فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.9K subscribers
10.9K photos
3.42K videos
520 files
29.5K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝دوست داریم در تخیل زندگی کنیم

✍🏻رسول جعفریان

بنده قصد شرح دادن اصطلاح عالم خیال رااز نگاه فلسفه ندارم، این که مثلا ابن عربی یا ملاصدرا در باره آن چه می گویند. همین طور، قصد ندارم در باره عالم تخیل در ادبیات صحبت کنم. آن هم موضوعی است که مثل اولی، هزاران صفحه درباره آن نوشته شده است. بلکه بحثم این است که مردم ما، دوست دارند با پرهیز از تعقل وتجربه، تصوراتی برای خود بسازند، میان مفاهیم خیالی، سامانه ای از نظرم و نسق پدید آورند و از آنها در زندگی بهره و امورشان را پیش ببرند. از نظر آنها اصلا لازم نیست آن تخیلات عقلانی باشد یا با عالم واقع و تجربه سروکار داشته باشد، بلکه مهم این است که با مفاهیم و کلید واژه هایی که بیشتر متعلق به گذشته اند و نسل های گذشته برای آنها به ارمغان گذاشته اند در رفت و برگشت میان خوب و بد، بالا و پایین، آسمانی و زمینی و مفاهیمی از این دست عالم خیالی برای خود بسازند و با آن زندگی کنند. توهم در این عالم خیال نقش زیادی دارد، اما معنایش این نیست که آنان به خصوص عامه مردم می دانند آنها توهم است، بلکه آنها را اصیل و جدی می دانند. مردم یا همان عامه، اندیشه های خیالی خود را بدون آن که نسبت به آن هشیار باشند و به اصطلاح خودآگاهی داشته باشند که در چه سطحی از معرفت است، نظم می دهند و هر جا نیاز بود به آن استناد می کنند و دل خود را بر اساس آنها استوار کرده، و راه آینده خود را تعریف می کنند. در میان این مردم کسانی بیشتر نفوذ می کنند که از قدرت تخیل بیشتر برخودار هستند، بهتر می توانند با زبان و کلمات بازی کنند؛ کلمات را در کنار هم بگذارند و آن تصویر خیالی را که می تواند تصویری از گذشته خوب یا آینده خوب تر که در انتظار است، عرضه کنند. یک ویژگی این تخیل این است که آن کلمات و معارف خیالی، نیاز به واقع گرایی، تجربه و سنجش عقلی ندارد. یعنی دو رکن اصلی معرفت را که تفکر عقلانی و تأمل تجربی و داد و ستد میان اینهاست، نیاز ندارند.

همان مقدار که بتوانند با استفاده از زبان و کلمات قدیمی و نیز کلمات و ترکیبات تازه منعطف به گذشته و فقط صورتا تغییر یافته استفاده کنند، کافی است. علم در این تخیل، هیچ جایگاه و ارزشی ندارد بلکه مضر است. برای مثال در این تخیل فکر می کنید در چه حال و هوایی هستید؟ فکر می کنیم ما مردمی هستیم که هفت هزار سال قبل بهترین مردم روی زمین و از عاقل ترین مردم ربع مسکون بوده ایم. بهترین پیشرفت را داشته ایم. اصلا ما همه چیز داشته ایم. بهترین طب، بهترین فن و صنعت، بهترین افکار و اندیشه ها از آن ماست. حالا نواقص و شکست های مختصری هم بوده، اما هیچ وقت ما تسلیم آن نشده ایم. اصلا شأن ما شکست نیست و هیچ وقت شکست نخورده ایم. همیشه استوار و متین ایستاده ایم. تمام هنرهای عالم در اختیار ما بوده و هست. هیچ مردمی به اندازه ما قدرت فهم و اراده ندارند. اصلا هیچ کجای دنیا مردمانی به خوبی ما یافت نمی شوند.

البته ممکن است برخی از ملت ها تمدنی بهتر از ما داشته باشند، اما امیدوار باشید که ما به دروازه تمدن نزدیک هستیم و عن قریب است که داخل این تمدن شویم. تازه همان تمدنی هم که در جاهای دیگر عالم هست، اصلش از ماست و آنها از ما سرقت کرده اند. ما هزار سال پیش قمر مصنوعی درست کردیم، ما لامپ را کشف کردیم... ما چند مشکل کوچک داریم که به همین زودی حل می کنیم و از تمام موانع عبور خواهیم کرد. در فاصله کوتاهی می توانیم مثل کشور های متمدن مثلا فرانسه، ژاپن یا دست کم مالزی شویم. این نمونه از خیالات در بسیاری از زمینه ها جز لوازم زندگی ماست. اساسا در شرایطی که ما هستیم، این خیالات کمک زیادی به بالا بردن روحیه ما می کند. هادیان جامعه هم که این شرایط احساس را می کنند، چرا نباید بر دامنه این خیالات بیفزایند. اصلا گفتن عیوب و نواقص کار زشتی است و نباید کسی اشکالات را بیان کند. شهد الله که مقصودم بحث سیاسی نیست، مقصودم این است که ما غالب مردم و بسیاری از خواص و نخبگان، در مثلث، ۱. عقل، ۲. تجربه و ۳. تخیل، بیشتر جانب تخیل را داریم و بیشتر از ذهن مایه می گذاریم. تاریخ خیالی می سازیم، فلسفه خیالی، تمدن خیالی، و گاه و بیگاه هنر خیالی و حتی اقتصاد که از همه عینی تر و محسوس تر و تجربی تر است هم گاهی خیالی تصویر می شود. اصلا چه اشکالی دارد به قول ملاآقای دربندی، روز عاشورا ۷۲ ساعت باشد تا همه داستانهای ما را ـیعنی ملاآقا راـ در خود جای دهد؟ یک کسی باید پیدا شود و به ما یاد بدهد که بهتر است در کنار آگاهی، قدری خودآگاهی نسبت به وضع موجود هم داشته باشیم. بهتر است اشکالات و نواقص را هم بشناسیم. بهتر است بدانیم که در شرایط خوبی نیستیم. بهتر است کسی دست ما را بگیرد و از عالم خیال وارد عالم واقعیت کند. ما مشکل معرفتی داریم.
@MostafaTajzadeh
🎥ابتکاری زیبا در یکی از مدارس دخترانه که هم از فقر حرکتی دختران در سنین رشد می‌کاهد و هم شادی‌بخش است.
دو ‌موضوعی که فقدانش در مدارس دخترانه ایران احساس می‌شود.

🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝بدون تو هیچ چیز هوشمند نیست!

✍🏻امیر ناظمی

میراث مهندسی و پزشکی
در سال ۱۳۰۷ که قانون اعزام دانشجویان بورسیه ایران به اروپا تصویب شد، تصویب‌کنندگان در رویای ساخت ایرانی توسعه‌یافته بودند. رویای آن‌ها ایرانی بود که بر پایه مهارت و دانش دانشجویان بازگشته از فرنگ ساخته می‌شد. دانشجویان اعزامی، به غیر از معلمان، اغلب دانشجویان رشته‌های مهندسی و پزشکی بودند، جز اندکی که در حقوق و حسابداری تحصیل کردند.
از میان ۱۰۰ نفر دور نخست تنها ۸ نفر دانشجوی حقوق بودند؛ و مابقی در حوزه‌های پزشکی و مهندسی. به این ترتیب آنان پایه‌گذاران بسیاری از تحولات کشور شدند، البته آنان از سال‌های تحصیل در اروپا خوب فهمیده بودند که توسعه بیش از تحولات فنی و پزشکی نیازمند تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است؛ افسوس اما که هیچکدام درس جامعه، سیاست و اقتصاد نخوانده بودند!
به این ترتیب بود که پس از بازگشت آنان از اروپا و تصدی مهم‌ترین مشاغل دولتی نوعی از غلبه مهندسان و پزشکان بر عرصه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی شکل گرفت. به نحوی که بزرگترین احزاب و کنش‌گران سیاسی نیز از میان آنان بود. به این ترتیب ما میراث‌دار مهندسان و پزشکانی شدیم که تلاش داشتند و دارند تا توسعه را بسازند!

