فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.9K subscribers
10.8K photos
3.42K videos
520 files
29.3K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝پیشنهاد ناب و استراتژیک جمعی از کارشناسان حوزه علمیه قم برای حل مشکل مسکن!
✍🏻 امیر ترکاشوند

(در گفتگوی ویژه شبکه خبر سازمان صدا و سیما؛ با عنوان "مرز اسلام ناب امام با اسلام آمریکایی و اسلام متحجران")

حجت الاسلام علی کشوری، دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی:
من برای این که این مسأله نظریه جامعیت اسلام یا به تعبیر رایج‌تر نظریه اسلام ناب جا بیفتد یک توضیحی را عرض می‌کنم... الآن یک مسائلی در جامعه ما وجود دارد که این مسائل الآن وضعیت خوبی ندارد و وضعیتش به سامان نیست. یکی از آن مسائل؛ مسائل حوزه معماری و مسکن است... شما می‌دانید ما حدود ۲۴ و نیم میلیون خانواده ایرانی داریم که این‌ها حدود ۳۵ درصدشان مستأجر هستند و حدود ۷۰ درصد بنا‌های کشور ما آپارتمان هستند؛ آپارتمان‌های معیوبی که زندگی مردم را به چالش کشیدند.

حالا من می‌خواهم این را عرض کنم؛ نظریه اسلام ناب این ایده را مطرح می‌کند که در کتاب خدا و روایات اهل بیت عصمت و طهارت؛ برای حل همه این مسائل راه حل وجود دارد... اسلام سکولار یک شاخصه مشخص دارد؛ برای حل مسأله رجوع می‌کند به اسناد بین المللی، رجوع می‌کند به سند ضاله و معیوب ۲۰۳۰. اسلام ناب می‌گوید که راه حل در آیات و روایات است. همین روز‌های اخیر کارشناسان حوزه علمیه قم یک پیشنهاد مشخصی را برای حل مشکل مسکن به دولت محترم و نجیب جمهوری اسلامی ارائه دادند. آن‌ها پیشنهادشان این است که برای حدود این ۱۰ میلیون خانواده مستأجری که ما داریم دولت بیاید به این‌ها حدود هزار متر زمین رایگان هدیه کند و در واقع با یک سرعت بسیاری هم مردم را امیدوار کند و هم مشکل مسکن و مستأجران و آپارتمان نشینی را حل کند

می‌دانید چرا الآن مشکل در حوزه مسکن حل نشده؟ ... در حوزه سلامت می‌دانید چرا وزارت بهداشت ما قدرت پیشگیری از بیماری را ندارد و نمی‌تواند سطح بیماری‌ها را کاهش دهد؟ دلیلش این است که به راه حل‌های مطرح در اسلام و به نظریه اسلام ناب آقایان یا اعتقاد ندارند یا این که همه مقالات بین المللی و اسناد بین المللی را برای حل این مسائل مرور می‌کنند... این مسأله‌ای که بنده عرض کردم به نظرم مرز اصلی اسلام ناب است با اسلام آمریکایی و اسلام متحجر؛ یعنی من اگر بخواهم به صورت ساده بگویم؛ اگر دیدید که مسئولین کشور برای حل مسأله مسکن آمدند از آیات و روایات استفاده کردند ما داریم نزدیک می‌شویم به مسأله اسلام ناب.

اما اگر مثلاً در مسأله مسکن رفتیم سراغ هَبیتات، رفتیم سراغ بخش یازدهم سند توسعه پایدار ۲۰۳۰؛ این یعنی رفتیم سراغ اسلام آمریکایی. اگر کسی هم در حوزه علمیه آمد گفت که سند ۲۰۳۰ به دلیل بنای عُقلا امضا شود؛ این می‌شود اسلام متحجر. مهم است مرز اسلام ناب را ما درست تشخیص دهیم. آن‌هایی که معتقد به اسلام ناب هستند راه حل مشکلات را می‌آیند از آیات و روایات می‌گیرند... وقتی می‌گوییم راه حل را از اسلام بگیریم نه از اسناد بین المللی، اسلام یکی از رهنمودهایش به ما این است که مردم را پای کار بیاوریم. مثلاً در حوزه مسکن من مثال زدم خیلی مثال ملموسی بود؛ می‌گویم دولت به جای اینکه مسأله مسکن را بخواهد با کمک انبوه‌ساز‌ها حل کند و برود دولتی حل کند زمین به مردم واگذار کند اگر از همین فردا رئیس جمهور بگوید که ما به ایرانی ها، آن‌هایی که مستأجرند و آن‌هایی که تازه می‌خواهند ازدواج کنند یک قطعه زمین هزار متری می‌دهیم خودشان بروند فرایند ساخت را طی کنند؛ دولت کمک می‌کند مردم خودشان بیایند ساختمان‌ها را بسازند. شما خواهید دید در پایان همین دولت اول آقای رئیسی... با کمک خود مردم ساخت و ساز مسکن برای محرومین و مستأجر‌ها با یک سرعت بالایی انجام خواهد شد... بنابراین این شاخص را من خواهش می‌کنم جوانان عزیز و مردم خوبمان به آن توجه کنند؛ اسلام ناب یعنی راه حل‌ها را از پیغمبر بگیریم از کتاب خدا بگیریم؛ در همه حوزه‌ها نه فقط در بعضی از حوزه‌ها. یکی از مهمترین حوزه‌هایی که تأکید می‌کنم الآن لازم است راه حل‌های‌مان را از اسلام بگیریم مسأله طب است من با صراحت اعلام می‌کنم فقط و فقط معادلات طب اسلامی قدرت ایجاد پیشگیری از بیماری را دارد. مادامی که ما در حوزه سلامت، مقلد سازمان صهیونیستی WHO هستیم نمی‌توانیم پیشگیری از بیماری را ایجاد کنیم》اینجا

