فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
Forwarded from امتداد
آیت‌الله قائم‌مقامی: یکی از اشکالات اینکه ما روحانیون در موضع قدرت قرار بگیریم‎ این است که می خواهیم به هرشکل بر دین و ایمان مردم اضافه کنیم. آنوقت از خودمان غافل می شویم!

#امتداد
@emtedadnet
📝📝📝موج نو
آیا مغازه‌داری سنتی به پایان عمر خود نزدیک شده است؟

✍️ ندا گنجی

در روزگاری نه‌چندان دور، شاید تا همین یک دهه پیش، وجود نانوایی، بقالی، قصابی و میوه‌فروشی برای ساکنان محله‌ها مایه دلگرمی بود.تا همین اواخر، مردم خانه هایی را انتخاب می‌کردند که به بازار نزدیکی بیشتری داشت. مردم دوست داشتند چسبیده به واحدهای خرده فروشی زندگی کنند.

به اندازه همین علاقه،در سال‌های گذشته بر تعداد واحدهای خرده فروشی افزوده شد.راه اندازی مغازه احتمالا دم دست ترین کاری بود که خانواده ها برای فرزندان بیکارشان می‌توانستند انجام دهند.دیری نپایید که خیلی از محله ها صاحب مینی سوپرمارکت و ساندویچی‌های کوچک شدند. راسته‌ها و خیابان‌های فرعی هم پوست انداختند و تعداد واحدهای خرده فروشی رو به فزونی گذاشت.

اما چند سالی است که هژمونی واحدهای خرده‌فروشی سنتی با آمدن سوپرمارکت‌ها، فروشگاه‌های زنجیره‌ای، هایپرمارکت‌ها و فروش آنلاین فروریخته است. سوپرمارکت‌های بزرگ که در حقیقت جشنواره‌ای از همه نوع کالای خرده فروشی مورد نیاز مردم هستند، بدجوری از منزلت خرده فروشان سنتی نزد مردم فروکاسته‌اند.

هایپر مارکت‌ها نیز نه‌تنها به رقیب واحدهای کوچک عرضه کالاهای اساسی تبدیل شده‌اند که به تدریج عرصه را بر عرضه‌کنندگان سایر اقلام مورد نیاز مردم نیز تنگ می‌کنند. در چنین شرایطی، بسیاری از صاحبان واحدهای صنفی کوچک، این رقابت را تاب نیاورده و بازار را به این فروشگاه‌های بزرگ واگذار کرده‌اند. البته، آنچه موجودیت مغازه‌های مستقل و کوچک را تهدید می‌کند، تنها به «رشد فروشگاه‌های زنجیره‌ای و هایپرها» محدود نمی‌شود؛ این روزها، ایرانیان، بخشی از کالاهای مورد نیاز خود را به صورت آنلاین خریداری می‌کنند. چنان‌که، تعداد فروشگاه‌های اینترنتی در کشور که به طور رسمی فعالیت می‌کنند، از ۹ هزار فروشگاه فراتر رفته و به گواه منابع رسمی، اقبال مردم به خریدهای اینترنتی سالانه با 60 درصد رشد مواجه است.

امیرخسرو فخریان، رئیس اتحادیه فروشگاه‌های زنجیره‌ای درباره سهم این فروشگاه‌ها در بازار کشور می‌گوید: «حجم بازار خرده‌فروشی 120 تا 130 هزار میلیارد تومان برآورد می‌شود که سهم فروشگاه‌های زنجیره‌ای از این میزان معادل 12 هزار میلیارد تومان است و این فروشگاه‌ها حدود 10 درصد از بازار خرده فروشی را به خود اختصاص داده‌اند.» حال آنکه تعداد واحدهای صنفی مجاز در ایران به بیش از دو میلیون واحد و تعداد غیرمجازها به حدود 500 هزار واحد می‌رسد.

حال که فروشگاه‌های مدرن و استارت‌آپ‌ها عرصه را بر خرده‌فروشان سنتی تنگ کرده‌اند و مردم بیش از پیش به بازارهای مدرن و سایت‌های فروش آنلاین روی خوش نشان داده‌اند، این پرسش را مطرح کرده ایم که آیا مغازه‌داری سنتی به پایان عمر خود نزدیک می‌شود؟



@economistfarsi
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 نوزدهم آبان هر سال یادآور اعدام دکتر سید حسین فاطمی

به گفتهٔ دکتر مصدق، فکر ملی شدن نفت پیشنهاد دکتر حسین فاطمی بود. دکتر فاطمی را همراه با دکتر علی شایگان چهره‌های برجسته جناح چپ دولت مصدق می‌نامیدند. او پیش از اعدام، از ترور توسط محمد مهدی عبدخدایی جان به در برده بود.
عبدخدایی در پاسخ به این سوال که زمانی که از خیابان فاطمی می گذرید چه احساسی به شما دست می دهد؟ شما بالاخره با اعتقاداتی در۱۵ سالگی تان او را ترور کردید گفت:من به ملاقات نواب صفوی رفتم. او به من گفت که ماموریتی به تو می دهم امیدوارم آن را خوب انجام بدهی. اگر دوباره به گذشته برگردم حسین فاطمی را ترور می‌کنم
فاطمی در اول ابان ۱۳۲۸ به گروه متحصنین که در منزل دکتر مصدق گرد آمده بودند پیشنهاد می‌دهد که جبهه واحدی را تشکیل داده و عنوان جبهه ملی ایران را پیشنهاد می‌کند و به این ترتیب پایه‌های ایجاد سازمان جدیدی را بنا می‌گذارد.

به پیشنهاد فاطمی روزنامه باختر امروز ارگان جبهه ملی شناخته می‌شود و چند روز بعد اساسنامه و برنامه کار جبهه ملی اعلام شده و در ۱۰ آبان ۱۳۲۸ رسماً جبهه ملی ایران اعلام موجودیت می‌کند.

فاطمی در مهر سال ۱۳۳۱ با استعفای وزیر خارجه وقت به سمت وزیر امور خارجه دولت دکتر مصدق منصوب شد و بدنبال کشف مدارک جاسوسی انگلیس بلافاصله سفارتخانه انگلیس را در اول بهمن تعطیل و کارمندان آن را اخراج کرد. فاطمی می‌نویسد: «... ملتی که روزی پرچم دار علم و فرهنگ و صنعت جهان بود… ملتی که راست بود، دوست بود، شعارش پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک بود یک چنین ملتی را یکصد سال استعمار کوشید خرد کند…». وی طی ده ماه بعد از انتصاب یکی از کلیدی‌ترین وزیران کابینه مصدق و تندروترین مخالف استعمار انگلیس و سلطنت بود. او در جریان نهضت ملی شدن نفت از همکاران نزدیک دکتر مصدق بود. به گفته دکتر مصدق، او نخستین کسی بود که پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر ایران را ارائه داد.

مخالفت پیگیر او با دربار محمدرضا شاه پهلوی پس از شکست کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ به اوج رسید.
حسین فاطمی پس از کودتای ۲۸ مرداد نزد دوستانش در خفا بود تا ۶ اسفند که دستگیر شد.