فناوری بدون تو
توجه بیش از حد به فناوری در هر مفهومی را باید میراث مهندسی و پزشکی دانست. پس عجیب نیست که وقتی به مفهوم «هوشمندی» برخورد می‌کنیم و وقتی «هوشمند» می‌شود پسوند هر چیزی از خانه تا شهر و وقتی «خانه هوشمند» و «شهر هوشمند» در اسم رویدادها طنین می‌اندازد، برداشت‌ها سوگیری عجیبی به فنی دیدن دارند. از کلیپ‌هایی که تهیه می‌شود تا کتابچه‌ها و ارائه‌ها بیش از حد بر رویه‌های فنی تاکید دارند.
وقتی این روزها با مدیرانی که شوق‌ورزانه از «شهر هوشمند» صحبت می‌کنند؛ گفت‌وگو می‌کنم درمی‌یابم این نگاه مهندسی‌زده می‌تواند دوباره ما را به ناکجاآبادی دیگر ببرد. هوشمندی از دید آن ترکیب همان اینترنت اشیاء است با هوش مصنوعی با شهری پر از حس‌گرهایی که هر کیفیتی را تبدیل به کمیتی قابل اندازه‌گیری می‌کنند. حس‌گرهایی که از آتش تا آلودگی را اندازه‌گیری می‌کنند؛ از پارکینگ‌های خالی تا اپ‌هایی که می‌توان با آن پروفایل‌های شهروندی ساخت. اما آنچه در این طرح‌ها نادیده گرفته می‌شود انسان است.

تو فقط تو!
در طرح‌های شهر هوشمند اغلب انسان‌ها فناوری‌زده هستند، از موسیقی خبری نیست، از روابط انسانی، از خلاقیت انسان‌ها و از آزادی آن‌ها. شهرهای هوشمند ایده‌آلی که ترسیم می‌شوند تفاوتی با حضور همیشگی «برادر بزرگ‌تر» ۱۹۸۴ جورج اورول ندارند. سنسورها و دوربین‌هایی که همه جا تو را مراقبت می‌کنند، تو را عدد کرده و در بانک‌های داده ذخیره‌سازی می‌کنند.
نظریه «طبقه خلاق» فلوریدا را هرچند نامناسب برای ایران بدانیم، اما حداقل یک گام رو به جلوتر از نگاه مهندسی‌زده ماست. او که مفهوم «شهر خلاق» را تعریف می‌کند در کنار فناوری حداقل ۲ ویژگی دیگر را ذکر می‌کند: نخبگی انسان و روامداری اجتماعی!
به این ترتیب لندری و بیانچینی به خوبی به ما یادآور می‌شوند که «[شهر] نیازمند خلاقیت، تفکر میان‌رشته‌ای، جامع‌نگری و کیفیات دیگری است که شهر باید حمایتگر آن باشد و نامحسوس آن را تشویق می‌کند». تمامی این نیازمندی‌هایی که آنان بر آن دست می‌گذارند، همان چیزهایی است که نگاه مهندسی‌زده اصلا آن را نمی‌بیند!
به این ترتیب اندرسون می‌گوید: «افراد خلاق نیازمند شهرهای خلاق هستند».
او به ما خاطرنشان می‌کند که هدف یک شهر هوشمند شاید چیزی جز آن نیست که بهترین پذیرای شهروند هوشمند باشد!
یعنی اگر محیطی ساختیم که زندگی را برای شهروند هوشمند جذاب‌تر ساخت، ما شهر هوشمند را دست یافته‌ایم.
فلوریدا از خود می‌پرسد: «آیا زندگی کردن در یک محیط باز و متنوع به ساختن آدم‌های بااستعداد و خلاق کمک می‌کند ... یا به سادگی دور هم بودن این آدم‌ها یک محیط را تبدیل به مکان خلاقیت می‌کند؟ من معتقدم هر دو با هم پیش می‌روند اما اولی مهم‌تر است. مکان‌هایی که موانع کمتری برای پیوستن غریبه‌ها دارد دستاوردهای خلاقانه بیشتری دارد...»
به این ترتیب اگر شهر هوشمند اولویت‌اش ساختن محیط بهتری برای «شهروند هوشمند» است، آیا این سنسورها، نرم‌افزارها و اپ‌ها هستند که شهرها را برای او خوشایندتر می‌کنند؟
حالا جای خالی علوم غیرفنی، جای خالی جامعه‌شناسی، علوم سیاسی و اقتصاد در میان این همه سنسورهایی که تمامی ما و تمامی اشیاء را به هم متصل می‌کند، خالی است!
شهر هوشمند یا ایران هوشمند یا هر چیز هوشمند دیگر، وقتی هوشمند است که زندگی برای هوشمندان را دلپذیرتر کند! حالا با موسیقی باشد یا با اپ موبایل! اولین گام هوشمندی یعنی فهمیدن همین!
تو اگر نباشی هیچ چیز هوشمند نیست!

🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝گزارشی از تداوم اعتصاب ده ها درویش زندانی در اعتراض به محدودیت های اعمال شده بر نورعلی تابنده

ده ها تن از دراویش زندانی در اعتراض به محدودیت ها و فشارهای اعمال شده بر نورعلی تابنده، قطب دراویش گنابادی، دست به اعتصاب غذا زده اند. در حالی که اعتصاب غذای این زندانیان در روزهای گذشته آغاز شده، روز جاری فایل صوتی برخی زندانیان منتشر شده که موید خبر تداوم اعتصاب غذای این افراد است. گفته می شود ۶۹ تن از دراویش محبوس در زندان تهران بزرگ و ۳ تن از دراویش زن زندان اوین در اعتصاب غذا هستند. گفته می شود دهها تن نیز در خارج از زندان به این اعتصاب پیوسته اند. دراویش معترض می‌گویند دیدارها و رفت و آمدهای نورعلی تابنده و ملاقات های منظم هفتگی در منزل او به شدت محدود شده است.

اعتصاب غذای این زندانیان که شامل ۶۹ درویش گنابادی مرد در زندان تهران بزرگ و ۳ درویش گنابادی زن در بند زنان زندان اوین (سپیده مرادی، شکوفه یداللهی و سیما انتصاری) است، در اعتراض به محدودیت‌های وضع شده بر دیدارها و رفت‌وآمدهای نورعلی تابنده، قطب دراویش گنابادی صورت گرفته است.
در حالی که اعتصاب غذای این زندانیان در روزهای اخیر آغاز شده، روز جاری انتشار فایل صوتی برخی زندانیان از جمله کسری نوری و محمد شریفی مقدم موید تداوم این وضعیت شده است. همزمان با این اعتراضات گفته می شود نورعلی تابنده نیز به بیمارستان منتقل شده است.

به گفته دراویش معترض، رفت و آمدها به محل گردهمایی دراویش (حسینیه امیرسلیمانی) و منزل نورعلی تابنده جهت انجام ملاقات‌های منظم هفتگی شدیدا محدود شده است. آنها همچنین نگران سلامتی رهبر دینی خود هستند.

🎙محمد شریفی مقدم، درویش زندانی: مطالبه دراویش گنابادی در اعتصاب غذا، رفع تمام محدودیت‌ها از نور علی تابنده، قطب دراویش گنابادی است.

@Sahamnewsorg
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝آلبرکامو کیست ؟

مصطفی ملکیان
به مناسبت ۷ نوامبر، زادروز آلبرکامو

آلبركامو، به لحاظ دينى، مثل سارتر ملحد است و حتى در اين جهت از سارتر افراطى تر است. به اعتقاد او، مسأله خودكشى مهمترين مسأله فلسفى است. او به لحاظ بيان يك نكته بسيار مشهور شده است، اين نكته در كتاب افسانه سيزيفوس نوشته خود او بيان شده است. سيزيفوس، شخصيتى اسطوره اى است در افسانه هاى يونان قديم كه قهرمانى نيمه انسان ـ نيمه خدا تلقى مى شود. او در قلمرو خدايان مرتكب خطايى شد و خدايان او را به اين جريمه محكوم كردند كه هر روز صبح صخره عظيمى را به دوش بگيرد و از كوه بلندى شروع به بالا رفتن كند و اين صخره را به بالاى كوه برساند و با آن خانه اى بسازد. هر روز صبح اين كار را شروع مى كند و نزديك غروب آفتاب به قلّه كوه مى رسد; اما همين كه مى خواهد صخره را روى قلّه بگذارد، صخره از دست او رها و به پايين پرتاب مى شود و او روز ديگر همين كار را تكرار مى كند و همان واقعه نيز سرنوشت او مى شود. آلبركامو مى گويد اين افسانه بيان حال ما آدميان است. فرق عمده ما با ديگر موجودات اين جهان در آن است كه ساير حيوانات با مجموعه اى از نيازها و خواسته ها به دنيا مى آيند و ساخت جهان طبيعت هم به گونه اى است كه موافق نيازهاى آنهاست و بنابراين، حيوانات به نيازها و خواسته هاى خود مى رسند. اما انسان تنها موجودى است كه مشى طبيعت در جهت خلاف خواسته هاى اوست. انسانها محكومند كه همواره براى ارضاى نيازها و خواسته هاى خود تلاش كنند و هيچگاه هم اين خواسته ها و نيازها ارضا نشود.

