توصیف می‌کند. هایک می‌افزاید، عدالت اجتماعی نوعی خرافه‌پرستی خطرناک است؛ همچون «کابوسی که امروزه با برانگیختن احساسات لطیف باعث تباهی تمام ارزش‌های یک تمدن آزاد شده است»، و نیز موجب «ویرانی بستری است که ارزش‌های اخلاقی، مانند آزادی فردی در آن پدید می‌آیند و رشد می‌کنند». به‌گمان هایک، تعبیر عدالت اجتماعی منشاء «تفکر آشفته و بلکه خیانت روشنفکری» است.

پس از دهه ۸۰ میلادی، این دیدگاه هایک تأثیر و نفوذ قابل توجهی بر پاره‌ای از اقتصاددانان، مشاوران اقتصادی دولت‌ها و سیاست‌گذاران اجتماعی در برخی از کشورها داشته است. اما، نقطه نظرات هایک درباره عدالت اجتماعی غالباً از سوی فیلسوفان سیاسی با بی‌اعتنایی مواجه شده است. در فلسفه سیاسی معاصر، تحت تأثیر آثار و اندیشه‌های جان رالز، عدالت اجتماعی محوریت یافته است. از این‌ رو، در ادبیات این دسته از فیلسوفان اشاره‌ای به دیدگاه هایک درباره عدالت اجتماعی دیده نمی‌شود. حتی رابرت نازیک که نتایج فلسفه سیاسی او با هایک همخوانی دارد چندان بر مقدمات فکری هایک متکی نبوده است. در اینجا مجالی برای ارزیابی جامع مدعیات هایک نیست، ولی با تحلیل انتقادی مدعیات اساسی او نشان خواهیم داد بر خلاف آنچه از ظاهر کلام هایک بر می‌آید، مبانی فلسفی آراء وی متضمن بی‌معنایی نظریه عدالت اجتماعی یا عدالت توزیعی نیست.

با وجود تعابیر جنجالی و جدلی هایک درباره عدالت اجتماعی، بسیار شگفت‌آور است که او در همان کتاب می‌گوید، تفاوت‌های بین دیدگاه او و نظریه عدالت جان رالز «بیشتر لفظی هستند تا معنایی و مفهومی»، و اینکه او با رالز درباره این «نکته اساسی» ناظر بر اینکه اصول عدالت بر قواعد حاکم بر نهادها و فرایندهای اجتماعی اطلاق می‌گردد و نه بر توزیع کالاهای خاصی بین افراد، اتفاق نظر دارد.

هایک بر این باور است که کثیری از خوانندگان رالز، مقصود او را به‌درستی در نیافته‌اند و از این رو، نظریه وی را مبنی بر اینکه توزیع برآمده از نهادها -فارغ از ماهیت آن- به‌حق و عادلانه است، مغفول نهاده‌اند. اما، تردیدی نیست که در نظریه رالز، عدالت حاکم بر نهادها، با مفهوم عدالت توزیعی تبیین می‌شود: «اصول عدالت توزیع به‌حق مزایا و نیز وظیفه تعامل اجتماعی را تبیین می‌کند». به‌علاوه رالز عدالت را مهمترین مزیت نهادهای اجتماعی می‌داند. بنابراین، این سؤال مطرح می‌شود که، چه تفسیر موجهی می‌توان درباره ادعای هایک مبنی بر اتفاق نظر وی با رالز ارائه کرد.

پاره‌ای از صاحب نظران بر این باورند که، معقول‌ترین توجیه برای همگرایی ادعا شده از سوی هایک این است که بگوییم او مطلقاً اثر رالز را نخوانده است. اما برخی از نویسندگان متعلق به جریان چپ می‌گویند، اگر هایک ادعا می‌کند با رالز اتفاق نظر دارد، لاجرم خطایی در دستگاه فکری رالز وجود دارد. بر خلاف دو طیف پیشین، در اینجا ادعا می‌شود، در سطح نظری و از حیث هنجاری، می‌توان هایک را یک فیلسوف سیاسی رالزی محسوب کرد. بدین منظور، ایده‌های زیر را به‌طور اجمالی بررسی می‌کنیم...

🌐 مطالعه متن کامل

@Sedanet | @mashghenowofficial
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝 وزارت عدلیه افغانستان: گنجاندن نام مادر در شناسنامه‌ها اختیاری خواهد بود

وزارت عدلیه افغانستان اعلام کرده که گنجاندن نام مادر در شناسنامه‌ها الزامی نخواهد بود بلکه اختیاری است و این کار به درخواست متقاضیان انجام خواهد شد.

اخیرا کابینه افغانستان به ریاست محمداشرف غنی، درج نام مادر در شناسنامه را به عنوان فرمان تقنینی تصویب کرد. این طرح در همان تاریخ از سوی آقای غنی نیز توشیح شد.

امان ریاضت، سخنگوی وزارت عدلیه افغانستان، گفته بر اساس این طرح، گنجاندن نام مادر در شناسنامه الکترونیک اختیاری است نه الزامی. به گفته او کسانی که تا کنون شناسنامه‌های الکترونیک دریافت‌ کرده‌اند، کارت‌های هویت شان دارای اعتبار است، اما کسانی که مایل اند نام مادر در شناسنامه‌هایشان درج شوند، می‌توانند برای این کار اقدام کنند.

@emtedadnet
🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝 ‏آرزوی من "سكولاريسم" است؟

✍️ محمدرضا زائری

نمی‌دانم، اسمش را مهم نيست چي مي گذاريد! من به عنوان يك شهروند مسلمان از اين كه می‌بينم توی اخبار تلويزيون، همه از فرمانده انتظامي و مسئول تعزيرات تا رييس اداره آبفا و مدير شركت دارويي دارند -به زبان عربي- آيه و حديث می‌خوانند، اما ‏در همان حال كارهايی كه مسئولش بوده اند روی هواست آزرده می‌شوم!

معتقدم رييس اداره آبفا بايد آب شرب شهروندان را درست تأمين كند، می‌خواهد نماز بخواند يا بی نماز باشد! مسئول تعزيرات بايد جلوی گرانفروشی را بگيرد، ريش دارد يا نه فرقی نمی كند! فرمانده انتظامی بايد امنيت شهر را فراهم سازد می‌خواهد در روضه شركت بكند يا نه! اين را هم از اوليای دين ياد گرفته ام كه پيش پزشك يهودی می‌رفتند! برای اين كه پزشك بايد طبابتش خوب باشد، ولی وقتی امنيت شهر مشكل دارد و دزدها جولان می‌دهند و در همان حال نيروی انتظامی دارد حسينيه می سازد و مراسم عزاداری برگزار می‌كند! اين را اسلامی ‏و دينی نمی‌دانم!

