ببوس مــرا
گویی حکم
آزادی بیگناهی را از بند
امـــضا میکنی
همان قدر محـکم
همان قدر با لذت ...!!
#حامد_نیازی
#ب
گویی حکم
آزادی بیگناهی را از بند
امـــضا میکنی
همان قدر محـکم
همان قدر با لذت ...!!
#حامد_نیازی
#ب
امروز #عصر
به سرم زد
ڪمی شعر خواندم
بڪَو خب...!؟....
هیچ...
#جایت_خالی؛
#دوباره_عاشقت_شدم...!
#حامد_نیازی
#الف
به سرم زد
ڪمی شعر خواندم
بڪَو خب...!؟....
هیچ...
#جایت_خالی؛
#دوباره_عاشقت_شدم...!
#حامد_نیازی
#الف
Forwarded from مرغ میــــــنا (↝𝓜𝓲𝓷𝓪 𝓝𝓸 𝓵𝓲𝓴𝓮)
میگویم "دوستت دارم"،
طوری نگاهم کن
گویی خدا...
بنده ای را وقتِ عبادت می نگرد!
همان قدر عاشقانه،
همان قدر مهربان،
لبخند بزن و بگذار تماشایت کنم...
#حامد_نیازی
#م
طوری نگاهم کن
گویی خدا...
بنده ای را وقتِ عبادت می نگرد!
همان قدر عاشقانه،
همان قدر مهربان،
لبخند بزن و بگذار تماشایت کنم...
#حامد_نیازی
#م
و تــو
بکرترین منظرهای!
مثلِ درختِ پرتقالی
که در پاییز به بار نشسته باشد
پر از بوسه ، پر از دوستـت دارم..
#حامد_نیازی
#و
بکرترین منظرهای!
مثلِ درختِ پرتقالی
که در پاییز به بار نشسته باشد
پر از بوسه ، پر از دوستـت دارم..
#حامد_نیازی
#و
قلبم را بپذیر
آنقدر دوستت دارم را تکرار خواهم کرد
که نفس هایم عطرت،
شعر هایم نقشت،
حرفهایم طرح اندامت،
و چشم هایم آینه ای باشد،
که خویش را در آن بنگری و بگویی
من نیز دوستت دارم
#حامد_نیازی
#ق
.
آنقدر دوستت دارم را تکرار خواهم کرد
که نفس هایم عطرت،
شعر هایم نقشت،
حرفهایم طرح اندامت،
و چشم هایم آینه ای باشد،
که خویش را در آن بنگری و بگویی
من نیز دوستت دارم
#حامد_نیازی
#ق
.
قلبم را بپذیر
آنقدر دوستت دارم را تکرار خواهم کرد
که نفس هایم عطرت،
شعر هایم نقشت،
حرفهایم طرح اندامت،
و چشم هایم آینه ای باشد،
که خویش را در آن بنگری و بگویی
من نیز دوستت دارم
#حامد_نیازی
.#ق
آنقدر دوستت دارم را تکرار خواهم کرد
که نفس هایم عطرت،
شعر هایم نقشت،
حرفهایم طرح اندامت،
و چشم هایم آینه ای باشد،
که خویش را در آن بنگری و بگویی
من نیز دوستت دارم
#حامد_نیازی
.#ق
در آسمان صدای پای مهتاب میآید
و ندایی میخوانَدَم
از آن سوی اَبرها
های غریبه...
دست بِبَر به من که چون دریا
در نگاهِ توام!
به سانِ تازه شاعری با کلمات
در حوضِ شب،شعرهایم را میشویَم!
در حیاط صدایِ پچپچی گُنگ میآید
من با مهتاب
ماهیِ کوچکِ سرخ با شمعدانی
و شعر با تو
اینک پشتِ پلکهایم ببار
در دستهایم ریشه کُن
و در آسمانم بتاب
حیف است تو
یک شب
در دلِ یک شعر...
به خواب نَرَوی
#حامد_نیازی
#د
و ندایی میخوانَدَم
از آن سوی اَبرها
های غریبه...
دست بِبَر به من که چون دریا
در نگاهِ توام!
به سانِ تازه شاعری با کلمات
در حوضِ شب،شعرهایم را میشویَم!
در حیاط صدایِ پچپچی گُنگ میآید
من با مهتاب
ماهیِ کوچکِ سرخ با شمعدانی
و شعر با تو
اینک پشتِ پلکهایم ببار
در دستهایم ریشه کُن
و در آسمانم بتاب
حیف است تو
یک شب
در دلِ یک شعر...
به خواب نَرَوی
#حامد_نیازی
#د
.
هنری ندارم مگر
جای هوا، تو را نفس بکشم
تو را جای باران، بپرستم
جای خدا، تو را ببینم
و تو را با خویش، در آینه اشتباه بگیرم!
منهنری ندارم مگر
تو را دوست بدارم
و این تویی
که این را
چنان زنانه به من آموختی
که عشق بناممش...
#حامد_نیازی
#ه
هنری ندارم مگر
جای هوا، تو را نفس بکشم
تو را جای باران، بپرستم
جای خدا، تو را ببینم
و تو را با خویش، در آینه اشتباه بگیرم!
منهنری ندارم مگر
تو را دوست بدارم
و این تویی
که این را
چنان زنانه به من آموختی
که عشق بناممش...
#حامد_نیازی
#ه