فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝 حذف ریاست‌جمهوری و جایگزینی آن با نخست‌وزیری، معنایی ندارد جز انتصاب رئیس دولت و اعضای کابینه به‌ظاهر به‌وسیله مجلس، اما در واقع توسط #رهبر. در دوران گذشته نیز وقتی #رژیم_یک‌نفره شد، شاه با همین روش دولت و رئیس آن را نصب یا عزل می‌کرد و کشور را به #بن‌بست کشاند.
#توییت
🆔 @MostafaTajzadeh
تقاضای نیکروز اعظمی و پاسخ فرخ نگهدار

📝📝📝پیشنهاد به مصطفی تاجزاده

✍🏻نیکروز اعظمی

بی «انصاف نیوز» در پیوند با دستگاه اطلاعاتی حکومت اسلامی برنامه ای را میان موافقانِ سازگار با این نظام(فرخ نگهدار و مصطفی تاجزاده) دینی تدارک دیده بود که خفتگان در آن، چنین معرکه گیریِ منولوگ را «دیالوگ» نامیدند. و بدینصورت این دو مفهوم را از محتوا اصلی شان تهی کرده و آرزو کرده اند تا به همین ترتیب چنین «دیالوگ»ی ادامه پیدا کند. در محافظه کاری سیاسی بدلیل لو نرفتن فرقه گرایی ناظر بر رفتار و عمل سیاسی، مفاهیم در اصل حقیقی شان واژگون می شوند و این ویژگی حوزه سیاست ایرانیان است و فرهنگ ما میدان دار چنین حوزه ایست.

به مصطفی تاجزاده پیشنهاد می کنم: اگر به دنبال دیالوگ هستید از «انصاف نیوز» بخواهید تا اگر یک جو انصاف در ایشان پیدا می شود تدارک یک مناظره میان خودتان بعنوان موافق نظام دینی و یک مخالف سکولار این نظام مانند حسن شریعتمداری، را ببیند تا آنوقت «گویمد گُردی» و اهل دیالوگ.

✍🏻پاسخ فرخ نگهدار
📝📝📝 درد بی‌فلسفگی

✍️ رضا بابایی

ما چون همیشه گمان می‌کردیم که فلسفه داریم و فلسفۀ ما هم «اشراقی» و «متعالی» است، فلسفه‌ورزی جدید را نیاموختیم و به آن روی خوش نشان ندادیم. فلسفه به معنای امروزین در اروپا، با فرانسیس بیکن(قرن شانزدهم میلادی) و رنه دکارت(قرن هفدهم) شروع شد و با کانت(قرن نوزدهم) به نتایجی درخشان و بسیار راهگشا رسید؛ نتایجی که هرگز در دسترس فلسفه‌های کلاسیک قرار نمی‌گرفت. فلسفۀ جدید، با عرشیان وداع کرد و از آسمان به زمین آمد تا کارخانۀ ذهن را از خیال‌بافی، و جهان عین را از یتیمی برهاند.

عین بدون روشن‌بینی‌های ذهن، یتیم است و سرنوشتی جز سکندری‌های بی‌پایان در میان صداهای دل‌فریب ندارد. ما به خود می‌نازیم که در هزار سال گذشته، چندان دچار تحولات فکری و پذیرای فلسفه‌های گوناگون نبوده‌ایم. هنوز همان را می‌گوییم که کندی و فارابی و ابن سینا و ملاصدرا گفته‌اند؛ با تغییراتی اندک. اما وقتی مثلا نسبت بیکن را با ارسطو می‌سنجیم، یکی را ادامۀ دیگری می‌یابیم، نه پیرو. فرق است میان پیشروی و پیروی. ما پیروی را برگزیدیم و دیگران استمرار سنت فلسفی را.

فلسفه‌ورزی هزار برابر مهم‌تر از مکاتب فلسفی است. ما به فلسفه‌ورزی بیش از فلسفه‌ نیاز داریم. اگر در هر علمی، نتیجه مهم‌تر از مقدمات آن باشد، در فلسفه، مقدمات(فلسفه‌ورزی) مهم‌تر از نتیجه است و آنچه فلسفه‌ورزی را از خیال‌بافی جدا می‌کند، «روش» است. ما تا این روش را نیاموزیم، همچنان در آسمان خیال پرواز می‌کنیم و روی زمین واقعیت‌ها فرود نمی‌آییم.

فلسفه در جهان اسلام، بیش از چند قرن، کرّ و فرّ نداشت. سپس اندک‌اندک به استخدام علم کلام درآمد و مستأجر حوزه‌‌های علمیه شد. اکنون نیز صاحب‌خانه، حاضر به تمدید قرارداد نیست. ایرانیان برای آب و خاک خود جنگیدند ولی فرصت نیافتند که مهم‌تر از آب و خاک، یعنی فلسفه‌ورزی را در میان خود احیا کنند. آلمان، پیش از آنکه کشور شود، صاحب سنت فلسفی بود و اگر شانزده ایالت پراکنده در زیر یک پرچم(آلمان بیسمارکی) گرد آمدند، به دلیلی برخورداری از حوزۀ فرهنگی مشترک با محوریت تفکر فلسفی بود.
ایران کشور بی‌فلسفه است. فلسفه در دانشگاه‌ها‌ طفیلی و انتخاب ناگزیر است و در حوزه، مزاحم. گروهی که در ایران به پیروان «مکتب تفکیک» و «مکتب معارفی خراسان» شهره‌اند، می‌کوشند بقایای همان فلسفۀ سه هزار سال پیش را در پای علم منقول ذبح شرعی کنند. گروهی هشدار می‌دهند که ایران در آستانۀ محرومیت از دریای خزر است و گروهی دیگر به‌حق می‌نالند که خشک‌سالی، ایران را درنوردیده است. در این میان گروهی هم باید غیبت فلسفه را در تفکر ایرانی مویه کنند.

خطر بی‌فلسفگی کمتر از بی‌آبی نیست. فلسفه در ایران، چندان بی‌ارج و عافیت‌سوز شده است که کمتر کسی به آن رغبت می‌کند. بنابراین جز عاشقان فلسفه که شماری انبوه ندارند، به آن روی نمی‌آورند. فلسفه بدون عشق، اگر آغاز هم بشود، راه به جایی نمی‌برد. روزی کسی که نمی‌شناختمش از من پرسید: من فلسفه را دوست دارم ولی پدرم اصرار دارد که شغل او را ادامه بدهم. پدرم صاحب و مدیر تالار عروسی است. به نظر شما چه کنم؟
من داستان زیر را برای او نقل کردم:
سال‌ها پیش، زنده‌یاد عزت‌الله انتظامی را در جایی دعوت کرده بودند که دربارۀ سینما سخنرانی کند. پس از سخنرانی، دختری جوان از او پرسید: من، هم در رشتۀ سینما قبول شده‌ام و هم در رشتۀ شیمی. به‌ نظر شما کدام را انتخاب کنم؟ انتظامی بی‌درنگ گفت: شما حتما شیمی بخوان؛ چون هنر بدون عشق نتیجه نمی‌دهد و شما عاشق سینما نیستی؛ وگرنه تردید نمی‌کردی.
فلسفه بیش از هنر گروگان عشق است.


