به تمنای وصالت همه شب بیدارم
تا سحر از عطش دیدن تو سرشارم


عاقبت هرچه که پنهان کُنمش رازم را
باز هم وقتِ سـحر نَقلِ هـمه بازارم

#ب

#شیوا_صالحی

این سرنوشت عشق کوتاه من و توست
امشب خدا هم شاهد آه من و توست

سهم دل ما غیر حسرت نیست انگار...
وقتی جدایی آخرین راه من و توست

#شیوا_صالحی


#الف

تو گناهِ دلِ بی طاقتِ من بـودی و دل
می شود جز تو مگر باز گناهی بکُند؟

آنقدَر خوب و عزیزی که مرا باکی نیست
گر غمت حبس دلم را تهِ چاهی بکند...

#شیوا_صالحی

#ت

.
دردی نهفته در پس هر برگ دفترم

یک واژه را درون سرم جار می زند


#هرشب به زیر بارش باران صد غزل

در من زنی نشسته تو را زار می زند


#شیوا_صالحی

#د

‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌

نازِ معشوق گـران است، خریدن بلدی؟
غزل از غـم بنـویسند... شنیـدن بلدی؟


در میانِ همه خوبانِ جهان، باشی اگر...
تو بگـو جُـز رُخِ دلدار ندیدن... بلدی؟

#شیوا_صالحی


#ن

دل سپردم تا ببینی عاشقی را از برم
از تمـامِ شاعــرانِ روزگارم سـر ترم

اتفاقی‌نیست بعداز دیدنت شاعر‌شدن
زیرِ لب شاید دعایم کرده باشد مادرم

#شیوا_صالحی

#د

‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌

صبح یعنی آغاز
یک سبد شعر...ترانه...آواز
صبح یعنی که بخندی با ناز
مثل خورشید؛
در این پهنه ی آبیِ بلند
بدرخشی با عشق
بشَوی مظهرِ دلدادگی و راز و نیاز
صبح یعنی...
نفَسِ ساده ی پروانه شدن...
در تکاپوی قشنگِ پرواز...!

#شیوا_صالحی

#ص

‌
منی که دل به هیچکس به غیرِ تو نبسته ام

به این سکوتِ شب قسم، از انتظار خسته ام


#شیوا_صالحی

#میم

شبتون اهورایی