توانم از همه
کس بهر خاطر تو گذشت
ز خاطرت گذر اما نمیتوانم کرد...

#واعظ_قزوینی

#ت

صد حیف که ما پیرِ جهاندیده نبودیم


روزی که رسیدیم به ایّام جوانی...



#واعظ_قزوینی
#ص

در رَهت دادیم عقل و هوش و عُمر و زندگی

ای غمِ دنیا چه می‌خواهی دگر از جانِ ما!

#واعظ_قزوینی

#دال

گفتگوی عشق را نازم،
ڪه چون اندام یار
هر لباسی راڪه می‌پوشد، بر او زیبنده است!!!!


#واعظ_قزوینی

#گ

یارب ز کهنه دیر جهان، وحشتم بده
وز مور و مار شور و شرش، نفرتم بده

از بهر گور، حسرت حسن عمل بس است
بر دولت جهان دل بی حسرتم بده

#واعظ_قزوینی

#ی

هیچ‌کس از شیوه‌ی افتادگی نقصان نکرد

عاقبت از خاکساری دانه حاصل می‌شود...!!

#واعظ‌_قزوینی

#ه

نشود کیسهٔ وُسعت تهی از دست کرم


کی شود پرتو خورشید کم از تابیدن ؟

#واعظ_قزوینی

#ن

یاد گیر از بید مجنون شیوهٔ افتادگی

گر گذارند ارّه بر فرقِ تو، سر بالا مکن

#واعظ_قزوینی

#ی

پهلوانی چیست؟ باری از دلی برداشتن

#واعظ_قزوینی

#پ

ظالمان را باغِ دولت خرّم است از خونِ خلق

ورنه این گل‌های خنجر می‌خورد آب از کجا......!

#واعظ_قزوینی

#ظ

داغ یاران‌‌، صحبت دونان، نفاق همدمان

جمله اسباب گذشتن از جهان آماده است

#واعظ_قزوینی

#د

در صف حشر، چو بیند کرمت عرض گناه
طاعتم آید و خود را به میان اندازد

#واعظ_قزوینی

#دال

به اخلاقِ نِکو تسخیرِ دلها می توان کردن..

#واعظ_قزوینی
#ب

یک سراسر، سیرِ آن زلف درازم آرزوست

ای شب وصل از تو می‌ترسم که کوتاهی کنی

#واعظ_قزوینی

#ی

یک سراسر
سِیر آن زلفِ درازم آرزوست ...
ای شبِ وصل از تـو می ترسم ڪه ڪوتاهی ڪنی


#واعظ_قزوینی


#ی

گریه نتْوانَد دلِ ما را ز غم خالی کند

کی شود از خرجِ باران، کیسه‌ی دریا تهی؟



#واعظِ_قزوینی.

#گ

‌

به پیچ و تابِ خیالِ تو رِشته اند مرا..

#واعظ_قزوینی
#ب

یارب ز کهنه دیر جهان، وحشتم بده
وز مور و مار شور و شرش، نفرتم بده

از بهر گور، حسرت حسن عمل بس است
بر دولت جهان دل بی حسرتم بده

#واعظ_قزوینی


#ی