🆔 @sokhanranihaa
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝سرانجام انسان طراز نوین
فروریختن توهمات
سوتلانا الکسیویچ
مهشید معیری، موسی غنی نژاد
انتشارات مینوی خرد

ما در حال وداع با عصر شوراها هستیم. کمونیسم طرحی نامعقول داشت: ساختن انسان طراز نوین، یعنی دگرگون کردن انسان قدیمی. و واقعا در این کار موفق شد؛ انسان شورایی فقط روس نیست بلکه بلاروسی‌ها، ترکمن‌ها، … هم انسان‌های شورایی هستند. ما یعنی مردمی که زندگی اجتماعی مان را در سوسیالیسم آغاز کرده‌‌ایم، مثل همه هستیم و مثل همه نیستیم. ما عقاید خاص خودمان را در مورد خوب، بد، قهرمان و شهید داریم. ما رابطهٔ منحصر به فردی با مرگ داریم. در داستان‌هایی که مردم برای من تعریف می‌کنند دائما کلمات دلخراسش «شلیک کردن»، «سر به نیست کردن»، «فرستادن پای جوبهٔ دار» و یا مجموعهٔ متنوعی از اصطلاحاتی که در شوروی به معنای ناپدید شدن است مثل «دستگیری»، «ده سال محرومیت از حق ارتباط» و «مهاجرت» تکرار می‌شوند… این‌ها سوسیالیسم بود و زندگی ما… و در حال حاضر که همه چیز به صورت برگشت ناپذیری تغییر کرده، این زندگی برای همه جالب شده است… من دنبال کسانی گشتم که آرمان شوراها جزء جدایی ناپذیر وجودشان شده بود: «دولت» تبدیل به دنیای آن‌ها شده بود، حتی به زندگی خصوصی خود نیز فکر نمی‌کردند. قادر نبودند تاریخ «باشکوه» را رها کنند… از این پس مردم بدون هیچ آرمان متعالی‌‌ای تنها دوست دارند زندگی کنند. این موضوع تازگی دارد، در واقع ما برای جنگ پرورش یافته ایم. ما یا در حال جنگ بوده‌‌ایم یا خود را برای آن آماده می‌کردیم. طور دیگری زندگی نکردیم. حتی در زمان صلح انگار جنگ بود… مردم متوجه بردگی خود نبودند و حتی آن را دوست داشتند…

بعد از پروسترویکا همه انتظار داشتند آرشیو اسناد گشوده شود، و شد. ما از تاریخی که از ما پنهان نگه داشته شده بود اطلاع پیدا کردیم… «باید از جمعیت صدمیلیون نفری روسیهٔ شوروی، نود میلیون نفر را جذب کنیم. بقیه را باید حذف کرد، با آن‌ها نمی‌توان بحث کرد.» دکتر کوزنتسف به تروتسکی گفته بود که: «مردم مسکو به معنای واقعی کلمه دارند از گرسنگی می‌میرند.» و تروتسکی پاسخ داده بود: «گرسنگی این نیست. زمانی که تایتیوس اورشلیم را محاصره کرده بود، مادران فرزندان خود را می‌خوردند. وقتی مادرها را مجبور کردیم بچه‌هایشان را بخورند، آن وقت می‌توانید بگویید بیایید و بگویید» ما گرسنه هستیم. " مردم این‌ها را می‌خواندند. وحشتی وصف ناپذیر آن‌ها را فرا گرفته بود… سال نود و یک بود… چه دورهٔ خوشی! فکر می‌کردیم از فردا آزادی برقرار می‌شود… تصور می‌کردیم آزادی چیزی بسیار ساده است. بعد از مدت نسبتا کوتاهی زیر سنگینی آن کمر خم کردیم، چرا که به ما یاد نداده بودند آزادی یعنی چه. ما فقط بلد بودیم چگونه برایش جان بدهیم.

🆔 @ghaninejad_mousa
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝 از عاشورا تا سیاوشون

✍️لوریس چکناواریان

من این افتخار را داشتم که سال قبل به‌عنوان سفیر صلح انتخاب شوم، اما شیوع ویروس کرونا این مجال را به من نداد که بتوانیم در این زمینه فعالیت جدی داشته باشم و فرهنگ و هنر کشورم را با سفر به کشورهای مختلف معرفی و تبلیغ کنم. حالا هم اعلام شده که در روز دوازدهم سپتامبر قرار است جایزه ویژه «کتاب‌های صلح» را در رم به من اهدا کنند اما شیوع کرونا مرا از این سفر هم بازداشته امکان رفتن به ایتالیا و دریافت این جایزه را هم از من گرفته است.من در این ایام، این مجال را یافتم که به شکل داوطلبانه خودم را در خانه حبس کنم و شب و روز به آهنگسازی مشغول باشم.

در این ایام تقریباً موفق شدم بیست اثر گوناگون بنویسم. بخش زیادی از این تعداد اثر بر اساس آثار ادبی نویسندگان نامداری ازجمله صادق هدایت، آلبر کامو، فرانتس کافکا ساخته شده و من در این آثار در حقیقت داستان‌هایی را به موسیقی تبدیل کرده‌ام. همین چند وقت قبل توانستم این «عاشورا» را که از سال‌های سال مشغول کار روی آن بودم و البته «سیاوشون» را به پایان برسانم.ناگفته نماند که آثار دیگری را هم در این ایام آغاز کرده‌ام و مشغول کار کردن روی آنها هستم.

من به این نکته باور دارم که همه جوانانی که دارند در ارکستر سمفونیک تهران در مقام نوازنده فعالیت میکنند، به دنبال پیشرفت هستند و میخواهند روزبه‌روز خروجی بهتری را از اجرای خودشان ارائه بدهند، اما پیش‌نیاز تحقق چنین ماجرایی، تأمین مالی آنان است. نمی‌شود انتظار داشت که یک نوازنده دغدغه‌های مختلف مالی داشته باشد و برای تأمین مایحتاج زندگی‌اش ناچار شود علاوه بر تمرین با ارکستر، در گروه‌ها و ارکسترها و ضبط‌های مختلف حضور داشته باشد، بعد هم در ارکستر سمفونیک بهترین اجرای خودش را به نمایش بگذارد.

از سوی دیگر بیشتر نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران امروز مجبور به نواختن با سازهایی هستند که عمر خودشان را کرده‌اند. من خوب به خاطر دارم که چهار دهه قبل اگر نوازنده‌ای در یک ارکستر درجه‌یک در امریکا می‌خواست با سازی که ارزشش زیر ۱۰۰هزار دلار بود، حضور پیدا کند، این اجازه را به او نمی‌دادند. در کشور ما اما اصلاً در خیلی موارد سازهای درجه یک به کشور وارد نمی‌شود و از سوی دیگر نوازندگان ما چنین قدرتی را از منظر مالی ندارند که بتوانند سازهایی با این ارزش را برای خودشان تهیه کنند.

در دوران بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که بوریس یلتسین در روسیه رئیس‌جمهور شد، چند صد میلیون دلار بودجه به بخش فرهنگ و هنر کشورش اختصاص داد تا نوازندگان ارکسترهای سمفونیک بتوانند با این پول بهترین سازها را داشته باشند. آنجا هم در آن دوره نوازندگان شخصاً قدرت تهیه سازهای درجه‌یک را به لحاظ مالی نداشتند. در کشور ما هم این وظیفه بر عهده وزارت فرهنگ و ارشاد است و مسئولان این وزارتخانه باید بودجه را برای تهیه سازهای درجه‌یک برای نوازندگان ارکسترها در نظر بگیرند.

البته دلایل عدم توفیق ارکستر سمفونیک تهران در این سال‌ها تنها محدود به این موارد نمی‌شود و یکی از دلایلی که اجازه نداده ارکستر به کیفیت قابل‌قبول دست پیدا کند، نبود معلم‌های باتجربه کافی برای آموختن نوازندگی سازهای موجود در ارکستر است.

