صبح جمعه را باید
با نسیم نفسها و صداے
خنده هایش آغاز ڪنی
رویت را با لبخند بشویی،
و به خود سلام ڪنی
که جمعه ها فقط.....
با دیوانگے سر مےشود...

#پروانه_حسینی
#ص


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

.

چه شب های غریبی که...
امیدم شب بخیرت بود...

تو خفتی بی خبر از من...
و من مرگ آرزو کردم☆...

#پروانه_حسینی
#چ

.

تو پنهانی درونِ من چو روحی خفته در جانم
به هرجا میروم انگار...
تو قبل از من همان جایی!
#پروانه_حسینی

#ت

گفتند گناه است در آغوش تو خفتن؛
        بگذار بگویند، ڪه گنه با تو ثواب است!


#پروانه_حسینی
#گ

عشـــق است و همین لذت رسوایی عالم

عاشـــق که شوی عقل به سر راه ندارد...

#پروانه_حسینی

#ع

مرا یک شب تو مهمان کن به رویایی که در آنی

بیا دریاب جانی که ز احوالش نمی دانی

#پروانه_حسینی

‌ #میم

هر شب همین روال است، شعر و مداد و کاغذ
عمری ست گشته کارم، پرواز در خیالت...

#پروانه_حسینی

#ه

.
نامی ز تو نیست

در غزل های من اما؛

جز عشق تو در شعر،

محال است بگویم



#پروانه_حسینی


#ن

برای من
"تابستان "
با لمس آغوشِ گرمت،
آغاز می شود
تو نباشی؛
من هنوز در سردترین
روزهای سال
جا مانده ام...

#پروانه_حسینی

#ب


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

شڪوه دارم از ڪسی ڪه با دلم یارے نڪرد



دل به او بخشیدم و هرگز وفادارے نڪرد

#پروانه_حسینی

#ش

من حلالت کرده‌ام، رفتی، خداهمراہ تو
بی ثمر باشد که باشی و دلت با دیگری

#پروانه_حسینی

#م

عاشـ.ـقت بـ.ـودم
ولی ناجـ.ـور سوزاندی مَـ.ـرا
نقره داغش میکنم دل را،اگر یادت کند...


#پروانه_حسینی
‎‌‌‎‌
#ع

برای من
"تابستان "
با لمس آغوشِ گرمت،
آغاز می شود
تو نباشی؛
من هنوز در سردترین
روزهای سال
جا مانده ام...


#پروانه_حسینی
#ب

جمعه یعنی که هوای تو در این خانه بتابد، اما

جزغمت، هیچ کسی یاد منِ خسته‌ی تنها نکند

#پروانه_حسینی
#ج

آنچه روشن بکند صبح مرا، خنده‌ی توست

#پروانه_حسینی
#الف

آنچه روشن بکند صبح مرا
خنده ی توست...
در غیابت دلِ من،
بی نَفَست می گیرد...!

#پروانه‌_حسینی

#آ

مے نشینم با خیالت چشم مے دوزم بہ در

در هوایت شب بہ شب از عمر من ڪم مے شود

#پروانه_حسینی

#میم

در این شب ها چه دلتنگم برای عطر بازویش

خوشا آنان که از معشوقه یک لا
پیرهن دارند


#پروانه حسینی

#دال