برخیز و پنجره ی صبح را بگشای
بگذار سروده هایم
با طوافِ کعبه ی نگاهت
ضریحِ چشمانت را
بوسه زنند


#شهاب_شهابی

#ب

شبها
دلم بیتاب دلداری است
که سر بر شانه اش بگذارم و در دامان
عشقش آرام بگیرم
کجاست ساحل دریای آغوشت
حضرت دلدار


#شهاب_شهابی

#ش

تو سهم منی
و من جز عشق تو آرام نگیرم هرگز
کاش می توانستم
تو را
از دل خاطرات بیرون بکشم
بغلت کنم
ببویمت
ببوسمت
و روی لب هایت
مهر عشق را ضرب کنم


#شهاب_شهابی

#ت

و چشم هایت
آنقدر زیباست که تمام زیباییهای اندامت را
بر نگاهِ هوس انگیزم
تحمیل می کند
تا در سبد عاشقانه هایم
تاج و
تختِ عشقم را با چند بغل دارایی
ارزانی آغوشت کنم


#شهاب_شهابی

#و

‎‌

دلتنگی  جمعه
آرامشِ قلبم را به هم می ریزد

#شهاب_شهابی

#د

و هر صبح
گره بزن شاخه ی احساست را
بر پرچین نگاهم
تا پای عشقت به غزلهایم کشیده شود
و من
در این هوای تب دار عشق
تو را آرام ببوسم
زیر غنچه ی لبانت


#شهاب_شهابی

#و

عـصـر_ڪه_میشـود
خیال داشتنت از چشمانم‌ چڪه میڪند
و تمـام مـن
محـصور میشـود در
تماشاے خاطـرات تـو

#شهاب_شهابی
#ع

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