در سراسر دنیا در هنرستان‌های موسیقی دنیا برای نوازندگی هر ساز تعداد زیادی استاد حضور دارند و رشته‌های پزشکی یا معماری پرهزینه‌ترین رشته‌ها برای دانشگاه‌ها نیستند، بلکه این رشته موسیقی است که بالاترین هزینه‌ها را در دانشگاه‌ها دارد. من نبود استاد برای نوازندگان در ارکستر را مشکل اساسی ارکستر سمفونیک تهران میدانم.

ارکستر سمفونیک تهران به رهبرهای باسابقه رهبری ارکسترهای سطح بالای اروپایی نیاز دارد و کسانی که به‌اندازه کافی خودشان رپرتوار دارند تا ارکستر از آن آثار استفاده کند. من تنها رهبر ایرانی با تجربه زیاد همکاری با ارکسترهای خارجی را علی رهبری می‌دانم. البته دیگرانی هم هستند که با ارکسترهای درجه‌دو و سه دنیا همکاری کرده‌اند.جالب اینجاست که بعضی از رهبرها در ایران اصلاً در رشته رهبری درس نخوانده‌اند، اما اینجا دارند تدریس هم می‌کنند؛ اینجا، حکایت، حکایت کوری است که عصاکش کور دگر شود!

@emtedadnet
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝روایت وکیل انتخابی خانواده یونسی از اقدامات عجیب برخی ضابطین با علی یونسی/ در این پرونده اتفاقاتی افتاده که در پرونده های مشابه نمونه آن را نداشته‌ایم

✍️مصطفی نیلی

در روزهای گذشته موضوع تازه ای در پرونده علی یونسی، برنده مدال طلای المپیاد نجوم مطرح شده است. او که یکی از دانشجویان نخبه صنعتی شریف است، فروردین ماه امسال بازداشت شده و تاکنون در بند امنیتی زندان اوین به سر می برد.

بنابر اظهارات خانواده یونسی، ضابطین پرونده به علی یونسی گفته اند اگر مایل است می تواند با سفیر سوئد ملاقاتی داشته باشد. این درحالی است که سفارت سوئد در تهران از این ماجرا بی اطلاع بوده است.

در همین رابطه، مصطفی نیلی وکیل انتخابی خانواده علی یونسی در گفت وگو با امتداد گفت:

در پرونده علی یونسی از آنجا که اتهام امنیتی اعلام شده، وکیل انتخابی نمی تواند در مرحله تحقیقات مقدماتی اعلام وکالت کند. به همین دلیل، من که وکیل منتخب خانواده یونسی هستم تا زمانی که پرونده علی یونسی از دادسرا به دادگاه نرفته و کیفرخواست صادر نشده، نمی توانم در پرونده ورود کرده و به محتوای آن دسترسی داشته باشم.

در این مدت خانواده محترم یونسی از بنده مشورت گرفتند و با هم در ارتباط بودیم. از آنجا که هنوز این پرونده را مطالعه نکرده ام اطلاعات دقیقی درباره آن ندارم. تمام مطالبی را که در این باره عرض می کنم براساس مکالماتی است که خانواده یونسی با فرزند خود داشته اند.

در تاریخ ۲۲ فروردین ماه علی یونسی به همراه امیرحسین مرادی بازداشت شد. پس از آن، او به مدت ۲۰ روز در انفرادی بود و بعد به یکی از اتاق‌های عمومی بند ۲۰۹ اوین منتقل شد. حدود ۵ ماه از این بازداشت گذشته است و ما در این پرونده اقدامات عجیبی را مشاهده می کنیم.

از جمله، موضوع ملاقات علی یونسی و امیرحسین مرادی با جمعی از دانشجویان و هم دانشگاهیان در کاخ دادگستری در حضور ضابطین و مقام‌های قضایی است، در این ملاقات تعدادی از نمایندگان تشکل های اسلامی دانشجویان و اساتید دانشگاه شریف حضور داشتند که در نوع خود امری عجیب بود.

ما در سال های اخیر چنین مسأله ای نداشتیم. اینکه این دو جوان در فضایی قرار بگیرند که تحت فشار روانی باشند. چنین ملاقاتی ذهن آنها را برهم می ریزد زیرا آنها در شرایطی با هم دانشگاهیان خود مواجه شده اند که شاید هرگز علاقه ای به این ملاقات نداشتند.

مورد بعدی اینکه هفته قبل علی یونسی با خانواده خود تماس می گیرد و می گوید به او گفته اند حاضری با سفیر سوئد ملاقاتی داشته باشی؟ وقتی او این حرف را مطرح می کند، اعضای خانواده به او می گویند سفیر سوئد چه کاره این پرونده است که بخواهد با تو دیدار کند؟ این امری بسیار عجیب است. زیرا بارها دیده ایم که مقامات قضایی حتی اجازه دخالت رئیس کمیسیون اصل 90 هم در پرونده ها نمی دهند چه رسد به مقام یک کشور خارجی!

پس از این موضوع علی یونسی در جواب بازجویانش می گوید هیچ خواسته ای ندارد و تنها می خواهد پرونده اش هرچه سریعتر به دادگاه رود و وکیل منتخب خانواده بتواند به پرونده ورود کند. بعد از این تماس فرزند بزرگتر خانواده یونسی که ساکن سوئد است، موضوع ملاقات را از وزارت خارجه سوئد پیگیری می کند و متوجه می شود که اصلا چنین درخواستی از سوی سفیر آن کشور مطرح نبوده است.

این بسیار عجیب است. باید دید چه کسی از ضابطین چنین موضوعی را مطرح کرده و هدفش چه بوده است؟

دیگر اینکه برای علی یونسی و امیرحسین مرادی توسط بازپرس وکیل تسخیری تعیین شده است. در جرائم مشمول ماده 48 در تحقیقات مقدماتی وکیل پرونده را باید خود فرد یا خانواده از لیست مورد تایید انتخاب کنند. هم‌چنین فرد می تواند بدون وکیل از خود دفاع کند، مگر در جرایمی که مجازاتش اعدام یا حبس ابد باشد.

در این پرونده برای این دو جوان وکیل تسخیری تعیین شده است. این بدین معناست که عنوان اتهامی این دو سلب حیات یا حبس ابد است. وقتی پرونده را با این اتفاقات کنار هم قرار می دهیم بسیار عجیب می شود. از طرف دیگر نیز جامعه دانشگاهی با توجه به اینکه دو تن از نخبگان کشور با چنین وضعیتی مواجه شده اند، بسیار حساس شده است.

هفته گذشته در ملاقات علی به خانواده اش گفته، که به او گفته اند تا مصاحبه تلویزیونی نکند از بند امنیتی اوین خارج نخواهد شد. این نیز نقض حقوق شهروندی است و اگر فرض کنیم که این دو جوان واقعا مجرم هستند، اینکه به آنها بگویند باید مصاحبه تلویزیونی کنند و اگر این کار را انجام ندهند در بند امنیتی می مانند نقض حقوق این افراد است.

بحث مصاحبه تلویزیونی مسبوق به سابقه است و آخرین آن برمی گردد به پرونده آقای مازیار ابراهیمی که بی گناهی اش اثبات شد...