همان ابتدای دستگیری دکتر فاطمی تصمیم گرفته می‌شود در حین دادرسی توسط یک حرکت به ظاهر خودجوش مردمی به دست شعبان جعفری و مریدانش به قتل برسدکه وی و خواهرش مجروح می‌شوند.

سید حسین فاطمی سرانجام پس از محاکمهٔ غیرعلنی در دادگاه نظامی (۷ مهر) به دلیل اقدام برای برکناری شاه و اقدام علیه سلطنت در سحرگاه ۱۹ آبان ۱۳۳۳ اعدام شد. اشرف پهلوی در اعدام ایشان اصرار زیادی می‌ورزید و نهایتاً در قبرستان ابن بابویه شهر ری در کنار کشتگان قیام ۳۰ تیر به خاک سپرده شد.

دکتر فاطمی قبل از اعدام گفته بود:
ما سه سال در این کشور حکومت کردیم و یک نفر از مخالفان خود را نکشتیم برای آنکه ما نیامده بودیم برادرکشی کنیم ما برای آن قیام کردیم که ایران را متحد کرده و دست خارجی را از کشور کوتاه کرده و معتقد بودیم اگر در گذشته بعضی از هم وطنان ما در اثر فشار اجانب تحت نفوذ آنها قرار گرفته‌اند و منویات آنها را اجرا کرده‌اند، بعد از آنکه به نهضت استقلال نائل شدیم رویه سابق را ترک خواهند گفت ولی افسوس که عاقبت گرگ زاده گرگ شود.

دکتر مصدق بعد از مرگ وی چنین گفت:
«اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است. در تمام مدت همکاری با این جانب حتی یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد.»

@kafaeealireza

https://t.me/MostafaTajzadeh/10812
Forwarded from امتداد
توییت ظریف در باره بحران یمن

#امتداد
@emtedadnet
📝📝📝 دموكراسى يا دموقراضه

✍🏼سيد مهدى شجاعى

سال 87 بود کتابی به قلم زیبای #سید_مهدی_شجاعی نویسنده توانای کشور نوشته شد اما پس از اولین انتشار شاهد جمع اوری کتاب از کتابفروشی ها بودیم که بعد ها عنوان شد این کار به درخواست نویسنده کتاب بوده و نه ممنوع شدن ان اما...

در سال 88 و بالا گرفتن اختلافات سیاسی این کتاب نیز حالت ممنوع الانتشاری به خود گرفت ولی مدتی بعد به رایگان در فضای اینترنت منتشر شد و به علت محتوای خوبی که داشت به سرعت در وبلاگها و سایت های فارسی زبان گسترش یافت اما تمامی این اتفاقات پس از این بود که مهندس موسوی یکی از کاندیداهای انتخابات 88 پس از اعتراضاتی که به نتیجه انتخابات داشت به طرفداران خود مطالعه ان را توصیه کرده بود!
#کتاب که طرح روی جلد به ظاهر طنز و فانتزی دارد دارای مطالبی است که به جرات میتوان گفت برای اولین بار است که به این شکل نوشته میشود و شاید تا سالها تکرار نشود.

اما چیزی که تمامی نگاه ها را به خود جلب میکرد ...

داستان شیوا و جملاتی است که با فونت درشت تر در دل این کتاب جای داده شده که در ادامه خلاصه ای از ان را میبینیم:

پادشاهی به نام ممول در کشوری خیالی به نام غربستان پادشاهی میکرد.
او مرد و وصیت کرده بود مردم با انتخاباتی هر دوسال یکبار یکی از 25 پسرش را برای پادشاهی انتخاب کنند.
مردم هر دوسال یکبار یکی از فرزندان اورا انتخاب و فرد برگزیده به شیوه ای حکومت کرد.
اما در دور اخر پسری که عقب مانده بود و مشکلات ظاهری داشت به نام #دموقراضه به سلطنت رسید.

اما او طور دیگری عمل کرد

افرادی مانند خود را به پست و مقام رساند ولی دیالوگ هایی که با همین افراد داشت برگ برنده این داستان است :

مردم همه گوسفندند و ما چوپان:
حواستان باشد!
بزرگ‌ترین اشتباه در حکومت، بها دادن به مردم، یا ارزش قائل شدن برای مردم است.
شما مطمئن باشید که اگر برای مردم، ارزشی بیش از گوسفند قائل شوید، نمی‌توانید بر آنها حکومت کنید.
بهای مردم را شما معین می‌کنید، نه خودشان. اگر شما بر مردم قیمت نگذارید، آنها قیمتی بر خودشان می‌گذارند که هیچ‌جور نمی‌توانید بخرید. و تازه این گوسفند که من گفتم بالاترین قیمت است: قیمت آدم‌های اندیشمند چاق و چله.
قیمت بقیه‌ی مردم، حداکثر در حد پشگل گوسفند است و نه بیشتر.


طوری برنامه‌ریزی کنید که مردم از صبح تا شب بدوند و آخر شب هم نرسند. مردم اگر مایحتاج خود را آسان به دست بیاورند، اگر وقت اضافه داشته باشند، عصیان می‌کنند، بداخلاقی می‌کنند و به فکر اعتراض و انقلاب و این حرف‌ها می‌افتند.
یک تشکیلاتی را تأسیس کنید که کارش چرخاندن مردم باشد، یا چرخاندن لقمه دور سر مردم.
کارش چیدن موانع مختلف، پیش پای مردم باشد. فرض کنید که آب دریا فاصله‌اش یا مردم به اندازه دراز کردن یک دست است. جای دریا را نمی‌توان عوض کرد، اما راه مردم را که می‌شود دور کرد.
هزار جور قانون می‌شود وضع کرد که مردم دور کرهٔ زمین بچرخند و دست آخر به همان نقطه‌ای برسند که قبلاً بوده‌اند. و از شما به خاطر رسیدن به همان نقطه، تشکر هم بکنند.

مردم را به دو دسته تقسیم کنید و به یک دسته حقوق و مواجب بدهید که مراقب آن دسته‌ی دیگر باشند. دسته اول، به طمع مواجب یا از ترس قطع شدن مواجب، مرید شما می‌شوند و دسته‌ی دوم، از ترس دسته‌ی اول، مطیع و مِنقاد شما. به این ترتیب، مملکت، خود به خود اداره می‌شود، بی‌آنکه شما زحمتی بکشید یا دغدغه‌ای داشته باشید.

مردم به دو دسته‌ی خیلی نامساوی تقسیم می‌شوند: عوام و خواص. نسبت این دو با هم، نسبت ۹۹ به ۱ است. یعنی از هر ۱۰۰ نفر، ۹۹ نفر عوام‌اند – عین خودمان – و یک نفر خواص است. و هیچ آدم عاقلی، ۹۹ را نمی‌گذارد، یک را بردارد.
پس خواص را در شمار هیچ‌یک از اعضای بدن خود به حساب نیاورید و در صورت لزوم، فقط به جلب رضایت عوام فکر کنید.
چرا که:

اولاً: جلب رضایت عوام، بسیار آسان‌تر از خواص است.

ثانیاً: رضایت عوام را فله‌ای می‌شود جلب کرد ولی خواص را یکی یکی؛ آن هم اگر بشود.

