شب است
و آنکه
تاریکی را
با هزار میخ به آسمان کوبیده
انتقام چه چیز را از ما می‌گیرد...

#گروس_عبدالملکیان

#ش

‌

پیراهنت در باد تکان می‌خورد
و این تنها پرچمی است که
من دوست‌ دارم •••


#گروس_عبدالملکیان

#پ

‌‌

شب است
و آنکه
تاریکی را
با هزار میخ به آسمان کوبیده
انتقام چه چیز را از ما می‌گیرد...

#گروس_عبدالملکیان

#ش

.

در من...

فریادهای درختی است...

خسته از میوه‌های تکراری...

#گروس_عبدالملکیان

#د

.

موهایت را بباف
بگذار جهان دوباره
آرام بگیرد...!

#گروس_عبدالملکیان


#میم

سه نقطہ در انتهاے شعرم
امیدے ست کہ هنوز در قلبم
براے تو بــــــیدار اسٺ...


#گروس_عبدالملکیان

#س

عصر
بر روی صندلی می‌نشینم
رنجِ چای را می‌نوشم
خیره می‌شوم به چشم‌هات
و فکر می‌کنم
خدا نزدیک‌تر شده
آن‌قدر
که وقتی درخت را می‌تکانم
ابرها بر روی زمین می‌ریزند


#گروس_عبدالملکیان

#ع

‌گفتی دوستت دارم
و من به خیابان رفتم
فضای اتاق برای پرواز کافی نبود ...!

#گروس_عبدالملکیان

#گ

ما
کاشفان کوچه‌های بن بستیم
حرف‌های خسته‌ای داریم،،
این بار
پیامبری بفرست
که
تنها گوش کند..

#گروس_عبدالملکیان

#م

چگونه پیدایت کنم؟

            وقتی به‌یاد نمی‌آورم

چگونه گُمت کرده‌ام!


#گروس_عبدالملکیان

#چ

از شب به شب گريخته‌ايم؛
دست‌هايت را به تاريكى فرو ببر
و هرچه را لمس كردى
باور كن.🪄



#گروس_عبدالملکیان

#الف