اگر راه‌حل‌های زندگی ما و آیندگان باید در تدابیر عصر روایات قفل شود پس چرا
از گودال و سنگ و کلوخ برای قضای حاجت استفاده نشود
چرا از نیزه و شمشیر و خیل اسبان برای ارتش استفاده نشود
چرا سازمان‌های بازنشستگی منحل و مستمری بازنشستگی قطع نشود
چرا از هموطنان عزیز غیر مسلمان‌مان جزیه گرفته نشود
چرا برده‌داری و کنیزداری احیا نشود
چرا برای گسترش پرچم اسلام به کشورهای نامسلمان حمله نشود
چرا برای درمان از شاش شتر استفاده نشود
چرا ...

چه کسی ما را به این حال و روز انداخته که استراتژیستش تو باشی!؟
T.me/baznegari/1097
لینک ویدئو
📝📝📝ظاهر و باطن ۸۸-جرم نابخشودنی محصوران از نگاهی دیگر!- در اسارتِ حصر هم اسیر صحنه آرایی ها نشدند!!

✍️حسین جعفری

شجاعت کف نزدن!

در پایان کنفرانس حزبی از حضار خواستند برای رفیق استالین کف بزنند. همه برخاستند و پنج دقیقه مدام کف زدند. این کف زدن عذاب آور شده بود، تجسم دامی که مردم گرفتارش بودند. چه کسی جرات می کرد کف زدن را متوقف کند؟ از دبیر تا دربان جلسه مجبور به ادامه بودند و حالا ده دقیقه بود که همه کف می زدند. مدیر یک کارخانه کاغذسازی اولین نفری بود که نشست و پس از او مردم، بتدریج نشستند. آن شب او را دستگیر کردند. او محکوم به ده سال زندان شد. بازجو به او گفته بود: "این سزای کسی است که به دیگران شجاعت این را می دهد که دیگر کف نزنند!".(الکساندر سولژنیتسین)

ظاهر و باطن آنچه در ۸۸ اتفاق افتاد!

تا قبل از سال ۸۸ جملگی سیاستمداران و مردان سپهر اجتماعی ایران در برابر آنچه می دیدند و می شنیدند؛ کارشان سکوت بود و در نهایت؛ واگذار کردن به خدایی که در این دنیا سکوت پیشه نموده و اصلاح امور و زندگی را به بندگان محول کرده است که؛ «انّ الله لایغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم»- [به نحوه ی تعامل خاتمی در انتخابات مجلس هفتم بنگرید که با تهدید عدم برگزاری شروع اما به تمکین نسبت به انجام آن خلاف رسید و یا به نحوه ی تعاملش در خصوص لوایح دو قلو عنایت کنید و یا در ۸۸ حرف حق ولو محترمانه خطاب به رهبری را توهین می دانست و سکوت کرد، و یا به اعتراض نهایی هاشمی در انتخابات ۸۴ توجه کنید که علیرغم اعتقاد به نادرستی انتخابات کار را به خدا واگذار کرد و ...]

... اما این میر حسین بود که "نه" گفتن را آغازگر شد! او نه تنها برای ارباب قدرت کف نزد که همگان را به شجاعت فرا خواند و قدرت را دچار مشکل کرد!

میر حسین رسماً و علناً و نه در نجوا با خدا! که در همنوایی و همراهی با ولی نعمتان و صاحبان واقعی این مرز و بوم یعنی ملت ایران فریاد بر می آورد که:

"نتایجی که برای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام شد، بهت آور است. مردمی که در صف های طولانی اخذ رای شاهد ترکیب آرا بودند و خود می دانند که به چه کسی رای داده اند با حیرت تمام به شعبده بازی دست اندرکاران انتخابات و صدا و سیما نگاه می کنند. آنان اینک بیش از همیشه به دنبال آن هستند که بدانند چگونه و توسط چه کسانی و مقاماتی طرح این بازی بزرگ ریخته شده است.

اینجانب ضمن اعتراض شدید به روند موجود و تخلفات آشکار و فراوان روز انتخابات هشدار می دهم که تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهیم شد.

اینجانب طبق وظیفه شرعی و ملی خویش به افشای رازهای پشت سر این روند پر مخاطره خواهم پرداخت و آثار نابودکننده آن را بر سر سرنوشت کشور توضیح خواهم داد.

و ترس آن دارم که ادامه وضع موجود همه نیروهای موثر در نظام را به توجیه گرانی دروغگو در مقابل مردم تبدیل کند و دنیا و آخرت آنان را در معرض لطمه های جبران ناپذیر قرار دهد.

به مسئولان توصیه می کنم پیش از آن که دیر شود این روند را فوراً متوقف کنند و همگی به خط قانون و امانتداری از آرای ملت بازگردند و❗️بدانند که خروج از عدالت مشروعیت زداست....

و ما لنا الا نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا و لنصبرن علی ما آذیتمونا..."