ما مثل سيزيفوس، كارى مخالف مشى جهان انجام مى دهيم و محكوم به شكست هستيم; ما به تعبير كانت خواستار عصمت به دنيا آمده ايم ولى مشى جهان طبيعت چنين حكمى ندارد. هر انسانى در درون خود شديداً آرزو دارد كه كاش من سالها زندگى بكنم، بدون اينكه به گناه آلوده شوم. ولى اين كار امكان ندارد. خواست آن در ما هست ولى تحقق آن امكان ندارد. هيچ انسانى نيست كه آرزوى زندگى بدون گناه را نداشته باشد، اما چنين امكانى وجود ندارد. همه انسانها خواستار آزادى اند و مى گويند اى كاش مى شد ما زندگى آزادانه داشته باشيم و كسى بر ما فرمان نراند; ولى چنين آزادى هم امكان ندارد; همه انسانها مى خواهند طراوت جهان برايشان از دست نرود; ولى در عين حال امكان ندارد; به هر چيزى رسيديد بعد از مدتى طراوت خود را از دست مى دهد و براى شما يك امر عادى و بلكه كسل كننده مى شود. ما انسانها مى خواهيم خودخواهى مان با ديگر خواهى مان متعارض نشود; اما جهان طبيعت طورى ساخته شده كه انسان نمى تواند هم خود خواه باشد و هم ديگر خواه. ما هم خودمان را دوست داريم وهم از رنج همنوعان، رنجور مى شويم. اينجاست كه مجبوريم دست به انتخاب بزنيم و اين انتخاب به تعبير كامو انتخاب دردناكى است. او مى خواهد هر دو را داشته باشد اما شدنى نيست. همه ما دوست داريم جاودانه باشيم اما طبيعت يارى نمى كند و ما را محكوم به فنا كرده است و آرزوى همه را در گور مى برد. او مى گويد انسانها مى ميرند در حالى كه ناشادند.( توجه به ديدگاه مادى او داشته باشيد) هيچ كس از مردن خود خوشحال نيست. پس فرق عمده ما با بقيه موجودات اين است كه بقيه موجودات در جهان غريب نيستند اما ما در جهان غريب هستيم; به اين معنا كه جهان نسبت به خواسته هاى ما روى خوش نشان نمى دهد.

از سوى ديگر، كامو معتقد است كه شرف انسان هم به همين است كه دست به انجام كارهايى مى زند كه در حين انجام، محكوم به شكست هستند; «سيزيفوس» هم اين معنا را مى دانست; او هم مى داند كه فردا صبح هم مثل روزهاى ديگر است، ولى دست بر نمى دارد. شرف انسان به اين است كه دست به انجام كارهايى مى زند كه مى داند به مقصود نمى رسد. هر انسانى هر روز صبح تصميم مى گيرد كه مى خواهم از امروز بى گناه زندگى كنم. مى داند كه اين امر ممكن نيست اما با اين حال اين تصميم را مى گيرد.

آلبركامو، به همين جهت، بحث «شرف» را مطرح مى كند و اين همان نكته بديع او در ميان فيلسوفان اگزيستانسياليست است. كامو مى گويد: شرف انسان به اين است كه در تمام زندگى كارهايى مى كند كه وصول به هدف را انتظار ندارد، ولى با اين حال از اين كارها دست برنمى دارد. چون اين هدف، هدف خوبى است باز هم تعقيب مى كند; هرچند مى داند باز هم به آن نخواهد رسيد. اگر كسى روزى بگويد ما كه هر چقدر آزموديم نتوانستيم چند روز هم بى گناه زندگى كنيم، پس ديگر از فردا تصميم به بى گناه زندگى كردن هم نمى گيريم; آلبركامو مى گويد: او ديگر از فردا يك حيوان است (گناه در نظر او به معناى كارى است كه شخص انجام آن را بد مى داند و با اصطلاح گناه در دين مترادف نيست). انسان تا وقتى انسان است كه تصميم به انجام كارهاى نشدنى مى گيرد.

@mostafamalekian
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝لاتاری: ثبت نام نمی‌کنی؟

✍🏻مهدی سلیمانیه

هر سال، از کاغذ سفید A4ی که عکاسی محل به پشت شیشه‌اش می‌چسباند و می‌نویسد: "ثبت نام لاتاری" می‌فهمم باز یک‌سال گذشته و ثبت نام لاتاری شروع شده‌است. دانشجویم به جای ارسال کار کلاسی‌اش، به اشتباه، برگه ثبت نام لاتاری‌‌اش را برایم ایمیل کرده‌است. چند نفر از اقوام به همسرم گفته‌اند: "چرا شما ثبت نام نمی‌کنید؟ فوق‌اش اگر اسم‌تان درآمد، نمی‌روید!". فصل، فصل لاتاری است.

لاتاری اما یک "نشانه" است. نشانه‌ای از جامعه‌ای که احساس‌اش این است: "به هر آن کجا که باشد، به جز این سرا سرایم". جامعه‌ای که خودش را دوست ندارد. جامعه‌ای که می‌خواهد مرتب "شانس"ش را برای رفتن به جای دیگری امتحان کند. هر سال. هر بار. جامعه‌ای که از جایی که هست، راضی نیست. از دیدن خودش در آینه لذت نمی‌برد. خودش را آن‌قدر که باید، دوست ندارد. جامعه‌ی سر راهی. جامعه‌ای که انگار همه مثل مسافرخانه‌ای موقت به آن نگاه می‌کنند: جایی که امروز مقیم‌اش هستند اما فردا، شاید نه. امیدوار به رفتن.

قطعاً مقصر بخش قابل توجهی از این وضعیت، عملکرد حکومت بوده و هست. شکی نیست. مسیرهای غلط، ایجاد حس ناامیدی و عدم تعلق. دلزده کردن بخش عمده‌ای از جامعه. فشارهای شدید اقتصادی. بی‌عدالتی. سهم سیاست، پر رنگ است. قسمت دیگرش هم سهم مهارت آمریکا در نشان دادن تصویری رویایی از خویشتن است. رؤیای امریکایی. تصویر جامعه‌ی همه‌چیز تمام. ساخته شدن تصویری که همین "لاتاری" هم وسیله‌ای برای تقویت آن در سطح دنیاست: بهشتی که فقط نصیب معدود افرادی در جهان می‌شود. مرغ سعادتی که روی دوش چند تشنه‌ی مشتاق ِ در جستجوی خوشبختی می‌نشیند. ساختن ِ آرزو. مدیریت ِ امید. تصویری که اعداد و ارقام و بازگشته‌ها و متخصصین، می‌دانند که واقعی نیست. اما چه فایده که عاشق، کر است و کور.

تقصیر حکومت و سیاست به کنار. اما تمام ماجرا همین است؟ مقصر تمام این میل به رفتن، قمار ِ نخواستن اینجا و عطش ِ کنده شدن، تنها سیاست و حکومت است؟ نه. نیست. ما اگر خودمان را امروز، این سال‌ها، چندان که باید دوست نداریم، بخش مهمی از آن به دلیلی دیگر است: چون خودمان را چنان که باید، نمی‌شناسیم. چون خودمان را به ما نشناسانده‌اند. معلوم است که تکلیف ِ کسی که حس می‌کند خودش هیچ در دست ندارد و تمام چیزهایش را از دست داده‌است و آن خانه‌ی دوردست که همه چیز دارد، اشک ریختن و حسرت و قمار برای رفتن به آن خانه‌ی دوردست است.

اگر ایران را می‌شناختیم، اگر هنرهای بی‌زبان و نانوشته‌ی ما زبان پیدا می‌کردند، اگر ادبیات‌مان را می‌کاویدیم و در ذهن کودکان و بزرگسالانمان می‌نشاندیم، اگر معماری ایرانی‌ِ حیرت‌انگیزمان امروز در شهرها، چشم‌هایمان را نوازش می‌داد، اگر دارالفنون امروز نه یک ساختمان رها شده که یک محل گعده و آموزش بود، اگر شخصیت‌هایمان، از رشدیه تا هدایت و از جلیل ضیاء‌پور تا ستارخان، در مستندهایی درخشان و فیلم‌هایی جذاب، قهرمانان ِ زندگی کودکان ما بودند، اگر پوشش ما، نه خاکستری‌ها و کِرم‌های بی‌هویت امروز، که لباس کردی و بلوچی و ترکمنی بود، اگر در خانه‌هایمان به جای IKEA و فلان، حصیر بوشهر و چاقوی زنجان و قالیچه عشایری نشانده‌شده‌بود، آن وقت بیشتر خودمان را دوست داشتیم. آن وقت اینجا، مسافرخانه نبود؛ «خانه» بود.

