⸎⃟ᬼ⃟𓋍꯭‌❥꯭꯭𓁜مشاعره شعر ناب 𓁝꯭‌❥꯭𓋍⃟ᬼ⃟⸎
614 subscribers
1.65K photos
529 videos
8 files
1.24K links
Download Telegram
ای دم صبح، چه داری خبر از مقدمِ دوست

#سعدی

#الف
بیا تا یک زمان امروزخوش باشیم در خلوت

ڪه در عالم نمی‌داند ڪسی احوال فردا را


#سعدی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

.

تو درخت خوب منظر همه میوه‌ای ولیکن
چه کنم به دست کوته که نمی‌رسد به سیبت


تو شبی در انتظاری ننشسته‌ای چه دانی
که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت


#سعدی


سخت‌به‌ذوق می‌دهد باد ز بوستان‌نشان

صبح دمید و روز شدخیز و چراغ وانشان


#سعدی


#سین
.
اَفسوس بَرین عُمر گرانمایه
که بگذشت

ما از سَر تقصیر و
خطا درنگذشتیم

پیری و جوانی
پی هم چون شَب و روزند

ما شَب شدو روز آمد
و بیدار نگشتیم...

#سعدی



شبتون ب آرامش
همه اِسمَند و تو جسمی،
همه جِسمَند و تو جانی ...


#سعدی

.
درازنای شب از چشم دردمندان پرس
عزیز من که شبی یا هزار سال است این

#سعدی


.
باز آی و بر چشمم نشین
             ای دلسِتان نازنین
           کآشوب و فریاد از زمین
                    بر آسمانم می‌رود

#سعدی

آهنگ دراز شب رنجوری مشتاق
با آن نتوان گفت که بیدار نباشد

#سعدی


سعدی به هیچ علت روی از تو برنپیچد

الا گرش برانی علت جز این نباشد .

#سعدی

غفلت از ایام عشق
  پیش محقق خطاست
اول صبح است خیز
    کآخر دنیا فناست

#سعدی

غفلت از ایام عشق
  پیش محقق خطاست
اول صبح است خیز
    کآخر دنیا فناست

#سعدی

ذڪر تو از زبان من فڪر تُـــــــواز جنان من


چون برود ڪه رفته اے در رڪَ ودر مفاصلم

#سعدی

تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی
تا شب نرود صبح پدیدار نباشد

#سعدی

شب هجرم چه می‌پرسی
که روز وصـل حیـــــرانم

                        شبان آهسته می‌نالم
                        مگر دردم نهان ماند .

  
  
#سعدی

#شین
اتفاقم به سر کوی کسی افتاده‌ست

که در آن کوی چو من کشته بسی افتاده‌ست


#سعدی

#الف
هر شبی روزی و
هر روز زوالی دارد



شبِ وصلِ من و
معشوقِ مرا آخر نیست



#سعدی



شبتون اهورایی
ﮔﺮ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﻧﺸﯿﻨﯽ
ﻧﺎﺯﺕ ﺑﮑﺸﻢ ﮐﻪ ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﯽ

#سعدی

#گاف


شب فراق که داند
که تا سحر چند است
مگر کسی که به
زندان عشق در بند است



#سعدی

#شین

شبتون ب عشق