ثالثاً: عقل عوام به چشمشان است ولی عقل خواص، هر کدام، یک جایشان است که با زحمت هم نمی‌توان جایش را پیدا کرد.
و از همه مهم‌تر، در انتخابات و رأی‌گیری، رأی خواص و عوام یک‌اندازه است. رأی آدم خاص که بیشتر یا بزرگ‌تر از آدم عوام نیست.
پس آدم باید مغز خر خورده باشد که خواص را با همه‌ی مشکلات‌شان جدی بگیرد.
خلاصه این که: این عوام‌اند که سرنوشت و تقدیر خواص را رقم می‌زنند.

پس خود خواص را نباید جدی گرفت، ولی خطر خواص را چرا. خیلی باید مراقب بود. این خواص، موجودات پلید و ناشناخته‌ای هستند که اگر ازشان غافل شوید، کار دست‌تان می‌دهند.
عوام، هزارتایش کم است و خواص یک‌دانه‌اش زیاد. اگر توانستید سرشان را زیر آب بکنید، بکنید وگرنه لااقل مراقب باشید که یکی‌شان دوتا نشود.

@tahlyleejtemaaey

https://t.me/MostafaTajzadeh/10815
📝📝📝فرنچ کیس

✍🏻محمد

مقاله "واویلا لیلی! دوست دارم خیلی" دکتر "فردین علی‌خواه " درباره این که چرا ایرانیان کمتر به یکدیگر می گویند "دوستت دارم" بازتاب گسترده ای داشت.
(‏https://t.me/MostafaTajzadeh/10782)

یادداشت زیبای زیر را یکی از کاربران محترم فرستاده است. ملاحظه فرمایید:

آقا مصطفی عزیز و ارجمند
سلام و عرض ادب

چقدر خوبه که چنین موضوع هایی 👆 رو در کانال تون مطرح می کنین 😊 به نظرم خیلی مهمه...

چند سال قبل، دوستی را تا فرودگاه امام همراهی می کردم که به خانه برگردد. رسمم این نیست که تا پرواز انجام نشود، برگردم. نمی دانم با این کار هوای دل خودم را دارم یا دوستی که می رود را؟ واقعاً نمی دانم 😀

به هر حال، دوستم از گیت رد شده بود و من هم در فرودگاه پرسه می زدم. از نیمه شب گذشته بود و فرودگاه بسیار شلوغ بود. سر و صدای زیاد، بی نظمی چشمگیر و چهره های خسته یا گهگاه گریان و افرادی که باعجله این سو و آن سو می روند در آن اوقات بیداد می کند... نزدیک به سحر بود و پروازشان تاخیر داشت.

من هم نشسته بودم روی یک صندلی یعنی ولو شده بودم و سالن هم خلوت شده بود... یک مرتبه، زن و مردی با سرعت وارد شدند. معلوم بود که مرد مسافر است، چون به محض ورود چمدانش را از زیر نوارها هُل داد و برگشت به سمت زن برای خداحافظی... ظاهر بسیار معمولی ای داشتند، خیلی ساده، نه مدرن نه سنتی...

همدیگر را بغل کردند و برای یکی دو دقیقه همدیگر را بوسیدند. همان بوسیدنی که فرنگی ها، فرنچ کیس صدایش می کنند... حال و احوال خوشی داشتند هنگام خداحافظی و منم بسیار انرژی گرفتم. خستگی هایم در رفته بود و احساس خوشی داشتم...

آن یکی دو دقیقه زیبا را برای دوستم که آن شب مسافر بود، نوشتم... البته برای او این تصاویر و لحظات عادی ست، برای من آن تاثیر را داشت... از آن شب خیلی به آن یکی دو دقیقه فکر کرده و می کنم. و به اگرهایی فراوان، که اگر ابراز عشق، ابراز محبت و به طور کلی عشق ورزی را هم بلد بودیم چه خوب بود... چقدر مهربان تر می شدیم... اینقدر خشونت ورزی نمی کردیم... اینها را به ما یاد نداده اند و این مرا غمگین می کند

باز هم ممنونم از مطالب زیبایی که می گذارید
خوب و خوش باشید
🗞بسته يادداشتها و مقالات روز / شماره ۸۶


موسسه های مالی متخلف و سپرده گذاران سردرگم
✍🏻سيد فرزاد سيفى

سازمان نظام رسانه ای و عموهای مهربان
✍🏻ايدين سيار سريع

ما به دین خرافه کافریم
✍🏻محمد على ابطحى

نقطه سر خط
✍🏻رامين فروزنده

در دفاع از انتصابات نجفی
✍🏻على سرزعيم

دو بال تحریم
✍🏻رضا نصرى

از روحانی دلخورم ولی از رأیم پشیمان نیستم
✍🏼رضوى

سایه تاریک طب اسلامی بر سلامت مردم: سوداگری در لباس دین
✍🏼امير افراز فلاح

حساسیت عجیب و افراطی ما به پوشش زنان
✍🏼رضا بابايى

@MostafaTajzadeh

http://telegra.ph/بسته-مقالات-11-09
📝📝📝رامین پوراندرجانی پزشک کهریزک

رامین پوراندرجانی در تاریخ ۱۹ آبان ماه ۱۳۸۸ در ساختمان بهداری نیروی انتظامی تهران درگذشت. مسئولان علت مرگ وی را «سکته قلبی هنگام خواب» عنوان نمودند؛ ولی نخستین بار وبگاه اصلاح‌طلب «تغییر» مدعی شد که وی خودکشی نموده‌است.دادسرای تهران در بیانیه‌ای در تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۸۸ اعلام کرد که پرونده مرگ رامین پوراندرجانی، پزشک بازداشتگاه کهریزک در دادسرای امور جنایی در حال رسیدگی است.

در تاریخ ۱۰ آذر ۱۳۸۸ عباس جعفری دولت‌آبادی دادستان تهران علت مرگ رامین پوراندرجانی را «مسمومیت دارویی» اعلام کرد و گفت که تحقیق دربارهٔ این که «این واقعه خودکشی بوده یا قتل ادامه دارد.» و اعلام نمود «قرص‌هایی که در سالاد کنار وی کشف شده با آنچه پزشکی قانونی اعلام کرده، مطابقت دارد.»

‼️منبع : ویکی پدیا
@MostafaTajzadeh

http://telegra.ph/رامین-پوراندرجانی-11-10
📝📝📝ابر‌ بحران‌ها و آینده ترسناک ایران

✍🏻صاحب_صادقی


بیماری حاد و چند ده ساله اقتصاد ایران». این گزاره توصیفی، فصل مشترک دیدگاه‌ها و نظرات کارگزاری و کارشناسی درخصوص اقتصاد ایران است.

- اقتصاد_ایران از نیمه دهه هشتاد، رشد "منفی" و یا رشد بیمارگونه "نفتی" را تجربه کرده است. کیفیت رشد اقتصادی ایران در این سال‌ها همواره در پایین‌ترین حد خود قرار داشته است.