راه، همان است که رفته‌اند: از شفیعی کدکنی و هدایت و رشدیه و محمدرضا درویشی و علی دهباشی و رضا رجب‌زاده‌ی کتابفروشی و علی شریعتی‌ها: مای معمار. مای پژوهشگر هنر. مای معلم. مای نقاش. مای طراح لباس. مای حوزوی. مای دانشجو. مای روشنفکر. باید خودمان را کشف کنیم. باید خودمان را به میانه‌ی میدان بیاوریم. باید به خودمان، حس افتخار مجدد پیدا کنیم. باید به خودمان ببالیم. این دیگر فقط تقصیر سیاست نیست. این، مأموریت ِ ماست. از هر کجا که ایستاده‌ایم.

شاید فردا، خودمان را دوست‌تر داشته‌باشیم. شاید برای رفتن، "قمار" نکنیم.

@inkojaa
🆔 @MostafaTajzadeh
🎥گفتگویی پیرامون حکومت دینی

🎤احمد قابل

گفتگوی مرحوم استاد احمدقابل از شاگردان مرحوم آیت الله منتظری پیرامون حکومت دینی درگفتگوی دورهمی باجمعی ازدوستان خود.بحث پیرامون خطبه نود و یک البلاغه است.

📌لینک مشاهده این ویدئو:

www.youtube.com/watch?v=AuPHZrB23a0

@SHENAKHT12
🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝دو انقلاب بزرگ؛ و بازگشت به دوران "پیشامشروطه"

همواره و هم‌رای با پاره‌ای دانشوران بر این باورم که وضعیت اسفبار کنونی جامعه ما محصول بازگشت به دوران "پیشامشروطه" است. این یادداشت تبیین کوتاهی است از این مسئله.
حدود ۱۱۲ سال پیش ایرانیان دست به جنبشی سیاسی زدند که به "انقلاب مشروطیت" نامبردار شد؛ چرا؟
پاسخ این پرسش هدف اصلی این یادداشت نیست اما نگاهی به وضعیت جامعه ایران در آن روز تا اندازه‌ای راهگشاست:
نارضایتی عمیق جامعه ایران در سال‌های حکومت قاجار ریشه اصلی اعتراضات مردمی علیه حکومت و زمینه‌ساز شکل‌گیری نهضت مشروطه بود:
- هرج‌و‌مرج و فساد در دستگاه اداری؛
- تهی‌شدن خزانه مملکت بر اثر اسراف و ولخرجی‌های شاهان و درباریان؛
- مسافرت‌های بیهوده و پرهزینه مظفرالدین‌شاه به اروپا(از طریق دریافت وام‌های سنگین از دول خارجی و تحمیل مالیات‌های کمرشکن به مردم)؛
- قحطی فزاینده در تهران و شهرستان‌ها؛
- تسلط بیگانگان بر کشور؛
- افزایش بهای ارزاق عمومی؛
- ظلم و تعدی ماموران قاجاری نسبت به مردم؛
- بی‌حرمتی به علما و نادیده‌گرفتن باورهای مذهبی مردم؛
- بحران مالی و سقوط اقتصادی کشور؛ و
- اعطای امتیازات گوناگون به قدرت‌های استعماری.

اما مرحله جدی و تعیین‌کننده نارضایتی‌های مردم علیه حکومت قاجار، در دوره صدارت عین‌الدوله(شاهزاده) بر اثر بی‌حرمتی او نسبت به بازاریان، بازرگانان، و علمای روحانی و درنتیجه، تشکیل اجتماعات مردم در مساجد و حرم عبدالعظیم و درخواست آنان برای برکناری عین‌الدوله و تاسیس "عدالتخانه" رخ داد. درواقع، ظلم و ستم بی‌حد و حصر عمال قاجار و برخورد خودسرانه آنان با اقشار مختلف مردم، رهبران جامعه را به این صرافت انداخت که راه رهایی از این ظلم‌ها، تاسیس عدالتخانه است و اینکه این نهاد می‌تواند بر خودسری‌های ظالمانه عمال حکومت "محدودیت" ایجاد کند و مردم تنها در پناه عدالتخانه است که می‌توانند از شرّ کارگزاران قاجار در امان باشند.

@ta_ammolat40gane
🆔 @MostafaTajzadeh

📌متن کامل در فایل اینستنت ویو 👇

https://telegra.ph/دو-انقلاب-بزرگ-و-بازگشت-به-دوران-پیشامشروطه-11-06
✍️ابراهیم سلطانی (فیسبوک)

می‌دانید شایع‌ترین ترس‌ها در میان انسان‌ها چیست؟
۱.ترس از تنهایی؛
۲.ترس از مرگ؛
۳.ترس از حرف زدن در مقابل جمع؛
۴.ترس از صمیمیت (اینتیمسی)؛
۵.ترس از دیوانه شدن.

بسیاری از کنش و واکنش‌های ما زیر سایهٔ بلند همین ترس‌هاست که شکل می‌گیرد. ‏این فهرست از خیلی جهات قابل توجه است، مثلاً: جالب است که آدم‌ها از «تنهایی» بیشتر می‌ترسند تا از مرگ. یعنی آدم‌ها شدیداً به دیگران محتاج‌اند.

اما، جالب‌تر آن‌که سه تا از این پنج ترسِ شایع ما، مربوط به مناسبات‌مان با «دیگران» است: ترس از تنهایی، حرف‌زدن در مقابل جمع، و صمیمیت. یعنی از ترسِ تنهایی، به دیگران می‌گریزیم؛ اما نمی‌دانیم از ترسِ دیگران به کجا پناه‌ ببریم. به تنهایی؟ و همچنان دوره می‌کنیم شب را و روز را، هنوز را.

🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝انقلاب فرهنگی و دکتر سروش

✍🏻 م. اسماعیلی‌نیا

یک – به نظر من تاریخ انقلاب فرهنگی در ایران هنوز نگاشته نشده است و باید روزی نوشته شود تا ابعاد مختلف این رویداد و مسئولیت و سهم افراد گوناگون در آن روشن شود و هر کس پاسخگوی اعمال خود باشد.
قصد من تایید یا نفی جریان انقلاب فرهنگی یا دفاع از دکتر سروش و عملکردش در ستاد انقلاب فرهنگی نیست، بلکه بیان کانتکست این رویداد و برخی از ابعاد آن است بر اساس تجربیات شخصی خودم از این دوران، با این هدف که نادرستی این معادله ای که این روزها بسیار تکرار می شود معلوم شود.
این معادله نادرست که سروش را عامل اصلی همه مشکلات نظام دانشگاهی می داند، این است:

سروش = انقلاب فرهنگی = تعطیلی دانشگاه ها = اخراج استادان و دانشجویان = اسلامی کردن علوم انسانی

دو- کانتکست رویداد چه بود؟
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی (بهمن ۱۳۵۷) تحولات و التهابات سیاسی داخلی (مثل درگیری های ترکمن صحرا و کردستان و سپس اشغال سفارت امریکا و ماجرای ریاست جمهوری بنی صدر و ...) در فضای دانشگاهها انعکاس گسترده ای پیدا می کرد و در واقع فعالیت آموزشی و پژوهشی دانشگاهها تحت الشعاع تحولات جامعه ملتهب پس از انقلاب بود.
در آن دوران نیرو و نفوذ دانشجویان در دانشگاه بیشتر از استادان و حتی مسئولان دانشگاه ها بود و دانشگاهها تبدیل به کانون هایی سیاسی شده بودند برای بحث و تبلیغ و درگیری بین گروههای مختلف سیاسی که هر کدام اتاقی را در دانشگاه تصاحب کرده بودند و نشریه ای داشتند و سخنرانی و میتینگ برگزار می کردند و ... .

سه- ستاد انقلاب فرهنگی چه موقع تشکیل شد؟
در پیام نوروزی امام خمینی (نوروز ۱۳۵۹) اشاراتی به ضرورت اصلاح دانشگاهها شده بود. کمی بعد (فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۹ ) حرکت دانشجویان مسلمان شروع شد (بر الگوی دانشجویان تسخیرکننده سفارت امریکا و به عنوان انقلاب سوم) با اهداف سیاسی و اخراج گروه های مخالف از دانشگاه که منجر به درگیری هایی شدید و ... و تعطیلی دانشگاهها شد.
این حرکت مورد تایید مسئولان قرار گرفت و چندی پس از "تعطیل شدن دانشگاهها" توسط دانشجویان، ستاد انقلاب فرهنگی به دستور امام تشکیل شد (خرداد ۱۳۵۹) برای رسیدگی به امور دانشگاهها و بازگشایی آنها پس از اصلاح امور . در واقع ستاد انقلاب فرهنگی پس از تعطیلی دانشگاه ها و برای بازگشایی آن تشکیل شد نه بالعکس.

