☰
🧾 واژهگزینی | واژهگزینی نظامی!
▪️ظاهراً جناب خبرگزاری، اصطلاح «Field Marshal» را که از درجههای نظامی و برابر با ژنرال پنجستاره است، به «میدان مارشال آسیم» ترجمه کرده است؛ مثل میدان مارشال رومل، یا میدان شیخ بهایی!
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
🔝سید عاصم منیر احمد شاه، ژنرال پاکستانی و رئیس ستاد ارتش این کشور
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
@MorphoSyntax
🧾 واژهگزینی | واژهگزینی نظامی!
▪️ظاهراً جناب خبرگزاری، اصطلاح «Field Marshal» را که از درجههای نظامی و برابر با ژنرال پنجستاره است، به «میدان مارشال آسیم» ترجمه کرده است؛ مثل میدان مارشال رومل، یا میدان شیخ بهایی!
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
🔝سید عاصم منیر احمد شاه، ژنرال پاکستانی و رئیس ستاد ارتش این کشور
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
@MorphoSyntax
😁14👍4
MorphoSyntax
☰
🧊 ساختواژه | در جملهٔ «آنها هدیه را وانکرده برنمیگرداندهاند»، فعل «برنمیگرداندهاند» چند پیشوند و پسوند تصریفی دارد؟
🧊 ساختواژه | در جملهٔ «آنها هدیه را وانکرده برنمیگرداندهاند»، فعل «برنمیگرداندهاند» چند پیشوند و پسوند تصریفی دارد؟
☰
🧊 ساختواژه | تقطیع تکواژی
● تقطیع تکواژی «برنمیگرداندهاند» اینگونه است:
◄ برــ: پیشوند اشتقاقی، واژهساز
◄ نــ: پیشوند تصریفی نفی
◄ میــ: پیشوند تصریفی نمود
◄ گرد: ریشهٔ واژگانی
◄ ــان: پسوند تصریفی سببی
◄ ــده: پسوند صفت مفعولی
◄ ــاند: واژهبست فعل کمکی «بودن»
● پسوند صفت مفعولی در فارسی «ــده/ــته» است. این وند که بر نمود کامل دلالت میکند، از زمان گذشته + «ــه» ساخته نشده است.
● واژهبست «ــاند»، واژ آمیخته/ چندگانه است و از ریشهٔ «باش»، زمان حال، شخصوشمار و حتی وجه تشکیل شده است.
● فعل پیشوندی «برنمیگرداندهاند» از «هفت» تکواژ ساخته شده است که «چهار» تکواژ آن، وند تصریفیاند.
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
ای آنکه نتیجــهٔ چــهار و هفتی،
وز هفت و چهار دایم اندر تَفْتی،
می خور که هزار باره بیشت گفتم
باز آمدنت نیست، چـو رفتی رفتی
✍🏿 حکیم خیام
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
@MorphoSyntax
🧊 ساختواژه | تقطیع تکواژی
● تقطیع تکواژی «برنمیگرداندهاند» اینگونه است:
◄ برــ: پیشوند اشتقاقی، واژهساز
◄ نــ: پیشوند تصریفی نفی
◄ میــ: پیشوند تصریفی نمود
◄ گرد: ریشهٔ واژگانی
◄ ــان: پسوند تصریفی سببی
◄ ــده: پسوند صفت مفعولی
◄ ــاند: واژهبست فعل کمکی «بودن»
● پسوند صفت مفعولی در فارسی «ــده/ــته» است. این وند که بر نمود کامل دلالت میکند، از زمان گذشته + «ــه» ساخته نشده است.
● واژهبست «ــاند»، واژ آمیخته/ چندگانه است و از ریشهٔ «باش»، زمان حال، شخصوشمار و حتی وجه تشکیل شده است.
● فعل پیشوندی «برنمیگرداندهاند» از «هفت» تکواژ ساخته شده است که «چهار» تکواژ آن، وند تصریفیاند.
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
ای آنکه نتیجــهٔ چــهار و هفتی،
وز هفت و چهار دایم اندر تَفْتی،
می خور که هزار باره بیشت گفتم
باز آمدنت نیست، چـو رفتی رفتی
✍🏿 حکیم خیام
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
@MorphoSyntax
Telegram
MorphoSyntax
☰
🧾 واژهگزینی | تصویب اصطلاح ساختواژی
▫️در گروه زبانشناسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای اصطلاح زیر معادلگزینی شده است:
▪️portmanteau morph: واژ چندگانه
▫️تعریف: واژی که بیش از یک مشخصهٔ صرفینحوی را حمل کند/ وندها و پایههایی که در یک واحد واژی…
🧾 واژهگزینی | تصویب اصطلاح ساختواژی
▫️در گروه زبانشناسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای اصطلاح زیر معادلگزینی شده است:
▪️portmanteau morph: واژ چندگانه
▫️تعریف: واژی که بیش از یک مشخصهٔ صرفینحوی را حمل کند/ وندها و پایههایی که در یک واحد واژی…
👌5👍4😁1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
☰
👁🗨 دیدگاه | رابطهٔ بودجهٔ نظامی و آموزش زبان
▪️مارک روته، دبیرکل هلندی ناتو، که زبان انگلیسی را به خوبی صحبت میکند، به نمایندگان کشورهای اروپایی گفت: «اگر بودجهٔ نظامیمان را افزایش ندهیم، ناگزیر میشویم روسی یاد بگیریم.»
@MorphoSyntax
👁🗨 دیدگاه | رابطهٔ بودجهٔ نظامی و آموزش زبان
▪️مارک روته، دبیرکل هلندی ناتو، که زبان انگلیسی را به خوبی صحبت میکند، به نمایندگان کشورهای اروپایی گفت: «اگر بودجهٔ نظامیمان را افزایش ندهیم، ناگزیر میشویم روسی یاد بگیریم.»