- شاخص #اشتغال در بحرانی‌ترین وضعیت تاریخی قرار دارد. تصویری که از ایران چند سال آینده ترسیم می‌شود با ادامه روند کنونی الگوی مشارکت اقتصادی، اشتغال و اضافه شدن متقاضیان جدید، حداقل 8 میلیون #بیکار را به دست خواهد داد!

- چالش کاهش #تولید_ناخالص داخلی به همراه افزایش سرانه مصرف و در نهایت نوسان شدید درآمد ملی وضعیتی را رقم زده است که اکنون تولید ناخالص داخلی سرانه ما به 70 درصد سال 1355 نیز نمی‌رسد.

- تشدید این وضعیت در سال‌های اخیر موجب شده که #درآمد_سرانه ما در مقایسه با 10 سال پیش تقریباً یکسان باشد. این در حالی است که سرانه مصرف ما رشد تقریباً دو برابری را تجربه کرده است!

- سال‌های زیادی است که ذخیره و دارایی اعتباری سیستم بانکی و تأمین مالی ما وضعیت بغرنجی داشته و استقراض از بانک مرکزی برای تأمین هزینه‌های جاری کشور و جبران کسری بودجه تقریباً دائمی، طی دهه‌های اخیر تبدیل به رویه شده است. مانده دارایی بانک‌ها در انجماد قرار گرفته، قابل نقد نیست و یا در قالب معوقات قابلیت وصول ندارد. این وضعیت، ریشه پدید آمدن #بحران_بانکی موجود شده است که از ابرچالش های اقتصاد ایران است.

- نظام دولتی اکنون 210 هزار میلیارد تومان به سیستم بانکی، 92 هزار میلیارد تومان به تأمین اجتماعی و 94 هزار میلیارد تومان به پیمانکاران بخش خصوصی #بدهکار است و برای تکمیل 75 هزار پروژه عمرانی نیمه تمام به 400 هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد.

- افزون بر این #صندوق‌های_بازنشستگی به یکی از مهم‌ترین چالش های خفته اقتصاد تبدیل شده‌اند. میراثی که از کسری تراز پرداخت‌ها گرفته تا ورشکستگی سیستم اقتصادی این صندوق‌ها، اکنون دامنگیر دولت شده است. صندوق‌هایی که سالانه نزدیک به 40 هزار میلیارد تومان برای پرداخت مستمری به بازنشستگان اختصاص می‌دهند و هر ساله هم نزدیک به 30 درصد به این دیون اضافه می‌شود. این مسأله حجم عظیمی از بودجه و منابع دولت را می‌بلعد!

- به همه اینها، هزار توی تاریخی #بودجه دولت را هم اضافه کنید. جایی که حدود 90 درصد بودجه به هزینه‌های جاری اعم از مخارج دولت و حقوق کارکنان اختصاص داده می‌شود و اغلب بودجه ناچیز عمرانی شاهد تحقق 50 درصدی است.

- در چنین شرایطی منابع حاصل از ورود #سرمایه‌گذاری_خارجی کمک بزرگی در این مسیر است که آن هم وضعیت مناسبی ندارد. در طول ۱۵ سال گذشته تحت تاثیر تحریم ها و اختلال شدید محیط کسب و کار اقتصادی، ورود سرمایه گزاری خارجی حتی به یک دهم ایده آل حداقلی ما هم نرسیده است!

- بحران دیرپای #آب که موجودیت و حیات ایران را در معرض تهدید قرار داده است نیز از بعد دیگری هم یک ابرچالش است و هم خود زمینه عمیق‌تر شدن سایر چالش‌های بزرگ را فراهم می‌کند. بحرانی که اکنون نیز عامل بسیاری از مصائب اقتصادی کشور است.

نگرانی از فرجام این بحران ها که بدلیل ابعاد آن به «#ابربحران ها» معروف شده اند درصورت نیافتن برنامه و تدابیر مناسب برای آنها، می تواند پیامدهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی خطرناکی را در پی آورد و وضعیت هشدار دهنده ای را شکل دهد که اجزای مهم آن ارتش #بیکاران افسرده، سرخوردگی اجتماعی و سطح نازل رفاه عمومی خواهد بود.

پیدایش این ابر بحران‌ها، نه به این دولت و آن دولت و نه به این شخص و آن شخص ربط دارد بلکه معلول شرایطی است که بسیاری از کارگزاران، نخبگان، کارشناسان و حتی مردم موجب ایجاد آن شده‌اند.

به عبارت بهتر اکنون تنها اقتصاد ایران درگیر زنجیره‌ای از #ابربحران‌ها نیست بلکه بحران زمینه مساعدی برای سرایت به همه ارکان کشور را یافته است.

با این وضعیت سؤال اساسی این است که چه باید کرد؟ پاسخ به این سؤال به دشواری وضعیت موجود اقتصاد کشور است. شاید راه حلی که متضمن آغاز تدریجی حل این چالش‌ها باشد، دستیابی به تعریف مشترکی از مسیر دستیابی به توسعه است. این تعریف مشترک و نقطه ورود به حل این چالش ها هم همانطور که اخیراً در کلام و سخن برخی نخبگان آمده است، نیازمند یک #گفت‌و‌گوی_ملی است.

گفت وگوی جدی بین همه ارکان حاکمیتی و نخبگی. گفت و گویی که خروجی آن پذیرش وضعیت بحرانی کنونی و اجماع بر سر «نقطه آغاز» حل این ابرچالش‌ها باشد.

@Eslahat_net
@MostafaTajzadeh
📝📝📝شاهزاده سلطان بندر هم یکی از بازداشت شدگان است

✍🏻دیوید هرست


نیروهای امنیتی عربستان بندر بن سلطان سفیر اسبق این کشور در واشنگتن هم در میان افرادی است که این هفته به بهانه مبارزه با فساد بازداشت شده‌اند.در جریان بازداشت‌های اخیر پسران «سلطان بن عبدالعزیز» هم بازداشت و حساب‌های بانکی آن‌ها بلوکه شده، نوشته است: «یکی از معروف‌ ترین آن‌ها، شاهزاده بندر بن سلطان سفیر اسبق عربستان سعودی در واشنگتن و از افراد نزدیک به جورج بوش رئیس‌جمهور اسبق ایالات متحده است.»

«اما مقامات سعودی گفته‌‌اند که یکی از پرونده‌های فساد مالی که در حال بررسی آن هستند، معامله تسلیحاتی "الیمامه" است؛ پرونده‌ای شاهزاده بندر در آن دخیل بوده است.» گفته می‌شود در جریان قرارداد حدود ۶۰ میلیارد دلاری یمامه برای فروش جنگنده از انگستان به عربستان، تا ۳۰ میلیارد دلار مستقیما به حساب بندر واریز شده است. به نوشته میدل ایست آی آمار واقعی بازداشت‌شدگان بیش از دو برابر آمارهای رسمی است و از ۵۰۰ نفر فراتر رفته است.

برخی از این افراد هنگام بازداشت یا بازجویی مورد ضرب و شتم و شکنجه شدید قرار گرفته‌اند، تا جایی که به خدمات درمانی نیاز پیدا کرده‌اند. هدف از شکنجه برخی از این افراد گرفتن جزئیات حساب‌های بانکی آن‌هاست.

