آغوشت
بهارنارنجِ شیراز؛
سبز و پرسخن
و دلم
گنجشکی سرمست از عطرِ توست!
خجسته‌ی تقویم باد
اردیبهشت‌های بودنت!

#مرضیه_فروغی

#آ

آیا این عجیب نیست
وقتی دل‌مان هوای رسیدن کند،
راه‌ها طولانی میشوند؟


#أدهم_الشرقاوی

#آ

آغـاز مـــن تــویی
پـایـان مـن تــو

آغاز ڪن مـرا تا ڪه به پایان برسیـم

#قدیر_عبدالهی

#آ

شبتون عشق

.
آفتاب عمر من باش
ڪہ بے هیچ هراس ،
صبح را با تو
تمنا ڪنم از ظلمت شب

#هماڪشتگر ‌

#آ

آهنگ دراز شب رنجوری مشتاق
با آن نتوان گفت که بیدار نباشد

#سعدی


#آ

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

#شهریار

#آ

آن که آسان می سپارد
جان به دیدارت، منم...

#فروغی_بسطامی

#آ

آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
درِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفتر

هوشنگ ابتهاج

#آ

انان ک ضعیفند


بعد از هر مشکلی به خط پایان میافتند


ک چه بسا مرگ

پایان تمام این سختیهاست


حامد

#آ

آن شب که بی تو باشم ،جانم ز تن برآيد ...!


#رهی_معیری

#آ

شبتون عاشقانه

‌
آدم‌های ديگر را نمی‌دانم،در من اما
اولين حسى ڪ هر روز صبح بيدار می‌شود؛
دوسـت‌داشتـنِ تـوسـت ...!

#سارا_وحدتۍ


#آ

آتشم به جان و
خموشم چو نای مانده از نوا
مانده با نگاهی
به راهی که میرود به ناکجا...



#قیصر_امین_پور

#آ

آتشم به جان و
خموشم چو نای مانده از نوا
مانده با نگاهی
به راهی که میرود به ناکجا...



#قیصر_امین_پور

#آ

آدم‌ها به همه چیز عادت می‌کنند


مخصوصاً اگر از آدم بودن دست بکشند



#ژوزه_ساراماگو

#آ

آنچہ شب هاے مرا لبریز مے سازد ز عشق

بودن ماہ نڪَاهت
توے اشعار من است...

#امیر_عباس_خالق_وردی

#آ

آن که پُر نقش زد این دایرهٔ مینائی


کس ندانست که درگردش پرگار چه کرد



#حافظ

#آ

آری خسته‌ام
‏و به نرمی لبخند می‌زنم بر خستگی
‏که فقط همين است
‏در تن آرزويی برای خواب
‏در روح تمنايی برای نيَنديشيدن...



#فرناندو_پسوآ

#آ