نه سر در عقل مے بندم , نه دل در عشق مے بازم
ڪه این نامرد بے درد است و آن پردرد نامرد است !
#ن
فاضل_نظری
ڪه این نامرد بے درد است و آن پردرد نامرد است !
#ن
فاضل_نظری
دســتــانــمـــ
بــوے؏ـشــق مــے دهنــد
بــوےِ انــار و خــرمــالــو ...
آنــقــدر ڪہ ڪوچــہ هاےپــاييــ🍂ـز را
دســٺ در دســٺِ خــيالــٺ
قــدم زدم ...
#ســارا_قــبــادیــ
#دال
بــوے؏ـشــق مــے دهنــد
بــوےِ انــار و خــرمــالــو ...
آنــقــدر ڪہ ڪوچــہ هاےپــاييــ🍂ـز را
دســٺ در دســٺِ خــيالــٺ
قــدم زدم ...
#ســارا_قــبــادیــ
#دال
روز بـر مـن چـار چـیـز از عـشــق میآرد هـجــوم
صبح محنت، ظهر ماتم، عصر غم، شام اضطراب
#قصاب_کاشانی
#ر
صبح محنت، ظهر ماتم، عصر غم، شام اضطراب
#قصاب_کاشانی
#ر
خواهی که دلم غٖرق دو چشمان تو باشد
یا عــاشـــق دیـــوانه و ویـــران تـــو باشد
یادت نــرود پـــنـــد بـــزرگان ادب دوست
خواهان کسی باش که خــواهان تــو باشد
◈#محمد_اشرفی
#خ
یا عــاشـــق دیـــوانه و ویـــران تـــو باشد
یادت نــرود پـــنـــد بـــزرگان ادب دوست
خواهان کسی باش که خــواهان تــو باشد
◈#محمد_اشرفی
#خ
آهای توکه یه جونمت هزار تا جون بها داره
بکش منو با لبی که بوسه شو خون بها داره
بذار حسودی بُکشه رقیبو وقتی می کُِشه
سرش تو کار خودشه ، چی کار به کار ما داره ؟....
#حسین_منزوی
#الف
بکش منو با لبی که بوسه شو خون بها داره
بذار حسودی بُکشه رقیبو وقتی می کُِشه
سرش تو کار خودشه ، چی کار به کار ما داره ؟....
#حسین_منزوی
#الف
نقاشیات می کنم!
به روی بومِ #قلبم،
با قلمویی از جنسِ #عشق،
با اینکه خودم از تبارِ پاییزم!
ولی،
#تو را بهار می کشم؛
تو را که در برگ ریزانِ دلم
همیشه سبزی!
سبزینهای جاودان...
#مینو_پیله_چی
#نون
به روی بومِ #قلبم،
با قلمویی از جنسِ #عشق،
با اینکه خودم از تبارِ پاییزم!
ولی،
#تو را بهار می کشم؛
تو را که در برگ ریزانِ دلم
همیشه سبزی!
سبزینهای جاودان...
#مینو_پیله_چی
#نون
"اعتقاد" و "عشق" ، دلیر کند، و همه ترس ها، ببرد !
مطرب که "عاشق" نبود و نوحه گر که "دردمند " نبود، دیگران را سرد کند!
#شمس_تبریزی
#الف
مطرب که "عاشق" نبود و نوحه گر که "دردمند " نبود، دیگران را سرد کند!
#شمس_تبریزی
#الف
شب وگَیسوی تو تا بازبه هم پیوستند
من به شبڪگردی
این شهر سیاااه آمدهام ...
این همه تند مرو شعر مرا خسته مکن
من که در هر
غزلم سوی تو راه آمدهام ...
#فریدونمشیری
#شین
من به شبڪگردی
این شهر سیاااه آمدهام ...
این همه تند مرو شعر مرا خسته مکن
من که در هر
غزلم سوی تو راه آمدهام ...
#فریدونمشیری
#شین