@emtedadnet
🆔 @MostafaTajzadeh

📌برای خواندن متن کامل این گفت و گو روی "INSTANT" بزنید:
https://bitn.ir/G8Psv
📝📝📝عقلانی‌کردن عاشورا و پیامدهایش
(به بهانه‌ی معرفی کتاب «مشهورات بی‌اعتبار»)

✍️محسن‌حسام مظاهری

«در این اثر معتبر آقای مهدی سیمایی سیمای نقلی شیعیان را از زواید بی‌فواید بلکه پرضرر و زیان زدوده است؛ نه با استبعاد و ذوق و سلیقه که با اندازه‌ی بسنده از دلایل نقلی معتبر و گاه با برهان خرد. درنتیجه سیمایی از تشیع نشان داده است که از زواید زیان‌بار پیرایش شایسته‌ای شده است.»
این متنی است که آقای محمدهادی یوسفی غروی (محقق نامدار تاریخ‌ اسلام و عاشورا) در وصف کتاب «مشهورات بی‌اعتبار» اثر مهدی سیمایی نگاشته است. احتمالاً بسیاری از خوانندگان کتاب مذکور با مطالعه‌ی آن به داوری مشابهی خواهند رسید.
مشهورات بی‌اعتبار تجسم «رُبّ مشهورٍ لا اصل له» است؛ بسا مشهوراتی که اصل و پایه‌ای ندارند. سیمایی در کتابش، به‌طور فشرده و مجمل، اعتبار بسیاری از روایات اعتقادی، تاریخی و تفسیری را مخدوش دانسته؛ روایاتی که بسیاری‌شان در دینداری عامه جا افتاده و جزیی از بنای دین شده‌اند. فصل پنجم کتاب منحصراً به «روایات عاشورا» اختصاص دارد و مؤلف در امتداد تلاش‌هایی که در دوره‌ی معاصر برای پیراستن عاشورا از تحریفات صورت گرفته (از محدث نوری و امین تا مطهری و شریعتی و صالحی نجف‌آبادی و شهیدی و اسفندیاری و صحتی سردرودی و دیگران) «تحریفات» را فهرست کرده است. ازین منظر، این فصل برای علاقه‌مندان و محققان عاشوراپژوهی و نیز عموم مخاطبان جریان‌های روشنفکری و اصلاحات دینی جذاب و خواندنی است.

از منظری دیگر، ماحصل نهایی مباحث این کتاب و آثار مشابه آن، یک عاشورای تاریخیِ فقهیِ کلامیِ عقلانی‌شده است. یک عاشورای نخبگانی. اما این عاشورا به‌همان میزان که مطلوب نخبگان است، برای عامه‌ی دینداران چندان جاذبه‌ای ندارد. یک روایت تُنُک و کوتاه است از واقعه که گرچه از تولید حزن و غم ناتوان نیست، اما پتانسیل چندانی هم برای انباشت هیجان و عاطفه ندارد. بر بنیاد چنین خوانشی، شاید هیچکدام ازین آیین‌ها و مناسکی که در گذر تاریخ ابداع شده و با فرهنگ عاشورا پیوند خورده‌اند، امکان ظهور نداشتند. چراکه مناسک عاشورا، ازقضا نوعاً‌ نه در متن عقلانی و مستند و معتبر بلکه در همان حاشیه‌ها، در همان زواید، در همان شاخ‌وبرگ‌ها و خلاصه آنچه که نخبگان و مصلحان نامش را تحریفات می‌گذارند پدید آمدند. آن‌جاست که حسین بن علی می‌شود اسطوره‌ی حسین. عاشورا، بدون دختر سه‌ساله‌ در خرابه شام، بدون طفل شیرخوار و طلب آب پدرش، بدون خونی که به هوا پاشیده شد و به زمین برنگشت، بدون دستان بریده‌ و چشمان تیرخورده‌ی ابوالفضل و مشک پاره‌اش، بدون گریه‌های حسین و زینب در آغوش هم، بدون حوادث خوارق عادات آن روز، بدون ذوالجناح، بدون شیر و فضه، بدون عروسی قاسم، بدون زعفر و لشگرش، و بدون ده‌ها خرده‌روایت و قصه و نماد و اسطوره و کاراکتر اصلی و فرعی دیگر، از اولیا و اشقیا، یک عاشورای نحیف است. عاشورای توده‌ی مردم نیست. تاریخ است، فقه است، کلام است، اما فرهنگ نیست. برای همین دین مداحان و روضه‌خوانان و نقالان و شاعران برای توده جذاب‌تر است از دین عالمان و واعظان و مورخان و فقیهان.
🔻
این قصه‌پردازی‌ها گرچه ازمنظر محقق تاریخ مشتی «زواید بی‌فواید» بیش نیست، اما از منظری دیگر تلاش عامه‌ است برای تصاحب امر قدسی. برای از آنِ خود کردنِ امام. میان‌بری مطمئن به آسمان از دل زندگی. بی‌نیاز به واسطه‌ی متولیان رسمی (روحانیت). اساساً توده دغدغه‌ی تاریخی‌بودن روایت یا منطبق‌بودن آن با دیگر دانش‌های «رسمی» (حدیث، کلام، فقه و..) را ندارند که حال بخواهند مخاطب این تلاش‌ها برای بازگشت به اصالت باشند. «اعتبار» و «اصالت» دغدغه‌ی نخبگان است و ابزار اعمال قدرت آنان بر دین عامه. تقابل توده با این پروژه‌های اصلاحی درواقع «مقاومت» برای حفظ موجودیت خود است. نبردی نابرابر برای بقا.
بنابراین تلاش‌های نخبگانی درجهت اصلاحات دینی و زدودن پیرایه‌ها، هرچه هم که ازمنظر دین رسمی مشروع و ضروری باشد، اما به‌جهت تقابل با واقعیت پدیداری دین عامه، می‌تواند به ضددین تبدیل شود. پیراستن روایت عاشورا و عقلانی‌کردن آن عملاً و نهایتاً مترادف با مرگ مناسک عاشورایی است.

بااین‌اوصاف باید دید کدام عاشورا برای جامعه و بدنه‌ی دینداران فایده‌ی بیشتری دارد؟ عاشورای تاریخیِ عقلانی‌شده‌ی پیراسته‌ی نخبگانیِ مناسک‌گریز؟ یا عاشورای غیرتاریخیِ غیرعقلانیِ توده‌پسندِ مناسک‌ساز و اسطوره‌پرداز؟

#پیشنهاد_کتاب
📕مشهورات بی‌اعتبار در تاریخ و حدیث
✍️مهدی سیمایی
کتاب طه،‌ ۱۳۹۷

@mohsenhesammazaheri
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝پانزدهمین پادکست تاریکخانه تاریخ
علینقی عالیخانی ؛ نابغه اقتصادی یا قربانی سیاسی؟
🔊 فایل صوتی
🎙محمد ناظمی

📌توضیحات
در پانزدهمین قسمتِ پادکست تاریکخانه تاریخ از علینقی عالیخانی صحبت میکنیم. شخصی که در سی و چهار سالگی سکان وزارتخونه ای رو به دست گرفت که به پیشنهاد خودش عنوان وزارت اقتصاد رو گرفته بود. شخصیتی که ادعا داشت نگرش اقتصادیش همیشه «گونه‌ای از سوسیالیسم اروپائی» بوده و «نظام بی‌رحمانه» آمریکا رو قبول نداشته و «توزیع درآمد» همیشه دغدغه خاطر اون بوده

@sokhanranihaa
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝فهم جلال آل‌احمد
به مناسبت پنجاه و یکمین سالروز درگذشت

✍️محسن آزموده

دفاع از جلال آل‌احمد این روزها کار آسانی نیست. نویسنده به‌سادگی مورد هجمه قرار می‌گیرد که از نویسنده‌ای غرب‌ستیز دفاع می‌کند که به‌همراه آن دیگری(شریعتی) مسبب همه بدبختی‌هایی است که امروز بر سر ایران آمده. این نگاه منفی به آل‌احمد، نتیجه خوانش‌هایی ناهمزمان(آناکرونیک) و غیرتاریخی است. در حالی که اگر مهم‌ترین کتاب آل‌احمد را در متن مناسبات تاریخی و زمان خود بنگریم، واقعیتی دیگر عیان می‌شود. سال ۱۳۴۰ یعنی وقتی که او اولین طرح غربزدگی را در قالب گزارش‌هایی به «شورای هدف فرهنگ» ارائه کرد، ۳۸ سال سن داشت، یعنی همان سال درگذشت آیت الله بروجردی، آغاز طرح اصلاحات ارضی، دو سال مانده به قیام ۱۵ خرداد، سر آغاز دهه‌ای که برخی درخشان ترین دوره اقتصادی و بلکه فرهنگی در ایران معاصر می خوانند و ... .