معروف است كه در اوج جنگ، امام راحل مطلع شدند كه قرار است يكی از فرماندهان ارشد ارتش بركنار شود، چون در خلوت خانه خودش مرتكب خلاف شرع می‌شده، امام پرسيده بودند: كارش را درست انجام می دهد يا نه؟ وقتی پاسخ مثبت شنيدند، گفته بودند او بايد اين كار را درست انجام بدهد ‏شما به مسايل شخصيش چه كار داريد؟

اين كه از خودم شروع كنم بسيار حرف درستی است؛ برای همين هيچ وقت تسليم اصرارها و فشارها نشدم و نماينده مجلس و عضو شورای شهر نبودم، هيچ وقت هم در باره صنعت خودرو، مكانيزم ماشه، غنی‌سازی اورانيوم يا ‏راههای درمان كرونا حرف نزدم! تازه مدت‌ها هم هست كه عكس پروفايلم را بدون عمامه گذاشته‌ام تا همين چندكلمه حرف فرهنگی اجتماعی در حوزه تجربه و تخصصم، به عنوان يك روزنامه‌نگار شنيده شود! نه يك روحانی.

@Sahamnewsorg
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝 خاطره اي از محمد رضا حكيمی در باره اجباری شدن حجاب

« در منزلم در تهران بودم که به وسیله یکی از دوستان متوجه سخن امام در خصوص اجباری شدن حجاب شدم و از آنجا که این اقدام را در آن زمان خیلی به صلاح نمی دانستم، به شهید مطهری که ایشان را بسیار نزدیک به امام می دانستیم، تماس گرفتم و گفتم: این اقدام در این زمان و قبل از اینکه شعارهای اصلی انقلاب محقق شود، صلاح نیست و نکند حجاب اجباری نسبت به عدالت و مسائل اصلی انقلاب پیشی بگیرد و...

شهید مطهری با تعجب گفتند: حکیمی تو هم مخالفی؟ اتفاقاً من هم نسبت به این دستورالعمل در این موقعیت زمانی انتقاداتی دارم و اگر تو هم مخالفی، بیا فردا به قم پیش امام برویم و اگر هر دو نظراتمان را به امام بگوییم و استدلال کنیم، بهتر است.

فردای آن روز به همراه شهید مطهری به قم رفتیم و از قضا وقتی به بیت امام رسیدیم، گفتند: امام امروز دیگر ملاقاتی نمی کنند؛ بروید فردا صبح بیایید. ما هم به پیشنهاد شهید مطهری به منزل آیت الله منتظری رفتیم تا شب را در آنجا بمانیم. در آنجا آقای منتظری با یک تیپ ساده به استقبالمان آمد که من تا ایشان را دیدم، ضمن سلام و احوالپرسی گفتم: آقا شما اصالت نجف آبادیتان را خوب حفظ کرده اید.

به هر حال شب را در منزل ایشان مهمان بودیم و درخصوص مسئله اجباری شدن حجاب، با ایشان هم صحبت کردیم که اتفاقاً نظر ایشان نیز به نظر من و شهید مطهری بسیار نزدیک بود و ایشان هم گفتند، من هم موافق اجباری شدن حجاب در این زمان نبودم و ممکن است باعث سوء برداشت شود و...

ولی در نهایت هر سه معتقد بودیم اکنون که این دستور صادر شده، شاید رها کردن و عقب نشینی از آن هم به صلاح نباشد و تاثیرات بدی داشته باشد.

صبح روز بعد قبل از اینکه به منزل امام برویم، برای من کاری پیش آمد که نتوانستم به همراه شهید مطهری به منزل امام بروم و به تهران بازگشتم و شهید مطهری خودشان به تنهایی نزد امام رفتند و موضوع را مطرح کردند و بعد به من گفتند، وقتی موضوع را خدمت ایشان شرح دادم و استدلال کردم و گفتم برخی مانند شما هم مخالف بودید امام فرمودند: اینها آمدند از من نظر اسلام را پرسیدند و من هم نظر اسلام را گفتم که حجاب در اسلام واجب است. حالا می خواهند اجرا کنند، نمی خواهند اجرا نکنند.

@Sahamnewsorg
🆔
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 نوید افکاری اعدام شد
این پرسش‌ها را پاسخ دهید

✍️رحیم قمیشی

نوید افکاری، متهم به قتل، و متهم به محاربه با خدا، که به دو بار اعدام محکوم شده بود، سرانجام و به گفته وکیلش شتابزده اعدام شد.
نوشتن از قتل و اعدام به اندازه خودِ آن دو، دل را چروکیده و معذب می‌کند. اما آیا ننوشتن راه حل است؟!

هیچ‌کس نمی‌تواند با قاطعیت اظهار‌نظر کند قاتلی که چند نفر او را در صحنه جرم ندیده باشند، حتما "قاتل" بوده است و در این گونه موارد علم قاضی، اعترافات غیر قابل انکار متهم، و البته هنر بازجویی‌های پیچیده علمی، کمک بسیاری به روشن شدن حقیقت می‌کند.نوید افکاری در یک فایل صوتی مدعی شده در زیر فشار و شکنجه‌ی بازجوها مجبور به اعترافاتی غیر واقعی شده است.

ایشان امروز در بین ما نیست، اما آیا نوید افکاری اولین و آخرین متهمی است که چنین ادعایی را مطرح می‌کند؟!
آیا راه چاره‌ای برای بستن پرونده چنین ادعاهایی که روح یک‌‌ ملت را پر‌خراش می‌کند واقعا وجود ندارد؟

نباید منکر خدمات دستگاه قضا و سیستم آگاهی و امنیتی در کشف جرم‌های پیچیده شد. اما برای حفظ اعتبارشان آیا حاضرند موارد زیر را در پیشگاه مردم به روشنی شفاف‌سازی کنند. قطعا با این اقدام آرامش زیادی به جامعه خواهند داد.اگر اراده‌ای وجود داشته باشد!

اگر هر کدام از ما را فردا به جرمی دستگیر کردند، آیا حق داریم در بدو دستگیری اعلام کنیم جز با حضور وکیل به هیچ پرسشی پاسخ نمی‌دهیم؟ و خواستار حضور وکیل در تمام مراحل دادرسی (اعم از بازجویی) شویم؟
فراموش نکنید همه ما داعشی و دشمن غدار نیستیم که دیر به دام افتادن همکاران‌مان به مرگ ده‌ها نفر منجر شود! و البته شک نداریم همانطور که اسیر هم حقوقی دارد، داعشی دستگیر شده هم دارای حقوق قانونی است.

اگر در موقع بازجویی مورد ضرب و شتم یا اهانت قرار گرفتیم چه کار باید بکنیم؟ آنجا شاهدی وجود ندارد، آیا راه حلی در سیستم قضایی در نظر گرفته شده؟ بسیاری مدعی می‌شوند در بازجویی تحت فشارهای جسمی شدید قرار می‌گیرند. همه دروغ می‌گویند؟

اگر بازجو متنی را نوشت و از ما خواست آن را امضا کرده و انگشت نماییم و در همان حال چشمان ما بسته بود یا در فشار سنگین بودیم و امضا کردیم، آیا قاضی باید انکار آن را از ما بپذیرد یا به صِرف امضا در دادگاه سند می‌شود و فردایش در صدا و سیما به نمایش در می‌آید؟
البته که حضور وکیل ما در بازجویی همه اینها را منتفی می‌کند.