🆔 @MostafaTajzadeh

📌متن کامل در فایل اینستنت ویو 👇

https://telegra.ph/انقلاب-فرهنگی-و-دکتر-سروش-11-06
📝 متاسفم که توییت‌های شنبه به خطبه‌های جمعه #علم‌الهدی اختصاص می‌یابد. آخر پخش اعترافات متهمان سیاسی که برای رهائی از انواع فشارهای طافت‌فرسا در سلولهای انفرادی، به‌دروغ علیه خود شهادت می‌دهند، چه توجیهی دارد؟ چرا برای #شفافیت، دادگاه آنان را علنی برگزار نمی‌کنند؟
#توییت
@MostafaTajzadeh
🎙در این مصاحبه به دو روایت رایج از انقلاب ایران می‌پردازیم، روایتی که بر آن است که انقلاب، حاصل طغیان نیروهای سنتی علیه مدرنیزاسیون پهلوی بود، و روایتی که آن را ناشی از تبلیغات روشنفکران و نیروهای چپ می‌داند.

علی میرسپاسی استاد دانشگاه نیویورک و از برجسته‌ترین پژوهشگران عرصه روشنفکری ایران این دو روایت را مخدوش و رواج آن‌ها را حاصل سرخوردگی از پیامدهای انقلاب و بی‌ارتباط با واقعیت‌های جامعه ایران در دهه ۱۳۵۰ می‌داند.

📌قسمت اول: مدرنیته در مقام پروژه مشروطیت

@meidaandotcom
🆔 @MostafaTajzadeh
Forwarded from اتچ بات
📝📝📝آزادی نوشین نفیسی و قلب واقعیت در صدا و سیما!

✍🏻مجتبی لطفی

پس از ساخت مستند" قائم مقام" با رانت و پشتیبانی برخی نهادهای نظامی و پخش آن از شبکه های مختلف سیما، چه دست مزدی بهتر اینکه سازندگان آن به رسانه ملی راه یابند! تا مانند مستند قائم مقام برنامه های یک سویه و مملو از تحریف و سانسور ساخته به خورد مخاطب دهند. منصفانه ترین قضاوت این است که این برنامه ها پرسش هایی را ایجاد می کند ولی با روش صریح و جانبدارانه، صدا و سیما نمی تواند در برابر برخی رسانه های بیرونی و مجازی داخل، و تبیین شبهات به نتیجه برسد.

در تازه ترین برنامه ای که در یکی از شبکه ها راه افتاده و نویسنده مستند قائم مقام مجری آن است، از سید ایوب عبداللهی که معاون اسد الله لاجوردی دادستان انقلاب مستقر در اوین بوده در باره آزادی نوشین نفیسی می پرسد. آقای عبداللهی او را عضو جزب پیکار از گروههای مارکسیستی دانسته که چند ترور نیز انجام داده بودند. وی می گوید "آقای منتظری با این استدلال که پدر نوشین پزشک مخصوص آقای منتظری است باید از زندان آزاد شود!"

اما روایت مرحوم آیت الله منتظری: « در اصفهان دکتری بود به نام آقای نفیسی، روزی آمد قم منزل ما و می گفت: دختر مرا که آبستن است دستگیر کرده و حکم اعدامش آمده است من می خواهم بگویم در قرآن ۱۱۳ سوره با بسم الله الرحمن الرحیم شروع شده و سوره توبه هم که بسم الله ندارد نگفته است: بسم الله المنتقم! پس شما باید رأفت داشته باشید. من پیغام آقای دکتر نفیسي را به مرحوم امام دادم. اتفاقاً امام دستور آزادی دختر دکتر را داده بود. زمانی که امام خمینی به اصفهان رفته و مریض شده بود همین دکتر نفیسی امام را معالجه کرده بود.» (فراز و فرود نفس، مجتبی لطفی، ص ۳۱۳ ؛ شرح نهج البلاغه آیت الله منتظری، ج ۶، ص۶۴۷)
بر خلاف نظر معاون لاجوردی، دکتر ابوتراب نفیسی پدر نوشین، پزشک معالج آیت الله منتظری نبود، وانگهی تلاش های ستودنی آقای منتظری برای آزادی هزاران زندانی در حالی صورت می گرفت که هیچ قرابتی وجود نداشت و نه تنها نوشین بلکه زندانیان بسیاری مورد وساطت بودند و این جزو افتخارات آقای منتظری است.
معاون لاجوردی مشخص نمی کند چرا عضویت یک زن باردار در یک گروه که به قول وی چند ترور کرده اند، حکمش اعدام است؟! اگر نوشین نفیسی مرتکب قتل یا ترور شده بود، آقای منتظری، امام خمینی، آقایان اردبیلی و صانعی مدافع آزادی وی بودند؟!

آیت الله صانعی می گوید:« دکتری متخصص قلب در اصفهان بود به نام آقاي نفيسی که انسان متديني بود. نمي دانم هنوز زنده است يا نه؟ داماد، دختر و پسرش جزء سازمان مجاهدين خلق بودند... نوبت به اعدام دختر دکتر نفيسی رسيده بود که در زندان و جزو مجاهدين خلق بود و بر مواضع خودش مانده بود. مرحوم آيت الله منتظري به امام (ره) پيغام داده بود که کاري بکنيد اين دختر اعدام نشود؛ ديگران که اعدام شدند و کار از کار گذشته ولي جلوي اعدام اين دختر را بگيريد. روزي به همراه دوستان شوراي عالي قضايي خدمت امام (ره) رفته بودم. وقتي جلسه تمام شد و آقايان داشتند خارج مي شدند، امام به من فرمود: آقاي صانعي بنشين! بعد فرمود: دختر آقاي دکتر نفيسي زندان است و من نمي خواهم او اعدام بشود، مي خواهم آزاد شده و سراغ پدرش برود. من از شما مي خواهم شما اين کار را انجام دهيد. سرّ اين که من از اول قبول نکردم به جز بحث قانوني اش، يک علت مهم داشت و آن اين که امور زندان اوين بدست افراد تندروي مانند آقاي لاجوردي بود که بر خوردهاي خيلي خشني داشتند و قضات اوين معمولا افکار تند و خشني داشتند. ...با اين وضعيت اگر کسي مي خواست يک اعدامي را از زندان اوين در آورد و عفوش کند، عليه او جو سازي مي کنند و حسابي کوبيده مي شود و در مجموع هزينه سنگيني دارد. شايد سرّ اين که امام (ره) به من گفتند پیگیر ماجرا باشم اين بود که آقاي موسوي اردبيلي شايد حاضر نبودند هزينه داده روي اين ماجرا سرمايه گذاري کنند.»

باز کردن پرونده های امنیتی و قضایی دهه ۶۰ مانند پرونده آقای لاجوردی و گروهش در داستانی اوین، کار نکویی است با این شرط که صدا وسیما مانند دیگر برنامه ها نخواهد به دنبال فرضیه های از پیش تعیین شده خود رود! راه این است که از موافقان و مخالفان به اندازه مساوی دعوت شود و گرنه ساخت برنامه هایی کاریکاتوری برای نشان دادن آزاد منشی، به قلب و جعل واقعیت و آلوده کرده تاریخ می انجامد که خیانتی بزرگتر از این در حق یک جامعه به تصور نشاید.

@lotfi_mojtaba
🆔 @MostafaTajzadeh
🗞 منتخب مقالات روز
(برای دیدن هر مقاله لینک مربوطه را لمس نمایید.)

