نه توان ماندنم
هست، نه به سر خیال_رفتن
به ڪجا ز خود گریزم ڪه تـو در میان جانی

#احمد_جم▫️

#ن

ما زِ چشمِ مست تو مستیم و این دیوانه ها

لافِ مستی می زنند از بـــــاده ی انگورشان

#احمد__جم

#میم

شب یلدا و من و فکر بلندیِ شبش
«بیشتر با تو نبودن» چه صفایی دارد؟!

#احمد_جم

#شین

نہ توان
ماندنم هست، نہ بہ سر خیال رفتن
بہ ڪجا ز خود گریزم ڪہ #تو در میانِ جانے


#احمد_جم

#نون


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

شبی "سوری" به دنیا می زنم تا عشق من باشی


به گوش مردم ما عاقبت این "صور" می پیچد!!!



#احمد جم

#شین

و شاید از سر تنهایی اش  می گفت گرگ آمد 


بیا باور کنیم این مرتبه فریاد چوپان را...


#احمد_جم

#واو

دلم پُر بود و دستانم همیشه خالیِ خالی‌ست

خدایا یا تُهی کن یا برابر کن ترازو را..!

#احمد_جم
#د

گریه ی شوق خدا روز ازل نام نداشت

روز میلاد شما  گریه ی او  باران  شد

#احمد_جم


#گ

آمدی پیشم نمیدانم چرا بوسیدمت

دلخوری اما عزیزم آدم است و اشتباه

#احمد_جم

# آ

غیر تو با هر کسی بودم بدان تقصیر توست


رو به دایه  آورد طفل از غم بی مادری ...

#احمد_جم

#غ

مادرت فهمید اگر بوسیدمت، فوراً بگو!


در "احادیث" آمده همسایه را "اکرام" کن...

#احمد_جم


#م