آیا برای احکام اعدام که سنگین‌ترین محکومیت‌ها در جهان است و با جان انسان‌ها سر و‌ کار دارد، وجود هیأت منصفه بیطرف در دادگاه و اعلام رسمی رأی‌شان پیش از نظر نهایی قاضی، کمک زیادی به عادلانه بودن رأی و اقناع افکار عمومی مردم نمی‌کند؟!
چرا از این مکانیسم ساده که در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان استفاده می‌شود هیچ بهره‌ای نمی‌بریم؟

آیا به جز ماموران نیروی انتظامی با حکم قوه قضائیه، و وزارت اطلاعات آن هم با حکم رسمی، نهاد دیگری اجازه دستگیری، بازجویی و بازداشت ما را دارد؟ اگر چنین چیزی هست حیطه وظایف آن نهاد چه جرائمی است، و چرا آن وظایف از دو نهاد دیگر جدا شده؟
اگر قوه قضائیه و وزارت اطلاعات صلاحیت لازم را برای پرونده‌های مهم ندارند چرا وجود دارند و بودجه می‌گیرند؟
چرا با وجود محدودیت شدید منابع در کشور، چندین نهاد موازی داشته باشیم؟!

امروز ابزارهای ضبط و ثبت فیلم به قدری زیاد و پر از امکانات شده‌اند که می‌شود اتفاقات چند سال یک سالن را در یک حافظه یک‌ بند انگشتی جا داد و برای سال‌های متمادی نگه داشت.
انتظار زیادی نیست اگر بخواهیم مراحل بازجویی نوید را که حتما ضبط شده در اختیار یک هیأت بیطرف قرار دهید تا به مردم گزارش دهند ادعای مرحوم افکاری ادعای غلطی بوده است و او در کمال آرامش و صرفا با تکنیک‌های علمی پلیسی، اعترافاتش به قتل را انجام داده است.

تا ما مردم فکر نکنیم در گرفتن جان او و امثال ایشان ما هم با سکوت‌مان مقصر بوده‌ایم! و شب‌ها بتوانیم آرام بخوابیم.و اگر تا حال چنین تدبیر ساده‌ای را در ضبط بازجویی‌ها به کار نگرفته‌اید، حق بدهید ما هم فکر کنیم در بازجویی روش‌های غیر انسانی گاه به کار گرفته می‌شود!و اجازه دهید ما ادعای همه کسانی را که می‌گویند در زیر فشار و شکنجه اعتراف کرده‌اند را باور کنیم.و اجازه دهید فکر کنیم نوید افکاری شاید بیگناه بوده و اعدام شده است.

افکار عمومی جامعه ایران انتظار دارد حداقل برای مجازات‌های سنگین ضوابط بین‌الملی و عقلایی دادگاه‌های ما، همانند اکثر کشورهای پیشرفته رعایت شوند. نگذارید ما، اقلیتی که معتقدیم اسلام در عصر حاضر پاسخگوی همه نیازهای جدید انسان‌هاست و برای هر پرسش و نیاز مهمی، جواب علمی و قانع کننده دارد، نزد منتقدین‌مان این‌همه سرافکنده شویم.
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝 آیا تاریخ تکرار می‌شود؟ (در ایستگاه پایانی عصر اعدام)

✍️ احسان شریعتی

« هرگز قضاوت نکنید تا مورد داوری قرار نگیرید؛ زیرا با همان حکم که قضاوت کرده‌اید مورد داوری قرار خواهید گرفت (...)؛ چرا پَرِ کاهی را در چشم برادرت می‌بینی اما تیر چوبی را که در چشم داری نمی‌بینی؟! »
عهد جدید: مَتّی ۷:۱-۱۲

همزمانی دو رخداد در این هفته دارای معنایی پُر معما بود:
از سویی، درگذشت فقیه بلندمرتبه‌ای در بالاترین سطح از مقام‌های نظام‌ پساانقلاب که با درس‌گیری از تجربه‌ی تلخ دوران دادستانی خود در دهه‌ی شصت کشور به منتقد و سرانجام به مبغوض یا قربانی همان روند قضایی-سیاسی‌ای تبدیل می‌شود که زمانی دست‌اندرکار برساخت آن بود و عاقبت با نوعی گسست و چرخش فکری («گشت معرفت‌شناختی») به‌سمت نواندیشی فقهی می‌گرود؛

و از سوی دیگر، تصمیم اخیر مقامات سیاسی-قضایی مبنی بر «تعجیل» در اعدام ورزش‌کاری مطرح در افکار عمومی از مدت‌ها پیش و متهم به قتل حین مشارکت در جریان شورش اجتماعی سال گذشته.

📌 متن کامل

http://www.kaleme.com/1399/06/23/klm-282082/

@Kaleme
🆔
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 نقد و نظری از آقای یاسر عرب در مورد مساله حجاب

جناب نصیری با سلام
در شبکه های اجتماعی و کانال خود شما از نگاه مخاطب تان بازخوردی را شاهد بودم که بارها جناب سوزنچی هم در مناظره به آن پرداخت و آن اینکه اصل قانون حجاب اجباری/الزامی خوب است منتها بد اجرا شده است!

یادم آمد که اساسا ما در مورد اساس حکومت اسلامی هم بعد از چهل سال همین را می گوییم که ایده ی حکمرانی دینی در زمان غیبت کاملا درست بوده اما متاسفانه فقط بد اجرا شده (بعد از سالها بگیر و ببند و حذف نیروهای منتقد و ... تازگی هم یادمان افتاده اساسا سی سال است کشور توسط لیبرال ها اداره می شود!!!)

بعد خاطرم آمد که کمونیست ها هم از «ایده ی مارکس» سر سختانه دفاع می کنند و می گویند متاسفانه فقط بد اجرا شده! و نیز حتی شکست های نظام لیبرال هم با همین گزاره مطرح می شود! و اساسا هر جا «ایده آلی» وجود دارد با همین دست فرمان توجیه مواجه هستیم که باید «شیوه» را عوض کرد!

به نظرم رسید بخشی از مشکل همین است که ما در هنگام قانون/سیاست گذاری انگار به جای زمین، سر در ابرها داریم! یعنی به امکان وقوع و تنش های عملی و متغیر های میدانی و ظرفیت جامعه ی هدف هیچکار نداریم!