لطفاً این بیانیه را مجدداً بخوانید!! آیا واقعاً میر حسین با این جرم نابخشودنی، مستحق حصر و بیشتر نیست؟

آری، آنان درست می گفتند که اعتراض به دروغ و تقلب در انتخابات؛ ظاهرِ اعتراض میر حسین بود!! اما در اعلام باطن هدف جنبش سبز تقلب کرده و دروغ گفتند که جنبش سبزی ها قصد مقابله با کشور و جمهوری اسلامی و انقلاب مخملی دارند!! خیر، باطن ایستادگی میرحسین آن بود که کف نزدن را به مردم اموخت و جنبش سبز تلاش داشت تا از تهی شدن‌جمهوری اسلامی و تغییر ماهیتش به امارات اسلامی جلوگیری کند.

مجدداً به این فراز توجه کنید! ببینید میر حسین چه می گوید و کجا را برای حفظ کشور نشانه می گیرد؛"بدانند که خروج از عدالت مشروعیت زداست." آیا واقعاً چنین گوینده ی شجاعی مستحق این نیست که جناب ذوالنور (جانشين نمايندگي ولي فقيه در سپاه پاسداران در سال ۸۸ به نمایندگی از برخی آقایان)، چنین بگوید که؛ "جایگزین رفع حصر آزادی نیست؛... چندین اعدام در انتظار سران فتنه است"

پ ن:

شیخ محصور اصلاحات؛ کروبی شجاع نیز علیرغم‌ اسارت در حصر با صدور بیانیه های دقیق و تحلیلی خطاب به خبرگان و رهبری، ریشه ی مشکلات کشور را نشانه گرفته و در همراهی و ایستادگی با مطالبات قانونی مردم سنگ‌ تمام گذاشت و به عهد خود با مردم وفادار بوده و شانه به شانه با میر حسین و زهرا رهنورد مظلوم، در اسارت حصر ماند؛ اما اسیر صحنه آرایی ها نشد!!
@MostafaTajzadeh
📝📝📝جای خالی روزنامه‌نگاری مستقل در روایت ایذه

✍🏻 حسین نورانی نژاد

وقوع دو قتل دلخراش در ایذه و در زادروز کیان پیرفلک، کودک مظلومی که چند ماه پیش در همین منطقه مورد اصابت تیر قرار گرفت و جان باخت، بار دیگر وجدان عمومی جامعه را آزرد و درگیر ابعاد مختلف آن کرد.

درباره این حادثه و ابعاد سیاسی امنیتی آن و پیش‌بینی‌پذیری چنین اتفاقی و تداوم خشونت‌ها و راه‌های کنترل آن جای گفتگوهای زیادی هست، اما یک مساله مقدم بر این مباحث وجود دارد و آن مطلع شدن از اصل واقعیت حادثه رخ داده است.

در این ماجرا چه گذشت، طرفین ماجرا چه می‌گویند و افراد محلی و بی‌طرف چه روایتی دارند. اینها کار گزارشگری ژورنالیستی است. حالا چه کسی جرات دارد طرف این ماجرا برود؟

احتمالا هیچ رسانه مستقلی امکان یا تمایلی برای این کار نداشته باشد. هنوز از درد آخرین انجام وظیفه این گونه رها نشده‌ایم و نیلوفر حامدی و الهه محمدی دقیقا در پی چنین انجام وظیفه‌ای ماه‌هاست در بازداشت به سر می‌برند.

شاید گفته شود اتهامات آنها مواد دیگری بوده است. بسیار خوب. ولی پیرو انجام وظیفه روزنامه‌نگاری خود گرفتار بازداشت و پرونده قضایی شدند وگرنه همان موارد دیگر هم که ادعا می‌شود، امروز برایشان موجب دردسر نشده بود. 

بگذریم. حالا باید به روایت چه کسی در این باره اعتماد کنیم؟ نیروی انتظامی که یک طرف دعواست. صدا و سیما همین طور. نهادهای رسمی دیگر به همین ترتیب. چه نهاد مستقلی برای روایت بی طرفانه وجود دارد که اکثریت خاکستری و دغدغه‌مند حقیقت آن را باور کند؟

نقش نهادها و نیروهای مستقل و بی طرف واسط ظاهرا در هیچ حوزه ای قرار نیست جدی گرفته شود. احزاب و میانه‌روها در سیاست، سمن‌ها در حوزه‌های مدنی، نهادی با کارکرد شورای نگهبان برای موضوعی چون انتخابات و داوری بر اساس قانون اساسی، روزنامه‌نگاری مستقل و قدرتمند در میان حوادث و موضوعات مختلف اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و از همه مهم تر عدلیه مستقل و بی‌طرف که حداقل برداشت عمومی درباره‌اش این‌گونه نیست.

در این بین می‌خواهم بر نقش روایتگری مستقل و موثق تاکید کنم. منطقا کسی نباید انتظار داشته باشد که روایت صدا و سیما هر قدر که حرفه‌ای به نظر برسد مورد قبول اکثریت جامعه قرار گیرد. این رسانه حتا ظاهر بی طرف را هم نه خواسته و نه توانسته رعایت کند. در هر اختلافی که رخ داده، این رسانا یک طرف دعواست. می‌ماند رسانه‌های دیگر همچون روزنامه‌ها. آیا امروز مدیر مسئول و سردبیری هست که ریسک فرستادن روزنامه‌نگاران خود به ایذه برای تهیه گزارش مستقل را به جان بخرد؟

احتمالا در بین روزنامه‌نگاران هنوز آرمانگرایی‌های فراوانی هست تا تن به خطر دهند و به دل ماجرا بزنند، اما مدیران و سردبیران هنوز عاقبت دو روزنامه نگار در بند پیش چشمشان است. و تازه فرض که رفتند و گزارش را تهیه کردند. اگر نتیجه گزارششان خلاف روایت رسمی باشد چه؟ آیا امکان انتشار بی دغدغه آن را دارند؟
آیا هنوز معلوم نشده که با فرض هزینه‌های موردی که چنین نقش آفرینی رسانه‌ها برای حاکمیت دارد، در مجموع و دریک نگاه کلان، وجود چنین ظرفیتی برای کشور و فیصله‌بخشی بسیاری از اختلافات و خصومت‌ها لازم است؟
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
📝📝📝 اصلاح‌طلبان همچنان اصلاح‌طلب‌اند و انقلابی نشده‌اند. 