@MostafaTajzadeh

http://www.middleeasteye.net/news/exclusive-senior-figures-tortured-and-beaten-saudi-purge-1489501498
📝📝📝نگاهی به توییتهای منتخب روز

MahsaNsr:
"یا حسین بن علی
خون گرمِ تو هنوز از زمین می‌جوشد
هر کجا باغ گل سرخی هست
آب از این چشمه‌ی خون می‌نوشد کربلایی‌ست دلم!
سرِ حق بر نیزه ست
خیل آزادگی آواره صحرای ستم
از سیه‌کاری شمران و یزیدان فریاد
یا حسین بن علی!
همتت همره حق جویان باد!
#ابتهاج"

مجید آذرپی:
"حاکمانی كه نمی دانند شب مردمان شان چگونه به صبح میرسد، دیگر چه فرقی میكند كه به شراب نشسته باشند یا به نیایش ایستاده باشند... #خاویر_کرمنت"

قرمز:
"فرمند چشه می‌رید نوتلا می‌خرید؟ #اقتصاد_مقاومتی"

asieh bakeri:
"وقتی چهارتا حرف خوب بزنی و تشویق شی، بعد فکر می کنی باید زیاد حرف بزنی بعد یک مدت امر مشتبه می شه که می تونی هرچرتی بگی! خدا عاقبتمون رو بخیر کنه"

علیرضا نامورحقیقی:
"بنظر میرسد زمان خداحافظی آقای شریعتمداری با کیهان فرا رسیده است. او میتواند در بخش خصوصی با هزینه خودش هر روزنامه ای میخواهد براه بیاندازد . ولی از بودجه حاکمیت در زمین نئوکانها و ترامپیستها بازی کردن خطای نابخشودنی است ."

احسان سلطانی:
"حجم گسترده انتقادات فعالان سیاسی و رسانه‌ای ایرانی به کیهان و توقیف روزنامه منتسب به رهبری را با واکنش فعالان سیاسی و رسانه‌ای سعودی و اماراتی به رسانه‌هایی چون العربیه که رسما فیلم اختصاصی از انفجار لوله های نفتی ایران منتشر و با جندالله و جیش العدل مصاحبه می‌کند را مقایسه کنید."

بیژن احمدی:
"در روزهای گذشته موضوع اصلی ایرانیان کانادا توهین سناتور فرام بوده.چند هزار نفر ایرانی اعتراض میکنند.۵ نماینده کانادا تا این لحظه واکنش نشان میدهند.اما بی بی سی فارسی تنها عکسهای ارسالی تظاهرات ۹ نفره طرفداران تحریم که برای حمایت از صحبت های سناتور فرام جمع شده بودند پوشش میدهد!"

Hamid Baeidinejad:
"با خروج٦٠ درصد از سفرا، ٥٠ درصد از ديپلماتهاو مديران سياسي ارشد و كاهش درخواست ٥٠ درصدي متقاضيان جديد استخدام در وزارت خارجه آمريكا در ٩ ماه گذشته، انديشكده هاو موسسات پژوهشي آمريكا از كاهش قدرت تحليل و كارشناسي وزارت خارجه آمريكا ابراز نگراني مي كنند."

Elhamkorda:
"اين روزا دارم يه سرى جوون دهه ى ٧٠ ميبينم بابت يه كارى و ٩٠ درصدشون اين اسمها رو نمى شناسن: جلال آل احمد-پزشكزاد-ناصر تقوايى-حميد سمندريان-گلى امامى-ابراهيم گلستان-احمد شاملو و.. من توقع زيادى دارم ازشون يا چى؟"

Ardeshir:
"بیشتر از ۲۰۰ تومن پول می‌خواستم، کارت دوم رو گذاشتم تو عابربانک، آخوند پشت سرم گفت آقا می‌شه عجله کنید؟ به شوخی و خنده گفتم ما ۴۰ ساله منتظریم شما بری، شما هم ۴۰ ثانیه صبر کن من برم. فاز شوخی رو گرفت، گفت آخه شما بعد از ۴۰ ثانیه می‌ری، ما هستیم حالا حالاها"

Habib Rezaee:
"هواپیماهای تازه خریداری شده شرکت هما،بسیار شیک،امن و راحتند اما پر از رد خراش رو صندلیها و مونیتور و پاره شدن سیم های کنترل هرصندلی‌هستند،پرسش از سرمهماندار وپاسخ:مسافران روزهای اول در داخل،تخریب میکردن و در جواب می گفتند از توافق حرام امده!!....سکوت...فقط بگوچرا سوارمیشی خب؟؟"

علی احمدنیا:
"رو صندلی کافه نشستم و یه سیب زمینی سفارش دادم. یک زن و شوهر با دو تا بچه اومدن، خانم به شوهرش گفت نمیخواد اینجا غذا بخوریم امروز ۱۰۰ هزار تومن خرج کردی. گفت بخورید نوش جونتون فردا بیشتر پیک میمونم. چقدر در زندگی های زناشویی دلسوزی هامون کم شده"

شوهرآهوخانم:
"سرباز خیلی مظلومه خیلی. مخصوصا اونی که نه پارتی داره نه پول که جای خوب بیفته. باید بره تو برجک تا صبح پست بده. #مدافعان_وطن"

حمید حاجی‌پور:
"مدیرکل ثبت میراث: یونسکو، #چوگان و #کمانچه را به نام ایران ثبت کرد/ایرنا جاي شكرش باقي هست اين دوتا مثل بقيه از طرف كشورهاي همسايه مصادره نشد!"

@MostafaTajzadeh

زهرا کشوری:
"پاییز الموت قزوین یکی از زیباترین پاییزهای ایران است. #الموت #دریاچه_اوان عکس:لیلی مقصود https://t.co/ECk4o3r9ch"
📝📝📝همدلی با کره شمالی چرا؟

✍🏼#سيد_مصطفی_تاجزاده

🔻اول
مرجع رسمی اخبار کره شمالی به زبان فارسی که "آخرین اخبار مرتبط با تحولات در شمال شبه جزیره ی کره، رهبر معظم و خلق قهرمانش را" منعکس می کند، دو روز پیش در پست تلگرامی خود اعلام کرد:

«اسرائیل سخنان فرمانده سپاه پاسداران ایران را درمورد برد محدود موشک‌های ایران بر اساس سیاست رهبر معظم ایران ... ارسال پیام آقای جعفری برای دنیا مبنی بر تفاوت ایران با کره شمالی دانسته است و از آن سو با همه این مواضع نرم فرمانده سپاه پاسداران، عربستان پرتاب موشکی حوثی ها را به ایران نسبت داده است.»

این کانال سپس به تحلیل روابط ایران و امریکا پرداخته و می نویسد:

«درحالی که پس از مذاکرات هسته ای موسوم به برجام، مجددا شدید ترین تحریم ها از سوی امپریالیسم آمریکا علیه ایران اجرایی شد، امروز صحبت از مذاکره علیه برنامه موشکی ایران به میان آمده است.»

