‍ "صُبح آمده
  ای حضرت خورشید طُلوع کن
  با گردش چشمانِ تو آغاز کنم
  صُبح دلم را !

  #ناشناَس

#صاد

من جمعه ترین
  حالت یک عاشقم  اما .!!
تو صبح ترین
جمعه ی هر روز دلم باش ...


#ناشناس

#میم
‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌

صبح را . . .
پیله شدم بر نفست ،جان دلم
و تــــو . . .
پروانه شدی ! بر نگهم خورشیدم

#ناشناس

#صاد

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

از درد ترک خورده و از زخم کبودیم

کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم...


#ناشناس

#الف

هر صبح
زندڪَی براے ادامه پیداڪردن
به دنبال بهانه می‌ڪَردد
و چه بهـــانه‌اے زیباتر از چشمانت...؟

#ناشناس

#ه

باورم نیست که اینگونه دل از سنگ شدی
تو اگر مرحم درمان دلی وای به من

#ناشناس

#ب

شده از درد بخندی که نبارد چشمت؟

من در این خنده‌ی پرغصه مهارت دارم

#ناشناس

#شین

شده دلتنگ شوی غم به جهانت برسد؟

گره ات کور شود غم به روانت برسد؟


#ناشناس

#شین

به همان حال بگویم که تو مجنون منی

به تو بیمار شدم تا که تو درمون منی

#ناشناس

#ب

ما لب پیمانه بوسیدیم و زاهد دست شیخ
ما به دین خود عمل کردیم و او بر مذهبش

#ناشناس

#میم

کجا می‌شود نشانِ گمشدگانی را گرفت که خودخواسته پیدا نمی‌شوند؟

#ناشناس

#کاف

من
صدای نفست را سلامی می دانم؛
که آفتاب
اولین بار
به دانه ی گندم داد. . .

#ناشناس

#میم

تمنای وفاداری، مرا هرگز نبود از تو
ولی ای بی‌‌وفا، از بی‌‌وفا هم انتظاری هست!

#ناشناس

#ت

من شوق رسیدن به قدم های تو هستم
یک شهر دلش رفت که من دل به تو بستم


#ناشناس

#میم

.

     صبح یعنی تـو ڪه با ڪل لبخند
    بِ وعدگاه دل‌انگیـز عشق می‌آیی..!!


#ناشناس

#صاد

خاطرات خیلی عجیبن گاهی می خندیم بیاد
روزایی که گریه میکردیم و گاهی گریه میکنیم
بیاد روزایی که میخندیدیم.

#ناشناس

#خ

بگذار تا از این شب دشوار بگذریم
آنگه چه مژده ها که به بام سحر بریم

#ناشناس

#ب

      #شبتون بخیر