او میرود ز پیش و من اندر قفای او
او فارغ است از من و من مبتلای او
مشکین کمند گیسویش افتاده از قفا
هر جا دلیست میکشد اندر قفای او
#نشاط_اصفهانی
#الف
او فارغ است از من و من مبتلای او
مشکین کمند گیسویش افتاده از قفا
هر جا دلیست میکشد اندر قفای او
#نشاط_اصفهانی
#الف
او میرود ز پیش و من اندر قفای او
او فارغ است از من و من مبتلای او
مشکین کمند گیسویش افتاده از قفا
هر جا دلیست میکشد اندر قفای او
#نشاط_اصفهانی
#الف
او فارغ است از من و من مبتلای او
مشکین کمند گیسویش افتاده از قفا
هر جا دلیست میکشد اندر قفای او
#نشاط_اصفهانی
#الف
ترک هر تدبیر شد تدبیر ما در بندگی
تا تو دانی و خدایی خود و تقدیر خویش
دانه تا پنهان نسازد هستی خود را به خاک
ابر رحمت کی کند پیدا در آن تأثیر خویش
#نشاط_اصفهانی
#ت
تا تو دانی و خدایی خود و تقدیر خویش
دانه تا پنهان نسازد هستی خود را به خاک
ابر رحمت کی کند پیدا در آن تأثیر خویش
#نشاط_اصفهانی
#ت
فرخنده پیکریست که سر در هوای تست
فرخنده تر سریست که بر خاکپای تست
سودای زاهدان همه شوق بهشت و حور
غوغای عارفان همه ذوق لقای تست
#نشاط_اصفهانی
#ف
فرخنده تر سریست که بر خاکپای تست
سودای زاهدان همه شوق بهشت و حور
غوغای عارفان همه ذوق لقای تست
#نشاط_اصفهانی
#ف
وقت آن شد که ز میخانه در آیم سر مست
لب ساغر بلب و طره ی ساقی در دست
کف زنان، دست فشان، از دو جهان بر دو جهان
پرده بردارم و بیرون فکنم هرچه که هست
#نشاط_اصفهانی
#و
لب ساغر بلب و طره ی ساقی در دست
کف زنان، دست فشان، از دو جهان بر دو جهان
پرده بردارم و بیرون فکنم هرچه که هست
#نشاط_اصفهانی
#و