برای شب ؛
ترانه های سپید می سرایم
همان لحظه که تو
بر ماه
بوسه می زنی
و من
از ثری تا ثریا
سوار بر بال ملائک
فریاد می زنم
عاشقتم......خدایا
#یاس_اورعی
#ب
ترانه های سپید می سرایم
همان لحظه که تو
بر ماه
بوسه می زنی
و من
از ثری تا ثریا
سوار بر بال ملائک
فریاد می زنم
عاشقتم......خدایا
#یاس_اورعی
#ب
.
به خدا که ماه رویی به خدا فرشته خویی
به خدا که مشک بویی به خدا که این چنینی
تو که یوسف زمانی چه میان هندوانی
برو آینه طلب کن بنگر که روی بینی
#مولانای_جان
#ب
به خدا که ماه رویی به خدا فرشته خویی
به خدا که مشک بویی به خدا که این چنینی
تو که یوسف زمانی چه میان هندوانی
برو آینه طلب کن بنگر که روی بینی
#مولانای_جان
#ب
.
گفتم از دیده چو دورش سازم
بی گمان زودتر از دل برود
مرگ باید که مرا دریابد
ورنه دردیست که مشکل برود
#فروغ_فرخزاد
#گ
گفتم از دیده چو دورش سازم
بی گمان زودتر از دل برود
مرگ باید که مرا دریابد
ورنه دردیست که مشکل برود
#فروغ_فرخزاد
#گ
در آتشی که بیتو❥ دل داغدار سوخت،
میسوخت آنچنان که دل روزگار سوخت
هر یک در آتشی من و پروانه سوختیم
او را وصال شمع و مرا هجر یار سوخت
میرزا_ابراهیم_همدانی_ثانی
#د
میسوخت آنچنان که دل روزگار سوخت
هر یک در آتشی من و پروانه سوختیم
او را وصال شمع و مرا هجر یار سوخت
میرزا_ابراهیم_همدانی_ثانی
#د
چشم مستت چه کند با من بیمار امشب
این دل تنگ من و این تن بیمار امشب
آخر ای اشک دل سوخته ام را مددی
که به جز ناله مرا نیست پرستار امشب
بیش از این مرغ سحر خون به دل ریش مکن
که به کنج قفسم چون تو گرفتار امشب
سیل اشکم همه دفترچه ی ایام بشست
نرود نقش تو از پرده ی پندار امشب
بودم امید چو آیی به سرم سایه مهر
آفتابی شود از سایه, پدیدار امشب
بسته شد هر در امید به هر جا که زدیم
چاره جویی کنم از خانه خمار امشب
محتسب خوش دل از آن است که یکباره زدند
کوس رسوایی ما بر سر بازار امشب
#چ
رهی_معیری
این دل تنگ من و این تن بیمار امشب
آخر ای اشک دل سوخته ام را مددی
که به جز ناله مرا نیست پرستار امشب
بیش از این مرغ سحر خون به دل ریش مکن
که به کنج قفسم چون تو گرفتار امشب
سیل اشکم همه دفترچه ی ایام بشست
نرود نقش تو از پرده ی پندار امشب
بودم امید چو آیی به سرم سایه مهر
آفتابی شود از سایه, پدیدار امشب
بسته شد هر در امید به هر جا که زدیم
چاره جویی کنم از خانه خمار امشب
محتسب خوش دل از آن است که یکباره زدند
کوس رسوایی ما بر سر بازار امشب
#چ
رهی_معیری
زندگی تركیب شادی با غم است
دوست میدارم من این پیوند را
گر چه میگویند شادی بهتر است
دوست دارم گریه با لبخند را!
#ز
قیصرامینپور
دوست میدارم من این پیوند را
گر چه میگویند شادی بهتر است
دوست دارم گریه با لبخند را!
#ز
قیصرامینپور
تشنه ام چون کویر تبداری
که زبان می کشد به سینه ی آب
نه امیدی که چشمه ای یابم
نه فریبی که ره برم به سراب .
#ت
فرخ_تمیمی
که زبان می کشد به سینه ی آب
نه امیدی که چشمه ای یابم
نه فریبی که ره برم به سراب .
#ت
فرخ_تمیمی
من خسته چون ندارم، نفسے قرار بیتو
به ڪدام دل صبورے، ڪنم اے نگار بیتو
ره صبر چون گزینم، من دل به باد داده
ڪه به هیچ وجه جانم، نڪند قرار بیتو
#م
سعدی
به ڪدام دل صبورے، ڪنم اے نگار بیتو
ره صبر چون گزینم، من دل به باد داده
ڪه به هیچ وجه جانم، نڪند قرار بیتو
#م
سعدی
من ابرت میشوم باران من باش
نگاهت میشوم چشمان من باش
ڪتابت میشوم تفصیلے از عشق
تو هم عنوان و هم پایان من باش
#م
یزدان_ماهانی
نگاهت میشوم چشمان من باش
ڪتابت میشوم تفصیلے از عشق
تو هم عنوان و هم پایان من باش
#م
یزدان_ماهانی
دلبرم رفت و دلم رفت به دنبـال دلش
او به دنبال رقیب و دل به دنبـال دلش
دل بڪن اے دلڪم عشق بیهوده مخواه
یار بیگـانه مشو دلبر بیگــــانه مخواه
#د
مولانا
او به دنبال رقیب و دل به دنبـال دلش
دل بڪن اے دلڪم عشق بیهوده مخواه
یار بیگـانه مشو دلبر بیگــــانه مخواه
#د
مولانا
برخیز ، گذر نمودی از کوچه ی شب
از قافله ی صبح نمانی تو عقب
بنگر که چه زیباست جهان در پاییز !
توفیقِ سپاس از خداوند طلب...!
#ب
سیمین_میرآفتاب
از قافله ی صبح نمانی تو عقب
بنگر که چه زیباست جهان در پاییز !
توفیقِ سپاس از خداوند طلب...!
#ب
سیمین_میرآفتاب
مهربانی هم بلد بودی عجب نامهربان
بعد عمری یادت افتاده که یاری داشتی
وقت رفتن بغض کردی خیره ماندی سوی من
شاید از دیوانه ی خود انتظاری داشتی
شهریار
#م
بعد عمری یادت افتاده که یاری داشتی
وقت رفتن بغض کردی خیره ماندی سوی من
شاید از دیوانه ی خود انتظاری داشتی
شهریار
#م