چرا به ایران برگشتم؟
✍️حسین نورانی‌نژاد

رسانه‌ها همچنان دچار اغتشاش و بی‌نظمی هستند /انتشار اخبار زرد از سوی رسانه‌ها در بحران
✍️هادی خانیکی

دعوت محمود صادقی از احزاب اعتماد ملی و کارگزاران برای مشارکت در طرح سرا

همه دروغ می‌گویند
✍️احسان محمدی

سرا دموکراسی وارونه است
✍️غلامحسین کرباسچی

واکنش خانواده ارس امیری به بیانیه وزارت اطلاعات

بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاه‌های سراسر کشور در اعتراض به شیوه‌نامه‌انضباطی مصوب تابستان ۱۳۹۸ و مطالبه‌ی لغو آن

فلسفه در شرق و غرب و نسبت آن با زندگی و دمکراسی
✍️خسرو میرزایی

تاجزاده از کدام «راه» سخن می‌گوید؟
✍️سید‌ احمد نیک‌جو

ایران برتری نظامی نسبت به آمریکا و متحدانش در خاورمیانه دارد

«داس و چکش» و شقیقۀ تروتسکی

نگاه متفاوت به "فقیه و تقلید" با الهام از آموزه‌های امام عسکری (ع)
✍️هادی سروش

چرا سیاست پالایش کتابهای درسی ادبیات محکوم به شکست است؟
✍️ مهران صولتی

فردو، آخرين گام پيش از پايان؟
✍️سارا معصومي

طرح «سرا»ی اصلاح‌طلبان چیست؟

همهٔ حالات خصوصی دکتر مظاهر مصفا، خشمش، نفرتش، شادی‌هاش، غم‌هاش اصیل و نجیب و ملّی بود.
✍️محمدرضا شفیعی‌کدکنی

زیر «درخت چه کنم» نشستن
✍️عاطفه طیه

بیگانه‌ی طاغی

تنافی توهین مذهبی با اخلاق اسلامی و تبلیغ مذهبی
✍️مهدی مسائلی

چراعلوم اجتماعی را ایدئولوژیک کردیم؟
✍️ مهدی محسنیان‌راد

بازرگان؛ علیه دوگانه‌ها
✍️حمیدرضا عابدیان

دوست داریم در تخیل زندگی کنیم

مدیریت بهینه بدبختی!
✍️علی سرزعیم

توسعه، دولت و محیط‌زیست
✍️محمد فاضلی

چهل سال کشمکش ناتمام دولت و شورای نگهبان بر سر نظارت استصوابی
✍️حبیب موسوی

وزارت دادگستری آمریکا دو کارمند سابق توئیتر را متهم به جاسوسی برای عربستان سعودی کرد

آلبرکامو کیست ؟
✍️مصطفی ملکیان

گام چهارم و پس از آن!
✍️صابر گل عنبری

۱۰مشکل بزرگ جهان

استفتای تلفنی سرائر از دفاتر مراجع تقلید درباره مجالس «عیدالزهرا»

چرا هرگز نخواستم آن زنِ خانه‌دار من باشم؟
✍️کوثر شیخ‌ نجدی

چرا اقتصاد ایران در برابر تحریم‌ها آسیب‌پذیر است؟

لایو "جهرمی"؛ مقدمه‌ای برای استقلال دولت از صدا و سیما
✍️مصطفی داننده

انقلاب‌های جدید در خاورمیانه به رهبر نیازمندند

آيا دكتر مصدق به آمريكا " اعتماد" كرد
محمدترکمان

پایان نولیبرالیسم و تولد دوبارۀ تاریخ

بازگشت خلبان و کباده‌کشان اخلاق
✍️محمد حسین مهرزاد

🆔 @MostafaTajzadeh
🔍 نگاهی به توییت‌های منتخب روز

Hamid Reza:
#آمریکا تنها کشور توسعه یافته و از بسیار معدود کشورهای کل جهان (کمتر از انگشتان دست) است که برای #زنان مرخصی زایمان ندارد!

حسین دهباشى🇮🇷:
با همین منطق و محاسبه، سالگرد امامتِ حضرت امام زین‌العابدین ع نیز مصادف است با روزِ عاشورا و شبِ شامِ غریبان. اصلا آغاز ولایت ائمه‌ی اطهار ع و امامت حضرت علی ع هم مصادف است با روزِ رحلت حضرت پیامبر ص، اهمیت آن‌ها کمتر است؟ آن‌ها را چرا جشن نمی‌گیرید؟ خصوصا که شادی هم بلد نیستید!

Somi:
ما در چنین چهان ابزورد و مزخرفی زندگی می کنیم: جوانان در جنوب جهانی، وسط دود و آتش و گاز، با مرگ بازی میکنن. سالها بعد از حمله اشغالگرانه امریکا به عراق، با یک میلیون کشته، مردم چیزی برای از دست دادن ندارند.
این فیلم چنان جهان را به سخره گرفته که به ریش تراژدی های کلاسیک میخندد!

محمد حسين كريمي پور:
پناهیان : “#محاکمه تاریخی سنگینی علیه برجامیان انجام خواهد شد.” استالین نتوانست با نمایش محاکمات، تاریخ را باب میل خود بنویسد. سیاه بازی شما ناشیان،‌ جای خود دارد!
صد #ظریف را هم پاره پاره کنید، با این حجم تعفن چه می کنید؟

RoohSavar🇮🇷روح‌سـوار:
در این مقالهٔ روزنامهٔ لوموند، به خوبی به این نکته اشاره شده که هرچند ایران در جنگ‌های نظامی، ژئوپولیتیک و حتی دیپلماتیک در منطقه پیروز شده است، اما احتمالا در جنگ تبلیغاتی باخته است. جنبش‌های ضدایرانی در عراق، لبنان و حتی سوریه نشانه‌ای از این وضعیت است.

مهدی دریس‌پور:
#قالیباف در برنامه دست‌خط، #ازغدی در برنامه همیشگی‌اش، #ابوالقاسم_طالبی هم در برنامه‌ای دیگر!
عصر جمعه، ملی بودن #صداوسیما را این‌گونه یافتم!

محمود صادقی:
دغدغه ‌ی جناب علم‌الهدی برای شفافیت ستودنی است. اما ظاهراً منبع ایشان کیهان سه‌شنبه بوده است. کاش کیهان پنجشنبه را هم می‌دیدند که به اشتباهش اعتراف کرد. اگر ایشان به شفافیت علاقه‌مند هستند خوب است درباره‌ی بورسیه‌ی آسید عبدالرسول علم‌الهدی باکسرمعدل هم شفاف‌سازی کنند.

Mortezam:
شعار امروز هواداران #پدیده_شهرخودروخراسان در بازی مقابل پارس‌جنوبی‌جم
روی قلب من نوشته
کشورم #ایران رو عشقه
واسه تو جونمو میدم
پرچم سه رنگو🇮🇷 عشقه
#غیرت_ایرانی
#غیرت_خراسانی

محمد مالی:
نمی‌شود کار خوب هواداران بختیاری نفت‌مسجدسلیمان را امروز دید و لب به تحسین نگشود.

Zia Nabavi:
به عنوان یک دانشجو فکر کنم امضاء کردن این نامه کمترین کاری است که می‌توانیم برای جلوگیری از تثبیت شیوه نامه انضباطی جدید و امنیتی‌تر شدن فضای دانشگاه‌ها انجام دهیم.
این امضاء‌ها می‌تواند پشتوانه‌ای برای تغییر #شیوه_نامه_ضد_دانشجویی باشد..

محمدرضا زائري:
آقاي رسول خادم بي سر و صدا رفته اي براي خانواده هاي محروم روستايي آن انتهاي بلوچستان آستين بالا زده اي، اگر خود آن خانواده هاي محروم به ما نگفته بودند ما هم خبردار نمي شديم. خدا بر عزت و توفيقت بيافزايد. از اين به بعد بيشتر دوستت دارم پهلوان!

اسماعیل آذری نژاد:
از روستا داشتم بر می گشتم تلفن همراهم زنگ خورد.
_از طرف آقای صافی زنگ می زنم
*کدام صافی؟
_آیت الله صافی گلپایگانی
*در خدمتم
_نسبت به آسیب های اجتماعی روستاهای شهر دیشموک چه کاری می توان انجام داد؟
حساسیت مرجع تقلید نسبت به خودسوزی زنان برام جالب بود

Faezeh Kh69:
#شهرداری داره به طور پایلوت به بچه مدرسه‌ای‌ها یکسال دوچرخه رایگان اجاره میده!
کاش به دختر‌ها هم بدن!
تحرک فیزیکی دخترا، محیط و امکانات ورزشی‌شون خیلی پایینه!