@MorphoSyntax
👍7
2025 Mathematical Structure of Syntactic Merge.pdf
6.2 MB
☰
📓 کتاب | ساختار ریاضی ادغام نحوی
▫️Mathematical Structure of Syntactic Merge: An Algebraic Model for Generative Linguistics (2025)
▫️Matilde Marcolli
▫️Noam Chomsky
▫️Robert C. Berwick
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
✨ سپاس فراوان از آقای رادنیا برای ارسال این کتاب ارزشمند
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
@MorphoSyntax
📓 کتاب | ساختار ریاضی ادغام نحوی
▫️Mathematical Structure of Syntactic Merge: An Algebraic Model for Generative Linguistics (2025)
▫️Matilde Marcolli
▫️Noam Chomsky
▫️Robert C. Berwick
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
✨ سپاس فراوان از آقای رادنیا برای ارسال این کتاب ارزشمند
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
@MorphoSyntax
👍7❤6👌3
2025 The Parameter in Generative Grammar.pdf
2.7 MB
☰
📓 کتاب | مؤلفه در دستور زایشی
▫️The Parameter in Generative Grammar, A History of a Concept (2025)
▫️Alessandro Riolfi, University of Verona
@MorphoSyntax
📓 کتاب | مؤلفه در دستور زایشی
▫️The Parameter in Generative Grammar, A History of a Concept (2025)
▫️Alessandro Riolfi, University of Verona
@MorphoSyntax
🙏5❤4💯3
MorphoSyntax
☰ 👁🗨 دیدگاه | دو بایست ▪️اگر کسی بخواهد دربارهٔ تنوع ساختهای موسوم به اسنادی در فارسی، گوناگونی سازهها و مقولههای شرکتکننده در این ساختها، فرایند اسنادیسازی و شبهاسنادیسازی، امکان وارونگی دو سازهای که با فعل «باش» پیوند مییابند، اینهمانی در اسناد،…
☰
💎 نحو | در مصراع «حال دل با تو گفتنم هوس است»، کدام سازه را مسندالیه (نهاد) درک میکنید؟
💎 نحو | در مصراع «حال دل با تو گفتنم هوس است»، کدام سازه را مسندالیه (نهاد) درک میکنید؟
Final Results
60%
۱. حال دل با تو گفتن
40%
۲. هوس
👍4
☰
📝 ویرایش | نابودی دو تنْ ماهی!
ـ🅐ـ تُن (فرانسوی: Thon؛ انگلیسی: Tuna) نام چند گونه از ماهیان اقیانوسی است که به تیرۀ تُنماهیان تعلق دارند. «ماهیِ تن» که در صنعت کنسروسازی کاربرد فراوانی دارد، در بازار ایران معمولاً با نام «تنِ ماهی» شناخته میشود که به نظر نمیرسد عبارت درستی باشد.
ـ🅑ـ در واقع، همانگونه که به «مارِ افعی» که به تیرۀ «گرزهماران» تعلق دارد، نمیگوییم «افعیِ مار» یا حتی در مازندران ــ که جابهجایی مضاف و مضافالیه ثواب دارد ــ به «ماهیِ کفال» و «ماهیِ سوف»، «کفالِ ماهی» و «سوفِ ماهی» نمیگوییم، مشخص نیست که چرا بهجای کنسرو «تُن/ ماهی تُن» باید از فروشنده «تُنِ ماهی» بخواهیم.
ـ🅒ـ سازهٔ «ماهیِ تن» از نوع اضافۀ توضیحی است، مانند «دریای کاسپین»، «رشتهکوه البرز» و «کشور ایران». در فارسی گاهی با حذف کسرۀ اضافه و حفظ توالی مضاف و مضافالیه (مانند: لباسعروس) یا وارونه کردن آنها (مانند: کارنامه)، واژۀ مرکب میسازیم. اما «تنِ ماهی»، برخلاف مثلاً «کفالماهیان»، واژۀ مرکب نیست و تا آنجا که حافظۀ نگارنده یاری میکند، این الگوی صرفینحوی شیوۀ رایجی در واژهسازی فارسی نیست.
@MorphoSyntax
📝 ویرایش | نابودی دو تنْ ماهی!
ـ🅐ـ تُن (فرانسوی: Thon؛ انگلیسی: Tuna) نام چند گونه از ماهیان اقیانوسی است که به تیرۀ تُنماهیان تعلق دارند. «ماهیِ تن» که در صنعت کنسروسازی کاربرد فراوانی دارد، در بازار ایران معمولاً با نام «تنِ ماهی» شناخته میشود که به نظر نمیرسد عبارت درستی باشد.
ـ🅑ـ در واقع، همانگونه که به «مارِ افعی» که به تیرۀ «گرزهماران» تعلق دارد، نمیگوییم «افعیِ مار» یا حتی در مازندران ــ که جابهجایی مضاف و مضافالیه ثواب دارد ــ به «ماهیِ کفال» و «ماهیِ سوف»، «کفالِ ماهی» و «سوفِ ماهی» نمیگوییم، مشخص نیست که چرا بهجای کنسرو «تُن/ ماهی تُن» باید از فروشنده «تُنِ ماهی» بخواهیم.