آل‌احمد در این زمان چهل سال هم ندارد، که کلمه «غربزدگی» را از دهان احمد فردید می‌قاپد و نظر خودش را در قالب آن می‌ریزد. غربزدگی او با غربزدگی فردید که یک حوالت تاریخی هایدگری-ابن عربیایی(!) است، صریحا می‌گوید که با ماشین و اقتصاد کار دارد و تاریخ غربزدگی را نه به حوالت تاریخی و فروبستگی هستی و وجود و علم الاسماء که به سیادت و ریاست اقتصادی و اجتماعی پیوند می‌زند. یک دهه بعد از آن است که آنطور که علی میرسپاسی نشان داده، رژیم پهلوی به مدد کسانی چون فردید، از غربزدگی سیاست‌زدایی می‌کند و بر شیپور بازگشت به خود می‌دمد.

غربزدگی آل‌احمد وجه فلسفی ندارد، معترف است که فلسفه نمی‌داند و در این زمینه ادعایی ندارد. او جامعه‌شناسی سیاسی و اقتصادی بلد نیست، چیز زیادی از مارکس و مارکسیسم و مبارزات طبقاتی و تحلیل طبقاتی و ... نمی‌داند، کارش روش ندارد، گنده‌گویی‌های زیادی می‌کند، اشتباهات زیادی در تحلیل تاریخی دارد، تعمیم‌های بیجا و نادرست زیاد دارد، برخی جاها گرایش سنت‌گرایش خودنمایی می‌کند، اگرچه ادعایی در شناخت عمیق فرهنگ سنتی ندارد. اما نویسنده بسیار خوبی است، نثر منحصر به فردی دارد، قصه‌‍نویسی تواناست، گزارشگری روایت‌گر که سفرنامه‌ها و تک‌نگاری‌های درخشان در کارنامه دارد.

درباره تاریخ و ادبیات ایران بسیار خوانده، اگرچه فلسفه اسلامی نمی‌داند، آشنایی‌اش با عرفان و تصوف بسیار اندک است، آگاهی‌اش از مباحث الهیاتی و کلامی ناچیز و در حد صفر است و ... اما قلم جسوری دارد، مثل فردیدی‌ها اسیر عالم هورقلیا نمی‌شود، تحلیل او در نهایت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است، جامعه روستایی ایران را به خوبی می‌شناسد(فراموش نشود که متن مربوط به قبل از اجرایی شدن اصلاحات ارضی است)، از نزدیک به دهات رفته و در آنجا زندگی کرده، اهل گشت و گذار و دیدن و نوشتن است، همچنان که تا پیش از غربزدگی در داستان هایی مثل مدیر مدرسه و دید و بازدید و زن زیادی نشان داده که جامعه شهری سنتی در حال گذار ما را نیز به خوبی می‌شناسد.

پیش‌رو و مدرن است، نه به استناد مطالبی است که راجع‌به زنان و مستفرنگ‌ها و جوجه فکلی‌ها و ... نوشته، او اهل سینما و تئاتر و نقاشی و موسیقی است، در زمانه خودش مهم ترین و موثرترین دفاع‌ها را از شعر نو و نیما(سال های پایانی دهه ۱۳۳۰) می‌نویسد، نقد نقاشی می‌نویسد و از داستایوفسکی و سارتر و آندره ژید و اوژن یونسکو سخن به میان می‌آورد. تا پیش از غربزدگی، که در واقع مانیفست و روایت اوست از تاریخ و فرهنگ ایران، هنوز خبری از خسی در میقات و در خدمت و خیانت و نقدهای تند و تیزش به روشنفکری نیست. هنوز آن پدرخوانده روشنفکری سر بر نیاورده است.

غربزدگی را می‌توان در حکم جمع‌بندی چهل سال زندگی آل‌احمد دید. او به ویژه در فصل‌های آغازین کتاب، کوشیده هر چه را راجع به تاریخ و فرهنگ ایران می‌داند، بنویسد. در این فصل ها سعی کرده روایت خود را از هزاره‌های دور تاریخ ایران بنویسد و آن را در مواجهه با آنچه غرب می خواند، مورد بحث و ارزیابی قرار دهد.

درست یا غلط، خوب یا بد، به حکم آن احساس مسئولیتی که ذهن و ضمیر انسان جویا و پویایی چون او را آشفته می‌ساخته، در میانه ی زندگی کوتاه، این کار را کرد. آل‌احمد تنها به حکم غریزه(چنان که خودش تاکید می کرد)، دغدغه‌هایش را تندتند می نوشت، ارزیابی‌هایی شتابزده که وقتی می‌خوانی، لابلای سطور، از میان هر پنج حکم و گزاره غلط، دست کم یک نکته بصیرت‌زا به چشم می‌خورد، دقیقه‌ای(مومنت) درخشان که بیش از آن که به نظر می‌رسد، بیش از آن که نتیجه خوانده‌ها باشد، حاصل زندگی پرشور و هیجان اوست و سرک کشیدن‌های بی وقفه‌اش به گوشه گوشه سرزمین و فرهنگی که آشکارا بیش از هر چیز دوستش داشت.

🆔 @MostafaTajzadeh
🗞منتخب مقالات روز
(برای دیدن هر مقاله لینک مربوطه را لمس نمایید.)

طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری در شأن انتخاب مديريت كلان كشور نيست/ در این طرح مجلس، رای مردم معنایی ندارد/ در کشور ما ترس و نگرانی حاکمیتی برای فعالیت احزاب وجود دارد/ وقتی همه چیز به شورای نگهبان ختم می‌شود، آقایان خودشان یک رئیس‌جمهور انتخاب کنند
✍️ناهید خداکرمی

بگذار ‌‌بدآخر نباشیم
✍️محمود دولت‌آبادی

گذر از #عدالت_خواهی
✍️سیدمهدی صدرالساداتی

بیانیه حزب اتحاد ملتِ ایران اسلامی به مناسبت آغاز سال تحصیلی و بازگشایی مدارس و دانشگاه‌های کشور

فشارهای ترامپ بر ایران دستاوردی برای او در انتخابات نخواهد داشت
✍️مهدی نوربخش

خودرو در پیچ تند
✍️فربد زاوه

بی‌مایه فطیر است
✍️علی نانوایی

مواسات یا عدالت؟
✍️سید حمید حسینی

هفت روایت خصوصی به چاپ نهم رسید...

