شراب تلخ بود و... کامِ شیرین بود و... با این حال
نشد جامی بنوشم، پاسبان میرفت و میآمد...
#سجاد_سامانی
#ش
نشد جامی بنوشم، پاسبان میرفت و میآمد...
#سجاد_سامانی
#ش
غم مثل کودکی ست که آغوش عشق را
محکم گرفته است و رها هم نمی کند
زاهد خیال طعنه رها کن، که مرد عشق
گر طاعتی نکرده ریا هم نمی کند!
#سجاد_سامانی
#غ
محکم گرفته است و رها هم نمی کند
زاهد خیال طعنه رها کن، که مرد عشق
گر طاعتی نکرده ریا هم نمی کند!
#سجاد_سامانی
#غ
گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن!
گاه می لغزد زبانم، بشنو و باور مکن!
گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم آری می توانم.. بشنو و باور مکن!
#سجاد_سامانی
#گ
گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن!
گاه می لغزد زبانم، بشنو و باور مکن!
گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم آری می توانم.. بشنو و باور مکن!
#سجاد_سامانی
#گ
گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن!
گاه می لغزد زبانم، بشنو و باور مکن!
گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم آری می توانم.. بشنو و باور مکن!
#سجاد_سامانی
#گ
گاه می لغزد زبانم، بشنو و باور مکن!
گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم آری می توانم.. بشنو و باور مکن!
#سجاد_سامانی
#گ
.
گفته بودم شادمانم، بشنو و باور مکن
گاه می لغزد زبانم، بشنو و باور مکن
گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم آری می توانم، بشنو و باور مکن...
#سجاد_سامانی
#گ
گفته بودم شادمانم، بشنو و باور مکن
گاه می لغزد زبانم، بشنو و باور مکن
گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم آری می توانم، بشنو و باور مکن...
#سجاد_سامانی
#گ
گفتم که با فراق مدارا کنم، نشد
یک روز را بدون تو فردا کنم، نشد
گفتند عاشق که شدى؟ گریهام گرفت
میخواستم بخندم و حاشا کنم، نشد
#سجاد_سامانی
#گ
یک روز را بدون تو فردا کنم، نشد
گفتند عاشق که شدى؟ گریهام گرفت
میخواستم بخندم و حاشا کنم، نشد
#سجاد_سامانی
#گ