ـ🅒ـ سازهٔ «ماهیِ تن» از نوع اضافۀ توضیحی است، مانند «دریای کاسپین»، «رشتهکوه البرز» و «کشور ایران». در فارسی گاهی با حذف کسرۀ اضافه و حفظ توالی مضاف و مضافالیه (مانند: لباسعروس) یا وارونه کردن آنها (مانند: کارنامه)، واژۀ مرکب میسازیم. اما «تنِ ماهی»، برخلاف مثلاً «کفالماهیان»، واژۀ مرکب نیست و تا آنجا که حافظۀ نگارنده یاری میکند، این الگوی صرفینحوی شیوۀ رایجی در واژهسازی فارسی نیست.
@MorphoSyntax
👍13🤔3❤1
☰
🔰 حکایت | همانندیاب
○ شیّادی گیسوان بافت که من علویم و با قافلهٔ حجاز به شهری در آمد که از حج همیآیم و قصیدهای پیش ملک برد که من گفتهام. نعمت بسیارش فرمود و اکرام کرد.
○ تا یکی از نُدَمای حضرت پادشاه که در آن سال از سفرِ دریا آمده بود، گفت: من او را عید اَضحیٰ [عید قربان] در بصره دیدم! معلوم شد که حاجی نیست. دیگری گفتا: پدرش نصرانی بود در مَلَطْیه، پس او شَریف چگونه صورت بندد؟ و شعرش را به دیوان انوری دریافتند!
○ ملک فرمود تا بزنندش و نفی کنند تا چندین دروغ دَرهَم چرا گفت. گفت: ای خداوند روی زمین! یک سخنت دیگر در خدمت بگویم، اگر راست نباشد، به هر عقوبت که فرمایی، سزاوارم. گفت: بگو تا آن چیست؟ گفت:
غـــریبی گـــرت ماســـت پیـــش آورد
دو پیمانه آب است و یک چُمْچه دوغ
اگر راست میخواهی، از من شنو
جـــهاندیــده بسیار گـــوید دروغ
○ ملک را خنده گرفت و گفت: از این راستتر، سخن تا عمرِ او بوده باشد، نگفته است. فرمود تا آنچه مأمولِ اوست مهیّا دارند و به خوشی برود.
📚 گلستان سعدی، باب اول، در سیرت پادشاهان
@MorphoSyntax
🔰 حکایت | همانندیاب
○ شیّادی گیسوان بافت که من علویم و با قافلهٔ حجاز به شهری در آمد که از حج همیآیم و قصیدهای پیش ملک برد که من گفتهام. نعمت بسیارش فرمود و اکرام کرد.
○ تا یکی از نُدَمای حضرت پادشاه که در آن سال از سفرِ دریا آمده بود، گفت: من او را عید اَضحیٰ [عید قربان] در بصره دیدم! معلوم شد که حاجی نیست. دیگری گفتا: پدرش نصرانی بود در مَلَطْیه، پس او شَریف چگونه صورت بندد؟ و شعرش را به دیوان انوری دریافتند!
○ ملک فرمود تا بزنندش و نفی کنند تا چندین دروغ دَرهَم چرا گفت. گفت: ای خداوند روی زمین! یک سخنت دیگر در خدمت بگویم، اگر راست نباشد، به هر عقوبت که فرمایی، سزاوارم. گفت: بگو تا آن چیست؟ گفت:
غـــریبی گـــرت ماســـت پیـــش آورد
دو پیمانه آب است و یک چُمْچه دوغ
اگر راست میخواهی، از من شنو
جـــهاندیــده بسیار گـــوید دروغ
○ ملک را خنده گرفت و گفت: از این راستتر، سخن تا عمرِ او بوده باشد، نگفته است. فرمود تا آنچه مأمولِ اوست مهیّا دارند و به خوشی برود.
📚 گلستان سعدی، باب اول، در سیرت پادشاهان
@MorphoSyntax
😁8🔥4🥰1🤔1
MorphoSyntax
☰
💎 نحو | در مصراع «حال دل با تو گفتنم هوس است»، کدام سازه را مسندالیه (نهاد) درک میکنید؟
💎 نحو | در مصراع «حال دل با تو گفتنم هوس است»، کدام سازه را مسندالیه (نهاد) درک میکنید؟
☰
💎 نحو | اسناد با دو گروه اسمی
★ ساختهای اسنادیِ متشکل از دو گروه اسمی از موضوعات مباحثهبرانگیز در نحوند و مسائل نظری بسیاری را درپی میآورند؛ مانند دو نمونۀ زیر در انگلیسی که هریک از دو سازۀ درون قلاب میتواند در جایگاه نهاد بنشیند (نک: مورو ۲۰۰۶، ۳-۴):
►1. [A picture of the wall] is [the cause of the riot].
►2. [The cause of the riot] is [a picture of the wall].
★ در مصراع «حالِ دل با تو گفتنم هوس است» نیز از نظر نحوی، هریک از دو سازۀ تشکیلدهندۀ ساخت اسنادی میتواند در نقش نهاد (مسندالیه) تعبیر شود و منع نظری یا تجربی ندارد که این یا آن گروه اسمی را نهاد جمله تلقی کنیم:
◄۳. [حالِ دل با تو گفتن] [هوسم] است.
◄۴. [هوسم] [حالِ دل با تو گفتن] است.
★ بنابراین، تشخیص اینکه در مصراع مورد نظر کدام سازه نهاد جمله است، بیشتر با مباحثی چون تحلیل کلام و تفسیر شعر پیوند دارد که اهل فن باید دربارۀ آن نظر بدهند و نگاه نگارنده صائب نیست. بااینهمه، با توجه به تکرار واژۀ «هوس» در غزل، بهنظر میرسد که همین عنصر در جایگاه مسندالیه قرار دارد و جناب حافظ در مصراعهای متعدد، گروههای اسمی مختلفی (مانند: حال دل با تو گفتن/ خبر دل شنفتن/ شعر رندانه گفتن) را به خواستۀ خود (= هوسم) نسبت میدهد. باز هم به شم زبانی نگارنده، این گروههای اسمی، اطلاع نو در هر مصراع بهشمار میروند و به همین دلیل، شاید منطقیتر است که اصطلاحاً آنها را مسند جمله تلقی کنیم:
◄۵. [هوسم] [خــبر دل شــنفتن] است.