م.بابایی🇮🇷:
بنیاد «جایزه پیشرفت‌های شگرف»، جایزه‌ جدیدی برای زنان ریاضی‌دان جوان در جهان به ارزش ۵۰هزار دلار اختصاص داده و آن را به افتخار دانشمند ایرانی #مریم_میرزاخانی نام‌گذاری کرده است.

hossein massomi:
«از هیچ جا نه پول گرفتم و نه خواهم گرفتم و تا اخر عمرم به این #استقلال ادامه خواهم داد حتی اگر ...»
#محسن_نامجو بزرگوار کاش این کلام موجز و کامل تو را می شد نوشت و بر دیوار خانه تمام کنشگران سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آویخت

So.mah🇮🇷:
اصرار بعضی‌ها بر اینکه ما زنها بپذیریم ضعیف و ناقص و نیازمند هستیم، گاهی طوری آدمو خسته می‌کنه که توی دلم می‌گم: "اوکی! حوصله بحث با تو رو ندارم. اما قدرت دست منه و بچه‌هامو طوری بار میارم که هیچ‌وقت فکر نکنن زن همون موجود رقت‌انگیزیه که شما توصیفش می‌کنید!"

🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝به چه امیدوار باشیم؟

✍🏻پدرام سلطانی

ناامیدی در کشور گسترده شده و روندی فزاینده به خود گرفته است. در این هوای ابری که ابرهایش هر دم تیره تر می گردند و غرش رعد گاهگاهی به گوشهای رهگذران نگران و هراسان از گرفتن رگبار می رسد، باید پرسید: به چه امیدوار باشیم؟

من باور دارم که به یک چیز باید امیدوار بمانیم؛ به بالندگی باورها و آگاهی روزافزون ایرانی. ایرانی امروز با دیروز چه تفاوتی یافته است؟

ایرانی، امروز روادارتر از گذشته شده است، او دگربودن دیگران را بیشتر می فهمد و از جفایی که در این سالها بر اقلیتها رفته درس گرفته است.

ایرانی، امروز جهانگراتر شده است. بهره مندی از نعمت اینترنت و شبکه های اجتماعی او را با جهان، با خوب و بد کشورهای دیگر و با کارهایی که می شود برای بهتر شدن ایران کرد آشناتر کرده است. او امروز بیش از گذشته با جهان آشنا و به تحولات جهانی دقیق شده است.

ایرانی امروز داناتر شده است. اگرچه کیفیت نظام آموزشی در ایران قابل دفاع نیست، اما او می تواند بیش از گذشته بخواند و بنویسد، با دیگران بنشیند و از سر دانایی گفتگو کند.

ایرانی، امروز شکاک تر شده است. او دیگر هر سخنی را به سادگی باور نمی کند. او به خود بیش از گذشته مجال تردید در سخن بزرگان، یا بزرگنمایان، را می دهد. او در یافتن حقیقت از عقلش بیش از گذشته بهره می گیرد.

ایرانی، امروز مطالبه گر تر شده است. او برای حقوق معوقه اش، برای بازنشستگیش، برای پس اندازش، برای همفکر و همکارش، برای حقوق اجتماعیش و برای سبک زندگیش دست به اعتراض می زند و این اعتراض را حق خود می داند.

ایرانی، امروز حسابگرتر شده است. او به خرجکرد دولت، به انحراف ثروت کشور، به فساد و سوءاستفاده واکنش نشان می دهد. او امروز می فهمد که بودجه، پول ملت است، نفت، پول مردم است و باید درست و برای مردم و آبادنی کشور هزینه شود.

ایرانی، امروز بی باکتر شده است. او از آشکار ساختن سوءاستفاده از ثروت و قدرت نمی ترسد. ایران امروز به کمک فضای مجازی، پر شده است از آزادنگار و آگاه ساز و آنها هزینه ی این کار را به جان خریده اند.

ایرانی، امروز کنشگرتر شده است. میزان همکاری شهروند ایرانی با سازمانهای مردم نهاد رو به فزونی است. او امروز به سیاست، محیط زیست، حقوق حیوانات، کودکان کار، شکاف جنسیتی و دیگر باره های اجتماعی و مدنی حساستر از گذشته است.

ایرانی، امروز متکثرتر شده است. امروز در ایران همزمان سه نسل از یک خانواده را که با سبک زندگی و باورهای گوناگونی در کنار هم قرارگرفته اند به فراوانی می توان دید. در جامعه رنگین کمانی از اندیشه و باور با علائق و سلائق متفاوت پدید آمده است.

ایرانی، امروز باور بیشتری به خودشکوفایی پیدا کرده است. زنان در این خودشکوفایی گوی سبقت را از مردان ربوده اند. زن ایرانی امروز برای رسیدن به حقوقش پایمردی بی مانندی می کند و مرد ایرانی این حقوق را بیشتر می شناسد.

ایرانی، امروز دانش باورتر شده است. او به سخنان بی مایه ی مدعیان کمتر بها می دهد و برعکس، برای سخن کسانی که بر پایه ی علم و پژوهش سخن می گوید بیشتر ارزش می گذارد.

و؛ ایرانی، امروز آزموده تر شده است. او در تاریخ معاصر خود هم کودتا دیده است، هم انقلاب، هم جنگ، هم تحریم. او در این سالها روایت همه ی گروهها را شنیده و یا دیده است از سلطنت طلبان گرفته تا کمونیستها و از اسلامگرایان سنتی تا نواندیشان دینی و دیگر مکاتب فکری و بشری. او امروز داوری است با مشاهده ی دست اول و بدون واسطه.

به باور من ایرانی امروز بزرگتر از پوسته ی جامعه شده است و از این رو در اندازه ی مقدر جامعه نمی گنجد، او بیش از گذشته مجال می خواهد. شاید خواننده بگوید که این تصویر نشاندهنده ی همه ی جامعه ی ایرانی نیست. این سخن بجاست اما آنچه که باید با چشم بازتری دیده شود روند این دگرگونی است. ایرانی که در بالا توصیف شده، گروه فزاینده ایست که از کفه ی دیروز جامعه ی ایران برخاسته و به کفه ی دیگر این ترازو نشسته است، کفه ای که مرتب سنگین تر می شود و تعادل جامعه ی ایرانی را به سود خود به هم می زند.

این ترازو را نمی شود به ضرب و زور و آویزان شدن از کفه ی دیروز به تعادل برگرداند، تنها باید نقطه ی تعادلی نو برای آن یافت و محور تعادلش را به آن نقطه منتقل کرد. تغافل از این نیاز بزرگ تنها واژگونی این ترازو را به همراه خواهد داشت. کشورداری پایدار و هوشمند، بنا نهادن اسباب کشورداری بر نقطه ی تعادل آینده ی جامعه است، نه تلاش برای سوق دادن جامعه به نقطه ی تعادلی که از آن گذشته است. به خودمان امیدوار باشیم...
 @pedram_soltani
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝گفت‌و‌گوی دو اصلاح‌طلب در باب قومیت‌ها و مسئله تجزیه‌طلبی

در مناظره قلمی پیش‌رو دو تن از اطلاح‌طلبان، با توجه به شرایط کنونی منطقه از دو منظر متفاوت مطالبات قومیتی را در بستری تاریخی بررسی کرده‌اند و ادله خود را در ضرورت «نگاه به خارج» و نیز «نگاه به داخل» اقامه کرده‌اند و سپس، از ربط‌ و نسبت اصلاح‌طلبان و مطالبات قومی و به‌ویژه رهیافت‌های «تجزیه‌طلبانه» سخن گفته‌اند.

الف) نیروهای امریکایی از شمال سوریه عقب‌نشینی می‌کنند به سمت مرزعراق. وزیر دفاع امریکا می‌گوید از منابع نفتی سوریه عقب نشینی نمی‌کنیم. چند سال است که کردهای موسوم به قسد (اتحاد دموکراتیک خلق) تحت حمایت نظامی و تسلیحاتی امریکا بر منابع نفتی گازی و آبی فرات مشرف شده و آن را قاچاق می‌کنند. برخی جوانان کرد پلاکاردهایی در اعتراض به عقب‌نشینی امریکا در دست دارند و برخی به زره‌پوش‌های امریکایی گوجه پرتاب می‌کنند.
یاد صحنه‌ای می‌افتم که تلویزیون باکو هر سال در سالگرد ۲۱ آذر روز سقوط پیشه‌وری پخش می‌کند. فیلم‌هایی که از آن روزها موجود است نشان از استقبال مردم تبریز از ارتش سرخ دارد. یکی از آن فیلم‌ها مربوط به عقب‌نشینی ارتش سرخ از تبریز است. مردم ارتش را بدرقه می‌کنند و آب پشت سر می‌ریزند. غافل از این که همان عقب‌نشینی کمر «اردوی فدائیان» را شکست.
باید لشکرکشی اردوغان را محکوم کرد. اما به چه دلیل باید محکوم کردن اردوغان را با رمانتیزه کردن تجزیه ثروتمند ترین ۳۰ درصد سوریه توسط ارتش کردی که پنتاگون آنجا ساخته توام کرد؟ چرا باید از تجزیه عملی یک کشور تحت حمایت مستقیم نظامی امریکا استقبال کرد؟ من می‌دانم چرا. در غرب سالهاست این باور ترویج می شود که کردها تنها متحد استراتژیک سکولار ما هستند در خاورمیانه‌ای که بنیادگرایی اسلامی بیداد می‌کند. یک روز هم همان رسانه‌ها می‌گفتند باید از پرزیدنت لائیک صدام در مقابل بنیادگرایی ایرانی دفاع کرد. چه کسی گفته راه سومی به نام صلح و گفتگوی کردی-ترکی و گفتگوی کردی-عربی وجود ندارد؟

🆔 @MostafaTajzadeh

📌متن کامل در فایل پی‌دی‌اف زیر👇
🎥حجت‌الاسلام پناهیان

مماشات داریم می‌کنیم. حق بگید. شورای نگهبان رو قبول‌ ندارد. مفسد فی‌الارضی. مفسد هم حکمش اعدامه! قیام علیه نظام اسلامی حکمش اعدامه. فتنه‌کردن و آشوب‌کردن حکمش اعدامه.

