یک زمان در هجر و وصل او شود خرم دلم


این چه آفت رفت یارب بر من از دیدار او

#سنایی

#ی

خورشید به زیر دام معشوقهٔ ماست

مه با همه حسن نام معشوقهٔ ماست

امروز جهان به کام معشوقهٔ ماست

عالم همه بانگ و نام معشوقهٔ ماست


#سنایی

#خ

▫️


خاک را از باد بوی مهربانی آمدست
در ده آن آتش که آب زندگانی آمدست

نرگس مخمور بوی خوش ز طبعی خواستست
بنده و آزاد سرمست جوانی آمدست


#سنایی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#خ

نیست بی دیدار تو در دل شکیبایی مرا.......!!

#سنایی‌_غزنوی

#نون

با دل گــــــــفتم: چگــونه‌ای، داد جواب
من بر سر آتــــــش و تو سر بر ســر آب

ناخورده ز وصل دوست یک جام شراب
افتاده چــــنین که بینیم مست و خراب

#سنایی
#ب

ور تو با من به تن و جان و دلم حکم کنی


هر سه را رقص‌کنان پیش هوای تو کشم

#سنایی
#واو

وقف کُن بر ناکسان این عالم تعطیل را...

#سنایی

#واو

نگارینا دلم بردی خدایم بر تو داور باد
به دست هجر بسپردی خدایم بر تو داور باد

به تو من زان سپردم دل نگارا تا مرا باشی
چو دل بردی و جان بردی خدایم بر تو داور باد

#سنایی

#ن

غم کی خورد آنکه شادمانیش تویی
یا کی مرد آنکه زندگانیش تویی

در نسیهٔ آن جهان کجا بندد دل
آنرا که به نقد این جهانیش تویی

#سنایی

#غ

نچشم ور بچشم باده ز دست تو چشم
نکشم ور بکشم طعنه برای تو کشم

ور تو با من به تن و جان و دلم حکم کنی
هر سه را رقص کنان پیش هوای تو کشم

#سنایی

#ن

با تو چه کنم به جز مدارا ؟

#سنایی

#ب

صبحدمان مست برآمد ز ڪوے
زلف پژولیدہ و ناشستہ روے

ز آن رخ ناشستهٔ چون آفتاب
صبح ز تشویر همے ڪند روے

#سنایی

#ص

ما را غَرَض از خدمت تو جز لبِ تو نیست

#سنایی
#میم

‏دِلآراما! نگارا چون تو هستی

همه چیزی که باید هست ما را

#سنایی

#د

دلاراما، نگارا، چون تو هستی؛

همه چیزی که باید هست ما را...

#سنایی
#د

♤روزی بت من مست به بازار برآمد
گرد از دل عشاق به یک بار بر آمد

صد دلشده را از غم او روز فرو شد
صد شیفته را از غم او کار برآمد

#سنایی_غزنوی

#درگذشت_۳۰تیر

#ر