شعبده‌بازی در بورس تهران
✍️فریدون خاوند

سبب رواج فساد علمی و شِبهِ‌علم در ایران
✍️محسن کمالیان

موسوی لاری، گفت و گوی تلفنی خاتمی و روحانی را تایید کرد

ظهور نوپوپولیسم پارلمانی
✍️مهسا جزینی

عروس خاورمیانه در میانه بحران
✍️صباح زنگنه

دلایل دست رد عربستان به سینه ترامپ
✍️سیف‌الرضا شهابی

مکتب دیوانسالاری ایرانی
✍️محمد علی بهمنی قاجار

عربستان، آمریکا و اسرائیل رویای حضور تندروها در دولت آتی ایران را دارند
✍️قاسم محبعلی

یکی از دوستان آقای پناهیان نمونه خروار

مسأله این است که‌ خیال می‌کنید اگر امروز در عدالت خواهی عقب افتاده ایم به خاطر این است که حالا مثلا فلان رییس جمهور یا مشاور آمده است و سیاست های لیبرالی را پیش برده است

طرح اصلاح قانون انتخابات؛ گردش یا رسوب نخبگان؟
✍️مرتضی صارمی

🆔 @MostafaTajzadeh
🔎 نگاهی به توئیت‌های منتخب روز:

https://twitter.com/e_asgharzadeh/status/1304069063312732160?s=21

احسان بداغی:
#حریم_خصوصی در ایران جایی است که اگر شما کسی چون #کاووس_سیدامامی باشید شامل عکس های خانوادگی تان هم نمیشود و میتوانند آن را از تلویزیون نشان دهند، اما اگر #پناهیان باشید حتی چند سوال ساده درباره سلامت مالی زندگی شما، مصداق نقض آن است.

محمدعلی کامفیروزی:
همکاران محترم
واقعا نمیفهمم چطور روتون میشه از این دادگاههای غیرقانونی دفاع کنین؟!
حالا اگر برای اصل حاکمیت قانون و قانون اساسی و حقوق متهم و اصول دادرسی منصفانه و... هم ارزشی قائل نیستیم، اقلا برای اعتبار و شان و جایگاه حرفه ای مون ارزش قائل باشیم.

Azar Mansoori:
مجلس نهم طرح جمعیت و تعالی خانواده را تصویب کرد و مجلس یازدهم نیز طرحی را برای افزایش زاد‌‌ و ولد آماده کرده و‌ از جایزه برای آورندگان فرزند سوم و چهارم در این طرح می گوید!
این یکی نیز به سرانجامی نخواهد رسید، چراکه طراحان این طرح نیز چشم خود را بر واقعیتهای امروز ایران بسته اند.

Meysam Mashayekh:
امیرمحمود حریرچی، جامعه‌شناس:《ایران ۵ میلیون کپرنشین دارد / حدود ۴ میلیون کودک کار داریم که عمدتا در حاشیه شهرها زندگی می‌کنند.》
قابل توجه بنیاد مستضعفان، کمیته امداد، ستاد اجرایی فرمان امام و آستان قدس رضوی!

SHAHROOZ MIR:
تجسس در زندگی خصوصی مردم و پرونده سازی فقط کار ماست!
#شریعتمداری: چرا در زندگی "خصوصی پناهیان" تجسس می کنید!
#کیهان

hassan younesi:
طراحان پیشنهاد جایگزینی نخست وزیری به جای ریاست جمهوری، حتما اطلاع دارند که چنین چیزی نیازمند تغییر #قانون_اساسی است ؛ که در شرایط فعلی عملا ممکن نیست. شاید بتوان با مشارکت ۳۰درصدی مجلس تشکیل داد اما نمی شود قانون اساسی را تغییر داد، مگر اینکه به نفع رکن جمهوریت نظام تغییر کند

Reza Nasri:
چه خوب می‌شد اگر هنرمندان ایرانی نسبت به ضرورت خلع سلاح هسته‌ای اسرائيل هم در جشنواره‌های بین‌المللی ایجاد حساسیت می‌کردند. مسلح بودن اسرائيل به سلاح‌های کشتار جمعی به سیاست و حکومت ارتباطی ندارد. یک خطر جدی است که امنیت نسل‌های آینده ایران را به مخاطره می‌اندازد.

Seyyed Abbas Salehi:
امام جمعه ملارد از آقای دکتر نمکی طلب بخشش کرد و افزود اگر نبخشد خود را از عدالت خارج می‌داند و هفته بعد نماز جمعه نمی‌خواند.
ممنون از ایشان که حکم شرعی فراموش شده‌ای را یادآور شدند که حق‌الناس فقط جان و مال نیست، آبرو هم هست. اگر کسی اتهام غلط بزند تا وقتی طرف نبخشد فاسق است.

مهدی نصیری:
با سالها دوقطبی سازی جامعه ایران با عناوینی چون انقلابی و غیر انقلابی، خودی و غیر خودی، باحجاب و بی حجاب، با دین و بی دین و ... به خواندن سوره کافرون رسیدیم. اگر نجنبیم نوبت به سوره فاتحه خواهد رسید!

سعید صدرائیان:
جامعه ایران روز به روز به لکم دینکم و لی دین نزدیک تر می شه

عادل برکم:
حالا فرض کنید بجای حذف نقاشی چند دختر بچه از روی جلد، به جلد دیگری اضافه می‌شد. فریاد جمعیتی بلند می‌شد که وااسلاما #سند۲۰۳۰ را دارند مخفیانه اجرا می‌کنند!

Tina Amin:
حذف شدن زنان امر جدیدی نیست،اینبار خیلی واضح از روی جلد کتاب حذف شدیم آیا به چشم اومده؟!
عکس روی جلد که هیچ،حتی همینکه در موقعیتی مساوی یک زن باید چندبرابر یک مرد برای اثبات خودش تلاش کنه هم نوعی حاشیه‌رانی و حذفه.
مصداقهای حذف زنان اینقدر زیاده که تکرارش جز اعصاب‌خردی چیزی نیست.

حامد هادیان:
استانداردهای دوگانه کار دست آدم می‌دهد. آقایان سیاسی که سر ماجرای #پناهیان شاکی هستند. بساط افشاگری را شما پهن کردید. حالا که به سرباز خودتان رسیده نگران شدید. اگر افشاگری فقط روزی که برای‌تان رای آور است سرخوشید؛ حالا هم اعتراض نکنید. شخصا با بردن آبروی آدم‌ها مشکل دارم...

امیر‌حسین مصلی:
بیش تر از ۶ ماه از لغو اجلاس مجلس خبرگان #رهبری بخاطر شیوع #كرونا گذشت و گویا قرار هم نیست که فعلا برگزار شود!
اگر واقعا اعضای #خبرگان نمیتوانند به وظایف قانونیشان رسیدگی کنند خب استعفا بدهند!
اگر هم بود و نبود این مجلس توفیری در کشور ندارد خب منحلش کنند بجای حیف و میل بیت المال!

فرید مدرسی:
امشب #شبکه_افق می‌شود ارگان #علیرضا_پناهیان تا یک طرفه ادعاهای او را انعکاس دهد. پناهیان به‌دنبال توجیه مخاطبانش است که بیش از این ریزش نکنند.
او می‌خواهد در قالب برنامه روایت هیأت باردیگر ادعاهایش درباره عدالت و مواسات را تکرار کند تا پرچم مطالبه‌گری از دستش نیفتد.


🆔 @MostafaTajzadeh
عکس دختران از طرح روی جلد کتاب ریاضی سوم دبستان حذف شد. تصاویر مردان در کتاب اول دبستان ریش‌دار شد. رقابت با امارت اسلامی افغانستان (طالبان) تنگاتنگ شد. مانده انتخابات، که اگر حذف شود، جمهوریت پایان می‌یابد و عصر خلافت آغاز می‌شود.

#دختران_حذف_نمی‌شوند

#توئیت

🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝 طالقانی طرفدار اسلام اجتهادی بود

نوزدهم شهریور ۱۳۹۹ میزگردی با حضور حاتم قادری و احسان شریعتی در باب بررسی انتقادی نسبت اندیشه اسلامی با عملکرد سیاسی در سلوک سیاسی و اجتماعی آیت‌الله طالقانی برگزار شد. متن، ویدیو و صوت این میزگرد در ادامه تقدیم می‌شود.


