هر ذره چشمی شد وجودم تا نگاهش کردم

#شاملو
#ه

.
در لبانِ تو،
شعرِ روشن
صیقل می‌خورد،،
من تو را دوست می‌دارم
و شب از ظلمتِ خود
وحشت می‌کند...

#شاملو

#د

‍ برای خاطر تو
از شکسته‌های دل
گلدانی می‌سازم
و خود را به تمامی در آن می‌کارم..
می‌دانم خون خواهم خورد
رشد خواهم کرد
سبز خواهم شد..
برای خاطر تو خود را
به "دار" عشق می‌آویزم
و حرف آخرم این است:
دوستت دارم برای همیشه...



#شاملو

#ب

و عشق
اگر با حضور همین روزمرگی ها
عشق بماند؛ عشق است...

#شاملو
#و

بر شانه من
ڪبوتریست
ک از دهان تو
آب میخورد....

#شاملو

#ب



‌‌‎‌‌‎‌

کوه با نخستین سنگ‌ها آغاز می‌شود
و انسان با نخستین درد

#شاملو

#ک
.

.
تو طلوع می‌کنی،
من گرمایت را از دور می‌چشم
و شهرِ من بیدار می‌شود ..

#شاملو
#ت

‌‌و عشق را مجالی نیست
حتی آنقدر که بگوید :
برای چه دوستت میدارد...

#شاملو

#و

‌
کار دیگری نداریم
من و خورشید
برای دوست داشتنت بیدار می‌شویم
هر صبح...

#شاملو
#ک

من درد در رگانم، حسرت در استخوانم ...

#شاملو
#میم

‌دلهای ما که به هم نزدیک باشند
دیگر چه فرقی می‌کند
که کجای این جهان باشیم
دور باش اما نزدیک
من از نزدیک بودن‌های دور می‌ترسم ...!

#شاملو

#دال

امروز بیشتر از دیروز دوستت میدارم
و فردا بیشتر از امروز
و این ضعف من نیست
قدرت تو است...

#شاملو

#الف

من و خورشید برای دوست داشتنت بیدار میشویم هر صبح

#شاملو

#میم