✍🏻حمیدرضا جلائی پور

۱- با گذشت دو سال از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ که موجب یکدست‌سازی ساختار سیاسی شد؛ ارزیابی شما از پیامدهای مثبت
و منفی این رخداد برای ساختار سیاسی و کلیت روند اداره کشور چیست؟ آیا یکدست‌سازی منجر به افزایش کارآمدی سیستم شد؟

جلائی‌پور: پاسخ ناظران که از بیرون به این یکدست‌سازی نگاه می‌کنند، روشن است.
و همه می‌گویند وضع خراب است. نه فقط در زمینه‌های اداری، اقتصادی، فرهنگی و سیاست خارجی وضعیت به بهبود و کارایی منجر بیشتر نشده بلکه از مشروعیت حکومت کاسته شده است. تا جایی‌که در برابر حکومت بزرگترین اعتراض سیاسی-اجتماعی بعد از انقلاب شکل گرفت (یا همان خیزش اعتراضی مهسا در پاییز ۱۴۰۱) که پیامدهایش همچنان ادامه دارد.

اما ممکن است خود بلوک قدرت چنان ارزیابی منفی از خودش نداشته باشد،
و بگوید اتفاقی نیفتاده، بلکه دولت یکدست داشت قله‌های پیشرفت را در داخل و خارج طی می‌کرد که عده‌ای اغتشاشگر با کمک خارجی‌ها برای حکومت مزاحمت ایجاد کردند! حکومت هم آن‌ها را تنظیم کرد! متاسفانه شما این برداشت سخیف و ضد حقوق شهروندی رو می‌توانید در تبلیغات صدا و سیما ببینید. این‌ها ظاهرا کاری به اون صدها جانباخته ندارند. این ها کاری به این ندارند که مرغ از سی تومان به کیلویی صد تومان رسید، ارزش پول ملی چهل در صد کاهش یافت، قیمت مسکن چند برابر شد و تورم از بیست و پنج در صد رسید به بالای پنجاه درصد. پیش خودشان می‌گویند این‌های هزینه‌های پیچی که ما داریم برای رسیدن به تمدنی که وعده دادیم، می‌دهیم!

۲- نیروهای سیاسی اصلاح‌طلب
و منتقد در انتخابات ۱۴۰۰ نهایتا دو راهبرد مشارکت‌جویی و عدم مشارکت را برگزیدند و نوعی دودستگی و تقابل در این جریان شکل گرفت؛ با گذشت دو سال، موقعیت هر یک از دو طیف چگونه است و راهبرد کدام‌یک قابل‌دفاع‌تر بوده است؟

جلائی‌پور. مساله مهم این بود که در ۱۴۰۰ وقیح‌ترین مهندسی انتخابات اتفاق افتاد. طبیعی است پس از این اتفاق، در میان نیروهای اصلاح‌جو
و انتخاباتی اختلاف در مواجه با این انسداد سیاسی ایجاد شود. یعنی اصلاح‌جویان که بی‌دلیل اختلاف نداشتند اگر این مهندسی نبود آن‌ها مثل انتخابات ۷۶، ۸۰،۸۴، ۸۸، ۹۲ و ۹۸ یکپارچه در انتخابات شرکت می‌کردند.

الان هم پس از دوسال حکومت یکدست شرایط برای درمان انسداد سیاسی عوض نشده است. دیدیم در اوج اعتراضات مردم، وزیر کشور می‌آید
و می‌گوید راه نجات کشور بازگشت به آرای آیه‌الله مصباح هست (که مرحوم ایشان با آرای مردم همراه نبود) و نمی‌گوید راه نجات کشور بازگشت به جلب رضایت مردم هست (یا همان حرف امام که می‌گفت میزان رای ملت است). ایشان در حالی که تندروها و زیر متوسط‌ها را به کارهای خطیر گمارد‌ه‌اند می‌آید و می‌گوید که تغییر مدیران میانی سرعت ندارد! گویی نظام اداری کشور ملک شخصی این «خالص‌سازان» هست و قرار است با شایسته‌سالاری خدا حافظی کنند.

متن کامل در. INSTANT VIEW
https://telegra.ph/اصلاح%E2%80%8Cطلبان-همچنان-اصلاح%E2%80%8Cطلب%E2%80%8Cاند-و-انقلابی-نشده%E2%80%8Cاند-06-18
@MostafaTajzadeh
@hamidrezajalaeipour
📝📝📝 بیاد چمران

✍🏻ابراهیم حنیف

سی و یکم خرداد سالروز شهادت مردی است که در تاریخ انقلاب کم نظیر بود و افکاری داشت ناخوشایند حاکمان آنروز و امروز . به همین خاطر مورد بی مهری و جفای آنان واقع شده بود .

