بی تو جنت را نمیخواهم،‌بہ دوزخ دلخوشم


ڪاش میشد آخرش اقبالمان با هم شود

#مهنازنجفی
#ب

#پنج_شنـــــنبه_ها

یڪ شمع میسوزد
یڪ ستاره خاموش میشود
وَ هزاران خاطره حلق آویز میشوند
#درانحناےنبودن_ها....

#مهنازنجفی

.#پ

مرادیوانه کردے،تا گشودے چشم شهلا را
به قدرے عاشقت گشتم چومجنونی که لیلارا

جهان اَرزانیِ مردم ،نمی اَرزد به یڪ اَرزن
نمیخواهم ببینم بی توحتی صبح فردا را

شده درسینه زندانی دلم مانندیڪ ماهی
که دوراز تو نمیگیرد سراغِ موج دریا را

توبااعجازچشمانت به من حسِ جوانی دِه
چنان یوسف شفاداد اودوچشمانِ زلیخا را

براےِ باتو بودن ها، نهادم روے دنیا پا
بیا بشڪن غرورم راچو ابراهیم بُت ها را

#مهنازنجفی

#م

یک بار تـ.ـو را دیدم
و یک عُـ.ـمر شدم مَـ.ـست
انگورِ دو چشمِ تو عجب کهنہ شرابیست


#مهنازنجفی

#ی
‎‌‌‎

عشقِ تو
آینه ی شعرو، شبِ بیداری ست
واژه ی ناب و ظریف و، نَفَسِ دلداری ست

#مهنازنجفی

#ع

مرادیوانه کردے،تا گشودے چشم شهلا را
به قدرے عاشقت گشتم چومجنونی که لیلارا

جهان اَرزانیِ مردم ،نمی اَرزد به یڪ اَرزن
نمیخواهم ببینم بی توحتی صبح فردا را

#مهنازنجفی

#م

‌

هر شب روشن میکنم


فانوس تنهایی‌ام را بر مزار انتظار...!!



#مهنازنجفی

#ه

پاییــــز
دعوت نامہ‌ے عشق‌ است
پیوند دݪ‌هاے بہ هم نزدیڪ...

#مهنازنجفی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌پ#

‌‌‌‌‌ براےِ با #تو
بودن ها، نهادمـ روے دنیا پا
بیا بشڪن غرورمـ را
چو #ابراهیم بُت ها را


#مهنازنجفی


#ب

‌اے ڪاش یکی
از ایـن پنج شنبه ها
نگاه #ٺو را به آغوش ڪشم...

#مهنازنجفی

#الف

...

از عشق تو سرمست
چنانم کہ شب و روز
من ساڪن میخانہ و پیمانه بہ دستم...



#مهنازنجفی

#الف

می‌روم بر لب پرتڪَاہ نبودت هرشب

مے ڪشد خاطره‌هایت همہ شب بَر دارم

#مهنازنجفی

#میم

شبتون اهورایی