مشکل ست آزاد بودن، دل که با دلبر نشست
مردنست، از تن، جدایی دل که با جان خو گرفت
گر خیالت مونس دل شد مرا، بازش مدار
هم به من بگذار کین یوسف به زندان خو گرفت
#امیر_خسرو_دهلوی
#م
مردنست، از تن، جدایی دل که با جان خو گرفت
گر خیالت مونس دل شد مرا، بازش مدار
هم به من بگذار کین یوسف به زندان خو گرفت
#امیر_خسرو_دهلوی
#م
ژولیده زلف فتنه خو، مخمور چشم کینه جو
موها پریشان کرده او، خونها چکان از هر طرف
جانها و دلها چون خسی در راهش آب هر کسی
می رفت جان و دل بسی گیسوکشان از هر طرف
#امیر_خسرو_دهلوی
#ژ
موها پریشان کرده او، خونها چکان از هر طرف
جانها و دلها چون خسی در راهش آب هر کسی
می رفت جان و دل بسی گیسوکشان از هر طرف
#امیر_خسرو_دهلوی
#ژ
ای نفس صبحدم
گر نهی آنجا قدم
خسته دلم رابجو
در شِکنِ موی دوست
جان بِفِشانم زِشوق
در ره بادصبا
گر برساند به ما
صبح دمی بوی دوست
#امیر_خسرو_دهلوی
#الف
گر نهی آنجا قدم
خسته دلم رابجو
در شِکنِ موی دوست
جان بِفِشانم زِشوق
در ره بادصبا
گر برساند به ما
صبح دمی بوی دوست
#امیر_خسرو_دهلوی
#الف
Forwarded from مرغ میــــــنا (↝𝓜𝓲𝓷𝓪 𝓝𝓸 𝓵𝓲𝓴𝓮)