گرچه‌ منافقانه در سالگرد عروج او مطالبی از صدا و سیما پخش می شود که دلیل آن ، اطمینان خاطری است که دیگر از او خطری متوجه شان نمی شود .

پس چه بهتر که او را نیز مثل مرحوم دکتر شریعتی به نفع خود مصادره کنند !
یک خیابان بنام شریعتی
یک بزرگراه بنام چمران
ولی مخالف با ایده و افکار هردو !!

به همین بهانه لازم دیدم به پاس احترام او چند سطری بنویسم تا نسل امروز او را بهتر بشناسد .


متن کامل

@MostafaTajzadeh
📝📝📝صداوسیما و شبکه نمایش خانگی؛

تیم قهرمان در دستان‌ مربی‌سقوط‌کرده!

✍🏻مصطفی داننده

شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی با حضور رئیس جمهور تصویب کرد که  نظارت بر شبکه نمایش خانگی برعهده سازمان صدا و سیما باشد. این تصمیم در روزهایی گرفته شد که تیم‌های باشگاهی جهان از جمله ایران در حال انتخاب سرمربی برای فصل آینده فوتبالی خود هستند.

به نظر شما امکان دارد مدیران یک تیم فوتبال که تیم‌شان موفق بوده و جام‌های زیادی را کسب کرده،‌هدایت تیم خود را به دست مربی بسپارند که استاد فرستادن تیم‌ها به دسته پایین‌تر است؟ جواب بسیاری از شما «نه» خواهد بود. حالا باید از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی به ویژه رئیس جمهور پرسید که چگونه «تعیین الزامات ساماندهی حوزه صوت و تصویر فراگیر» را در اختیار صداوسیما قرار داده است؟

چگونه می‌شود اختیار چند پلتفرم موفق این روزها در اختیار نهادی گذاشت که به سمت سراشیبی حرکت می‌کند.

صداوسیما با ریزش شدید مخاطب روبروست و طبق آمارهایی که منتشر شده است سریال «گیل دخت» به عنوان پرمخاطب‌ترین تولیدی تلویزیون تنها 38 درصد مخاطب داشته است. آنقدر آش شور است که صداوسیما مجبور است برای تبلیغ سریال‌های خود از بیلبوردهای شهری استفاده کند.

بسیاری از چهره‌هایی که مردم به واسطه آنها تلویزیون می‌دیدند از این سازمان رفته‌اند و دیگر حاضر نیستند برای صداوسیما کار کنند. در جهان کدام سازمانی را سراغ دارید که با سرمایه‌هایی که دارد اینگونه رفتار کند؟ به ثمن بخس بهترین و بااستعدادترین هنرمندان کشور مسیر دیگری را برای دیده شدن انتخاب کردند و صداوسیما ماند و چندان هنرمند به اصطلاح ارزشی که هیچ بویی از هنر نبردند و فکر می‌کنند با تقلید کردن می‌شود جای رامبد جوان، سروش صحت، عادل فردوسی‌پور، مهران مدیری، محسن تنابنده و همه آنهایی که رفتند را بگیرند.

شبکه نمایش خانگی از آن سو به خوبی از سوی مردم دیده می‌شود. برخی از سریال‌های این پلتفرم‌ها مثل «پوست شیر»، « زخم کاری»، «یاغی» و یا برنامه‌هایی مثل «جوکر» به قدری دیده می‌شوند که مردم در روزمرگی‌های‌شان در مورد آنها حرف می‌زنند.

نکته دیگر در روزگاری که تحریم و مشکلات اقتصادی سد محکمی در مسیر تولیدکنندگان بوده است، پلتفرم‌های شبکه نمایش خانگی به خوبی و بدون غر زدن توانستند تولیدات فرهنگی خود را در اختیار مخاطبان قرار دهند. حالا چه شده است که صداوسیما و حتی شورای انقلاب فرهنگی دوست دارد سد راه این تولید شود؟

حالا چگونه می‌شود این بخش خصوصی موفق را به دست صداوسیما داد تا آنها برایش قانون بنویسند و بگویند چه کنند وچه نکنند؟

همین ابتدای کار، جبلی رئیس صداوسیما که بیشتر دوست دارد هنرمندان در تلویزیون نباشند تا باشند گفته است:«در حال پیگیری تهیه آیین‌نامه تخلفات هنرمندان هستیم که ان‌شاءالله دستگاه قضایی هم برای برخورد با تخلفات مسیر روان‌تر و سهل‌تری را طی کند.»

می‌بینید در اول کار به کسانی که در شبکه نمایش خانگی هستند این هشدار داده می‌شود که ما کار را به دست بگیریم دیگر نمی‌توانید در پلتفرم‌ها سریال بازی کنید. دقیقا همان کاری که با صداوسیما کردند.

تلویزیون که خود به خود نمی‌تواند سریال بسازد؛ این آدم‌ها و استعدادشان است که یک سازمان را بالا می‌برند و باعث می‌شوند مردم آنها را ببیند. صداوسیما خودش که دیده نمی‌شود و حالا می‌خواهد کاری کند که شبکه نمایش خانگی هم دیده نشود. دنیای بدون رقیب برای صداوسیما شیرین است و دوست ندارد این کام شیرین را برای خودش تلخ کند.

بهتر است شورای عالی انقلاب فرهنگی، دولت و مجلس در کنار هم یک تصمیم درست بگیرند. ابتدا صداوسیما را به مسیر اصلی خود که همان صداوسیما ملی برگردانند و دوم اجازه بدهند که شبکه نمایش خانگی مثل سینما زیر نظر وزارت ارشاد که مسئول مستقیم امور هنری در کشور است به زندگی خود ادامه دهد.

