حرف غمت از دهان ما جست
یا آتشی از زبان ما جست
رو جانب دام یا قفس کرد
هر مرغ کز آشیان ما جست
#هاتف_اصفهانی
.
#ح
یا آتشی از زبان ما جست
رو جانب دام یا قفس کرد
هر مرغ کز آشیان ما جست
#هاتف_اصفهانی
.
#ح
.
تمام مهـربانان را
بِ خود نامهـربان ڪردم ...
بِ امیدے ڪِ سازم
مهـربان، نامهـربانی را ...
#هاتف_اصفهانی
#ت
.
تمام مهـربانان را
بِ خود نامهـربان ڪردم ...
بِ امیدے ڪِ سازم
مهـربان، نامهـربانی را ...
#هاتف_اصفهانی
#ت
.
دانی که دلبر با دلم چون کرد و من چون کردمش؟
او از جفا خون کرد و من از دیده بیرون کردمش!
#هاتف_اصفهانی
#د
او از جفا خون کرد و من از دیده بیرون کردمش!
#هاتف_اصفهانی
#د
گفتم که چاره غم هجران شود نشد
در وصل یار مشکلم آسان شود نشد
یا مدعی ز کوی تو بیرون رود نرفت
چون من اسیر محنت هجران شود نشد
#هاتف_اصفهانی
#گ
در وصل یار مشکلم آسان شود نشد
یا مدعی ز کوی تو بیرون رود نرفت
چون من اسیر محنت هجران شود نشد
#هاتف_اصفهانی
#گ
چو نی نالدم استخوان از جدایی
فغان از جدایی فغان از جدایی
قفس به بود بلبلی را که نالد
شب و روز در آشیان از جدایی
دهد یاد از نیک بینی به گلشن
بهار از وصال و خزان از جدایی
چسان من ننالم ز هجران که نالد
زمین از فراق، آسمان از جدایی
به هر شاخ این باغ مرغی سراید
به لحنی دگر داستان از جدایی
چو شمعم به جان آتش افتد به بزمی
که آید سخن در میان از جدایی
کشد آنچه خاشاک از برق سوزان
کشیده است هاتف همان از جدایی
#هاتف اصفهانی
#چ
فغان از جدایی فغان از جدایی
قفس به بود بلبلی را که نالد
شب و روز در آشیان از جدایی
دهد یاد از نیک بینی به گلشن
بهار از وصال و خزان از جدایی
چسان من ننالم ز هجران که نالد
زمین از فراق، آسمان از جدایی
به هر شاخ این باغ مرغی سراید
به لحنی دگر داستان از جدایی
چو شمعم به جان آتش افتد به بزمی
که آید سخن در میان از جدایی
کشد آنچه خاشاک از برق سوزان
کشیده است هاتف همان از جدایی
#هاتف اصفهانی
#چ