صرفا یک چیزی را به شکل انتزاعی درست می دانیم (که در انتزاع اش هم درست به نظر می رسد) بعد گمان می کنیم میدان پیشرو باید با آنچه انتزاع کرده ایم جور دربیاید و وقتی نمی آید مسئله مان فرمالیته می شود!

مثالی می زنم:
یکی از دردهای جانکاه ایران امروز وضعیت کارگران است. بسیاری آن را تحت کلان عنوان «پروژه خصوصی سازی» تعریف و به دولت روحانی لعن و نفرین می فرستند. غافل از اینکه دستور این فرایند (ذیل اصل 44) از سوی رهبر جمهوری اسلامی رقم خورد و هر چند نیت و هدف ایشان بسیار خیر خواهانه بود (کوچک سازی دولت) اما چون ملزومات و موانع و زیرساختهای نبوده ی این امر هنگام ابلاغ سیاست گذاری درست ایشان فراهم نبود هم دولت طی بیست سال اخیر بسیار فربه تر شد و هم به اسم خصوصی سازی ضربات سختی به حوزه ی کار و تولید وارد آمد و دیدیم آن چه را که دیدیم!

غرض اینکه با انجام بهترین شیوه های قانون الزام حجاب هم باز ما اساسا این تکثر جامعه را فهم نکرده ایم و به نظر بنده با برداشتن این قانون شاهد طیف رنگین کمانی از انواع حجاب در عرف های متعدد خواهیم بود.

نکته اینجاست که وقتی موضوع به دست خود جامعه سپرده شد و به شعور عمومی احترام گذاشته شد، ساز و کار های اجرایی با نقشه ای کاملا متکثر (و نه ملی!) به دست فشار هنجاری خود جامعه خواهد افتاد. سیستم کنترل درونی جامعه خود اش فعال خواهد شد و حیای اجتماعی که در پهنه ای به گستره ی ایران تنوع بالایی دارد مکانیزم های کنترل درونی را متناسب با اقلیم و فرهنگ خود اش (حتی میهمان و میزبان) تنظیم خواهد کرد.

قانون حجاب اجباری مردم را و جامعه را و کنترل درونی جامعه را بی قدرت کرده است. متولی فرهنگی حجاب را به جای جامعه حزب الهی ها قرار داده و بعد از مردمی چنین بی قدرت که اعتمادی به ایشان نیست چه انتظار که میدان دار ساخت و مراقبت از فرهنگ باشند؟
این یک چرخه است! و موضع سبک زندگی اجباری است که نتیجه ی آن «یخرجون من دین الله افواجا ...»

🆔 @MostafaTajzadeh
🗞منتخب مقالات روز
(برای دیدن هر مقاله لینک مربوطه را لمس نمایید.)

بچه‌ای محبوس در زیرزمین
✍️دیوید بروکس

مستندِ RBG

کاسبی از کرونا
✍️⁩میر مهدی اسدی

روایت دو خانواده‌ای که در یخچال و حمام زندگی می‌کنند

اتاق فکر و افراد پشت پرده برای نمایندگان مجلس یازدهم تصمیم می‌گیرند
✍️شجاعی کیاسری

اگر بود امروز ۲۸ ساله‌ می‌شد
✍️علی تقی‌پور

هلند عليه حکومت سوريه به دليل «شکنجه‌ هولناک» مخالفان شکايت کرد

شاهین ناصری، شاهد شکنجه نوید افکاری ناپدید شده است
✍️مهدی محمودیان

چرا لبنان ناگهان تا این حد فکر فرانسوی‌ها را مشغول کرده؟
✍️هشام شاویش

شاه کلید عوام فریبی‌ها
✍️حسن ماکیانی

مسلمانان روهینگیا؛ بازنده اصلی جنگ سرد در آسیا

تفاوت حجاب شرعی با پوشش اخلاقی
✍️سید حمید حسینی

آتش به جان طلای سرخ

انتشار لیست املاک نجومی "بدون سانسور" / عمدتا اصولگراها از املاک بهره بردند
✍️محمود میرلوحی

گفت و گوی تمدن‌ها می تواند پیام های مهمی برای جامعه بشری داشته باشد/ دیدگاه‌هایی در کشور مبتنی بر نگاه‌های تقابلی هیچ گونه راهی برای گفت و گو و باقی نمی‌گذارد
✍️محمود صادقی

چند نمونه‌ی تاریخی و یک پرسش
✍️محمدجواد اکبرین

متن کامل گفتگوی اینترنتی مجید تفرشی با مهدی دزفولی در موضوع ماجرای مک فارلین

چگونه به یک کودک خودشیفته کمک کنیم؟
✍️Eileen Kennedy Moore

مستندهای ممنوعه ۸/ مرز پوسیده

مصاحبه ی "گلناز اسفندیاری" خبرنگار رادیو اروپای آزاد، با "محمود احمدی نژاد" رئیس جمهور سابق ایران!
✍️حسین رجایی

نيسان آبي مُقدر
✍️علي صارميان

مرگ نادر مختاری، از معترضان آبان در بازداشتگاه کهریزک

زیدی اسمیت در کتاب جدیدش با طبع آرام خود از روزگاری پرآشوب می‌نویسد

کتاب «روان‌شناسی و توسعه»

کتاب «جان دادن در راه ایده‌ها»

بازندگی در بازی باخت - باخت
✍️احمد نقيب‌زاده

شهری برآمده از دل ویرانه‌ها
✍️حمیرا حیدریان

آقایان !صيادان محلی نابود شدند
✍️منیره چگینی

اولین واکنش به مستند کودتای خزنده و اختلافات داخلی سپاه در جنگ
✍️محمدحسین مهرزاد

🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝چالش‌های یک پرونده قضائی

✍️کامبیز نوروزی

پرونده #نوید_افکاری و اعدام او به یک پرسش مهم و جدی در افکار عمومی تبدیل شده است. این به آن معناست که اخبار و اطلاعات رسمی‌ای که از منابع رسمی منتشر شده‌اند، برای افکار عمومی قانع‌کننده نبوده است و هر‌ روز پرسش تازه‌ای مطرح می‌شود.

ممکن است گفته شود این پرسش‌ها و گمانه‌زنی‌ها یا از روی ناآگاهی است یا از روی خصومت یا ناشی از اشتباه.از سوی دیگر آنچه در این پرونده رخ داده است، مانند هر مجازات دیگری لابد دو هدف را دنبال می‌کرده است؛ یکی اجرای عدالت علیه محکوم و دیگری تنبه دیگران که بدانند راه خطا عاقبت خوشی ندارد. اما پرسش‌ها و گمانه‌زنی‌هایی که در این باب وجود دارد و واکنش‌هایی که کم‌وبیش در داوری عمومی نسبت به پرونده و شخص نوید افکاری می‌بینیم، این احتمال را تقویت می‌کند که داوری افکار عمومی با آن اهدافی که دستگاه قضا از این پرونده و حکم و اجرای حکم دنبال می‌کرده، فاصله دارد.

