.

ترجيح ميدهم...

تمام آشوب های دلم را

كنار گوشَت نجوا كنم

بودنت را لازم دارم

برای چند دقيقه ابرازِ دلتنگى...



#علی_قاضی_نظام
.

#ت

مرا دل خسته کردی جرمم این بود
که از مــژگان خیالت را بجستم



چه عالم‌هاست در هر تار مویت
بیفشان زلف کز عالــم گسستم

#مولانا
#میم

هر که گوید او منم، او من نشــــد

خوشـــه ی او لایق خرمن نشـــــد

من مشو از من بشو تا من شــوی

خوشــه شـو تا لایق خرمن شــوی

#مولانا

#ه

یاران یاران ز هم جدائی مکنید
در سر هوس گریز پائی نکنید

چون جمله یکید دو هوائی مکنید
فرمود وفا که بی وفائی مکنید

#مولانا

#ی

نمی‌دانم رسیدن چیست
امّا بی‌گمان مقصدی است که
همهٔ وجودم به‌سوی آن
جاری می‌شود •••

#فروغ_فرخزاد❄️

#نون

#بگذار...
تا پایان دنیــا
فقط #من
شاعر
#چشمانت باشم...


#علی‌_قاضی‌_نظام

#ب

چیزی نداشتم که بگویم؛

گریســــــــتم ....

#حسین_دهلوی

#چ

#هرکه ویران کرد ویران شد در این آتش‌سرا

#هیزم اول پایه‌ی سوزاندن خود را گذاشت


#فاضل_نظری

#ه

وابستگے غمیست ڪه از غصه‌ها سر است

از من جدا بمان ، ڪه براے تو بهتر است

#حسین_دهلوی

#واو

خراب باد
وجودم اگر
برای تو #نیست ...


#مولانا

#خ

نه‌دسترسی به‌یار دارم
نه طـاقت انتـظار دارم


#سعدی

#نون

#__شعر
را بهانه مےڪنم و بہ
#__عشق
توست ڪہ غزل مےرقصدروے صفحہ ے دلم...

#سامیھ_حسینے

‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎

#ش

دلم فریاد می خواهد

ولی در انزوای خویش...

#محمدعلی_بهمنی

#دال

گفتم اگر نبینمت
مهر فرامشم شود

می‌روے و مقابلی
غایب و در #تصوری

#حضرت_سعدی

#گ

.

"فرهادم " و یک عمر نمک خورده به زخمم

"شیرینی " لبخند تو افسانه ی عشق است

#شهریار

#ف

به هر زخمے مرا مرهم تو سازی
به هر دردے مرا درمان تو باشی

بده فرمان به هر موجب ڪه خواهی
ڪه تا باشم، مرا سلطان تو باشی

اگر گیرم شمار ڪفر و ایمان
نخستین حرف سر دیوان تو باشی


#خاقانی_شروانی

#ب

دیگر نرود به هیچ مَطلوب
خاطر کِه گرفت با تو پیوند

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌
#سعدی
#دال

دست گنجینه مهر و هنر است
خواه بر پرده ساز،
خواه در گردن دوست،
خواه بر چهره نقش،
خواه بر دنده چرخ،
خواه بر دسته داس،
خواه در یاری نابینایی،
خواه در ساختن فردایی!

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎
#فریدون _مشیری
#دال

من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک، اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست میمانم
من از اینجا چه میخواهم، نمیدانم
امید روشنائی گرچه در این تیرگیها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه میرانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک
با دست تهی
گل بر می‌افشانم......

#فریدون مشیری
#میم

دوستت دارم
فراتر از هر گمانی
و آن سوتر از
هر شوق و شيفتگی...

#نزار_قبانی
#دال