دعوتی به فنجانی شعر
که در هر سطر آن
جرعه‌ای دلدادگی ست

می‌بینی
التهابم را
آنجا که درد انتظار
پنجه بر گریبان می افکند
و فاصله
در باور تنهایی نمی ‌گنجد؟!!

می‌بینی‌ جنونم را؟!!

#آناا_ڪیاجمالی
#دال

به کتابی می‌مانم
که شیرازه اش ازهم‌گُسَسته

عشق
چون بادی سوزان و ویرانگر
برگ‌برگ وجودم را
به آتش کشیده

هنوز
شعله می‌کشد در من
“خواستنت”
هنوز
تو را “خاکسترم”

#آناا_ڪیاجمالی
#ب

من از دلتنگی‌ات
هزاران بار می‌میرم
پنج ‌شنبه‌
به یک وعده‌ی دیدار
خیراتم کن

دلتنگی نقاب مرگ دارد

#آناا_ڪیاجمالی

#میم

عصر و یک کافه‌ی دنجی و
خیالت در سر

من و تنهایی و
امّیدِ محالت در دل

#آناا_ڪیاجمالی

#ع

ماه نگاهت را
بر شبستان دلم
سنجاق کن

بوسه بوسه
ستاره می‌چینم تو را


#آناا_ڪیاجمالی

#م

“عصرِ جمعه”
دیدنت را
بی قراری میکنم

“جمعه‌” را هم
من به‌عشق تو
“هوایی” میکنم


#آناا_ڪیاجمالی

#ع

زردیِ پاییز را
در چهره‌ام حاشا مڪن
من به افسون نگاهت
زندگے را باختم...


#آناا_ڪیاجمالی

#ز

شعر من
اندوه تلخ بی تو بودن را
نمایان می‌کند

#آناا_ڪیاجمالی
#ش