خواهش می‌کنم هیچ کدوم در دلتون خطور نکنه که اقا حالا محاکمه بکنند، حکمش هم اعدام نباشه، مهم نیست. چرا اعدام نکنند؟ چرا حکم خدارو اجرا نکنند؟

چرا؟ به‌چه دلیل شرعی ما باید کوتاه بیایم؟ با کی داریم بازی می‌کنیم؟ با چی؟ دشمن چی میگه اون وقت به ما؟ دشمن غلط میکنه. دشمن الان در موقعیتی نیست که حرف بزنه.

دشمن بیرونی، به ما چی می‌گند بیرونیا؟ الان خودشون دیگه خشتک خودشونو نمی‌تونند جمع کنند. کدوم دشمن؟ کدوم بیرونیا؟

فراری‌ها رو به شما چجوری نشون بدم؟ چجوری اسم ببرم؟ چرا شما دوره نمی‌کنید این نخبگانی (را) که می‌شناسید؟ (چرا) وادارشون نمی‌کنید؟ چرا بهشون نمی‌گید خجالت بکش! نون ولایت‌فقیه رو تو داری می‌خوری. نون حزب‌اللهی‌ بودن و اصولگرابودن رو داری می‌خوری!

🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝نصايح دكتر مصدق به شاه كه گوش شنوائى نيافت

✍🏻محمد ترکمان

زنده ياد دكتر مصدق با شناخت عميقى كه از اوضاع كشور، منطقه و قدرتهاى مداخله گر غربى داشت، بسيار كوشيد تا چترى به وسعت ايران بگستراند و با ايجاد وحدتى فراگير مركب از همه نيروها و اقوام و سلائق، ايران و ايرانى را در مسير استقلال، آزادى، سازندگى، توسعه پايدار و متوازن يار و پشتيبان باشد. در اين فرايند دكتر مصدق از جذب شاه نيز غفلت نورزيد و به دفعات كوشيد همچنان كه نفت ملى شد و از آن ملت گرديد، شاه را نيز "ملى" كرده و متعلق به همه ملت ايران نمايد و راه پيوند با ملت و يافتن عظمت را به او بنمايد و...
اما شاه به دليل فقدان عزت نفس و آزادگى و واهمه از سياست خارجى كه پدرش توسط آنان به قدرت بركشيده شده بود و سپس به تبعيد فرستاده شده بود، اين سعادت را نيافت و فاقد پشتوانه و رضايت داخلى، بر او نيز همان رفت كه بر پدرش.

دكتر مصدق طى نطقى در جلسه چهارم خرداد ماه ١٣٢٩ در مجلس شوراى ملى، ضمن اشاره به ملاقاتى با شاه و دو درخواستى كه از او كرده بود، چنين گفت:
"موقع تشرف به پيشگاه اعليحضرت ...-گفتم-، دو استدعا دارم.
فرمودند: بگوئيد.
عرض كردم:
يكى اين است كه اعليحضرت، حساب خودتان را با حساب شاه فقيد يكى نكنيد والا ورشكست مى شويد.
فرمودند: چرا ورشكست مى شوم؟
گفتم: براى اينكه اعليحضرت فقيد، يك عملى در اين مملكت كرده اند كه دشمن زياد دارند. اگر شما فرموديد كه هر كس با او مخالف بود، يا شاه با او مخالف بود، من هم با او مخالف هستم، درست نمى شود. الملك عقيم. شاه بايد بفرمايند در راه وطن، در راه مملكت، نه پدر دارم، نه مادر دارم، نه خواهر نه برادر. من شاه اين مملكتم. اگر اين طور فرمودند، يك عظمت و يك جلالتى پيدا مى كنند كه شهره آفاق شوند كه پدر شاه هم به استصواب جلالت شاه، جلالت پيدا مى كنند.
دوم اين كه در امور دولتى دخالت نفرمائيد. به جهت اينكه پادشاه مشروطه آن كسى است كه هيچ كس با او مخالف نباشد و همه مردم با شاه موافق باشند. وقتى شاه تشريف بردند در هيئت وزراء فرمودند كه اين شخص بايد استاندار باشد، ٩ نفر ديگرى كه داوطلب استاندارى هستند، با شاه مخالف مى شوند. وقتى كه شاه فرمودند يك نفر بايد وكيل بشود، ١٣٥ نفر ديگر هم همين انتظار را دارند، و اگر شاه نفرمود، با شاه مخالف نمى شود. بنا بر اين دخالت در امور مملكت به هيچ وجه به صلاح شاه و مملكت نيست.
ممالك مشروطه بايد از مملكت مشروطه اصلى تقليد كنند كه انگلستان است. اگر كسى ديد كه پادشاه انگلستان در اين قبيل امور دخالت بكند، اعليحضرت هم بفرمايند، بى ضرر است.
عظمت و جلالت انگلستان به اين است كه شاه در اين قبيل امور دخالت نمى كند و يك رجال بزرگى آنجا هست كه مملكت را به اين صورت درآورده اند. شايد خيال كنند كه در انگلستان فقط چرچيل و يا يك اتلى است. عظمت و پيشرفت سياست بين المللى انگليس مرهون رجال بى شماريست كه دارد.
مملكتى كه رجال ندارد، هيچ چيز ندارد..."

🆔 @MostafaTajzadeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 پاسخ ۲۵ سوال دربارهٔ «سرا» (سامانهٔ رأی‌سنجی اصلاح‌طلبان)

@shorali
🆔@MostafaTajzadeh
🎥 آیه الله خمینی در بهشت زهرا: سرنوشت هر ملتی به دست خودش است

به چه حقی ملت پنجاه سال ازاین،سرنوشت ملت بعد را معین می ‌کند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است.

ما درزمان سابق،فرض بفرمائیدکه زمان اول قاجاریه نبودیم، اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم مافرض کنیم که رای مثبت دادند،اما رای مثبت دادند برآقامحمد خان قجر و آن سلاطینی که بعد ‌ها می ‌آیند.در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هیچ یک از ما زمان آقا محمدخان را ادراک نکرده، آن اجداد ما که رأی دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رأی دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد. سرنوشت هر ملت دست خودش است.ملت در صدسال پیش از این،صدوپنجاه سال پیش ازاین،یک ملتی بوده،یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته،ولی او اختیار ما‌ها رانداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند.

ما فرض می ‌کنیم که این سلطنت پهلوی ، اول که تاسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم تاسیس کردند و این اسباب این می‌شود که - بر فرض اینکه این امر باطل، صحیح باشد- فقط رضاخان سلطان باشد، آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند و، اما محمد رضاسلطان باشد براین جمعیتی که الان بیشترشان، بلکه الا بعض قلیلی از آنها ادراک آنوقت را نکرده اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؛ بنابر این ، سلطنت محمدرضا اولا که، چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سر نیزه تاسیس شده بود مجلس، غیر قانونی است ، پس سلطنت محمد رضا هم غیرقانونی است و اگرچنانچه سلطنت رضاشاه فرض بکنیم که قانونی بوده ، چه حقی آن‌ها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند هر کسی سرنوشتش باخودش است،مگر پدر‌های ما،ولی ما هستند؟/ تابناک

🎥 ویدئوی سخنرانی آیه الله خمینی در بهشت زهرا:از کانال اندیشه آزادی: 👈 t.me/andishe_azady/43742

📌متن کامل سخنرانی: 👈 b2n.ir/01148

@SHENAKHT12
🆔@MostafaTajzadeh