برو ای عقل، مگو عشق چنان کرد و چنین


پادشاه است و بر او چون و چرایی نرسد

#شاه_نعمت‌الله_ولی

#ب

چشم مستش میفروشی دیگر است
نوش لعلش باده نوشی دیگر است




آتش عشقش دل ما را بسوخت
داغ او بر دل فروشی دیگر است

#شاه_نعمت‌الله_ولی

#چ

نه انسیم نه جنیم نه عرشیم نه فرشیم
نه از بلغار و نه از چین مگر از شهر ارکندم

#شاه نعمت‌الله ولی

#ن

باز هوای تو هوس کرده ایم
از هوس غیر تو بس کرده ایم

تا هوس عشق تو کردیم ما
در هَوست ترک هوس کرده ایم

در هوس شکر لعل لبت
طوطی جان را چو مگس کرده ایم


#شاه_نعمت‌الله_ولی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#ب

خورشید جسم و جانم نور مه روانم
شهباز لامکانم از آشیان پریده

#شاه نعمت‌الله ولی

#خ

.
محبوب تر از جانی
صد جان به فدای تو...

#شاه_نعمت‌الله_ولی
#م
‌‌‎‌‌

.

عاشقانه به عشق او سرمست...
جان و دل داده‌ایم ما از دست...

     آنچنان واله‌ایم و آشفته...
  که ندانیم نیست را از هست...

       #شاه_نعمت‌الله_ولی

#ع

.

تو چشمه‌ی حیاتی سیراب از تو عالم

#شاه_نعمت‌الله_ولی
#ت

.

دلخوشم از عشق جان افزای خویش
دوست دارم یار بی همتای خویش

در نظر نقش خیالش بسته ام
خوش نشسته نور او بر جای خویش

#شاه_نعمت‌الله_ولی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#د

ترکیب طبایع ار نگشتی کم و کاست

صورت بستی که طبع صورتگر ماست

#شاه_نعمت‌الله_ولی

#ت

گفتم که لبت بوسه دهم گفت ببوسش

شیرین تر ازین قول که گفته که شنیده


#شاه_نعمت‌الله_ولی

#گاف