.
می شود پردهٔ چشمم پر کاهی گاهی
دیده ام هر دو جهان را به نگاهی گاهی
وادی عشق بسی دور و درازست ولی
طی شود جادهٔ صد ساله به آهی گاهی
#اقبال_لاهــوری
#م
می شود پردهٔ چشمم پر کاهی گاهی
دیده ام هر دو جهان را به نگاهی گاهی
وادی عشق بسی دور و درازست ولی
طی شود جادهٔ صد ساله به آهی گاهی
#اقبال_لاهــوری
#م
رمز عشق تو به ارباب هوس نتوان گفت
سخن از تاب و تب شعله به خس نتوان گفت
تو مرا ذوق بیان دادی و گفتی که بگوی
هست در سینه ی من آنچه به کس نتوان گفت
#اقبال_لاهوری
#ر
سخن از تاب و تب شعله به خس نتوان گفت
تو مرا ذوق بیان دادی و گفتی که بگوی
هست در سینه ی من آنچه به کس نتوان گفت
#اقبال_لاهوری
#ر
سحر در شاخسار بوستانی
چه خوش میگفت مرغ نغمه خوانی
بر آور هر چه اندر سینه داری
سرودی ، ناله ئی ، آهی فغانی
#اقبال_لاهوری
#س
چه خوش میگفت مرغ نغمه خوانی
بر آور هر چه اندر سینه داری
سرودی ، ناله ئی ، آهی فغانی
#اقبال_لاهوری
#س
.
ای خوش آن صبح که با عطر ﺗو بیدار شدن
سرخوش از هرم نفسهای ﺗو دلدار شدن
خوش بود عاشقی و خواستنت از دل و جان
باده از جام تو نوشیدن و خمار شدن
#اقبال_لاهوری
#الف
ای خوش آن صبح که با عطر ﺗو بیدار شدن
سرخوش از هرم نفسهای ﺗو دلدار شدن
خوش بود عاشقی و خواستنت از دل و جان
باده از جام تو نوشیدن و خمار شدن
#اقبال_لاهوری
#الف