اعتماد به دستگاه قضا اهمیتی حیاتی برای جامعه دارد. می‌توان بر واکنش گسترده افکار عمومی چشم فروبست و آن را گذرا و کم اهمیت یا بی‌اهمیت تلقی کرد، ولی واقعیت آن است که این قبیل امور تأثیر خود را بر اذهان می‌گذارند. راه بهتر آن است که دستگاه قضائی راهی برای ترمیم افکار عمومی بیندیشد.در این زمینه دو احتمال بیشتر وجود ندارد؛ احتمال نخست اینکه آنچه در پرونده نوید افکاری و اجرای حکم اعدام او گذشته تماما درست و قانونی و عادلانه بوده و خدشه‌ای به آن وارد نیست.

احتمال دوم اینکه تمام یا قسمتی از انتقادهایی که به جریان محاکمه و صدور رأی و نهایتا اجرای آن به پرونده نوید افکاری می‌شود، درست است.حال دستگاه قضا باید چه کند؟

بنا به تجربه میتوان گفت دستگاه قضائی در برقراری ارتباط با افکار عمومی گاهی کارآمد عمل نمی‌کند. حتی اگر بخشی از نقدهای واردشده به قوه قضا را تبلیغات نادرست تلقی کنیم، بازهم نمی‌توان پاسخ حرفه‌ای و اصولی به آن را کنار گذاشت.

اگر اقدامات پرونده دستگاه قضائی در پرونده نوید افکاری درست بوده، یک راه پاسخ به پرسش‌ها این است که کل پرونده، تا صدور اجرائیه و مدارک اجرای حکم منتشر شود. معمولا محاکمات فیلم‌برداری می‌شوند. از جریان اجرای حکم اعدام هم فیلم‌برداری صورت می‌گیرد. اینها نیز منتشر شوند. این مدارک بیانگر میزان رعایت قانون در این پرونده خواهد بود و نقدها را ابطال می‌کند. به نظر نمی‌رسد خصوصیات این پرونده به شکلی بوده باشد که انتشار آنها از جهت امنیت ملی یا عفت عمومی مشکل خاصی داشته باشد.

اگر قوه محترم قضا منعی برای انتشار این مدارک قضائی می‌بیند، می‌تواند هیئتی مستقل را تشکیل دهد تا از نزدیک این مدارک را مشاهده کرده و در صورت لزوم با افراد مرتبط مصاحبه كرده و نهایتا گزارش آن را منتشر كنند. این کار نیز می‌تواند در پاسخ به انتقادها اثرگذار باشد. این هیئت می‌تواند منتخبی از کانون وکلای دادگستری، کانون مشاوران، انجمن صنفی روزنامه‌نگاران و نمایندگانی از مجلس، تماما به انتخاب خود این نهادها باشد. اما اگر تمام یا قسمتی از انتقادها درست بوده باشند، به این معناست که در تمام یا قسمتی از پرونده نوید افکاری قانون به‌درستی رعایت نشده است.

حالا پرسش این است که آیا اگر دستگاه قضا بر این خطاها چشم‌پوشی کند و نپذیرد که خطا شده است، به نفع قوه قضائیه و شأن آقایان قضات و قانون و عدالت قضائی عمل کرده است؟ یا اگر هرچه خطا در این موضوع بوده است را کشف و اعلام کند، به شأن دستگاه قضا افزوده شده و اعتمادها را بهبود می‌بخشد؟‌این انتخاب شاید در ظاهر سخت به نظر آید اما چندان هم دشوار نیست.

کافی است توجه کنیم که دستگاه قضا برای احقاق حق و اجرای عدالت ملجأ مردم است و هیچ نفع شخصی‌ای نمی‌تواند برتر و والاتر از اهداف و وظایف این قوه باشد.

@emtedadnet
🆔 @MostafaTajzadeh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#قابل_تأمل..

📝📝📝فیلمی تاریخی از سخنرانی مهم مرحوم هاشمی رفسنجانی در رابطه صلح با آمریکا :

«.. به نفع ما هست که مشکلاتمان را با آمریکا حل کنیم و بدنبال تنش زدایی با این کشور باشیم ...
به ما خبر رسید که آمریکا در ایران به دنبال برنامه نفت در برابر غذاست و می خواهند کاری کنند که ما نتوانیم حتی یک قطره نفت در بازار بفروشیم ، همان کاری را که با حکومت صدام کردند ،اینبار می خواهند در ایران انجام دهند و این را من با رهبری در میان گذاشتم و ایشان از این موضوع خبر دارد...»

https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg

🆔@MostafaTajzadeh
دهم اردیبهشت امسال، شش روز پس از تصمیم شورا مبنی بر تغییر نام شش خیابان، محسن هاشمی، رئیس شورا در نامه‌ای محرمانه از پیروز حناچی می‌خواهد تا "اطلاع ثانوی" از اجرای این مصوبه خودداری کند.
۲۷ فروردین سال گذشته اعلام شد اعضای شورای شهر تهران تصویب کرده‌اند که شش معبر و مکان عمومی به نام شش هنرمند شناخته شده ایران، عزت‌الله انتظامی، محمدرضا شجریان، غلامحسین امیرخانی، علی نصیریان، داود رشیدی و محمد علی کشاورز نامگذاری شود.

🔻پانوشت: می شود حدس زد که چنین نامه‌ای به محسن هاشمی تکلیف شده است همچنانکه می‌شود حدس زد چرا حلقه حناچی که این نامه را در اختیار داشته‌اند، در چنین مناسبتی زیرآب رقیب مسند و مصطبه خویش را زده‌اند اما در هرحال افشای این نامه ها امر مبارکی است برای تشخیص خیلی چیزها.

✍🏻سهند ایرانمهر
@sahandiranmehr

🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝دفتر دوم از اندیشه دینی معاصر رویکردها و چالش ها منتشر شد.

در این مجلد آثاری از اساتید ذیل منتشر شده است: سیدضیا مرتضوی، داود فیرحی، حسین هوشمند، محمود شفیعی، حمیدرضا شریعتمداری، محمدمهدي مجاهدی، سیدابوالفضل موسویان، علی الله بداشتی، محسن رنانی، احمدرضا یزدانی مقدم، محمدرضا یوسفی، علی اکبر احمدی افرمجانی، محمد اسفندیاری، سیدرضی قادری و...

@andishedinimoaser
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝ضد نور!
✍️یاسر عرب

داشتم با خانواده از خیابان عبور می کردم که شخصی صدایم زد! برگشتم و دیدم که نمی شناسم اش! پرسید «خودتان هستید؟» عرض کردم «بله!» گفت «من از دو روز پیش داشتم به شما فکر می کردم و این خیلی عجیب نیست که الان در تهران به این شلوغی شما را دیدم؟» گفتم که «انشا الله کار خداست امرتان؟»

گفت که من (...) هستم! خوب شما حق دارید بپرسید (...) دیگر کیست؟ اما من فعلا نمی توانم برای شما مخاطب گرامی روشن اش کنم! همینقدر بگویم که شخصی بود ... مثلا شخصی به شدت معروف که همه ی ما اسم او را شنیده ایم اما هیچ وقت چهره اش را ندیده ایم!