جمعبندی پست فوق چنین است:

«اکنون ایران در شرایطی قرار دارد که به نظر می رسد از تدوین یک استراتژی کلی برای مقابله با تهدید های جدید منطقه و آتش افروزی های ترامپ، غافل مانده است.»

https://t.me/northkorea_fa/552

🔻دوم
مرجع رسمی اخبار کره شمالی پس از این پست تحقیرآمیز و تحریک کننده جنگ طلبان وطنی تحلیل زیر را با عنوان «مواجهه با امریکا / اردو در میانه برزخ مقاومت و وادادگی» از یک کانال گمنام باز نشر داد:


«1⃣ سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران: طبق سیاست های #رهبری برد موشک های ما محدود به دو هزار کیلومتر است.

2⃣ سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا: برد دوهزار کیلومتر هم برای موشک های ایرانی خیلی زیاد است. این قطعاً کشورهای دیگر که از متحدان ما نیز هستند را در برد موشکهای آنها قرار می‌دهد.

3⃣ پیونگ یانگ: تا زمانی که برد موشک‌های بالستیک مان با قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای به سواحل آمریکا نرسد، علاقه‌ای به مذاکره با ایالات متحده و متحدانش نداریم.

4⃣ رسانه اسرائیلی هاآرتص: ایران نه تنها نگرانی غرب را درک می‌کند، بلکه می‌خواهد خود را متفاوت از کره شمالی نشان دهد.»

سپس با طرح این پرسش که:
«به راستی شیوه مطلوب مواجهه با زورگویی های دولت ایالات متحده آمریکا چگونه است؟ » نتیجه می گیرد:

«پاسخ به این پرسش با رویکردهای متفاوتی ممکن است، اما مطمئناً در میانه برزخ #مقاومت و #وادادگی اُردو زدن به هیچ وجه قابل توجیه و پسندیده نیست!»

https://t.me/AvantgardNFJ/561

🔻سوم
با مطالعه دو پست فوق منظور مرجع رسمی اخبار کره شمالی از "غافل ماندن" ایران از تدوین استراتژی کلی برای مقابله با تهدیدهای جدید منطقه و آتش افروزی های ترام روشن می شود؛ "اردو زدن" در برزخ "مقاومت" و "وادادگی" که «به هیچ وجه قابل توجیه و پسندیده» نیست!؟

به بیان روشن کانال تلگرامی فوق بهترین استراتژی برابر تهدیدهای ترامپ، اسرائیل و عربستان را آن می داند که جمهوری اسلامی ایران نیز مانند کره شمالی علنا به تولید سلاح هسته ای بپردازد و موشک حمل آنها را نیز تولید کند.

مرجع مذکور هر راهبردی غیر از این را، حتی در حد ساخت موشک هایی با برد ۲۰۰۰ کیلومتر، انفعالی و شکست خورده ارزیابی می کند و "اردو زدن میان برزخ مقاومت و وادادگی" می خواند.

راه خروج از این برزخ نیز آن می داند که رهبر ایران مانند سلسله موروثی کیم ایل سونگ ایران را به پادگانی بزرگ با مردمانی فقیر و گرسنه تبدیل کند و در قرن بیست و یکم اردوگاه های کار اجباری تاسیس نماید. آنگاه با موشک اتمی به جنگ امپریالیسم آمریکا برود. در غیراین صورت انتخابی جز وادادگی نخواهد داشت.


اما علت اینکه مرجع رسمی اخبار کره شمالی به خود اجازه می دهد که ایران را فاقد استراتژی بخواند و غیرمستقیم به وادادگی متهم کند و انتظار پیروی جمهوری اسلامی را از مشی میهن بربادده حکومت کره شمالی داشته باشد، باید در تلاش و همدلی دلواپسانی دید که تا پیش از دولت روحانی ژاپن اسلامی شدن ایران را نوید می دادند و بعد از برجام کره شمالی را مدل نجات و رستگاری کشور می خوانند و فروپاشی شوروی سوسیالیستی را نتیجه عدول از روش استالین معرفی می کنند. هوشیاری عمومی پادزهر این تبلیغات تحریک آمیز و جنگ گستر است.

@MostafaTajzadeh
📝📝📝ریشه‌های سیاستِ «ژن خوب»!

✍🏻 امیر ناظمی


سیاست‌های «ژن خوب» یعنی هر سیاستی که در آن فرض می‌شود، انسان‌ها قابل رتبه‌بندی هستند. این سیاست نمونه‌های مختلفی دارد مانند سیاست جداسازی آموزش استعدادهای درخشان از سایر دانش‌آموزان، که یک سیاست شکست‌خورده در دنیا است. تجربه‌ی جداسازی که از کشورهای بلوک شرق و شورری دوران کمونیسم تقویت شد؛ با شکل‌گیری «سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان» یا سمپاد، در ایران بازسازی شد.

سیاست جداسازی آموزشی، که ریشه‌هایش به سیاست «نخبه‌محور» بازمی‌گردد؛ به دلایل متنوعِ روانشناختی، آموزشی و سیاست علم و فناوری در جهان آن‌چنان مورد انتقاد گرفت؛ که امروز چنین سیاستی در کشورهای توسعه‌یافته به کنار گذاشته شد.

سیاست‌های نخبه‌محور، برآمده از چند پیش‌فرض غیرواقعی است:
🔘 اول آن‌که برخی از ژن‌ها برتر از دیگران هستند و برای توسعه باید این ژن‌های خوب را تبدیل به لکوموتیو توسعه کشور کرد.
🔘 دوم آن‌که کشف ژن‌های خوب امکان‌پذیر است و می‌توان کودک‌ها را بر اساس معیارهایی هوش و استعدادها رتبه‌بندی کرد.

مطالعات علمی متفاوتی اما نشان دادند که نه تنها هر دو پیش‌فرض پر از اشتباه است، بلکه نتایج هر نوع رتبه‌بندی ریشه مشکلات اجتماعی بزرگی خواهد بود. به عنوان مثال افرادی که آموزش مناسب‌تر می‌بینند، تست‌های هوش را بهتر می‌زنند! این یعنی آن‌که تست‌های هوش، واقعا تست‌های سنجش هوش ذاتی (ژنتیک) نیستند؛ بلکه آن‌چه را می‌سنجد میزان یادگیری است و یادگیری بیش از هوش ژنتیکی، از برخورداری از آموزش، وضعیت خانوادگی، برخورداری‌های مالی و ... تاثیر می‌پذیرد.

آزمون‌هایی مانند آزمون ورودی دانشگاه بیش از آن‌که تصویری از توانمندی‌های فردی باشد، تصویری از وضعیت خانوادگی و سرمایه‌های اقتصادی و فرهنگی خانواده آن فرد و البته تا اندازه‌ای هم توانمندی آن فرد است.
به این ترتیب نه آزمون تیزهوشان و نه کنکور دانشگاه، هیچکدام توانمندی ما را نمی‌سنجند.

همین وضعیت در حوزه‌ی اقتصادی نیز صادق است. فردی که در عرصه‌ی اقتصادی موفق می‌شود، بیش از توانمندی فردی‌اش تاثیرپذیر از سرمایه‌های متنوع اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خانواده خود است. این همان چیزی است که برخوردارها را متوهم می‌کند. برخوردارها فکر می‌کنند که توانمندی فردی‌شان عامل موفقیت است؛ در حالی که مطالعات نشان می‌دهند که برخورداری‌ها و سرمایه‌ها عامل مهم‌تری هستند.

