دشتها نام تو را می گویند
کوهها شعر مرا می خوانند
کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند
در من این جلوه ی اندوه زچیست؟
#حميد_مصدق
#د
کوهها شعر مرا می خوانند
کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند
در من این جلوه ی اندوه زچیست؟
#حميد_مصدق
#د
ای تو چشمانت سبز
در من این سبزی هذیان از توست
زندگی از تو و
مرگم از توست
سیل سیال نگاه سبزت
همه بنیان وجودم را ویرانه کنان می کاود
من به چشمان خیال انگیزت معتادم
و دراین راه تباه
عاقبت هستی خود را دادم
#حميد_مصدق
#الف
در من این سبزی هذیان از توست
زندگی از تو و
مرگم از توست
سیل سیال نگاه سبزت
همه بنیان وجودم را ویرانه کنان می کاود
من به چشمان خیال انگیزت معتادم
و دراین راه تباه
عاقبت هستی خود را دادم
#حميد_مصدق
#الف
حرف را باید زد !
درد را باید گفت !
سخن از مهر من و جور تو نیست .
سخن از
متلاشی شدن دوستی است ،
و عبث بودن پندار سرور آور مهر
#حميد_مصدق
#ح
درد را باید گفت !
سخن از مهر من و جور تو نیست .
سخن از
متلاشی شدن دوستی است ،
و عبث بودن پندار سرور آور مهر
#حميد_مصدق
#ح
اے تو چشمانت سبز
در من این سبزے هذیان از توست...
زندگے از تو و
مرگم از توست!
سیل سیال نگاہ سبزت
همہ بنیان وجودم را ویرانہ ڪنان مے ڪاود
من بہ چشمان خیال انگیزت معتادم
و دراین راہ تباه
عاقبت هستے خود را دادم. . .
#حميد_مصدق
#الف
در من این سبزے هذیان از توست...
زندگے از تو و
مرگم از توست!
سیل سیال نگاہ سبزت
همہ بنیان وجودم را ویرانہ ڪنان مے ڪاود
من بہ چشمان خیال انگیزت معتادم
و دراین راہ تباه
عاقبت هستے خود را دادم. . .
#حميد_مصدق
#الف
.
حرف را باید زد !
درد را باید گفت !
سخن از مهر من و جور تو نیست .
سخن از
متلاشی شدن دوستی است ،
و عبث بودن پندار سرور آور مهر
#حميد_مصدق
#ح
حرف را باید زد !
درد را باید گفت !
سخن از مهر من و جور تو نیست .
سخن از
متلاشی شدن دوستی است ،
و عبث بودن پندار سرور آور مهر
#حميد_مصدق
#ح
.
حرف را باید زد !
درد را باید گفت !
سخن از مهر من و جور تو نیست .
سخن از
متلاشی شدن دوستی است ،
و عبث بودن پندار سرور آور مهر
#حميد_مصدق
#ح
حرف را باید زد !
درد را باید گفت !
سخن از مهر من و جور تو نیست .
سخن از
متلاشی شدن دوستی است ،
و عبث بودن پندار سرور آور مهر
#حميد_مصدق
#ح