◄۶. [هوسم] [شعر رندانه گفتن] است.
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
حال دل با تو گفتنم، هوس است
خــبر دل شــــنفتنم، هوس است
طـمع خام بیـن که قـصۀ فاش
از رقیبان نهفتنم، هوس است
شب قدری چنین عزیزِ شریــف
با تو تا روز خفتنم، هوس است
وه که دُردانــهای چـــنین نــازک
در شب تار سُفتنـم، هوس است
ای صــبا امـــشبم مـــدد فـــرمای
که سحرگه شکفتنم، هوس است
از بـرای شـــرف به نـــوک مــژه
خاک راه تو رفتنم، هوس است
همـچـو حافظ به رَغم مـدعیان
شعر رندانه گفتنم، هوس است
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
★اغلب دوستان در نظرسنجی بالا، سازهٔ «حالِ دل با تو گفتن» را مسندالیه یا نهاد جمله تفسیر کردهاند که اگر استدلالی در اینباره دارند، سپاسگزار میشوم آن را به اشتراک بگذارند.
@MorphoSyntax
💎 نحو | اسناد با دو گروه اسمی
★ ساختهای اسنادیِ متشکل از دو گروه اسمی از موضوعات مباحثهبرانگیز در نحوند و مسائل نظری بسیاری را درپی میآورند؛ مانند دو نمونۀ زیر در انگلیسی که هریک از دو سازۀ درون قلاب میتواند در جایگاه نهاد بنشیند (نک: مورو ۲۰۰۶، ۳-۴):
►1. [A picture of the wall] is [the cause of the riot].
►2. [The cause of the riot] is [a picture of the wall].
★ در مصراع «حالِ دل با تو گفتنم هوس است» نیز از نظر نحوی، هریک از دو سازۀ تشکیلدهندۀ ساخت اسنادی میتواند در نقش نهاد (مسندالیه) تعبیر شود و منع نظری یا تجربی ندارد که این یا آن گروه اسمی را نهاد جمله تلقی کنیم:
◄۳. [حالِ دل با تو گفتن] [هوسم] است.
◄۴. [هوسم] [حالِ دل با تو گفتن] است.
★ بنابراین، تشخیص اینکه در مصراع مورد نظر کدام سازه نهاد جمله است، بیشتر با مباحثی چون تحلیل کلام و تفسیر شعر پیوند دارد که اهل فن باید دربارۀ آن نظر بدهند و نگاه نگارنده صائب نیست. بااینهمه، با توجه به تکرار واژۀ «هوس» در غزل، بهنظر میرسد که همین عنصر در جایگاه مسندالیه قرار دارد و جناب حافظ در مصراعهای متعدد، گروههای اسمی مختلفی (مانند: حال دل با تو گفتن/ خبر دل شنفتن/ شعر رندانه گفتن) را به خواستۀ خود (= هوسم) نسبت میدهد. باز هم به شم زبانی نگارنده، این گروههای اسمی، اطلاع نو در هر مصراع بهشمار میروند و به همین دلیل، شاید منطقیتر است که اصطلاحاً آنها را مسند جمله تلقی کنیم:
◄۵. [هوسم] [خــبر دل شــنفتن] است.
◄۶. [هوسم] [شعر رندانه گفتن] است.
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
حال دل با تو گفتنم، هوس است
خــبر دل شــــنفتنم، هوس است
طـمع خام بیـن که قـصۀ فاش
از رقیبان نهفتنم، هوس است
شب قدری چنین عزیزِ شریــف
با تو تا روز خفتنم، هوس است
وه که دُردانــهای چـــنین نــازک
در شب تار سُفتنـم، هوس است
ای صــبا امـــشبم مـــدد فـــرمای
که سحرگه شکفتنم، هوس است
از بـرای شـــرف به نـــوک مــژه
خاک راه تو رفتنم، هوس است
همـچـو حافظ به رَغم مـدعیان
شعر رندانه گفتنم، هوس است
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
★اغلب دوستان در نظرسنجی بالا، سازهٔ «حالِ دل با تو گفتن» را مسندالیه یا نهاد جمله تفسیر کردهاند که اگر استدلالی در اینباره دارند، سپاسگزار میشوم آن را به اشتراک بگذارند.
@MorphoSyntax
🙏4😁1
MorphoSyntax
☰ 💎 نحو | اسناد با دو گروه اسمی ★ ساختهای اسنادیِ متشکل از دو گروه اسمی از موضوعات مباحثهبرانگیز در نحوند و مسائل نظری بسیاری را درپی میآورند؛ مانند دو نمونۀ زیر در انگلیسی که هریک از دو سازۀ درون قلاب میتواند در جایگاه نهاد بنشیند (نک: مورو ۲۰۰۶،…
☰
💎 نحو | در مصراع «از رقیبان نَهُفتَنَم، هوس است» مقولهٔ دستوری سازهٔ «از رقیبان نَهُفتَنَم» چیست؟
💎 نحو | در مصراع «از رقیبان نَهُفتَنَم، هوس است» مقولهٔ دستوری سازهٔ «از رقیبان نَهُفتَنَم» چیست؟
Anonymous Quiz
4%
۱. گروه وصفی
10%
۲. گروه فعلی
30%
۳. گروه حرفاضافه
56%
۴. گروه اسمی
👍3😁1🤔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☰
🧾 واژهگزینی | پروتکل
○ اگر موافقاید و کسی مخالفتی ندارد، زین پس بهجای واژهٔ بیگانهٔ «پروتکل»، بگوییم و بنویسیم «بایستار».