گفت که می خواهد روایت زندگی اش را از طریق جمهور تی وی با مردم در میان بگذارد. (خدا را بابت این اعتماد شکر) و گفت که می خواهد حقایقی را در مورد آدمهایی مثل خود اش به گوش مردمی برساند که همواره مسائل در هاله ای از ابهام برای شان مانده است.

گفت که به نظر اش اینکار خرد جمعی تولید خواهد کرد. و جامعه را روشن می کند تا مردم بدانند در پس روایت های کلیشه ای که از آدمهایی مثل او تابحال شنیده اند، اما واقعیت چقدر پیچیده تر و عمیق تر و غیر قابل حدس تر است!

گفت که برای این حضور شرطی دارد و آن اینکه تصویر اش دیده نشود و صدای اش طوری تغییر کند که شناخته نشود! تا بتواند در جامعه ی هیاهو ها، «آزادی بعد از بیان» نیز داشته باشد!

با دوستان مشورت کردیم و دیدیم این همان پلتفرمی است که یک رسانه ی اجتماعی باید داشته باشد. هیچ وقت قرار نبوده در جمهور تی وی ما پشت درهای بسته تصمیم بگیریم که چه چیزی تولید بشود یا نشود! (دوستانی که از سال گذشته با ما همراه بودند خوب این روند را به یاد دارند...)

حالا آن یک مورد یا ایده شده است چندین مورد و ایده! و قرار است یک فصل گفتگوهایی داشته باشیم با آدمهایی که روایت زندگی شان نوری می شود بر عقل اجتماعی و خرد جمعی ما. شما هم اگر روایتی دارید و کسانی را می شناسید که شنیده شدن روایت شان با این سبک و سیاق (حفظ حریم شخصی شان) کمکی به جامعه می کند می توانید به ادمین کانال پیام دهید.
لینک ارتباط :
@roya_iran


@jomhourtv
http://uupload.ir/files/yoi9_index.jpg

🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝ماجرای رقت‌انگیز من و جایزه‌ام»

✍🏻 مهدی تدینی

لطفاً دست‌به‌دست کنید تا برسد به دست پربرکت وزیری، مدیرکلی، خدا را چه دیدی، رئیس‌جمهوری.

القصه... ماجرا از سال ۹۷ شروع شد که یکی از کتاب‌هایم با عنوان «ارنست نولته: سیمای یک تاریخ‌اندیش» در جایزۀ کتاب سال «کتاب شایستۀ تقدیر» شناخته شد. اول دچار یأس فلسفی شدم، چون من که مانند همنسلانم به توسری عادت کرده بودم، متحیر بودم که آیا قرار است از این حقیر سراسر تقصیر تقدیر شود؟! (باور کنید قضیه نک‌ونال روشنفکری نیست.) جوانتر که بودم و خیر سرم در آزمون کارشناسی ارشد رتبۀ یک و بعد هم در دانشگاه تهران شاگرد اول شدم، فهمیدم اینجا چه خبر است؛ دریغ از یک بُن کتاب بیست هزارتومانی، یا یک لوح که بگذارم در کوزه پشه نیفتد توی آب. البته بعدها فهمیدم همین‌که کاری به کارت ندارند، از صد تقدیر خوش‌تر است. برگردم به قصۀ جایزه.

@tarikhandishi

@MostafaTajzadeh

متن کامل در لینک زیر:

https://telegra.ph/ماجرای-رقت%E2%80%8Cانگیز-من-و-جایزه%E2%80%8Cام-09-22
🔎 نگاهی به توئیت‌های منتخب روز:

https://twitter.com/monamoafi/status/1308285897859764224?s=21

Reza Khandan:
43 روز از اعتصاب غذای نسرین می‌گذرد. دو روز است در سی‌سی‌یو بستری شده است. اجازه ملاقات و تماس نداریم. هر روز 8 ساعت در راهرو بیمارستان انتظار می‌کشیم تا شاید بتوانیم هنگام انتقال او با ویلچیر به آزمایشگاه لحظه‌ای او را ببینیم. ظرف دیروز و امروز کلی وضعیت‌اش بدتر شده است.

یاسر عرب:
وقتی سند واگذاری یک سوم بودجه شبکه کودک به «یوسف سرشار» (برادر مدیر شبکه) توسط محمد سرشار (همان مدیر شبکه!) را دیدم یاد واکنش او افتادم در مورد تولید برنامه کودک در شبکه بی بی سی!
گفته بود «جنگ دشوار تری در پیش است!»
گویا «جنگ» همواره کلید واژه ای برای پهن شدن سفره ی انقلاب است!

دل‌آرام:
اگر به تاریخ جنگ عراق-ایران علاقه‌مندید، کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» خاطرات ناخدا یکم هوشنگ صمدی را بخوانید.غالبا و به‌عمد نقش ارتش در جنگ مغفول مانده و عمده‌ی روایت‌های جنگ از زبان سپاهی‌هاست.تکاوران نیروی دریایی ارتش ۳۴ روز در خرمشهر مقاومت کردند و مظلومانه شهید شدند.

javad heydarian:
وضعیت #کرونا در بیمارستان‌های مختلف کشور ترسناک است. جرات نمی‌کنم همه تصاویری که از بیمارستان شهید جلیل یاسوج به دستم رسیده را منتشر کنم. تخت خالی نیست و میزان مراجعه‌ها باور نکردنی است. درگیری مردم با کادر خسته درمان هم افزایش یافته است.

مهدی خرم‌دل:
اول مهر همزمان با 80سالگی محمدرضا شجریان، عبدالوهاب شهیدی،وارد 99سالگی شد؛از قدرنادیده‌ترین‌ها.به قول سایه: «شهیدی برای من یک تصویر از آرزویی بودکه دربارۀ هنرمند داشتم.با مناعت و به‌دور از غرضورزی.به من امید داد می‌توان انسان،فروتن و مهربان بود. کار هنری شایسته هم انجام داد.»

مهدی نصیری:
تعمیم وجوب حجاب به توریستهای خارجی در شرایطی که رواج هر چه بیشتر توریسم می توانست به رونق معیشت مردم بیانجامد از دیگر نتایج زیانبار سیاست حجاب در تمام سالهای پس از انقلاب بوده. امیدوارم کسی فریاد وا اسلاما سر ندهد تا لازم شود لیستی از نقض شریعت در همه عرصه های حکمرانی ارائه شود.