شبکه نمایش خانگی و سریال‌های آن تبدیل به یک دلخوشی کوچک برای مردم شده است و حتی ایرانیان خارج از کشور هم تولیدات این شبکه‌ها را نگاه می‌کنند، پس با تصمیم‌های غلط این دلخوشی را نابود نکنیم.

@MohandesMirHosseinMousavi @MostafaTajzadeh
📝📝📝تیتر یک کیهان علیه بیانیه حزب اتحاد
پرونده
سازی با اسم رمز «یاس آفرینی»

✍🏻امتداد-گروه سیاسی: روزنامه کیهان تیتر یک امروز خود را به بیانیه حزب اتحاد در خصوص شرایط اقتصادی کشور اختصاص داده است.

تیتر «مسابقه مدعیان اصلاحات با دشمن در یاس آفرینی» به نوعی پرونده سازی جدیدی است که می‌کوشد بیان واقعیت را ذیل عنوان یاس آفرینی جا بزند و در نهایت با توجه به تاکیداتی که اخیرا روی امیدآفرینی انجام شده دلسوزان کشور را منکوب کرده و هر صدای منتقد واقع‌نگری را مجبور به سکوت کند.

کیهان نوشته:«سیاست کثیف دشمنان ملت ایران، یعنی سانسور نقاط قوت‌، برجسته‌سازی نقاط ضعف و در نتیجه یأس‌آفرینی و پمپاژ نومیدی از سوی برخی جریانات سیاسی و رسانه‌ای داخلی نیز دنبال می‌شود.مسائل و مشکلات اقتصادی کشور مدت‌هاست به همان ‌اندازه که موجب رنج و سختی مردم شریف ایران می‌شود، تبدیل به دستاویزی برای هجمه غرض‌ورزان علیه نظام اسلامی و پوششی برای بیان ادعاهای گوناگون و طرح خواسته‌های نامشروع از سوی افراد و جریان‌های سیاسی گشته است. حزب اتحاد ملت ایران اسلامی که در حقیقت تابلوی دیگر حزب منحله مشارکت است، اخیرا اقدام به صدور بیانیه‌ای نموده که در آن با بیان برخی معضلات اقتصادی‌، نسبت به «بحران در یک قدمی اقتصاد ایران» هشدار داده است.»

اما چرا این هشدار چنین کیهان را برآشفته کرده است؟ پاسخش را در نوشته خود کیهان بخوانید:«بیان اینکه دولت باید این کار را انجام دهد یا آن کار را انجام ندهد‌، محل‌اشکال نیست و البته هزینه‌ای هم ندارد و آسان است! اما اینکه در بیانیه مذکور در کنار بیان مشکلات و ارائه پیشنهاداتی کلی‌، هیچ ‌اشاره‌ای به اقدامات مثبت دولت در زمینه بهبود فضای کسب و کار و رشد اقتصادی صورت نگرفته است، دلیلی بر عدم صداقت نگارندگان است.»

همه مشکلشان این است که چرا از دولت محبوب ما تعریف نمی‌کنید؟ کاری که شبانه روز صدا و سیما و ده‌ها تریبون از نماز جمعه تا لشگر سایبری و رسانه‌های ریز و درشتشان انجام می‌دهند اما عایدی‌ای نداشته است. آنقدر دستشان خالی مانده که می‌گویند چرا اتحاد از دستاوردهای دولت ما نمی‌گوید؟

و در پایان همان پرونده‌سازی آشنای کیهانی‌ها:«دال مرکزی این بیانیه و البته سایر مواضع مدعیان اصلاحات، دمیدن روحیه یأس و ترس در دل مردم شریف ایران است. آنها به این بهانه که دلسوز کشور و مردم‌اند‌، به بیان مشکلات با چاشنی اغراق و بدبینی نسبت به آینده می‌پردازند. غافل از اینکه با این شیوه، امید را که اصلی‌ترین سرمایه هر جامعه‌ای برای غلبه بر مشکلات و پیمودن راه تعالی است، نابود می‌سازند! البته خوشبینانه است که این کار را از روی «غفلت» بدانیم، زیرا به نظر می‌رسد برخی از مدعیان اصلاحات، با دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی در یأس‌آفرینی و ترس افکنی مسابقه گذاشته‌اند!»

متن کامل بیانیه اتحاد:

http://www.ettehaadmellat.ir/اطلاع-رسانی/اخبار/بحران-در-یک-قدمی-اقتصاد-ایران-است
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
📝📝📝سردشت، نماد ملی

✍️جواد رنجبر درخشیلر
دانش آموخته علم سیاست و شاهنامه پژوه

حمله وحشیانه ارتش عراق با بمب های شیمیایی به سردشت در ساعت شانزده و سی دقیقه روز هفتم تیر سال ۱۳۶۶ خ. از جنایت های کم نظیر قرن بیستم م. است. مردمی که در روزی عادی در حال انجام عادی ترین کارها بودند ناگهان در اثر بمب شیمیایی قتل عام شدند. حدود ۱۱۰ نفر شهید و حدود ۸۰۰۰ نفر مجروح شدند که جراحت بسیاری از آنها بعد از سال ها هنوز بر جان و روانشان باقی است. خسارت توحش عراقی ها از شمارش بیرون است و تا نسل ها ادامه خواهد داشت.

