آفتاب ریخت روی شانه های تو
دست کشید
توی آغوشم
آسمان زیبایی اش گره خورد
توی فنجان گل سرخ
لبخندت بوسه می دزدید
من امّا
دوست داشتنت را
از دهان آفتاب گردان های
گرم حنجره ات
می نوشیدم...
#زینب_سادات_حسینی(ترنّم)
#الف
دست کشید
توی آغوشم
آسمان زیبایی اش گره خورد
توی فنجان گل سرخ
لبخندت بوسه می دزدید
من امّا
دوست داشتنت را
از دهان آفتاب گردان های
گرم حنجره ات
می نوشیدم...
#زینب_سادات_حسینی(ترنّم)
#الف
مرا در خودت جمع کرده ای!
سکوتی اغوا کننده،
کنار اتفاق #جمعه!
تشنه ام به عطر باران"
میان سپاه مژگانت!
چشم دوخته ام به ابرها،
تا امتداد لشکر انبوه عشق"
اینجا مبان ریزش لبخندهای مداومت"
نیستی
خبر از حال بغض هایم نداری
در من کویر ملتمسی
چشم به راه آسمان دوخته...!
#زینب_سادات_حسینی
#م
سکوتی اغوا کننده،
کنار اتفاق #جمعه!
تشنه ام به عطر باران"
میان سپاه مژگانت!
چشم دوخته ام به ابرها،
تا امتداد لشکر انبوه عشق"
اینجا مبان ریزش لبخندهای مداومت"
نیستی
خبر از حال بغض هایم نداری
در من کویر ملتمسی
چشم به راه آسمان دوخته...!
#زینب_سادات_حسینی
#م