کنار بوسه نشسته غبار سیگاری
شبی که امده بودی برای دیداری
دلم شکسته شد از رفتنت ولی لیلی
نداشت قصه ی مجنون دگر خریداری
هزار بار بگشتم به دور روی نگار
برای بار هزارم نبود تکراری
اگرچه حاصل این بی قراری از قبل است
به روی اینه گفتم هنوز بیداری
چه سخت بود که من ماندمو تو رفتی باز
شبیه سختی یک روسریه اجباری
#پدرام_نبی_زاده
#ک
شبی که امده بودی برای دیداری
دلم شکسته شد از رفتنت ولی لیلی
نداشت قصه ی مجنون دگر خریداری
هزار بار بگشتم به دور روی نگار
برای بار هزارم نبود تکراری
اگرچه حاصل این بی قراری از قبل است
به روی اینه گفتم هنوز بیداری
چه سخت بود که من ماندمو تو رفتی باز
شبیه سختی یک روسریه اجباری
#پدرام_نبی_زاده
#ک
حالا که نیاز است کنار تو بمیرم
یک بار دگر سخت در آغوش بگیرم
غم در دل دیوانه ی من لانه گرفته
تا رنج به بار آورد از کنج ضمیرم
آن مونس تنهایی من رفت که حالا
شب در پس تنهاییِ هر روز اسیرم
تکرار کن ای قاصد پیمان که بدانند
سوگند که جز تو ثنما یار نگیرم
برگرد به یک خنده مرا باز صدا کن
حالا که به یک خنده ی طناز فقیرم
#پدرام_نبی_زاده
#ح
یک بار دگر سخت در آغوش بگیرم
غم در دل دیوانه ی من لانه گرفته
تا رنج به بار آورد از کنج ضمیرم
آن مونس تنهایی من رفت که حالا
شب در پس تنهاییِ هر روز اسیرم
تکرار کن ای قاصد پیمان که بدانند
سوگند که جز تو ثنما یار نگیرم
برگرد به یک خنده مرا باز صدا کن
حالا که به یک خنده ی طناز فقیرم
#پدرام_نبی_زاده
#ح