گفت
خانه‌ها در غیاب ساکنان‌شان
خواهند مرد
و سپس به قلبش اشاره کرد


#محمود_درويش

#گاف

ای کاش میتوانستیم کمتر دوست بداریم
تا بیشتر درد نکشیم...



#محمود_درويش

#الف

کم نحن ضحاياك أيها الانتظار

چقدر قربانیِ توام ای انتظار



#محمود_درويش
#ک

به ناچار
عاشقت شدم...
نه برای آنکه زیباترینی، نه،
«برای آنکه عمیق ترینی»...



#محمود_درويش
#ب

قلبَت را به من بده
من زاده شدم تا تو را
دوست بِدارم

#محمود درويش

#ق

قولي: صباح الخير...!
قولي أيّ شيء لي..
لتمنحني الحياة دلالها...!

بگو: صبح بخیر...!
هر آن‌چه خواهی به من بازگو...
تا زندگی نازِ نعمتش را به من ببخشد..!

#محمود_درويش

#ق

شـــعر
در روزگـارِ دشــواری؛
گُلــی‌ست
بر مَزاری...


#محمود_درويش

#ش

پاییز اما چیزی نیست جز خلوتی
برای تعمق
در آن‌چه از عمرمان فروافتاد..

#محمود_درويش

#پ

«الحب مثل الموت، وعد لا يردّ ولا يزول...»

عشق همچو مرگ است،وعده‌ای بازگشت ناپذیر  و بی‌زوال...

#محمود_درويش

#الف

شـــعر
        در روزگـارِ دشــواری؛
        گُلــی‌ست
         بر مَزاری...


          #محمود_درويش

#ش

مرا باز گردان
به جایی که بوده‌ام؛
پیش از دیدارت
سپس،سفر کن...

#محمود_درويش

#م

تمام راه‌ها
به تو ختم می‌شوند
حتی آن‌هایی،
که برای فراموشی‌ات،
سپرده‌ام...

#محمود_درويش

#ت

مرا به تاریخ خودت ببر
به تاریخی که زنان در جهان حکومت کنند
و مردان، ملتی سر به زیر باشند
و مردان، فقط عاشق شوند
مرا به تاریخ خودم ببر ...

#محمود_درويش

#م