◄اجرای پروتکل الحاقی و توافق نهایی نیازمند تصویب مجلس است.
◄اجرای بایستار الحاقی و توافق نهایی نیازمند تصویب مجلس است.
○ کاملاً موافقم (👍) ــ کمی مخالفم (👎)
@MorphoSyntax
🧾 واژهگزینی | پروتکل
○ اگر موافقاید و کسی مخالفتی ندارد، زین پس بهجای واژهٔ بیگانهٔ «پروتکل»، بگوییم و بنویسیم «بایستار».
◄اجرای پروتکل الحاقی و توافق نهایی نیازمند تصویب مجلس است.
◄اجرای بایستار الحاقی و توافق نهایی نیازمند تصویب مجلس است.
○ کاملاً موافقم (👍) ــ کمی مخالفم (👎)
@MorphoSyntax
👍18😁14🤔3🆒1
☰
🚦دستور خط | همپایگی
✿ اصطلاح «سرودست شکستن»، چه آن را فعل مرکب تلقی کنیم، چه توالی مفعول و فعل بسیط بدانیم، در بخش غیرفعلی باید بدون فاصله نوشته شود و تمایزش را با زنجیرۀ غیراصطلاحی «سر و دست شکستن» حفظ کند.
◄ یک عده برای آنکه کنسرت در شهرشان برگزار شود، سرودست میشکنند؛ یک عدۀ دیگر هم سر و دست میشکنند که جلوی برگزاریاش را بگیرند.
✿ این نکته دربارۀ افعال مرکبی که فعلیارشان از سازۀ همپایه تشکیل میشود هم صادق است (مانند: دستوپا زدن، دستوپا کردن، سروشکل دادن، جمعوجور کردن، سروکار داشتن). اجزای این سازهها باید بدون فاصله از هم نوشته شوند. در کتاب علوم پایۀ نهم (۱۴۰۳: ۵۱) آمده است:
◄ در واقع در هر کاری که روزانه انجام میدهیم، با نیرو سروکار داریم، باز و بسته کردن در و پنجره، راه رفتن، . . .
✿ توالی «باز و بسته کردن» متشکل از دو فعل مرکب همپایه است: «باز کردن» و «بسته کردن» و حذف «کردن» از اولی. ازآنجاکه «بسته کردن» در معنای «بستن» در فارسی معیار وجود ندارد، جملۀ بالا باید با اصلاح رسمالخط یا تغییر نحو، ویرایش شود.
◄ بازوبسته کردن در و پنجره
◄ باز کردن و بستن در و پنجره
@MorphoSyntax
🚦دستور خط | همپایگی
✿ اصطلاح «سرودست شکستن»، چه آن را فعل مرکب تلقی کنیم، چه توالی مفعول و فعل بسیط بدانیم، در بخش غیرفعلی باید بدون فاصله نوشته شود و تمایزش را با زنجیرۀ غیراصطلاحی «سر و دست شکستن» حفظ کند.
◄ یک عده برای آنکه کنسرت در شهرشان برگزار شود، سرودست میشکنند؛ یک عدۀ دیگر هم سر و دست میشکنند که جلوی برگزاریاش را بگیرند.
✿ این نکته دربارۀ افعال مرکبی که فعلیارشان از سازۀ همپایه تشکیل میشود هم صادق است (مانند: دستوپا زدن، دستوپا کردن، سروشکل دادن، جمعوجور کردن، سروکار داشتن). اجزای این سازهها باید بدون فاصله از هم نوشته شوند. در کتاب علوم پایۀ نهم (۱۴۰۳: ۵۱) آمده است:
◄ در واقع در هر کاری که روزانه انجام میدهیم، با نیرو سروکار داریم، باز و بسته کردن در و پنجره، راه رفتن، . . .
✿ توالی «باز و بسته کردن» متشکل از دو فعل مرکب همپایه است: «باز کردن» و «بسته کردن» و حذف «کردن» از اولی. ازآنجاکه «بسته کردن» در معنای «بستن» در فارسی معیار وجود ندارد، جملۀ بالا باید با اصلاح رسمالخط یا تغییر نحو، ویرایش شود.
◄ بازوبسته کردن در و پنجره
◄ باز کردن و بستن در و پنجره
@MorphoSyntax
👍6💯2
☰
📝 ویرایش | راهنمای پایاننامه
🖊 اصطلاحات انگلیسی در زیرنویس و واژهنامهٔ انتهای پایاننامه باید با حرف کوچک ضبط شوند، مگر نامهای خاص و اصطلاحاتی که در زبان انگلیسی هم همواره با حرف بزرگ نوشته میشوند؛ مانند:
1. definite
2. lower adverb
3. Minimal Link Condition
4. Chomsky, N.
@MorphoSyntax
📝 ویرایش | راهنمای پایاننامه
🖊 اصطلاحات انگلیسی در زیرنویس و واژهنامهٔ انتهای پایاننامه باید با حرف کوچک ضبط شوند، مگر نامهای خاص و اصطلاحاتی که در زبان انگلیسی هم همواره با حرف بزرگ نوشته میشوند؛ مانند:
1. definite
2. lower adverb
3. Minimal Link Condition
4. Chomsky, N.
@MorphoSyntax
👍17
☰
یا رب ز باد فتنه نگهدار خاک پارس
چــندان که خـاک را بُوَد و باد را بقا
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
○ دریاچهای در میان هیرکانی
○ عکاس: وحید عباسی
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
@MorphoSyntax
یا رب ز باد فتنه نگهدار خاک پارس
چــندان که خـاک را بُوَد و باد را بقا
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
○ دریاچهای در میان هیرکانی
○ عکاس: وحید عباسی
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
@MorphoSyntax
❤18
MorphoSyntax
☰ 📝 ویرایش | راهنمای پایاننامه 🖊 اصطلاحات انگلیسی در زیرنویس و واژهنامهٔ انتهای پایاننامه باید با حرف کوچک ضبط شوند، مگر نامهای خاص و اصطلاحاتی که در زبان انگلیسی هم همواره با حرف بزرگ نوشته میشوند؛ مانند: 1. definite 2. lower adverb 3. Minimal Link…
☰
📝 ویرایش | راهنمای پایاننامه
🖊 شمارهگذاری بخشها، زیربخشها و ریزبخشها، در فهرست و متن، باید از راست به چپ و در جهت خط فارسی باشد، مانند فهرستبندی فرضی زیر:
۱ ـ مشخصههای دستوری فعل
۱ ـ ۱ ـ زمان دستوری
۱ ـ ۱ ـ ۱ ـ زمان حال
۱ ـ ۱ ـ ۲ ـ زمان گذشته
۱ ـ ۲ ـ نمود دستوری
۱ ـ ۲ ـ ۱ ـ نمود کامل
۱ ـ ۲ ـ ۱ ـ ۱ ـ نمود کامل در زمان حال
۱ ـ ۲ ـ ۱ ـ ۲ ـ نمود کامل در زمان گذشته
۱ ـ ۲ ـ ۱ ـ ۳ ـ نمود کامل در وجه اخباری
۱ ـ ۲ ـ ۱ ـ ۴ ـ نمود کامل در وجه التزامی
۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ نمود ناقص
@MorphoSyntax
📝 ویرایش | راهنمای پایاننامه
🖊 شمارهگذاری بخشها، زیربخشها و ریزبخشها، در فهرست و متن، باید از راست به چپ و در جهت خط فارسی باشد، مانند فهرستبندی فرضی زیر:
۱ ـ مشخصههای دستوری فعل
۱ ـ ۱ ـ زمان دستوری
۱ ـ ۱ ـ ۱ ـ زمان حال
۱ ـ ۱ ـ ۲ ـ زمان گذشته
۱ ـ ۲ ـ نمود دستوری
۱ ـ ۲ ـ ۱ ـ نمود کامل
۱ ـ ۲ ـ ۱ ـ ۱ ـ نمود کامل در زمان حال
۱ ـ ۲ ـ ۱ ـ ۲ ـ نمود کامل در زمان گذشته
۱ ـ ۲ ـ ۱ ـ ۳ ـ نمود کامل در وجه اخباری
۱ ـ ۲ ـ ۱ ـ ۴ ـ نمود کامل در وجه التزامی
۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ نمود ناقص
@MorphoSyntax
👍6❤3
MorphoSyntax
☰ 📝 ویرایش | راهنمای پایاننامه 🖊 شمارهگذاری بخشها، زیربخشها و ریزبخشها، در فهرست و متن، باید از راست به چپ و در جهت خط فارسی باشد، مانند فهرستبندی فرضی زیر: ۱ ـ مشخصههای دستوری فعل ۱ ـ ۱ ـ زمان دستوری ۱ ـ ۱ ـ ۱ ـ زمان حال ۱ ـ ۱ ـ ۲ ـ زمان گذشته…
☰
📝 ویرایش | راهنمای پایاننامه
🖊 هیچیک از بخشها، زیربخشها یا ریزبخشها نمیتواند تنها دارای یک تقسیمبندی فرعی در ذیل خود باشد و اگر چنین پدیدهای رخ دهد، باید در ساختار آن بخش بازنگری کرد. مثلاً، نمونۀ زیر (و نیز تصویر پیوست) نادرست است:
۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ نمود ناقص
۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۱ ـ نمود ناقص در زمان حال و گذشته
۱ ـ ۳ ـ وجه دستوری
🖊 در نمونۀ بالا، ریزبخش ۱ ـ ۲ ـ ۲ دارای تقسیمبندی فرعی ۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۱ است و طبیعتاً خواننده انتظار دارد که پس از آن ۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۲ بیاید (همانگونه که در کلام پس از «اولاً»، چشمانتظار «ثانیاً» هستیم). بدین ترتیب، یا باید عنوان ۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۱ را زدود و محتوایش را در ۱ ـ ۲ ـ ۲ ادغام کرد، یا میتوان عنوان ۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۲ را اینگونه به فهرست و متن افزود:
۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ نمود ناقص
۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۱ ـ نمود ناقص در زمان حال
۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۲ ـ نمود ناقص در زمان گذشته
۱ ـ ۳ ـ وجه دستوری
@MorphoSyntax
📝 ویرایش | راهنمای پایاننامه
🖊 هیچیک از بخشها، زیربخشها یا ریزبخشها نمیتواند تنها دارای یک تقسیمبندی فرعی در ذیل خود باشد و اگر چنین پدیدهای رخ دهد، باید در ساختار آن بخش بازنگری کرد. مثلاً، نمونۀ زیر (و نیز تصویر پیوست) نادرست است:
۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ نمود ناقص
۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۱ ـ نمود ناقص در زمان حال و گذشته
۱ ـ ۳ ـ وجه دستوری
