.
شبِ فراق، چو زلفت
            اگرچه تاریک است
امیدوارم از آن‌ رو
         که صبح نزدیک است

ز کفر زلف تو، دل
               ره نمی‌برد بیرون
که راه پرخم‌وپیچ و
              محّله تاریک است

نمی‌رسد به خیالِ
              تو، آبِ دیده‌ی من
که دیده سخت ضعیف
      است و راه باریک است

#سلمان_ساوجی
#ش

.
نخواهم از سر کویش
    به صد چندین جفا رفتن
نشاید شیر مردان را
      به هر زخمی ز جا رفتن

طریق عاشقان دانی
  درین ره چیست ای رهرو؟
غمش را پیروی کردن
             بلا را پیشوا رفتن

#سلمان_ساوجی
#ن

.
شربت قندِ لبش می‌سازد این بیمار را
کو لبِ او تا مرا از قند سازد شربتی ؟

#سلمان_ساوجی

#ش

خلوتسرای چشم و دل این شسته و آن رفته‌ام


فرما و بنشین ای صنم هر جا که می‌خواهد دلت

#سلمان_ساوجی

#خ

رفیقان! کاروان، امشب، روان است


دل مسکین من، با کاروان است....

#سلمان_ساوجی.‌

#ر

مرا جانی!
و من تا کِی توانم زیست دور از تو...؟!

#سلمان_ساوجی
#میم

من خیالِ یار دارم گر ڪسے را بر دل است

ڪز خیالِ او شوم خالے، خیالے باطل است..!!!

#سلمان_ساوجی

#میم

خوش بخند ای دل  که اینک صبح خندان می دمد

خوش برقص ای ذره که اینک مهر رخشان میرسد

#سلمان_ساوجی
#خ

خوش بخند ای دل  که اینک صبح خندان می دمد

خوش برقص ای ذره که اینک مهر رخشان میرسد

#سلمان_ساوجی
#خ

خوش بخند ای دل  که اینک صبح خندان می دمد

خوش برقص ای ذره که اینک مهر رخشان میرسد

#سلمان_ساوجی


#خ

خوش بخند ای دل  که اینک صبح خندان می دمد

خوش برقص ای ذره که اینک مهر رخشان میرسد

#سلمان_ساوجی

#خ
،

صنما مُرده‌ی آنم که تو جانم باشی

#سلمان_ساوجی


#صاد

ای وصالت آرزوی جان غم فرسود من

خود چه باشد جز تو و دیدار تو مقصود من

#سلمان_ساوجی

#الف

در شرح فراقت چه نویسم که نگنجد


شرح غم هجران تو در هیچ کتابی



#سلمان_ساوجی

#دال