.
#ســایهای بر دل ریشـم فـکن
ای #گنج روان
که مـن این #خانه
به #ســودای
#توـــــــــــــــــــ ویران کردم
#حافظ_شیرازی
#س
#ســایهای بر دل ریشـم فـکن
ای #گنج روان
که مـن این #خانه
به #ســودای
#توـــــــــــــــــــ ویران کردم
#حافظ_شیرازی
#س
ای وای از آن #شهر که دیوانه ندارد
صد عقل به مسجد شد و #خمخانه ندارد
در حسرت یک نعره ی #مستانه بمردیم
ویران شود این شهر که #میخانه ندارد
درخویش #تپیدیم ولی داد فزون شد
بیداد ز دادی که غم #خانه ندارد
دیوانه ترین مردم #شهرم ، توکجایی؟
تا فاش بگویم چوتو #افسانه ندارد
گیسوی #بلندت همه شب ماه نهان کرد
آن مو که تورا هست دمی #شانه ندارد؟
نغزی به مثل گفت همان #طره ی زلفت
گر روز شود #شمع تو پروانه ندارد
ما دلشدگان خیل #اسیران شماییم
این خیل دریغ از تن و #کاشانه ندارد
چون باز کنی #پرده ز رخسار بگویی:
این دام پر از #صید چرا دانه ندارد
#رضا_جمشیدی
#الف
صد عقل به مسجد شد و #خمخانه ندارد
در حسرت یک نعره ی #مستانه بمردیم
ویران شود این شهر که #میخانه ندارد
درخویش #تپیدیم ولی داد فزون شد
بیداد ز دادی که غم #خانه ندارد
دیوانه ترین مردم #شهرم ، توکجایی؟
تا فاش بگویم چوتو #افسانه ندارد
گیسوی #بلندت همه شب ماه نهان کرد
آن مو که تورا هست دمی #شانه ندارد؟
نغزی به مثل گفت همان #طره ی زلفت
گر روز شود #شمع تو پروانه ندارد
ما دلشدگان خیل #اسیران شماییم
این خیل دریغ از تن و #کاشانه ندارد
چون باز کنی #پرده ز رخسار بگویی:
این دام پر از #صید چرا دانه ندارد
#رضا_جمشیدی
#الف