🖊 در نمونۀ بالا، ریزبخش ۱ ـ ۲ ـ ۲ دارای تقسیمبندی فرعی ۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۱ است و طبیعتاً خواننده انتظار دارد که پس از آن ۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۲ بیاید (همانگونه که در کلام پس از «اولاً»، چشمانتظار «ثانیاً» هستیم). بدین ترتیب، یا باید عنوان ۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۱ را زدود و محتوایش را در ۱ ـ ۲ ـ ۲ ادغام کرد، یا میتوان عنوان ۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۲ را اینگونه به فهرست و متن افزود:
۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ نمود ناقص
۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۱ ـ نمود ناقص در زمان حال
۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۲ ـ نمود ناقص در زمان گذشته
۱ ـ ۳ ـ وجه دستوری
@MorphoSyntax
👍5❤1
MorphoSyntax
☰ 📝 ویرایش | راهنمای پایاننامه 🖊 هیچیک از بخشها، زیربخشها یا ریزبخشها نمیتواند تنها دارای یک تقسیمبندی فرعی در ذیل خود باشد و اگر چنین پدیدهای رخ دهد، باید در ساختار آن بخش بازنگری کرد. مثلاً، نمونۀ زیر (و نیز تصویر پیوست) نادرست است: ۱ ـ ۲ ـ ۲…
☰
📝 ویرایش | راهنمای پایاننامه
🖊 پیشنهاد نمیشود که تقسیمبندی هر بخش نهایتاً از چهار جزء کوچکتر شود. گاهی شمارهگذاری عنوانها، آنچنان ریز میشود که مثلاً به ۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۳ ـ ۴ ـ ۵ و بیش از آن میرسد. تفکیک هر متن علمی به بخشها و زیربخشها برای آن است که اولاً مطالب پژوهش ساماندهی شوند و ثانیاً مخاطب نظم علمی اثر را آسانتر دریابد و دنبال کند. وقتی تقسیمات هر بخش تا این اندازه ریز میشود، بیش از آنکه به مخاطب کمک کنیم، سبب میشویم که او سرنخ اصلی انشعابها و دستهبندیها را هم گم کند.
🖊 تقسیمبندی فصول در کتابهای ناشران بینالمللی بهندرت حتی به چهار جزء میرسد و اگر پایاننامهای با حداکثر ۲۰۰ صفحه، به شمارهگذاریهای پنج ــ ششجزئی و بیشتر رسیده، غالباً یک جای کار میلنگد. در چنین آثاری، مؤلف گاهی مطالبی را در ذیل عنوان مستقل میآورد که چنین شأنی ندارند و حداکثر تعریفی چند سطری از یک اصطلاحاند. گاهی نیز برعکس، مطلبی که جزئی از یک عنوان کلانتر تلقی شده و با برچسب فرعی در ذیل آن آمده، میتواند به بخش و زیربخش مستقل تبدیل شود.
🔝تصویر: بخشی از فهرست پنججزئی از این اثر
@MorphoSyntax
📝 ویرایش | راهنمای پایاننامه
🖊 پیشنهاد نمیشود که تقسیمبندی هر بخش نهایتاً از چهار جزء کوچکتر شود. گاهی شمارهگذاری عنوانها، آنچنان ریز میشود که مثلاً به ۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۳ ـ ۴ ـ ۵ و بیش از آن میرسد. تفکیک هر متن علمی به بخشها و زیربخشها برای آن است که اولاً مطالب پژوهش ساماندهی شوند و ثانیاً مخاطب نظم علمی اثر را آسانتر دریابد و دنبال کند. وقتی تقسیمات هر بخش تا این اندازه ریز میشود، بیش از آنکه به مخاطب کمک کنیم، سبب میشویم که او سرنخ اصلی انشعابها و دستهبندیها را هم گم کند.
🖊 تقسیمبندی فصول در کتابهای ناشران بینالمللی بهندرت حتی به چهار جزء میرسد و اگر پایاننامهای با حداکثر ۲۰۰ صفحه، به شمارهگذاریهای پنج ــ ششجزئی و بیشتر رسیده، غالباً یک جای کار میلنگد. در چنین آثاری، مؤلف گاهی مطالبی را در ذیل عنوان مستقل میآورد که چنین شأنی ندارند و حداکثر تعریفی چند سطری از یک اصطلاحاند. گاهی نیز برعکس، مطلبی که جزئی از یک عنوان کلانتر تلقی شده و با برچسب فرعی در ذیل آن آمده، میتواند به بخش و زیربخش مستقل تبدیل شود.
🔝تصویر: بخشی از فهرست پنججزئی از این اثر
@MorphoSyntax
❤8👍3
MorphoSyntax
☰ 📝 ویرایش | راهنمای پایاننامه 🖊 پیشنهاد نمیشود که تقسیمبندی هر بخش نهایتاً از چهار جزء کوچکتر شود. گاهی شمارهگذاری عنوانها، آنچنان ریز میشود که مثلاً به ۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۳ ـ ۴ ـ ۵ و بیش از آن میرسد. تفکیک هر متن علمی به بخشها و زیربخشها برای آن…
☰
📝 ویرایش | راهنمای پایاننامه
«. . . براین اساس، در فصل اول مبانی نظری حرکت هسته و فرایندهای انضمام و انفکاک را معرفی کردیم. در فصل دوم، شواهدی در هستهپایان بودن گروه زمان و فعل کمکی ارائه دادیم تا زمینه را برای حرکت هسته به هستۀ فعل در زبان فعلپایان فارسی فراهم آوریم. در فصل سوم، درباب چگونگی تظاهر عناصر تصریفی بر روی فعل سخن گفتهایم و به ابزار نظری حرکت فعل اشاره خواهیم کرد. سرانجام در فصل چهارم به حرکت فعل در فارسی خواهیم پرداخت و به کمک شواهد تجربی، مانند توالی دوگانۀ فعل اصلی و کمکی، درج واژهبست مفعولی، و حذف گروه فعل، استدلال کردهایم که حرکت فعل در این زبان و خروج آن از محل ادغام خود، فرایندی اجتنابناپذیر بوده است.»