حاتم قادری: نواندیشان دینی از جمله مرحوم طالقانی و مرحوم شریعتی و دیگران تصور دارند اسلام یک جامعیتی دارد و در این جامعیت نوعی نظام سیاسی - اجتماعی است که می‌تواند به صورت فرازمانی فعالیت و موضوعیت داشته باشد و همهٔ انسان‌ها را در بر بگیرد. این یک تصور اشتباه است. طالقانی و شریعتی ما را وارد یک رادیکالیسم سیاسی اسلامی کردند.

احسان شریعتی: آقای طالقانی نمادی از آن خوانش دین بوده که شرایط را برای رسیدن به یک جامعه عادلانه و آزادتر (به معنای علم سیاسی کلمه، جامعه‌ دموکراتیک) مساعد و تسهیل می‌کند. نواندیشان دینی مثل آقای طالقانی طرفدار نوعی اسلام اجتهادی هستند.

قادری: آقای احسان شریعتی می‌گویند که شریعتی به سوسیالیسم اعتقاد داشت، بله داشت اما یک پرسشی اینجا مطرح است، آیا سوسیالیسم چیزی است که بر اسلام اضافه می‌شود یا فکر می‌کنند که سوسیالیسم بخشی از رگه‌های اعتقادی و آموزشی آن رهنمود کلی است که در دل قرآن نهفته است؟

شریعتی: بحث پارلمان، جمهوری و دموکراسی به طور کلی در درون اسلام نیست. این‌ها بحث‌های فنی مدیریتی جدید است در سیاست و اقتصاد. ولی اسلام با این دستاوردها و تحولات و صورت مسائل جدید چه می‌کند؟ انتخاب می‌کند و اجتهاد می‌کند.

✳️ ویدیوی این میزگرد را اینجا ببینید

✳️ فایل صوتی این میزگرد را اینجا بشنوید

✳️ متن کامل این میزگرد را اینجا بخوانید

@taleghani_zamaneh
@Kaleme

🆔 @MostafaTajzadeh
SekkePod Episode 30
Mehdi Naji
📝📝📝اپیزود سی‌ام پادکست سکه

"بانکداری اسلامی در ترازو"

تعریف ربا و بهره چیست و چه تفاوتی با هم دارند؟ بانکداری بدون ربا چیست؟ تفاوت بانکداری اسلامی و بانکداری متعارف در چیست؟ آیا در استقرار بانکداری اسلامی موفق بوده‌ایم؟

🎙مهمان: کامران ندری

اسپانسرها:
معاونت امور تعاون وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی | سامانه جامع هوشمند بخش تعاون کشور

موسسه آموزش عالی مهر البرز | سایت موسسه آموزش عالی مهر البرز

#. بانکداری_اسلامی

@Sekke_Podcast

🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝 چرا دختران از روي جلد كتاب سوم دبستان حذف شدند؟


🎙طرح اصلی هم کلی ممیزی [سانسور] خورد و اجازه ندادند یکی از دخترها بالای درخت باشد

پس از انتشار خبر حذف دختران از روی جلد کتاب ریاضی سوم دبستان، نسیم بهاری، تصویرگر جلد این کتاب در صفحه اینستاگرام خود با اشاره به اینکه «این طرح را چند سال پیش برای کتاب ریاضی سوم دبستان کشیده بودم»، گفت که طرح اصلی هم کلی ممیزی [سانسور] خورد و اجازه ندادند یکی از دخترها بالای درخت
باشد.!

او اشاره کرد که در طرح اولیه جلد کتاب ریاضی سوم دبستان نیز مقام‌های وزارت آموزش و پرورش حتی جایی گفته بودند که انگار یکی از دخترهای روی جلد در حال رفتن به سمت یکی از پسرهاست تا بغلش کند، پس «طرح را اصلاح کنید»!

@Sahamnewsorg
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝 اسماعیل عبدی، پنج ماه بدون ملاقات در زندان – گفت‌و‌گو با منیر عبدی

✍️ جواد عباسی توللی

اسماعیل عبدی، دبیر کانون صنفی معلمان ایران و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین در اردیبهشت‌ ماه امسال و در آستانه اتمام شش سال حکم حبس پیشین خود، مجددا با حکم ۱۰ سال زندان تعلیقی مواجه شد و درست هنگامی که برای تمدید مرخصی منتهی به آزادیش به دادسرای اوین مراجعه کرده بود، بار دیگر بازداشت و به زندان بازگردانده شد.

منیر عبدی، همسر این زندانی سیاسی در گفت‌و‌گو با زمانه درباره آخرین وضعیت پرونده همسرش می‌گوید پس از پیگیری‌های خانواده و وکیل او در ماه‌های گذشته، این پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و برای رسیدگی مجدد تعیین شعبه شده است:

«پس از پیگیری‌ها، پرونده همسرم به دیوان عالی رفت و فعلا از طرف دیوان تعیین شعبه شده و این‌طور که وکیل گفته، قرار است به آن رسیدگی شود.»

به ‌گفته همسر این زندانی سیاسی، پرونده اسماعیل عبدی در حال حاضر به شعبه ۱۴ دیوان عالی ارسال شده و در انتظار صدور رأی نهایی از سوی دادگاه است.

آنچنانکه منابع حقوق بشری در سال ۱۳۸۹ خبر بازداشت و تشکیل دادگاه برای اسماعیل عبدی را پوشش داده‌اند، اسماعیل عبدی در اردیبهشت ۱۳۸۹ از سوی مأموران وزارت اطلاعات در تهران بازداشت شد. پس از بازداشت این فعال صنفی، مأموران اقدام به تفتیش منزل و ضبط وسایل شخصی او از جمله لپ‌تاپ، کامپیوتر و دفتر خاطراتش کردند.

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1399/06/20/klm-281786/

@Kaleme
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝 احضار علیرضا کفایی به دادگاه انقلاب گچساران

علیرضا کفایی از تشکیل پرونده جدید برای خود خبرداد که با اتهام توهین به رهبری تشکیل شده است و بر مبنای آن وی می‌بایست روز ۲۹ شهریور در دادگاه انقلاب حاضر شود.
کفایی ضمن اظهار بی‌اطلاعی از محتویات پرونده، نوشته است: پناه به خدای تعالی، جز او یاوری نیست.

@Kaleme

🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝بالماسکه

حسین شهبازی زاده

قیافه این یکی را ببین تو را به خدا.
تو اگر به اندازه همان کثافتی که دستت گرفته ای برای خون ده ها نفری که آبان ماه کشته شدند ارزش قایل بودی اصلا کاندید انتخابات بیست درصدی پساآبان نمیشدی که حالا با آن جدیت جعلی ماسیده پشت چهره ات با مصیبت مردم شوعاف کنی.

اگر به اندازه همان کثافتی که دستت گرفته ای برای خون مردم ارزش قائل بود یک خط توی تبلیغات انتخاباتت به آبان میپرداختی.
اگر به اندازه همان کثافتی که دستت گرفته ای برای خون مردم ارزش قائل بودی بعد از آن که وارد مجلس شدی، وزیر کشور را سر و ته میکردی.

نمایندگی مجلس بالماسکه نیست که مثلا سید نظام الدین خبرگزاری منحط فارس با دوربین برود بین کارگرها و ما هم باورش کنیم.
مجلسی که صدرش را به قالیباف و ذیلش را به بذرپاش سپرده رسواتر از آنست که با دو تا عکس ملت را استحمار کند.
:::::
💡تصویر رضاخواه نماینده مجلس است در سفر به سیستان و بلوچستان با یک بطری از آب شرب مردم آن منطقه.

🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝کاری که شهروندان شاهرود با دستان خالی می‌کنند، وظیفهٔ شما بوده...

دست مریزاد به شهروندان مسئول شاهرود که با پایمردی در مطالبه‌گری و مقاومت مدنی همچنان بر سر هدف تعطیلی معدن بوکسیت تاش و ابطال پروانه‌اش برای جلوگیری از پاک‌تراشیِ شاهوار و صیانت از شاهرگ زیست‌محیطیِ شاهرود ایستاده‌اند. تجمع‌های پرشمار مسالمت‌آمیز، نامه‌نگاری به مسئولان، فضاسازی در رسانه‌های اجتماعی و رایزنی با نهادهای ذی‌ربط از جمله ابزارهایی بود که استفاده کرده‌اند. رشد این نوع حساسیت‌های محلی به تخریب محیط زیست و مقاومت مدنی موثر و موفق نویدبخش است.

آقایان و خانم‌های مسئول در سازمان حفاظت از محیط زیست و سازمان معادن و فلزات ایران! کاری که شهروندان شاهرود با دستان خالی می‌کنند، وظیفهٔ شما بوده و ارزیابی کارشناسانهٔ محیط زیستی اساسا از ابتدا باید مانع صدور مجوز برای این معدن فوق‌العاده مخرب محیط زیست می‌شده است. لااقل بعد از اهمال اولیه‌تان، صدای اعتراض مسئولانهٔ فعالان محیط زیست (و حتی امام جمعه و مسئولان محلی در شاهرود) را بشنوید و پروانهٔ این معدن را باطل کنید.
@jalaeipour
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝ایران اسیرِ کابوس است!

✍🏻محمّد حسین کریمی پور

۱- قواعد بازی جهانی، حاصل برآیند تنازع قدرتها‌ست. تغییر قواعدِ بازی بنفع خود بدون کسب برتری اقتصادی/نظامی ممکن نیست. آمریکا با بهره از اقتصاد قوی، توان نو آوری، دست برتر در هر دو‌جنگ‌ جهانی، جنگ سرد و ایجاد بلوک غرب، نظم موجودِ آمریکائی و‌ دلار محور را هوشیارانه آجر به آجر ساخت و چنددهه حفظ کرد.

۲- انگلیس، فرانسه و اروپای غربی شرکای این کمپانی بودند.آلمان، ژاپن و کره در سایه آن برخاستند و‌سهامدار شدند. چین ابتدا با آن جنگید ولی بعد آنرا نردبان ترقی یافت بر آن جهید و بالا رفت. شوروی و بلوک شرق، کره شمالی و‌ ایران در تخریب آن کوشیدند. اما برای غلبه بر آمریکا و شرکا، مهارت، وزن و‌ خزانه وافی نداشتند. حریف رویشان افتاد و‌ در ماندند. در دنیای ناعادلانه آمریکائی، موضع و مدل بازی حکومت ها فرق می کرد. سرنوشت ملت هاشان هم!

۳- هیچ نظمی ابدی نبوده و نیست. آمریکا، متحدان و اتحادهایش تدریجا ضعیف می شوند. اتحادیه اروپا، رویای ابر قدرتی را وا نهاده. چین و‌امثال هند و اندونزی در کار طلوعند. بازیگران کوچک و آماده ای چون سنگاپور، اسرائیل، قطر و امارات، پر رنگ می شوند. چین چنان وزن گرفته که تغییر تعادلات جهانی در ربع قرن پیش رو، ناگزیر می نماید . دنیای نیمه دوم قرن، بعیدست آنقدر آمریکائی باشد که بود. کشورها در تب و‌تاب پیش بینی روند آینده و باز تعریف جایگاه خود برای دوران انتقال و دنیای جدید اند. نظمی جدید در کار تولد است.

۴- به یُمن تغییر راهبرد صدور انقلاب به استراتژی تقویت چین، اژدها چهار دهه رشد ممتد اقتصاد را پشت سر نهاده. آن کشور فقیر و‌گرسنه دهه ۷۰، حالا سهمش از اقتصاد جهانی به ۱۵٪ نزدیک می شود. دومین بودجه دفاعی دنیا را دارد که از مجموع روسیه، انگلیس و فرانسه بیشترست! در تمام این سالها با همین قواعد دنیایِ آمریکائی کج دار و‌مریز، بازی کرده و قوی شده. هنوز هوشمندانه و فروتنانه منکرست که ابر قدرت شده یا در صددست جای آمریکا را بگیرد. چینِ عاقل، لاجرم ابر قدرت خواهد شد و اکنون نیز قدرت دوم جهانست.

۵-ایران که حتی ۰/۵٪ اقتصاد یا ۱٪ بودجه دفاعی دنیا را نداشت، بجای تمرکز بر تقویت خود، دنبال تغییر قواعد بازی رفت. جنگ طولانی و بی برنامه با نظم جهانی آمریکایی، ریشه های ایران را فرسوده. خزانه خالی، فساد فراگیر، سرمایه اجتماعی ضعیف، دشمن زیاد، متحد مفقود، سرمایه و‌مغزها در حال فرار، چالش ها زورآور و‌بندهای تحریم محکم است. حکومت کُند و‌ ناهوشمند می نماید و‌ ناتوانِ از حل مساله است.
اینجا ایستاده ایم چون دنیا را نشناخته ، بازیگوشانه تعادلات ریاضی قدرت را انکار و بدنبال سراب دویده ایم. روزگارمان جوریست که هر که به ما می رسد، نه فقط چین و روسیه بل سریلانکا و عراق بدون توجه به منافع ما، خرِ خود می راند. ضعیف ترین کشورهای جهان، حقوق بدیهی ما (حتی حق تسلط بر اموالمان) را بدون ترس از عواقب، نقض می کند. تا بدل به کشوری فرصت جو، حسابگر و‌ واقع نگر نشویم، آب به آسیاب هر که باشد، گندم ما آرد نمی شود.

۶- ایران عقب افتاد و‌گرفتار اوهام شد . دار و ندارمان را در نبردهایی باخته ایم که اولویت ما نبودند. در کوره راههایی روانیم که به هیچ جا نمی رسد. گرفتار بحرانهایی هستیم که دیگران قرنهاست پرونده اش را بسته اند. گویی طلسمی سیاه بر جان ما مستولیست. اگر می خواهیم طومار این کهن دیار بهم نپیچد، آب را باید به جوی گرداند. دشوار ولی ممکنست. چالش هایمان متعدد و سنگین اند. اما در نیروی انسانی، زیر ساخت ها، موقعیت ژئوپلتیک، پتانسیل تولید، منابع، حجم بازار و اندوخته تمدنی مزایایی داریم. اگر عاقل باشیم، اینها به کار می آیند. محتاج تغییر از درونیم، تغییر در نگرشمان به جهان و شیوه حکمرانی. باید چالش ها را برسمیت بشناسیم. باید جمهوریت مرده را زنده کنیم و ساختار حکمرانی را با شرائط قرن ۲۱ متناسب کنیم. باید وزن خود و‌تناسبش با دیگر بازیگران منطقه و جهان را بفهمیم . باید راهبردهایی منطبق با واقعیات و اهدافی متناسب با منافع ملی اتخاذ کنیم. باید کاری کنیم ملت احساس پیشرفت کند و راضی باشد. باید اوهام و خیالات را وانهیم!

خدا ایران را از شر دشمنان بیگانه و خودی حفظ کند! آمین!
@M_H_Karimipour

@MostafaTajzadeh