اما من و تو..
دور از هم میپوسیم
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بیتو در این لحظهی پر دلهره است
دیگر از من تا خاک شدن راهی نیست
از سر این بام
این صحرا، این دریا
پر خواهم زد خواهم مرد
غم تو، این غم شیرین را
با خود خواهم برد…
#حمید_مصدق
#الف
دور از هم میپوسیم
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بیتو در این لحظهی پر دلهره است
دیگر از من تا خاک شدن راهی نیست
از سر این بام
این صحرا، این دریا
پر خواهم زد خواهم مرد
غم تو، این غم شیرین را
با خود خواهم برد…
#حمید_مصدق
#الف
در دستهای تو
آیا کدام رمز بشارت نهفته بود ؟
کز من دریغ کردی
تنها تویی
مثل پرنده های بهاری در آفتاب
مثل زلال قطره باران صبحدم
مثل نسیم سرد سحر
#حمید_مصدق
#د
آیا کدام رمز بشارت نهفته بود ؟
کز من دریغ کردی
تنها تویی
مثل پرنده های بهاری در آفتاب
مثل زلال قطره باران صبحدم
مثل نسیم سرد سحر
#حمید_مصدق
#د
اما
من و تو...
دور از هم می پوسیم...
غمم از وحشت پوسیدن نیست...
غمم از زیستن بی تو در این...
لحظهی پر دلهره است...
#حمید_مصدق
#الف
من و تو...
دور از هم می پوسیم...
غمم از وحشت پوسیدن نیست...
غمم از زیستن بی تو در این...
لحظهی پر دلهره است...
#حمید_مصدق
#الف
.
من در این تیرہ شب جان فرسا
زائر ظلمت گیسوے توام،
گیسوان تو
پریشان تر از اندیشہ ے من!
گیسوان تو شب بے پایان ...
#حمید_مصدق
#میم
من در این تیرہ شب جان فرسا
زائر ظلمت گیسوے توام،
گیسوان تو
پریشان تر از اندیشہ ے من!
گیسوان تو شب بے پایان ...
#حمید_مصدق
#میم
.
در میانِ من و تو فاصلههاست.
گاه میاندیشم،
میتوانی تو به لبخندی این فاصله را برداری!
#حمید_مصدق
#دال
در میانِ من و تو فاصلههاست.
گاه میاندیشم،
میتوانی تو به لبخندی این فاصله را برداری!
#حمید_مصدق
#دال
باز کن پنجره را
من تــ♡ـو را خواهم برد
به سر رود خروشان حیات
آبِ این رود به سرچشمه نمی گردد باز
بهتر آن ست که غفلت نکنیم از آغاز
باز کن پنجره را صبح دمید...
#حمید_مصدق
#ب
من تــ♡ـو را خواهم برد
به سر رود خروشان حیات
آبِ این رود به سرچشمه نمی گردد باز
بهتر آن ست که غفلت نکنیم از آغاز
باز کن پنجره را صبح دمید...
#حمید_مصدق
#ب
.
من در این تیرہ شب جان فرسا
زائر ظلمت گیسوے توام،
گیسوان تو
پریشان تر از اندیشہ ے من!
گیسوان تو شب بے پایان ...
#حمید_مصدق
#میم
شبتون عشق
من در این تیرہ شب جان فرسا
زائر ظلمت گیسوے توام،
گیسوان تو
پریشان تر از اندیشہ ے من!
گیسوان تو شب بے پایان ...
#حمید_مصدق
#میم
شبتون عشق
.
من در این تیرہ شب جان فرسا
زائر ظلمت گیسوے توام،
گیسوان تو
پریشان تر از اندیشہ ے من!
گیسوان تو شب بے پایان ...
#حمید_مصدق
#میم
شبتون عشق
من در این تیرہ شب جان فرسا
زائر ظلمت گیسوے توام،
گیسوان تو
پریشان تر از اندیشہ ے من!
گیسوان تو شب بے پایان ...
#حمید_مصدق
#میم
شبتون عشق
در میانِ....
من و تو فاصلههاست..!"
ڪَاه میاندیشم
میتوانی تو به لبخندے
این فاصله را بردارے..!
چشمهاے تو به من زندڪَی
میبخشد...،
و تو چون
مصر؏ شعرے زیبا
سطر برجسـتهاے
از زندڪَی من هستی...!!!
#حمید_مصدق
#دال
در میانِ....
من و تو فاصلههاست..!"
ڪَاه میاندیشم
میتوانی تو به لبخندے
این فاصله را بردارے..!
چشمهاے تو به من زندڪَی
میبخشد...،
و تو چون
مصر؏ شعرے زیبا
سطر برجسـتهاے
از زندڪَی من هستی...!!!
#حمید_مصدق
#دال