از همان روزی که دستان مرا کردی رها ،
برگ پاییزم که می افتم به پای دیگران
در نگاه مردم دنیا اسیری ساده ام
در خیال خام خود فرمانروای دیگران
#سجاد_سامانی
#الف
برگ پاییزم که می افتم به پای دیگران
در نگاه مردم دنیا اسیری ساده ام
در خیال خام خود فرمانروای دیگران
#سجاد_سامانی
#الف
شراب تلخ بود و... کامِ شیرین بود و... با این حال
نشد جامی بنوشم، پاسبان میرفت و میآمد...
#سجاد_سامانی
#ش
نشد جامی بنوشم، پاسبان میرفت و میآمد...
#سجاد_سامانی
#ش
غم مثل کودکی ست که آغوش عشق را
محکم گرفته است و رها هم نمی کند
زاهد خیال طعنه رها کن، که مرد عشق
گر طاعتی نکرده ریا هم نمی کند!
#سجاد_سامانی
#غ
محکم گرفته است و رها هم نمی کند
زاهد خیال طعنه رها کن، که مرد عشق
گر طاعتی نکرده ریا هم نمی کند!
#سجاد_سامانی
#غ