⸎⃟ᬼ⃟𓋍꯭‌❥꯭꯭𓁜مشاعره شعر ناب 𓁝꯭‌❥꯭𓋍⃟ᬼ⃟⸎
619 subscribers
1.65K photos
529 videos
8 files
1.24K links
Download Telegram
جمعــه است و ایـن همہ دلتنگی

تــــــو که باشی
جمعـــہ هـم با این همہ غــم
عشــق اسـت

#حبیب_ابراهیمی

آتشِ طبع سرکش‌ات سرد نشد ز سیلِ اشک



طبع سرشته کِی شود، حال به حال و خو به خو

#حبیب_شیرازی

جمعہ اسٺ و
این همہ دلتنگی !
تو کہ باشی جمعہ هم با این همہ غم ؏ـــــــــشق اسٺ ...

#حبیب_ابراهیمی

مرغِ دل ما را که به کس رام نگردد

آرام تویی، دام تویی، دانه تویی تو

#حبیب_خراسانی

.
جهنمی سوزانتر از نبودنت سراغ داری؟

#حبیب_ابراهیمی

مسٺ چشمانٺ شدم
        دنیا به چشمم ٺار شد
               ٺا ڪه دیدم چشم ِ
                 زیبایٺ دلم بیمار شد......

بُرد چشمانٺ مرا ٺا
    مرز ِ مرڪَ و زندڪَی
        بی خود از خود ڪَشٺم
                  و قلبم پُر از اسرار شد......

   #حبیب_اله_خدابخشی
       #چرمهینی

مرغ دل مـــــا را،
ڪه به كس رام نگردد
آرام توئـــی،
دام تــوئــــی،
دانه توئـــی،تــو...!


#حبیب _خراسانی

جمعــه است و ایـن همہ دلتنگی

تــــــو که باشی
جمعـــہ هـم با این همہ غــم
عشــق اسـت

#حبیب_ابراهیمی





‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
مَست و لایَعقَل شبی میشوَم من در بَرَت
سَر گذارم روی شانه یا که لب روی لبَت

این منِ مَست را " نباشد هوش و عقل
جانِ من چانه نَزن بُگذار شَوم مَن آن نَرَت


#حبیب ارمکان
"غزل خواهد شد"
#میم

.
بی تو در این دل شب من به غم آمیخته ام
اشکِ چَشمَم را چون کاسه یِ خون ریخته ام

چون ندارم زِ تو من هیچ" اُمّید و مِهری
قلب خود را به دیوارِ تَن آویخته ام

#حبیب ارمکان

.
واژه یِ  اُستاد را شِیخِ مَنبَر نَبَرَد
یا که به سِکّه و با دَغَل بازی نَخَرَد


استاد آنیست که خُرد و کلانَش گویند
با "گردن کِشی و زور" حَلقِ خَلق را نَدَرَد


#حبیب_ارمکان
#رباعی

#واو
رفتی و با دِگران خنده جانانه زدی
غافل از حالِ دلم "آتش کاشانه زدی


من که عمری تشنه اَم بر وصل تو
بارقیبان همه شب بَرلب پیمانه زدی


#حبیب_ارمکان

بَرگِ زردَم  برگِ زردَم  برگِ زرد
از تو "و عِشقَت به قلبَم مانده دَرد

کورسویی است "چشم من"  از آن مَرَنج
دَستِ این کوران بگیر درفصلِ سَرد


#حبیب_ارمکان

باتو هر لحظه به لحظه عَجینم
بی تو با هر غم وشِکوِه قَرینم

اَگرَم لطف خدا شامل حالم باشد
هم ز عِشقت هم بِهشتش به بَرینَم


#حبیب_ارمکان



.
رفتی و با دِگران خنده جانانه زدی
غافل از حالِ دلم "آتش کاشانه زدی


من که عمری تشنه اَم بر وصل تو
بارقیبان همه شب بَرلب پیمانه زدی


#حبیب_ارمکان

جَهنَّم میشود آنجا که نیستی
تَقابل میکند باهست ونیستی

مرا از این بهشتِ بی ملاقات
بنوشانید زِ هرچه زَهر ونیستی


#حبیب_ارمکان
#دوبیتی

پیچَکِ زُلفِ تو را بایَد که خود ، حَملَش کُنَم
هَر که آیَد سَمتِ آن با تیر بَر ، قَلبَش کُنَم

چونکه تَنها  " مَحرَمِ " زُلفِ سیاهِ تو مَنم
اِمتیازِ مَحرَمیَّت از تَمامِ دُکتُران ، سَلبَش کُنَم


#حبیب_ارمکان
#رباعی

چِراغانی بُکُن راهَم تو با فانوسِ چَشمَت
فَراری دِه رَقیبَم را بِه آن آوازِ خَشمَت


چَپاوُل کُن " هَمِه قَلبَم " بَرای خود گُلِ مَن
مَنَم عاشِق بَر این دُزدی کِه بادا راه و رَسمَت


#حبیب_ارمکان