ملیحه نظیری سارخانلو:
دوسال پیش رفتم وکالت دفتری به خواهرم بدم .کارهای که بخاطر مناسب سازی نبودن برام انجام بده.سردفتربهم گفت خانم شما سوادخواندن داریداین وکالت نامه را بخونید. گفتم اقا من ارشدم درضمن اگاه هستم چکاری دارم انجام میدم.نمیدونم چرابعضی فکر میکنن معلولین سواد ندارن #روزانه_معلول_هنرمند

حسن اسدی زیدآبادی:
مستند #کودتای_خزنده این شانس را داشته که بطور وسیع دیده شود. پیشنهاد می‌کنم  مستند #زیرصفرمرزی ساخته مهدی افشارنیک را هم ببینید. داستان علی هاشمی یکی از فرماندهان مهم سپاه که وقتی مفقود شد متهم به جاسوسی‌اش کردند تا اینکه سالها بعد پیکرش شناسایی شد.

محمد حسين آقاسي:
دومین محکومیت آقای نوری زاد در مشهد قطعی شد.
به سرعت برق وباد دادگاه تجدیدنظرمشهداعتراضم نسبت به رای ۸ماه حبس و دو مورد ۷۴ ضربه شلاق در مورد وی راردکرد.
درحیرتم که چگونه دادگاه تجدید نظر در این فرصت کوتاه توانست پرونده و اعتراض اینجانب را بخواند و تشخیص دهد که اعتراض ناموجه است!!

صدرا:
بزرگترین اثر گرونی رو نه الان، که چند سال بعد میبینیم.
الان که گوشت و مرغ و میوه از سبد غذایی خیلی از مردم حذف شده، چند سال بعد مردم با کمبود شدید ویتامین و پروتئین روبرو میشن که هزینه بیماری‌های ناشی از این کمبود از جیب تک تک ما و در بدترین حالت با جون عزیزان ما باید جبران بشه.

داوود حشمتی:
صبح امروز ناچاراً برای ادای توضیحات در مورد شکایت #بذرپاش به دادسرا رفتم. شکایت بذرپاش از من نه خاطر بیان خبر، بلکه بخاطر بازنشر یک خبر از منبعی دیگر با ذکر منبع بود. «پاسداشت آزادی» طنز بود. ظاهرا مشکلش با من شخصی است. لذا توصیه به تقوا هم در موردش بی‌اثر است

علی نیک جو:
این که زن و شوهر "مکمل" هم باشند،سخن معروف و البته خطرناکی است.این که هر کدام از پارتنرها خصوصیات متضادی داشته باشند(مثلا یکی شر و شور و برون گرا ودیگری مانوس به عوالم ذهنی و درونی) باشند،در عین جذب کنندگی در میان مدت تهدید کننده و در طولانی مدت تخریب کننده رابطه است

سید محمد صحفی:
تصور می‌کردم که در طراحی طاق نصرت و راه انداختن تبلیغات تو خالی و افتتاح های نمایشی ما پیشتازیم ولی نمایش توخالی #ترامپ با حضور #پمپئو و مقامات ارشد امریکا برای چکاندن #ماشه نشان داد که ابر قدرت هم گاهی چنان در تنگناست که از شگردهای مضحک جهان سومی استفاده می‌کند.
#تبلیغات

رضا دانشمندی:
منتقدانِ #نصیری به پرسش اصلی او نمی‌پردازند؛
تک نماد دینی (مانند #حجاب) در ترکیب و چینشی متناقض با نمادهای جهان #عرفی و مادّی، بیش از آن‌که دلالت‌گر دین و دینداری باشد، دالّ بر پریشانیِ روان و نابسامانیِ اندیشه است.


🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝نامه‌های حمید و مهدی (قسمت اول)

✍🏻نویسنده: حمیدرضا ابک
مخاطب: مهدي افشارنيك

مسجد خيام يادته نه؟ سر خيابون خيام بود و روبروي عارف جنوبي؛ يعني پايين خونه ما و بالاي خونه شما. آرش هم بيخود گفته كه من بچه غياثي بودم؛ غياثي واسه ما بالاشهر بود و آرش هم بچه بالا؛ سيزده به‌درا ميرفتيم اونجا با گاز پيك نيك و كتلت ننه مون.
جنازه بچه ها رو كه مياوردن معراج شهدا و دفنشون كه ميكرديم، ختم‌شون رو ميذاشتيم تو همون مسجد خيام.
ما جغل بچه بوديم اما با گنده ها ميپريديم. يادت باشه هر کی گل كوچيكش رديف بود، ميرفت ردّ كار گنده‌ها.
مجتبي رو هم كه آوردن، ختمش تو مسجد خيام بود. ختم ساعت سه بود، و ما از ظهر رفته بوديم واسه چيدن خرما و ميوه و قرآن. سه ربع كم، يهو ديديم ده بيست تا از اين پيرزنا و پيرمرداي عملي كه معلوم نبود عمرشون به شب كفاف ميده يا نه، اومدن دم "مَچِّد".

مال ته خيابون شيرازي بودن؛ يادته؟ مينشستن دم امامزاده اهل علي كه "بلكم" به صدقه‌ي زائرا، خرج عملشون دربياد.
جون مهدي، صف كشيده بودن تا پايين نونوايي مشهدي كه ختم شروع شه؛ همشونم سر به زير.
خيلي ضايع بود به علي.
رفتيم سراغ حاج امير. گفتيم حاجي چيكار كنيم با اين عملي‌ها. گفت دندون به جيگر بگيرين ببينم چي ميگن.
گنده لاتشونو كشيد كنار؛ ازين مفنگيا بود كه صدتاش هفت صنّار اگه ميخواستي ريختشو ببيني.
گفت: امروز ختم شهيده، بريد يه جا ديگه بساط كنين، ما آبرو داريم، نذاريد سرافكنده شيم پيش داداشمون.
يارو سرشو بلند كرد. اشك تو چشماش وول ميزد. گفت: "آبمون نكن آقا، ميدونيم كجا اومديم. اين آقا مجتبي گردن ما حق داره. هروقت ميومد مرخصي، تمام حقوق و پس اندازشو ورمی‌داشت و ميومد سراغ ما.
ميكشيدمون كنار و ميگفت بگيريد، مال شماست، يه روزِ زندگي هم يه روزه".

مهدي مسجد خيام "هنو" هست؟ نونوايي هنوز به راهه؟ اون آدما كجان؟ ما الان كجاييم؟ مهدي انگار كه صدسااااااال...