فیلم کوتاه زیر که این روزها زیاد به‌اشتراک گذارده شده است، به صورت ملموسی می‌تواند واقعیت پشتِ سرِ هر آزمون یا رقابتی را نشان دهد؛ و اینکه آزمون‌ها هیچ‌وقت در شرایط منصفانه و برابر برگزار نمی‌شوند. این فیلم که تمرینی از نوع Race & Privilege است، سعی دارد به تفاوت‌های غیرمنصفانه در زندگی بپردازد:
(لینک ویدئو)
https://goo.gl/ke3G1H

📌دوران پساآزمون‌ها

مصاحبه‌ای در ماه‌های گذشته واژه‌ی «ژن خوب» تبدیل به یک روند اینترنتی شد؛ اما واقعیت آن است که پیش‌فرض‌های «ژن خوب» در جامعه‌ی ایرانی گسترده است و واقعیت آن است که اغلب کسانی که علیه آن موضع گرفتند، به اندازه او به «ژن خوب» باور داشتند! اغلب آن‌ها باور دارند که انسان‌ها بر اساس ژن رتبه‌بندی می‌شوند!

برای ورود به دوران جدید ما باید آماده شویم؛ و بخشی از این آمادگی در بازاندیشی در فرض‌های ماست. اگر بپذیریم که انسان هوش‌های متنوعی دارد و این هوش‌ها الزاما با همدیگر همبستگی ندارد؛ یعنی پذیرفته‌ایم که هیچ ابزاری برای رتبه‌بندی نیست. از منظر دانش ریاضی و احتمال، اگر فقط ۱۳ نوع هوش مختلف وجود داشته باشد، آن‌وقت به دلیل ترتیب‌های مختلف هوش، یعنی بیش از ۶ میلیارد نابغّة منحصربه‌فرد (۶.۲۲۷.۰۲۰.۸۰۰) وجود دارد؛ یعنی احتمالا هر یک از انسان‌ها می‌تواند یک ترتیب منحصربه‌ُفردِ هوشی داشته باشد، یعنی هر انسان به صورت بالقوه یک نابغه است!

واقعیت آن است که «هیچ آزمونی آن‌قدر منصفانه نیست که انسان‌ها را رتبه‌بندی کند» و برای همین است که به قول اسکات پیج در کتاب «تفاوت» می‌شود گفت: «پذیرش تنوع است که ما را به وضعیت بهتر می‌رساند».
دیگر دوران هر سیاستی که برپایه‌ی رتبه‌بندی میان انسان‌ها و گروه‌ها باشد، گذشته است؛ سیاست‌ها باید برپایه‌ی احترام به تنوع‌ها و تفاوت‌ها باشد.

منبع: کانال مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری
*هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور
@sahandiranmehr
@MostafaTajzadeh
‏دختران دانش آموز با لباس محلی در راه مدرسه در یکی از روستاهای منطقه قره داغ @zaviyyedid 🍁
@MostafaTajzadeh
📝📝📝سه سند نو یافته از شب اعدام فاطمی

✍🏻از محمدعلی بهمنی قاجار

دکتر حسین فاطمی در آخرین لحظات حیات خود به چه می اندیشیده است. ایران ، مصدق ، همسرش و فرزندش و نیز نوع دوستی و قدرشناسی از کسانی که به وی خدمت کرده بودند ، احساسات متلاطم فاطمی در آخرین لحظات زندگی وی پیش از اعدام در نیمه شب 19 آبان 1333 بودند . سه سند که آخرین نامه نگاریهای فاطمی هستند ، ما را با روحیات این مبارز تاریخ معاصر ایران بیش از پیش آشنا می سازد. اولین سند نامه فاطمی به دو پرستاری است که به وی خدمت کرده بودند. فاطمی رنجور از بیماری و شکنجه ، از کسانی که به وی خدمت کردند غافل نیست . نامه وی به دو پرستار ، نشان دهنده اوج روح قدرشناسی و نوع دوستی فاطمی است :

مبلغ دویست و بیست و یک تومان پول موجودی را به دو نفر پرستار زن که خدمت اینجانب را عهده دار بودند ، تقدیم می کنم. با تقدیم تشکر از خدماتشان ، بالمناصفه تقسیم نمایند - ساعت چهار و نیم بعد از نیمه شب - 19 آبان ماه 1333 – دکتر حسین فاطمی
ص 2- پرونده 51 – سال 1333

پیام دیگر فاطمی به همسرش پریوش سطوتی بود. فاطمی تلاش کرده بود با همسر خود دیدار کند ، آخرین خواسته وی دیدار با همسرش و مصدق و سخنرانی برای افسران بود ، آزموده و تیمور بختیار با دیدار وی با مصدق و سخنرانی اش برای افسران مخالفت می کنند ولی تلاش می کنند تا زمینه دیدار او با همسرش پریوش سطوتی را فراهم بیاورند ، اما سرهنگ سطوتی پدر همسر فاطمی به تیمور بختیار می گوید که دخترش علاقه ای به دیدار فاطمی ندارد. خدا می داند که سرهنگ سطوتی واقعیت را گفته و یا خود مانع از دیدار این زن و شوهر شده است . با وجود عدم توفیق فاطمی در دیدار با همسرش باز او به عشق زندگی اش می اندیشید و آخرین لحظات زندگی اش را تقدیم به اومی کند :
این عکس خود را در آخرین لحظه زندگی به زن وفادار و پاکدامن خود تقدیمش کردم که بداند او را در هر حال که باشم (دوست دارم) - چهارونیم بعد ازنیمه شب 19 آبان ماه 1333 - دکتر حسین فاطمی
ص 6- پرونده 51- سال 1333

نامه دیگر فاطمی تعیین تکلیف وی درباره فرزندش است :
قیمومیت بچه ام را تا زمان حیات جناب آقای دکتر مصدق به ایشان و سپس سیف پور فاطمی (واگذار می کنم.)
ص 13- پرونده 51- سال 1333
منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

@MostafaTajzadeh
📝📝📝شمس الواعظین: بی بی سی در ایران 14 میلیون بیننده دارد ::

«ماشاالله شمس الواعظین» و «سیروس علینژاد» در نشستی در غرفه‌ی نشریه‌ی «روبه‌رو» در نمایشگاه مطبوعات، درباره‌ی آخرین تحولات روزنامه‌نگاری و همچنین مصائب پیشین و پسین این حرفه و اهالی آن سخن گفتند که گزارش مشروح آن در لینک می‌آید:
http://www.ensafnews.com/?p=86805

@ensafnews
@MostafaTajzadeh

‌ (http://www.ensafnews.com/wp-content/uploads/2017/11/57687873987983133.jpg):
📝📝📝 "بند تنبيهى"

✍🏼محمد مهدوی فر

سلام دوستان

دو شب پیش منزل دوست عزیزم آقای بهزاد همایونی مهمان بودم به او گفتم از جهاتی شرایط من در بند تنبیهیِ زندان کاشان سخت‌تر از شرایط شما در اسارتگاه عراقی‌ها بود. پرسید از چه جهاتی؟!