سردشت از آن لحظه شوم افکندن بمب به یکی از نمادهای ملی ایران تبدیل شد.

نمادهای ملی که سرمایه های معنوی ما، ایرانیان، هستند فقط از پیروزی ها و خوشی ها و قهرمانی ها و شاهکارهای ادبی ساخته نمی شوند. گاه رنج ها نمادها را می سازند و حتی شکست ها می تواند نمادین شود. نمادها هویت ساز و آگاهاننده اند. نمادها آیین وار در تداوم نسل ها باززایی و بازشناسی می شوند و به میراث فرهنگی تبدیل می شوند.

در دفاع مقدس دو شهر سردشت و خرمشهر نمادهای ملی شدند. دیگر شهرهایی هم بودند که کم رنج جنگ را نکشیدند. دزفول و اهواز و آبادان و پیرانشهر و حتی تبریز و تهران و سایر شهرهای دور از جبهه، که از موشک های صدامی در امان نماندند، اما قصه سردشت آن قدر دردناک و ناجوانمردانه، حتی به مقیاس قواعد جنگ، بود که هرگز نباید اجازه دهیم از یاد برود. همه ما ایرانیان سردشتی هستیم.

دریغا که در سال های پس از جنگ کاری درخور سردشت و وجه نمادین آن نشد. تاسف بار است که هیروشیما نزد ما زبانزد معروف تری است از سردشت. این مثال خود کافی است.

افزون بر جنبه های فکری و فرهنگی در توسعه مادی شهر هم توفیقی حاصل نشده است. سردشت از حداقل های توسعه برخوردار نیست. آیا واقعا نمی شود در این شهر چند موسسه تحقیقاتی درباره سلاح های شیمیایی و نهادهای صلح برای منع استفاده از سلاح های شیمیایی راه انداخت و همچنین چند کارخانه و دانشگاه و بیمارستان برای رونق شهر؟ واقعا شدنی نیست؟ مطمئنم که شدنی است. شاید با بخشی از بودجه کلان بی مصرف صدا و سیما بتوان کل سردشت را متحول کرد.

آنچه نیست نه پول که تشخیص امر ملی و منفعت ملی در معنای کلان است. سردشت از لحظه افکندن بمب بخشی از منافع ملی ایران و میراث معنوی آن است که باید پاسداری شود. اما فقدان نظریه ملی مصداق منفعت ملی را به محاق برده است.
آن هم همه ی ماجرا نیست.

سردشت با ستمی مضاعف روبروست. هر سال عده ای که در تهران در خانه هایی مجلل زندگی می کنند، لباس کردی بر تن می کنند و لهجه را غلیظ می کنند و خود را به استان کردستان می رسانند و در رثای سردشت به زبان کردی قصیده ها می سرایند. گاه زحمت سفر هم به خود نمی دهند و در یکی از سالن های مرتب و راحت تهران با همان لباس کردی و لهجه غلیظ کرده بازیگری می کنند و شو اجرا می کنند. پول خوبی هم برای این کارها می گیرند، تا سال بعد و واقعه دیگر.

این شو البته خالی از رویه ی علمی نیست. با مبانی جامعه شناختی و نظریه های مشوش بی قاعده آمیخته می شود و مساله سردشت در نهایت می شود تدریس زبان کردی و یا شعارهای همیشگی به درد نخور درباره توسعه نامتوازن.

این ستم مضاعف به سردشت دلی سنگ مانند دل صدام می خواهد. اگر امر ملی را درک نمی کنند آیا عکس های هولناک کودکان مجروح سردشت را هم درک نمی کنند که با آن نظریه قوم گرایانه می سازند؟

سردشت نماد ملی ماست و تا به درستی در جای واقعی خود قرار نگیرد و جزو منافع ملی طبقه بندی نشود، جز مرثیه سرایی برای آن نمی توان کاری کرد. شهدای سردشت از مظلوم ترین شهدای تاریخ ایران هستند. خون پاک این شهدای مظلوم باید در حافظه ملی ما جریان یابد و وحدت ملی را محکم تر کند.

@bestdiplomacy @MostafaTajzadeh
📝📝📝ادعای وکیل سابق اکبر طبری درباره‌ی «کشف اسناد مجرمانه با حجم وسیع»

✍🏻محمدعلی داداشی وکیل سابق اکبر طبری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز به بهانه‌ی انتشار خبر آزادی اکبر طبری [لینک]، نوشت:

با سلام. آزادی اکبر طبری از زندان، همانطور که قبلا نیز مفصلا بیان داشته‌ام، از اوایل مهر۱۴۰۱ در قبال ۳۰۰ میلیارد تومان وثیقه که با واسطه مصطفی نیازآذری (مجرم متواری به کانادا) توسط […] بوده است که قبلا خبرگزاری میزان به همراه سازمان زندان‌ها […] اظهارات اینجانب (وکیل سابق اکبر طبری ۱۰-۳-۱۳۹۹ لغایت۲۲-۸-۱۴۰۱) در گفتگوی خبری با انصاف نیوز [لینک] را تکذیب کرده بودند.

و اکنون اذعان رییس سازمان زندان‌ها در گفتگوی تلویزیونی صدا و سیما، به آزاد بودن اکبر طبری از زندان، اتفاقی و ناخواسته و به سبب شیوه چالشی و غیر منتظره بودن سوال مجری تلویزیون بوده است؟!