از معراج که زدیم بیرون عموم منو نشوند بغل دست راننده آمبولانس، گفت این بلده مسیرو...
یارو با دهن باز منو نگاه میکرد حق داشت، بچه ده ساله!!...
از سر مردونگی ولی هیچی نگفت ، دیده بود من همانطور که عموم گفته بود مرد باش، بودم وعربده نزدم!
دیده بود منو، وقتی آقامو دیدم........
این تکه پاره شده آقام بود. صورتش له و سینه‌اش ترکیده بود.
عموم ولی نعره میزد که "دیدی آخر شهید شد". مونده بودم عموم خودش چرا مرد نبود؟
من میخواستم گریه کنم، دلم برای دوچرخه نخریده ای که بابام قول داده بود میسوخت، مگه ننه آدم هم میتونه دوچرخه بخره؟
من فکر موسی افتادم که چقدر تو کوچه همه اسکولش میکردن که بابا نداشت. دددد یعنی اول بدبختی؟؟
ولی آخه چرا عموم به من میگه مرد باش، کوه باش، اشکت تو سینه بخور، اما خودش راه میره زبون میگره "آخ پشتم دو تا شد، داغ برادر داغ نیست سیل آتیشه".
راننده وسط حیاط معراج اینها را دیده بود.
- اسمت چیه؟
- مهدی
- کوجا باید برم؟
- سمت خراسون و خاوران.
یادمه از معراج زد بیرون میدون ارک و چهارراه سیروس و مولوی و قیام و تیردوقلو و آخر هم خراسون...
دایی اصغر با چند تایی با موتور منتظر ما بودن که افتادن جلوی ماشین و رسیدیم سر خیام و مسجد.
همه اهل محل و فامیل دم مسجد بودن همین مسجد که حمید تو میگی.
عمه جیغ میزد و دیگه یادم نیست چه شد.
از اونجا به بعد دیگه آقام با من نبود. ریخته بودیم بهم همه چی رو....
اون روزها باباها میرفتن جنازه بچه را میاوردن، پسر اما به معراج رفته بابا رو آورده. عمو حالش بد بوده که من را راهی کرد، کم آورده بود؟
دایی میگفت: "ها از این به بعد مرد خونه تویی ......."
مادرم اون وسط داد زد کی گفت مهدی بره دنبال جنازه آخه؟ این بچه را چرا فرستادین؟
من دیگه اما بچه نبودم، نه گریه‌ای، نه عربده ای...

هنوز که خاوران را میپیچم توی خیام، میام به همه بگم همین جا بود دیگه بابام را ندیدم، اینجا بود که من بزرگ شدم.
ولی حرفم را میخورم و یاد عموم می‌افتم که میگفت مرد باش، کوه باش.

نذاشتن اون روز نعره بزنم از غصه دوچرخه نخریده، و بچگی های نکرده، از دم همون مسجد و از همون نون مشهدی، حمید جان زندگی شکل گهش را با من شروع کرد
و چه بد که آدمی کودکی اش در شکلات پیچیده باباش گم کنه.
همه چی از دم همون مسجد شروع شد حمید جان...

@ghomeishi3
@MostafaTajzadeh
📝📝📝عفو بین‌الملل موظف به اصلاح گزارش خود و اعاده‌ی حیثیت است
بیانیه‌ جمعی از فعالان مدنی و سیاسی ایرانی در اعتراض به تحریف حقیقت توسط سازمان عفو بین‌الملل

زیتون
-جمعی از فعالان مدنی و سیاسی ایرانی در بیانیه‌ای به تحریف واقعیات در گزارش عفو بین‌الملل درباره‌ی اعدام‌های دسته‌جمعی سال ۱۳۶۷ اعتراض کردند و کارزار مسئولان بخش ایران این سازمان در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی علیه میرحسین موسوی را نشانه‌‌ی سوءاستفاده آن‌ها از جان‌باختگان آن اعدام‌ها در جهت اهداف گروهی و جناحی دانستند.

این بیانیه به امضای جمعی از خانواده‌های جان‌باختگان اعدام‌های سیاسی سال ۱۳۶۷ و ده‌ها تن از چهره‌های فرهنگی و فعالان مدنی و سیاسی رسیده است
امضاکنندگان بیانیه، رخدادهای تابستان ۱۳۶۷ را جنایتی هولناک دانسته و تاکید کرده‌اند که پی‌گیری این جنایت یک ضرورت ملی و اخلاقی است و می‌باید فارغ از همه‌ی حب و بغض‌ها چنین رویکردی نسبت به آن داشت.

به گفته‌ی آن‌ها، اما بخش ایران سازمان عفو بین‌الملل مسئله را به گونه‌ای تبلیغ می‌کند که آمران و عاملان و مباشران جنایت، همه در سایه پنهان بمانند و میرحسین موسوی که تاکنون هیچ گونه مدرکی علیه او کشف نشده، به یک‌باره مسئول اصلی جلوه داده شود، رهبر جنبش سبز ایران که خود به جرم حق‌طلبی و همراهی با مردم، ده سال است در حصر خانگی به‌سرمی‌برد و هیچ امکانی برای دفاع ندارد.

امضاکنندگان بیانیه تاکید کرده‌اند، ‌هر زمان عفو بین الملل یا هر نهاد دیگری مستنداتی محکم و واقعی، دال بر همدلی میرحسین موسوی با اعدام‌های تابستان ۱۳۶۷ یا نقش احتمالی او در این جنایت ارائه کند، آن‌ها نیز در صدد تخفیف و سلب مسئولیت از او بر نخواهند آمد، اما «آن‌چه تاکنون بخش ایران سازمان عفو بین‌الملل در این رابطه ارائه کرده یک روایت تحریف‌شده و جعلی بوده که با سر و صدا و تبلیغات می‌خواهد به همه بفروشد».

متن کامل بیانیه و امضاها در پی می‌آید. «زیتون» این توضیح را لازم می‌داند که بیانیه حدود ده روز قبل آماده انتشار بود، اما به دلیل مصادف شدن با اعدام نوید افکاری و به احترام او با تاخیر منتشر می‌شود.

متن بیانیه در زیتون:

https://www.zeitoons.com/80232
@MostafaTajzadeh
📝📝📝در میانسالی دنیا را جایی معنوی‌تر می‌یابیم

نباید هویت را چیز ثابتی دانست که یک‌بار در جوانی ساخته می‌شود و برای همیشه با ما خواهد ماند

غالباً میان‌سالی را دوره‌ای حسرت‌بار و غم‌افزا تصویر کرده‌اند. دورانی که در آن شور و هیجان دوران جوانی دیگر تمام شده، آرزوهایمان از دست رفته و حس می‌کنیم زندگی‌ با شیبی ملایم رو به افول می‌رود. اما بسیاری از افراد در این سال‌ها شوقِ معنویِ تازه‌ای در وجود خود احساس می‌کنند. میلی درونی که معنای زندگی در جهان را برایشان عوض می‌کند و آن‌ها را به تجارب روحی تازه‌ای می‌کشاند. تجاربی که گویا به همان اندازۀ ماجراجویی‌های دوران جوانی عمیق و خوشایند است.

🔖 ۲۰۰۰ کلمه
زمان مطالعه: ۱۲ دقيقه

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/neveshtar/9906/

📌خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان

@tarjomaanweb
🆔 @MostafaTajzadeh