گفتم شما روزها می‌رفتید در یک هواخوری بزرگ قدم می‌زدید ولی در بندی که من بودم یک هواخوری خیلی کوچک داشت.

مهمتر اینکه شما بی‌واسطه آسمان را می‌دیدید و این برای من مقدور نبود. چون سقف همان هواخوری کوچکِ ما را هم، با چند لایه توریِ فلزی و شیروانی پوشانیده بودند.

الان که دارم می‌نویسم فکر می‌کنم آنها تلویزیون داشتند ما نداشتیم. من حتی در طول این مدت شکل و شمایل یک تلویزیون خاموش را هم ندیدم.

آنها اغلب قلم و کاغذ داشتند ما نداشتیم. ندرتاً آن‌هم فقط برای نوشتن یک تقاضای رسمی، خودکار به همراه یک برگ کاغذ در اختیار من قرار می‌دادند و دوباره بعد از دقایقی آنها را پس می‌گرفتند.

هم‌بندهای آنها در اسارت، هم‌فکران آنها بودند ولی من اگر گاهی مثلاً سه نفر یا پنج نفر هم‌بند داشتم، کسانی بودند که به علت تخلف در زندان، مانند درگیری یا خرید و فروش مواد مخدر و قرص‌های ممنوعه یا حمله به زندانبان، آنها را برای مدت دو یا سه هفته به بند کوچک تنبیهی که فاقد هرگونه امکانات بود، منتقل می‌کردند و بعد از پایان دوره‌ی تنبیه، به بند عمومی بازمی‌گشتند.
روزی که قرار بود به بند عمومی بازگردند چنان خوشحال بودند، انگار که از زندان آزاد می‌شوند!!

من این‌بار از مدتِ ۱۵۷ روزی که در بازداشت بودم فقط هجده روز در بند عموم بودم و بقیه‌ی آن را در همین بند تنبیهی به سر بردم.
علت انتقال من از بند عموم به بند تنبیهی، نوشتن نامه‌ی بیست و هشتم به رهبری از داخل زندان بود.

دوستان عزیز
امروز که برای شما می‌نویسم مصادف است با اربعین امام حسین (ع).
روزی است که اسرای مظلوم کربلا آزاد شده‌اند و برای عزاداری به سرزمین غم‌بار کربلا آمده‌اند ولی اسرای ما هنوز دربندند.
بانوی صبر و صلابت، نرگس محمدی هنوز دربند است. عبدالفتاح سلطانی هنوز دربند است و بسیاری دیگر از زنان و مردانی که قلم از بیان مظلومیت آنها عاجز است. بیاییم دعا کنیم هیچ انسان آزاده‌ای و هیچ انسان بی‌گناهی در جهان، هرگز در غل و زنجیر نباشد.
آمین یا رب‌العالمین


*تخریبچی و غواص دفاع مقدس
هجدهم آبان ۹۶

@mohammadmahdavifar
@MostafaTajzadeh
Forwarded from امتداد
عرب‌سرخی در گفت‌وگو با امتداد: جناح مخالف به دنبال تلقین چرخش به راست روحانی است

این گفت‌وگو را در لینک زیر بخوانید:
https://t.me/emtedadnet/10296

#امتداد
@emtedadnet
📈کشورهایی که در چهار سال گذشته بطور متوسط سالانه بیشترین شغل را ایجاد کرده اند/ ایران در رتبه بیست و سوم/اقتصاد آنلاین
@MostafaTajzadeh
📝📝📝آدمها به امیدشون زنده اند ...

✍🏻آریا آرام نژاد

دو روز پیش هفده آبان بود...
روزی که من برای دومین بار بازداشت شدم...
دفعه دوم بازداشت بسیار پیچیده و سخت بود، من ۲۰ روز توی زندان اطلاعات ساری بودم، ۶ روز اول در اعتصاب غذا، در حد مرگ ، به شکلی که چشمام همه چیزو مثل دود میدید...

به جز من، تو سلول کناری یه زندانی بهایی بود ،البته من نمی دیدمش ، بزور یکی دوبار صداشو شنیدم که می‌گفت برای آزادی تو دعا میکنم ...
بعد ۲۰ روز ٬ منو آوردن زندان بابل . تو یه سلول که فقط یک و نیم در دو متر بود...

دو روز بعد، وقتی اطلاعاتی ها اومدن و از سلول من بازدید کردن، خودشون شوکه شدن از وضعیت سلول و به رییس زندان دستور دادن که در سلول رو باز بذاره تا من بتونم گاهی توی کریدور انفرادی قدم بزنم...
هیچ نور آفتابی نبود...
هیچ آدمی هم نبود...
هیچگونه امکانات و هیچ تماسی در کار نبود...

تنها چیزی که بهش فکر میکردم و امید می‌گرفتم، این بود که اگر منو از زندان ساری آوردن زندان بابل یعنی اینکه قراره بزودی آزاد بشم...

بنابر این هر روز بعد از اذان صبح لباسام و می پوشیدم و خودمو مرتب می کردم تا افسرنگهبان خبر آزادی منو بیاره...
۸ روز اینطوری گذشت و خبری نشد...

ساعتهای غروب که می رسید دلم میگرفت، وقتی یه شعاع کوچیک آفتاب رو به غروبو می دیدم که از دریچه تهویه برای چند دقیقه میاد و میره... تلخ بود ، تلخ ...
تا اینکه یه روز صدام زدن، خوشحال شدم که آزادی از راه رسیده...
با عجله وسایلم رو جمع کردم، مامورا چشمامو بستن و گذاشتنم توی ماشین و یک ساعتی در راه بودیم...
چشم که باز کردم دیدم دوباره تو زندان ساری ام...!
اینجا بود که تمام وجودم خرد شد ،واقعا شکسته بودم، دیگه تحمل نداشتم...!
اما یک چیزی نجاتم داد...
اینکه دیدم توی سلول ام چیزی دست نخورده!

حوله ای که بهم داده بودن سر جاشه, لیوانهای یکبار مصرف، حتی اون مسواک شکسته ای که رفیقم شده بود ، همه چیز سرجاشه...
اونجا بود که فهمیدم این یک بازی روانیه...
می خواستن امید رو نابود کنن!
می خواستن همه اتفاقات و عملکردهایی که دفعه اول برای من ایجاد شده بود رو واروونه کنن...
اما ، اون مسواک، اون لیوانهای یک بارمصرف ، اون حوله، مسبب بازگشت روحیه من شد...
امید لزوما وابسته به چیزهای بزرگی نیست!
اینها رو نگفتم که قصه تعریف کنم٬ و نوحه بخونم !
گفتم که بدونی اون روزهای سخت هم گذشت...
در شرایطی که کسی هم نبود تا بمن امید بده، اما من از پسش بر اومدم!

آدمها به امیدشون زنده اند ...
و این امید هست که میتونه تمام قواعد رو عوض کنه...

@MostafaTajzadeh

اینستگرام :

https://www.instagram.com/p/BbUn_vRhJha/