و تــو
بکرترین منظرهای!
مثلِ درختِ پرتقالی
که در پاییز به بار نشسته باشد
پر از بوسه ، پر از دوستـت دارم..
#حامد_نیازی
#و
بکرترین منظرهای!
مثلِ درختِ پرتقالی
که در پاییز به بار نشسته باشد
پر از بوسه ، پر از دوستـت دارم..
#حامد_نیازی
#و
قلبم را بپذیر
آنقدر دوستت دارم را تکرار خواهم کرد
که نفس هایم عطرت،
شعر هایم نقشت،
حرفهایم طرح اندامت،
و چشم هایم آینه ای باشد،
که خویش را در آن بنگری و بگویی
من نیز دوستت دارم
#حامد_نیازی
#ق
.
آنقدر دوستت دارم را تکرار خواهم کرد
که نفس هایم عطرت،
شعر هایم نقشت،
حرفهایم طرح اندامت،
و چشم هایم آینه ای باشد،
که خویش را در آن بنگری و بگویی
من نیز دوستت دارم
#حامد_نیازی
#ق
.
قلبم را بپذیر
آنقدر دوستت دارم را تکرار خواهم کرد
که نفس هایم عطرت،
شعر هایم نقشت،
حرفهایم طرح اندامت،
و چشم هایم آینه ای باشد،
که خویش را در آن بنگری و بگویی
من نیز دوستت دارم
#حامد_نیازی
.#ق
آنقدر دوستت دارم را تکرار خواهم کرد
که نفس هایم عطرت،
شعر هایم نقشت،
حرفهایم طرح اندامت،
و چشم هایم آینه ای باشد،
که خویش را در آن بنگری و بگویی
من نیز دوستت دارم
#حامد_نیازی
.#ق
در آسمان صدای پای مهتاب میآید
و ندایی میخوانَدَم
از آن سوی اَبرها
های غریبه...
دست بِبَر به من که چون دریا
در نگاهِ توام!
به سانِ تازه شاعری با کلمات
در حوضِ شب،شعرهایم را میشویَم!
در حیاط صدایِ پچپچی گُنگ میآید
من با مهتاب
ماهیِ کوچکِ سرخ با شمعدانی
و شعر با تو
اینک پشتِ پلکهایم ببار
در دستهایم ریشه کُن
و در آسمانم بتاب
حیف است تو
یک شب
در دلِ یک شعر...
به خواب نَرَوی
#حامد_نیازی
#د
و ندایی میخوانَدَم
از آن سوی اَبرها
های غریبه...
دست بِبَر به من که چون دریا
در نگاهِ توام!
به سانِ تازه شاعری با کلمات
در حوضِ شب،شعرهایم را میشویَم!
در حیاط صدایِ پچپچی گُنگ میآید
من با مهتاب
ماهیِ کوچکِ سرخ با شمعدانی
و شعر با تو
اینک پشتِ پلکهایم ببار
در دستهایم ریشه کُن
و در آسمانم بتاب
حیف است تو
یک شب
در دلِ یک شعر...
به خواب نَرَوی
#حامد_نیازی
#د
.
هنری ندارم مگر
جای هوا، تو را نفس بکشم
تو را جای باران، بپرستم
جای خدا، تو را ببینم
و تو را با خویش، در آینه اشتباه بگیرم!
منهنری ندارم مگر
تو را دوست بدارم
و این تویی
که این را
چنان زنانه به من آموختی
که عشق بناممش...
#حامد_نیازی
#ه
هنری ندارم مگر
جای هوا، تو را نفس بکشم
تو را جای باران، بپرستم
جای خدا، تو را ببینم
و تو را با خویش، در آینه اشتباه بگیرم!
منهنری ندارم مگر
تو را دوست بدارم
و این تویی
که این را
چنان زنانه به من آموختی
که عشق بناممش...
#حامد_نیازی
#ه
جمعه یعنی من باشم؛
چند خاطرهی بوسیدنیات!
و یک سوال تکراری
تو پرستیدنی بودنت به خدا رفته!
من تنهاییام! نه؟
#حامد_نیازی
#ج
چند خاطرهی بوسیدنیات!
و یک سوال تکراری
تو پرستیدنی بودنت به خدا رفته!
من تنهاییام! نه؟
#حامد_نیازی
#ج
جمعه یعنی من باشم؛
چند خاطرهی بوسیدنیات!
و یک سوال تکراری
تو پرستیدنی بودنت به خدا رفته!
من تنهاییام! نه؟
#حامد_نیازی
#ج
چند خاطرهی بوسیدنیات!
و یک سوال تکراری
تو پرستیدنی بودنت به خدا رفته!
من تنهاییام! نه؟
#حامد_نیازی
#ج
.
رها کن...
عطرت را...
"موهایت را..."
تا بازگردند چلچله ها از کوچ !
به هوای آشیان تازه ...
و من بمیرم از ذوق
در این خوشی "بی انتها.... !"
#حامد_نیازی
#ر
رها کن...
عطرت را...
"موهایت را..."
تا بازگردند چلچله ها از کوچ !
به هوای آشیان تازه ...
و من بمیرم از ذوق
در این خوشی "بی انتها.... !"
#حامد_نیازی
#ر
به من بازگرد
که در من جاماندهای!
بگو کدام موج در دریا تهنشین میشود؟
کدام اَبر در آسمان میگَندَد؟
کدام شعر ناگفته میماند؟
فراموش کردنت...
همین محالهاست!
#حامد_نیازی
#ب
که در من جاماندهای!
بگو کدام موج در دریا تهنشین میشود؟
کدام اَبر در آسمان میگَندَد؟
کدام شعر ناگفته میماند؟
فراموش کردنت...
همین محالهاست!
#حامد_نیازی
#ب