پروانه به یک سوختن آزاد شد از شمع 

بیچاره دل ماست که در سوز و گدازست

#وصال_شیرازی
#پ

داد چشمان تودر کُشتن من دست به هم

فتنه برخاست چو بنشست دو بد مست به هم


#وصال_شیرازی
⁩
#دال

فڪر جان نیست مرا،تاخورم اندوه جهان
آنڪه را نیست غـم سر،چه غـم سامانش

#وصال_شیرازی▫️

#ف

‏گفتمش با غمِ هجران چه کنم؟ گفت بسوز!

گفتمش چاره‌ی این سوز بگو؟ گفت: بساز...

#وصال_شیرازی

#گ

پروانه به یک سوختن آزاد شد از شمع


بیچاره دل ماست که در سوز و گداز است
#وصال_شیرازی

#پ

ترسم آن سیمین بدن باشد در آغوش رقیب
دیده ام تقویم را امشب قمر در عقرب است


#وصال_شیرازی

#ت

جان من بسته به بوس لب جان پرور توست

بر لبم نه لب و رحم آر که جانم به لب‌ است

#وصال_شیرازی
‌
‌ ‌‌‌
#ج

جان من بسته به بوس لب جان پرور توست


بر لبم نه لب و رحم آر ڪه جانم به لب‌است

#وصال_شیرازی


#ج