🖊 ساخت صرفینحوی فعلهای چکیده بهتر است حال یا آینده باشد. اما اگر هم میخواهیم از فعلهای گذشته و/یا ماضی نقلی استفاده کنیم، دستکم باید یکدستی را در انتخاب دلالت زمانی و نمودی فعل رعایت کنیم. این یکی از خطاهای رایجی است که در تدوین چکیدهٔ پایاننامه رخ میدهد. در تصویر پیوست نسخهٔ ویراستهٔ این نمونهٔ آشفته آمده است.
@MorphoSyntax
📝 ویرایش | راهنمای پایاننامه
«. . . براین اساس، در فصل اول مبانی نظری حرکت هسته و فرایندهای انضمام و انفکاک را معرفی کردیم. در فصل دوم، شواهدی در هستهپایان بودن گروه زمان و فعل کمکی ارائه دادیم تا زمینه را برای حرکت هسته به هستۀ فعل در زبان فعلپایان فارسی فراهم آوریم. در فصل سوم، درباب چگونگی تظاهر عناصر تصریفی بر روی فعل سخن گفتهایم و به ابزار نظری حرکت فعل اشاره خواهیم کرد. سرانجام در فصل چهارم به حرکت فعل در فارسی خواهیم پرداخت و به کمک شواهد تجربی، مانند توالی دوگانۀ فعل اصلی و کمکی، درج واژهبست مفعولی، و حذف گروه فعل، استدلال کردهایم که حرکت فعل در این زبان و خروج آن از محل ادغام خود، فرایندی اجتنابناپذیر بوده است.»
🖊 ساخت صرفینحوی فعلهای چکیده بهتر است حال یا آینده باشد. اما اگر هم میخواهیم از فعلهای گذشته و/یا ماضی نقلی استفاده کنیم، دستکم باید یکدستی را در انتخاب دلالت زمانی و نمودی فعل رعایت کنیم. این یکی از خطاهای رایجی است که در تدوین چکیدهٔ پایاننامه رخ میدهد. در تصویر پیوست نسخهٔ ویراستهٔ این نمونهٔ آشفته آمده است.
@MorphoSyntax
👍3❤2🙏2
MorphoSyntax
☰
💎 نحو | در مصراع «از رقیبان نَهُفتَنَم، هوس است» مقولهٔ دستوری سازهٔ «از رقیبان نَهُفتَنَم» چیست؟
💎 نحو | در مصراع «از رقیبان نَهُفتَنَم، هوس است» مقولهٔ دستوری سازهٔ «از رقیبان نَهُفتَنَم» چیست؟
☰
💎 نحو | گروه مصدر
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
◄از رقیبان نهفتنم هوس است.
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
☆ هستهٔ گروه نحوی «از رقیبان نهفتن/ نهفتن از رقیبان» مصدر «نهفتن» است و مصدر در این ساختار به مقولهٔ اسم تعلق دارد.
☆ به همین ترتیب، هستهٔ سازهٔ درون قلاب در همهٔ مثالهای زیر مصدر است و بنابراین این سازهها هم اسم بهشمار میروند.
◄[سبقت گرفتن] کار دستش داد.
◄[سبقت گرفتن توی جاده] کار دستش داد.
◄[سبقت گرفتن از همه توی جاده] کار دستش داد.
◄[از همه سبقت گرفتن توی جاده] کار دستش داد.
◄[از همه توی جاده سبقت گرفتن] کار دستش داد.
◄[توی جاده از همه سبقت گرفتن] کار دستش داد.
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
☆ و نیز بنگرید به:
ــ مصدر
ــ مقولهٔ دستوری مصدر
@MorphoSyntax
💎 نحو | گروه مصدر
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
◄از رقیبان نهفتنم هوس است.
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
☆ هستهٔ گروه نحوی «از رقیبان نهفتن/ نهفتن از رقیبان» مصدر «نهفتن» است و مصدر در این ساختار به مقولهٔ اسم تعلق دارد.
☆ به همین ترتیب، هستهٔ سازهٔ درون قلاب در همهٔ مثالهای زیر مصدر است و بنابراین این سازهها هم اسم بهشمار میروند.
◄[سبقت گرفتن] کار دستش داد.
◄[سبقت گرفتن توی جاده] کار دستش داد.
◄[سبقت گرفتن از همه توی جاده] کار دستش داد.
◄[از همه سبقت گرفتن توی جاده] کار دستش داد.
◄[از همه توی جاده سبقت گرفتن] کار دستش داد.
◄[توی جاده از همه سبقت گرفتن] کار دستش داد.
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
☆ و نیز بنگرید به:
ــ مصدر
ــ مقولهٔ دستوری مصدر
@MorphoSyntax
Telegram
MorphoSyntax
☰
🧊 ساختواژه | مصـــــــــــــــدر!
⏳ دروغ چرا . . . مصدر زمان ندارد؛ مصدر از ستاک گذشتهٔ فعل ساخته نمیشود؛ و وند مصدرساز در زبان فارسی «ــَن» نیست. پسوند مصدرساز در فارسی، از هر دو منظر تاریخی و همزمانی، دو تکواژگونه دارد:
۱. «ــدن»: پس از ریشهای…
🧊 ساختواژه | مصـــــــــــــــدر!
⏳ دروغ چرا . . . مصدر زمان ندارد؛ مصدر از ستاک گذشتهٔ فعل ساخته نمیشود؛ و وند مصدرساز در زبان فارسی «ــَن» نیست. پسوند مصدرساز در فارسی، از هر دو منظر تاریخی و همزمانی، دو تکواژگونه دارد:
۱. «ــدن»: پس از ریشهای…
❤7