درحالی که پیش از آن، موضوع آزادی اکبر طبری برای مردم مکتوم داشته می‌شد، غافل ازاینکه اساسا درگیری و مخالفت‌های من با ایشان فقط از زمان بعد از آزادی وی از زندان و به سبب کشف اسناد مجرمانه با حجم وسیع به مراتب بیشتر از آنچه که قبلا در پرونده بود و هم به سبب مخالفت‌هایم با اصرار به ادامه دادن به اعمال مجرمانه جدید از طریق بازسازی و سازماندهی مجدد همان شبکه‌ی باندی سابق، بوده است؟! و اختلاف و درگیری من یا عزل و کناره گیری از ۲۹ ماه وکالت از ایشان، هرگز از بابت حق الوکاله نبوده بلکه به سبب شوکه شدن و وحشت زدگی از ماهیت مجرمانه‌ی مافیایی پرونده و مواجه شدن ناگهانی با حجم وسیعی از اسناد مجرمانه مکتوم و کشف میزان گستردگی تحصیل مال از طریق نامشروع معادل ارزش بیش از ۱۵ هزار میلیارد تومان در کشور، که البته ارزش ان هم اکنون چند برابر می‌باشد، بوده است؟!
محمدعلی داداشی وکیل سابق اقای اکبر طبری
۸-۴-۱۴۰۲

https://t.me/jamehmadani @MostafaTajzadeh
📺 #ببینید
۱۸ تیر۱۳۷۸ از دید کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی
منتخب #مناظره آقایان زاکانی و تاجزاده

۲۵دی هزار و سیصد و نود و هفت


به‌دستور رئیس‌جمهور و تایید رهبر در ۲۷ تیر ۱۳۷۸ کمیته تحقیق تهاجم نیروی انتظامی و لباس‌شخصی‌ها به کوی دانشگاه تهران در روز ۱۸ تیر همان سال در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و با حضور نمایندگانی از سپاه(۲نفر)، قوه قضائیه (۲نفر)، وزارت‌خانه‌های اطلاعات، کشور و آموزش عالی (هرکدام یک نفر) به دبیری آقای ربیعی و مسئولیت دکتر روحانی تشکیل شد. این کمیته بعد از تحقیقات مفصل و همه جانبه گزارشی تهیه کرد که پس از تایید ریاست‌جمهوری و رهبری به‌طور کامل در بخش‌های مختلف خبری در صدا و سیما پخش شد.

طبق یافته‌های کمیته، در شب حادثه هیچ میهمان مشکوکی با هماهنگی و سازمان‌دهی قبلی به کوی وارد نشده بود. میان دانشجویان نیز برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی خاصی برای تجمع از قبل در دفتر تحکیم وحدت یا دیگر تشکل‌های مشابه دانشجویی ثابت نشد. همچنین هیچ تشکل دانشجویی در تجمع اعتراضی و خودجوش ساعت ۲۲/۴۵ دقیقه پنج شنبه تا ۴۵ دقیقه بامداد جمعه دانشجویان حضور نداشت. در این مدت هیچ اتفاق ناگواری رخ نداد.

به‌نظر کمیته «بعد از حضور جانشین منطقه مرکزی ناحیه تهران بزرگ در کوی و رفتارهای غیرمدبرانه ایشان درگیری‌ها به‌طور پلکانی رو به اوج نهاد.... [وی] فاقد تدابیر لازم در حل ماجرا بوده و بی‌تدبیری‌های نامبرده موجب انعقاد نطفه ناآرامی گردید».

براساس جمع‌بندی کمیته «حضور برخی از افراد لباس‌شخصی ... در تشدید درگیری‌ها موثر بود.... نیروهای لباس شخصی ناجا را تشویق به حمله نموده و با الفاظی زشت آنها را به‌خاطر عدم حمله و کوتاهی در برخورد با دانشجویان مورد سرزنش قرار می‌دادند.... بین ۲۵ الی ۳۰ نفر آنان ... وارد کوی شدند ... و در ضرب و شتم دانشجویان و تخریب و واردکردن خسارت مشارکت کردند».

کمیته بر مبنای اسناد متقن به این نتیجه رسید که به‌دستور سرپرست ناحیه انتظامی تهران بزرگ که در محل کوی حاضر شده بود، «از ساعت ۴/۱۵ دقیقه بامداد نیروی انتظامی وارد خوابگاه شد. وی در ساعات بعدی نیز بدون رعایت دستورات جانشین فرماندهی کل قوا [وزیر کشور] مبنی بر عدم ورود و ... در صحنه عمل کرد.... وی توانایی و مهارت های لازم برای فرماندهی شهری همانند تهران را نداشت».

کمیته «پس از بررسی‌های لازم مقصران را به‌طور مشترک و با هماهنگی بازرسی ناجا شناسایی نموده و افراد ذیل را به مراجع قضایی ذیصلاح معرفی کرد.
۱. سرپرست ناحیه انتظامی تهران بزرگ
۲. فرمانده یگان ویژه ناحیه انتظامی تهران بزرگ
۳. فرمانده نوپو و نیروهای پلیس شخصی یگان ویژه
۴. جانشین فرمانده نوپو
۵. دو تن از فرماندهان گروهان از یگان ویژه ضداغتشاش
۶. جانشین ناحیه انتظامی منطقه مرکزی
۷. نیروهای کادر نوپو و سایر افراد که توسط بازرسی ناجا مشخص گردیده‌اند».

🆔@MostafaTajzadeh

https://attach.fahares.com/r1D5fpJ3k1ePp4wtNLdF7Q==