دستِ هر کس را گرفتم، زیرِ پایش له شدم
پلههای پرغبارِ نردبانم ای رفیق!
#حمید_زارعی
#دال
پلههای پرغبارِ نردبانم ای رفیق!
#حمید_زارعی
#دال
.
من در این تیرہ شب جان فرسا
زائر ظلمت گیسوے توام،
گیسوان تو
پریشان تر از اندیشہ ے من!
گیسوان تو شب بے پایان ...
#حمید_مصدق
#میم
من در این تیرہ شب جان فرسا
زائر ظلمت گیسوے توام،
گیسوان تو
پریشان تر از اندیشہ ے من!
گیسوان تو شب بے پایان ...
#حمید_مصدق
#میم
.
در میانِ من و تو فاصلههاست.
گاه میاندیشم،
میتوانی تو به لبخندی این فاصله را برداری!
#حمید_مصدق
#دال
در میانِ من و تو فاصلههاست.
گاه میاندیشم،
میتوانی تو به لبخندی این فاصله را برداری!
#حمید_مصدق
#دال
باز کن پنجره را
من تــ♡ـو را خواهم برد
به سر رود خروشان حیات
آبِ این رود به سرچشمه نمی گردد باز
بهتر آن ست که غفلت نکنیم از آغاز
باز کن پنجره را صبح دمید...
#حمید_مصدق
#ب
من تــ♡ـو را خواهم برد
به سر رود خروشان حیات
آبِ این رود به سرچشمه نمی گردد باز
بهتر آن ست که غفلت نکنیم از آغاز
باز کن پنجره را صبح دمید...
#حمید_مصدق
#ب