.
ای نماد آزادی ...
ای جان! جان! جان!
من تو را بی بدیل
من تو را تا ابد جانانه
در سکوت خسته ی اتاقم
به گلوی قلبم
نقش خواهم بست...
#ثریا_شجاعی_اصل
#الف
ای نماد آزادی ...
ای جان! جان! جان!
من تو را بی بدیل
من تو را تا ابد جانانه
در سکوت خسته ی اتاقم
به گلوی قلبم
نقش خواهم بست...
#ثریا_شجاعی_اصل
#الف
شعر مجنون گفته ام؛
مجنون ڪند حال مرا
تا ثریا میرود پرمیڪشد
در آسمان معنای تو....
#ثریا_شجاعی_اصل...
#ش
مجنون ڪند حال مرا
تا ثریا میرود پرمیڪشد
در آسمان معنای تو....
#ثریا_شجاعی_اصل...
#ش
مرا بخوان
به بوسه عشق
با زیباترین نجوای عاشقانه،
دوستت دارمهایت را
با عطر خواستن بپاش بر حریری تنم
تا ساقه های تنم رشد کند
و پیچک وار بر ریشه وجودت رخنه کند...
#ثریا_شجاعی_اصل
#م
به بوسه عشق
با زیباترین نجوای عاشقانه،
دوستت دارمهایت را
با عطر خواستن بپاش بر حریری تنم
تا ساقه های تنم رشد کند
و پیچک وار بر ریشه وجودت رخنه کند...
#ثریا_شجاعی_اصل
#م
بنامت میکنم آغاز بسویت میکنم پرواز
طلوع نغمه جانم ؛ برای من بخوان آواز
تو تنها گوهر عشقی توتنها مرشد جانی
تمنا میکنم عشقم ؛ بزن جانم برایم ساز
#ثریا_شجاعی_اصل
#ب
بنامت میکنم آغاز بسویت میکنم پرواز
طلوع نغمه جانم ؛ برای من بخوان آواز
تو تنها گوهر عشقی توتنها مرشد جانی
تمنا میکنم عشقم ؛ بزن جانم برایم ساز
#ثریا_شجاعی_اصل
#ب
زمین پابرجا
کوه استوار
و مایی که بادبادک ارزو بدست
آبشار نگاهمان را به آسمان دوخته ایم...
#ثریا_شجاعی_اصل
#ز
زمین پابرجا
کوه استوار
و مایی که بادبادک ارزو بدست
آبشار نگاهمان را به آسمان دوخته ایم...
#ثریا_شجاعی_اصل
#ز
جان چشم
تانیه هایم پر شده
از هوای تو
تو اینجایی
درست مقابلم
زمردین نگاهت
در من انقلابی برپا می کتد
تو شعر می خوانی
و من گل می دهم
تو دستم را می گیری
و من به لبخند می افتم
یک ان از خواب رویا
بیدار می شوم
سکوت است
سکوت
و من بیدار شده
از خیالی مبهم
قهوه ام را تلخ می خورم...
#ثریا_شجاعی_اصل
#ج
جان چشم
تانیه هایم پر شده
از هوای تو
تو اینجایی
درست مقابلم
زمردین نگاهت
در من انقلابی برپا می کتد
تو شعر می خوانی
و من گل می دهم
تو دستم را می گیری
و من به لبخند می افتم
یک ان از خواب رویا
بیدار می شوم
سکوت است
سکوت
و من بیدار شده
از خیالی مبهم
قهوه ام را تلخ می خورم...
#ثریا_شجاعی_اصل
#ج
نبودنت را به رخ آینه میکشم
جای خالیت را با قطره اشکی
بر روی گونه ام پر می کنم
با دلتنگی
با بغض
و یا شاید با مشتی
حرفهایت را به تکرار در گوشه قلبم مینشانم...
#ثریا_شجاعی_اصل
#ن
جای خالیت را با قطره اشکی
بر روی گونه ام پر می کنم
با دلتنگی
با بغض
و یا شاید با مشتی
حرفهایت را به تکرار در گوشه قلبم مینشانم...
#ثریا_شجاعی_اصل
#ن
طلوع نگاهت را بدوز به نگاهم
صدا بزن نام مرا به عشق و زیبایی
تا مروارید عشقم را در جانت بریزم
گیسوان طلایے ام با نوازش سرانگشتان
تو موج بگیرد و میوه عشق را از لبانم بچینی...
#ثریا_شجاعی_اصل
#ط
.
صدا بزن نام مرا به عشق و زیبایی
تا مروارید عشقم را در جانت بریزم
گیسوان طلایے ام با نوازش سرانگشتان
تو موج بگیرد و میوه عشق را از لبانم بچینی...
#ثریا_شجاعی_اصل
#ط
.
درنیایش های شب ها شوراقبالی بخوان
با تمام حس قلبت یک غزل عالی بخوان
چون نوازش می دهدجسم و تنم لالایت
لیلی و لالای خوابم ؛ باز لالایی بخوان
#ثریا_شجاعی_اصل
#دال
درنیایش های شب ها شوراقبالی بخوان
با تمام حس قلبت یک غزل عالی بخوان
چون نوازش می دهدجسم و تنم لالایت
لیلی و لالای خوابم ؛ باز لالایی بخوان
#ثریا_شجاعی_اصل
#دال